اسیر

مقاله قابل قبول
عدم جامعیت
نیازمند خلاصه‌سازی
از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از اسرا)

اسیر کسی که در درگیری مسلحانه به‌دست نیروهای دشمن گرفتار شود یا بر اساس تعهدات عرفی و الزامات قانونی تحت سلطه دیگری قرار بگیرد. احکام اسیر در دین اسلام ذیل مباحث جهاد قرار دارد. در قرآن به چگونگی رفتار با اسیران اشاره شده است.

تأمین نیازهای اولیه و احسان به اسیر، حفظ امنیت اسیر و احترام به سران و بزرگان اسرا ازجمله حقوق ذکر شده برای اسیر در متون دینی است. پس از گرفتن اسیران، احکامی چون جلوگیری از فرار با افزایش اقدامات احتیاطی، عدم جواز کشتن، معاوضه، آزادسازی در قبال دریافت هزینه (فدیه) یا بدون آن و دعوت به اسلام درباره اسرا توسط مسلمانان اجرا می‌گردد.

گرفتن اسیر قبل از پیروزی کامل در جنگ، در هنگام عهد و پیمان و در ماه‌های حرام ممنوع اعلام شده است. در مقابل پس از پیروزی کامل و تسلط بر دشمن، هنگام نقض پیمان و توطئه‌گری و همچنین درباره کسانی که از دشمنان پشتیبانی کرده‌اند، گرفتن اسیر جایز دانسته شده است. در روایات، از به اسارت درآمدن به دست دشمن بدون مقاومت نهی شده است تا جایی که اگر شخصی به علت کم‌کاری به دست دشمن اسیر شد، فدیه آزادی او از بیت‌المال پرداخت نمی‌شود و خانواده او باید فدیه را پرداخت کنند.

کتاب «سرنوشت اسیر در اسلام، بررسی تاریخی فقهی» به نویسندگی سید علی میرشریفی به زبان فارسی و کتاب «الاسیر فی الاسلام» اثر علی احمدی میانجی به زبان عربی ازجمله کتاب‌هایی هستند که درباره اسیر و اسارت و نحوه برخورد با اسیران از نگاه اسلام پرداخته‌اند.

پیشینه و جایگاه

پیشینه اسیر گرفتن در جنگ را به تاریخ جنگ میان انسان‌ها بازگردانده‌اند.[۱] گرفتن اسیر به‌عنوان غنیمت جنگی یا برای تضعیف نیروی نظامی طرف مقابل در درگیری‌های مسلحانه مرسوم بوده و رفتاری هم که با اسرا می‌شد، با توجه به مکاتب و مذاهب مختلف، متفاوت بوده است.[۲] گرفتن اسیر در عصر انبیا نیز رایج بود؛ چنانچه در آیاتی از قرآن به پیامبران گذشته امر می‌کند تا زمین‌‌گیر شدن کامل دشمن، حق گرفتن اسیر ندارند یا در آیه ۲۴۶ سوره بقره از وجود اسیرانی از بنی‌اسرائیل در نزد دشمنانشان خبر داده است.[۳]

قواعد حاکم بر رفتار با اسیران به‌ویژه اسیران جنگی در دوران معاصر از جنبه‌های بارز حقوق بشردوستانه محسوب می‌شود.[۴] در متون اسلامی، چگونگی رفتار با اسرای جنگی، حقوق اسیران، احکام اسارت، موارد جواز یا ممنوعیت گرفتن اسیر و ... از مسائل مطرح ذیل بحث جهاد در کتب فقهی[۵] و همچنین آیات جهاد در کتب تفسیری[۶] است. به گفته پژوهشگران، اصول رفتار انسانی با اسیران و حمایت از حقوق آنان، قرن‌ها پیش از مطرح شدن این اصول در حقوق بین‌الملل بشردوستانه جدید، در آموزه‌های اسلامی وجود داشته است.[۷]

