توسل

مقاله قابل قبول
رده ناقص
کپی‌کاری از منابع خوب
استناد ناقص
شناسه ارزیابی نشده
نارسا
نیازمند خلاصه‌سازی
از ویکی شیعه
اعتقادات شیعه
‌خداشناسی
توحیداثبات خداتوحید ذاتیتوحید صفاتیتوحید افعالیتوحید عبادیصفات ذات و صفات فعل
فروعتوسلشفاعتتبرکاستغاثه
عدل الهی
حُسن و قُبحبداءامر بین الامرین
نبوت
عصمت پیامبرانخاتمیتپیامبر اسلاممعجزهاصالت قرآن
امامت
باورهاعصمت امامانولایت تكوینیعلم غیبخلیفة‌اللهغیبتمهدویتانتظار فرجظهوررجعتامامت تنصیصی
امامانامام علیامام حسنامام حسینامام سجادامام باقرامام صادقامام کاظمامام رضاامام جوادامام هادیامام عسکریامام مهدی
معاد
برزخمعاد جسمانیحشرصراطتطایر کتبمیزان
مسائل برجسته
اهل‌بیتچهارده معصومکرامتتقیهمرجعیتولایت فقیهایمان مرتکب کبیره


توسّل واسطه قرار دادن شخص یا چیزی نزد خداوند، برای تقرب به او و برآورده شدن حاجت‌ها است. توسل از آموزه‌های اعتقادی شیعه و بسیاری از مسلمانان است. توسل با آموزه شفاعت پیوند نزدیکی دارد و این دو آموزه معمولاً همراه یکدیگر ذکر می‌شوند.

به اعتقاد شیعیان، اهمیت توسل برخاسته از امر الاهی در قرآن و نیز احادیث پرشماری از اهل بیت(ع) است. در دعاها و زیارات ائمه(ع) نیز مضامین توسل بسیار به چشم می‌خورد که معروف‌ترین آنها دعای توسل است.

در دوره معاصر، وهابی‌ها به پیروی از ابن تیمیه اشکالاتی را دربارهٔ توسل مطرح کرده‌اند که علمای شیعه و غالب اهل سنت این اشکالات را نپذیرفته‌ و آنها را نقد کرده‌اند.

مفهوم‌شناسی

توسل بدین معنا است که فردی، شخص یا چیزی که نزد خداوند جایگاه ویژه‌ای دارد را واسطه یا وسیله اجابت دعای خود قرار دهد.[۱] مثلا وقتی کسی اسماء و صفات الهی را ذکر می‌کند و سپس دعا می‌کند، اسماء و صفات الهی را برای استجابت دعای خود و رسیدن به مطلوبش، وسیله قرار می‌دهد.[۲] توسل از لغت «وَسل» برگرفته شده و از لحاظ لغوی با «وسیله» هم‌ریشه است.[۳] «وسیله» هر آن‌چیزی است که برای نزدیک شدن به چیز دیگری از آن استفاده می‌شود.[۴] توسل و استغاثه از سوی برخی به یک معنا تلقی شده است.[۵] برخی نیز آن‌ها را متفاوت دانسته‌اند، بدین بیان که استغاثه فقط در موقعیت و حالت شدت و سختی و توسل هم در سختی است و هم در آسایش.[۶]


جایگاه و اهمیت

توسل از باورهای مشترک مسلمانان است.[۷] ابن‌تیمیه مشروعیت اصل آن را مورد اتفاق همه مسلمانان دانسته است.[۸] تقی‌الدین سُبکی (۶۸۳-۷۵۶ق)، عالم شافی اهل مصر، در کتاب شِفاء السَّقام، مجادله و نزاع درباره آن را مجادله در ضروریات دانسته است.[۹] جعفر سبحانی نیز اصل توسل به اسباب در حیات بشری را امری فطری دانسته است.[۱۰] گفته می‌شود آموزه توسل در میان فِرَق و اصناف اسلامی، به‌ویژه در میان امامیه و تا اندازه‌ای صوفیه امری رایج بوده است و از قرن هفتم و هشتم قمری برخی عالمان سلفی، به‌ویژه ابن‌تیمیه، نسبت به برخی انواع توسل انتقاداتی وارد کردند و همین امر سبب گردید تا میان شیعه و برخی گروه‌های معتدل اهل سنت با سلفیه منازعاتی در باب مشروعیت توسل در شرع اسلام ایجاد شد و آثاری در ردّ دیدگاه آنان تألیف گردید.[۱۱] از جمله این آثار کتاب شفاء السقام نوشته تقی‌الدین سُبْکی بود که در ردّ آراء عالمان سلفی، به‌ویژه در باب توسل، نگاشته شد.[۱۲]

