سوره فاطر یا ملائکه سی و پنجمین سوره و از سورههای مکی قرآن است که در جزء ۲۲ جای دارد. این سوره را از آن رو که با حمد الهی آغاز میشود، جزو سورههای حامدات دانستهاند. سوره فاطر از معاد، اوضاع و احوال قیامت و گرفتاری و پشیمانی کافران سخن میگوید و انسان را از فریب ظواهر دنیا و وسوسههای شیطان بر حذر میدارد. اشاره به برخی نعمتهای الهی، تاکید بر تلاوت قرآن، اقامه نماز و انفاق به عنوان تجارتهای بیزیان از دیگر موضوعات این سوره است.
آیه پانزدهم مبنی بر بینیازی خداوند و نیازمندی مردم و آیه هجدهم که نشان از عدل الهی و شدت مجازات در قیامت دارد، از آیات مشهور سوره فاطر است.
در فضیلت تلاوت این سوره از پیامبر(ص) نقل شده هر کس سوره فاطر را بخواند، سه در از درهای بهشت در روز قیامت او را به سوی خود دعوت میکند تا از هر کدام که میخواهد وارد شود.
معرفی
نامگذاری
این سوره را فاطر و ملائکه نامیدهاند که هر دو نام، از آیه اول این سوره گرفته شدهاند.[۱] واژه «فاطر» را در این آیه، به معنای خالق آسمان و زمین دانستهاند.[۲] به گفته طبرسی در تفسیر مجمع البیان فاطر به معنای خلقت و آفرینش، بدون هیچگونه سابقه و نمونهای است.[۳] برخی نیز فاطر را آفریدن ابتکاری[۴] و عدهای آن را ایجاد و اختراع ترجمه کردهاند.[۵]
سوره فاطر مردم را از فریب ظواهر دنیا، فتنهها و وسوسههای شیطان بر حذر میدارد و مردم را فقیر و خدا را بینیاز میخواند. این سوره برای اینکه انسان ولیِّ نعمتش را بشناسد و سپاسگزار او باشد، برخی از نعمتهای الهی را بیان میکند،[۸] مثل نعمت باران، نعمت همسرگزینی و دو دریای شور و شیرین که مردم از آنها استفاده میکنند.
این سوره با ذکر مسئله معاد و بعضی از احوال قیامت، به پشیمانی کافران و آرزوی بازگشت آنان به دنیا برای جبران گذشته اشاره دارد. همچنین در آیاتی از این سوره، از مشرکان و خدایانِ دروغین و ناتوانشان سخن به میان آمده و تلاوت قرآن، اقامه نماز و انفاقِ پنهانی و آشکار، تجارت بیزیان معرفی شده است.[۹]
ضرورت ایمان به خدایی که تدبیرکننده زندگی انسان است
گفتار سوم: آیه ۳۶-۴۵ لجاجت مشرکان در مخالفت با خدا و پیامبر
گفتار دوم: آیه ۱۸-۳۵ تنها اهل تقوا به خدا و پیامبر ایمان میآورند
گفتار اول: آیه ۱-۱۷ تدبیر زندگی انسان تنها به دست خداست
مطلب اول: آیه ۳۶-۳۸ کیفر مخالفت با معارف قرآن
مطلب اول: آیه ۱۸ تأثیر انذارهای پیامبر در مؤمنان
مطلب اول: آیه ۱-۳ خدا مدبر زندگی انسان است
مطلب دوم: آیه ۳۹ کفر کافران به ضرر خودشان است
مطلب دوم: آیه ۱۹-۲۳ عدم تأثیر سخنان پیامبر در کافران
مطلب دوم: آیه ۴-۸ کیفر انکار ربوبیت خدا
مطلب سوم: آیه ۴۰-۴۱ لجاجت مشرکان در شریکقائلشدن برای خدا
مطلب سوم: آیه ۲۴-۲۶ تکذیب پیامبران، روش همیشگی کافران
مطلب سوم: آیه ۹-۱۷ جلوههای تدبیر زندگی انسان توسط خدا
مطلب چهارم: آیه ۴۲-۴۳ تکبر مشرکان در ایمانآوردن به پیامبر
مطلب چهارم: آیه ۲۷-۲۸ تنها اهل علم به آیات خدا ایمان میآورند
مطلب پنجم: آیه ۴۴-۴۵ عبرتگرفتن مشرکان از سرنوشت گذشتگان
مطلب پنجم: آیه ۲۹-۳۰ پاداش پیروان کتاب خدا
مطلب ششم: آیه ۳۱-۳۲ بهرهمندی بندگان برگزیده از حقایق قرآن
مطلب هفتم: آیه ۳۳-۳۵ پاداش بندگان برگزیده
تفسیر
تلاش پیامبر(ص) برای هدایت مردم