مفهوم‌شناسی

اسیر هر فرد نظامی مسلحی است که در نبرد مسلحانه به‌‌دست نیروهای دشمن افتاده‌ باشد.[۸] فرد اسیر را نیز از آن جهت که با ریسمان چرمی به نام «إسار» یا «أسْر» می‌بستند، اسیر نامیده‌اند.[۹] پژوهشگرانی مانند حسن مصطفوی صاحب کتاب التحقیق با توسعه مفهوم اسیر، آن را بر هر شخصی که محبوس و تحت سلطه باشد، چه با قیود ظاهری و چه با تعهدات عرفی و الزامات قانونی، مانند عبد و زندانی نیز شامل دانسته است.[۱۰]

واژه اسیر در اصطلاح فقهی بیشتر بر مردان کافر یا باغی[یادداشت ۱] اطلاق می‌شود که در جنگ با مسلمانان دستگیر شوند و درباره کودکان یا زنان دستگیر شده، واژه «سَبْی» یا «سبایا» استفاده می‌شود؛[۱۱] البته معنای سبی را عام‌تر از معنای اسیر دانسته‌اند.[۱۲] [یادداشت ۲]

واژه اسیر و مشتقات آن چندین بار در قرآن ذیل واژگانی چون «اُساری»،[۱۳] «اَسری»،[۱۴] «تأسرون»[۱۵] و «اسیراً»[۱۶] استفاده شده و به مسئله اسارت و اسیر گرفتن اشاره دارند.[۱۷] همچنین عبارت «فَشُدُّوا الْوَثاقَ»[۱۸] به معنای محکم بستن طناب کسانی که به اسارت گرفته شده‌اند[۱۹] و واژه «خُذوهُم»[۲۰] را کنایه از گرفتن اسیر دانسته‌اند.[۲۱]

موارد جواز گرفتن اسیر

در متون دینی گرفتن اسیر پس از پیروزی کامل بر دشمن، هنگام نقض پیمان صلح، توطئه‌گری و پشتیبانی از دشمن جایز شمرده شده است.

پس از پیروزی کامل

به گفته علامه طباطبایی، عبارت «فَشُدُّوا الوَثاق» در آیه ۴ سوره محمد، کنایه از گرفتن اسیر پس از خاتمه جنگ به سود مسلمانان است.[۲۲] آیت الله مکارم شیرازی بر آن است که آیه ۶۷ سوره انفال دو نکته نظامی و انسانی در بردارد: نخست اینکه مسلمانان نباید پیش از شکست کامل دشمن، به فکر اسیر گرفتن باشند؛ اسیر گرفتن تنها در صورتی مجاز است که اطمینان کامل از پیروزی بر دشمن حاصل شود؛ دوم اینکه به محض اطمینان از شکست دشمن، از کشتن باید دست برداشت و به اسیر کردن دشمن بسنده کرد.[۲۳] از نظر وی، براساس آیه ۶۷ انفال، هر گاه در میان اسیران جنگی، افراد خطرناکی باشند که آزادی آنها موجب برپاشدن جنگ و به خطر افتادن مسلمانان شود، مسلمانان حق کشتن آنها را دارند.[۲۴]

پشتیبانی از دشمن

اسیر کردن کسانی که از دشمنانِ مسلمانان در هنگام نبرد پشتیبانی کنند، اگرچه خود مستقیما وارد جنگ با مسلمانان نشده باشند، جایز شمرده شده است. طبق آیه ۲۶ سوره احزاب به مسلمانان اجازه داده شد گروهی از بنی‌قریظه را که در جنگ احزاب به مشرکان کمک کردند، به اسارت درآورند.[۲۵]

نقض پیمان صلح

نقض پیمان صلح توسط دشمنان، یکی از موارد جواز گرفتن اسیر دانسته شده است؛ طبق آیه ۵ سوره توبه مسلمانان درباره نقض‌کنندگان صلح می‌توانند چهار حکم: کشتن، اسیرکردن، محاصره و به کمین نشستن را به تناسب موقعیت زمانی و مکانی به اجرا گذارند.[۲۶]