امروزه (قرن پانزدهم هجری) وهابیون نیز به پیروی از سلفیه در مشروعیت برخی انواع توسل تشکیک کرده‌اند و از همین رو بحث از توسل بار دیگر مورد توجه عالمان شیعه و اهل سنت قرار گرفت و در نقد و بررسی دیدگاه وهابیون و تألیفاتی نگاشته‌ شد.[۱۳]

ادله مشروعیت

برای مشروعیت و جواز شرعی توسل به ادله زیر استناد کرده‌اند:

  • قرآن: با توجه به آیه یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ،[۱۴] صریحاً به مؤمنان دستور داده است که برای تقرب به خداوند وسیله‌ای بجویند.[۱۵] همچنین در آیه ۶۴ سوره نساء به گنهکاران توصیه شده که نزد پیامبر(ص) بروند و از او درخواست کنند که درباره آن‌ها از خداوند طلب مغفرت کند.[۱۶] از جمله آیاتی که بر مشروعیت توسل دلالت می‌کند، آیه ۹۷ سوره یوسف است[۱۷] که براساس آن فرزندان حضرت یعقوب از پدرشان درخواست کردند که برای آن‌ها طلب مغفرت کند.[۱۸]
  • روایات: روایات فراوانی از منابع روایی شیعه و اهل سنت نقل شده است[۱۹] که بر مشروعیت و جواز توسل در شرع اسلام دلالت می‌کنند.[۲۰]
  • سیره مسلمانان: سیره مسلمانان صدر اسلام و صحابه پیامبر نشان می‌دهد که توسل به پیامبر(ص) امری مقبول و پسندیده بوده است.[۲۱] برای نمونه در کتاب صحیح بخاری بخشی با عنوان «ابواب الاستسقاء» تدوین شده و ذیل آن روایات مختلفی از متوسل شدن صحابه به پیامبر(ص) جهت دعا برای طلب باران نقل شده است.[۲۲]
  • دلیل عقلی: توسل یا وسیله قرار دادن، موجب تقرب بندگان به خداوند است و تقرب به خداوند، مقصود و مطلوب نهایی انسان‌ها در اعمال عبادی‌شان است؛ چرا که بدون تقرب به خداوند، سعادت و رستگاری در دنیا و آخرت نصیب انسان نمی‌شود؛ از طرفی این تقرب نیز بدون وسیله حاصل نمی‌شود، بنا بر این سعادت و رستگاری در دنیا و آخرت، متوقف بر وسیله و توسل است.[۲۳]

توسل به پیامبر(ص) و اولیای الهی

این نوع توسل بدین صورت است که مثلاً توسل‌کننده می‌گوید: «اللهمَّ انّی أتوسلُ إلیک بنبیکَ محمد(ص) أن تقضی حاجتی؛ خدایا به واسطه پیامبرت محمد(ص) به تو توسل می‌جویم که حاجتم را برآورده ساز».[۲۴]

برپایه فتوای دار الإفتاء مصر درباره توسل:
«توسل به انبیاء، اولیاء و بندگان صالح خداوند و تبرک جستن و استمداد از آنان، جایز و مستحب است و بر مشروعیت و استحباب آن ادله‌ای از قرآن، سنت و عمل صحابه پیامبر وجود دارد. همچنین همان‌‌طور که توسل به خود آنان مشروع است، توسل به مقام و منزلت‌شان نیز عملی جایز و مشروع است و مخالفت گروه اندکی در این مسئله فاقد اعتبار است.»[۲۵]

