حدیث دوازده خلیفه: تفاوت میان نسخهها
imported>Sh.hoseini |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
ابن حجر میگوید: هیچ کس نتوانسته است معنای قطعی این روایت را مشخص و سخن معینی را در تفسیر آن بگوید.<ref>ابن حجر عسقلانی، شرح صحیح البخاری، ج۸، ص۲۸۷؛ فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج۱۳، ص۲۱۱؛عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج۲۴، ص۲۸۱</ref> | ابن حجر میگوید: هیچ کس نتوانسته است معنای قطعی این روایت را مشخص و سخن معینی را در تفسیر آن بگوید.<ref>ابن حجر عسقلانی، شرح صحیح البخاری، ج۸، ص۲۸۷؛ فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج۱۳، ص۲۱۱؛عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج۲۴، ص۲۸۱</ref> | ||
== | == مصداق دوازده خلیفه== | ||
در متن حدیث در منابع اهل سنت اسامی این دوازده نفر ذکر نشده است. ابن جوزی میگوید: اگرچه دربارۀ این حدیث جستجوی بسیار کردم و در مورد آن سؤال نمودم، ولی کسی را نیافتم که مقصود آن را بداند.<ref>کشف المشکل من حدیث الصحیحین، عبدالرحمن بن الجوزی، تحقیق علی حسین البواب، ریاض، دارالوطن، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۴۴۹</ref> برخی از عالمان اهل سنت تلاش کردهاند مصادیق این دوازده نفر را مشخص کنند. از عبدالله بن عمر روایت نقل شده که دوازده ائمه از نظر وی عبارتند از:[[ابوبکر]]، [[عمر]]، [[عثمان]]، [[معاویه]]، [[یزید]]، [[سفاح]]، [[منصور]]، [[جابر]]، [[امین]]، سلام، [[مهدی]]، [[امیرالعصب]].<ref>تاریخ الخلفاء، ص۲۱۰</ref> | در متن حدیث در منابع اهل سنت اسامی این دوازده نفر ذکر نشده است. ابن جوزی میگوید: اگرچه دربارۀ این حدیث جستجوی بسیار کردم و در مورد آن سؤال نمودم، ولی کسی را نیافتم که مقصود آن را بداند.<ref>کشف المشکل من حدیث الصحیحین، عبدالرحمن بن الجوزی، تحقیق علی حسین البواب، ریاض، دارالوطن، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۴۴۹</ref> برخی از عالمان اهل سنت تلاش کردهاند مصادیق این دوازده نفر را مشخص کنند. از عبدالله بن عمر روایت نقل شده که دوازده ائمه از نظر وی عبارتند از:[[ابوبکر]]، [[عمر]]، [[عثمان]]، [[معاویه]]، [[یزید]]، [[سفاح]]، [[منصور]]، [[جابر]]، [[امین]]، سلام، [[مهدی]]، [[امیرالعصب]].<ref>تاریخ الخلفاء، ص۲۱۰</ref> | ||
نسخهٔ ۳ مارس ۲۰۱۷، ساعت ۱۹:۴۶
عن جابر بن سمره: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّـهِ(ص) یقُولُ لایزالُ الاِسلامُ عَزیزاً اِلی اِثْنی عَشَرَ خَلیفَهً – ثُمَّ قالَ كَلِمَهً لَمْ اَفْهَمْها! فَقُلْتُ لاَبی ما قالَ؟ فَقالَ كُلُهُمْ مِنْ قُریشٍ.
جابر بن سمره: از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود: «اسلام پیوسته عزیز خواهد بود تا دوازده خلیفه بر مسلمانان حكومت كنند»، سپس سخنی فرمود كه من نفهمیدم، پس به پدرم گفتم پیامبر چه فرمود؟ گفت، فرمود «تمام آنها از قریشند».
حدیث دوازده خلیفه حدیثی از پیامبر اسلام(ص) که خلفای بعد از خود را در دوازده خلیفه منحصر کردهاند که همه از قبیله قریش هستند. این حدیث با الفاظ مختلفی نقل شده و از نظر حدیثشناسان اهل سنت حدیثی صحیح است. شیعیان این حدیث را دلیلی بر امامت امامان دوازدهگانه خود میدانند. در بین عالمان اهل سنت نظر واحدی درباره مصداق این دوازده نفر وجود ندارد.
