کُفْر به معنای انکار خدا از روی علم و آگاهی و باور نداشتن به نبوت پیامبر اکرم(ص) و انکار هر امری که منجر به انکار رسالت پیامبر اکرم(ص) شود نظیر انکار قرآن کریم و وجوب نماز. برای کفر در قرآن کریم، روایات اسلامی و کتاب‌های کلامی اقسامی نظیر کفر انکار، کفر عناد، ذکر شده است. در برخی از کتب کلامی کفر شیطان از قبیل کفر نفسانی دانسته شده است. از دیدگاه فقهی کفر گاهی در مقابل اسلام است که بیانگر تمایز دینی و مربوط به حیطه عملی مکلف است و فاقد آثاری نظیر طهارت ارث است و گاهی کفر در مقابل ایمان است که کفر کلامی گفته می‌شود و در اندیشه شیعیان کسانی که امامت ائمه(ع) را قبول نداشته باشند مؤمن نیستند.

اعتقادات شیعه
‌خداشناسی
توحیداثبات خداتوحید ذاتیتوحید صفاتیتوحید افعالیتوحید عبادیصفات ذاتصفات فعل
فروعتوسلشفاعتتبرکاستغاثه
عدل الهی
حُسن و قُبحبداءامر بین الامرین
نبوت
عصمت پیامبرانخاتمیتپیامبر اسلاممعجزهاصالت قرآن
امامت
باورهاعصمت امامانولایت تكوینیعلم غیبخلیفة‌اللهغیبتمهدویتانتظار فرجظهوررجعتامامت تنصیصی
امامانامام علیامام حسنامام حسینامام سجادامام باقرامام صادقامام کاظمامام رضاامام جوادامام هادیامام عسکریامام مهدی
معاد
برزخمعاد جسمانیحشرصراطتطایر کتبمیزان
مسائل برجسته
اهل‌بیتچهارده معصومکرامتتقیهمرجعیتولایت فقیهایمان مرتکب کبیره

مفهوم‌شناسی

کفر واژه‌ای عربی به معنای پوشاندن و پنهان کردن است[یادداشت ۱][یادداشت ۲] در کتاب معجم الفاظ الفقه الجعفری، کفر در شک داشتن به وجود خدا یا وحدانیت او، نبوت پیامبر اکرم(ص)، معاد و انکار یکی از ضروریات دین مانند وجوب نماز، وجوب حج، حرمت خمر؛ معنی شده است.[۱]

سید مرتضی کفر را همانند ایمان قلبی می‌داند و آن را در جهل، شک و یا اعتقاد داشتن به اموری (نظیر بدعت‌ها) می‌داند که در شناخت خداوند و توحید و عدل و رسالت پیامبر اسلام(ص) مانع ایجاد می‌کند و باعث استحقاق عقاب دائمی و عظیم می‌شود.[۲]

جایگاه و اهمیت

بحث با عنوان انکار ضروری دین (پذیرش اسلام و قبول نکردن حکمی از دین) در تشخیص کفر و جاری کردن حکم کافر و ارتداد از زمان محقق حلی فقیه و اصولی در قرن هفتم[۳] و پس از آن یحیی بن سعید حلی صاحب کتاب ٰالجامع للشرائع[۴] بوده است. چراکه قبل از ایشان حکم دائر مدار ضروری دین نبوده و در ذیل عناوینی نظیر استحلال (حلال را حرام و حرام را حلال شمردن) و ارتداد مطرح بوده است.[۵] از زمان مقدس اردبیلی از معاصران شیخ بهائی[۶] و پس از ایشان فاضل هندی از عالمان شیعه در قرن ۱۱ق[۷] عنوان منکر ضروری دین ملازم با تکذیب النبی(ص) برای تحقق کفر مطرح شد.

کفر در قرآن کریم

واژه کفر و مشتقات آن ۵۲۵ بار در قران کریم وارد شده است که ۲۳۲ بار در سوره‌های مکی و ۲۹۳ بار در سوره‌های مدنی مطرح شده است.[۸] از امام صادق(ع) روایت شده است که کفر در قرآن پنج گونه است:[۹]

اقسام کفر
۱-کفرجحودی(انکار کردن)
از روی علم
وَ لَمَّا جاءَهُمْ کتابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّـهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ وَ کانُوا مِنْ قَبْلُ یسْتَفْتِحُونَ عَلَی الَّذینَ کفَرُوا فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّـهِ عَلَی الْکافِرینَ  (ترجمه:و هنگامی که از طرف خداوند، کتابی برای آنها آمد که موافق نشانه‌هایی بود که با خود داشتند، و پیش از این، به خود نوید پیروزی بر کافران می‌دادند (که با کمک آن، بر دشمنان پیروز گردند.) با این همه، هنگامی که این کتاب، و پیامبری را که از قبل شناخته بودند نزد آنها آمد، به او کافر شدند لعنت خدا بر کافران باد.)[بقره–۸۹]
۲-کفر جحودی بدون علم وَ قالُوا ما هِی إِلاَّ حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما یهْلِکنا إِلاَّ الدَّهْرُ وَ ما لَهُمْ بِذلِک مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاَّ یظُنُّون (ترجمه:آنها گفتند: «چیزی جز همین زندگی دنیای ما در کار نیست گروهی از ما می‌میرند و گروهی جای آنها را می‌گیرند و جز طبیعت و روزگار ما را هلاک نمی‌کند!» آنان به این سخن که می‌گویند علمی ندارند، بلکه تنها حدس و گمان می‌زنند.)[جاثیه–۲۴]
۳-کفر برائت وَ قالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّـهِ أَوْثاناً مَوَدَّةَ بَینِکمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا ثُمَّ یوْمَ الْقِیامَةِ یکفُرُ بَعْضُکمْ بِبَعْضٍ وَ یلْعَنُ بَعْضُکمْ بَعْضاً وَ مَأْواکمُ النَّارُ وَ ما لَکمْ مِنْ ناصِرین. (ترجمه:(ابراهیم) گفت: «شما غیر از خدا بت‌هایی برای خود انتخاب کردهاید که مایه دوستی و محبت میان شما در زندگی دنیا باشد سپس روز قیامت از یکدیگر بیزاری می‌جویید و یکدیگر را لعن می‌کنید و جایگاه (همه) شما آتش است و هیچ یار و یاوری برای شما نخواهد بود!)[عنکبوت–۲۵]
۴-کفر به معنای ترک اوامر الهی فیهِ آیاتٌ بَیناتٌ مَقامُ إِبْراهیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً وَ للَّـهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیهِ سَبیلاً وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّـهَ غَنِی عَنِ الْعالَمین (ترجمه:در آن، نشانه‌های روشن، (از جمله) مقام ابراهیم است و هر کس داخل آن [خانه خدا] شود در امان خواهد بود، و برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آنها که توانایی رفتن به سوی آن دارند. و هر کس کفر ورزد (و حج را ترک کند، به خود زیان رسانده)، خداوند از همه جهانیان، بی‌نیاز است.)[آل عمران–۹۷]
۵-کفر به معنای ترک شکر قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیبْلُوَنی أَ أَشْکرُ أَمْ أَکفُرُ وَ مَنْ شَکرَ فَإِنَّما یشْکرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ کفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِی کریمٌ. (ترجمه:گفت: «این از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا میآورم یا کفران می‌کنم؟! و هر کس شکر کند، به نفع خود شکر می‌کند و هرکس کفران نماید (به زیان خویش نموده است، که) پروردگار من، غنی و کریم است!»)[نمل–۴۰]