به گفته عیسی بن عبدالله حمیری، عالم و محقق مالکی اهل امارات، این قسم توسل از قرن هفتم هجری مورد مخالفت گروهی از علمای سلفی قرار گرفت و در همان دوران با ایستادگی عالمان مسلمان و پاسخ قاطع به منکران این نوع توسل، نزاع از میان رفت؛ ولی بعدها دوباره این نزاع از سوی وهابیون مطرح شد و این نوع توسل، باطل شمرده شد.[۲۶] برای نمونه محمدنسیب رفاعی (۱۳۳۲-۱۴۱۲ق)، عالم وهابی اهل حلب سوریه، تقرب به خداوند از طریق انبیاء و اولیای الهی (مخلوقین) را باطل اعلام کرده و این عمل را کفر و بدعت پنداشته است.[۲۷] رفاعی برای بیان بدعت‌آمیز بودن این نوع توسل گفته است که هیچ دلیلی از قرآن و سنت پیامبر(ص) بر مشروعیت آن وجود ندارد.[۲۸] این در حالی است که تقی‌الدین سُبکی، عالم شافعی‌ در قرن هشتم قمری، در کتابش با عنوان شفاء السقام گفته است روایات متواتر و فراوانی وجود دارد که بر مشروعیت توسل و استغاثه جستن به پیامبر(ص) و انسان‌های صالح دلالت دارند.[۲۹] علی بن عبدالله سمهودی (۸۴۴-۹۱۱ق)، عالم شافعی اهل مصر، در کتاب «وفاء الوفاء» بر مشروعیت توسل به پیامبر(ص) و انسان‌های صالح، ادعای اجماع کرده است.[۳۰] آنان به روایاتی استناد کرده‌اند که در برخی متون روایی معتبر نزد اهل سنت، نقل شده است.[۳۱] از جمله برپایه روایتی که در صحیح بخاری نقل شده عمر بن خطاب برای طلب باران به عباس بن عبدالمطلب (عموی پیامبر) توسل می‌جست.[۳۲]

روایات زیادی نیز از امامان شیعه در مشروعیت توسل به پیامبر و اولیای الهی نقل شده است. در برخی از این روایات خود اهل‌بیت(ع) به عنوان وسیله برای تقرب به خداوند معرفی شده‌اند.[۳۳] برای نمونه دعای توسل از دعاهایی است که در آن برای طلب حاجت از خداوند به چهارده معصوم توسل می‌شود.[۳۴]

توسل به پیامبر و اولیای الهی پس از رحلت آنان

ابن‌تیمیه توسل به انبیاء و اولیای الهی پس از وفاتشان را عملی غیر مشروع و بدعت دانسته و معتقد است از صحابه و فقیهان گذشته کسی چنین عملی انجام نداده و دلیلی بر مشروعیت و جواز آن نیست.[۳۵] محمد بن عبدالوهاب، پایه‌گذار فرقه وهابیت[۳۶] و به پیروی از او عالمان وهابی نیز توسل به انبیاء و اولیای الهی پس از وفاتشان را شرک و بدعت پنداشته‌اند.[۳۷] این دیدگاه نیز از سوی عالمان شیعه و اهل سنت مورد اعتراض و نقد واقع شده است. محمد بن علی شوکانی، عالم زیدی که گرایش‌های وهابی داشته، در «الدر النضید» برای مشروعیت توسل به پیامبر(ص) هم در زمان حیات و هم پس از وفات وی، به اجماع صحابه استناد کرده و گفته است هیچ‌یک از صحابه پیامبر مشروعیت این نوع توسل را انکار نکرده‌اند.[۳۸]

