سوره حجر
ابراهیم | سورهٔ حجر | نحل | |||||||||||||||||||||||
|
سوره حِجر پانزدهمین سوره و از سورههای مکی قرآن است که در جزء ۱۴ جای دارد. دلیل نامگذاری این سوره به نام حجر، اشاره به داستان قوم حضرت صالح، یعنی قوم ثمود در آیات ۸۰ تا ۸۴ آن است که به خاطر حضور در سرزمینی به همین نام، اصحاب حجر نامیده میشدند.
سوره حجر درباره مبدأ عالم هستی و نشانههای معاد، ایمان به خدا، کیفر بدکاران و اهمیت و عظمت قرآن سخن میگوید. در این سوره به داستان خلقت حضرت آدم (ع)، سجده ملائکه بر او به جز ابلیس، داستان حضور ملائکه نزد حضرت ابراهیم و بشارت آنان به او، عذاب قوم لوط و داستان قوم ثمود اشاره شده است.
آیه نهم از جمله آیات مشهور سوره حجر است که خداوند بر نزول ذکر (قرآن) و نگهبانی از آن تاکید میکند. بسیاری از مفسران این آیه را دلیلی بر عدم تحریف قرآن دانستهاند.
در فضیلت تلاوت سوره حجر آمده است، خداوند ده برابر تعداد مهاجرین و انصار به قاری آن پاداش میدهد.
محتویات
معرفی
- نامگذاری
این سوره را سوره حِجر نامیدهاند؛ زیرا تنها سورهاى است كه قوم حضرت صالح، یعنی قوم ثَمود را اصحاب حِجر نامیده است.[۱] حجر نام سرزمینی بوده که این قوم در آن میزیستند.[۲]
- ترتیب و محل نزول
سوره حجر جزو سورههای مکی و در ترتیب نزول، پنجاه و چهارمین سورهای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مُصحَف، پانزدهمین سوره است[۳] که در جزء ۱۴ قرآن جای دارد.
- تعداد آیات و دیگر ویژگیها
سوره حجر ۹۹ آیه، ۶۵۸ کلمه و ۲۸۸۱ حرف دارد. این سوره به لحاظ حجمی جزو سورههای مَثانی قرآن و در حدود یک حِزب است. سوره حجر نهمین سورهایی است که با حروف مُقَطَّعه آغاز میشود.[۴]
محتوا
تفسیر نمونه محتواى این سوره را در شش بخش خلاصه كرده است:
- آیات مربوط به مبداء عالم هستى و ایمان به خداوند از طریق تفکر در آفرینش؛
- آیات مربوط به معاد و كیفر بدكاران؛
- اهمیت، عظمت و ویژگیهای قرآن؛
- نقل داستانهای مختلف، مثل داستان خلقت حضرت آدم، سجده ملائکه بر او به جز ابلیس، داستان حضور ملائکه نزد حضرت ابراهیم و بشارت آنان به او، عذاب قوم لوط و داستان قوم ثمود؛
- انذار، بشارت و اندرزهاى مؤثر به همراه تهدید و تشویق.
- دعوت از پیامبر اسلام(ص) به مقاومت و دلدارى او در برابر توطئههاى شدید مخالفان كه در محیط مكه بسیار زیاد و خطرناک بود.[۵]
مقابله با استهزاکنندگان پیامبر اسلام | |||||||||||||||||||||||||||||||
گفتار چهارم؛ آیه ۸۵-۹۹ اصول مقابله با استهزاکنندگان | گفتار سوم؛ آیه ۴۹-۸۴ مجازات منکران پیامبر خدا | گفتار دوم؛ آیه ۱۰-۴۸ عوامل استهزاء پیامبران خدا | گفتار اول؛ آیه ۱-۹ نادرستی رفتار استهزاکنندگان پیامبر | ||||||||||||||||||||||||||||
اصل اول؛ آیه ۸۵-۸۷ نادیدهگرفتن رفتار تمسخرکنندگان | مطلب اول؛ آیه ۴۹-۵۱ سنت رحمت و عذاب خدا بر بندگان | عامل اول؛ آیه ۱۰-۱۵ گناهکاری و لجاجت در پذیرش حق | مطلب اول؛ آیه ۱-۵ پشیمانی کافران از اعمال خود با مشاهده عذاب | ||||||||||||||||||||||||||||
اصل دوم؛ آیه ۸۸' چشمندوختن به ثروت کافران | مطلب دوم؛ آیه ۵۲-۶۰ رحمت خدا بر حضرت ابراهیم با نزول فرشتگان | عامل دوم؛ آیه ۱۶-۲۵ بیتوجهی به نشانههای ربوبیت خدا | مطلب دوم؛ آیه ۶-۹ نادرستی تهمت جنون به پیامبر | ||||||||||||||||||||||||||||
اصل سوم؛ آیه ۸۹-۹۳ هشدار دادن به تسمخرکنندگان | مطلب سوم؛ آیه ۶۱-۷۷ عذاب قوم لوط | عامل سوم؛ آیه ۲۶-۶۸ وجود زمینه حقستیزی در نهاد انسان | |||||||||||||||||||||||||||||
اصل چهارم؛ آیه ۹۴-۹۶ حقگویی و اعتماد به حمایت خدا | مطلب چهارم؛ آیه ۷۸-۷۹ عذاب جنگلنشینان قوم شعیب | ||||||||||||||||||||||||||||||
اصل پنجم؛ آیه ۹۷-۹۹ بهجاآوردن عبادت و بندگی خدا | مطلب پنجم؛ آیه ۸۰-۸۴ عذاب کوهنشینان قوم ثمود | ||||||||||||||||||||||||||||||
شأن نزول برخی آیات
برای آیات ۲۴ و ۸۷ سوره حجر شأن نزول روایت شده است.