توطئه‌گری

توطئه علیه مسلمانان از دیگر عوامل جواز گرفتن اسیر است. به گفته مفسران ذیل آیه ۹۱ سوره نساء، منافقان برای آسوده‌خاطر بودن از سوی مسلمانان و همچنین قوم خود، نفاق پیشه کرده بودند و اگرچه در ظاهر ادعای اسلام آوردن داشتند؛ ولی در نهان بر ضد مسلمانان توطئه می‌کردند؛ به همین دلیل به آنان گفته شد در صورت ادامه دادن رَویّه خود و دست برنداشتن از ستیزه‌جویی، یا باید اسیر شوند یا کشته شوند.[۲۷]

موارد ممنوعیت گرفتن اسیر

گرفتن اسیر در مواقع و مکان‌هایی همچون قبل از پیروزی کامل بر دشمن، ماه‌های حرام و در زمان عهد و پیمان با دشمن، ممنوع اعلام شده است.

قبل از پیروزی کامل بر دشمن

فقها با استناد به آیاتی از قرآن[یادداشت ۳]، به‌عنوان یک تاکتیک جنگی، گرفتن اسیر را پیش از پایان یافتن جنگ و پیروزی کامل مسلمانان بر دشمنان، سزاوار ندانسته‌اند؛[۲۸] چون باعث کاهش توان رزمی مسلمانان هنگام گرفتن اسیر و حفاظت از آنان می‌شود و ممکن است به شکست سپاه اسلام منجر شود.[۲۹]

به گفته علامه طباطبایی، در تفسیر آیات ۶۷-۷۰ سوره انفال، رسم و سنت پیامبران پیش از پیامبر اسلام(ص) این بود که هنگام پیروزی بر دشمنان، آنها را می‌کشتند و با کشتن آنها، از دیگران زهرچشم می‌گرفتند. رسم آنان اسیر گرفتن و آزاد کردن نبود، مگر پس از آنکه دین و آیینشان در میان مردم استقرار یافته و استوار می‌شد. در این صورت، اسیر را نمی‌کشتند، بلکه با منت گذاشتن بر او یا گرفتن فدیه، آزادش می‌کردند؛ چنانکه پس از رواج دین اسلام و استقرار حکومت پیامبراسلام(ص) در حجاز و یمن، آیه ۴ سوره محمد خطاب به پیامبر(ص)، اسیرگرفتن و آزاد کردن آنها را با فدیه و یا بدون فدیه تجویز کرد.[۳۰]

در زمان عهد و پیمان

زمانی که مسلمانان به صورت یک طرفه یا دو طرفه پیمان ترک مخاصمه با دشمنان خود بسته باشند، گرفتن اسیر از آنان جایز نیست؛ چنانکه پیامبر اکرم(ص) در سال نهم هجری، چهار ماه به مشرکان فرصت داد وضع خود را با مسلمانان روشن کنند و پس از پایان این مهلت به مسلمانان اجازه داد با دشمن بجنگند یا آنان را اسیر کنند.[۳۱]

در ماه‌های حرام

در اسلام، جنگ و به تَبَع آن گرفتن اسیر در ماه‌های ذی‌القعده، ذی‌الحجة، محرم و رجب، حرام دانسته شده است.[۳۲] طبق آیات ۲۱۷ سوره بقره درباره جنگ در ماه‌های حرام و همچنین آیه پنجم سوره توبه که گرفتن اسیر و جنگ با مشرکین را به انقضای ماه‌های حرام موکول کرده است؛[۳۳] در این مدت مسلمانان نباید به جنگ و گرفتن اسیر اقدام کنند و سیره پیامبر اسلام(ص) نیز این حکم را تأیید می‌کند.[۳۴] البته در صورتی که دشمنان، حرمت این ایام را نگه نداشتند و به مسلمانان حمله کردند، می‌توان مقابله به مثل کرد و با آنان جنگید.[۳۵]

حقوق اسیر

در متون دینی برای اسیر حقوقی چون تأمین نیازهای اولیه، حفظ امنیت، احترام به سران و بزرگان اسرا، احسان به اسیر ذکر شده است.