احمد بن محمد قسطلانی (۸۵۱-۹۲۳ق)، مورخ و محدث شافعی اهل مصر، در کتابش با عنوان «المواهب اللدنیة» گفته است اخبار و آثار توسل به پیامبر(ص) پس از حیات وی، قابل شمارش نیست.[۳۹] به‌گفته سمهودی در توسل به پیامبر(ص)، فرقی نیست بین این که در زمان حیات وی باشد یا پس از آن.[۴۰] او به روایاتی از منابع حدیثی اهل سنت اشاره کرده است که در آن صحابه پس از وفات پیامبر(ص) برای امور مختلف به وی متوسل می‌شدند.[۴۱] جعفر سبحانی نیز گفته است: سیره مسلمانان بر این بوده است که همان‌طور که در زمان حیات پیامبر(ص) به وی توسل می‌جستند، پس از وفات نیز به او متوسل می‌شدند.[۴۲] محمد بن زاهد کوثری (۱۲۹۶-۱۳۷۱ق)، عالم حنفی اهل ترکیه، گفته است منکرِ توسل به پیامبران و صالحان پس از وفات‌شان، به فنای ارواح پس از مرگ اعتقاد دارد و منکر معاد و حیات اخروی است.[۴۳] او منحصر دانستن روایات مشروعیت توسل به زمان حیات توسل‌شدگان را تحریف این روایات و تأویل بدون دلیل دانسته است.[۴۴]

توسل به مقام و منزلت پیامبر و اولیای الهی

تقی‌الدین سُبْکی (فقیه و محدث شافعی قرن هشتم هجری):
«توسل و استغاثه به پیامبر(ص) عملی جایز و نیکو است و جواز و حُسن آن برای هر دینداری معلوم است و آن فعل و عمل انبیاء مرسلین و سیره صالحان سلف و عالمان و عوام مسلمان بوده است. در هیچ زمان و در هیچ دینی کسی آن را انکار نکرد تا این که ابن‌تیمیه آمد و با سخنان خود، این مسئله را بر افراد ضعیف مشتبه ساخت و بدعتی را پایه‌گذاری کرد که در هیچ عصری سابقه نداشته است.»[۴۵]

توسل به مقام و منزلت پیامبر(ص) به این صورت است که متوسل‌گننده بگوید: «اللهمَّ إنّی أتوسل إلیک بجاه محمدٍ(ص) و حُرمته أن تقضی حاجتی؛ خدایا من مقام و احترامی که پیامبر(ص) نزد تو دارد را وسیله قرار می‌دهم که حاجتم را برآورده فرمایی».[۴۶] محمدنسیب رفاعی، از عالمان وهابی، تقرب به خداوند به وسیله مقام و احترامی که پیامبر(ص) و اولیای الهی نزد خداوند دارند را عملی غیر مشروع دانسته و بر این نظر است که دلیل شرعی بر مشروعیت آن نیست و از صحابه پیامبر کسی چنین توسلی نکرده است.[۴۷] عبدالعزیز ابن باز (۱۳۳۰-۱۴۲۰ق)، مفتی وهابی اهل عربستان، نیز این نوع توسل را بدعت و شرک‌آمیز دانسته و به حرمت آن فتوا داده است.[۴۸] این دیدگاه نیز از سوی عالمان شیعه و اهل سنت مورد نقد واقع شده است.

از نظر سمهودی توسل به مقام پیامبر(ص) و برکت وجود وی نزد خداوند، سیره پیامبران و سلف صالح بوده و در هر زمانی؛ چه پیش از خلقت و چه در زمان حیات و پس از وفات وی بوده است.[۴۹] شهاب الدین آلوسی (۱۲۱۷-۱۲۷۰ق)، مفسر و فقیه شافعی، در تفسیرش با عنوان «روح المعانی»، توسل به جایگاه و منزلت پیامبر(ص) و افراد صالحی که نزد خداوند دارای منزلت باشند را عملی مشروع دانسته است.[۵۰]

جعفر سبحانی می‌گوید توسل به حق و منزلت انبیاء و بندگان صالح بدین معنا نیست که برای آنان یک حق ذاتی بر خداوند لازم است تا شرک به شمار آید؛ بلکه همه حق متعلق به خداوند است و او از روی فضل و کرامتش به برخی بندگان و در جهت تکریم آنان، مقام و منزلتی اعطا می‌کند.[۵۱]

دار الإفتاء مصر، در پاسخ به حکم توسل به مقام و منزلت پیامبر(ص)، با استناد به آیه ۳۵ سوره مائده و آیه ۵۷ سوره اسراء و برخی روایات، چنین فتوا داده است که فرقی بین توسل به منزلت پیامبر(ص) و توسل به خود وی نیست و توسل به مقام و منزلت پیامبر(ص) و سایر انبیاء، از امور مشروعی است که مشروعیت آن در قرآن و سنت پیامبر اثبات شده است.[۵۲]

