المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب در تاریخ ۲۳ آبان ۱۴۰۳ توسط کاربر:Bazeli برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شده است. اگر بیش از پنج روز از آخرین ویرایش مقاله میگذرد میتوانید برچسب را بردارید. در غیر این صورت، شکیبایی کرده و تغییری در مقاله ایجاد نکنید. |
اطلاعات کتاب | |
---|---|
نویسنده | سید محمدحسین طباطبائی |
موضوع | تفسیر قرآن |
سبک | قرآن به قرآن |
زبان | عربی |
تعداد جلد | ۲۰ جلد |
قطع | وزیری |
ترجمه به دیگر زبانها | فارسی، انگلیسی، اردو، ترکی، اندونزیایی و اسپانیایی |
اطلاعات نشر | |
ناشر | دار الکتب الاسلامیة، مؤسسه الاعلمی، دفتر انتشارات اسلامی |
محل نشر | تهران، بیروت، قم |
تاریخ نشر | نخستین جلد ۱۳۷۵ق |
ترجمه فارسی | |
نام کتاب | ترجمه تفسیر المیزان |
مترجم | سید محمدباقر موسوی همدانی |
مشخصات نشر | قم، دفتر انتشارات اسلامی |
نسخه الکترونیکی | https://lib.eshia.ir/12016/1/0 |
المیزان فی تفسیر القرآن مشهور به تفسیر المیزان از جامعترین و مفصلترین تفاسیر شیعی قرآن به زبان عربی است که در قرن چهاردهم قمری به قلم سید محمد حسین طباطبائی (درگذشته: ۱۳۶۰ش) نگاشته شده است.
المیزان از تفسیرهای ترتیبی است و روش تفسیری آن، تفسیر قرآن به قرآن، یعنی تفسیر آیات به کمک دیگر آیات است. گفته شده انصاف علمی و دقت و عمق این تفسیر باعث شده است که این تفسیر مورد توجه عالمان شیعه و سنی قرار گیرد و به یکی از معتبرترین منابع فهم و تحقیق قرآن تبدیل شود. دهها کتاب و صدها مقاله و پایاننامه درباره این تفسیر نوشته شده است.
از امتیازات مهم این تفسیر بررسی عمیق موضوعات مهمی همچون اعجاز قرآن، شفاعت، اخلاق، قصص انبیا، روح و نفس، استجابت دعا، توحید، توبه، رزق، برکت، جهاد و احباط است که به مناسبت آیه مربوط، مورد بررسی دقیق قرار گرفته است.
این تفسیر به زبانهای فارسی، انگلیسی، اردو، ترکی، اندونزیایی و اسپانیایی ترجمه و منتشر شده است. المیزان از سوی سید محمدباقر موسوی همدانی با عنوان «ترجمه تفسیر المیزان» به فارسی ترجمه و توسط دفتر انتشارات اسلامی (وابسته به جامعه مدرسین) به چاپ رسیده است.
جایگاه و اهمیت
تفسیر المیزان اثر سید محمدحسین طباطبایی، از مهمترین تفاسیر جهان اسلام، اثری کمنظیر، از افتخارات شیعه،[۱] گنجینهای از اندیشههای اسلامی، دارای نوآوریهای قابلتوجه،[۲] سَنَد عقاید اسلام و شیعه[۳] و بزرگترین و مهمترین اثر علمی علامه طباطبایی،[۴] شمرده شده است. مرتضی مطهری (درگذشت ۱۳۵۸ش)، تفسیر المیزان را بهترین تفسیر در میان تفاسیر شیعه و اهلسنت از صدر اسلام تا قرن چهاردهم شمسی دانسته است.[۵] برخی آن را پس از التبیان شیخ طوسی و مجمع البیان طبرسی، بزرگترین و جامعترین تفسیر شیعی و از نظر قوت علمی و روش تفسیری، بینظیر دانستهاند.[۶]
عبدالله جوادی آملی، مفسر و صاحب تفسیر تسنیم، معتقد است کمتر مسائلی درباره عقاید، اخلاق و فقه است که در تفسیر المیزان بدان پرداخته نشده باشد. وی المیزان را در میان تفاسیر به کتاب جواهر الکلام در میان کتابهای فقهی تشبیه کرده که هم کمبود گذشتگان را جبران و هم زمینه تحقیق آیندگان را فراهم کرده است. ازاینرو، المیزان یک دایرةالمعارف قرآنی است.[۷]