متن حدیث
حدیث مشهور به حدیث داوزده خلیفه با مضمونی واحد ولی با عبارتهای مختلف از چند راوی نقل شده است. مضمون این حدیث آن است که بعد از پیامبر دوازده نفر جانشین ایشان هستند. در نقلهای مختلف از کلماتی مثل خلیفه، امیر، نقیب و امام استفاده شده است.
در منابع شیعی
روایات شیعه در این موضوع به دو صورت وارد شده است:
- تعداد خلفاء و اسم اولین و آخرین خلیفه ذکر شده است.
مانند روایت امام صادق(ع) از رسول اکرم(ص) که فرمود: امامان بعد از من دوازده نفرند. اول آن ها علی بن ابی طالب(ع) میباشد و آخر آنان قائم(عج) است. پس این عده جانشینان و اوصیاء و اولیاء من هستند و از طرف خداوند بر امت من حجت میباشند. مؤمن اقرار به امامت آنان می کند و کافر هم منکر فضل و مقام آن ها میباشد.
- تعداد خلفاء و اسم تکتک آنان بیان شده است:
مانند روایت جابر که از رسول خدا(ص) منظور از اولیالامر در آیه اطاعت را میپرسد. حضرت فرمود: آنها جانشینان و پیشوایان بعد از من هستند. اول آن ها علی بن ابی طالب، بعد حسن(ع) سپس حسین(ع)، بعد علی بن الحسین(ع) سپس محمّد بن علی(ع) که در تورات معروف به باقر است و تو او را خواهی دید وقتی او را ملاقات کردی سلام مرا به او برسان. سپس صادق جعفر بن محمّد(ع) بعد موسی بن جعفر(ع) سپس علی بن موسی(ع) بعد محمّد بن علی(ع) سپس علی بن محمّد(ع) آن گاه حسن بن علی(ع) سپس هم نام و هم کنیه من حجة اللَّه در زمین و بقیة اللَّه در بین مردم پس از حسن بن علی، آن کسی که خداوند به دست او شرق و غرب را فتح میکند.
در منابع اهل سنت
حدیث دوازده خلیفه در صحیح بخاری توسط جابر بن سمره از پیامبر اسلام(ص) با تعبیر دوازده امیر نقل شده است: جَابِر بْنَ سَمُرَةَ قَالَ سَمِعْتُ النَّبِی(ص)، یقُولُ: یکونُ اِثْنی عَشَرَ اَمیراً فَقالَ کلِمَهً لَمْ اَسْمَعْها، فَقالَ اَبی اِنَّهُ قالَ کلُّهُم مِنْ قُرَیشٍ. او میگوید: از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود: «دوازده امیر خواهد بود. آن گاه سخنی گفت که من آن را نشنیدم. پدرم گفت: پیامبرفرمود: همه آنان از قریشند»[۳]
همین حدیث در صحیح مسلم با عبارت خلیفه و با کمی تفاوت نقل شده است. بر اساس این نقل گفته پیامبر چنین است: «اسلام پیوسته عزیز خواهد بود تا دوازده خلیفه بر مسلمانان حکومت کنند»، سپس سخنی فرمود که من نفهمیدم، پس به پدرم گفتم پیامبر چه فرمود؟ گفت، فرمود «تمام آنها از قریشند».[۴] این حدیث همچنین در سنن ابوداود[۵] سنن ترمذی،[۶] نقل شده است.
همچنین در منابع روایی، حدیثی به نقل از ابن مسعود نقل شده که برپایه آن، شمار خلفا یا ائمه پس از پیامبر، ۱۲ تن به شمار نقیبان بنی اسرائیل بوده است.[۷] مضمون روایت سؤال یک اعرابی از ابنمسعود در جلسه تدریس قرآن است که پرسید آیا از پیامبر چیزی درباره تعداد خلفا پرسیدید یا نه؟[۸]
منابع حدیث
آیت الله صافی گلپایگانی، باب اول از کتاب منتخب الاثر را به این حدیث اختصاص داده است. مجموع نقلهای این حدیث به ۱۴۸ نقل میرسد. بر اساس جمعآوری این کتاب، ۱۷ نفر از صحابه این حدیث را با عبارتهای مختلف و نزدیک به هم از پیامبر اسلام(ص) نقل کردهاند.