توسل به اسماء و صفات الهی

توسل به اسماء و صفات الهی به این صورت است که مثلاً توسل‌کننده بگوید: «اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک بِاسْمِک یا اللّهُ، یا رَحْمنُ، یا رَحِیمُ...خَلِّصْنا مِنَ النَّارِ یا رَبِّ؛ خدایا از تو می خواهم به نامت، ای خدا، ای بخشنده، ای مهربان...ما را از آتش رهایی بخش ای پروردگار من».[۵۳] گفته می‌شود بین مسلمانان هیچ اختلافی در مشروعیت این قسم توسل وجود ندارد.[۵۴]

با توجه به آیه ۸۰ سوره اعراف خود خداوند دستور داده است که با اسماء حسنایش خوانده شود.[۵۵] همچنین گفته می‌شود روایات زیادی از پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع)[۵۶] بر مشروعیت این نوع توسل دلالت دارند.[۵۷] دعای جوشن کبیر مشتمل بر صد بند است و در آن به ۱۰۰۱ اسم و صفت از اوصاف الهی توسل می‌شود.[۵۸] همچنین در روایاتی به خواندن این دعا در شب‌های قدر توصیه شده است.[۵۹]

توسل به قرآن

توسل به قرآن به این صورت است که مثلاً توسل‌کننده بگوید: «اللّٰهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ وَفِیهِ اسْمُکَ الْأَکْبَرُ وَأَسْماؤُکَ الْحُسْنیٰ...أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ؛ خدایا از تو می‌خواهم به حق کتاب نازل شده‌ات (قرآن) و آنچه در آن است و در آن است نام بزرگ‌ترت و نام‌های نیکوترت...اینکه مرا از آزادشدگان از آتش دوزخ قرار دهی».[۶۰] در برخی روایاتی که در منابع روایی اهل سنت و شیعه وارد شده،[۶۱] متوسل شدن به قرآن برای تقرب به خداوند یا خواستن چیزی از او، عملی مشروع دانسته شده است.[۶۲] در برخی روایات از امامان معصوم، به واسطه قرار دادن قرآن، ضمن مراسم قرآن به سر گرفتن در شب‌های قدر، توصیه شده است.[۶۳]

توسل به اعمال صالح را یکی از اقسام توسل دانسته‌اند.[۶۴] در روایتی به نقل از امام علی(ع) اعمالی همچون ایمان به خدا و پیامبر(ص)، جهاد در راه خدا، به پا داشتن نماز و پرداختن زکات، روزه گرفتن، حج گذاردن، صِله رَحِم و صدقه دادن از بهترین‌ وسیله‌های تقرب به خداوند معرفی شده‌اند.[۶۵] درخواست دعا از فردی که به برکت وجودش، امید استجابت دعا از وی وجود دارد را از دیگر اقسام توسل بر شمرده‌اند که عالمان مسلمان با توجه به برخی آیات قرآن و روایات، به مشروعیت آن نظر داده‌اند.[۶۶]

کتاب‌شناسی

آثار فراوانی درباره مسئله توسل از سوی عالمان مسلمان نگارش یافته که برخی از آن‌ها به شرح زیر است:

  • التوسل مفهومه وأقسامه وحکمه فی الشریعة الإسلامیة الغرّاء: نوشته جعفر سبحانی. نویسنده در این کتاب پس از تعریف لغوی و اصطلاحی «توسل» و ذکر اقسام آن، ادله‌ای از قرآن و روایات در مشروعیت هر یک از آن‌ها ذکر کرده و به نقد و بررسی دیدگاه مخالفان پرداخته است.[۶۷]
  • التأمل فی حقیقة التوسل: نوشته عیسی بن عبدالله حمیری. این کتاب مشتمل بر دو باب است است. نویسنده در باب اول که دارای پنج فصل است، معنای لغوی و اصطلاحی توسل، انواع آن و حکم هر یک را بیان کرده است و سپس در باب دوم که مشتمل بر سه فصل است، به بررسی و نقد ادله مخالفان توسل و بیان مشروعیت آن با توجه به قرآن و روایاتی از متون روایی اهل سنت و همچنین دیدگاه عالمان پرداخته است.[۶۸]