در آیه هشتم خداوند خطاب به پیامبر(ص) میفرماید: «مبادا بر اثر شدت تأسف و حسرت بر وضع آنان (گمراهان)، جان خود را از دست بدهی». مفهوم این آیه را مانند مفهوم آیه سوم سوره شعراء دانستهاند[۱۲] که میفرماید: «شاید خودت را میخواهی از غصه هلاک کنی که چرا ایمان نمیآورند».[۱۳] به گفته مکارم شیرازی این تعبیر نشان میدهد پیامبر اسلام(ص) تا چهاندازه دلسوز مردم بوده و در انجام رسالت خویش اصرار و پافشاری داشتهاست.[۱۴]
هدایت و گمراهی در گرو انسان یا خدا؟
در آیه هشتم آمده است: «خداوند هر که را بخواهد گمراه و هر که را بخواهد، هدایت میکند». ممکن است کسی تصور کند که بر اساس این آیه، اختیار از انسان نفی میشود؛ اما بنا بر نامه امام هادی(ع) به مردم اهواز که طبرسی آن را در کتاب الاحتجاج نقل کرده است این آیه را میتوان بر دو گونه معنا کرد: ۱. اینکه خداوند توانایی هدایت کردن هر آنکه بخواهد و یا گمراه کردن هر آنکه بخواهد را دارد، ولی اگر آنها را به یکی از این دو مجبور کند، دیگر ثواب و عقابی وجود نخواهد داشت. ۲. هدایت از جانب خداوند به معنای شناساندن است، [یعنی راه هدایت را به بندگان نشان میدهد،] مثل آیه هفدهم سوره فصلت؛[۱۵] در این حالت تصمیمگیری همچنان بر عهده انسان است.[۱۶]
برخی از مفسران معتقدند هدایت و ضلالت هر کدام دو مرحله دارند؛ مرحله اول، اختیاری و مرحله دوم، خارج از اختیار انسان است. پس از هدایت عامّی که نسبت به همه انسانها صورت گرفته است (إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً)،[۱۷] آنان به اختیار خود، یا راه هدایت را انتخاب میکنند یا راه شقاوت و ضلالت را. اگر هدایت را انتخاب کنند، هدایت خاص و توفیق الهی شامل حال آنان خواهد شد (وَ الَّذينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدى)[۱۸]؛ اما اگر گمراهی را انتخاب کنند، گمراهیها و مجازاتهایی را به دنبال دارد که این گمراهی دوم به فرمان خدا و در حقیقت بازتاب نافرمانی انسان از مسیر حق است. از این رو منظور از آیاتی که گمراهی را در اختیار خدا میدانند، گمراهی دوم است.[۱۹] به این گمراهی اصطلاحاً ضلالت مجازاتی یا اضلال مجازاتی نیز گفته شده است. [۲۰]
قبولی اعمال در گرو پذیرش ولایت ائمه
«إِلَیهِ یصْعَدُ الْکلِمُ الطَّیبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یرْفَعُهُ: سخنان پاکیزه به سوی او بالا میرود، و کار شایسته به آن رفعت میبخشد».[۲۱]روایاتی که در تفسیر این آیه آمدهاند، مراد از «الکلم الطیب: گفتار نیکو» را شهادت به یگانگی خداوند، نبوتپیامبر(ص)، ولایتامیرالمؤمنین(ع) و دیگر ائمه دانستهاند و «والعمل الصالح» را اعتقاد قلبی به این شهادت ذکر کردهاند.[۲۲]شیخ کلینی در کتاب کافی روایتی را از امام صادق(ع) در مورد این آیه نقل کرده که فرمود: «منظور (از عمل صالح) ولایت ما اهل بیت است (در حالی که با دستش به سینهاش اشاره میکرد). پس هر کسی که ولایت ما در سینهاش نباشد، خداوند هیچ عملی از او را بالا نمیبرد (نمیپذیرد)».[۲۳]
استدلال وهابیان بر ممنوعیت توسل به اموات
در آیه ۲۲ آمده است: «و زندگان و مردگان یکسان نیستند. خداست که هر که را بخواهد شنوا میگرداند؛ و تو کسانی را که در گورهایند نمیتوانی شنوا سازی».
