سوره ص سی‌وهشتمین سوره و از سوره‌های مکی قرآن است که در جزء بیست و سوم جای دارد. نام‌گذاری این سوره به نام «صاد» به دلیل وجود حرف مقطعه «ص» در ابتدای آن است. این سوره درباره دعوت به توحید و اخلاص توسط پیامبر اسلام(ص)، لجاجت مشرکان، داستان‌های برخی از پیامبران و وصف حال دو گروه پرهیزکاران و بدکاران در قیامت است.

سوره ص
شماره سوره۳۸
جزء۲۳
نزول
ترتیب نزول۳۸
مکی/مدنیمکی
اطلاعات آماری
تعداد آیات۸۸
تعداد کلمات۷۳۵
تعداد حروف۳۰۶۱

در شأن نزول این سوره آمده است بعد از گفتگوی کفار و پیامبر اسلام، آیات نخست آن نازل شد. گفتگوی خداوند با ابلیس و طرد و لعن ابلیس نیز در این سوره آمده است.

آیه ۲۹ درباره نزول قرآن و تدبر در آن، آیه مشهور سوره ص است. همچنین آیه ۲۶ خطاب به حضرت داوود(ع) درباره بزرگی و اهمیت منصب قضاوت، از جمله آیات الاحکام دانسته شده است. حفظ انسان از گناهان صغیره و کبیره از جمله نتایج تلاوت این سوره بیان شده است.

معرفی سوره

  • نامگذاری

شروع این سوره با حرف مقطعه «ص» دلیل نام‌گذاری این سوره به نام «صاد» است.[۱]

  • محل و ترتیب نزول

سوره صاد جزو سوره‌های مکی و در ترتیب نزول، سی و هشتمین سوره‌ای است که بر پیامبر اسلام(ص) نازل شد. این سوره در چینش کنونی مصحف نیز سی و هشتمین سوره است[۲] و در جزء ۲۳ قرآن جای دارد.

  • تعداد آیات و دیگر ویژگی‌ها

سوره صاد ۸۸ آیه، ۷۳۵ کلمه و ۳۰۶۱ حرف دارد. این سوره از نظر حجمی از سوره‌های مَثانی قرآن و در حدود یک حزب است. سوره صاد بیستمین سوره‌ای است که با حروف مقطعه آغاز می‌شود. آیه ۲۴ این سوره، سجده مستحب دارد (یعنی هنگام قرائت یا شنیدن آن، مستحب است فرد سجده کند).[۳] سوره صاد را مکملی برای سوره صافات دانسته‌اند؛ چراکه ساختار مطالبش شباهت بسیاری با ساختار سورۀ صافات دارد.[۴]

محتوا

موضوع اصلی این سوره درباره پیامبر اسلام(ص) و دعوت به توحید و اخلاص با کتابی است که خداوند بر او نازل کرده است.[۵]

محتوای این سوره را در چند بخش می‌توان خلاصه کرد:

شأن نزول آیات نخستین

از امام باقر(ع) نقل شده: ابوجهل و عده‌ای از قریش نزد ابوطالب عموی پیامبر(ص) آمده و گفتند فرزند برادرت ما و خدایان ما را آزار داده است. آنها از ابوطالب خواستند از پیامبر اسلام بخواهد کاری به بت‌ها نداشته باشد تا آنها نیز به خدای پیامبر ناسزا نگویند. ابوطالب، پیامبر اکرم ومشرکان را به خانه‌اش خواند و سخن آنها را به پیامبر(ص) گفت. آن حضرت در پاسخ فرمود: آیا کفار حاضرند در جمله‌ای با من موافقت کنند و در سایۀ آن از همه اعراب پیشی گیرند و حکومت کنند؟ ابوجهل گفت: بله موافقیم؛ منظورت کدام جمله است؟ پیامبر فرمود: «تقولون لا اله الاّ الله» (بگویید معبودی جز الله نیست) و شهادت بدهید که من رسول (فرستاده) خدا هستم وقتی‌که حضار این جمله را شنیدند چنان وحشت کردند که انگشت‌ها در گوش گذاشتند و با سرعت خارج شدند و می‌گفتند: چنین چیزی را تاکنون نشنیده‌ایم؛ این سخنان دروغ است، ما ۳۶۰ خدا را عبادت می‌کنیم رهایشان سازیم و به عبادت یک خدا مشغول شویم؟! که آیات نخست سوره صاد نازل شد.به نقل تفسیر قمی پیامبر (ص) فرمود: اگر خورشید را در دست راستم و ماه را در درست چپم قرار بدهند پیشنهاد مشرکان قریش را نخواهم پذیرفت تا آن زمان که این سخن را ثابت کنم یا این که در این راه کشته شوم.[۸]

داستان‌ها و روایت‌های تاریخی

داستان برخی از پیامبران و گفتگوی خدا و ابلیس از جمله داستان‌های سوره ص است.