پانویس

  1. حمیری، التأمل فی حقیقة التوسل، ۱۴۲۸ق، ص۱۶.
  2. سبحانی، التوسل مفهومه وأقسامه وحکمه فی الشریعة الإسلامیة الغرّاء، ص۱۸.
  3. جوهری، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیة، ذیل واژه «وسل».
  4. جوهری، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیة، ذیل واژه «وسل».
  5. سبکی، شفاء السقام فی زیارة خیر الأنام، ۱۴۱۹ق، ص۳۱۴.
  6. عبدالرحمن عبدالمنعم، معجم المصطلحات والألفاظ الفقهیة، ص۱۵۰.
  7. سبکی، شفاء السقام، ص۲۹۳.
  8. ابن‌تیمیه، قاعدة جلیلة فی التوسل والوسیلة، ۱۴۲۲ق، ص۱۶.
  9. سبکی، شفاء السقام، ص۳۱۸.
  10. سبحانی، التوسل مفهومه وأقسامه وحکمه فی الشریعة الإسلامیة الغرّاء، ص۱۸.
  11. حمیری، التأمل فی حقیقة التوسل، ص۴۸؛ پاکتچی، «توسل»، ص۳۶۲.
  12. سبکی، شفاء السقام، ص۵۹-۶۱.
  13. معموری، «نقد توسل از سوی سلفیه»، ص۳۶۷-۳۶۸.
  14. سوره مائده، آیه ۳۵.
  15. طباطبایی، المیزان، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۳۲۸؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۱، ص۳۴۹.
  16. سبحانی، منشور جاوید، ج۷، ص۴۱۲؛ سوره نساء، آیه ۶۴.
  17. مکارم شیرازی، آیات الولایة فی القرآن، ۱۴۲۵ق، ص۲۰۱.
  18. سوره یوسف، آیه ۹۷.
  19. برای نمونه نگاه کنید به سمهودی، وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفی، ۱۴۱۹ق، ج۴، ص۱۹۶؛ ترمذی، سنن ترمذی، ۱۳۹۵ق، ج۵، ص۵۳۹؛ شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ۱۴۱۱ق، ص۴۱۶؛ سید بن طاووس، الاقبال، ۱۳۷۶ش، ص۱۷۷؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۳۶، ص۱۵-۲۱.
  20. مکارم شیرازی، آیات الولایة فی القرآن، ۱۴۲۵ق، ص۲۰۳.
  21. سبحانی، التوسل، ص۱۰۷.
  22. بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۲۶-۳۲.
  23. حمیری، التأمل فی حقیقة التوسل، ص۷۶.
  24. سبحانی، التوسل، ص۶۹.
  25. «حكم التوسل بالأنبياء والأولياء والصالحين وطلب المدد منهم»، سایت دار الإفتاء المصریة.
  26. حمیری، التأمل فی حقیقة التوسل، ص۴۸.
  27. رفاعی، التوصل الی حقیقة التوسل، ص۱۸۵.
  28. رفاعی، التوصل الی حقیقة التوسل، ص۱۸۶.
  29. سبکی، شفاء السقام، ص۳۰۵.
  30. سمهودی، وفاء الوفاء، ج۴، ص۱۹۶.
  31. سبکی، شفاء السقام، ص۳۰۵؛ سمهودی، وفاء الوفاء، ج۴، ص۱۹۶.
  32. بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۲۷.
  33. برای نمونه نگاه کنید به قمی، تفسیر قمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۱۶۸؛ بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۲۹۲.
  34. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۱۰۲، ص۲۴۷-۲۴۹.
  35. ابن‌تیمیه، مجموعة الرسائل والمسائل، ج۱، ص۲۲-۲۳.
  36. عبدالوهاب، کشف الشبهات، ۱۴۱۸ق، ص۵۱-۵۲.