از نظر محمدهادی معرفت، مفسر و محقق علوم قرآنی، المیزان تصحیح و تکمله تفاسیری است که در عصر علامه طباطبایی منتشر شده بود به ویژه تفسیر المنار. به همین جهت تا سوره یوسف که المنار چاپ شده، المیزان به صورت مبسوط بحث و بررسی کرده، ولی پس از آن را به اختصار گذرانده است. تفسیر المنار به قلم محمدرشید رضا و برگرفته از درسهای تفسیری محمد عبده، از فقیهان و مفتیان مصر (درگذشت: ۱۳۲۳ق)، است.[۸]
از دیدگاه آیتالله معرفت، المیزان تفسیری جامع است و گرایش خاصی ندارد. ازاینرو، در این تفسیر، جنبههای گوناگون قرآن مانند تاریخی، ادبی، فلسفی و کلامی مطرح شده است. با این حال وی معتقد است که هدف این تفسیر، بیشتر طرح و بررسی مسائل اجتماعی بوده است.[۹] از نظر او، المیزان در عصر خود، تحولی در جهان تفسیر پدید آورده و مانند برخی از تفاسیر، راه تقلید را در پیش نگرفته است.[۱۰]
گفته میشود المیزان در میان اهلسنت نیز جزو تفسیرهای معتبر و محققانه تلقی میشود.[۱۱]
مؤلف
تفسیر المیزان همهاش با فکر نوشته نشد. من معتقدم بسیاری از این مطالب با الهامات غیبی است. کمتر مشکلی در مسائل اسلامی و دینی برایم پیش آمده که کلید حل آن را در تفسیر المیزان پیدا نکرده باشم.[۱۲]
سید محمدحسین طباطبائی معروف به علامه طباطبایی (۱۲۸۱ش-۱۳۶۰ش)، مفسر قرآن، فیلسوف و فقیه، پس از اتمام دروس مقدماتی در تبریز، در ۱۳۰۴ش برای تکمیل تحصیلات خود رهسپار نجف شد.[۱۳] وی در نجف، نزد عالمان همچون محمدحسین غروی اصفهانی، محمدحسین نائینی، سید محمد حُجَّت کوهکمَری، سید حسین بادکوبهای، سید ابوالقاسم خوانساری و سید علی قاضی به کسب علومی چون فقه و اصول، فلسفه، اخلاق و عرفان و ریاضیات و هندسه پرداخت.[۱۴] او پس از ده سال به جهت تنگی معیشت به زادگاهش تبریز بازگشت و ده سال در زادگاهش به کشاورزی مشغول شد.[۱۵] در سال ۱۳۲۵ش به قم رفت و در آن شهر رحل اقامت افکند و فعالیت علمی خود را از سرگرفت.[۱۶]
علامه طباطبایی در حوزه علمیه قم به جای اشتغال به فقه و اصول، درس تفسیر قرآن و فلسفه را برقرار کرد. این کار او موجب رونق دانش تفسیر و فلسفه در حوزه علمیه قم شد. بسیاری از مفسران و مدرسان فلسفه در حوزه علمیه قم شاگردان او بودند از جمله مرتضی مطهری، علامه طهرانی، محمدتقی مصباح یزدی، حسن حسنزاده آملی، عبدالله جوادی آملی، جعفر سبحانی، و ناصر مکارم شیرازی از جمله آنان بودند.[۱۷] وی را احیاگر علوم عقلی و تفسیر قرآن در حوزه علمیه قم دانستهاند.[۱۸]
سید محمدحسین کتابها و مقالههای متعددی در موضوعاتی همچون تفسیر و فلسفه و کلام دارد. تفسیر المیزان، مهمترین و برجستهترین اثر وی به شمار میرود. او این تفسیر را از حدود سال ۱۳۳۳ش/۱۳۷۴ق نوشتن تفسیر المیزان را آغاز کرد و در شب بیست و سوم رمضان سال ۱۳۹۲ق/۱۳۵۰ش به پایان رساند.[۱۹] قرآن در اسلام، اصول فلسفه و روش رئالیسم، سنن النبی(ص)، بدایة الحکمة، نهایة الحکمة و شیعه در اسلام از دیگر آثار او به شمار میرود.[۲۰]
روش تفسیری قرآن به قرآن
المیزان تفسیر ترتیبی و روش آن تفسیر قرآن به قرآن است.