داستان‌های پیامبران

  • تکذیب پیامبران توسط اقوامی مانند قوم نوح، عاد، ثمود، لوط، اصحاب ایکه
  • داستان داوود: امکانات متعدد داوود، تسبیح‌گویی کوه‌ها و پرندگان همراه او، استواری پادشاهی او، دادخواهی دو مدعی از داوود برای داوری و شنیدن سخن یک طرف دعوا توسط داوود، استغفار داوود، خلافت داوود در زمین. (آیات ۱۷-۲۷)
  • داستان سلیمان: عرضه اسب‌های اصیل بر سلیمان، توجه سلیمان به اسب‌ها و فراموش کردن نماز و دستور به رد الشمس،[۹] افکندن جسد (فرزند سلیمان) بر تخت سلیمان، [۱۰]توبه و استغفار سلیمان، دعا برای بهره‌مندی از حکومت و پادشاهی بی‌نظیر، تسخیر باد و شیاطین، بنایی و غواصی شیاطین برای سلیمان. (آیات ۳۰-۴۰)


آفرینش آدم و گفتگوی خدا با ابلیس

آیات ۷۱ تا ۸۵ سوره ص، به داستان آفرینش آدم و دستور خداوند به ملائکه برای سجده به آدم(ع) و سرپیچی شیطان می‌پردازد.

  • آفرینش آدم: آیات ۷۱ تا ۷۴ این سوره به گفتگوی خداوند با فرشتگان درباره آفرینش آدم، امر کردن فرشتگان برای سجده به آدم و سرپیچی ابلیس از سجده بر آدم می‌پردازد.
  • دلیل ابلیس برای سرپیچی: در آیات بعد (۷۵ تا ۷۶) خداوند دلیل سرپیچی شیطان را از سجده بر آدم می‌پرسد و او در پاسخ برتری خلقت خود را که از آتش است بر خلقت آدم که از گِل است، دلیل این کار خود می‌داند. علامه طباطبایی در تفسیر این سخن خداوند که «آدم را با دستان خود ساختم»؛ گفته‌است این عبارت به اثبات شرافت برای آدم است؛ چراکه خداوند هر چیزی را برای چیز دیگری خلق کرد اما انسان را برای خود آفریده‌است و اگر كلمه" يد" را تثنيه آورد، و فرمود:" يدى- دو دستم" با اينكه می‌توانست مفرد بياورد براى اين است كه به كنايه بفهماند: در خلقت او اهتمام تام داشتم، چون ما انسان‌ها هم برای انجام کارها هر دو دست خود را به كار می‌بنديم كه نسبت به آن اهتمام بيشترى داشته باشيم، پس جمله" خلقت بيدى" نظير جمله" مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينا" است.[۱۲] وی اطاعت نکردن شیطان از خداوند را نیز به این دلیل می‌داند که شیطان مالکیت مطلق خداوند را قبول نداشت و از همین رو، دستور سجده به آدم را ناصحیح دانست و اطاعت نکرد که همین ریشه همه گناهان است.[۱۳]
  • طرد و لعن شیطان و مهلت به او تا وقت معلوم: سپس خداوند ابلیس را طرد و لعنت کرد. وی نیز از خداوند خواست که تا روز قیامت به او مهلت دهد. خداوند نیز در پاسخ تا «وقت معلوم» به او مهلت می‌دهد؛ نه روز قیامت. به نظر علامه طباطبایی منظور از «وقت معلوم» تا زمانی است که انسان از شیطان تبعیت می‌کند( آخرین روزی که مردمان معصیت می‌کنند) که قبل از روز قیامت است.[۱۴]
  • سوگند ابلیس برای فریب آدمیان و وعده دوزخ به وی و تابعانش: ابلیس به عزت خداوند سوگند می‌خورد که انسان‌ها را فریب دهد به جز مخلَصین. گفته شده که منظور از مخلَصین کسانی هستند که خداوند آنها را برای خود خالص کرده و هیچکس حتی شیطان از آنها سهمی ندارد.[۱۵] خداوند در پاسخ، به ابلیس و کسانی که از او تبعیت کنند، وعده جهنم می‌دهد.

آیات مشهور

آیه ۲۳ در باره اختلاف دو برادر بر سر گوسفندان(میش ها) ودر خواست داوری وقضاوت از حضرت داود إِنَّ هَٰذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ «اين [شخص‌] برادر من است. او را نود و نه ميش، و مرا يك ميش است، و مى‌گويد: آن را به من بسپار، و در سخنورى بر من غالب آمده است.»

نکته ای که در روایات دراین باره است این است که قاضی در مقام قضاوت باید از طرفین دعوا مطالبه سند ودلیل(بینه) بکند ودر قضاوت شتاب نکند چنان چه داود بلافاصله پس از شنیدن سخن مدعی که می گفت برادم با این که ۹۹ گوسفند دارد در پی گرفتن تنها گوسفند من است داوود بدون مطالبه دلیل از مدّعی حکم کرد که این کار و مطالبه ظالمانه است. [۱۶][یادداشت ۱]

  • آیه ۲۹ درباره نزول قرآن و تدبر در آن، آیه مشهور سوره ص است.

«کتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیک مُبَارَ‌ک لِّیدَّبَّرُ‌وا آیاتِهِ وَلِیتَذَکرَ أُولُو الْأَلْبَابِ﴿۲۹﴾ »
 ([این] کتابی مبارک است که آن را به سوی تو نازل کرده‌ایم تا در [باره] آیات آن بیندیشند، و خردمندان پند گیرند.)

توصیف قرآن با واژه «انزلناه» در این آیه را اشاره بر نزول دفعی قرآن دانسته‌اند که با تدبر و تذکر مناسبت دارد. علامه طباطبایی معنای آیه را چنین می‌داند: کتابی که به سوی تو نازل کردیم، کتابی است که خیرات و برکات زیادی برای عوام و خواص مردم دارد تا مردم در آن تدبر نموده و هدایت شوند و یا آنکه حجت بر آنان تمام شود و نیز برای اینکه صاحبان خرد از راه به یاد آوردن حجت‌های قرآن متذکر شده و به سوی حق هدایت شوند.[۱۷]

  • آیه ۷۵ درباره خودداری ابلیس از سجده کردن برای آدم است

قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ ۖ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ

ترجمه:گفت: «ای ابلیس! چه چیز مانع تو شد که بر مخلوقی که با قدرت خود او را آفریدم سجده کنی؟! آیا تکبّر کردی یا از برترین‌ها بودی؟! (برتر از اینکه فرمان سجود به تو داده شود!)»

مفسران درباره عالین احتمالاتی را مطرح کرده‌اند ۱ - کسانی که استحقاق عُلوّ و برتری دارند.۲- گروهی از فرشتگان به نام مُهَیَّمین[یادداشت ۲] ۳- کسانی که اهل استکباراند. ۴- فرشتگان آسمانی که مأمور به سجده برای آدم نبودند. [۱۸]در روایتی ازپیامبر(ص) پنج تن اهلبیت(ع) به عنوان عالین معرفی شده‌اند که از فرشتگان مقرب الهی برتر و والاترند و در سراپرده عرش الهی دو هزار سال پیش از خلقت آدم بوده‌اند و با تسبیحشان فرشتگان تسبیح گفته‌اند و مأمور به سجده بر آدم نبودند. [۱۹]

  • آیات ۸۲و۸۳ در باره ناتوانی ابلیس از گمراه ساختن مُخلَصین


قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ*إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ

ترجمه:شیطان گفت: به عزّت و جلال تو قسم که خلق را تمام گمراه خواهم کرد.مگر آن بندگان پاكدل تو را.»

تنها گروهی که شیطان پس از اطمینان از یافتن مهلت برای گمراه ساختن و فریب بندگان استثناء کرد مُخلَصین بود که آن هم به جهت ناتوانی اش در فریب آنها بود نه این که می تواند ولی فریب نمی دهد. علامه طباطبایی مفسر بزرگ شیعی نیز تصریح دارد که این استثناء بدین جهت است که نه ابلیس ونه هیچ کس دیگر نمی توانند نفوذی در مُخلَصین داشته باشند آنان را فریب بدهند. [۲۰][یادداشت ۳]

آیات الاحکام

آیه ۲۶ سوره ص درباره بزرگی و اهمیت منصب قضاوت، از جمله آیات الاحکام دانسته شده است.

«یا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاک خَلِیفَةً فِی الْأَرْ‌ضِ فَاحْکم بَینَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَیٰ فَیضِلَّک عَن سَبِیلِ اللهِ ۚ إِنَّ الَّذِینَ یضِلُّونَ عَن سَبِیلِ اللهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یوْمَ الْحِسَابِ﴿۲۶﴾»
 (ای داوود، ما تو را در زمین خلیفه [و جانشین‌] گردانیدیم؛ پس میان مردم به حق داوری کن، و زنهار از هوس پیروی مکن که تو را از راه خدا به در کند. در حقیقت کسانی که از راه خدا به در می‌روند، به [سزای‌] آنکه روز حساب را فراموش کرده‌اند عذابی سخت خواهند داشت!)

این آیه را دلیل بر عظمت و بزرگی منصب قضاوت دانسته‌اند؛ زیرا آن را از شؤون ریاست عامه پیامبران بر مردم قرار داده است و این‌که اگر این منصب به غیر اهل خود واگذار گردد باعث رواج فساد و ظلم در میان جامعه گشته و به تضعیف دولت منجر خواهد شد.[۲۱] قضاوت و حکم کردن داوود میان مردم را در این آیه متفرع بر مقام خلافت خدایی او در زمین دانسته‌اند.[۲۲]

فضیلت و خواص

در روایتی آمده است ثواب خواندن سوره صاد، ده برابر وزن کوه‌هایی است که خداوند در تسخیر حضرت داوود قرار داد و خداوند قرائت‌کننده آن را از گناهان صغیره و کبیره حفظ می‌کند.[۲۳] همچنین طبق روایتی از امام باقر(ع) پاداش قرائت‌کننده سوره صاد در شب جمعه برابر با پاداش پیامبران و فرشتگان است و خداوند قرائت‌کننده این سوره و افراد مورد علاقه خانواده اش و خدمتکارش را- حتی اگر در حد شفاعت نباشد- وارد بهشت می‌کند.[۲۴]