  37. برای نمونه نگاه کنید به ابن‌باز، التوسل المشروع و توسل الممنوع، ص۳۵-۳۶.
  38. شوکانی، الدر النضید، ص۲۰.
  39. قسطلانی، المواهب اللدنیة، ج۳، ص۶۰۶.
  40. سمهودی، وفاء الوفاء، ج۴، ص۱۹۵.
  41. سمهودی، وفاء الوفاء، ج۴، ص۱۹۵-۱۹۶.
  42. سبحانی، التوسل مفهومه وأقسامه وحکمه فی الشریعة الإسلامیة الغرّاء، ص۵۲.
  43. کوثری، محق التقول فی مسألة التوسل، ص۴.
  44. کوثری، محق التقول فی مسألة التوسل، ص۵.
  45. سبکی، شفاء السقام، ص۲۹۳.
  46. سبحانی، آیین وهابیت، ص۱۴۶.
  47. رفاعی، التوصل الی حقیقة التوسل، ص۱۸۸-۱۸۹.
  48. ابن‌باز، مجموع فتاوی ابن‌باز، ج۵، ص۳۲۲.
  49. سمهودی، وفاء الوفاء، ج۴، ص۱۹۳.
  50. آلوسی، تفسیر روح المعانی، ج۶، ص۱۲۸.
  51. سبحانی، التوسل مفهومه وأقسامه وحکمه فی الشریعة الإسلامیة الغرّاء، ص۸۲.
  52. «حکم التوسل بالأنبیاء والأولیاء والصالحین وطلب المدد منهم»، سایت دار الإفتاء المصریة.
  53. کفعمی، المصباح، ۱۴۰۹ق، ص۲۴۷؛ حمیری، التأمل فی حقیقة التوسل، ص۴۴.
  54. سبحانی، التوسل مفهومه وأقسامه وحکمه فی الشریعة الإسلامیة الغرّاء، ص۲۴؛ حمیری، التأمل فی حقیقة التوسل، ۱۴۲۸ق، ص۴۴.
  55. سبحانی، التوسل مفهومه وأقسامه وحکمه فی الشریعة الإسلامیة الغرّاء، ص۲۲؛ البانی، التوسل، انواعه و احکامه، ۱۴۲۱ق، ص۳۰.
  56. برای نمونه نگاه کنید به ترمذی، سنن ترمذی، ۱۳۹۵ق، ج۵، ص۵۳۹؛ شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ۱۴۱۱ق، ص۴۱۶؛ سید بن طاووس، الاقبال، ۱۳۷۶ش، ص۱۷۷.
  57. سبحانی، التوسل مفهومه وأقسامه وحکمه فی الشریعة الإسلامیة الغرّاء، ص۲۲؛ حمیری، التأمل فی حقیقة التوسل، ۱۴۲۸ق، ص۴۴.
  58. کفعمی، المصباح، ۱۴۰۹ق، ص۲۴۷.
  59. برای نمونه نگاه کنید به علامه مجلسی، زاد المعاد، ۱۴۲۳ق، ص۲۷.
  60. سید بن طاووس، الاقبال، ج۱، ص۳۴۶.
  61. برای نمونه نگاه کنید به احمد بن حنبل، مسند احمد، ۱۴۲۱ق، ج۳۳، ص۱۴۶؛ سید بن طاووس، الاقبال، ج۱، ص۳۴۶.
  62. سبحانی، التوسل مفهومه وأقسامه وحکمه فی الشریعة الإسلامیة الغرّاء، ص۲۵-۲۶.
  63. برای نمونه نگاه کنید به شیخ مفید، المقنعة، ص۱۹۰.
  64. برای نمونه نگاه کنید به سبحانی، التوسل مفهومه وأقسامه وحکمه فی الشریعة الإسلامیة الغرّاء، ص۲۷-۳۲ و ۳۹؛ حمیری، التأمل فی حقیقة التوسل، ص۴۵-۴۸.
  65. برای نمونه نگاه کنید به نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، ۱۳۷۴ش، خطبه ۱۱۰، ص۱۶۳.
  66. برای نمونه نگاه کنید به سبحانی، التوسل مفهومه وأقسامه وحکمه فی الشریعة الإسلامیة الغرّاء، ص۲۷-۳۲ و ۳۹؛ حمیری، التأمل فی حقیقة التوسل، ص۴۵-۴۸.
  67. سبحانی، التوسل مفهومه وأقسامه وحکمه فی الشریعة الإسلامیة الغرّاء، ص۱۱۷.
  68. حمیری، التأمل فی حقیقة التوسل، ص۸-۱۱.

