سوره ق پنجاهمین سوره و از سورههای مکی قرآن است که در جزء ۲۶ جای دارد. این سوره را «قاف» مینامند؛ زیرا با حرف مقطعه «ق» آغاز شده است. معاد و تعجب کافران از زنده شدن مجدد مردگان، نبوت، توحید و قدرت الهی از موضوعات مطرح شده در این سوره است.
آیه ۱۶ سوره «ق» که خدا را به آدمی از شاهرگش نزدیکتر میداند، از آیههای مشهور این سوره است. در فضیلت تلاوت این سوره آمده است کسیکه سوره ق را قرائت كند خداوند سختیها و سکرات مرگ را بر وی آسان میكند.
نامگذاری این سوره را به نام قاف به دلیل شروع آن با حرف مُقَطَّعه «ق» دانستهاند.[۱] نام دیگر این سوره باسقات (به معنای درختان بلند) است که این واژه در آیه دهم به کار رفته است.[۲] کلمه باسقات یکبار در قرآن و آن هم در سوره «ق» استفاده شده است.[۳]
محل و ترتیب نزول
سوره «ق» جزو سورههای مکی و در ترتیب نزول، سی و چهارمین سورهای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مُصحَف، پنجاهمین سوره است و در جزء ۲۶ قرآن جای دارد.[۴]
تعداد آیات و دیگر ویژگیها
سوره «ق» ۴۵ آیه، ۳۷۳ کلمه و ۱۵۰۷ حرف دارد و از نظر حجمی جزو مُفَصّلات و در حدود نیم حزب قرآن است.[۵] سوره «ق» بیست و هشتمین سوره از سورههای بیست و نه گانهای است که به حروف مقطعه آغاز شده است. و ششمین سوره از بیست و سه سورهای است که با سوگند شروع میشود.[۶]
محتوا
محور بحثهای سوره «ق» را مسئله معاد دانستهاند و دیگر مسائل مطرح شده در آن را جنبی میدانند.[۷]
موضوعات مطرح در سوره «ق» را میتوان به صورت خلاصه در موارد ذیل اشاره کرد:
درباره شأن نزول آيه ۳۸ سوره «ق» «وَلَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَمَا مَسَّنَا مِن لُّغُوبٍ؛و در حقيقت، آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش هنگام آفريديم و احساس ماندگى نكرديم» آمده است: یهودیان نزد پیامبر(ص) آمده و درباره خلقت آسمانها و زمین از وى سؤال کردند. پیامبر فرمود: خداوند زمين را روز يكشنبه و دوشنبه، كوهها را روز سهشنبه، آسمان را در چهارشنبه و پنجشنبه و ستارگان و مهر و ماه را روز جمعه آفريد. سپس یهودیان پرسیدند: پس از این خلقت و آفرینش، خداوند به چه کارى پرداخت؟ پیامبر آیه «ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ» را قرائت فرمود؛ یعنى سپس بر عرش استیلا یافت که حاکى از قوت و قدرت بىپایان خداوند است،؛ ولی یهودیان گفتند: در این صورت کار خداوند در این مرحله پایان یافت و روز شنبه را به استراحت پرداخت و بر عرش خود تکیه زد تا رفع خستگى نماید. پیامبر از این گفتار یهودیان عصبانی شد و خداوند براى رد گفتار یهودیان این آیه را نازل فرمود و ماندگی و استراحت را از ساحت خداوند دور دانست.[۱۰]
آیات مشهور
آیه ۱۶
﴿وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ ١٦﴾ [ق:16] ﴿و ما از شاهرگ [او] به او نزدیکتریم ١٦﴾