صف اول نماز
درباره آیه بیست و چهارم سوره حجر دو شأن نزول ذکر شده است. در این آیه آمده است خداوند «مستقدمین: پیشیگیرندگان» و «مستأخرین: کسانی که با تأخیر میآیند» را میشناسد.
- پیامبر(ص) گفت: «خداوند و ملائکه بر افرادی که در صف اول نماز باشند، درود میفرستد». به همین جهت، مردم تلاش میکردند در صف اول نماز بایستند. افراد قبیله بنیعذره که خانهشان دور از مسجد بود، تصمیم گرفتند خانههایشان را بفروشند و در نزدیکی مسجد خانه بخرند تا بتوانند زودتر به مسجد بروند و در صف اول نماز بخوانند. پس آیه مورد نظر درباره آنان نازل شد.[۷]
- برخی نیز گفتهاند «زنى زیبا در نماز جماعت پشت سر پیامبر(ص) شرکت میکرد. برخی مردان به صف اول میرفتند كه چشمشان به آن زن نیفتد و برخى در صف آخر میایستادند تا بتوانند گاهی به آن زن نگاه کنند. آیه مورد بحث اشاره به این قضیه دارد.[۸]
هفت قافله تجاری و هفت آیه قرآنی
درباره نزول آیه ۸۷ سوره حجر آمده است: هفت قافله براى یهودیانِ بنی قُریظه و بنینضیر با بار پارچه، عطر، جواهر و دیگر کالاها وارد مدینه شدند. مسلمانان گفتند اگر این اموال از آنِ ما بود، قوى و توانگر میشدیم و در راه خدا انفاق میكردیم. آیه «وَ لَقَدْ آتَیناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانی وَ الْقُرْآنَ الْعَظیمَ؛ و به راستى كه هفت آیه از مثانى و قرآن بزرگ را به تو عطا كردیم» نازل شد و به پیامبر(ص) گفت: هفت آیه به شما دادم كه از این هفت قافله بهتر است.[۹] در مورد اینکه منظور از «سبع مثانی» چیست بین مفسران اختلاف است؛ در عین حال در بسیاری از روایات آمده است مراد از آن سوره حمد است.[۱۰]
آیات مشهور و نامدار
آیه ۹ با نام آیه حفظ، آیه ۸۸ درباره تواضع پیامبر(ص) نسبت به مؤمنان و آیه ۹۹ درباره لزوم استمرار عبادت تا زمان مرگ از جمله آیات مشهور سوره حجر است.
آیه حفظ
«إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ﴿٩﴾»
(ترجمه: بىترديد، ما اين قرآن را به تدريج نازل كردهايم، و قطعاً نگهبان آن خواهيم بود.)
آیه نهم سوره حجر از جمله آیاتی است که بیشتر مفسران و محققان برای رد هرگونه تحریف در قرآن به آن استناد کردهاند.[۱۱] در تفاسیر مراد از «ذکر» را در این آیه، قرآن دانستهاند.[۱۲] بر این ادعا اشکال شده که چگونه میتوان برای ردکردن تحریف قرآن به خود قرآن استدلال کرد؛ چراکه ممکن است آیهای که به آن استناد میکنید از آیات تحریفشده باشد. در پاسخ به این اشکال گفته شده، قائلین به تحریف قرآن معتقد به کم شدن از قرآن هستند نه آنکه چیزی به آن افزوده شده باشد؛ بنابراین با این آیه میتوان در مقابل ادعای آنان ایستاد.[۱۳] [یادداشت ۱]
آیه تواضع
«لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ﴿٨٨﴾»
(ترجمه: و به آنچه ما دستههايى از آنان [كافران] را بدان برخوردار ساختهايم چشم مدوز، و بر ايشان اندوه مخور، و بال خويش براى مؤمنان فرو گستر.)