تأمین نیازهای اولیه و احسان به اسیر

بر اساس روایتی از امام صادق(ع) تامین نیاز اولیه اسیر ازجمله غذا و نوشیدنی، بر اسیرکننده لازم است چه اسیر کافر باشد چه غیرکافر و اگرچه حکم قتل او هم صادر شده باشد.[۳۶]

احسان و نیکی کردن به اسرا و همچنین تامین نیازهای او در دین اسلام لازم شمرده شده،[۳۷] تا جایی که طبق آیه پنجم تا هشتم سوره انسان، احسان به اسیر از صفات ابرار معرفی شده است[۳۸] و در روایات نیز به نیکی با اسرا سفارش شده است.[۳۹] این در حالی است که طبق گزارشات تاریخی در دوران جاهلیت اسیران جنگی در معرض انواع شکنجه‌ها، قطع عضو و حتی قربانی شدن به درگاه خدایان قرار داشتند.[۴۰]

بر اساس گزارشات تاریخی امام علی(ع) در وصیت به فرزندش امام حسن(ع) به مدارا با ابن ملجم که اسیر شده بود، سفارش زیادی کرد و حتی فرمود از همان غذایی که خود می‌خورید به او بخورانید.[۴۱]

احترام به سران و بزرگان اسرا

طبق گزارش کتاب دلائل الامامه، زمانی که اسرای ایرانی را که در میانشان دختران کسری پادشاه ایران بودند به مدینه وارد کردند، عمر بن خطاب درصدد فروش اسرا و همچنین به کار گرفتن آنان برای انجام کارهای سخت برآمد؛ ولی امام علی(ع) با استناد به سخن پیامبر اسلام(ص) مبنی بر احترام گذاشتن به بزرگان اقوام دیگر با این کار مخالفت کرد.[۴۲]

احکام اسارت

در متون دینی، برای اسیری که در پایان جنگ به اسارت در می‌آید، احکامی ذکر شده است؛ محصور کردن و جلوگیری از فرار اسیر، عدم جواز کشتن اسیر، معاوضه اسیر، آزادسازی اسیر در قبال دریافت هزینه (فدیه) یا بدون آن، بردگی مردان اسیر، ازدواج با زنان اسیر و دعوت اسرا به اسلام ازجمله مواردی است که درباره آن احکامی صادر شده است. البته برخی از این احکام به دلیل اقتضائات زمانی و مکانی از دائره اجرا خارج شده و دیگر مورد بحث نیست؛ چنانچه محقق اردبیلی درباره تمامی احکام معتقد است: هیچ حکمى کلیت ندارد؛ زیرا روشن است که احکام به اعتبار خصوصیات، اوضاع، احوال، زمان‏‌ها، مکان‏‌ها و اشخاص مختلف تغییر می‌کنند. [۴۳]

دربند کردن و عدم جواز کشتن

طبق آیات قرآن کشتن اسیر پس از پیروزی جایز نیست؛ مگر اینکه سابقه جنایت یا فتنه داشته باشند؛ چنانکه پیامبر اسلام(س) پس از جنگ بدر، به قتل عقبة بن ابی محیط و نضر بن حارث و پس از جنگ احد به کشتن ابی عزة شاعر و معاویة بن نضر دستور داد.[۴۴] طبق آیه ۴ سوره محمد، مسلمانان باید با افزایش اقدامات احتیاطی و محکم بستن اسرا، از فرار اسیران و ملحق شدن دوباره به دشمن و تضعیف لشکر اسلام جلوگیری کنند.[۴۵]

معاوضه و آزادسازی

مبادله اسیران از اهل بَغْی با اسیران اهل عدل(در مقابل اهل بغی و فرمانبرداران از امام را گویند) جایز شمرده شده است. البته اگر دشمنان اقدام به مبادله نکنند و اسیران مسلمان را زندانی کنند، مسلمانان نیز می‌توانند اسیران باغی را به زندان بیفکنند.[۴۶]