واژه ورید به معانی مختلفی چون رگ گردن، رگ متصل به قلب و کبد،[۱۱] رگ زیر زبان[۱۲] و رگی که در تمام بدن منتشر شده و محل جریان خون است[۱۳] تفسیر شده است. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان این آیه را تشبیهی برای درک بهتر احاطه کامل خداوند به انسان و نزدیک بودن به وی دانسته است.[۱۴]
این آیه در اشعار و ادبیات فارسی هم بازتابهایی داشته است:[۱۵]
﴿مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ ١٨﴾ [ق:18] ﴿[آدمی] هیچ سخنی را به لفظ درنمیآورد مگر اینکه مراقبی آماده نزد او [آن را ضبط میکند] ١٨﴾
در این آیه از دو فرشته به نامهای رَقیب و عَتید نام میبرد که نویسنده اعمال انسانها هستند. بر اساس برخی روایات، رقیب بر شانه راست فرد، نویسنده کارهای نیک و عتید بر شانه چپ، نویسنده گناهان هستند.[۱۶] این دو فرشته در هنگام مرگ بر انسان ظاهر شده و در قیامت بر اعمال او گواهی میدهند.[۱۷] قرآن با تعابیر «رُسُل»، «کِرامَاً کاتِبینَ» و «حافظین» «سفره، کرام برره»[۱۸] نیز از این فرشتگان یاد کرده است. در دعای کمیل کرام الکاتبین به عنوان گواهان بر انسان در کنار اعضاء وجوارح معرفی شدهاند. [یادداشت ۱][۱۹] واژه کرام الکاتبین در ادبیات مردم کاربرد پیدا کرده و به صورت ضربالمثل درآمده است. در ادبیات فارسی نیز از این فرشتگان یاد شده که شعر حافظ نمونهای از آن است:
﴿وَنُفِخَ فِي الصُّورِ ذَلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ ٢٠﴾ [ق:20] ﴿و در صور دمیده شود این است روز تهدید [من] ٢٠﴾
نفخ صور، ندای آسمانی عظیمی است که هنگامه قیامت همه آسمانها و زمین را پر میکند و موجودات عالم را میمیراند.[۲۰] مطابق با آنچه که در برخی روایات آمده این نفخه چهار مرتبه اتفاق میافتد؛[۲۱] اما قرآن از دو نفخه یاد کرده، یکی در پایان جهان، که همه خلایق میمیرند و این، نفخه مرگ است و نفخه دوم، در آستانه رستاخیز که همه مردگان زنده میشوند و این، نفخه حیات است.[۲۲] مراد از نفخ صور در این آیه یا نفخه دوم است یا مجموع هر دو نفخه چون به دنبالش میفرماید: این روز وعید است یعنی همان روزیست که در دنیا شما را از آن بیم میدادند و امروز تحقق یافته.[۲۳]
آیه ۲۲
﴿لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ ٢٢﴾ [ق:22] ﴿[به او میگویند] واقعاً که از این [حال] سخت در غفلت بودی و[لی] ما پردهات را [از جلوی چشمانت] برداشتیم و دیدهات امروز تیز است ٢٢﴾
علامه طباطبایی این آیه را از غُرر آیات میداند.[۲۴] غرر در لغت جمع غرّه به معنای درخشندگی و برجستگی است و نیز به سفیدی موجود در پیشانی گاو به دلیل دورنمای خاص آن گفته میشود. ودر اصطلاح اگر چه هر آیهای از قرآن شأن و منزلت خاص خود را دارد که با این شأن و جلالت، از دیگرآیات ممتاز میشود. اما برخی آیات درخشش، برجستگی و نقش کلیدی و زیربنایی ویژهای دارند که به غُررالایات معروفند.