علامه طباطبایی روش تفسیر قرآن به قرآن را شیوه درست تفسیر قرآن میداند و معتقد است روش اهل بیت در تفسیر، نیز همین بوده است.[۲۱]
اساس کار تفسیر المیزان، بر قاعدهٔ تفسیر قرآن به قرآن است. بدین معنا که معیار اول برای تفسیر قرآن، خود قرآن است. علامه طباطبایی معتقد است، وقتی قرآن خود را «تبیاناً لِکُلّ شیء»[۲۲] (روشنگر هر چیز) معرفی میکند، چطور ممکن است برای بیان معنا و مقصود خود محتاج به غیر خود باشد.[۲۳] او این شیوه را همچنین مستند به روایات میداند به عنوان نمونه گفتاری از امام علی(ع) در نهج البلاغه که به توصیف قرآن میپردازد: پارهای از آن پارهای دیگر را به زبان میآورد، و بعضی از آن شاهد بر بعضی دیگر است.[۲۴] وی همچنان روش تفسیر قرآن به قرآن را قدیمیترین روشی میداند که معلمان قرآن (پیامبر و امامان معصوم علیهم السلام) بدان پای بند بودهاند.[۲۵]
علامه طباطبائی برای تفسیر قرآن به کمک قرآن، از آیات مجاور آیه که با آیه مورد بحث در یک سیاق قرار دارند بهره میگیرد و در مواردی موضوعات مشابه و مشترک در سورههای مختلف را کنار یکدیگر قرار میدهد و برای درک پیام آیه از آیات دیگر کمک میگیرد.[۲۶]
شیوه این تفسیر چنین است که در آغاز، چند آیه از یک سوره را که در یک سیاق قرار دارند میآورد، پس از آن تحت عنوان "بیان" به شرح و تفسیر آیات میپردازد و در پارهای از موارد پس از شرح و تبیین آیات یک سیاق به مناسبت یک یا چند موضوع مطرح در آیات مورد بحث را عنوان مستقلی قرار میدهد و ابعاد آن را تشریح مینماید. مباحث مطرح شده در این بخشها علاوه از مباحث قرآنی ممکن است فلسفی، اخلاقی، تاریخی یا اجتماعی باشد که مولف در عنوان اینگونه از مباحث به نحوه بحث یا حوزهای که برای بحث خود انتخاب مینماید، اشاره دارد.[۲۷]
مؤلف معمولاً پس از تفسیر بخشی از آیات، مبحثی تحت عنوان بحث روایی ترتیب داده و در آن به نقد و بررسی روایات تفسیری پرداخته است.[۲۸]
جعفر سبحانی: علامه را باید از بنیان گذاران سبکی خاص در تفسیر دانست که نمونههای آن صرفاً در اخبار خاندان رسالت است و آن رفع ابهام هر آیه توسط آیهای دیگر است.
آقابزرگ تهرانی، در کتاب نقباء البشر، روش تفسیر المیزان را فلسفی بیان کرده است.[۲۹]
قلم و بیان علامه در تفسیر المیزان را سنگین و فهم آن را دشوار دانستهاند.[۳۰]
ویژگیها
برای تفسیر المیزان ویژگیهای بیان شده است که برخی از آنها از این قرار است:
- تفسیر قرآن به قرآن: سبک تفسیر المیزان، تفسیر قرآن به قرآن است. به نظر برخی گرچه این روش قبلا نیز وجود داشته است امّا موارد استفاده از آن اندک بوده است. حال اینکه بنای تفسیر المیزان بر این است که در هر آیه این روش پیاده شود.[۳۱] دیدگاه علامه این است که هر چند برای فهم قرآن استفاده از مباحث علمی و فلسفی و مانند آن کار نادرستی نیست ولی بر این باور است که برای فهم حقایق قرآن دو روش وجود دارد یکی اینکه ما در مسئلهای که قرآن متعرض آن است، بحثی علمی، یا فلسفی را آغاز کنیم، تا حق مطلب برایمان روشن و ثابت شود، آن وقت بگوئیم: آیه هم همین را میگوید، این روش هر چند که مورد پسند بحثهای علمی و نظری است، ولی قرآن آن را نمیپسندد (روح این روش در واقع همان تحمیل کردن چیزی بر قرآن از خارج قرآن است.) روش دوم اینکه برای فهم آن مسئله، و تشخیص مقصود هر آیه، از نظائر آن آیه کمک گرفته و منظور آیه را بدست آوریم، (آنگاه اگر بگوئیم علم هم همین را میگوید عیبی ندارد)، و این روشی است که میتوان آن را تفسیر خواند و خود قرآن آن را میپسندد؛ چون قرآن خود را تبیان کل شئ و روشنگر هر چیزی میداند، چگونه ممکن است که روشنگر خودش نباشد.[۳۲]
- ترجیح یکی از اقوال در مورد آیه: یکی از امتیازات المیزان بر تفاسیر پیش از خود این دانسته شده که معمولا تفاسیر قبلی اگر آیهای احتمال چند معنا را داشت مفسر احتمالات را نقل میکرد بدون اینکه ترجیحی بین آنها بدهد اما امتیاز المیزان این است که یکی از آن چند معنا را با کمک آیات دیگر یا قرائن موجود در خود آیه ترجیح داده و مقصود را روشن مینماید.[۳۳]
- جمع کردن میان دو روش تفسیریِ ترتیبی و موضوعی: علامه طباطبایی ضمن رعایت ترتیب در تفسیر سورهها و آیات، از تفسیر موضوعی غافل نبوده و در موارد بسیاری آیات یک موضوع را کنار هم قرار داده و آنها را به صورت دستهبندی شده عرضه کرده است.[۳۴] برای نمونه همه آیات مربوط به اِحْباط را جمع و دستهبندی کرده و سپس معنای احباط در قرآن را بیان کرده است. علامه همچنین آیاتی که در سورههای مختلف در زمینه قصص قرآنی همچون قصه موسی(ع) آمده را یکجا جمع و تفسیر کرده است.[۳۵]
- پرداختن به غرض سوره ها: به نظر علامه طباطبائی هر سوره برای بیان معنای خاصی چینش یافته است و غرض واحدی دارد که بدون بیان آن سوره تمام نمیشود.[۳۶] به همین خاطر او در ابتدای هر یک از سورهها به بیان غرض و هدف آن سوره میپردازد.