وهابیان به این آیه استدلال میکنند و میگویند توسل به اموات خواه ارواح انبیا و اولیای الهی باشد باطل است. چراکه بر اساس این آیه، اموات صداها را نمیشنوند و نمیتوانند احتیاجات انسانهای زنده را برآورده کنند.[۲۴] در مقابل، علمای شیعه و بسیاری از علمای اهل سنت و متصوفه معتقدند مردگان در عالم برزخ، زندگی برزخی دارند. آیات متعددی نیز در این زمینه وجود دارد.[۲۵] آنان معتقدند در این آیه (آیه ۲۲ فاطر)، کافرانی که قابل هدایت نیستند به اجسادِ در قبر تشبیه شدهاند که سخن گفتن با آنان بیفایده است.[۲۶]و منظور آیه، نفی مطلق شنیدن اموات نیست چرا که در کتب معتبر اهل سنت آمده است كه پيامبر(ص) در روز جنگ بدر دستور داد اجساد كفار را بعد از پايان جنگ در چاهى بيفكنند، سپس آنها را صدا زد و فرمود:
آيا شما آنچه را كه خدا و رسولش وعده داده بود به حق يافتيد؟ من آنچه را خداوند به من وعده داده بود به حق يافتم.
در اينجا عمر اعتراض كرد و گفت: اى رسول خدا! چگونه با اجسادى سخن میگويى كه روح در آن نيست؟! پيامبر(ص) فرمود:
ما أنتم بِأسمع لِما أقول منهم!
شما سخنان مرا بهتر از آنان نمیشنويد.[۲۷]
ترجمه:ای مردم، شما به خدا نیازمندید، و خداست که بینیاز ستوده است.
این آیه مورد توجه عُرَفا[۲۸] و فلاسفه قرار گرفته و جمعی از فیلسوفان آن را اشاره به برهان معروف فقر و امکان یا امکان و وجوب دانستهاند که در اثبات واجب الوجود به کار گرفته میشود.[۲۹]
در توضیح این آیه آمده است بینیاز حقیقی و قائم بالذات در تمام عالم هستی یکی است و او خداست. همه انسانها، بلکه همه موجودات سر تا پا فقر و نیازند و وابسته به آن وجود مستقلاند که اگر لحظهای ارتباطشان قطع شود هیچ و پوچاند.[۳۰] این آیه با دو آیه بعد[یادداشت ۱]
بیانگر ملاک بی نیازی خداوند و فقر مردمان است زیرا خداوند(الله) که یگانه معبود شایسته پرستش است و خالق و مدبر امور مردمان است و به همین دلیل بی نیاز مطلق است، نشانه غنی بودنش آن است که می تواند گروهی از مردمان را از میان ببرد و گروهی دیگر را جایگزینشان کند و چون حمید و شایسته هر گونه حمد و ستایش است هر مخلوق جدید نیز او را ستایش می کند و این جایگزینی و خلقت جدید برای خداوندی که دارای قدرت مطلق وبی نهایت است کار دشواری نیست. [۳۱]
ترجمه: هیچ گناهکاری بار گناه دیگری را بر دوش نمیکشد.
این آیه عدل الهی را میرساند و در ادامه، شدت مجازات در روز رستاخیز را میرساند که احدی حاضر نمیشود بار گناه دیگری را بر دوش گیرد، هرچند بسیار به او علاقه داشته باشد.[۳۲]این آیه با آیه ۲۵ سور نحل[یادداشت ۲] که براساس آن رهبران کفر در قيامت، هم گناه كفر خود را به دوش مىكشند و هم گناه كسانى را كه باعث انحراف آنها شدهاند منافاتی ندارد زیرا گاهی با یک عمل(گناه) بیش از یک نفر عذاب می
شود و بار یک گناه را دونفر بردوش می کشند هم فرمان دهنده به گناه و بدی و هم عملکننده به آن، چنانچه در روایتی[یادداشت ۳] از پیامبر(ص) است [۳۳]که پایه گذار سنت بد( گناه) و ترسیم کننده راه کج در کیفر تمام منحرفان و آلوده شدگان به آن گناه شریک است. [۳۴] شبیه همین مضمون در آیه ۳۸ سوره نجم نیز آمده است. در سوره نجم در ضمن ۱۷ آیه خداوند مطالبی را از صُحُفابراهیم و موسی نقل کرده است که نخستین آنها همین است (أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ). [۳۵]
ترجمه: از میان بندگان خدا، تنها دانایاناند که از او میترسند.