مفسران منظور از جمله «وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ» را تواضع و نرمخویی دانستهاند همانگونه که مرغ برای در آغوش گرفتن جوجههایش پر و بال خود را باز میکند.[۱۴] علامه طباطبایی معتقد است خفض جناج به معنای صبر، خویشتنداری و سازگاری با مؤمنان است و کنایه از این است که همه هم و غم خود را مصروف و منحصر در معاشرت و تربیت مسلمانان نموده و از ایشان جدا نگردد.[۱۵]
آیه تسبیح
«فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ﴿٩٨﴾»
(ترجمه: پس با ستايش پروردگارت تسبيح گوى و از سجدهكنندگان باش.)
تسبیح و حمد خداوند را راهی برای سبک کردن اثر مصیبت، کم حوصلگی و زخم زبان و گشادگی سینه دانستهاند.[۱۶] خداوند در این آیه به پیامبرش توصیه میکند برای زدودن آثار ناراحتی که از زخم زبان کفار ایجاد شده به عبادت و تسبیح خداوند بپرداز؛ چراکه نیرویت را زیاد و تحملت را بالا میبرد. در روایتی از ابن عباس آمده است هنگامی که پیامبر اسلام(ص) غمگین میشد به نماز برمیخواست و آثار حزن و اندوه از چهره ایشان زایل میشد.[۱۷]
آیه عبادت
«وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّىٰ يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ﴿٩٩﴾»
(ترجمه: و پروردگارت را پرستش كن تا اينكه مرگ تو فرا رسد.)
مفسران با استناد به روایات منظور از یقین در این آیه را رسیدن وقت مرگ انسان دانستهاند و علت آن را قطعی و یقینی بودن مرگ میدانند. امر به عبادت در این آیه تا زمان مرگ را به این دلیل دانستهاند که اگر این قید نمیآمد با یک عبادت نیز این امر محقق و بنده مطیع خداوند شناخته میشد؛ ولی با اضافه شدن این قید انسان را ملزم به عبادت خداوند تا زمان رسیدن مرگ میکند[۱۸] و سخن برخی از صوفیان که این آیه را دستاویز ترک عبادت قرار دادهاند، مخدوش میسازد.[۱۹]
فضیلت و خواص
روایت شده است اگر کسی سوره حجر را قرائت کند، خداوند ده برابر تعداد مهاجرین و انصار و مسخرهکنندگانِ پیامبر(ص) به او حسنه عطا میکند.[۲۰] در برخی تفاسیر خواصی برای این سوره بیان شده است، از جمله اینکه اگر کسی آن را بنویسد و همراه خود داشته باشد، درآمد و روزیاش زیاد میشود.[۲۱]
متن و ترجمه
سوره حجر
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ | به نام خداوند رحمتگر مهربان |
---|---|
الر ۚ تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَقُرْآنٍ مُّبِينٍ ﴿١﴾ رُّبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ ﴿٢﴾ ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ ۖ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴿٣﴾ وَمَا أَهْلَكْنَا مِن قَرْيَةٍ إِلَّا وَلَهَا كِتَابٌ مَّعْلُومٌ ﴿٤﴾ مَّا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُونَ ﴿٥﴾ وَقَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ ﴿٦﴾ لَّوْ مَا تَأْتِينَا بِالْمَلَائِكَةِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿٧﴾ مَا نُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَا كَانُوا إِذًا مُّنظَرِينَ ﴿٨﴾ إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿٩﴾ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ فِي شِيَعِ الْأَوَّلِينَ ﴿١٠﴾ وَمَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿١١﴾ كَذَٰلِكَ نَسْلُكُهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ ﴿١٢﴾ لَا يُؤْمِنُونَ بِهِ ۖ وَقَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ ﴿١٣﴾ وَلَوْ فَتَحْنَا عَلَيْهِم بَابًا مِّنَ السَّمَاءِ فَظَلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ ﴿١٤﴾ لَقَالُوا إِنَّمَا سُكِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَّسْحُورُونَ ﴿١٥﴾وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ ﴿١٦﴾ وَحَفِظْنَاهَا مِن كُلِّ شَيْطَانٍ رَّجِيمٍ ﴿١٧﴾ إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِينٌ ﴿١٨﴾ وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ شَيْءٍ مَّوْزُونٍ ﴿١٩﴾ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ وَمَن لَّسْتُمْ لَهُ بِرَازِقِينَ ﴿٢٠﴾ وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ ﴿٢١﴾ وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ وَمَا أَنتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ ﴿٢٢﴾ وَإِنَّا لَنَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَنَحْنُ الْوَارِثُونَ ﴿٢٣﴾ وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنكُمْ وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِينَ ﴿٢٤﴾ وَإِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَحْشُرُهُمْ ۚ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ ﴿٢٥﴾ وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ﴿٢٦﴾ وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُومِ ﴿٢٧﴾ وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ﴿٢٨﴾ فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ ﴿٢٩﴾ فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ ﴿٣٠﴾ إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ أَن يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ ﴿٣١﴾ قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا لَكَ أَلَّا تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ ﴿٣٢﴾ قَالَ لَمْ أَكُن لِّأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ﴿٣٣﴾ قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ ﴿٣٤﴾ وَإِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلَىٰ يَوْمِ الدِّينِ ﴿٣٥﴾ قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿٣٦﴾ قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ ﴿٣٧﴾ إِلَىٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴿٣٨﴾ قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿٣٩﴾ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ﴿٤٠﴾ قَالَ هَـٰذَا صِرَاطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ ﴿٤١﴾ إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ ﴿٤٢﴾ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿٤٣﴾ لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِّكُلِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ ﴿٤٤﴾ إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿٤٥﴾ ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِينَ ﴿٤٦﴾ وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَىٰ سُرُرٍ مُّتَقَابِلِينَ ﴿٤٧﴾ لَا يَمَسُّهُمْ فِيهَا نَصَبٌ وَمَا هُم مِّنْهَا بِمُخْرَجِينَ ﴿٤٨﴾ نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿٤٩﴾ وَأَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِيمُ ﴿٥٠﴾ وَنَبِّئْهُمْ عَن ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ ﴿٥١﴾ إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ إِنَّا مِنكُمْ وَجِلُونَ ﴿٥٢﴾ قَالُوا لَا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ ﴿٥٣﴾ قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي عَلَىٰ أَن مَّسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ ﴿٥٤﴾ قَالُوا بَشَّرْنَاكَ بِالْحَقِّ فَلَا تَكُن مِّنَ الْقَانِطِينَ ﴿٥٥﴾ قَالَ وَمَن يَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ ﴿٥٦﴾ قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿٥٧﴾ قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَىٰ قَوْمٍ مُّجْرِمِينَ ﴿٥٨﴾ إِلَّا آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿٥٩﴾ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَا ۙ إِنَّهَا لَمِنَ الْغَابِرِينَ ﴿٦٠﴾ فَلَمَّا جَاءَ آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ ﴿٦١﴾ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ مُّنكَرُونَ ﴿٦٢﴾ قَالُوا بَلْ جِئْنَاكَ بِمَا كَانُوا فِيهِ يَمْتَرُونَ ﴿٦٣﴾ وَأَتَيْنَاكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ﴿٦٤﴾ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّيْلِ وَاتَّبِعْ أَدْبَارَهُمْ وَلَا يَلْتَفِتْ مِنكُمْ أَحَدٌ وَامْضُوا حَيْثُ تُؤْمَرُونَ ﴿٦٥﴾ وَقَضَيْنَا إِلَيْهِ ذَٰلِكَ الْأَمْرَ أَنَّ دَابِرَ هَـٰؤُلَاءِ مَقْطُوعٌ مُّصْبِحِينَ ﴿٦٦﴾ وَجَاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ ﴿٦٧﴾ قَالَ إِنَّ هَـٰؤُلَاءِ ضَيْفِي فَلَا تَفْضَحُونِ ﴿٦٨﴾ وَاتَّقُوا اللَّـهَ وَلَا تُخْزُونِ ﴿٦٩﴾ قَالُوا أَوَلَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعَالَمِينَ ﴿٧٠﴾ قَالَ هَـٰؤُلَاءِ بَنَاتِي إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ ﴿٧١﴾ لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿٧٢﴾ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ ﴿٧٣﴾ فَجَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِّن سِجِّيلٍ ﴿٧٤﴾ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّلْمُتَوَسِّمِينَ ﴿٧٥﴾ وَإِنَّهَا لَبِسَبِيلٍ مُّقِيمٍ ﴿٧٦﴾ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لِّلْمُؤْمِنِينَ ﴿٧٧﴾ وَإِن كَانَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ لَظَالِمِينَ ﴿٧٨﴾ فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُّبِينٍ ﴿٧٩﴾ وَلَقَدْ كَذَّبَ أَصْحَابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ ﴿٨٠﴾ وَآتَيْنَاهُمْ آيَاتِنَا فَكَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ ﴿٨١﴾ وَكَانُوا يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا آمِنِينَ ﴿٨٢﴾ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ ﴿٨٣﴾ فَمَا أَغْنَىٰ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿٨٤﴾ وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ ۗ وَإِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ ۖ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ ﴿٨٥﴾ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ ﴿٨٦﴾ وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ ﴿٨٧﴾ لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿٨٨﴾ وَقُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ ﴿٨٩﴾ كَمَا أَنزَلْنَا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ ﴿٩٠﴾ الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ ﴿٩١﴾ فَوَرَبِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿٩٢﴾ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿٩٣﴾ فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ ﴿٩٤﴾ إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ ﴿٩٥﴾ الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّـهِ إِلَـٰهًا آخَرَ ۚ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴿٩٦﴾ وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِمَا يَقُولُونَ ﴿٩٧﴾ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ ﴿٩٨﴾ وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّىٰ يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ ﴿٩٩﴾ | الف، لام، راء. اين است آيات كتاب [آسمانى] و قرآن روشنگر. (۱) چه بسا كسانى كه كافر شدند آرزو كنند كه كاش مسلمان بودند. (۲) بگذارشان تا بخورند و برخوردار شوند و آرزو[ها] سرگرمشان كند، پس به زودى خواهند دانست. (۳) و هيچ شهرى را هلاك نكرديم مگر اينكه براى آن اجلى معيّن بود. (۴) هيچ امتى از اجل خويش نه پيش مىافتد و نه پس مىماند. (۵) و گفتند: «اى كسى كه قرآن بر او نازل شده است، به يقين تو ديوانهاى. (۶) اگر راست مىگويى چرا فرشتهها را پيش ما نمىآورى؟» (۷) فرشتگان را