در این کتاب ۵۲ طریق برای حدیث منقول از جابر بن سمره ذکر کرده است. برخی از این طرق در سه یا چهار راوی اول تکراری هستند.[۱۰] چهار نفر به طور مستقیم از ابن مسعود نقل کردهاند.[۱۱]
علاوه بر منابع شیعی، در منابع اهل سنت نیز این حدیث با مضمون ۱۲ نقیب یا امام پس از رسول اکرم(ص)، تداول داشته است.
نویسنده کتاب منتخب الاثر حدیث جابر بن سمره از پیامبر را از کتابهای ذیل جمعآوری کرده است:
- مسند طیالسی
- الفتن
- مسند احمد (۱۲ نقل)
- صحیح بخاری
- صحیح مسلم (۶ نقل)
- سنن ابیداود
- سنن ترمذی
- المعجم الکبیر طبرانی(۱۶ نقل)
- المعجم الاوسط
- الملاحم نوشته ابن منادی
- المستدرک علی الصحیحین
- تیسیر الوصول
- نهایه البدایه و النهایه
- ینابیع الموده
- تاریخ الخلفاء
- الجمع بین الصحیحین
- فردوس الاخبار
او همچنین روایت عبدالله بن مسعود از پیامبر را از کتاب مسند احمد نقل کرده است.
به جز صحیح مسلم و بخاری منابع دیگری از اهل سنت که به این حدیث اشاره کردهاند عبارتند از:
ابن حجر میگوید: هیچ کس نتوانسته است معنای قطعی این روایت را مشخص و سخن معینی را در تفسیر آن بگوید.[۱۶]
مصداق دوازده خلیفه
در متن حدیث در منابع اهل سنت اسامی این دوازده نفر ذکر نشده است. ابن جوزی میگوید: اگرچه دربارۀ این حدیث جستجوی بسیار کردم و در مورد آن سؤال نمودم، ولی کسی را نیافتم که مقصود آن را بداند.[۱۷] برخی از عالمان اهل سنت تلاش کردهاند مصادیق این دوازده نفر را مشخص کنند. از عبدالله بن عمر روایت نقل شده که دوازده ائمه از نظر وی عبارتند از:ابوبکر، عمر، عثمان، معاویه، یزید، سفاح، منصور، جابر، امین، سلام، مهدی، امیرالعصب.[۱۸]
سیوطی نیز آنان را چنین معرفی میکند: ابوبکر، عمر، عثمان، علی، حسن بن علی، معاویة بن ابیسفیان، عبدالله بن زبیر و عمر بن عبدالعزیز. وی آنگاه احتمال داده است که دو نفر دیگر از خلفای دوازده گانه، المهتدی و الظاهر از سلاطین بنی عباس باشند، چون این دو نفر به عقیده سیوطی افراد عادلی بودهاند. او میافزاید: و اما دو نفر دیگر باقی ماندهاند که باید به انتظار آنان بنشینیم: یکی از آن دو، «مهدی» است که از اهل بیت محمّد است و از نفر دوم نام نمیبرد.[۱۹]
ابن حجر نظر قاضی عیاض را پذیرفته است. به گفتۀ او آن دوازده نفر عبارتند از:ابوبکر، عمر، عثمان، علی(ع)، معاویه، یزید، عبدالملک بن مروان، ولید بن عبدالملک، سلیمان بن عبدالملک، یزید بن عبدالملک، هشام بن عبدالملک و ولید بن یزید بن عبدالملک.[۲۰]
برخی از نظرات دیگر عبارتند از:
- حکام دوران اقتدار سیاسی اسلام[۲۱]
- حاکمان صدر اسلام تا زمان عمر بن عبدالعزیز[۲۲]
- دوازده خلیفه نامشخص تا روز قیامت[۲۳]
- خلفای بنی امیه (به استثنای صحابه پیامبر)[۲۴]
دوازده امام شیعه
«قندوزی حنفی» پس از نقل حدیث به نظر برخی محققان اشاره کرده که گفتهاند: با دقّت در احادیثی که دلالت میکند بر اینکه خلفای بعد از پیامبر(ص) دوازده نفرند، معلوم میشود که مراد رسول خدا از این احادیث، امامان دوازدهگانهای است که از اهل بیت خود آن حضرتاند. او معتقد است تطبیق حدیث بر خلفای راشدین ممکن نیست؛ چون کمتر از دوازده نفرند. نیز حمل این حدیث بر پادشاهان اموی یا سلاطین بنی عباس ممکن نیست، چون هر یک از این دو سلسله بیش از دوازده نفرند. و نیز افرادی اهل ظلم هستند و برخی از آنها هم پایبندی چندانی به احکام اسلامی نشان ندادهاند، جز عمر بن عبدالعزیز و از سوی دیگر بنی امیه از بنی هاشم نیستند، در حالی که پیامبر(ص) درآن حدیث (در روایت عبدالملک از جابر) فرمودهاند که تمامی آنان از بنی هاشماند.