ملاک و معیار تحقق کفر

علما عناوین زیر را به عنوان ملاک و معیار برای تحقق کفر عنوان نموده‌اند:

انکار ضروری دین

شیخ طوسی در کتاب النهایه انکار برخی از احکام خاص نظیر حلال دانستن گوشت خوک و یا خوردن خون را موجب تحقق یافتن کفر دانسته است و هیچ ضابطه‌ای برای این عنوان بیان نکرده است.[۱۰] ابن‌سعید حلی فقیه و اصولی در قرن هفتم هجری قمری در کتاب الجامع للشرائع،[۱۱] محقق حلی استاد علامه حلی در کتاب شرایع الإسلام[۱۲] علامه حلی فقیه و متکلم شیعه در قرن هشتم هجری در کتاب تحریرالاحکام [۱۳] و شهید اول در کتاب الدروس الشرعیه[۱۴] فقط عنوان ضروری دین را مطرح نموده‌اند و مصادیق آن را بیان نکرده‌اند. مقدس اردبیلی از معاصران شیخ بهایی[۱۵] و شیخ یوسف بحرانی(۱۱۰۷-۱۱۸۶ق)،[۱۶] برای تحقق کفر، ضروریاتی که منجر به انکار اسلام و تکذیب نبوت پیامبر(ص) شود را بیان نموده‌اند. شهید ثانی ضابطه کفر را انکار چیزی می‌داند که جزء دین شمرده شده است نظیر حلال دانستن زنا و کم یا زیاد کردن در تعداد نمازهای یومیه[۱۷] شیخ انصاری انکار ضروری دین را توسط کسی که آشنایی به احکام دین ندارد نظیر شخص تازه مسلمان شده موجب کفر نمی‌داند ولی کسی که آگاهی به مسائل دینی دارد انکار او را موجب کفرش دانسته است.[۱۸]

تکذیب پیامبر(ص)

مقدس اردبیلی انکار ضروری را به طور مستقل موجب کفر نمی‌داند و معتقد است کسی که یقین دارد پیامبر(ص) مطلبی را فرموده است و با این حال آن را انکار کند، در حقیقت تکذیب النبی(ص) کرده است.[۱۹] فاضل هندی ملاک اصلی برای تحقق یافتن کفر را، انکار چیزی که در دین است و اعتقاد به وجود چیزی که در دین وجود ندارد؛ می‌داند و معتقد است که این انکار و اعتقاد در حقیقت همان تکذیب پیامبر(ص) است.[۲۰] خویی[۲۱] امام خمینی،[۲۲]و فاضل لنکرانی[۲۳] از فقیهان مشهور معاصر(درگذشت:۱۳۸۶ش) نیز معتقد به این نظریه هستند.

خروج از دین

بحرالعلوم معتقد است که در کتاب و سنت عنوان خروج از دین یکی از معیارها و ملاک‌های صدق کفر دانسته شده است.[۲۴] بدین صورت که حکمی آنگونه از ضروریات دین باشد که انکارش مستلزم خروج از دین و موجب کفر باشد.[۲۵] خواه انکار اصول اعتقادی باشد یا احکام فرعی و در احکام فرعی خواه ضروری دین باشد یا غیر ضروری.[۲۶] ایشان روایت امام صادق(ع)[۲۷] [یادداشت ۳]را به عنوان دلیل بر دیدگاه خود[۲۸] عنوان می‌کند. ایشان با این استدلال خروج از دین را عین کفر دانسته است.[۲۹]

ملاک و معیار کفر در نگاه متکلمان

متکلمان ملاک و معیار کفر را در سه چیز دانسته‌اند[۳۰]

  1. انکار امری که لازمه ایمان است مانند انکار توحید، نبوت و معاد.
  2. انکار امری که منجر به انکار رسالت پیامبر اکرم(ص) شود مانند انکار امامت و ولایت و انکار وجوب نماز.
  3. انکار امری که علم و یقین دارد (از روی شبهه نباشد) از ضروریات دین اسلام است. زیرا لازمه انکارش، انکار رسالت پیامبر(ص) است.[۳۱]

فرقه‌های اسلامی محکوم به کفر

باتوجه به اینکه انکار احکامی که ضروری دین باشد موجب کفر می‌شود از این جهت در بحث طهارت به عقیده شیخ طوسی مشبهه، مجبره و مُجَسِّمه، (معتقدان به جسمانی بودن خداوند)کافرند.[۳۲] علامه حلی، شهید اول، محقق کرکی به نجاست ناصبی‌ها، غلات، خوارج و مجسِّمه فتوا داده‌اند.[۳۳]

در موضوع غسل و نماز میت، شیخ مفید،[۳۴] شیخ طوسی[۳۵] و قاضی ابن‌براج[۳۶] معتقدند نباید هیچ یک از مخالفان شیعه [یادداشت ۴] را (در غیر حالت تقیه) غسل داد و نمی‌شود بر آنها نماز میت خواند. ابن‌ادریس برای جایز نبودن نماز بر مرده مخالفانِ تشیع به آیه ۸۴ سوره توبه استناد می‌کند و معتقد است که در این حکم هیچ اختلافی در بین فقها نیست.[۳۷]

تکفیر اهل قبله

تعبیر اهل قبله در صدر اسلام در سخنان امام علی(ع) آمده است[۳۸] به عقیده شیخ محمد عبده شارح نهج‌البلاغه اهل قبله کسی است که به خدا اعتقاد دارد و به درستی آنچه پیامبر(ص) آورده است و به سوی قبله واحد نماز بخواند.[۳۹]