آزادسازی اسرا هم با دریافت فدیه( چیزی که در برابر آزادیِ اسیر گرفته می‌شود) و هم بدون دریافت آن بسته به نظر حاکم اسلامی طبق مصلحت جامعه اسلامی[۴۷] جایز دانسته شده است؛[۴۸] اگرچه برخی مانند فخر رازی در تفسیر مفاتیح الغیب معتقدند، تقدم واژه «مَنّاً» بر «فِداءً» در آیه ۴ سوره محمد، [یادداشت ۴] ترجیح حرمت نفس بر گرفتن مال است و در صورت امکان باید بر اسیر منت نهاد و او را بدون دریافت فدیه آزاد کرد.[۴۹] گزارش‌های متعددی نیز از سیره پیامبر اسلام وجود دارد که اسیرانی را در جنگ بدر، بعد از صلح حدیبیه و در جاهای دیگر بدون دریافت فدیه، آزاد کرد.[۵۰] همچنین در منابع تاریخی آمده است کسانی که توانایی پرداخت فدیه را نداشتند، ملزم به آموزشِ سوادِ خواندن و نوشتن به کودکان یا مسلمانان شدند و پیامبر این کار آنان را به عنوان فدیه آنها قرار داد.[۵۱]

اسلام آوردن اسیر

اسلام آوردن اسیر جنگی در سه حالت تصویر شده است: ۱- قبل از دستگیری، ۲- بعد از دستگیری در بحبوحه جنگ، ۳- بعد از دستگیری در پایان جنگ،[۵۲] در هریک از این سه حالت احکام خاصی برای اسیر بیان شده است. در حالت اول (اسلام آوردن قبل از دستگیری) به گفته علامه حلی در کتاب تحریر الاحکام، کشتن، برده گرفتن، فدیه گرفتن و مبادله چنین اسیری جایز نیست.[۵۳] در حالت دوم که در هنگام جنگ دستگیر شود و حالت سوم که پس از جنگ دستگیر شود و اعلام اسلام نماید، کشتن او ساقط می‌شود؛ ولی امام مسلمانان در اجرای احکام سه‌گانه (بردگی، فدیه گرفتن و معاوضه) درباره او مخیر است.[۵۴] البته در مقابل این قول، مفسرانی چون طبرسی و قطب راوندی گفته‌اند اسیر در هر حالتی دستگیر شود و اظهار اسلام نماید همه احکامی که درباره دیگر اسیران اجرا می‌شود از او ساقط خواهد شد و در جرگه مسلمانان در می‌آید.[۵۵]

دعوت به اسلام

به گفته فضل بن حسن طبرسی در تفسیر مجمع البیان واژه «خیراً» در آیه ۷۰ سوره انفال به معنای اسلام و نور ایمان، اشاره به یکی از وظایف پیامبر نسبت به اسیران دارد که همان دعوت کردن آنان به اسلام است.[۵۶] البته به این نکته نیز اشاره شده است که تظاهر به اسلام به قصد خیانت به مسلمانان باید مورد توجه باشد و به اسیران نیز اخطار عدم خیانت داده شود.[۵۷]

نهی از به اسارت درآمدن

در جوامع روایی، روایاتی در نهی از تسلیم شدن و به اسارت درآمدن به دست دشمن بدون مقاومت نقل شده است. در این روایات تأکید شده که اهل بیت(ع) تا حد امکان از اسیر و ذلیلِ دشمن شدن، اجتناب می‌کنند[۵۸] و در صورت توانایی بر جنگ، اسیر شدن را مذموم دانسته‌اند.[۵۹] همچنین بر اساس روایتی از امام علی(ع) اگر مسلمانی بر اثر کم‌کاری و عدم مقاومت به اسارت دشمن درآید، فدیه آزادی او از بیت‌المال پرداخت نمی‌شود و خانواده او از مال خود باید فدیه آزادی او را بپردازند.[۶۰]