کلیدی بودن آیات قرآن، عُلوّ متن، ایجاز اعجازآمیز، اتقان در برهان، جمع برهان و عرفان در بیان قرآنی و نیز راهگشایی آنها برای آیات دیگر و پایه و میزانِ بودن و روشنگری برای پیچیدگیهای احادیث از معیارهای آیات غُرر است.[۲۵]علامه طباطبایی مفسر شیعی قرن چهاردهم قمری در المیزان براین باور است که از این آیه مخصوصاً به قرینه اینکه فرمود: «الیوم «استفاده میشود که جزای اخروی در دنیا نیز حاضر و آماده بوده، چیزی که هست انسان مادامی که در دنیا بوده از وجود آن غفلت داشته، کلمه غفلت در آیه نیز (کُنْتَ فِی غَفْلَةٍ) قرینه دیگری است بر این معنا؛ زیرا اگر آن جزا در دنیا آماده و حاضر نبود غفلت از آن معنا نداشت، چنانکه کشف غطا نیز (فَکَشَفْنَا عَنْکَ غِطَاءَکَ) قرینه دیگری است که از آن استفاده میشود، چیزی در پس پرده بوده و تنها پرده مانع از دیدن آن بوده است.[۲۶]
در فضیلت این سوره از پیامبر(ص) نقل شده هر كس سوره «ق» را تلاوت كند، خداوند سختیها و سکرات موت را بر وی آسان میكند.[۲۷] از امام باقر(ع) نیز روایت شده هر كس در نمازهای واجب یا مستحب خود سوره «ق» را قرائت کند، خداوند در روزی او وسعت ایجاد كرده و در روز قیامت كتاب اعمال او را به دست راستش میدهد و از او به آسانی حسابرسی میكند.[۲۸]
در تفسیر البرهان برای قرائت این سوره خواصی چون بهبود بیماری صرع،[۲۹] زیاد شدن روزی[۳۰] و رفع ترس و اضطراب[۳۱] ذکر شده است.
﴿ما به آنچه میگویند داناتریم و تو به زور وادارنده آنان نیستی پس به [وسیله] قرآن هر که را از تهدید [من] میترسد پند ده ٤٥﴾
﴿به نام خداوند رحمتگر مهربان. قاف سوگند به قرآن باشکوه ١ [که آنان نگرویدند] بلکه از اینکه هشداردهندهای از خودشان برایشان آمد در شگفتشدند و کافران گفتند این [محمد و حکایت معاد] چیزی عجیب است ٢ آیا چون مردیم و خاک شدیم [زنده میشویم] این بازگشتی بعید است ٣ قطعاً دانستهایم که زمین [چه مقدار] از اجسادشان فرو میکاهد و پیش ما کتاب ضبطکنندهای است ٤ [نه] بلکه حقیقت را وقتی برایشان آمد دروغ خواندند و آنها در کاری سردرگم [مانده]اند ٥ مگر به آسمان بالای سرشان ننگریستهاند که چگونه آن را ساخته و زینتش دادهایم و برای آن هیچ گونه شکافتگی نیست ٦ و زمین را گستردیم و در آن لنگر[آسا کوه]ها فرو افکندیم و در آن از هر گونه جفت دلانگیز رویانیدیم ٧ [تا] برای هر بنده توبهکاری بینشافزا و پندآموز باشد ٨ و از آسمان آبی پر برکت فرود آوردیم پس بدان [وسیله] باغها و دانههای دروکردنی رویانیدیم ٩ و درختان تناور خرما که خوشه[های] روی هم چیده دارند ١٠ [اینها همه] برای روزی بندگان [من] است و با آن [آب] سرزمین مردهای را زنده گردانیدیم رستاخیز [نیز] چنین است ١١ پیش از ایشان قوم نوح و اصحاب ر س و ثمود ١٢ و عاد و فرعون و برادران لوط ١٣ و بیشهنشینان و قوم تبع به تکذیب پرداختند همگی فرستادگان [ما] را به دروغ گرفتند و [در نتیجه] تهدید [من] واجب آمد ١٤ مگر از آفرینش نخستین [خود] به تنگ آمدیم [نه] بلکه آنها از خلق جدید در شبههاند ١٥ و ما انسان را آفریدهایم و میدانیم که نفس او چه وسوسهای به او میکند و ما از شاهرگ [او] به او نزدیکتریم ١٦ آنگاه که دو [فرشته] دریافتکننده از راست و از چپ مراقب نشستهاند ١٧ [آدمی] هیچ سخنی را به لفظ درنمیآورد مگر اینکه مراقبی آماده نزد او [آن را ضبط میکند] ١٨ و سکرات مرگ به راستی در رسید این همان است که از آن میگریختی ١٩ و در صور دمیده شود این است روز تهدید [من] ٢٠ و هر کسی میآید [در حالی که] با او سوقدهنده و گواهیدهندهای است ٢١ [به او میگویند] واقعاً که از این [حال] سخت در غفلت بودی و[لی] ما پردهات را [از جلوی چشمانت] برداشتیم و دیدهات امروز تیز است ٢٢ و [فرشته] همنشین او میگوید این است آنچه پیش من آماده است [و ثبت کردهام] ٢٣ [به آن دو فرشته خطاب میشود] هر کافر سرسختی را در جهنم فروافکنید ٢٤ [هر] بازدارنده از خیری [هر] متجاوز شکاکی ٢٥ که با خداوند خدایی دیگر قرار داد [ای دو فرشته] او را در عذاب شدید فرو افکنید ٢٦ [شیطان] همدمش میگوید پروردگار ما من او را به عصیان وانداشتم لیکن [خودش] در گمراهی دور و درازی بود ٢٧ [خدا] میفرماید در پیشگاه من با همدیگر مستیزید [که] از پیش به شما هشدار داده بودم ٢٨ پیش من حکم دگرگون نمیشود و من [نسبت] به بندگانم بیدادگر نیستم ٢٩ آن روز که [ما] به دوزخ میگوییم آیا پر شدی و میگوید آیا باز هم هست ٣٠ و بهشت را برای پرهیزگاران نزدیک گردانند بیآنکه دور باشد ٣١ [و به آنان گویند] این همان است که وعده یافتهاید [و] برای هر توبهکار نگهبان [حدود خدا] خواهد بود ٣٢ آنکه در نهان از خدای بخشنده بترسد و با دلی توبهکار [باز] آید ٣٣ به سلامت [و شادکامی] در آن درآیید [که] این روز جاودانگی است ٣٤ هر چه بخواهند در آنجا دارند و پیش ما فزونتر [هم] هست ٣٥ و چه بسا نسلها که پیش از ایشان هلاک کردیم که [بس] نیرومندتر از اینان بودند و در شهرها پرسه زده بودند [اما سرانجام] مگر گریزگاهی بود ٣٦ قطعاً در این [عقوبتها] برای هر صاحبدل و حق نیوشی که خود به گواهی ایستد عبرتی است ٣٧ و در حقیقت آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است در شش هنگام آفریدیم و احساس ماندگی نکردیم ٣٨ و بر آنچه میگویند صبر کن و پیش از برآمدن آفتاب و پیش از غروب به ستایش پروردگارت تسبیح گوی ٣٩ و پارهای از شب و به دنبال سجود [به صورت تعقیب و نافله] او را تسبیح گوی ٤٠ و روزی که منادی از جایی نزدیک ندا درمیدهد به گوش باش ٤١ روزی که فریاد [رستاخیز] را به حق میشنوند آن [روز] روز بیرون آمدن [از زمین] است ٤٢ ماییم که خود زندگی میبخشیم و به مرگ میرسانیم و برگشت به سوی ماست ٤٣ روزی که زمین به سرعت از [اجساد] آنان جدا و شکافته میشود این حشری است که بر ما آسان خواهد بود ٤٤ ما به آنچه میگویند داناتریم و تو به زور وادارنده آنان نیستی پس به [وسیله] قرآن هر که را از تهدید [من] میترسد پند ده ٤٥﴾
↑ وَکُلَّ سَیّئة اَمَرْتَ بِاِثْباتِهَا الْکرامَ الْکاتِبِینَ؛ الَّذِینَ وَکّلْتَهُمْ بِحِفْظِ مَا یکونُ مِنِّی، وَ جَعَلْتَهُمْ شُهُوداً عَلَیّ مَعَ جَوارِحِی ترجمه:و هر کار زشتی که دستور ثبت آن را به نویسندگان بزرگوار دادی؛ آنان که بر ضبط آنچه از من سر زند گماشتی و آنان را نیز گواهانی بر من قراردادی علاوه بر اعضایم.