تکفیر به معنای نسبت دادن یکی از اهل قبله به کفر است.[۴۰] خاستگاه مسئله تکفیر کلامی و اعتقادى است[۴۱] تا فقهى، اما به دلیل آثار و پیامدهایى که در فقه دارد، این مسئله همواره مورد توجه فقها قرار گرفته[۴۲] و فتاوى آنان در این زمینه بسیار حایز اهمیت است.[۴۳]

اولین‌بار در اسلام، قبیله بنی المطلق توسط ولید بن عقبه، به کفر متهم شدند که تعبیر به کفر در برخی روایات ذیل آیه ۶ سوره حجرات آمده است.[۴۴] خالد بن ولید نیز مردم قبیله بنی جذیمه را متهم به کفر نمود[۴۵] عمر نیز حاطب بن ابی‌بلتعه را محکوم به کفر نمود و از پیامبر(ص) درخواست نمود تا او را بکشد.[۴۶] حاکمان بنی‌امیه زمانی که خواستند حجر بن عدی را بکشند ابتدا او را به مانند امام علی(ع) به کفر محکوم کردند.[۴۷]

اقسام کفر

کفر گاهی در مقابل اسلام قرار می‌گیرد و گاهی در مقابل ایمان و گاهی در مقابل اطاعت از فرامین الهی.

کفر فقهی

کفر فقهی، کفر در مقابل اسلام است[۴۸] که بیانگر تمایز دینی است[۴۹] حد نصاب مسلمان بودن و خروج از مرز کفر جاری نمودن شهادتین بر زبان است و کسی که شهادتین را نگفته باشد کافر محسوب می گردد[۵۰] و احکام فقهی خاصی در تعاملات اجتماعی و معاملاتی مسلمانان با کافران است. نظیر ارث نبردن کافر از مسلمان و جایز نبودن ازدواج کافر با مسلمان.[۵۱] اکثر فقها شیعه حدِّ نصابِ اسلام را اظهار شهادتین و اعتقاد به معاد دانسته‌اند و منکران این سه اصل(توحید، نبوت و معاد) را کافر فقهی می‌نامند[۵۲]

کافر

نویسنده کتاب العروة الوثقی کافر را کسی می‌داند که الوهیّت، یا توحید، یا رسالت و یا ضروری دین را (در عین یقین به ضروری بودن آن) انکار کند به گونه‌ای که به انکار رسالت بینجامد.[۵۳] اما خویی در کتاب التنقیح قید جحود (تسلیم نشدن و قبول نکردن[۵۴]) را مربوط به کسی می‌داند که مسلمان بوده و بخواهد از مسلمان بودن خارج شود.[۵۵]

صاحب جواهر[۵۶] صاحب حدائق[۵۷] محقق همدانی[۵۸] و امام خمینی[۵۹] شخص غیر مسلمان را کافر می‌دانند و ملاک کافر بودن را شک کردن در وجود خدا و رسالت دانسته‌اند[۶۰] امام خمینی در کتاب الطهارة معتقد است که اگر قاضی و حاکم بخواهد بر آن شخص حد جاری کند و حکم به کفرش نماید، جحود لازم است.[۶۱]

کفر کلامی

کفر کلامی، کفر در مقابل ایمان است[۶۲] که به معنی خودداری کردن از پذیرش حق و انکار آن است.[۶۳] در اندیشه شیعیان، اهل سنت مؤمن نیستند و کفر در برابر ایمان دارند[۶۴] و انکار آن(حق) را موجب خروج از ایمان و کفر کلامی می‌دانند.[۶۵]

فقها اعتقاد به امامت و ولایت را از اصول مذهب شیعه برمی‌شمارند نه اصول دین [۶۶]

برخی از علما نظیر بحرانی محدث و نویسنده الحدائق الناضرة به سه دلیل (روایات مستفیضه، ناصبی بودن منکر امامت و از ضروریات دین بودن امامت) امامت را جزء اصول دین دانسته [۶۷] و هر کسی را که از روی علم و عناد با آن مخالفت کند، کافر دانسته است[۶۸] اما مستضعفان را از دایره کفار خارج دانسته است.[۶۹]

دیدگاه شیعه درباره اسلام اهل سنت

علمای شیعه، تنها ناصبی‌های اهل سنت را از دایره مسلمان بودن خارج می‌دانند و احکام اسلام را بر کسانی که اظهار شهادتین کنند و با اهل بیت(ع) دشمنی نداشته باشند، جاری کرده‌اند.[۷۰] اختلاف بین علما در تعیین محدوده ناصبی بودن است برای نمونه شیخ یوسف بحرانی به خاطر مشی اخباری گری خود، معنای ناصبی را توسعه داده و بر این باور است که بر اساس روایات هر دشمن اهل بیت ناصبی است و همین که کسی را در امامت بر اهل بیت مقدم کند بغض و دشمنی با اهل بیت کرده و ناصبی است [۷۱] و البته علمای زیادی با او مخالفت و کلامش را نقد کرده‌اند.[۷۲]

دلایل حکم به اسلام اهل سنت

روایات اهل بیت(ع)

در اکثر روایات اهل بیت(ع) حد نصاب اسلام شهادتین ذکر شده است.[۷۳] در نامه امام رضا(ع) به مأمون عباسی، اسلام خالص شهادت بر یگانگی خدا ذکر شده است.[۷۴]

سیره اهل بیت(ع)

ائمه(ع) مخالفان و منکران امامتشان را کافر نمی‌دانستند و در رفتارشان با مخالفان هیچ تفاوتی با هم‌مذهبان خودشان نداشته‌اند.[۷۵] نظیر این سیره در بیان امام صادق(ع) به زید شحام در معاشرت با اهل سنت با اخلاق خودشان، شرکت کردن در مساجدشان، شرکت در تشییع جنازه‌هایشان، عیادت از مریض‌هایشان و در صورت امکان به عنوان امام جماعت یا مؤذن آن‌ها شوید.[۷۶]