- پرداختن به همه ابعاد مورد نیاز در تفسیر آیات: گفته شده علامه در تفسیر آیات، به همه ابعاد آن از جمله ادبی، تاریخی و علمی آیات پرداخته و مورد بررسی قرار داده است.[۳۷] توجه علامه طباطبائی در المیزان به شبهات و اشکالات مطرح شده در دوران اخیر مانند تعارض علم و دین و ناسازگاری عقل و دین و تلاش برای انطباق دین با تحولات زمان را نیز از امتیازات این تفسیر دانستهاند.[۳۸]
- مقدم داشتن قرآن بر روایات: علامه طباطبائی در تفسیر خود با پیش فرض مقدم بودن قرآن بر روایات، هرگاه سیاق آیات را مخالف مضمون روایتها تشخیص داده، از پذیرش آن روایات اجتناب نموده است.[۳۹]
- پرداختن به مباحث گوناگون: در المیزان افزون بر مباحث قرآنی، مباحث مختلف همچون روائی، تاریخی، فلسفی، کلامی، اجتماعی و علمی نیز مطرح و با اسلام تطبیق داده شده است. به اشکالات و شبهات نیز پاسخ داده شده است.[۴۰]
- جمع میان معانی ظاهری و باطنی و عقل و نقل نیز از دیگر ویژگیهای المیزان شمرده شده است.[۴۱]
ساختار و محتوا
علامه طباطبایی در آغاز تفسیر المیزان، مقدمهای نگاشته و ضمن نگاهی اجمالی که به سیر تطور تفسیر و روشهای آن دارد، روشهای تفسیری قبلی و معاصر خود را نقد نموده دیدگاه خود را درباره روش درست تفسیر شرح مینماید.[۴۲]
محورهای کلی مباحث در تفسیر المیزان براساس تصریح علامه طباطبایی عبارتند از:
- معارف مربوط به اسماء الهی.
- معارف مربوط به افعال الهی.
- معارف مربوط به واسطهها میان خداوند و بندگان مانند: لوح، قلم و عرش.
- معارف مربوط به انسان قبل از دنیا.
- معارف مربوط به انسان در دنیا.
- معارف مربوط به انسان بعد از دنیا.
- معارف مربوط به اخلاق انسانی.[۴۳]
- شروع المیزان با مقدمهای است درباره معنای تفسیر و طبقات مفسران و شروعش از عصر نزول قرآن و زمان صحابه و تداومش درعصر تابعین و ورود محدثان، متکلمان، فلاسفه، متصوفه و دانشمندان مسلمان علوم طبیعی و تجربی به عرصه تفسیر قرآن و یادآوری این نکته که تفسیر قرآن به قرآن روش اهلبیت به عنوان معلمان قرآن و هدایت کنندگان به آن است. [۴۴]
پس از مقدمه نخستین مطلب المیزان این است که خداوند متعال كلام خود را به نام خود كه عزيزترين نام است آغاز كرده، تا آنچه كه در كلامش هست نشانِ او را داشته باشد، و مرتبط با نام او باشد، و نيز ادبى باشد تا بندگان خود را به آن ادب، تربیت كند و بياموزد تا در اعمال و افعال و گفتارهايشان اين ادب را رعايت نموده و همه را با نام وى آغاز نموده و نشان او را برکارهایشان بزنند تا عملشان خدايى شده و فقط بخاطر او باشد. [۴۵]
- آخرین مطلب المیزان به مناسبت کلمه خناس در سوره ناس روایتی از امام صادق(ع) به نقل از امالی صدوق است که چون آیه ۱۳۵ سوره آل عمران : وَالَّذِینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ. نازل شد ابلیس در مکّه بالای کوه ثور رفت و به فریاد بلند جنیان تحت امر خودش را فراخواند و چون به گردش آمدند گفتند: «ای سیّد ما! برای چه ما را فراخواندی؟ گفت: «این آیه نازل شده چه کسی در برابر آن قیام میکند»؟ یکی گفت: «من به چنین وسیله»؟ گفت: «تو اهلش نیستی». دیگری چنان و چنین گفت، گفت: «تو هم اهلش نیستی». وسواس خنّاس گفت: «من اهل آنم». گفت: «به چه وسیله»؟ گفت: «به آنها وعده دهم و آرزومندشان کنم تا گناه کنند و چون در گناه افتادند طلب آمرزش و استغفار را از یادشان ببرم». گفت: «تو اهل آنی و او را تا قیامت بر این وظیفه گمارد.» [۴۶]
منابع المیزان
طباطبایی در تفسیرش به مصادر بسیاری در زمینه تفسیر و حدیث و تاریخ و جز آن توجه داشته است که صرفا از کتب و آثار شیعه نبوده و از امهات متون اهل سنت نیز برخوردار بوده است و این امر نمایانگر یکی از جوانب روشمندی و نگرش اعتدالی اوست که میکوشد در هر بحثی ژرفکاوی کند و از آرای صاحبنظران غافل نباشد. همچنین آشکار میگردد که در برابر منقولات روحیه تسلیم محض ندارد بلکه بعضی را میپذیرد و بعضی را رد میکند و با آنها ارزیابانه و نقادانه برخورد مینماید.[۴۷]
وجه مهم جامعیت المیزان، گسترش و تنوع منابع آن است. در این کتاب از شمار قابل توجهی از منابع متقدم و متأخر در موضوعات گوناگون استفاده شده است. المیزان، از بیست و هفت تفسیر مکتوب شیعه و سنی و در حدود بیست و دو منبع تاریخی بهره برده است.[۴۸]
وضعیت نشر
تفسیر المیزان به زبان عربی و در بیست جلد نوشته شده است. نخستین جلد آن در سال ۱۳۷۵ق/۱۳۳۴ش منتشر شد و مجلدات دیگر به تدریج چاپ و منتشر شدند؛ اما دوره کامل آن نخستین بار از سوی انتشارات مؤسسة الاعلمی للمطبوعات در بیروت منتشر شد.[۴۹]
تفسیر المیزان از سوی ناشران مختلفی چاپ و منتشر شده است.