متن و ترجمه سوره ص

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ

﴿ص وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ ۝١ بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ ۝٢ كَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ فَنَادَوْا وَلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ ۝٣ وَعَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ ۝٤ أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ ۝٥ وَانْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ ۝٦ مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ ۝٧ أَؤُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنَا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذَابِ ۝٨ أَمْ عِنْدَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ ۝٩ أَمْ لَهُمْ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبَابِ ۝١٠ جُنْدٌ مَا هُنَالِكَ مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزَابِ ۝١١ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتَادِ ۝١٢ وَثَمُودُ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ أُولَئِكَ الْأَحْزَابُ ۝١٣ إِنْ كُلٌّ إِلَّا كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقَابِ ۝١٤ وَمَا يَنْظُرُ هَؤُلَاءِ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً مَا لَهَا مِنْ فَوَاقٍ ۝١٥ وَقَالُوا رَبَّنَا عَجِّلْ لَنَا قِطَّنَا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسَابِ ۝١٦ اصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُدَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ ۝١٧ إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِشْرَاقِ ۝١٨ وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ ۝١٩ وَشَدَدْنَا مُلْكَهُ وَآتَيْنَاهُ الْحِكْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ ۝٢٠ وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ ۝٢١ إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لَا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاءِ الصِّرَاطِ ۝٢٢ إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ ۝٢٣ قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَا هُمْ وَظَنَّ دَاوُدُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ ۝٢٤ فَغَفَرْنَا لَهُ ذَلِكَ وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ ۝٢٥ يَا دَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ ۝٢٦ وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ ۝٢٧ أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ ۝٢٨ كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ ۝٢٩ وَوَهَبْنَا لِدَاوُدَ سُلَيْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ۝٣٠ إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ ۝٣١ فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ ۝٣٢ رُدُّوهَا عَلَيَّ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ ۝٣٣ وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَى كُرْسِيِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ ۝٣٤ قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ ۝٣٥ فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ ۝٣٦ وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ ۝٣٧ وَآخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ ۝٣٨ هَذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسَابٍ ۝٣٩ وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ ۝٤٠ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ ۝٤١ ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ ۝٤٢ وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَذِكْرَى لِأُولِي الْأَلْبَابِ ۝٤٣ وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغْثًا فَاضْرِبْ بِهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ۝٤٤ وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَالْأَبْصَارِ ۝٤٥ إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ ۝٤٦ وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ ۝٤٧ وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ ۝٤٨ هَذَا ذِكْرٌ وَإِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ ۝٤٩ جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوَابُ ۝٥٠ مُتَّكِئِينَ فِيهَا يَدْعُونَ فِيهَا بِفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ وَشَرَابٍ ۝٥١ وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ أَتْرَابٌ ۝٥٢ هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسَابِ ۝٥٣ إِنَّ هَذَا لَرِزْقُنَا مَا لَهُ مِنْ نَفَادٍ ۝٥٤ هَذَا وَإِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ ۝٥٥ جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ ۝٥٦ هَذَا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَغَسَّاقٌ ۝٥٧ وَآخَرُ مِنْ شَكْلِهِ أَزْوَاجٌ ۝٥٨ هَذَا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَكُمْ لَا مَرْحَبًا بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُو النَّارِ ۝٥٩ قَالُوا بَلْ أَنْتُمْ لَا مَرْحَبًا بِكُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ ۝٦٠ قَالُوا رَبَّنَا مَنْ قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ ۝٦١ وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرَارِ ۝٦٢ أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ ۝٦٣ إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ ۝٦٤ قُلْ إِنَّمَا أَنَا مُنْذِرٌ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ۝٦٥ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ ۝٦٦ قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ ۝٦٧ أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ ۝٦٨ مَا كَانَ لِيَ مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَى إِذْ يَخْتَصِمُونَ ۝٦٩ إِنْ يُوحَى إِلَيَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ ۝٧٠ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِينٍ ۝٧١ فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ ۝٧٢ فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ ۝٧٣ إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ ۝٧٤ قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ ۝٧٥ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ ۝٧٦ قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ ۝٧٧ وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ ۝٧٨ قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ۝٧٩ قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ ۝٨٠ إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ۝٨١ قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ۝٨٢ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ۝٨٣ قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ ۝٨٤ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَمِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ ۝٨٥ قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ ۝٨٦ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ ۝٨٧ وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ ۝٨٨