فتوای فقها در ابواب مختلف فقه

  • حکم به طهارت فرقه‌های اسلامی: فقها با استفاده از روایات حکم به طهارت فرقه‌های مسلمانان، غیر از فرقه‌های محکوم به کفر کرده‌اند.[۷۷] همینطور حکم به مطهر بودن باقی‌مانده غذایشان به دلیل اسلامشان کرده‌اند و معتقدند ائمه(ع) اجتناب از باقی‌مانده غذاهایشان نمی‌کردند و این از باب تقیه نبوده است.[۷۸]
  • حکم به خرید و فروش در بازار مسلمانان: درباره بازار مسلمانان به صرف اطلاق بازار مسلمانان مجوز خرید از آن را داده‌اند و در این حکم قید تشیع یا مؤمنین وجود ندارد.[۷۹]
  • فتوا به حلال بودن ذبح حیوان: فقها در بحث شرایط ذبح حیوان، قید مسلمان بودن را شرط دانسته‌اند و قید ایمان به معنای خاص شیعی مطرح نکرده‌اند[۸۰]
  • جایز بودن ازدواج: در ازدواج، فقها شیعه ازدواج شیعیان با غیر از گروه‌های محکوم به کفر جایز می‌دانند و برخی ازدواج زن شیعه با غیر شیعه را مکروه می‌دانند.[۸۱]

دیدگاه اهل سنت درباره اسلام شیعیان

علمای اهل سنت معتقدند که شیعیان دوازده امامی مسلمان هستند[۸۲] ابن‌تیمیه در کتاب دقائق التفسیر معتقد است که شیعیان از مسلمانان اهل بدعت هستند اما کافر نیستند.[۸۳] اشعری نیز در مقالات الاسلامیین شیعه را یکی از فرقه‌های مسلمانان ذکر می‌کند.[۸۴] محدثان اهل سنت در کتب حدیثی خود، از راویان شیعه نقل حدیث کرده‌اند[۸۵] و از شروط پذیرش حدیث، مسلمان بودن راوی عنوان کرده‌اند[۸۶]

اما طَرطوسی (از رهبران فکری سلفی‌های جهادی القاعده‌ای) شیعیان را کافر می‌داند و از دلایل کفر شیعه، اعتقادات شیعیان نسبت به امامان(ع) در توسل، اعتقاد به تحریف قرآن کریم، ناسزا گویی به اصحاب پیامبر(ص) می‌داند.[۸۷] و معتقد است که شیعیان چون اهل سنت را کافر می‌دانند بنابراین خودشان نیز کافرند.[۸۸] این در حالی است که محمود شلتوت از علمای اهل تسنن مصر ، مذهب شیعه را به عنوان یکی از فرقه‌های اسلامی ذکر کرده و طی صدور فتوایی تقلید از مذهب فقهی شیعه را جایز دانسته است.[۸۹]

کفر در اطاعت خداوند

کفر در مقابل اطاعت از فرمان‌های خداوند متعال، که در برخی از آیات قرآن کریم نظیر آیه ۳ سوره انسان ، کفر به این معنا آمده است[۹۰] و در تفسیر این آیه از امام صادق(ع) کافر کسی دانسته شده است که اطاعت امر الهی نمی‌کند.[۹۱]

اقسام کفر از منظر متکلمان اسلامی

متکلمان اسلامی در کتب مختلف کلامی برای کفر اقسامی بیان شده است.[۹۲]

  • کفر انکار: انکار خدا و پیامبر اکرم(ص) با قلب و زبان
  • کفر جحود: انکار زبانی ولی اعتقاد قلبی داشتن به خدا و پیامبر اکرم(ص)
  • کفر عناد: انکار از روی لج‌بازی
  • کفر نفاق: اقرار زبانی به خدا و پیامبر اکرم(ص) ولی اعتقاد قلبی نداشتن

همچنین عین القضات همدانی ( عبد الله بن محمد بن علي بن علي الميانجي. درگذشت:۵۲۵ق.)در کتاب تمهیدات یا کتاب «زبدة الحقائق في كشف الدقائق» که چون دارای ده بخش تحت عنوان تمهید است به نام تمهیدات مشهور است.[۹۳] کفر را به سه دسته تقسیم نموده است:

  1. ظاهری: کفر به وجود خدا
  2. قلبی: انکار نبوت پیامبر اکرم(ص)
  3. نفسانی: انکار یکی از ضروریات دین اسلام به جهت جهل، ضعف و ناتوانی فکری و یا فهم نادرست شخص، مانند انکار وجوب نماز[۹۴]