جز به حق فرو نمىفرستيم، و در آن هنگام، ديگر مهلت نيابند. (۸) بىترديد، ما اين قرآن را به تدريج نازل كردهايم، و قطعاً نگهبان آن خواهيم بود. (۹) و به يقين، پيش از تو [نيز] در گروههاى پيشينيان [پيامبرانى] فرستاديم. (۱۰) و هيچ پيامبرى برايشان نيامد جز آنكه او را به مسخره مىگرفتند. (۱۱) بدين گونه آن [استهزا] را در دل بزهكاران راه مىدهيم، (۱۲) [كه] به او ايمان نمىآورند، و راه [و رسم] پيشينيان پيوسته چنين بوده است. (۱۳) و اگر درى از آسمان بر آنان مىگشوديم كه همواره از آن بالا مىرفتند، (۱۴) قطعاً مىگفتند: «در حقيقت، ما چشمبندى شدهايم، بلكه ما مردمى هستيم كه افسون شدهايم.» (۱۵)و به يقين، ما در آسمان بُرجهايى قرار داديم و آن را براى تماشاگران آراستيم. (۱۶) و آن را از هر شيطان راندهشدهاى حفظ كرديم. (۱۷) مگر آن كس كه دزديده گوش فرا دهد كه شهابى روشن او را دنبال مىكند. (۱۸) و زمين را گسترانيديم و در آن كوههاى استوار افكنديم و از هر چيز سنجيدهاى در آن رويانيديم. (۱۹) و براى شما و هر كس كه شما روزىدهنده او نيستيد، در آن وسايل زندگى قرار داديم. (۲۰) و هيچ چيز نيست مگر آنكه گنجينههاى آن نزد ماست، و ما آن را جز به اندازهاى معين فرو نمىفرستيم. (۲۱) و بادها را بارداركننده فرستاديم و از آسمان، آبى نازل كرديم، پس شما را بدان سيراب نموديم، و شما خزانهدار آن نيستيد. (۲۲) و بىترديد، اين ماييم كه زنده مىكنيم و مىميرانيم، و ما وارث [همه] هستيم. (۲۳) و به يقين، پيشينيان شما را شناختهايم و آيندگان [شما را نيز] شناختهايم. (۲۴) و مسلماً پروردگار توست كه آنان را محشور خواهد كرد، چرا كه او حكيم داناست. (۲۵) و در حقيقت، انسان را از گِلى خشك، از گِلى سياه و بدبو، آفريديم. (۲۶) و پيش از آن، جن را از آتشى سوزان و بىدود خلق كرديم. (۲۷) و [ياد كن] هنگامى را كه پروردگار تو به فرشتگان گفت: «من بشرى را از گِلى خشك، از گِلى سياه و بدبو، خواهم آفريد. (۲۸) پس وقتى آن را درست كردم و از روح خود در آن دميدم، پيش او به سجده درافتيد. (۲۹) پس فرشتگان همگى يكسره سجده كردند، (۳۰) جز ابليس كه خوددارى كرد از اينكه با سجدهكنندگان باشد. (۳۱) فرمود: «اى ابليس، تو را چه شده است كه با سجدهكنندگان نيستى؟» (۳۲) گفت: «من آن نيستم كه براى بشرى كه او را از گِلى خشك، از گِلى سياه و بدبو، آفريدهاى، سجده كنم.» (۳۳) فرمود: «از اين [مقام] بيرون شو كه تو راندهشدهاى. (۳۴) و تا روز جزا بر تو لعنت باشد. (۳۵) گفت: «پروردگارا، پس مرا تا روزى كه برانگيخته خواهند شد مهلت ده.» (۳۶) فرمود: «تو از مهلتيافتگانى، (۳۷) تا روز [و] وقت معلوم. (۳۸) گفت: «پروردگارا، به سبب آنكه مرا گمراه ساختى، من [هم گناهانشان را] در زمين برايشان مىآرايم و همه را گمراه خواهم ساخت، (۳۹) مگر بندگان خالص تو از ميان آنان را.» (۴۰) فرمود: «اين راهى است راست [كه] به سوى من [منتهى مىشود]. (۴۱) در حقيقت، تو را بر بندگان من تسلّطى نيست، مگر كسانى از گمراهان كه تو را پيروى كنند، (۴۲) و قطعاً وعدهگاه همه آنان دوزخ است، (۴۳) [دوزخى] كه براى آن هفت در است، و از هر درى بخشى معين از آنان [وارد مىشوند]. (۴۴) بىگمان، پرهيزگاران در باغها و چشمهسارانند. (۴۵) [به آنان گويند:] «با سلامت و ايمنى در آنجا داخل شويد.» (۴۶) و آنچه كينه [و شائبههاى نفسانى] در سينههاى آنان است بركنيم؛ برادرانه بر تختهايى روبروى يكديگر نشستهاند. (۴۷) نه رنجى در آنجا به آنان مىرسد و نه از آنجا بيرون رانده مىشوند. (۴۸) به بندگان من خبر ده كه منم آمرزنده مهربان. (۴۹) و اينكه عذاب من، عذابى است دردناك. (۵۰) و از مهمانان ابراهيم به آنان خبر ده، (۵۱) هنگامى كه بر او وارد شدند و سلام گفتند. [ابراهيم] گفت: «ما از شما بيمناكيم.» (۵۲) گفتند: «مترس، كه ما تو را به پسرى دانا مژده مىدهيم.» (۵۳) گفت: «آيا با اينكه مرا پيرى فرا رسيده است بشارتم مىدهيد؟ به چه بشارت مىدهيد؟» (۵۴) گفتند: «ما تو را به حق بشارت داديم. پس، از نوميدان مباش.» (۵۵) گفت: «چه كسى -جز گمراهان- از رحمت پروردگارش نوميد مىشود؟» (۵۶) [سپس] گفت: «اى فرشتگان، [ديگر] كارتان چيست؟» (۵۷) گفتند: «ما به سوى گروه مجرمان فرستاده شدهايم، (۵۸) مگر خانواده لوط، كه ما قطعاً همه آنان را نجات مىدهيم، (۵۹) جز آنش را كه مقدر كرديم او از بازماندگان [در عذاب] باشد. (۶۰) پس چون فرشتگان نزد خاندان لوط آمدند، (۶۱) [لوط] گفت: «شما مردمى ناشناس هستيد.» (۶۲) گفتند: «[نه،] بلكه براى تو چيزى آوردهايم كه در آن ترديد مىكردند، (۶۳) و حق را براى تو آوردهايم و قطعاً ما راستگويانيم، (۶۴) پس، پاسى از شب [گذشته] خانوادهات را حركت ده و [خودت] به دنبال آنان برو، و هيچ يك از شما نبايد به عقب بنگرد، و هر جا به شما دستور داده مىشود برويد. (۶۵) و او را از اين امر آگاه كرديم كه ريشه آن گروه صبحگاهان بريده خواهد شد. (۶۶) و مردم شهر، شادىكنان روى آوردند. (۶۷) [لوط] گفت: «اينان مهمانان منند، مرا رسوا مكنيد، (۶۸) و از خدا پروا كنيد و مرا خوار نسازيد.» (۶۹) گفتند: «آيا تو را [از مهمان كردن] مردم بيگانه منع نكرديم؟» (۷۰) گفت: «اگر مىخواهيد [كارى مشروع] انجام دهيد، اينان دختران منند [با آنان ازدواج كنيد].» (۷۱) به جان تو سوگند، كه آنان در مستى خود سرگردان بودند. (۷۲) پس به هنگام طلوع آفتاب، فرياد [مرگبار] آنان را فرو گرفت. (۷۳) و آن [شهر] را زير و زبر كرديم و بر آنان سنگهايى از سنگ گِل بارانديم. (۷۴) به يقين، در اين [كيفر] براى هوشياران عبرتهاست. (۷۵) و [آثار] آن [شهر هنوز] بر سر راهى [داير] برجاست. (۷۶) بىگمان، در اين براى مؤمنان عبرتى است. (۷۷) و راستى اهل «ايكه» ستمگر بودند. (۷۸) پس، از آنان انتقام گرفتيم، و آن دو [شهر، اكنون] بر سر راهى آشكاراست. (۷۹) و اهل «حِجر» [نيز] پيامبران [ما] را تكذيب كردند. (۸۰) و آيات خود را به آنان داديم، و[لى] از آنها اعراض كردند. (۸۱) و [براى خود] از كوهها خانههايى مىتراشيدند كه در امان بمانند. (۸۲) پس صبحدم، فرياد [مرگبار]، آنان را فرو گرفت. (۸۳) و آنچه به دست مىآوردند، به كارشان نخورد. (۸۴) و ما آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است جز به حق نيافريدهايم، و يقيناً قيامت فرا خواهد رسيد. پس به خوبى صرف نظر كن، (۸۵) زيرا پروردگار تو همان آفريننده داناست. (۸۶) و به راستى، به تو سبع المثانى [سوره فاتحه] و قرآن بزرگ را عطا كرديم. (۸۷) و به آنچه ما دستههايى از آنان [كافران] را بدان برخوردار ساختهايم چشم مدوز، و بر ايشان اندوه مخور، و بال خويش براى مؤمنان فرو گستر. (۸۸) و بگو: «من همان هشداردهنده آشكارم.» (۸۹) همان گونه كه [عذاب را] بر تقسيمكنندگان نازل كرديم: (۹۰) همانان كه قرآن را جزء جزء كردند [به برخى از آن عمل كردند و بعضى را رها نمودند]. (۹۱) پس سوگند به پروردگارت كه از همه آنان خواهيم پرسيد، (۹۲) از آنچه انجام مىدادند. (۹۳) پس آنچه را بدان مأمورى آشكار كن و از مشركان روى برتاب، (۹۴) كه ما [شر] ريشخندگران را از تو برطرف خواهيم كرد. (۹۵) همانان كه با خدا معبودى ديگر قرار مىدهند. پس به زودى [حقيقت را] خواهند دانست. (۹۶) و قطعاً مىدانيم كه سينه تو از آنچه مىگويند تنگ مىشود. (۹۷) پس با ستايش پروردگارت تسبيح گوى و از سجدهكنندگان باش. (۹۸) و پروردگارت را پرستش كن تا اينكه مرگ تو فرا رسد. (۹۹) |
سوره پیشین: سوره ابراهیم |
سوره حجر سورههای مکی • سورههای مدنی |
سوره پسین: سوره نحل |
١.فاتحه ٢.بقره ٣.آلعمران ٤.نساء ٥.مائده ٦.انعام ٧.اعراف ٨.انفال ٩.توبه ١٠.یونس ١١.هود ١٢.یوسف ١٣.رعد ١٤.ابراهیم ١٥.حجر ١٦.نحل ١٧.اسراء ١٨.کهف ١٩.مریم ٢٠.طه ٢١.انبیاء ٢٢.حج ٢٣.مؤمنون ٢٤.نور ٢٥.فرقان ٢٦.شعراء ٢٧.نمل ٢٨.قصص ٢٩.عنکبوت ٣٠.روم ٣١.لقمان ٣٢.سجده ٣٣.احزاب ٣٤.سبأ ٣٥.فاطر ٣٦.یس ٣٧.صافات ٣٨.ص ٣٩.زمر ٤٠.غافر ٤١.فصلت ٤٢.شوری ٤٣.زخرف ٤٤.دخان ٤٥.جاثیه ٤٦.احقاف ٤٧.محمد ٤٨.فتح ٤٩.حجرات ٥٠.ق ٥١.ذاریات ٥٢.طور ٥٣.نجم ٥٤.قمر ٥٥.الرحمن ٥٦.واقعه ٥٧.حدید ٥٨.مجادله ٥٩.حشر ٦٠.ممتحنه ٦١.صف ٦٢.جمعه ٦٣.منافقون ٦٤.تغابن ٦٥.طلاق ٦٦.تحریم ٦٧.ملک ٦٨.قلم ٦٩.حاقه ٧٠.معارج ٧١.نوح ٧٢.جن ٧٣.مزمل ٧٤.مدثر ٧٥.قیامه ٧٦.انسان ٧٧.مرسلات ٧٨.نبأ ٧٩.نازعات ٨٠.عبس ٨١.تکویر ٨٢.انفطار ٨٣.مطففین ٨٤.انشقاق ٨٥.بروج ٨٦.طارق ٨٧.اعلی ٨٨.غاشیه ٨٩.فجر ٩٠.بلد ٩١.شمس ٩٢.لیل ٩٣.ضحی ٩٤.شرح ٩٥.تین ٩٦.علق ٩٧.قدر ٩٨.بینه ٩٩.زلزله ١٠٠.عادیات ١٠١.قارعه ١٠٢.تکاثر ١٠٣.عصر ١٠٤.همزه ١٠٥.فیل ١٠٦.قریش ١٠٧.ماعون ١٠٨.کوثر ١٠٩.کافرون ١١٠.نصر ١١١.مسد ١١٢.اخلاص ١١٣.فلق ١١٤.ناس |