﴿به نام خداوند رحمتگر مهربان. صاد سوگند به قرآن پراندرز ۝١ آری آنان که کفر ورزیدند در سرکشی و ستیزه‌اند ۝٢ چه بسیار نسلها که پیش از ایشان هلاک کردیم که [ما را] به فریاد خواندند و[لی] دیگر مجال گریز نبود ۝٣ و از اینکه هشداردهنده‌ای از خودشان برایشان آمده درشگفتند و کافران می‌گویند این ساحری شیاد است ۝٤ آیا خدایان [متعدد] را خدای واحدی قرار داده این واقعاً چیز عجیبی است ۝٥ و بزرگانشان روان شدند [و گفتند] بروید و بر خدایان خود ایستادگی نمایید که این امر قطعاً هدف [ما]ست ۝٦ [از طرفی] این [مطلب] را در آیین اخیر [عیسوی هم] نشنیده‌ایم این [ادعا] جز دروغ‌بافی نیست ۝٧ آیا از میان ما قرآن بر او نازل شده است [نه] بلکه آنان دربارهٔ قرآن من دودلند [نه] بلکه هنوز عذاب [مرا] نچشیده‌اند ۝٨ آیا گنجینه‌های رحمت پروردگار ارجمند بسیار بخشنده تو نزد ایشان است ۝٩ آیا فرمانروایی آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است از آن ایشان است [اگر چنین است] پس [با چنگ زدن] در آن اسباب به بالا روند ۝١٠ این سپاهک دسته‌های دشمن در آنجا [=ب در] در هم شکستنی‌اند ۝١١ پیش از ایشان قوم نوح و عاد و فرعون صاحب [عمارت و] خرگاه‌ها تکذیب کردند ۝١٢ و ثمود و قوم لوط و اصحاب ایکه [نیز به تکذیب پرداختند] آنها دسته‌های مخالف بودند ۝١٣ هیچ‌کدام نبودند که پیامبران [ما] را تکذیب نکنند پس عقوبت [من بر آنان] سزاوار آمد ۝١٤ و اینان جز یک فریاد را انتظار نمی‌ب رند که هیچ [مجال] سر خاراندنی در آن نیست ۝١٥ و گفتند پروردگارا پیش از [رسیدن] روز حساب بهره ما را [از عذاب] به شتاب به ما بده ۝١٦ بر آنچه می‌گویند صبر کن و داوود بنده ما را که دارای امکانات [متعدد] بود به یادآور آری او بسیار بازگشت‌کننده [به سوی خدا] بود ۝١٧ ما کوه‌ها را با او مسخر ساختیم [که] شامگاهان و بامدادان خداوند را نیایش می‌کردند ۝١٨ و پرندگان را از هر سو [بر او] گرد [آوردیم] همگی [به نوای دلنوازش] به سوی او بازگشت‌کننده [و خدا را ستایشگر] بودند ۝١٩ و پادشاهیش را استوار کردیم و او را حکمت و کلام فیصله‌دهنده عطا کردیم ۝٢٠ و آیا خبر دادخواهان چون از نمازخانه [او] بالا رفتند به تو رسید ۝٢١ وقتی [به‌طور ناگهانی] بر داوود درآمدند و او از آنان به هراس افتاد گفتند مترس [ما] دو مدعی [هستیم] که یکی از ما بر دیگری تجاوز کرده پس میان ما به حق داوری کن و از حق دور مشو و ما را به راه راست راهبر باش ۝٢٢ این [شخص] برادر من است او را نود و نه میش و مرا یک میش است و می‌گوید آن را به من بسپار و در سخنوری بر من غالب آمده است ۝٢٣ [داوود] گفت قطعاً او در مطالبه میش تو [اضافه] بر میش‌های خودش بر تو ستم کرده و در حقیقت بسیاری از شریکان به همدیگر ستم روا می‌دارند به استثنای کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند و اینها بس اندکند و داوود دانست که ما او را آزمایش کرده‌ایم پس از پروردگارش آمرزش خواست و به رو درافتاد و توبه کرد ۝٢٤ و بر او این [ماجرا] را بخشودیم و در حقیقت برای او پیش ما تقرب و فرجامی خوش خواهد بود ۝٢٥ ای داوود ما تو را در زمین خلیفه [و جانشین] گردانیدیم پس میان مردم به حق داوری کن و زنهار از هوس پیروی مکن که تو را از راه خدا به در کند در حقیقت کسانی که از راه خدا به در می‌روند به [سزای] آنکه روز حساب را فراموش کرده‌اند عذابی سخت‌خواهند داشت ۝٢٦ و آسمان و زمین و آنچه را که میان این دو است به باطل نیافریدیم این گمان کسانی است که کافر شده [و حق‌پوشی کرده]اند پس وای از آتش بر کسانی که کافر شده‌اند ۝٢٧ یا [مگر] کسانی را که گرویده و کارهای شایسته کرده‌اند چون مفسدان در زمین می‌گردانیم یا پرهیزگاران را چون پلیدکاران قرار می‌دهیم ۝٢٨ [این] کتابی مبارک است که آن را به سوی تو نازل کرده‌ایم تا در [باره] آیات آن بیندیشند و خردمندان پند گیرند ۝٢٩ و سلیمان را به داوود بخشیدیم چه نیکو بنده‌ای به راستی او توبه‌کار [و ستایشگر] بود ۝٣٠ هنگامی که [طرف] غروب اسبهای اصیل را بر او عرضه کردند ۝٣١ [سلیمان] گفت واقعاً من دوستی اسبان را بر یاد پروردگارم ترجیح دادم تا [هنگام نماز گذشت و خورشید] در پس حجاب ظلمت‌شد ۝٣٢ [گفت اسبها] را نزد من بازآورید پس شروع کرد به دست کشیدن بر ساقها و گردن آنها [و سرانجام وقف کردن آنها در راه خدا] ۝٣٣ و قطعاً سلیمان را آزمودیم و بر تخت او جسدی بیفکندیم پس به توبه بازآمد ۝٣٤ گفت پروردگارا مرا ببخش و ملکی به من ارزانی دار که هیچ‌کس را پس از من سزاوار نباشد در حقیقت تویی که خود بسیار بخشنده‌ای ۝٣٥ پس باد را در اختیار او قرار دادیم که هر جا تصمیم می‌گرفت به فرمان او نرم روان می‌شد ۝٣٦ و شیطانها را [از] بنا و غواص ۝٣٧ تا [وحشیان] دیگر را که جفت جفت با زنجیرها به هم بسته بودند [تحت فرمانش درآوردیم] ۝٣٨ [گفتیم] این بخشش ماست [آن را] بی‌شمار ببخش یا نگاه دار ۝٣٩ و قطعاً برای او در پیشگاه ما تقرب و فرجام نیکوست ۝٤٠ و بنده ما ایوب را به یادآور آنگاه که پروردگارش را ندا داد که شیطان مرا به رنج و عذاب مبتلا کرد ۝٤١ [به او گفتیم] با پای خود [به زمین] بکوب اینک این چشمه‌ساری است‌سرد و آشامیدنی ۝٤٢ و [مجددا] کسانش را و نظایر آنها را همراه آنها به او بخشیدیم تا رحمتی از جانب ما و عبرتی برای خردمندان باشد ۝٤٣ [و به او گفتیم] یک بسته ترکه به دستت برگیر و [همسرت را] با آن بزن و سوگند مشکن ما او را شکیبا یافتیم چه نیکوبنده‌ای به راستی او توبه‌کار بود ۝٤٤ و بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را که نیرومند و دیده‌ور بودند به یادآور ۝٤٥ ما آنان را با موهبت ویژه‌ای که یادآوری آن سرای بود خالص گردانیدیم ۝٤٦ و آنان در پیشگاه ما جدا از برگزیدگان نیکانند ۝٤٧ و اسماعیل و یسع و ذوالکفل را به یادآور [که] همه از نیکانند ۝٤٨ این یادکردی است و قطعاً برای پرهیزگاران فرجامی نیک است ۝٤٩ باغهای همیشگی در حالی که درهای [آنها] برایشان گشوده‌است ۝٥٠ در آنجا تکیه می‌زنند [و] میوه‌های فراوان و نوشیدنی در آنجا طلب می‌کنند ۝٥١ و نزدشان [دلبران] فروهشته‌نگاه همسال است ۝٥٢ این است آنچه برای روز حساب به شما وعده داده می‌شد ۝٥٣ [می‌گویند] در حقیقت این روزی ماست و آن را پایانی نیست ۝٥٤ این است [حال بهشتیان] و [اما] برای طغیانگران واقعاً بد فرجامی است ۝٥٥ به جهنم درمی‌آیند و چه بد آرامگاهی است ۝٥٦ این جوشاب و چرکاب است باید آن را بچشند ۝٥٧ و از همین گونه انواع دیگر [عذابها] ۝٥٨ اینها گروهی‌اند که با شما به اجبار [در آتش] درمی‌آیند بدا به حال آنها زیرا آنان داخل آتش می‌شوند ۝٥٩ [به رؤسای خود] می‌گویند بلکه بر خود شما خوش مباد این [عذاب] را شما خود برای ما از پیش فراهم آوردید و چه بد قرارگاهی است ۝٦٠ می‌گویند پروردگارا هر کس این [عذاب] را از پیش برای ما فراهم آورده عذاب او را در آتش دو چندان کن ۝٦١ و می‌گویند ما را چه شده است که مردانی را که ما آنان را از [زمره] اشرار می‌شمردیم نمی‌بینیم ۝٦٢ آیا آنان را [در دنیا] به ریشخند می‌گرفتیم یا چشمها[ی ما] بر آنها نمی‌افتد ۝٦٣ این مجادله اهل آتش قطعاً راست است ۝٦٤ بگو من فقط هشداردهنده‌ای هستم و جز خدای یگانه قهار معبودی دیگر نیست ۝٦٥ پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است همان شکست‌ناپذیر آمرزنده ۝٦٦ بگو این خبری بزرگ است ۝٦٧ [که] شما از آن روی برمی‌تابید ۝٦٨ مرا دربارهٔ ملاء اعلی هیچ دانشی نبود آنگاه که مجادله می‌کردند ۝٦٩ به من هیچ [چیز] وحی نمی‌شود جز اینکه من هشداردهنده‌ای آشکارم ۝٧٠ آنگاه که پروردگارت به فرشتگان گفت من بشری را از گل خواهم آفرید ۝٧١ پس چون او را [کاملا] درست کردم و از روح خویش در آن دمیدم سجده‌کنان برای او [به خاک] بیفتید ۝٧٢ پس همه فرشتگان یکسره سجده کردند ۝٧٣ مگر ابلیس [که] تکبر نمود و از کافران شد ۝٧٤ فرمود ای ابلیس چه چیز تو را مانع شد که برای چیزی که به دستان قدرت خویش خلق کردم سجده آوری آیا تکبر نمودی یا از [جمله] برتری‌جویانی ۝٧٥ گفت من از او بهترم مرا از آتش آفریده‌ای و او را از گل آفریده‌ای ۝٧٦ فرمود پس از آن [مقام] بیرون شو که تو رانده‌ای ۝٧٧ و تا روز جزا لعنت من بر تو باد ۝٧٨ گفت پروردگارا پس مرا تا روزی که برانگیخته می‌شوند مهلت ده ۝٧٩ فرمود در حقیقت تو از مهلت یافتگانی ۝٨٠ تا روز معین معلوم ۝٨١ [شیطان] گفت پس به عزت تو سوگند که همگی را جدا از راه به در می‌برم ۝٨٢ مگر آن بندگان پاکدل تو را ۝٨٣ فرمود حق [از من] است و حق را می‌گویم ۝٨٤ هرآینه جهنم را از تو و از هر کس از آنان که تو را پیروی کند از همگی‌شان خواهم انباشت ۝٨٥ بگو مزدی بر این [رسالت] از شما طلب نمی‌کنم و من از کسانی نیستم که چیزی از خود بسازم و به خدا نسبت دهم ۝٨٦ این [قرآن] جز پندی برای جهانیان نیست ۝٨٧ و قطعاً پس از چندی خبر آن را خواهید دانست ۝٨٨


سوره پیشین:
سوره صافات
سوره ص
سوره‌های مکیسوره‌های مدنی
سوره پسین:
سوره زمر

١.فاتحه ٢.بقره ٣.آل‌عمران ٤.نساء ٥.مائده ٦.انعام ٧.اعراف ٨.انفال ٩.توبه ١٠.یونس ١١.هود ١٢.یوسف ١٣.رعد ١٤.ابراهیم ١٥.حجر ١٦.نحل ١٧.اسراء ١٨.کهف ١٩.مریم ٢٠.طه ٢١.انبیاء ٢٢.حج ٢٣.مؤمنون ٢٤.نور ٢٥.فرقان ٢٦.شعراء ٢٧.نمل ٢٨.قصص ٢٩.عنکبوت ٣٠.روم ٣١.لقمان ٣٢.سجده ٣٣.احزاب ٣٤.سبأ ٣٥.فاطر ٣٦.یس ٣٧.صافات ٣٨.ص ٣٩.زمر ٤٠.غافر ٤١.فصلت ٤٢.شوری ٤٣.زخرف ٤٤.دخان ٤٥.جاثیه ٤٦.احقاف ٤٧.محمد ٤٨.فتح ٤٩.حجرات ٥٠.ق ٥١.ذاریات ٥٢.طور ٥٣.نجم ٥٤.قمر ٥٥.الرحمن ٥٦.واقعه ٥٧.حدید ٥٨.مجادله ٥٩.حشر ٦٠.ممتحنه ٦١.صف ٦٢.جمعه ٦٣.منافقون ٦٤.تغابن ٦٥.طلاق ٦٦.تحریم ٦٧.ملک ٦٨.قلم ٦٩.حاقه ٧٠.معارج ٧١.نوح ٧٢.جن ٧٣.مزمل ٧٤.مدثر ٧٥.قیامه ٧٦.انسان ٧٧.مرسلات ٧٨.نبأ ٧٩.نازعات ٨٠.عبس ٨١.تکویر ٨٢.انفطار ٨٣.مطففین ٨٤.انشقاق ٨٥.بروج ٨٦.طارق ٨٧.اعلی ٨٨.غاشیه ٨٩.فجر ٩٠.بلد ٩١.شمس ٩٢.لیل ٩٣.ضحی ٩٤.شرح ٩٥.تین ٩٦.علق ٩٧.قدر ٩٨.بینه ٩٩.زلزله ١٠٠.عادیات ١٠١.قارعه ١٠٢.تکاثر ١٠٣.عصر ١٠٤.همزه ١٠٥.فیل ١٠٦.قریش ١٠٧.ماعون ١٠٨.کوثر ١٠٩.کافرون ١١٠.نصر ١١١.مسد ١١٢.اخلاص ١١٣.فلق ١١٤.ناس


پانویس

  1. شیخ‌الاسلامی، آشنایی با سوره‌های قرآن، ۱۳۷۷ش، ص۶۸.
  2. معرفت، آموزش علوم قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۱۶۶.
  3. خرمشاهی، «سوره ص»، ج۲، ص۱۲۴۸.
  4. مکارم شیرازی، برگزیده تفسیر نمونه، ۱۳۸۲ش، ج۴، ص۱۷۱.
  5. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۷، ص۱۸۱.
  6. مکارم شیرازی، برگزیده تفسیر نمونه، ۱۳۸۲ش، ج۴، ص۱۷۱؛ صفوی، «سوره ص»، ص ۷۵۰.
  7. خامه‌گر، محمد، ساختار سوره‌های قرآن کریم، تهیه مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت نورالثقلین، قم، نشر نشرا، چ۱، ۱۳۹۲ش.
  8. قمی، تفسیر قمی، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۲۲۸؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۸، ص۳۴۳؛ واحدی، اسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۳۸۰-۳۸۱؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۷، ص۱۸۶؛ مکارم شیرازی، برگزیده تفسیر نمونه، ۱۳۸۲ش، ج۴، ص۱۷۲
  9. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۷، ص۲۰۲-۲۰۳؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۹، ص۲۷۱-۲۷۹.
  10. طباطبائی، المیزان، الناشر منشورات اسماعيليان، ج۱۷، ص۲۰۴
  11. صفوی،«سوره ص»، ص۷۵۰-۷۵۱.
  12. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۷، ص۲۲۵-۲۲۶.
  13. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۷، ص۲۲۶.
  14. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۷، ص۲۲۷.
  15. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۷، ص۲۲۷.
  16. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا،۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۷۲.
  17. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۷، ص۱۹۷.
  18. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۷، ص۲۲۶. الالوسی، تفسير روح المعاني، ج۱۲، ص۲۱۷.
  19. العلامة المجلسي، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۶، ص۳۴۶.
  20. طباطبایی، المیزان،الناشر منشورات اسماعيليان، ج۱۷، ص۲۲۷.
  21. موسوی اردبیلی، کتاب القضاء، ۱۳۸۱ش، ج۱، ۷-۹.
  22. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۷، ص۱۹۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۹، ص۲۶۲.
  23. بحرانی، البرهان، ۱۳۸۹ش، ج۴، ص۶۳۹؛ مکارم شیرازی، برگزیده تفسیر نمونه، ۱۳۸۲ش، ج۴، ص۱۷۲.
  24. صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ۱۳۸۲ش، ص۱۱۲.

یادداشت

  1. فعجل داود عليه السلام على المدعى عليه فقال: (لقد ظلمك بسؤال نعجتك الى نعاجه) ولم يسال المدعى البينه على ذلك ولم يقبل على المدعى عليه فيقول له: ما تقول؟ فكان هذا خطيئه
  2. ارواح یا فرشتگانی که از شدت عشق به خداوند در جلال الهی متحیر و به تسبیح او مشغولند و از خود و آفرینش جهان و انسان بی خبرند و بنابراین روح محض اند و تنها از روی تَوسّع (به صورت مجاز) به آنان ملائکه گفته می‌شود.بدین سان آنان به سجده در برابر آدم مکلف نبوده‌اند و به همین دلیل گفته شده که مراد از «عالین» درآیه «قال یا ابلیس ما منعک ان تسجد لما خلقت بیدی استکبرت ام کنت من العالین» این فرشتگانند.(مصباح یزدی، «تفسير قرآن كريم(۶)، سوره بقره، آيات ۳۰-۴۰»، ص۵-۴۰)
  3. استثنى منهم المخلصين وهم الذين أخلصهم الله لنفسه فلا نصيب فيهم لإبليس ولا لغيره.

منابع

  • قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند، تهران: دارالقرآن الکریم، ۱۳۷۶ش.
  • بحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسه البعثه، قسم الدراسات الاسلامیه، ۱۳۸۹ش.
  • خامه‌گر، محمد، ساختار سوره‌های قرآن کریم، تهیه مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت نورالثقلین، قم، نشر نشرا، ۱۳۹۲ش.
  • خرمشاهی، قوام الدین، «سوره ص»، در دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، انتشارات دوستان، تهران، ۱۳۷۷ش.
  • شیخ الاسلامی، جعفر، آشنایی با سوره‌های قرآن، پیام آزادی، تهران، ۱۳۷۷ش.
  • صدوق، محمد بن علی، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ترجمه محمدرضا انصاری محلاتی، قم، نسیم کوثر، ۱۳۸۲ش.
  • صدوق، عیون اخبارالرضا، تعلیق حسین اعلمی، بیروت، اعلمی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
  • صفوی، سلمان، «سوره ص»، در دانشنامه معاصر قرآن کریم، قم، انتشارات سلمان آزاده، ۱۳۹۶ش.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
  • طبرسی، امین الاسلام، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقيق وتعليق : لجنة من العلماء والمحققين الأخصائيين الطبعة: الأولى سنة الطبع: 1415 - 1995 م المطبعة: الناشر: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات - بيروت - لبنان.
  • قمی، علی ابن ابراهیم، تفسیر القمی، دارالکتب، قم، ۱۳۶۳ش.

مصباح یزدی، محمد‌تقی، «تفسير قرآن كريم(۶)، سوره بقره، آيات ۳۰-۴۰»، در نشریه قرآن شناخت، شماره ۶، پاییز و زمستان ۱۳۸۹ش.

  • معرفت، محمدهادی، آموزش علوم قرآنی، ترجمه ابومحمد وکیلی، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۱ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، و احمد علی‌بابایی، برگزیده تفسیر نمونه، تهران،‌دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۲ش.

پیوند به بیرون