- نخستین چاپ متن عربی کتاب از سوی انتشارات دار الکتب الاسلامیة در تهران از سال ۱۳۷۵ق در ۲۰ جلد آغاز شد.
- بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات: این انتشارات در چاپهای اخیر، دو جلد فهرست به ۲۰ جلد اضافه کرده است.
- مؤسسۀ مطبوعاتی اسماعیلیان در قم نیز این تفسیر را بارها چاپ کرده است. چاپ پنجم آن در ۱۳۷۱ش بوده است.[۵۰]
- دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم: افست از چاپ اول بیروت[۵۱]
ترجمهها
تفسیر المیزان به زبانهای گوناگونی از جمله فارسی، انگلیسی، اردو، ترکی، اسپانیولی و اندونزیایی ترجمه شده است.[۵۲]
- ترجمه فارسی:
ترجمه فارسی کتاب ابتدا توسط جمعی از فضلا و مدرسان حوزه علمیه قم از جمله ناصر مکارم شیرازی، محمدتقی مصباح یزدی، سید محمدباقر موسوی همدانی، عبدالکریم نیری بروجردی و... در ۴۰ مجلد صورت گرفت. ده جلد اول این ترجمه در انتشارت دارالعلم قم و سی جلد بعد در انتشارات محمدی منتشر شد. پس از آن همین ترجمه توسط بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی با همکاری مؤسسه نشر فرهنگی رجاء و مؤسسه امیرکبیر در بیست جلد دو بار در سالهای ۱۳۶۳ و ۱۳۶۴ش چاپ شد.[۵۳]
از آنجا که نیمی از کتاب به قلم سید محمدباقر موسوی همدانی ترجمه شده بود، به توصیهٔ علامه طباطبایی، برای یکدست شدن، ترجمه باقی مجلدات کتاب یک بار دیگر به وسیلهٔ ایشان به زبان فارسی برگردانده شد. این اثر توسط دفتر انتشارات اسلامی (وابسته به جامعه مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم) مکرر به چاپ رسیده است.[۵۴]
- ترجمه انگلیسی: شش جلد از تفسیر المیزان توسط سید سعیداختر رضوی و با حمایت موسسه جهانی خدمات اسلامی به انگلیسی ترجمه شد، اما با وفات مترجم کار این ترجمه که تا بخشی از جلد ۷ المیزان به پیش رفته بود متوقف شد و موسسه مذکور اتمام جلد ۱۳ ترجمه المیزان که ترجمه نیمی از جلد ۷ متن عربی بود به فرزند او محمد اختر رضوی سپرد. در حال حاضر این ترجمه تا جلد ۱۳ منتشر شده است که تا آیه ۸۳ سوره انعام را در برمیگیرد.[۵۵]
- ترجمه اردو:
- ترجمه اندونزیایی: هفت جلد ابتدایی این کتاب توسط الیاس حسن به زبان اندونزیایی ترجمه و منتشر شده است.[۵۶]
- ترجمه روسی: تا سال ۱۳۹۷، پنج جلد از المیزان توسط عبدالکریم تاراس چرنینکو، محقق و مترجم روسی، به زبان روسی ترجمه و منتشر شده است.[۵۷]
- ترجمه ترکی:
- ترجمه اسپانیولی:
کتابهای مرتبط: فهرستها و خلاصهها
فهرستهای موضوعی
از آنجا که المیزان تفسیری ترتیبی است و گاهی راجع به یک موضوع خاص در چند موضع وارد بحث میشود برای راحتی مراجعه و تحقیق کتابهای زیر همه مواردی که در این تفسیر به یک موضوع پرداخته شده را در ذیل آن موضوع فهرست میکند:
- مفتاح المیزان: این فهرست تألیف علیرضا میرزا محمد میباشد و برای ترجمۀ ۴۰ جلدی فارسی که توسط بنیاد فکری و علمی علامه طباطبایی چاپ شده، تدوین شده است. این اثر در ۳ جلد تنظیم یافته و مرکز نشر فرهنگی رجاء در سال ۱۳۶۷ه.ش آن را به طبع رسانید.[۵۸]