ملاصدرا ازقول برخی از عارفان:
خوف از خداوند دو گونه است خوف از عقاب و کیفر و خوف از جلال و شکوه. خوف از کیفر زایل شدنی است و مخصوص اهل ظاهر است و خوف از جلال وشکوه حق، ماندگار است و مختص اهل قلب... آیه إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ بیانگر خوف اهل قلب است.
تفسیرالقرآن الکریم، الملا صدرا، ج۳، ص۲۰۴.
خشیت به معنای ترسِ همراه با تعظیم است.[۳۶]علامه طباطبایی نویسنده تفسیر المیزان نیز بر این باور است که منظو از علماء کسانی هستند که عارف به اسماء و صفات و افعال خداوند هستند آنگونه که در پرتو این معرفت دلهایشان آرام و خالی از هر گونه شک است و کارهایشان گفتارشان را تصدیق میکند به همین جهت منظور از خشیت در آیه خشیت حقیقی است که نشانهاش خشوع باطنی و خضوع ظاهری آنهاست.[۳۷]. در تفسیر این آیه از امام سجاد(ع) نقل شده است: «علم و عمل دو دوست صمیمیاند، کسی که خدا را بشناسد از او میترسد، و همین ترس او را وادار به عمل و اطاعت فرمان خدا میکند. صاحبان علم و پیروانشان کسانیاند که خدا را بهخوبی شناختهاند و برای او عمل میکنند و به او رغبت دارند و عشق میورزند، چنانکه خداوند فرموده است: إِنَّما یخْشَی اللهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ».[۳۸] همچنین در کتابهای تفسیری و روایات آمده است مراد از «العلماء» در این آیه، امیرالمؤمنین(ع) است.[۳۹]کلینی در اصول کافی در تفسیر آیه از امام صادق(ع) روایت کرده که فرمود: «قَالَ یَعْنِی بِالْعُلَمَاءِ مَنْ صَدَّقَ فِعْلُهُ قَوْلَهُ وَ مَنْ لَمْ یُصَدِّقْ فِعْلُهُ قَوْلَهُ فَلَیْسَ بِعَالِمٍ».عالم یعنی کسی که کردارش گفتارش را تصدیق کند و کسی که اینچنین نباشد عالِم نیست. [۴۰] در این آیه قرائت جعلیای وجود دارد که بنا به قرائت خزاعی به نقل از ابوحنيفه، لفظ جلاله «الله» با «ضمه» و کلمهی «علما» با «فتحه» تلفظ گرديده است. و معنایش این میشود که خداوند از علما می ترسد.[۴۱]
در تفسیر مجمع البیان از پیامبر(ص) نقل شده است هر کس سوره فاطر را بخواند، سه در از درهای بهشت در روز قیامت او را به سوی خود دعوت میکند تا از هر کدام که میخواهد وارد شود.[۴۲]تفسیر نورالثقلین نیز از امام صادق(ع) نقل میکند هر کس سوره سبأ و فاطر را در شب بخواند، خدا او را حمایت و حفظ میکند و هر کس در روز بخواند ناراحتی به او نمیرسد، و خدا آنچنان خیر دنیا و آخرت به او میبخشد که تاکنون این اندازه بر قلب او خطور نکرده و آرزو ننموده است.[۴۳]
﴿به نام خداوند رحمتگر مهربان. سپاس خدای را که پدیدآورنده آسمان و زمین است [و] فرشتگان را که دارای بالهای دوگانه و سهگانه و چهارگانهاند پیامآورنده قرار داده است در آفرینش هر چه بخواهد میافزاید زیرا خدا بر هر چیزی تواناست ١﴾
﴿هر رحمتی را که خدا برای مردم گشاید بازدارندهای برای آن نیست و آنچه را که بازدارد پس از [بازگرفتن] گشایندهای ندارد و اوست همان شکستناپذیر سنجیدهکار ٢﴾
﴿ای مردم نعمتخدا را بر خود یاد کنید آیا غیر از خدا آفریدگاری است که شما را از آسمان و زمین روزی دهد خدایی جز او نیست پس چگونه [از حق] انحراف مییابید ٣﴾
﴿آیا آن کس که زشتی کردارش برای او آراسته شده و آن را زیبا میبیند [مانند مؤمن نیکوکار است] خداست که هر که را بخواهد بیراه میگذارد و هر که را بخواهد هدایت میکند پس مبادا به سبب حسرتها[ی گوناگون] بر آنان جانت [از کف] برود قطعاً خدا به آنچه میکنند داناست ٨﴾