در آثار برخی از متکلمان از کفر نفسانی، به کفر استخفافی تعبیر شده است و کفر شیطان را از همین نوع کفر دانسته‌اند که شیطان در برابر امر خداوند به سجده برای آدم احتجاج و مخالفت کرد و خداوند هم او را لعنت و کفرش را اعلام کرد «وکان من الکافرین».[۹۵][یادداشت ۵] نجم رازی در کتاب مرصاد العباد کفر را به حقیقی (کفر از روی علم و آگاهی) و تقلیدی (به تبعیت از پدر و مادر بدون علم) تقسیم می‌کند.[۹۶]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. فتح‌الله، معجم الفاظ الفقه الجعفری، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۳۴۳.
  2. سید مرتضی، الذخیرة، ۱۴۱۱ق، ص۵۳۴.
  3. محقق حلی، شرایع الإسلام، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۴۵.
  4. حلی، الجامع للشرائع، ۱۴۰۵ق، ص۵۷۰.
  5. مقدس اردبیلی، مجمع الفائدة، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۱۹۸.
  6. مقدس اردبیلی، مجمع الفائده، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۱۹۹.
  7. فاضل هندی، کشف اللثام، ۱۴۱۶ق، ج۱۰، ص۶۵۸.
  8. روحانی، المعجم الاحصائی، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۵۳۰.
  9. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۸۹
  10. شیخ طوسی، النهایة، ۱۴۰۰، ص۷۱۳.
  11. حلی، الجامع للشرائع، ۱۴۰۵ق، ص۵۷۰.
  12. ،محقق حلی شرایع الإسلام، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۴۵.
  13. علامه حلی، تحریر الاحکام، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۱۵۰.
  14. شهید اول، الدروس الشرعیة، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۵۱.
  15. مقدس اردبیلی، مجمع الفائده، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۱۹۹.
  16. بحرانی، الانوار الحیریة و الاقمارالبدریة الاحمدیه، نشر المیرزا محسن آل عصفور، ص۱۵۵.
  17. شهید ثانی، الروضة البهیه، ۱۴۰۹ق، ج۹، ص۳۳۴.
  18. شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۲۶.
  19. مقدس اردبیلی، مجمع الفائده، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۱۹۹.
  20. فاضل هندی، کشف اللثام، ۱۴۱۶ق، ج۱۰، ص۶۵۸.
  21. خویی، التنقیح، ۱۴۱۸ق، ج۲۳، ص۴.
  22. امام خمینی، کتاب الطهاره، ۱۳۹۸ش، ج۳، ص۴۵۴.
  23. فاضل لنکرانی، تفصیل الشریعه، ۱۴۰۹ق، ص۲۵۲.
  24. بحرالعلوم، بلغة الفقيه، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۱۹۷.
  25. بحرالعلوم، بلغة الفقيه، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۱۹۷.
  26. بحرالعلوم، بلغة الفقيه، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۱۹۷.
  27. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۷.
  28. بحرالعلوم، بلغة الفقيه، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۲۰۱.
  29. بحرالعلوم، بلغة الفقيه، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۲۰۱.
  30. سبحانی تبریزی، الایمان والکفر، ۱۴۱۶ق، ص۵۳-۴۹.
  31. سبحانی تبریزی، الایمان والکفر، ۱۴۱۶ق، ص۵۳-۴۹
  32. شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الامامية، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۱۴.
  33. علامه حلی، تذکره الفقهاء، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۲۲۴؛ شهید اول، الدروس الشرعية فی فقه الامامية، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۲۴؛ محقق کرکی، جامع المقاصد، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۶۴.
  34. شیخ مفید، المقنعه، ۱۴۱۳ق، ص۶۹۹.
  35. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۳۵.
  36. ابن‌براج، المهذب، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۵۶.
  37. ابن‌ادریس، السرائر، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۳۳۶.
  38. نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، ۱۴۱۵ق، خطبه ۱۷۳، ص۲۴۸؛ ثقفی، الغارات، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۳۵۰.
  39. عبده، شرح نهج‌البلاغه، مطبعة الاستقامه، ج۲، ص۸۷ ذیل خطبه۱۷۳.
  40. موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي، الموسوعة الفقهیه، ج۱۳، ص۲۲۷.
  41. حر عاملی، الفصول المهمة، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۲۸۳؛ ابن‌فهد حلی، عدة الداعی، ۱۴۰۷ق، ص۲۳۰.
  42. ابن‌ادریس، کتاب السرائر، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۵۲۹.
  43. ابن‌ادریس، کتاب السرائر، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۵۲۹.
  44. سیوطی، الدر المنثور،الناشر: دار الفكر - بيروت، ج۷، ص۵۷۷.
  45. نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۰۸ق، ج۱۸، ص۳۶۶.
  46. سیوطی، الدر المنثور، ج۸، ص۱۲۶.
  47. طبری، تاریخ الطبری، منشورات مؤسسة الاعلمي للمطبوعات بيروت - لبنان، ج۴، ص۵۴.
  48. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ش، ج۱۸، ذیل حجرات ۱۴؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۶
  49. ابن‌عاشور، التحریر و التنویر، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۲۷۷.
  50. علامه طباطبایی، المیزان، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۲۰۹؛ ابن‌عاشور، التحریر و التنویر، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۲۷۷؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۶.
  51. حکیم، مستمسک الـعـروة الوثقی، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۴۳؛ امام خمینی، تحریر الوسیلة، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۲۷۱؛ امام خمینی، کتاب الطهاره، ۱۳۷۶ش، ج۳، ص۳۲۳و۳۲۷؛ خویی، التنقیح، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص۲۳۳؛ خویی، موسوعة الامام الخوئی ۱۴۱۸ق، ج۳، ص۵۳؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۵۳.
  52. میرداماد، مصنفات میرداماد، ۱۳۸۱ش، ص۵۶۹؛ صدرالدین شیرازی، شرح اصول کافی، ۱۳۴۴ش، ج۱، ص۸۰؛ امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۱۵۲؛ جرجانی، رسائل فارسی جرجانی، ۱۳۷۵ش، ص۲۱۵؛ امام خمینی، کتاب الطهاره، ۱۳۹۸ش، ج۳، ص۳۱۶؛ یزدی، العروه الوثقی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۶۹؛ میرزای قمی، غنائم الایام، ۱۴۱۷ق، ص۴۱۴؛ مغنیه، الجوامع و الفوارق، ۱۴۱۴ق، ص۲۶؛ کاشف الغطاء، اصل الشیعه و اصولها، ۱۴۱۳ق، ص۱۲۶.
  53. طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۶۰.
  54. حکیم، مستمسک العروة الوثقی، ۱۳۹۱ق، ج۱، ص۳۷۹.
  55. خویی، التنقیح، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۶۲.
  56. نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۴۸.
  57. بحرانی، الحدائق الناضرة، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۱۶۲.
  58. همدانی، مصباح الفقیه، ۱۳۷۶ش، ج۷، ص۲۳۵.
  59. امام خمینی، کتاب الطهارة، ۱۳۹۸ش، ج۳، ص۳۱۴.
  60. امام خمینی، کتاب الطهارة، ۱۳۹۸ش، ج۳، ص۴۲۷.
  61. امام خمینی، کتاب الطهارة، ۱۳۹۸ش، ج۳، ص۴۲۷.
  62. ابن‌فارس، معجم المقاییس اللغه، ۱۴۰۴ق، ذیل واژه «کفر».
  63. ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ذیل واژه «کفر».
  64. امام خمینی، کتاب الطهاره، ۱۳۷۶ش، ج۳، ص۳۲۳و۳۲۷؛ خویی، التنقیح فی شرح العروه الوثقی، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص۲۳۳.
  65. امام خمینی، کتاب الطهاره، ۱۳۹۸ش، ج۳، ص۳۲۳و۳۲۷؛ یزدی، العروه الوثقی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۶۹؛ میرزای قمی، غنائم الایام، ۱۴۱۷ق، ص۴۱۴؛ خویی، التنقیح فی شرح العروه الوثقی، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص۲۳۳.
  66. حلی، منتهی المطلب، ۱۴۱۲ق، ج۱۵، ص۱۷۰؛ شهید ثانی، حقائق الایمان، ۱۴۰۹ق ص۱۴۹؛ استرآبادی، البراهین القاطعه، ۱۳۸۲ق، ج۱، ص۴۳؛ مازندرانی، شرح الکافی، ۱۳۸۲ق، ج۱۱، ص۲۸۹؛ شفتی، الامامه، ۱۴۱۱ق، ص۷۵؛ کاشف الغطاء، سفینة النجاه، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۵؛ امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۲۱۶؛ آملی، المعالم المأثوره، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۶۰؛ خویی، التنقيح، ۱۴۱۸ق، ج۳، ص۸۴؛ تبریزی، صراط النجاه، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۱۲؛ خامنه‌ای، اجوبة الاستفتائات، ۱۴۲۴ق، ص۱۴.
  67. بحرانی، الحدائق الناضرة، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۱۱۸۰.
  68. بحرانی، الحدائق الناضرة، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۱۷۷.
  69. بحرانی، الحدائق الناضرة، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۱۷۷.
  70. شیخ مفید، المقنعه، ۱۴۱۰ق، ص۶۵۴؛ شیخ سلار دیلمی، المراسم العلویه، ۱۴۱۴ق، ص۱۹۸؛ شیخ صدوق، الهدایة، ۱۴۱۸ق، ص۵۴؛ شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۱۷۸؛ محقق کرکی، جامع المقاصد، ۱۴۱۴ق، ج۹، ص۴۰؛ محقق حلی، شرایع الإسلام، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۵۳؛ علامه حلی، ارشاد الاذهان، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۹۸؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۴۸۴؛ شیخ انصاری، کتاب الطهارة، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۳۲۵؛ خویی، مصباح الفقاهه، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۲۳۶؛ امام خمینی، کتاب الطهارة، ۱۳۹۸ش، ج۳، ص۶۳۵.
  71. بحرانی، الحدائق الناضره، ۱۴۰۵ق، ج۲۴، ص۶۰.
  72. نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۶۴؛ امام خمینی، کتاب الطهارة، ۱۳۹۸ش، ج۳، ص۳۱۶.
  73. کلینی، کافی، ۱۴۰۷، ج۲، ص۲۴.
  74. قمی، غنایم الایام فی مسایل الحلال و الحرام، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۲۲؛ نوری،مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۴۴۶.
  75. نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴، ج۶، ص۵۶؛ امام خمینی، کتاب الطهاره، ۱۳۹۸ش، ج۳، ص۳۳۸.
  76. حرعاملی، وسائل الشیعة، ۱۴۰۹ق، ج۸، ص۴۳۰.
  77. نجفی، جواهر الاکلام، ۱۴۰۴، ج۳، ص۲۹۷؛ امام خمینی، کتاب الطهاره، ۱۳۹۸ش، ج۳، ص۴۳۰.
  78. محقق حلی، المعتبر، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۹۳-۹۷.
  79. سبزواری، مهذب الاحکام، ۱۴۱۳ق، ج۲۳، ص۱۰۲؛ آملی، مصباح الهدی، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۱۲۴؛ فاضل لنکرانی، تفصیل الشریعه، ۱۴۱۹ق، ص۴۰۵؛ سیفی مازندرانی، دلیل التحریر، ۱۴۱۵ق، ص۲۵۹.
  80. .موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق، ج۱۱، ص۶۹؛ اصفهانی، وسیله النجاة، ۱۴۲۲ق، ص۶۰۵؛ موسوی گلپایگانی، ‏نتائج الأفكار، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۱۸.
  81. حلی، تحریر الأحکام الشرعیة، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۵۲۸؛ فاضل هندی، کشف اللثام، ۱۴۱۶ق، ج۷، ص۸۴؛ سیستانی، ‏ المسائل المنتخبة، ۱۴۲۲ق، ص۳۸۸؛ حکیم، منهاج الصالحین، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۱۷۰، نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۳۰، ص۲۷؛ علمه حلی، تبصرة المتعلمين، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۵۲۸؛ مکارم شیرازی، کتاب النکاح، ۱۴۲۴ق، ج۴، ص۱۵۹.
  82. سرجانی، الشیعه نضال ام ضالل، ۱۴۳۲ق، ص۱۳۸.
  83. ابن‌تیمیه، دقائق التفسیر، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۴۴.
  84. اشعری، مقالات الاسلامیین، ۱۴۰۰ق، ص۵.
  85. ابن‌حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ۱۳۲۶ق، ج۷، ص۳۳۷؛ ذهبی، میزان الاعتدال، ۱۳۸۲ق، ج۵، ص۱۹۱.
  86. معلمی یمانی، التنكيل، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۴۲.
  87. طرطوسی، الشيعة الروافض طائفة شرک و رده، ص۲۶.
  88. طرطوسی، الشيعة الروافض طائفة شرک و رده، ص۴۱.
  89. سلهب، الشیخ محمود شلتوت، ۲۰۰۸م، ص۱۵۴؛ بی‌آزار شیرازی، شیخ محمود شلتوت طلایه‌دار تقریب، ۱۳۸۵ش، ص۱۹۵.
  90. خویی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۶۳.
  91. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۸۴.
  92. سبحانی تبریزی، الإیمان و الکفر، ۱۴۱۶ق، ص۴۹.
  93. آقابزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۴۳۴ و ج۱۲، ص۲۴
  94. همدانی، تمهیدات، ۱۳۷۰ش، ص۲۰۹.
  95. نراقی، مشکلات العلوم، ۱۳۶۷ش، ص۳۵۹.
  96. نجم رازی، مرصاد العباد، ۱۳۷۹ش، ص۲۹۱.