تک‌نگاری

تصویر کتاب سرنوشت اسیر در اسلام

درباره مسئله اسیر و اسارت از دیدگاه آموزه‌های اسلامی کتاب‌هایی به رشته تحریر درآمده است:

  • کتاب «سرنوشت اسیر در اسلام، بررسی تاریخی فقهی» به نویسندگی سید علی میرشریفی به موضوع جنگ و جهاد، اسارت و اسیر، برده و برده‌داری از نظر تاریخی و فقهی در دین اسلام پرداخته است. این کتاب توسط انتشارات سمت در سال ۱۳۹۵ش منتشر شد و دو جایزه شایسته تقدیر سومین دوره جشنواره علمی نشان دهخدا در سال ۱۳۹۶ش و همچنین شایسته تقدیر نوزدهمین دوره کتاب سال حوزه در سال ۱۳۹۶ش را کسب کرد.[۶۱]
  • الاسیر فی الاسلام اثر علی احمدی میانجی به زبان عربی به دیدگاه اسلام درباره اسیر و اسارت و نحوه برخورد با اسیران از نگاه اسلام پرداخته است. این کتاب توسط انتشارات دفتر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم منتشر شده است.[۶۲]

پانویس

  1. احمدی میانجی، الاسیر فی الاسلام، ۱۴۱۱ق، ص۵۷.
  2. پروین و زرشگی، «تحلیل حقوق اسیران جنگی از منظر اسلام و فقهای مسلمان»، ص۱۰.
  3. صادقی، «اسارت»، ص۶۰۶.
  4. ضیائی بیگدلی، «حقوق جنگ و رفتار با اسیران»، ص۱۵۹.
  5. نجفی، جواهر الکلام، دار الاحیاء التراث العربی، ج۲۱، ص۱۲۲-۱۲۶؛ زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلته، ۱۴۱۸ق، ج۸، ص۵۹۱۰ و ۵۹۱۷؛ فضل الله، کتاب الجهاد، ۱۴۱۸ق، ص۳۰۴.
  6. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۲۲۵؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۶۱۱؛ ج۳، ص۱۳۷؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۸، ص۴۵.
  7. فضائلی، «اصول حاکم بر رفتار با قربانیان مخاصمات مسلحانه ...»، ص۱۱۱؛ ضیائی بیگدلی، «حقوق جنگ و رفتار با اسیران»، ص۱۶۱؛ پروین و زرشگی، «تحلیل حقوق اسیران جنگی از منظر اسلام و فقهای مسلمان»، ص۱۱.
  8. گوینده، «اسیر جنگی».
  9. ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژه؛ راغب اصفهانی، مفردات، ذیل واژه أسر؛ دهخدا، لغت‌نامه دهخدا، ذیل واژه؛ جمعی از نویسندگان، اسلام و اسیر، زمزم هدایت، ص۱۳.
  10. مصطفوی، التحقیق، ذیل واژه أسر.
  11. الزحیلی، الفقه الاسلامی و ادلته، ۱۴۱۸ق، ج۸، ص۵۹۱۰؛ فضل الله، کتاب الجهاد، ۱۴۱۸ق، ص۳۰۴؛ انصاری، الموسوعة الفقهیة المیسرة، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۱۵۴ و ۱۵۵؛ احمدی میانجی، الاسیر فی الاسلام، ۱۴۱۱ق، ص۵۶.
  12. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۹، ص۱۳۴.
  13. سوره بقره، آیه ۸۵.
  14. سوره انفال، آیه ۶۷ و ۷۰.
  15. سوره احزاب، آیه ۲۶.
  16. سوره انسان، آیه ۸.
  17. احمدی میانجی، الاسیر فی الاسلام، ۱۴۱۱ق، ص۵۶.
  18. سوره محمد، آیه ۴.
  19. جمعی از نویسندگان، اسلام و اسیر، زمزم هدایت، ص۱۳.
  20. سوره نساء، آیات ۸۹-۹۰؛ سوره توبه، آیه ۵.
  21. صادقی، «اسارت»، ص۶۰۶.
  22. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۲۲۵.
  23. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۷، ص۲۴۴.
  24. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۷، ص۲۴۷.
  25. صادقی، «اسارت»، ص۶۰۷.
  26. صادقی، «اسارت»، ص۶۰۷.
  27. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۱۳۷؛ صادقی، «اسارت»، ص۶۰۷.
  28. علامه حلی، منتهی المطلب، ۱۴۱۲ق، ج۱۴، ص۲۰۳؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۳۹.
  29. فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۱۳ق، ج۲۸، ص۴۵؛ صادقی تهرانی، الفرقان، ج۲۶-۲۷، ص۸۹؛ صادقی، «اسارت»، ص۶۰۸.
  30. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۹، ص۱۳۵ و۱۳۶.
  31. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۹، ص۱۵۱.