﴿و خدا همان کسی است که بادها را روانه میکند پس [بادها] ابری را برمیانگیزند و [ما] آن را به سوی سرزمینی مرده راندیم و آن زمین را بدان [وسیله] پس از مرگش زندگی بخشیدیم رستاخیز [نیز] چنین است ٩﴾
﴿هر کس سربلندی میخواهد سربلندی یکسره از آن خداستسخنان پاکیزه به سوی او بالا میرود و کار شایسته به آن رفعت میبخشد و کسانی که با حیله و مکر کارهای بد میکنند عذابی سختخواهند داشت و نیرنگشان خود تباه میگردد ١٠﴾
﴿و خدا[ست که] شما را از خاکی آفرید سپس از نطفهای آنگاه شما را جفت جفت گردانید و هیچ مادینهای بار نمیگیرد و بار نمینهد مگر به علم او و هیچ سالخوردهای عمر دراز نمییابد و از عمرش کاسته نمیشود مگر آنکه در کتابی [مندرج] است در حقیقت این [کار] بر خدا آسان است ١١﴾
﴿و دو دریا یکسان نیستند این یک شیرین تشنگیزدا [و] نوشیدنش گواراست و آن یک شور تلخمزه است و از هر یک گوشتی تازه میخورید و زیوری که آن را بر خود میپوشید بیرون میآورید و کشتی را در آن موجشکاف میبینی تا از فضل او [روزی خود را] جستجو کنید و امید که سپاس بگزارید ١٢﴾
﴿شب را به روز درمیآورد و روز را به شب درمیآورد و آفتاب و ماه را تسخیر کرده است [که] هر یک تا هنگامی معین روانند این استخدا پروردگار شما فرمانروایی از آن اوست و کسانی را که بجز او میخوانید مالک پوست هسته خرمایی [هم] نیستند ١٣﴾
﴿اگر آنها را بخوانید دعای شما را نمیشنوند و اگر [فرضا] بشنوند اجابتتان نمیکنند و روز قیامتشرک شما را انکار میکنند و [هیچکس] چون [خدای] آگاه تو را خبردار نمیکند ١٤﴾
﴿و هیچ بارب ردارندهای بار [گناه] دیگری را برنمیدارد و اگر گرانباری [دیگری را به یاری] به سوی بارش فرا خواند چیزی از آن برداشته نمیشود هر چند خویشاوند باشد [تو] تنها کسانی را که از پروردگارشان در نهان میترسند و نماز برپا میدارند هشدار میدهی و هر کس پاکیزگی جوید تنها برای خود پاکیزگی میجوید و فرجام [کارها] به سوی خداست ١٨﴾
﴿آیا ندیدهای که خدا از آسمان آبی فرود آورد و به [وسیله] آن میوههایی که رنگهای آنها گوناگون است بیرون آوردیم و از برخی کوهها راهها [و رگهها]ی سپید و گلگون به رنگهای مختلف و سیاه پر رنگ [آفریدیم] ٢٧﴾
﴿و از مردمان و جانوران و دامها که رنگهایشان همان گونه مختلف است [پدیدآوردیم] از بندگان خدا تنها دانایانند که از او میترسند آری خدا ارجمند آمرزنده است ٢٨﴾
﴿در حقیقت کسانی که کتاب خدا را میخوانند و نماز برپا میدارند و از آنچه بدیشان روزی دادهایم نهان و آشکارا انفاق میکنند امید به تجارتی بستهاند که هرگز زوال نمیپذیرد ٢٩﴾
﴿سپس این کتاب را به آن بندگان خود که [آنان را] برگزیده بودیم به میراث دادیم پس برخی از آنان بر خود ستمکارند و برخی از ایشان میانهرو و برخی از آنان در کارهای نیک به فرمان خدا پیشگامند و این خود توفیق بزرگ است ٣٢﴾
﴿و[لی] کسانی که کافر شدهاند آتش جهنم برای آنان خواهد بود حکم به مرگ بر ایشان [جاری] نمیشود تا بمیرند و نه عذاب آن از ایشان کاسته شود [آری] هر ناسپاسی را چنین کیفر میدهیم ٣٦﴾
﴿و آنان در آنجا فریاد برمیآورند پروردگارا ما را بیرون بیاور تا غیر از آنچه میکردیم کار شایسته کنیم مگر شما را [آن قدر] عمر دراز ندادیم که هر کس که باید در آن عبرت گیرد عبرت میگرفت و [آیا] برای شما هشداردهنده نیامد پس بچشید که برای ستمگران یاوری نیست ٣٧﴾