یادداشت

  1. به شب تاریک، کافر می‌گویند زیرا با تاریکی خود همه چیز را می‌پوشاند. بنابراین از آن جهت به کافر، کافر می‌گویند که نعمت‌های الهی را پوشانده و آنها را مخفی می‌کند. به کشاورز هم کافر می‌گویند، چرا که بذر و دانه را با خاک می‌پوشاند.(جوهری، الصحاح، ۱۴۰۴ق، ذیل واژه.
  2. برخی لغت‌شناسان معتقدند کفر، ضد ایمان و انکار نعمت‌های خداوند است. به شب، دریا، رودخانه بزرگ، ابر تاریک، سرزمین وسیع، زره و کشاورز کافر گفته می‌شود؛ زیرا هر یک به نحوی چیزی را می‌پوشانند.(فیروزآبادی، قاموس المحیط، ۱۴۱۵ق، ج۲، ماده کفر.))
  3. وَ لَا يُخْرِجُهُ إِلَى الْكُفْرِ إِلَّا الْجُحُودُ وَ الِاسْتِحْلَالُ‌ أَنْ يَقُولَ لِلْحَلَالِ هَذَا حَرَامٌ وَ لِلْحَرَامِ هَذَا حَلَالٌ وَ دَانَ بِذَلِكَ فَعِنْدَهَا يَكُونُ خَارِجاً مِنَ الْإِسْلَامِ وَ الْإِيمَانِ دَاخِلًا فِي الْكُفْرِ
  4. شیخ مفید در باب‌های فقهی ذبیحه و اطعمه و نکاح به مانند شیخ صدوق مخالفان را به دو گروه دوستداران اهل‌ بیت‌(ع) و دشمنان آنان تقسیم می‌کند و معاندان و دشمنان اهل بیت(ع) را به کفار الحاق می‌نماید.(شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۴۰۸؛ مفید، المقنعة، ۱۴۱۰ق، ص۵۰۰و۵۰۱و۵۷۹.)
  5. برخی درتعریف کفر استخفافی گفته‌اند:اتخاذ یک نظر در عقاید دینی که منشاء آن ترجیح فهم خود بر ظواهر ادله است.