یادداشت

منابع

  • ابن أبی الحدید، عبدالحمید بن هبةالله، شرح نهج البلاغة، محقق محمد أبوالفضل ابراهیم، قم، مکتبة آیت الله المرعشی، ۱۴۰۴ق.
  • ابن الاثیر، أسدالغابة فی معرفة الصحابة، بیروت، بی‌نا، ۱۴۱۷ق.
  • ابن المغازلی، علی بن محمد، مناقب أمیر المومنین علی بن أبی طالب، صنعاء، دارالآثار، ۱۴۲۴ق.
  • ابن حجر عسقلانی، احمدبن علی، فتح الباری شرح صحیح البخاری، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا.
  • ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، بیروت، دارصادر، بی‌تا.
  • ابن ماجه، محمدبن یزید، سنن ابن ماجه، مصحح محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، جمعیه المکنز الاسلامی، ۱۴۲۱ق.
  • ابن هشام، السیرة النبویة، قاهره، بی‌نا، ۱۳۸۳ق.
  • بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، استانبول، بی‌نا، ۱۴۰۱ق.
  • جوهری بصری، احمد بن عبدالعزیز، السقیفة و فدک، محقق محمد هادی امینی، تهران، مکتبة نینوی الحدیثة، بی‌تا.
  • جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، بیروت، دارالمعرفة، الطبعة الثالثة، ۱۴۲۹ق.
  • دحلان، احمد زینی، الدرر السنیة فی الرد علی الوهابیة، بیروت، المکتبة الثقافیه، بی‌تا.
  • رفاعی، محمد نسیب، التوصل إلی حقیقة التوسل المشروع والممنوع، بیروت، بی‌نا، ۱۳۹۴ق.
  • سبحانی تبریزی، جعفر، التوسل مفهومه واقسامه وحکمه، بی‌جا، بی‌نا، ۱۴۱۵ق.
  • سبحانی، جعفر، «توسل»، در دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، ۱۳۸۳ش.
  • سبکی، علی بن عبدالکافی، شفاء السقام فی زیارة خیر الأنام، به کوشش محمد رضا حسینی جلالی، قم، بی‌نا، ۱۴۱۹ق.
  • سمهودی، علی بن عبدالله، وفاء الوفاء بأخبار دارالمصطفی، بیروت، بی‌نا، ۱۴۰۴ق.
  • سیوطی، جلال الدین، الدرر المنثور فی تفسیر بالمأثور، قم، مکتبة آیت الله المرعشی، ۱۴۰۴ق.
  • صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الأمالی، تهران، نشر کتابچی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ش.
  • طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، بیروت، موسسة الاعلمی، بی‌تا.
  • طباطبایی محمد حسین، تفسير الميزان‏، ترجمه محمد باقر موسوى همدانى، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم، چ5، 1374ش.
  • طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، محقق حمدی بن عبدالمجید السلفی، قاهره، مکتبة ابن تیمیه، بی‌تا.
  • طبری، احمدبن عبداللَّه، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی‌القربی، قاهره مکتبة القدسی، ۱۳۵۶ق.
  • فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، قم، انتشارات رضی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
  • مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴ق.
  • مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، محقق محمدباقر محمودی، بیروت، داراحیاءالتراث العربی، بی‌تا.
  • مفید، محمد بن محمد، الجمل، قم، مکتب‌ الاعلام‌ الاسلامی‌، ۱۴۱۶ق.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۷۷ش.
  • نبهانی، یوسف بن اسماعیل، شواهد الحق فی الاستغاثة بسید الخلق، بیروت، بی‌نا، ۱۴۱۷ق.
  • نهج البلاغه، محقق عزیز الله عطاردی قوچانی، تهران، بنیاد نهج البلاغه، ۱۴۱۳ق.
  • هیثمی، علی بن ابوبکر، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت، بی‌نا، ۱۴۰۸ق.

پیوند به بیرون