﴿اوست آن کس که شما را در این سرزمین جانشین گردانید پس هر کس کفر ورزد کفرش به زیان اوست و کافران را کفرشان جز دشمنی نزد پروردگارشان نمیافزاید و کافران را کفرشان غیر از زیان نمیافزاید ٣٩﴾
﴿بگو به من خبر دهید از شریکان خودتان که به جای خدا میخوانید به من نشان دهید که چه چیزی از زمین را آفریدهاند یا آنان در [کار] آسمانها همکاری داشتهاند یا به ایشان کتابی دادهایم که دلیلی بر [حقانیت] خود از آن دارند [نه] بلکه ستمکاران جز فریب به یکدیگر وعده نمیدهند ٤٠﴾
﴿و با سوگندهای سختخود به خدا سوگند یاد کردند که اگر هرآینه هشداردهندهای برای آنان بیاید قطعاً از هر یک از امتها[ی دیگر] راهیافتهتر شوند و[لی] چون هشداردهندهای برای ایشان آمد جز بر نفرتشان نیفزود ٤٢﴾
﴿[انگیزه] این کارشان فقط گردنکشی در [روی] زمین و نیرنگ زشت بود و نیرنگ زشت جز [دامن] صاحبش را نگیرد پس آیا جز سنت [و سرنوشتشوم] پیشینیان را انتظار میبرند و هرگز برای سنتخدا دگرگونی نخواهی یافت ٤٣﴾
﴿آیا در زمین نگردیدهاند تا فرجام [کار] کسانی را که پیش از ایشان [زیسته] و نیرومندتر از ایشان بودند بنگرند و هیچ چیز نه در آسمانها و نه در زمین خدا را درمانده نکرده است چرا که او همواره دانای تواناست ٤٤﴾
﴿و اگر خدا مردم را به [سزای] آنچه انجام دادهاند مؤاخذه میکرد هیچ جنبندهای را بر پشت زمین باقی نمیگذاشت ولی تا مدتی معین مهلتشان میدهد و چون اجلشان فرا رسد خدا به [کار] بندگانش ٤٥﴾
﴿به نام خداوند رحمتگر مهربان. سپاس خدای را که پدیدآورنده آسمان و زمین است [و] فرشتگان را که دارای بالهای دوگانه و سهگانه و چهارگانهاند پیامآورنده قرار داده است در آفرینش هر چه بخواهد میافزاید زیرا خدا بر هر چیزی تواناست ١ هر رحمتی را که خدا برای مردم گشاید بازدارندهای برای آن نیست و آنچه را که بازدارد پس از [بازگرفتن] گشایندهای ندارد و اوست همان شکستناپذیر سنجیدهکار ٢ ای مردم نعمتخدا را بر خود یاد کنید آیا غیر از خدا آفریدگاری است که شما را از آسمان و زمین روزی دهد خدایی جز او نیست پس چگونه [از حق] انحراف مییابید ٣ و اگر تو را تکذیب کنند قطعاً پیش از تو [هم] فرستادگانی تکذیب شدند و [همه] کارها به سوی خدا بازگردانیده میشود ٤ ای مردم همانا وعده خدا حق است زنهار تا این زندگی دنیا شما را فریب ندهد و زنهار تا [شیطان] فریبنده شما را دربارهٔ خدا نفریبد ٥ در حقیقتشیطان دشمن شماستشما [نیز] او را دشمن گیرید [او] فقط دار و دسته خود را میخوان د تا آنها از یاران آتش باشند ٦ کسانی که کفر ورزیدهاند عذابی سختخواهند داشت و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند برای آنان آمرزش و پاداشی بزرگ است ٧ آیا آن کس که زشتی کردارش برای او آراسته شده و آن را زیبا میبیند [مانند مؤمن نیکوکار است] خداست که هر که را بخواهد بیراه میگذارد و هر که را بخواهد هدایت میکند پس مبادا به سبب حسرتها[ی گوناگون] بر آنان جانت [از کف] برود قطعاً خدا به آنچه میکنند داناست ٨ و خدا همان کسی است که بادها را روانه میکند پس [بادها] ابری را برمیانگیزند و [ما] آن را به سوی سرزمینی مرده راندیم و آن زمین را بدان [وسیله] پس از مرگش زندگی بخشیدیم رستاخیز [نیز] چنین است ٩ هر کس سربلندی میخواهد سربلندی یکسره از آن