  32. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۹، ص۲۶۹.
  33. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۱۲.
  34. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۱۷۷-۱۶۷.
  35. صادقی، «اسارت»، ص۶۰۹.
  36. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۳۵.
  37. علامه حلی، منتهی المطلب، ۱۴۱۲ق، ج۱۴، ص۲۴۱.
  38. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱۰، ص۶۱۷؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۲۰، ص۱۲۶-۱۲۷.
  39. طوسی، التهذیب، ۱۴۱۲ق، ج۵، ص۱۲۰-۱۲۱.
  40. احمدی میانجی، الاسیر فی الاسلام، ۱۴۱۱ق، ص۱۱۶.
  41. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۲، ص۲۸۷.
  42. طبری، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۱۹۴.
  43. اردبیلی، مجمع الفائده، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۴۳۶.
  44. صادقی، «اسارت»، ص۶۱۰.
  45. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۱۴۶-۱۴۷.
  46. علامه حلی، تذکرة‌ الفقهاء، ۱۴۱۴ق، ج۹، ص۴۲۴.
  47. ابن حیون، دعائم الاسلام، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۲۷۷.
  48. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۹، ص۱۳۷.
  49. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۸، ص۳۹.
  50. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۱۸۶؛ الزحیلی، الفقه السلامی و ادلته، ۱۴۱۸ق، ج۸، ص۵۹۱۷.
  51. ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۱۱۹-۱۲۰.
  52. جمعی از نویسندگان، اسلام و اسیر، نشر زمزم هدایت، ص۱۵.
  53. علامه حلی، تحریر الاحکام، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۶۲-۱۶۳؛ جمعی از نویسندگان، اسلام و اسیر، نشر زمزم هدایت، ص۱۶.
  54. علامه حلی، تحریر الاحکام، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۶۲-۱۶۳؛ جمعی از نویسندگان، اسلام و اسیر، نشر زمزم هدایت، ص۱۸.
  55. قطب راوندی، فقه القرآن، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۳۴۷؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۱۴۷.
  56. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۸۶۰.
  57. طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۱۰، ص۳۶.
  58. شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۸.
  59. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۳۴.
  60. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۳۴.
  61. «کتابشناسی سرنوشت اسیر در اسلام»، سایت سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت).
  62. احمدی میانجی، الاسیر فی الاسلام، ۱۴۱۱ق، مقدمه ناشر، ص۴.

یادداشت

  1. باغی کسی است که علیه امام عادل خروج کند. جنگ با چنین شخصی و کشتن او بر امام جایز و بلکه واجب است.(طوسی، النهایة، ۱۴۰۰ق، ص۲۹۶؛ علامه حلی، قواعد الاحکام،‌ ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۵۲۲)
  2. چون در ریشه لغت اسیر بستن لحاظ شده است سَبْی می‌تواند برکسانی اطلاق شود که در میدان نبرد به اسارت در نیامده‌اند و نیازی به بستن دست و پایشان نیست مانند خانواده و زن و فرزندان مردان جنگی. المیزان، ج۹، ص۱۳۴.
  3. در آیات ۶۷ سوره انفال و چهارم سوره محمد، از واژه «اثخان» استفاده شده است که مفسران آن را به کشتار دشمنان، (ابن عاشور، التحریر و التنویر، الدار التونسیه للنشر، ج۲۶، ص۷۹.) استقرار پایه‌های حکومت اسلامی (طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۹، ص۱۳۴.) و محکم شدن جای پای در میدان نبرد (صادقی تهرانی، الفرقان، ۱۳۶۵ش، ج۹-۱۰، ص۲۹۲.) تفسیر کرده‌اند.
  4. حَتَّىٰ إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً

منابع

  • ابن‌حیون، نعمان بن محمد مغربی‏، دعائم الاسلام، قم، موسسه آل البیت، ۱۳۸۵ق.
  • ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی،‏ بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
  • احمدی میانجی، علی، الاسیر فی الاسلام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
  • اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح إرشاد الأذهان، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۰۳ق.
  • الزحیلی، وهبة، الفقه الاسلامی و ادلته، دمشق، دارالفکر، ۱۴۱۸ق.
  • انصاری، محمدعلی، موسوعة الفقیه المیسرة، قم، مجمع فکر الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
  • پروین، خیرالله و محمد زرشکی، تحلیل حقوق اسیران جنگی از منظر اسلام و فقهای مسلمان، در فصلنامه مطالعات دفاع مقدس، شماره۲۳، ۱۳۹۹ش.
  • جمعی از نویسندگان پژوهشکده تحقیقات اسلامی، اسیر و اسلام، قم، نشر زمزم هدایت، بی‌تا.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ش.
  • ذهبی، شمس‌الدین محمد، تاریخ الاسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۹ق.
  • راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان داوودی، بیروت-دمشق، دارالقلم-الدارالشامیة، ۱۴۱۲ق.
  • شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۴۱۳ق.
  • صادقی تهران، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن، قم، نشر فرهنگ اسلامی، ۱۴۰۶ق.
  • صادقی فدکی، سید جعفر، «اسارت»، در دائره المعارف قرآن کریم، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۲ش.
  • ضیایی بیگدلی، محمدرضا، «حقوق جنگ و رفتار با اسیران جنگی»، در نشریه حقوقی بین‌المللی، شماره ۸، ۱۳۶۶ش.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الاعلمی، چاپ دوم، ۱۳۹۰ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.
  • طبری آملی صغیر، محمد بن جریر بن رستم‏، دلائل الامامة، قم، نشر بعثت، ۱۴۱۳ق.
  • طبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۱۲ق.
  • طوسی، محمد بن حسن، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۰ق.
  • طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۱۲ق.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، تحریر الأحکام الشرعیة علی مذهب الإمامیة، قم، مؤسسه امام صادق علیه السلام، ۱۴۲۰ق.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقها، قم، موسسه آل البیت، ۱۴۱۴ق.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام فی معرفة الحلال و الحرام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، مشهد، مجمع البحوث الإسلامیة، ۱۴۱۲ق.
  • فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، بیروت، دار احیا التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
  • فضائلی، مصطفی، «اصول حاکم بر رفتار با قربانیان مخاصمات مسلحانه از نگاه اسلام و حقوق بشر دوستانه ...»، در فصلنامه پژوهش تطبیقی حقوق اسلام و غرب، سال هشتم، شماره ۱، ۱۴۰۰ش.
  • فضل‌الله، سید محمدحسین، کتاب الجهاد، بیروت، دارالملاک، ۱۴۱۸ق.
  • قطب راوندی، سعید بن هبة الله‏، فقه القرآن، قم، کتابخانه عمومی حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۰۵ق.
  • «کتابشناسی سرنوشت اسیر در اسلام»، سایت سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت).
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ش.
  • گوینده، حمید، «اسیر جنگی»، در دانشنامه ایران، سایت دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۳۹۹ش، تاریخ بازدید: ۱۸ شهریور ۱۴۰۰ش.
  • مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیا التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، مرکز الکتاب للترجمة و النشر، ۱۴۰۲ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش.
  • نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، بیروت، دار احیا التراث العربی، ۱۴۰۴ق.