- راهنما و فهرست المیزان فی تفسیرالقرآن: این فهرست تألیف الیاس کلانتری است که برای ترجمه تفسیر المیزان نوشته شده و توسط عباس ترجمان به عنوان دلیلالمیزان برای تفسیر عربی ترجمه شده است. اصل این اثر در قم و ترجمه عربی آن در بیروت چاپ شده است.[۵۹]
- فهرست راهنمای موضوعی المیزان (عربی فارسی): این اثر راهنمای موضوعات تفسیر و ترجمه المیزان منتشر شده از سوی دفتر انتشارات اسلامی (جامعه مدرسین) میباشد.[۶۰]
خلاصههای تفسیر المیزان
- «مختصر المیزان فی تفسیر القرآن» به زبان عربی فشردهای از تفسیر المیزان تدوین سلیم الحسنی میباشد. این اثر در ۶۰۴ صفحه در بیروت به سال ۱۴۱۷ق و نیز در حاشیه قرآن به چاپ رسیده است.[۶۱]
- کتاب نور من القرآن (المیزان المختصر فی التفسیر) خلاصهای از تفسیر المیزان میباشد که کمال مصطفی شاکر آن را در یک جلد به زبان عربی تهیه کرده است. این اثر را فاطمه مشایخ با اضافاتی از اصل کتاب المیزان[۶۲] با نام خلاصه تفسیر المیزان علامه طباطبائی در چهار جلد به فارسی ترجمه کرده است. این کتاب در انتشارات اسلام به چاپ رسیده است.[۶۳]
- خلاصه دیگری نیز توسط آقای الیاس کلانتری به نام مختصر المیزان فی تفسیر القرآن به زبان عربی در ۶ جلد تهیه و توسط انتشارات اسوه در سال ۱۴۲۱ق به چاپ رسیده است.[۶۴]
- تفسیر طهور (تفسیری پارسی و روان از قرآن کریم) موسسه فرهنگی جام طهور برای آشنایی با معارف قرآن تفسیر ی فارسی، روان، مستند و متقن را بر اساس تفسیر المیزان تهیه کرده که ۶ جلد آن روانه بازار نشر شده است.[۶۵]
با علامه در المیزان از منظر پرسش و پاسخ
«با علامه در المیزان از منظر پرسش و پاسخ»، کتابی دو جلدی است که توسط مرادعلی شمس گردآوری شده است. او سؤالاتی مطرح کرده و پاسخ آنها را از تفسیر المیزان ذکر میکند. این سؤالات در زمینههای علوم قرآنی و حدیثی، مباحث علمی، فلسفی، اخلاقی، تاریخی و اجتماعی، اعتقادی و فقهی است. این اثر توسط انتشارات اسوه منتشر شده است.
کتاب الطباطبایی و منهجه فی تفسیره المیزان
این کتاب نوشتۀ علی رمضان أوسی به زبان عربی تألیف و توسط آقای حسین میرجلیلی به فارسی ترجمه شد و با نام روش علامه طباطبایی در تفسیر المیزان توسط چاپ بین الملل در یک جلد منتشر شده است. در این کتاب ۴۰۰ صفحهای روش علامه در تفسیر و ویژگیهای المیزان به صورت مفصل توضیح داده شده است.
منابع المیزان
کتاب «منابع المیزان» گردآوری منابعی است که علامه طباطبایی از آنها برای تألیف المیزان استفاده کرده است.
پانویس
- ↑ ایازی، سیر تطور تفاسیر شیعه، ۱۳۸۵ش، ص۲۰۹.
- ↑ «امتیازات المیزان در گفتوگو با استاد محمدهادی معرفت»، ص۱۱۷.
- ↑ حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۶۶.
- ↑ آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه؛ نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۶۴۵.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۲۵، ص۴۲۹.
- ↑ ایازی، سیر تطور تفاسیر شیعه، ۱۳۸۵ش، ص۲۰۹.
- ↑ جوادی آملی، «مقدمه»، در ترجمه تفسیر المیزان، ص۱۶.
- ↑ «امتیازات المیزان در گفتوگو با استاد محمدهادی معرفت»، ص۱۱۵.
- ↑ «امتیازات المیزان در گفتوگو با استاد محمدهادی معرفت»، ص۱۱۵.
- ↑ «امتیازات المیزان در گفتوگو با استاد محمدهادی معرفت»، ص۱۳۳.