خداستسخنان پاکیزه به سوی او بالا میرود و کار شایسته به آن رفعت میبخشد و کسانی که با حیله و مکر کارهای بد میکنند عذابی سختخواهند داشت و نیرنگشان خود تباه میگردد ١٠ و خدا[ست که] شما را از خاکی آفرید سپس از نطفهای آنگاه شما را جفت جفت گردانید و هیچ مادینهای بار نمیگیرد و بار نمینهد مگر به علم او و هیچ سالخوردهای عمر دراز نمییابد و از عمرش کاسته نمیشود مگر آنکه در کتابی [مندرج] است در حقیقت این [کار] بر خدا آسان است ١١ و دو دریا یکسان نیستند این یک شیرین تشنگیزدا [و] نوشیدنش گواراست و آن یک شور تلخمزه است و از هر یک گوشتی تازه میخورید و زیوری که آن را بر خود میپوشید بیرون میآورید و کشتی را در آن موجشکاف میبینی تا از فضل او [روزی خود را] جستجو کنید و امید که سپاس بگزارید ١٢ شب را به روز درمیآورد و روز را به شب درمیآورد و آفتاب و ماه را تسخیر کرده است [که] هر یک تا هنگامی معین روانند این استخدا پروردگار شما فرمانروایی از آن اوست و کسانی را که بجز او میخوانید مالک پوست هسته خرمایی [هم] نیستند ١٣ اگر آنها را بخوانید دعای شما را نمیشنوند و اگر [فرضا] بشنوند اجابتتان نمیکنند و روز قیامتشرک شما را انکار میکنند و [هیچکس] چون [خدای] آگاه تو را خبردار نمیکند ١٤ ای مردم شما به خدا نیازمندید و خداست که بینیاز ستوده است ١٥ و اگر بخواهد شما را میب رد و خلقی نو [بر سر کار] میآورد ١٦ و این [امر] برای خدا دشوار نیست ١٧ و هیچ بارب ردارندهای بار [گناه] دیگری را برنمیدارد و اگر گرانباری [دیگری را به یاری] به سوی بارش فرا خواند چیزی از آن برداشته نمیشود هر چند خویشاوند باشد [تو] تنها کسانی را که از پروردگارشان در نهان میترسند و نماز برپا میدارند هشدار میدهی و هر کس پاکیزگی جوید تنها برای خود پاکیزگی میجوید و فرجام [کارها] به سوی خداست ١٨ و نابینا و بینا یکسان نیستند ١٩ و نه تیرگیها و روشنایی ٢٠ و نه سایه و گرمای آفتاب ٢١ و زندگان و مردگان یکسان نیستند خداست که هر که را بخواهد شنوا میگرداند و تو کسانی را که در گورهایند نمیتوانی شنوا سازی ٢٢ تو جز هشداردهندهای [بیش] نیستی ٢٣ ما تو را بحق [به سم ت] بشارتگر و هشداردهنده گسیل داشتیم و هیچ امتی نبوده مگر اینکه در آن هشداردهندهای گذشته است ٢٤ و اگر تو را تکذیب کنند قطعاً کسانی که پیش از آنها بودند [نیز] به تکذیب پرداختند پیامبرانشان دلایل آشکار و نوشتهها و کتاب روشن برای آنان آوردند ٢٥ آنگاه کسانی را که کافر شده بودند فرو گرفتم پس چگونه بود کیفر من ٢٦ آیا ندیدهای که خدا از آسمان آبی فرود آورد و به [وسیله] آن میوههایی که رنگهای آنها گوناگون است بیرون آوردیم و از برخی کوهها راهها [و رگهها]ی سپید و گلگون به رنگهای مختلف و سیاه پر رنگ [آفریدیم] ٢٧ و از مردمان و جانوران و دامها که رنگهایشان همان گونه مختلف است [پدیدآوردیم] از بندگان خدا تنها دانایانند که از او میترسند آری خدا ارجمند آمرزنده است ٢٨ در حقیقت کسانی که کتاب خدا را میخوانند و نماز برپا میدارند و از آنچه بدیشان روزی دادهایم نهان و آشکارا انفاق میکنند امید به تجارتی بستهاند که هرگز زوال نمیپذیرد ٢٩ تا پاداششان را تمام بدیشان عطا کند و از فزونبخشی خود در حق آنان بیفزاید که او آمرزنده حقشناس است ٣٠ و آنچه از کتاب به سوی تو وحی کردهایم خود حق [و] تصدیقکننده [کتابهای] پیش از آن