منابع

  • ابن‌ابی‌العز، محمد بن علی، شرح العقیده الطحاویه، بیروت، مؤسسه الرساله، ۱۴۱۱ق.
  • ابن‌ادریس، محمد بن احمد، السرائر: الحاوی لتحریر الفتاوی، قم، دفتر نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق.
  • ابن‌تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، دقائق التفسیر، دمشق، مؤسسه القرآن، ۱۴۰۴ق.
  • ابن‌تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، مجموع الفتاوی، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم، مدینه، مجمع الملک فهد لطباعة المصحف الشریف، ۱۴۱۶ق.
  • ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، بیروت، دار صادر، ۱۳۲۶ق.
  • ابن‌حنبل، عبدالله بن احمد، السنة، تحقیق، محمد بن سعيد بن سالم قحطانی، دمام، دار ابن‌القيم، ۱۴۰۶ق.
  • ابن‌عابدین، محمد امین، رد المحتار علی الدر المختار، بیروت، دار احیاء التراث، ۱۴۰۷ق.
  • ابن‌عاشور، محمدطاهر، تفسیر التحریر و التنویر المعروف بتفسیر ابن عاشور، بیروت، مؤسسه التاریخ العربی، ۱۴۲۰ق.
  • ابن‌عماد، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب فی أخبار من ذهب، بیروت، دار ابن کثير، ۱۴۰۶ق.
  • ابن‌فارس، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغة، تحقیق: عبدالسلام محمد هارون، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۰۴ق.
  • ابن‌قدامه، عبدالله بن احمد، حكاية المناظرة فی القرآن مع بعض اهل البدعه، ریاض، مكتبه الرشد، ۱۴۱۸ق.
  • ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، البداية والنهاية، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۸ق
  • ابن‌ملقن، عمر بن علی، التذکرة فی الفقه الشافعی، تصحیح: محمد حسن محمد حسن اسماعیل، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۷ق.
  • ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، ۱۴۱۴ق.
  • ابن‌میثم، میثم بن علی، قواعد المرام فی علم الکلام، تحقیق: احمد حسینی اشکوری، قم، کتابخانه عمومی آیت‌الله‌مرعشی نجفی(ره)، ۱۴۰۶ق.
  • اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین، ویسبادن، فرانس شتاینر، ۱۴۰۰ق.
  • اصفهانی، سید ابوالحسن، وسیله النجاه، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۲۲ق.
  • امام خمینی، سید روح‌الله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ۱۳۷۹ش.
  • امام خمینی، سید روح‌الله، کتاب الطهارة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ۱۳۹۸ش.
  • امینی، عبدالحسین، الغدير فی الكتاب و السنة و الأدب، قم، مرکز الغدیر، ۱۴۱۶ق.
  • آقابزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ناشر: اسماعيليان قم و كتابخانه اسلاميه تهران‌

سال انتشار:۱۴۰۸ق.

  • بحرالعلوم، محمد بن محمد، بلغة الفقيه، تهران، مکتبة الصادق(ع)، ۱۴۰۳ق.
  • بحرانی، یوسف بن احمد، الأنوار الحيرية و الأقمار البدرية الأحمدية، بیروت، المیرزا محسن آل عصفور، بی‌تا.
  • بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، تحقیق: محمد تقی ایروانی، قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۰۵ق.
  • بی‌آزار شیرازی، عبدالکریم، شیخ محمود شلتوت طلایه دار تقریب در عقائد، تفسیر، حدیث، فقه مقارن و همبستگی مذاهب اسلامی، تهران، مجمع جهانی تقريب مذاهب اسلامی. معاونت فرهنگی، ۱۳۸۵ش.
  • تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، بیروت، عاله الکتب، ۱۴۱۹ق.
  • ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، بی‌جا، دار الکتاب الإسلامی، ۱۴۱۰ق.
  • جرجانی، سید ضیاء، رسائل فارسی جرجانی، تهران، میراث مکتوب، ۱۳۷۵ش.
  • جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، تحقیق: احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۴ق.
  • حکیم، سید محسن، مستمسک الـعـروة الوثقی، قم، مؤسسه دار التفسیر، ۱۴۱۶ق،
  • حکیم، سید محسن، منهاج الصالحین، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، ۱۴۱۰ق.
  • حلی، یحیی بن سعید، الجامع للشرايع، قم، مؤسسه سيد‌الشهداء(ع)، ۱۴۰۵ق.
  • خویی، ابوالقاسم، مصباح الفقاهة، قم، نشر انصاریان، ۱۴۱۷ق.
  • خویی، ابوالقاسم، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، قم، نشر لطفی، ۱۴۰۷ق.
  • خویی، ابوالقاسم، موسوعة الامام الخوئی قم، احیاء الاثار الامام الخویی، ۱۴۱۸ق.
  • دارقطنی، علی بن عمر، سنن الدار قطنی، تحقیق: عادل احمد عبدالموجود، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۲۴ق.
  • ذهبی، محمد بن احمد، ميزان الاعتدال فی نقد الرجال، بیروت، دارالمعرفة، ۱۳۸۲ق.
  • ذهبی، محمد بن احمد، ‏سير أعلام النبلاء، تحقیق: شعيب ارناووط، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۰۵ق.
  • روحانی، محمود، المعجم الاحصائی للالفاظ القرآن الکریم، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۶۸ش.
  • سبحانی تبریزی، جعفر، الإیمان و الکفر فی الکتاب و السنة، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، ۱۴۱۶ق.
  • سرجانی، راغب، الشیعه نضال ام ضلال، قاهره، دارالکتب المصریه، ۱۴۳۲ق.
  • سلهب، حسن، الشیخ محمود شلتوت قراءة فی تجربة الاصلاح و الوحدة الاسلامیة، بیروت، ۲۰۰۸م.
  • سیستانی، سید علی، ‏المسائل المنتخبة، العبادات و المعاملات، قم، مکتب آيةالله العظمی السيد السيستانی، ۱۴۲۲ق.
  • سیوطی، جلال الدین عبدالرحمن، الأشباه والنظائر، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق.
  • سیوطی، جلال الدین عبدالرحمن، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، قم، مکتبة آیت‌الله المرعشی النجفی(ره)، ۱۴۰۴ق.
  • شافعی، محمد بن ادریس، الأم، تصحیح: محمد زهی نجار، بیروت، دار المعرفه، بی‌تا.
  • شهید اول، محمد بن مکی، الدروس الشرعية فی فقه الامامية، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.
  • شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، الروضه البهيه فی شرح اللمعه الدمشقيه، قم، مکتب الإعلام الإسلامی، ۱۴۱۰ق.
  • شیخ انصاری، مرتضی، کتاب المکاسب، قم، کنگره جهانی بزرگداشت شیخ انصاری، ۱۴۱۵ق.
  • شیخ انصاری، مرتضی، کتاب الطهارة، قم، الأمانة العامة، ۱۴۱۵ق.
  • شیخ سلار دیلمی، حمزه بن عبد العزیز، المراسم العلویة في الأحکام النبویة، تحقیق: محسن حسینی امینی، مجمع جهانی اهل بیت(ع)، ۱۴۱۴ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، الهدایة [فی الأصول و الفروع]، قم، مؤسسه الامام الهادی(ع)، ۱۴۱۸ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار رضا(ع) تهران، نشر جهان، ۱۳۷۸ش.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی فقه الإمامیة، تهران، مکتبة المرتضوية، ۱۳۸۷ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۰ق.
  • شیخ مفید، محمد بن محمد، المقنعة، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۱۰ق.
  • صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، شرح اصول کافی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۴۴ش.
  • طباطبائی یزدی، سید محمدکاظم، العروة الوثقی، قم، مکتبة الداوری، ۱۴۱۴ق.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
  • طرطوسی، ابوبصیر، الشيعة الروافض طائفة شرک و رده، بی‌نا، بی‌تا.
  • عبده، محمد، شرح نهج‌البلاغه، قاهره، مطبعه الاستقامه، بی‌تا.
  • عقیلی، محمد بن عمر، الضعفاء الکبیر، تصحیح: عبدالمعطی امين قلعجی‏، بیروت، دار الکتب العلمية، ۱۴۰۴ق.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، إرشاد الأذهان إلی أحکام الإیمان، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۱۰ق.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، تحقیق: سید مهدی رجایی، قم، کتابخانه عمومی آیت‌الله‌مرعشی نجفی(ره)، ۱۴۰۵ق.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، تبصرة المتعلمين فی أحكام‌الدين، ترجمه: ابوالحسن شعرانی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ۱۴۱۹ق.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، تحریر الأحکام الشرعیة علی مذهب الإمامیة، تصحیح: ابراهیم بهادری، قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۲۰ق.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۴۱۴ق.
  • عین القضات، عبدالله بن محمد، تمهیدات، تصحیح: عفیف عسیران، تهران، نشر منوچهری، ۱۳۷۳ش.
  • غزالی، محمد بن محمد، فيصل التفرقة بين الإسلام و الزندقة، دمشق، انتشارات الحکمة، ۱۴۱۷ق.
  • فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام عن قواعد الأحکام، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۱۶ق.
  • فتح‌الله، احمد، معجم ألفاظ الفقه الجعفری، قم، مؤسسهامام صادق(ع)، ۱۴۱۵ق.
  • فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
  • قاری، ملاعلی، شرح کتاب الفقه الاکبر، بیروت، دارالبشائر الاسلامیه، ۱۴۱۹ق.
  • کاشف‌الغطاء، محمدحسین، أصل الشیعة و أصولها، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۶ق.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح: علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
  • گلپایگانی، سید محمدرضا، ‏نتائج الأفكار فی نجاسة الكفار، قم، دار القرآن الکریم، ۱۴۱۳ق.
  • محقق حلی، جعفر بن حسن، المعتبر فی شرح المختصر، قم، مؤسسه سيد‌ ‎الشهداء(ع)، ۱۴۰۷ق.
  • محقق حلی، جعفر بن حسن، شرایع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، قم، مؤسسه اسماعیلیان، ۱۴۰۸ق.
  • محقق کرکی، علی بن حسین، جامع المقاصد فی شرح المقاصد، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۴۱۴ق.
  • مغنیه، محمد جواد، الجوامع و الفوارق بین السنة و الشیعة، بیروت، مؤسسة عزالدين، ۱۴۱۴ق.
  • مقدس اردبیلی، احمد بن احمد، مجمع الفائدة و البرهان في شرح إرشاد الأذهان، تصحیح: مجتبی عراقی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۰۴ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، کتاب النکاح، قم، مدرسه امام علی بن ابی‌طالب(ع)، ۱۴۳۴ق.
  • موسوی اردبیلی، سید عبدالکریم، فقه الحدود و التعزیرات، قم، جامعة المفيد، مؤسسة النشر، ۱۴۲۷ق.
  • میرداماد، محمدباقر، مصنفات میرداماد، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۱ش.
  • میرزای قمی، ابوالقاسم، غنایم الایام فی مسایل الحلال و الحرام، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۷ق.
  • نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محقق: ابراهیم سلطانی نسب، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۴ق.
  • نجم رازی، عبدالله بن محمد، مرصاد العباد، تحقیق: محمدامین ریاحی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۹ش.
  • نراقی، ملا مهدی، مشکات العلوم، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۶۷ش.
  • نسفی، عبدالله بن احمد، البحر الرائق شرح کنز الدقائق، بی‌جا، المطبعة العلمية، بی‌تا
  • نفراوی، احمد بن غانم، الفواكه الدوانی على رسالة ابن أبی زيد القيروانی، بیروت، دار الکتب العلميه، ۱۴۱۵ق.
  • نوری، حسین ‌بن محمد، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، قم، موسسه آل البیت، ۱۴۰۸ق.
  • نووی، ابوزکریا، المنهاج شرح صحيح مسلم بن الحجاج، بیروت، دار إحياء التراث العربی، ۱۳۹۲ق.
  • همدانی، رضا، مصباح الفقیه، تحقیق: محمد باقری، قم، المؤسسة الجعفریة لاحیاء التراث، ۱۳۷۶ش.
  • یزدی، سید محمدکاظم، العروه الوثقی، قم، مکتبه الداوری، ۱۴۰۹ق.