پس بناچار باید این حدیث را بر ائمه دوازده گانهای که از اهل بیت پیامبراند حمل کنیم زیرا اینان آگاهترین و دانشمندترین افراد زمانه خویش بودند و از نظر رفعت مقام، ورع و پرهیزکاری، حَسبَ ونَسَب از همه اهل زمانه خود برتر بودند. از همه مهمتر اینکه علوم خود را از جدشان پیامبر گرامی اسلام(ص) به ارث برده بودند. او همچنین احادیثی مثل حدیث ثقلین را مؤید نظر خود میداند.[۲۵]
پانویس
منابع
- ابن حنبل، احمد، مسند، قاهره، ۱۳۱۳ق.
- بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح، استانبول، ۱۳۱۵ق.
- ترمذی، محمد، سنن، به کوشش احمد محمدشاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق /۱۹۳۸م.
- حاکم نیشابوری، محمد، المستدرک، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۴ق.
- خزاز قمی، علی، کفایه الاثر، قم، ۱۴۰۱ق.
- سجستانی، ابوداود، سنن، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره، داراحیاء السنه النبویه.
- صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، قم، ۱۴۲۲ ق.
- عسقلانی، ابن حجر، شرح صحیح البخاری، مکتبة الرشد،السعودیة، الریاض.
- عسقلانی، ابن حجر، عمدة القاری شرح صحیح البخاری،دار إحیاء التراث العربی - بیروت.
- عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری شرح صحیح البخاری،دار المعرفة - بیروت.
- نعمانی، محمد، الغیبه، بیروت، ۱۴۰۳ق /۱۹۸۳م.
- ↑ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص ۱۸۰.
- ↑ مجلسی،بحار الانوار، ج ۲۳،ص ۲۹۰.
- ↑ بخاری، الصحیح، ج۸، ص۱۲۷، کتب الأحکام، باب الاستخلاف، ح ۷۲۲۳
- ↑ نیسابوری، صحیح مسلم ج۳، حدیث۱۴۵۳
- ↑ ابوداوود، ج۴، ص۱۰۶
- ↑ ترمذی، ج۴، ص۵۰۱
- ↑ نک: احمد بن حنبل، ج۱، ص۳۹۸، ۴۰۶، جم؛ حاکم، ج۴، ص۵۰۱؛ قس: نعمانی، ۷۴- ۷۵؛ خزاز، ۲۳ به بعد؛ ابن عیاش، ۳
- ↑ صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ج۱، ص۴۱- ۴۵
- ↑ صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ج۱، ص۱۹- ۱۰۰
- ↑ صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ج۱، ص۱۹- ۴۱
- ↑ صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ج۱، ص۴۱- ۴۵
- ↑ سنن الترمذی، کتاب فتن، باب ۴۶، حدیث ۱؛
- ↑ سنن ابن داود، کتاب المهدی، حدیث۱
- ↑ مسند احمدبن حنبل، ج۵، ص۱۰۶؛
- ↑ تاریخ الخلفاء، سیوطی، انتشارات رضی، ص۱۰
- ↑ ابن حجر عسقلانی، شرح صحیح البخاری، ج۸، ص۲۸۷؛ فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج۱۳، ص۲۱۱؛عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج۲۴، ص۲۸۱
- ↑ کشف المشکل من حدیث الصحیحین، عبدالرحمن بن الجوزی، تحقیق علی حسین البواب، ریاض، دارالوطن، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۴۴۹
- ↑ تاریخ الخلفاء، ص۲۱۰
- ↑ تاریخ الخلفاء، ص۱۰- ۱۲
- ↑ فتح الباری، ج۱۳، ص۲۱۴
- ↑ بیهقی، دلائل النبوة، ج۶، ص۵۲۰
- ↑ فتح الباری، دارالفکر، ج۱۳، ص۲۱۵
- ↑ فتح الباری، دارالفکر، ج۱۳، ص۲۱۳
- ↑ فتح الباری، دارالفکر، ج۱۳، ص۲۱۲
- ↑ ینابیع المودة، ج۲، ص۵۳۵