- ↑ «امتیازات المیزان در گفتوگو با استاد محمدهادی معرفت»، ص۱۱۶.
- ↑ مصباح یزدی، «نقش علامه طباطبائی در معارف اسلامی»، ص۲۰۰.
- ↑ «زندگینامه خودنوشت علامه سید محمدحسین طباطبایی»، ص۵.
- ↑ حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۲۱.
- ↑ حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۳۹؛ شمس، سیری در سیره علمی و عملی علامه طباطبایی از نگاه فرزانگان، ۱۳۸۷ش، ص۳۴ و۳۵.
- ↑ «زندگینامه خودنوشت علامه سید محمدحسین طباطبایی»، ص۵.
- ↑ نگاه کنید به: شمس، سیره علمی و علمی علامه طباطبایی از نگاه فرزانگان، ۱۳۸۷ش، ص۲۴۹.
- ↑ طباطبايى، شيعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، پیشگفتار، ص۱۴.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۲۰، ص۳۹۸؛ حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۶۱ -۶۳.
- ↑ حسنزاده آملی، «آثار قلمی جناب علامه طباطبایی از نظم و نثر»، ص۱۸.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۴-۱۴.
- ↑ سوره نحل، آیه ۸۸.
- ↑ شمس الوحی تبریزی (سیرهٔ عملی علامه طباطبایی)، جوادی آملی، ۱۳۸۶ش، ص۹۶.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۱۲.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ج۱، ص۱۴.
- ↑ نقیب زاده، «مقایسۀ دو تفسیر علامه طباطبائی (المیزان و البیان)»، ص۸۴.
- ↑ برای نمونه ببینید: ج۱، ص۲۴، ۴۸، ۸۶، ۱۰۵.
- ↑ صحرایی اردکانی، «نقد و بررسی حدیث در تفسیر المیزان»، ص۱۹۸.
- ↑ آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه؛ نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۶۴۵.
- ↑ «امتیازات المیزان در گفتوگو با استاد محمدهادی معرفت»، ص۱۱۶.
- ↑ استادی، آشنایی با تفاسیر، ۱۳۸۳ش، ص۲۲۸.
- ↑ موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱، ص۱۸.
- ↑ استادی، آشنایی با تفاسیر، ۱۳۸۳ش، ص۲۳۰.
- ↑ «امتیازات المیزان در گفتوگو با استاد محمدهادی معرفت»، ص۱۲۷.
- ↑ استادی، آشنایی با تفاسیر، ۱۳۸۳ش، ص۲۳۱.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۱۶.
- ↑ «امتیازات المیزان در گفتوگو با استاد محمدهادی معرفت»، ص۱۲۷.
- ↑ ایازی، «اندیشههای اجتماعی در تفسیر المیزان»، ص۷۸ - ۸۱.
- ↑ صحرایی اردکانی، «نقد و بررسی حدیث در تفسیر المیزان»، ص۱۹۸و۱۹۹.
- ↑ حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۶۵.
- ↑ حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۶۵.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۴-۱۴.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ج۱، ص۱۳-۱۴.
- ↑ طباطبایی، المیزان، منشورات اسماعيليان، ج۱،صص۴-۱۴.
- ↑ طباطبایی، المیزان، منشورات اسماعیلیان، ج۱، ص۱۵.
- ↑ طباطبایی، المیزان، منشورات اسماعیلیان، ج۲۰، ص۳۹۸.
- ↑ الاوسی، «درباره المیزان»، ص۱۰.
- ↑ طاهری، «جامعیت تفسیر المیزان»، ص۱۵۷ تا ۱۵۹.
- ↑ «جوانههای جاوید؛ بررسیهایی درباره سبکهای تفسیری علامه طباطبایی و شناختنامه المیزان»، ص۱۹.
- ↑ «جوانههای جاوید؛ بررسیهایی درباره سبکهای تفسیری علامه طباطبایی و شناختنامه المیزان»، ص۱۹.
- ↑ هاشمزاده، «کتابشناسی المیزان و علامه»، ص۱۹۰.
- ↑ هاشمزاده، «کتابشناسی المیزان و علامه»، ص۱۹۰.
- ↑ هاشمزاده، «کتابشناسی المیزان و علامه»، ص۱۹۰.
- ↑ خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۱، ص۷۷۰.
- ↑ پایگاه موسسه جهانی خدمات اسلامی.
- ↑ Tafsir al-Mizan، وبسایت کتابخانه دانشگاه ملی اسلامی سلطان شریف قاسم ریائو اندونزی.
- ↑ «۵ جلد از تفسیر المیزان به زبان روسی منتشر شد»، خبرگزاری تسنیم.
- ↑ «جوانههای جاوید (بررسیهایی درباره سبکهای تفسیری علامه طباطبائی و شناختنامه المیزان)»، ص۱۹.
- ↑ «جوانههای جاوید (بررسیهایی درباره سبکهای تفسیری علامه طباطبائی و شناختنامه المیزان)»، ص۱۹و۲۰.
- ↑ هاشمزاده، «کتابشناسی المیزان و علامه»، ص۱۹۴.
- ↑ هاشمزاده، «کتابشناسی المیزان و علامه»، ص۱۹۵.
- ↑ مشایخ، ترجمه خلاصه تفسیر المیزان، ۱۳۸۴ش، ص۴ (مقدمه مترجم).
- ↑ «جوانههای جاوید (بررسیهایی درباره سبکهای تفسیری علامه طباطبائی و شناختنامه المیزان)»، ص۲۰.
- ↑ هاشمزاده، «کتابشناسی المیزان و علامه»، ص۱۹۵.
- ↑ تفسیر طهور، نشرجام طهور، چاپ اول، ۱۳۹۴ش.
منابع
- آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعه؛ نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، مشهد، دار المرتضی، ۱۴۰۴ق.
- استادی، رضا، آشنایی با تفاسیر، تهران، نشر قدس، چاپ دوم، ۱۳۸۳ش.
- الاوسی، علی، «درباره المیزان»، ترجمه بهاالدین خرمشاهی، در کیهان فرهنگی، شماره ۶۸، آبان ۱۳۶۸ش.
- «امتیازات المیزان در گفتوگو با استاد محمدهادی معرفت»، در معرفت قرآنی (ج۲)، به کوشش علی نصیری، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۷ش.
- ایازی، سید محمدعلی، «اندیشههای اجتماعی در تفسیر المیزان»، در مجله بینات، شماره ۳۴، تابستان ۱۳۸۱ش.
- ایازی، سید محمدعلی، سیر تطور تفاسیر شیعه (ویرایش چهارم)، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، ۱۳۸۵ش.
- جوادی آملی، عبدالله، شمس الوحی تبریزی (سیرهٔ عملی علامه طباطبایی)، قم، نشر اسراء، ۱۳۸۶ش.
- جوادی آملی، «مقدمه»، در ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، ج۱، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش.
- «جوانههای جاوید (بررسیهایی درباره سبکهای تفسیری علامه طباطبائی ره و شناختنامه المیزان)»، در مجله پاسدار اسلام، شماره ۳۱۱، آبان ۱۳۸۶ش.
- حسن زاده آملی، حسن، «آثار قلمی جناب علامه طباطبایی از نظم و نثر»، کتاب ماه فلسفه، شماره ۱۸، اسفند ۱۳۸۷ش.
- حسینی طهرانی، سید محمدحسین، مهر تابان: یادنامهٔ علامه سید محمدحسین طباطبایی، مشهد، انتشارات نور ملکوت قرآن، ۱۴۲۶ق.
- خرمشاهی، بهاءالدین، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، تهران، نشر دوستان، ۱۳۸۱ش.
- خرمشاهی، بهاءالدین، درباره تفسیر المیزان، نشر دانش، شماره ۷، آذر و دی ۱۳۶۰ش (بازبینی شده در ۲۶ فوریه ۲۰۱۲م).
- خرمشاهی، بهاءالدین، دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، تهران، نشر دوستان و ناهید، ۱۳۸۱ش.
- «زندگینامه خودنوشت علامه سید محمدحسین طباطبایی»، نشریه گلستان قرآن، شماره ۱۳۶، آذر ۱۳۸۱ش.
- صحرایی اردکانی، کمال، «نقد و بررسی حدیث در تفسیر المیزان»، علوم حدیث، شماره ۳۷و۳۸، پاییز و زمستان ۱۳۸۴ش.
- طاهری، سید محمدرضا، «جامعیت تفسیر المیزان»، در مجله سراج منیر، شماره ۱۲، پاییز ۱۳۹۲ش.
- طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
- طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، الناشر منشورات اسماعيليان، المطبعة : اسماعيليان، بی جا.
- طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمهٔ سید محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۸۲ش.
- مشایخ، فاطمه، ترجمه خلاصه تفسیر المیزان نوشته کمال مصطفی شاکر، تهران، اسلام، ۱۳۸۴ش.
- مصباح یزدی، محمدتقی، «نقش علامه طباطبائی در معارف اسلامی»، در یادنامه علامه طباطبائی، تهران، انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ایران، ۱۳۶۱ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۸۹ش.
- معرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسران، قم، نشر تمهید، ۱۳۸۸ش.
- نقیب زاده، محمد، «مقایسۀ دو تفسیر علامه طباطبائی (المیزان و البیان)» در مجله معرفت، آبان ۱۳۹۳ش.
- هاشم زاده، محمد علی، «کتاب شناسی المیزان و علامه»، در مجله بینات، شماره ۳۴، تابستان ۱۳۸۱ش.
- Tafsir al-Mizan، وبسایت کتابخانه دانشگاه ملی اسلامی سلطان شریف قاسم ریائو اندونزی، تاریخ بازدید: ۱۶ اسفند ۱۳۹۹ش.
پیوند به بیرون