است قطعاً خدا نسبت به بندگانش آگاه بیناست ٣١ سپس این کتاب را به آن بندگان خود که [آنان را] برگزیده بودیم به میراث دادیم پس برخی از آنان بر خود ستمکارند و برخی از ایشان میانهرو و برخی از آنان در کارهای نیک به فرمان خدا پیشگامند و این خود توفیق بزرگ است ٣٢ [در] بهشتهای همیشگی [که] به آنها درخواهندآمد در آنجا با دستبندهایی از زر و مروارید زیور یابند و در آنجا جامهشان پ رنیان خواهد بود ٣٣ و میگویند سپاس خدایی را که اندوه را از ما بزدود به راستی پروردگار ما آمرزنده [و] حقشناس است ٣٤ همان [خدایی] که ما را به فضل خویش در سرای ابدی جای داد در اینجا رنجی به ما نمیرسد و در اینجا درماندگی به ما دست نمیدهد ٣٥ و[لی] کسانی که کافر شدهاند آتش جهنم برای آنان خواهد بود حکم به مرگ بر ایشان [جاری] نمیشود تا بمیرند و نه عذاب آن از ایشان کاسته شود [آری] هر ناسپاسی را چنین کیفر میدهیم ٣٦ و آنان در آنجا فریاد برمیآورند پروردگارا ما را بیرون بیاور تا غیر از آنچه میکردیم کار شایسته کنیم مگر شما را [آن قدر] عمر دراز ندادیم که هر کس که باید در آن عبرت گیرد عبرت میگرفت و [آیا] برای شما هشداردهنده نیامد پس بچشید که برای ستمگران یاوری نیست ٣٧ خدا[ست که] دانای نهان آسمانها و زمین است و اوست که به راز دلها داناست ٣٨ اوست آن کس که شما را در این سرزمین جانشین گردانید پس هر کس کفر ورزد کفرش به زیان اوست و کافران را کفرشان جز دشمنی نزد پروردگارشان نمیافزاید و کافران را کفرشان غیر از زیان نمیافزاید ٣٩ بگو به من خبر دهید از شریکان خودتان که به جای خدا میخوانید به من نشان دهید که چه چیزی از زمین را آفریدهاند یا آنان در [کار] آسمانها همکاری داشتهاند یا به ایشان کتابی دادهایم که دلیلی بر [حقانیت] خود از آن دارند [نه] بلکه ستمکاران جز فریب به یکدیگر وعده نمیدهند ٤٠ همانا خدا آسمانها و زمین را نگاه میدارد تا نیفتند و اگر بیفتند بعد از او هیچکس آنها را نگاه نمیدارد اوست بردبار آمرزنده ٤١ و با سوگندهای سختخود به خدا سوگند یاد کردند که اگر هرآینه هشداردهندهای برای آنان بیاید قطعاً از هر یک از امتها[ی دیگر] راهیافتهتر شوند و[لی] چون هشداردهندهای برای ایشان آمد جز بر نفرتشان نیفزود ٤٢ [انگیزه] این کارشان فقط گردنکشی در [روی] زمین و نیرنگ زشت بود و نیرنگ زشت جز [دامن] صاحبش را نگیرد پس آیا جز سنت [و سرنوشتشوم] پیشینیان را انتظار میبرند و هرگز برای سنتخدا دگرگونی نخواهی یافت ٤٣ آیا در زمین نگردیدهاند تا فرجام [کار] کسانی را که پیش از ایشان [زیسته] و نیرومندتر از ایشان بودند بنگرند و هیچ چیز نه در آسمانها و نه در زمین خدا را درمانده نکرده است چرا که او همواره دانای تواناست ٤٤ و اگر خدا مردم را به [سزای] آنچه انجام دادهاند مؤاخذه میکرد هیچ جنبندهای را بر پشت زمین باقی نمیگذاشت ولی تا مدتی معین مهلتشان میدهد و چون اجلشان فرا رسد خدا به [کار] بندگانش ٤٥﴾
↑جریسی، سلسلة فتاوی علماء البلدالحرام، ۱۴۳۲ق، ص۴۵۶؛ فتاوی اللجنة، ۱۴۲۴ق، ص۳۱۴.
↑ امین، سیدمهدی. مرگ و برزخ از دیدگاه قرآن و حدیث (تفسیر موضوعی المیزان) آستان قدس رضوی، شرکت به نشر، ۱۳۸۹.
↑قویدست، «مسئله توسل به اموات با نگاهی به آیه ۲۲ سوره مبارکه فاطر»، ۱۳۹۲ش، ص۱۵۸-۱۶۴؛ مصلحی، «سماع موتی و رابطه آن با توسل به ارواح اولیای الهی»، ۱۳۹۲ش، ص۱۱۷-۱۱۸.