پانویس
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۴
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۲، ص۱۸۵-۱۸۶.
- ↑ معرفت، آموزش علوم قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۱۶۶.
- ↑ خرمشاهی، «سوره حجر»، ج۲، ص۱۲۴۰.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۳.
- ↑ خامهگر، محمد، ساختار سورههای قرآن کریم، تهیه مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت نورالثقلین، قم، نشر نشرا، چ۱، ۱۳۹۲ش.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۵۱۴.
- ↑ کوفی، الجعفریات(الأشعثیات)، ص۱۷۸.
- ↑ واحدی، اسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص ۲۸۳.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۲، ص۱۹۱.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۲، ص۱۰۱. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۱۸؛ انواری، انگاره تحریف قرآن، ۱۳۹۰ش، ص۵۶؛ شریفی، اسطورة التحریف، ص۲۹؛ محمدی (نجارزادگان)، سلامة القران من التحریف، ۱۴۲۴ق، ص۱۹.
- ↑ رک: ابن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۷، ص۲۲۵۸.
- ↑ رک: جوادی آملی، نزاهت قرآن از تحریف، ۱۳۸۳ش، ص۸۹ـ۹۲.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۵۳۱؛ آلوسی، روح المعانی، ۱۴۱۵ق، ج۷، ص۳۲۳.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۲، ص۱۹۲-۱۹۳.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۲، ص۱۹۲-۱۹۵.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۱۴۲.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۵۳۴.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۱۴۳.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۵۰۱؛ کفعمی، المصباح، ۱۴۰۵ق، ص۴۴۱.
- ↑ بحرانی، البرهان، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۳۲۹.
- ↑ پاسخهای دیگر هم به این اشکال داده شده است. برای دیدن آنها رجوع کنید به: انواری، انگاره تحریف قرآن، ص۷۷.
منابع
- ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، الطیب، اسعد محمد، مکتبة نزار مصطفی الباز، عربستان سعودی، ۱۴۱۹ق.
- انواری، جعفر، انگاره تحریف قرآن، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۹۰ش.
- جوادی آملی، عبدالله، نزاهت قرآن از تحریف، قم، نشر اسراء، ۱۳۸۳ش.
- شریفی، محمود، اسطورة التحریف، با اشراف آیتالله محمدهادی معرفت، [تهران]، نشر مشعر، ۱۴۲۹ق.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق، قصیرعاملی، احمد، داراحیاء التراث العربی، بیروت، بیتا.
- طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: بلاغی، محمدجواد، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.
- طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۱۲ق.
- کفعمی، ابراهیم بن علی، المصباح (جنة الأمان الواقیة و جنة الإیمان الباقیة)، دار الرضی (زاهدی)، قم، ۱۴۰۵ق.
- کوفی، محمد بن محمد اشعث، الجعفریات (الأشعثیات)، تهران، مکتبة نینوی الحدیثة، بی تا.
- محمدی (نجارزادگان)، فتحالله، سلامة القران من التحریف، تهران، نشر مشعر، ۱۴۲۴ق.
- معرفت، محمدهادی، آموزش علوم قرآن، تهران، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۱ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش.
- واحدی، علی بن احمد، اسباب نزول القرآن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق.