حدیث قرب نوافل: تفاوت میان نسخهها
تمیزکاری |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ جعبه اطلاعات روایت | {{جعبه اطلاعات روایت | ||
| عنوان = حدیث قرب نوافل | | عنوان = حدیث قرب نوافل | ||
| عرض = | | عرض = | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
| مؤید قرآنی = | | مؤید قرآنی = | ||
}} | }} | ||
'''حدیث قُرْب نَوَافِل''' [[حدیث قدسی|حدیثی قُدسی]] است که | '''حدیث قُرْب نَوَافِل''' [[حدیث قدسی|حدیثی قُدسی]] است که خدا در [[معراج]] خطاب به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] گفت. این حدیث از جایگاه [[مؤمن]] نزد [[خدا]] و [[تقرب]] انسان به خدا به وسیله انجام دادن [[واجبات|فرایض]] (واجبات) و [[مستحبات|نَوَافل]] (مستحبات) سخن گفته است. | ||
در این حدیث توهین به ولی خدا به منزله جنگ با خدا دانسته شده و خداوند از شتاب برای یاری ولی خود بیش از هر چیزی سخن به میان آورده است. طبق بند دیگری از این حدیث بندهٔ مؤمن به وسیله انجام نوافل به خدا تقرب پیدا میکند و خدا گوش و چشم او میشود. | در این حدیث توهین به ولی خدا به منزله جنگ با خدا دانسته شده و خداوند از شتاب برای یاری ولی خود بیش از هر چیزی سخن به میان آورده است. طبق بند دیگری از این حدیث بندهٔ مؤمن به وسیله انجام نوافل به خدا تقرب پیدا میکند و خدا گوش و چشم او میشود. | ||
عارفان مسلمان این تعبیر را حقیقی و آن را شاهدی بر نظریه [[وحدت وجود]] و بیانگر مقام فنای در صفات خدا یا فنای فیالله دانستهاند؛ اما بهباور [[محدثان]] و [[فقیهان]] تعبیر مذکور، مجازی است و به امداد الهی به مؤمن یا به نزدیکی خدا به فرد مؤمن و یا معانی دیگری اشاره دارد. | عارفان مسلمان این تعبیر را حقیقی و آن را شاهدی بر نظریه [[وحدت وجود]] و بیانگر مقام فنای در صفات خدا یا فنای فیالله دانستهاند؛ اما بهباور [[محدثان]] و [[فقیهان]] تعبیر مذکور، مجازی است و به امداد الهی به مؤمن یا به نزدیکی خدا به فرد مؤمن و یا معانی دیگری اشاره دارد. | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
حدیث قرب نوافل با اندکی تفاوت در منابع [[شیعه]] و [[سنی]] از [[پیامبر(ص)]] نقل شده است. | حدیث قرب نوافل با اندکی تفاوت در منابع [[شیعه]] و [[سنی]] از [[پیامبر(ص)]] نقل شده است. | ||
{{اخلاق-عمودی}} | {{اخلاق-عمودی}} | ||
== محتوای حدیث== | ==نامگذاری== | ||
حدیث قرب نوافل، حدیثی قدسی است که خدا در [[معراج]] خطاب به پیامبر(ص) گفته است. این حدیث پاسخ به پرسش پیامبر(ص) از خدا درباره جایگاه مؤمن نزد او بوده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۵۲.</ref> علت شهرت این حدیث به «قرب نوافل» آن است که بخش آخر این حدیث، انجامدادن نوافل توسط مؤمن را موجب قرب و نزدیکی خاصی به خداوند شمرده است و [[عرفان|عارفان]] مسلمان با الهام از این فراز و برای اشاره به آن مقام، از تعبیر «قرب نوافل» استفاده نمودهاند.<ref>مظفری، «قرب نوافل و فرائض و تطبیق آنها بر مقامات عرفانی»، ص۷.</ref> نافله به معنای هر چیز زیاده،<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۱۷۵.</ref> موهبت و یا کار اضافی<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص۴۵۴.</ref> است. | |||
==محتوای حدیث== | |||
در حدیث قرب نوافل، توهین به ولیّ خدا بهمنزله جنگ با خدا دانسته شده است. خدا از شتاب برای یاری ولیّ خود بیش از هر چیز سخن بهمیان آورده و گفته است که من در هیچ کاری بیش از وفات مؤمن تردید ندارم؛ زیرا او از مرگ بدش میآید و من از ناراحتی او بدم میآید. همچنین در این حدیث آمده است که برخی از بندگان مؤمن فقط با فقر و نداری و برخی دیگر فقط با توانگری اصلاح میشوند و اگر به حالت دیگری وارد شوند، نابود میگردند. | در حدیث قرب نوافل، توهین به ولیّ خدا بهمنزله جنگ با خدا دانسته شده است. خدا از شتاب برای یاری ولیّ خود بیش از هر چیز سخن بهمیان آورده و گفته است که من در هیچ کاری بیش از وفات مؤمن تردید ندارم؛ زیرا او از مرگ بدش میآید و من از ناراحتی او بدم میآید. همچنین در این حدیث آمده است که برخی از بندگان مؤمن فقط با فقر و نداری و برخی دیگر فقط با توانگری اصلاح میشوند و اگر به حالت دیگری وارد شوند، نابود میگردند. | ||
در حدیث قرب نوافل، انجام [[واجبات]] محبوبترین عمل نزد خدا و وسیله [[تقرب]] بنده به او معرفی شده است. نوافل (مستحبات) نیز وسیلهای برای تقرب به او عنوان شدهاند. همچنین آمده است که اگر کسی به وسیله نافلهای (مستحبی) به من، یعنی خدا تقرب جوید، او را دوست دارم و گوش، چشم، زبان و دست او میشوم که به وسیله آنها بشنود و ببیند و اگر مرا بخواند، او را اجابت میکنم و خواستههایش را برآورده میسازم.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۵۲.</ref> | در حدیث قرب نوافل، انجام [[واجبات]] محبوبترین عمل نزد خدا و وسیله [[تقرب]] بنده به او معرفی شده است. نوافل (مستحبات) نیز وسیلهای برای تقرب به او عنوان شدهاند. همچنین آمده است که اگر کسی به وسیله نافلهای (مستحبی) به من، یعنی خدا تقرب جوید، او را دوست دارم و گوش، چشم، زبان و دست او میشوم که به وسیله آنها بشنود و ببیند و اگر مرا بخواند، او را اجابت میکنم و خواستههایش را برآورده میسازم.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۵۲.</ref> | ||
==تفسیر حدیث == | ==تفسیر حدیث== | ||
===دیدگاه عارفان=== | ===دیدگاه عارفان=== | ||
عارفان مسلمان این حدیث را بهعنوان مستندی برای مباحث عرفانی خود مورد توجه قرار دادهاند.<ref>آذرخشی، «جایگاه حدیث قرب نوافل در منابع فریقین و بررسی تطبیقی رویکرد عرفا و محدثان نسبت به آن»، ص۱۸.</ref> [[ | عارفان مسلمان این حدیث را بهعنوان مستندی برای مباحث عرفانی خود مورد توجه قرار دادهاند.<ref>آذرخشی، «جایگاه حدیث قرب نوافل در منابع فریقین و بررسی تطبیقی رویکرد عرفا و محدثان نسبت به آن»، ص۱۸.</ref> [[ابنعربی]]، الفاظ [[حدیث]] قرب نوافل را حقیقی تلقی کرده و آن را شاهدی بر نظریه [[وحدت وجود]] دانسته است.<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، دارصادر، ج۲، ص۳۲۲-۳۲۳؛ ابنترکه، شرح فصوص الحکم، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۳۱۹.</ref> از نظر وی منظور از اینکه خدا چشم و گوش بنده مؤمن میشود، فنای انسان در صفات حق است.<ref>قیصرى، شرح فصوص الحکم، ۱۳۷۵ش، ص۳۵۰ و ۳۵۱.</ref> | ||
[[سید حیدر آملی]] آن را شاهدی بر «فنای فی الله» و یکیشدن محب و محبوب دانسته است.<ref>آملی، المقدمات من کتاب نص النصوص، ۱۳۵۲ش، ص۲۶۹</ref> از نظر عارفان، [[سیر و سلوک]] در دو مرحله «قرب فرایض» و «قرب نوافل» انجام میشود. [[امام خمینی]] قرب نوافل را ناظر به فنای افعالی، صفاتی و ذاتی دانسته و قرب فرایض را بر بقای پس از فنا تطبیق داده است.<ref>مظفری، «قرب نوافل و فرائض و تطبیق آنها بر مقامات عرفانی»، ص۱۱.</ref>[[مرتضی | [[سید حیدر آملی]] آن را شاهدی بر «فنای فی الله» و یکیشدن محب و محبوب دانسته است.<ref>آملی، المقدمات من کتاب نص النصوص، ۱۳۵۲ش، ص۲۶۹</ref> از نظر عارفان، [[سیر و سلوک]] در دو مرحله «قرب فرایض» و «قرب نوافل» انجام میشود. [[امام خمینی]] قرب نوافل را ناظر به فنای افعالی، صفاتی و ذاتی دانسته و قرب فرایض را بر بقای پس از فنا تطبیق داده است.<ref>مظفری، «قرب نوافل و فرائض و تطبیق آنها بر مقامات عرفانی»، ص۱۱.</ref> [[مرتضی مطهری]] (۱۲۹۸-۱۳۵۸ش) نویسنده شیعه، مضمون حدیث را بر [[سالک مجذوب]] منطبق کرده که در سلوکش به مرحلهای میرسد که محبت الهی او را فرا میگیرد و دست محبت الهی او را به سوی خودش میکشد و در این مرحله، دیگر از آن هویت و منیت او چیزی باقی نمیماند و همه امور را به خدا میکند.<ref>مطهری، آشنایی با قرآن، ۱۳۸۹ش، ج۹، ص۶۷.</ref> | ||
برخی از عرفا مرحله قرب فرایض را بالاتر از قرب نوافل میدانند. از نظر آنان نتیجه قرب فرایض، فنای در ذات خدا و نتیجه قرب نوافل، فنای در صفات خداست. همچنین به اعتقاد آنان در مرحله قرب فرایض، انسان عروج و صعود میکند، اما در مرحله قرب نوافل خدا نزول میکند.<ref>صمدی آملی، شرح دفتر دل علامه حسن زاده آملی، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۴۵ تا ۳۴۸.</ref> | برخی از عرفا مرحله قرب فرایض را بالاتر از قرب نوافل میدانند. از نظر آنان نتیجه قرب فرایض، فنای در ذات خدا و نتیجه قرب نوافل، فنای در صفات خداست. همچنین به اعتقاد آنان در مرحله قرب فرایض، انسان عروج و صعود میکند، اما در مرحله قرب نوافل خدا نزول میکند.<ref>صمدی آملی، شرح دفتر دل علامه حسن زاده آملی، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۴۵ تا ۳۴۸.</ref> | ||
===دیدگاه فقیهان و محدثان=== | ===دیدگاه فقیهان و محدثان=== | ||
برخی از [[فقیهان]] و [[محدثان]]، الفاظ این حدیث را کنایه و مجاز میدانند و بر این باورند که باید الفاظ حدیث را بهگونهای تفسیر کرد که به وحدت وجود، حلول و فنا منجر نشود.<ref>موحدی، «نردبان عروج؛ گذری بر حدیث قرب نوافل»، ص۱۷۴-۱۷۷؛ غزالی، احیاء العلوم، دارالکتاب العربی، ج۱۴، ص۶۱-۶۲.</ref> این گروه وجوه مختلفی برای عبارت مورد بحث حدیث بیان کردهاند؛<ref>رجوع کنید: مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۴، ص۳۱-۳۲؛ مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱۰، ص۳۹۰-۳۹۳؛ حر عاملی، الفوائد الطوسیه، ۱۴۰۳ق، ص۸۱-۸۲.</ref> از جمله [[شیخ حر عاملی]] وجوه زیر را بهعنوان وجوه صحیح معنای آن، برشمرده است: | برخی از [[فقیهان]] و [[محدثان]]، الفاظ این حدیث را کنایه و مجاز میدانند و بر این باورند که باید الفاظ حدیث را بهگونهای تفسیر کرد که به وحدت وجود، حلول و فنا منجر نشود.<ref>موحدی، «نردبان عروج؛ گذری بر حدیث قرب نوافل»، ص۱۷۴-۱۷۷؛ غزالی، احیاء العلوم، دارالکتاب العربی، ج۱۴، ص۶۱-۶۲.</ref> این گروه وجوه مختلفی برای عبارت مورد بحث حدیث بیان کردهاند؛<ref>رجوع کنید: مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۴، ص۳۱-۳۲؛ مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱۰، ص۳۹۰-۳۹۳؛ حر عاملی، الفوائد الطوسیه، ۱۴۰۳ق، ص۸۱-۸۲.</ref> از جمله [[شیخ حر عاملی]] وجوه زیر را بهعنوان وجوه صحیح معنای آن، برشمرده است: | ||
*امداد الهی به مؤمن برای انجامدادن کارها تنها برای رضای خدا | |||
*امداد خدا به مؤمن همچون کمک اعضا و جوارحش به او | * امداد الهی به مؤمن برای انجامدادن کارها تنها برای رضای خدا | ||
*عزیزشدن خدا نزد مؤمن همچون اعضا و جوارح او | * امداد خدا به مؤمن همچون کمک اعضا و جوارحش به او | ||
*تکیه مؤمن تنها به خدا | * عزیزشدن خدا نزد مؤمن همچون اعضا و جوارح او | ||
*نزدیکی خدا به مؤمن<ref>حر عاملی، الفوائد الطوسیه، ۱۴۰۳ق، ص۸۱-۸۲.</ref> | * تکیه مؤمن تنها به خدا | ||
* نزدیکی خدا به مؤمن<ref>حر عاملی، الفوائد الطوسیه، ۱۴۰۳ق، ص۸۱-۸۲.</ref> | |||
== سند حدیث== | ==سند حدیث== | ||
حدیث قرب نوافل | به گفته مرتضی مطهری حدیث قرب نوافل حدیث معروف و مسلّمی است که هم شیعه و هم اهل سنت قبول دارند و در کتبشان روایت کردهاند.<ref>مطهری، آشنایی با قرآن، ۱۳۸۹ش، ج۹، ص۶۴.</ref> این حدیث را [[ابان بن تغلب|اَبان بن تَغلِب]] از [[امام باقر(ع)]] و [[حماد بن بشیر]] از [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] و آن دو از [[پیامبر(ص)]] نقل کردهاند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۵۲.</ref> حدیث مذکور در منابع [[اهل سنت]] از طریق راویانی همچون [[عایشه]]،<ref>طبرانی، المعجم الاوسط، ۱۴۱۵ق، ج۹، ص۱۳۹.</ref> [[میمونه دختر حارث بن حزن|میمونه]]<ref>موصلی، مسند ابییعلی، ۱۴۰۸ق، ج۱۲، ص۵۲۰.</ref>و [[ابوهریره]]<ref>بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۷، ص۱۹۰.</ref> از پیامبر(ص) نقل شده است. این روایت با سندهای مختلفی نقل شده که برخی از اسناد آن را [[حدیث صحیح|صحیح]] و برخی آن را [[حدیث ضعیف|ضعیف]] دانستهاند.<ref>آذرخشی، «جایگاه حدیث قرب نوافل در منابع فریقین و بررسی تطبیقی رویکرد عرفا و محدثان نسبت به آن»، ص۱۸.</ref> | ||
حدیث مذکور در منابع [[اهل سنت]] از طریق راویانی همچون [[عایشه]]،<ref>طبرانی، المعجم الاوسط، ۱۴۱۵ق، ج۹، ص۱۳۹.</ref> [[میمونه دختر حارث بن حزن|میمونه]]<ref>موصلی، مسند ابییعلی، ۱۴۰۸ق، ج۱۲، ص۵۲۰.</ref>و [[ابوهریره]]<ref>بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۷، ص۱۹۰.</ref> از پیامبر(ص) نقل شده است. این روایت با سندهای مختلفی نقل شده که برخی از اسناد آن را [[حدیث صحیح|صحیح]] و برخی آن را [[حدیث ضعیف|ضعیف]] دانستهاند.<ref>آذرخشی، «جایگاه حدیث قرب نوافل در منابع فریقین و بررسی تطبیقی رویکرد عرفا و محدثان نسبت به آن»، ص۱۸.</ref> | |||
==متن و ترجمه حدیث== | ==متن و ترجمه حدیث== | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
|هنگامی که [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] به [[معراج]] رفت، گفت: پروردگارا حال [[ایمان|مؤمن]] نزد تو چگونه است؟ خدا فرمود: ای محمد، هرکه به یکی از دوستانم اهانت کند، آشکارا به جنگ من آمده است و من به یاری دوستانم از هر چیز شتابانترم. من در هیچ کاری بهاندازهی که درباره [[مرگ|وفات]] مؤمن تردید دارم، تردید ندارم؛ زیرا او از مرگ بدش میآید و من از ناراحتی او بدم میآید؛ و بهراستی برخی از بندگان مؤمن هستند که جز توانگری، آنان را اصلاح نکند (و حالشان را نیکو نسازد) و اگر آنها را به حال دیگری را درآورم، نابود و هلاک میشوند؛ و برخی از بندگان مؤمن هستند که جز نداری و فقر، آنان را اصلاح نکند و اگر آنها را به حال دیگری برگردانم، هرآینه هلاک میشوند؛ و هیچیک از بندگانم به من تقرب نجوید با عملی که نزد من محبوبتر باشد از آنچه بر او [[واجب]] کردهام؛ و بهدرستی که بهوسیله نافله (مستحبات) به من تقرب میجوید تا آنجا که من دوستش میدارم و چون دوستش دارم، آنگاه گوش او میشوم که با آن میشنود و چشمش میشوم که با آن میبیند و زبانش میگردم که با آن سخن میگوید و دستش میشوم که به آن میگیرد. اگر بخوانَدَم، اجابتش میکنم و اگر خواهشی از من کند، به او میدهم.}} | |هنگامی که [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] به [[معراج]] رفت، گفت: پروردگارا حال [[ایمان|مؤمن]] نزد تو چگونه است؟ خدا فرمود: ای محمد، هرکه به یکی از دوستانم اهانت کند، آشکارا به جنگ من آمده است و من به یاری دوستانم از هر چیز شتابانترم. من در هیچ کاری بهاندازهی که درباره [[مرگ|وفات]] مؤمن تردید دارم، تردید ندارم؛ زیرا او از مرگ بدش میآید و من از ناراحتی او بدم میآید؛ و بهراستی برخی از بندگان مؤمن هستند که جز توانگری، آنان را اصلاح نکند (و حالشان را نیکو نسازد) و اگر آنها را به حال دیگری را درآورم، نابود و هلاک میشوند؛ و برخی از بندگان مؤمن هستند که جز نداری و فقر، آنان را اصلاح نکند و اگر آنها را به حال دیگری برگردانم، هرآینه هلاک میشوند؛ و هیچیک از بندگانم به من تقرب نجوید با عملی که نزد من محبوبتر باشد از آنچه بر او [[واجب]] کردهام؛ و بهدرستی که بهوسیله نافله (مستحبات) به من تقرب میجوید تا آنجا که من دوستش میدارم و چون دوستش دارم، آنگاه گوش او میشوم که با آن میشنود و چشمش میشوم که با آن میبیند و زبانش میگردم که با آن سخن میگوید و دستش میشوم که به آن میگیرد. اگر بخوانَدَم، اجابتش میکنم و اگر خواهشی از من کند، به او میدهم.}} | ||
== پانویس == | ==پانویس== | ||
{{پانوشت}} | {{پانوشت}} | ||
== منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* آذرخشی، مصطفی و مجید معارف، [http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/944066 «جایگاه حدیث قرب نوافل در منابع فریقین و بررسی تطبیقی رویکرد عرفا و محدثان نسبت به آن»]، در پژوهشنامه قرآن و حدیث، شماره ۷، تابستان و پاییز ۱۳۸۹ش. | * آذرخشی، مصطفی و مجید معارف، [http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/944066 «جایگاه حدیث قرب نوافل در منابع فریقین و بررسی تطبیقی رویکرد عرفا و محدثان نسبت به آن»]، در پژوهشنامه قرآن و حدیث، شماره ۷، تابستان و پاییز ۱۳۸۹ش. | ||
* آملی، سید حیدر، المقدمات من کتاب نص النصوص، تهران، قسمت ایرانشناسی انستیتو ایران و فرانسه | * آملی، سید حیدر، المقدمات من کتاب نص النصوص، تهران، قسمت ایرانشناسی انستیتو ایران و فرانسه پژوهشهای علمی در ایران، اول، ۱۳۵۲ش. | ||
* ابنترکه، علی بن محمد، شرح فصوص الحکم، تحقیق محسن بیدارفر، قم، انتشارات بیدار، ۱۴۲۰ق/۱۳۷۸ش. | |||
* ابنعربی، محمد بن علی، الفتوحات المکیه، بیروت، دارصادر. | |||
* بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م (افست از نسخه دارالطباعة العامرة باستانبول). | * بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م (افست از نسخه دارالطباعة العامرة باستانبول). | ||
* حر عاملی، محمد بن حسن، الفوائد الطوسیة، تصحیح مهدی لاجوردی، قم، المطبعة العلمیة، ۱۴۰۳ق. | * حر عاملی، محمد بن حسن، الفوائد الطوسیة، تصحیح مهدی لاجوردی، قم، المطبعة العلمیة، ۱۴۰۳ق. | ||
* صمدی آملی، داوود، شرح دفتر دل علامه حسنزاده آملی، نبوغ، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. | * صمدی آملی، داوود، شرح دفتر دل علامه حسنزاده آملی، نبوغ، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. | ||
* طبرانی، المعجم الاوسط، تحقیق قسم التحقیق بدار الحرمین، دارالحرمین للطباعة و النشر و التوزیع، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م. | |||
* علامه طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ق.نام كتاب: الميزان فى تفسير القرآن | * علامه طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ق.نام كتاب: الميزان فى تفسير القرآن | ||
* | * غزالی، محمد بن محمد، احیاءالعلوم، بیروت، دارالکتاب العربی. | ||
* قیصرى، داود، شرح فصوص الحکم، تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، چاپ اول، ۱۳۷۵ش. | * قیصرى، داود، شرح فصوص الحکم، تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، چاپ اول، ۱۳۷۵ش. | ||
* کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۴۰۷ق. | * کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۴۰۷ق. | ||
* مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، تصحیح محمدباقر محمودی و همکاران، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م. | |||
* مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۴۰۴ق/۱۳۶۳ش. | |||
* مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، صدرا، ۱۳۸۹ش. | |||
* مظفری، حسین، [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1169565 «قرب نوافل و فرائض و تطبیق آنها بر مقامات عرفانی»]، در مجله حکمت عرفانی، شماره ۱۰، بهار و تابستان ۱۳۹۵ش. | * مظفری، حسین، [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1169565 «قرب نوافل و فرائض و تطبیق آنها بر مقامات عرفانی»]، در مجله حکمت عرفانی، شماره ۱۰، بهار و تابستان ۱۳۹۵ش. | ||
* مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش. | * مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش. | ||
* موحدی، عبدالله، [http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/61200 «نردبان عروج؛ گذری بر حدیث قرب نوافل»]، در مجله مطالعات عرفانی، شماره ۱، تابستان ۱۳۸۴ش. | * موحدی، عبدالله، [http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/61200 «نردبان عروج؛ گذری بر حدیث قرب نوافل»]، در مجله مطالعات عرفانی، شماره ۱، تابستان ۱۳۸۴ش. | ||
* موصلی، ابویعلی، مسند | * موصلی، ابویعلی، مسند ابییعلی، تحقیق حسن سلیم اسد، دارالمأمون للتراث، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
==جستارهای وابسته== | ==جستارهای وابسته== | ||
* [[تقرب]] | *[[تقرب]] | ||
{{احادیث مشهور}} | {{احادیث مشهور}} |
نسخهٔ ۳ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۱۷
حدیث قرب نوافل | |
---|---|
اطلاعات روایت | |
صادره از | حدیث قُدسی |
راوی اصلی | پیامبر اسلام (ص) |
راویان | امام باقر(ع)، امام صادق (ع)، عایشه، میمونه، ابوهریره |
اعتبار سند | صحیح ولی برخی آن را ضعیف شمردهاند |
احادیث مشهور | |
حدیث سلسلةالذهب • حدیث ثقلین • حدیث کساء • مقبوله عمر بن حنظلة • حدیث قرب نوافل • حدیث معراج • حدیث ولایت • حدیث وصایت • حدیث جنود عقل و جهل • حدیث شجره |
حدیث قُرْب نَوَافِل حدیثی قُدسی است که خدا در معراج خطاب به پیامبر(ص) گفت. این حدیث از جایگاه مؤمن نزد خدا و تقرب انسان به خدا به وسیله انجام دادن فرایض (واجبات) و نَوَافل (مستحبات) سخن گفته است.
در این حدیث توهین به ولی خدا به منزله جنگ با خدا دانسته شده و خداوند از شتاب برای یاری ولی خود بیش از هر چیزی سخن به میان آورده است. طبق بند دیگری از این حدیث بندهٔ مؤمن به وسیله انجام نوافل به خدا تقرب پیدا میکند و خدا گوش و چشم او میشود.
عارفان مسلمان این تعبیر را حقیقی و آن را شاهدی بر نظریه وحدت وجود و بیانگر مقام فنای در صفات خدا یا فنای فیالله دانستهاند؛ اما بهباور محدثان و فقیهان تعبیر مذکور، مجازی است و به امداد الهی به مؤمن یا به نزدیکی خدا به فرد مؤمن و یا معانی دیگری اشاره دارد.
حدیث قرب نوافل با اندکی تفاوت در منابع شیعه و سنی از پیامبر(ص) نقل شده است.
نامگذاری
حدیث قرب نوافل، حدیثی قدسی است که خدا در معراج خطاب به پیامبر(ص) گفته است. این حدیث پاسخ به پرسش پیامبر(ص) از خدا درباره جایگاه مؤمن نزد او بوده است.[۱] علت شهرت این حدیث به «قرب نوافل» آن است که بخش آخر این حدیث، انجامدادن نوافل توسط مؤمن را موجب قرب و نزدیکی خاصی به خداوند شمرده است و عارفان مسلمان با الهام از این فراز و برای اشاره به آن مقام، از تعبیر «قرب نوافل» استفاده نمودهاند.[۲] نافله به معنای هر چیز زیاده،[۳] موهبت و یا کار اضافی[۴] است.
محتوای حدیث
در حدیث قرب نوافل، توهین به ولیّ خدا بهمنزله جنگ با خدا دانسته شده است. خدا از شتاب برای یاری ولیّ خود بیش از هر چیز سخن بهمیان آورده و گفته است که من در هیچ کاری بیش از وفات مؤمن تردید ندارم؛ زیرا او از مرگ بدش میآید و من از ناراحتی او بدم میآید. همچنین در این حدیث آمده است که برخی از بندگان مؤمن فقط با فقر و نداری و برخی دیگر فقط با توانگری اصلاح میشوند و اگر به حالت دیگری وارد شوند، نابود میگردند.
در حدیث قرب نوافل، انجام واجبات محبوبترین عمل نزد خدا و وسیله تقرب بنده به او معرفی شده است. نوافل (مستحبات) نیز وسیلهای برای تقرب به او عنوان شدهاند. همچنین آمده است که اگر کسی به وسیله نافلهای (مستحبی) به من، یعنی خدا تقرب جوید، او را دوست دارم و گوش، چشم، زبان و دست او میشوم که به وسیله آنها بشنود و ببیند و اگر مرا بخواند، او را اجابت میکنم و خواستههایش را برآورده میسازم.[۵]
تفسیر حدیث
دیدگاه عارفان
عارفان مسلمان این حدیث را بهعنوان مستندی برای مباحث عرفانی خود مورد توجه قرار دادهاند.[۶] ابنعربی، الفاظ حدیث قرب نوافل را حقیقی تلقی کرده و آن را شاهدی بر نظریه وحدت وجود دانسته است.[۷] از نظر وی منظور از اینکه خدا چشم و گوش بنده مؤمن میشود، فنای انسان در صفات حق است.[۸]
سید حیدر آملی آن را شاهدی بر «فنای فی الله» و یکیشدن محب و محبوب دانسته است.[۹] از نظر عارفان، سیر و سلوک در دو مرحله «قرب فرایض» و «قرب نوافل» انجام میشود. امام خمینی قرب نوافل را ناظر به فنای افعالی، صفاتی و ذاتی دانسته و قرب فرایض را بر بقای پس از فنا تطبیق داده است.[۱۰] مرتضی مطهری (۱۲۹۸-۱۳۵۸ش) نویسنده شیعه، مضمون حدیث را بر سالک مجذوب منطبق کرده که در سلوکش به مرحلهای میرسد که محبت الهی او را فرا میگیرد و دست محبت الهی او را به سوی خودش میکشد و در این مرحله، دیگر از آن هویت و منیت او چیزی باقی نمیماند و همه امور را به خدا میکند.[۱۱]
برخی از عرفا مرحله قرب فرایض را بالاتر از قرب نوافل میدانند. از نظر آنان نتیجه قرب فرایض، فنای در ذات خدا و نتیجه قرب نوافل، فنای در صفات خداست. همچنین به اعتقاد آنان در مرحله قرب فرایض، انسان عروج و صعود میکند، اما در مرحله قرب نوافل خدا نزول میکند.[۱۲]
دیدگاه فقیهان و محدثان
برخی از فقیهان و محدثان، الفاظ این حدیث را کنایه و مجاز میدانند و بر این باورند که باید الفاظ حدیث را بهگونهای تفسیر کرد که به وحدت وجود، حلول و فنا منجر نشود.[۱۳] این گروه وجوه مختلفی برای عبارت مورد بحث حدیث بیان کردهاند؛[۱۴] از جمله شیخ حر عاملی وجوه زیر را بهعنوان وجوه صحیح معنای آن، برشمرده است:
- امداد الهی به مؤمن برای انجامدادن کارها تنها برای رضای خدا
- امداد خدا به مؤمن همچون کمک اعضا و جوارحش به او
- عزیزشدن خدا نزد مؤمن همچون اعضا و جوارح او
- تکیه مؤمن تنها به خدا
- نزدیکی خدا به مؤمن[۱۵]
سند حدیث
به گفته مرتضی مطهری حدیث قرب نوافل حدیث معروف و مسلّمی است که هم شیعه و هم اهل سنت قبول دارند و در کتبشان روایت کردهاند.[۱۶] این حدیث را اَبان بن تَغلِب از امام باقر(ع) و حماد بن بشیر از امام صادق(ع) و آن دو از پیامبر(ص) نقل کردهاند.[۱۷] حدیث مذکور در منابع اهل سنت از طریق راویانی همچون عایشه،[۱۸] میمونه[۱۹]و ابوهریره[۲۰] از پیامبر(ص) نقل شده است. این روایت با سندهای مختلفی نقل شده که برخی از اسناد آن را صحیح و برخی آن را ضعیف دانستهاند.[۲۱]
متن و ترجمه حدیث
حدیث قرب نوافل
مـتـن | ترجمه |
---|---|
لَمَّاأُسْرِی بِالنَّبِی ص قَالَ يَا رَبِّ مَا حَالُ الْمُؤْمِنِ عِنْدَكَ؟ قَالَ يَا مُحَمَّدُ! مَنْ أَهَانَ لِي وَلِيّاً فَقَدْ بَارَزَنِي بِالْمُحَارَبَةِ، وَأَنَا أَسْرَعُ شَيْءٍ إِلَى نُصْرَةِ أَوْلِيَائِي، وَمَا تَرَدَّدْتُ عَنْ شَيْءٍ أَنَا فَاعِلُهُ كَتَرَدُّدِي عَنْ وَفَاةِ الْمُؤْمِنِ يَكْرَهُ الْمَوْتَ، وَأَكْرَهُ مَسَاءَتَهُ، وَإِنَّ مِنْ عِبَادِيَ الْمُؤْمِنِينَ مَنْ لَا يُصْلِحُهُ إِلَّا الْغِنَى، وَلَوْ صَرَفْتُهُ إِلَى غَيْرِ ذَلِكَ لَهَلَكَ، وَإِنَّ مِنْ عِبَادِيَ الْمُؤْمِنِينَ مَنْ لَا يُصْلِحُهُ إِلَّا الْفَقْرُ، وَلَوْ صَرَفْتُهُ إِلَى غَيْرِ ذَلِكَ لَهَلَكَ، وَمَا يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِي بِشَيْءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ، وَإِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ إِذاً سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ، وَبَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ، وَلِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ، وَيَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا، إِنْ دَعَانِي أَجَبْتُهُ، وَإِنْ سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ. | هنگامی که پیامبر(ص) به معراج رفت، گفت: پروردگارا حال مؤمن نزد تو چگونه است؟ خدا فرمود: ای محمد، هرکه به یکی از دوستانم اهانت کند، آشکارا به جنگ من آمده است و من به یاری دوستانم از هر چیز شتابانترم. من در هیچ کاری بهاندازهی که درباره وفات مؤمن تردید دارم، تردید ندارم؛ زیرا او از مرگ بدش میآید و من از ناراحتی او بدم میآید؛ و بهراستی برخی از بندگان مؤمن هستند که جز توانگری، آنان را اصلاح نکند (و حالشان را نیکو نسازد) و اگر آنها را به حال دیگری را درآورم، نابود و هلاک میشوند؛ و برخی از بندگان مؤمن هستند که جز نداری و فقر، آنان را اصلاح نکند و اگر آنها را به حال دیگری برگردانم، هرآینه هلاک میشوند؛ و هیچیک از بندگانم به من تقرب نجوید با عملی که نزد من محبوبتر باشد از آنچه بر او واجب کردهام؛ و بهدرستی که بهوسیله نافله (مستحبات) به من تقرب میجوید تا آنجا که من دوستش میدارم و چون دوستش دارم، آنگاه گوش او میشوم که با آن میشنود و چشمش میشوم که با آن میبیند و زبانش میگردم که با آن سخن میگوید و دستش میشوم که به آن میگیرد. اگر بخوانَدَم، اجابتش میکنم و اگر خواهشی از من کند، به او میدهم. |
پانویس
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۵۲.
- ↑ مظفری، «قرب نوافل و فرائض و تطبیق آنها بر مقامات عرفانی»، ص۷.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۱۷۵.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص۴۵۴.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۵۲.
- ↑ آذرخشی، «جایگاه حدیث قرب نوافل در منابع فریقین و بررسی تطبیقی رویکرد عرفا و محدثان نسبت به آن»، ص۱۸.
- ↑ ابنعربی، الفتوحات المکیه، دارصادر، ج۲، ص۳۲۲-۳۲۳؛ ابنترکه، شرح فصوص الحکم، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۳۱۹.
- ↑ قیصرى، شرح فصوص الحکم، ۱۳۷۵ش، ص۳۵۰ و ۳۵۱.
- ↑ آملی، المقدمات من کتاب نص النصوص، ۱۳۵۲ش، ص۲۶۹
- ↑ مظفری، «قرب نوافل و فرائض و تطبیق آنها بر مقامات عرفانی»، ص۱۱.
- ↑ مطهری، آشنایی با قرآن، ۱۳۸۹ش، ج۹، ص۶۷.
- ↑ صمدی آملی، شرح دفتر دل علامه حسن زاده آملی، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۴۵ تا ۳۴۸.
- ↑ موحدی، «نردبان عروج؛ گذری بر حدیث قرب نوافل»، ص۱۷۴-۱۷۷؛ غزالی، احیاء العلوم، دارالکتاب العربی، ج۱۴، ص۶۱-۶۲.
- ↑ رجوع کنید: مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۴، ص۳۱-۳۲؛ مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱۰، ص۳۹۰-۳۹۳؛ حر عاملی، الفوائد الطوسیه، ۱۴۰۳ق، ص۸۱-۸۲.
- ↑ حر عاملی، الفوائد الطوسیه، ۱۴۰۳ق، ص۸۱-۸۲.
- ↑ مطهری، آشنایی با قرآن، ۱۳۸۹ش، ج۹، ص۶۴.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۵۲.
- ↑ طبرانی، المعجم الاوسط، ۱۴۱۵ق، ج۹، ص۱۳۹.
- ↑ موصلی، مسند ابییعلی، ۱۴۰۸ق، ج۱۲، ص۵۲۰.
- ↑ بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۷، ص۱۹۰.
- ↑ آذرخشی، «جایگاه حدیث قرب نوافل در منابع فریقین و بررسی تطبیقی رویکرد عرفا و محدثان نسبت به آن»، ص۱۸.
منابع
- آذرخشی، مصطفی و مجید معارف، «جایگاه حدیث قرب نوافل در منابع فریقین و بررسی تطبیقی رویکرد عرفا و محدثان نسبت به آن»، در پژوهشنامه قرآن و حدیث، شماره ۷، تابستان و پاییز ۱۳۸۹ش.
- آملی، سید حیدر، المقدمات من کتاب نص النصوص، تهران، قسمت ایرانشناسی انستیتو ایران و فرانسه پژوهشهای علمی در ایران، اول، ۱۳۵۲ش.
- ابنترکه، علی بن محمد، شرح فصوص الحکم، تحقیق محسن بیدارفر، قم، انتشارات بیدار، ۱۴۲۰ق/۱۳۷۸ش.
- ابنعربی، محمد بن علی، الفتوحات المکیه، بیروت، دارصادر.
- بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م (افست از نسخه دارالطباعة العامرة باستانبول).
- حر عاملی، محمد بن حسن، الفوائد الطوسیة، تصحیح مهدی لاجوردی، قم، المطبعة العلمیة، ۱۴۰۳ق.
- صمدی آملی، داوود، شرح دفتر دل علامه حسنزاده آملی، نبوغ، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- طبرانی، المعجم الاوسط، تحقیق قسم التحقیق بدار الحرمین، دارالحرمین للطباعة و النشر و التوزیع، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
- علامه طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ق.نام كتاب: الميزان فى تفسير القرآن
- غزالی، محمد بن محمد، احیاءالعلوم، بیروت، دارالکتاب العربی.
- قیصرى، داود، شرح فصوص الحکم، تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۴۰۷ق.
- مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، تصحیح محمدباقر محمودی و همکاران، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
- مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۴۰۴ق/۱۳۶۳ش.
- مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، صدرا، ۱۳۸۹ش.
- مظفری، حسین، «قرب نوافل و فرائض و تطبیق آنها بر مقامات عرفانی»، در مجله حکمت عرفانی، شماره ۱۰، بهار و تابستان ۱۳۹۵ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش.
- موحدی، عبدالله، «نردبان عروج؛ گذری بر حدیث قرب نوافل»، در مجله مطالعات عرفانی، شماره ۱، تابستان ۱۳۸۴ش.
- موصلی، ابویعلی، مسند ابییعلی، تحقیق حسن سلیم اسد، دارالمأمون للتراث، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
جستارهای وابسته