میرزا حَسَن مُصْطَفوی مشهور به علامه مصطفوی (۱۳۳۴-۱۴۲۶ق) مفسر و فقیه شیعی قرن پانزدهم قمری است. او از شاگردان سید ابوالحسن اصفهانی و حجت کوه کمره ای و محمدحسین غروی اصفهانی بود. مصطفوی مسلط به چهار زبان ترکی، عربی، فرانسوی و عبری بود که بیش از ۷۰ جلد کتاب تألیف کرد. مجموعه ۱۴ جلدی التحقیق فی کلمات القرآن الکریم و تفسیر روشن از آثار اوست. مزار او در قبرستان باغ بهشت قم قرار دارد.

حسن مصطفوی
اطلاعات فردی
لقبعلامه مصطفوی
تاریخ تولد۴ شعبان سال ۱۳۳۴ق
تاریخ وفات۱۹ جمادی‌الاول ۱۴۲۶ق
محل دفنقم، قبرستان باغ بهشت
شهر وفاتتهران
اطلاعات علمی
استادانسید محمد حجت کوه کمره‌ای، سید ابوالحسن اصفهانی، میرزا حسین نائینی، محمد حسین غروی اصفهانی
محل تحصیلنجف • قم
تألیفاتالتحقیق فی کلمات القرآن الکریم

زندگی‌نامه

ولادت و نسب

میرزا حسن مصطفوی در ۴ شعبان سال ۱۳۳۴ق مطابق با سال ۱۲۹۷ش در تبریز به دنیا آمد.[۱] او دورانِ کودکی را در تبریز در محضرِ پدرش آقا شیخ عبدالرّحیم زندگی کرد. شیخ عبدالرّحیم فرزند شیخ مصطفی از دانشمندانِ شهر و مشهور به زهد و تقوی بوده است. نقل می‌کنند که او دارای روحیه‌ای بسیار لطیف و صاف و با اینکه از نظر علمی صاحبِ رأی بود ولی همیشه در سکوت و تواضع کامل به مردم خدمت می‌کرده و چون از نظر مالی در شرایط بسیار خوبی بوده، کمک‌های زیادی هم به آشنایان داشته است. مادرش فاطمه و مادر بزرگش از سلسله ساداتِ تبریز بوده است.[۲]

 
مزار علامه مصطفوی در قم

وفات

مصطفوی در ۱۹ جمادی‌الاول ۱۴۲۶ق مطابق با ۵ تیر ۱۳۸۴ش در تهران وفات یافت. مزارش در قبرستان باغ بهشت در قم واقع است.[۳]

 
علامه مصطفوی در دوران نوجوانی

تحصیلات علوم دینی و کلاسیک

مصطفوی دوران دبستان و دبیرستان را در تبریز گذراند و در ضمن دروس مدرسه و اخذ دیپلم، شروع به دروس ادبیات عربی و علوم اسلامی نمود که در پانزده سالگی تا پایان کتاب رسائل و مکاسب را به پایان رسانیده و سپس در دانشکده الهیات تبریز (معقول و منقول) موفق به اخذ لیسانس و سپس دکترای الهیات گردید. وی از شانزده سالگی تا بیست و سه سالگی را در قم و از بیست و سه سالگی تا بیست و پنج سالگی را در نجف اشرف به تحصیلات علوم دینی و اسلامی مشغول گشت و سپس مجدداً به قم مراجعت و به مدت یکسال به تدریس تفسیر قرآن و علوم مرسومه مبادرت فرمود و در بیست و شش سالگی به تهران عزیمت و در همان سال ازدواج نمود.[۴]

اساتید

وی در تبریز از اساتیدی چون شیخ علی‌اکبر اهری و عمو زین‌الدّینی و در قم از حجت کوه کمره ای در فقه و اصول و در نجف از سید ابوالحسن اصفهانی در فقه و از میرزا حسین نائینی در اصول و از محمدحسین غروی اصفهانی هم در فقه و اصول، استفاده نمود.[۵]

مقام علمی و تسلط او به چهار زبان

 
علامه مصطفوی در دوران جوانی

مصطفوی ضمن کسب دکترای الهیات، در بیست و شش سالگی به درجه اجتهاد رسید. اجتهاد او را مراجع و عالمان دینی آن زمان نظیر سید ابوالحسن اصفهانی گواهی کردند. او به چهار زبان تسلط کامل پیدا کرد: ترکی، عربی، فرانسوی، عبری.[۶]

وقتی او در تهران اقامت نمود برخی، به‌ویژه آیت الله بروجردی از او تقاضا نمود که جهت تدریس به قم مراجعت کند، ولی نپذیرفت. وی زندگی‌اش را از درآمد تألیف و نشر کتاب‌ها و نوشته‌هایی که تألیف داشته، می‌گذراند. اکثر علما و دانشمندان و اساتید دانشگاه وقتی متوجّه می‌شوند که چنین شخصیتی در تهران سکونت دارد و روزانه دو ساعت یعنی ده تا دوازده صبح در محل دفتر انتشارات تشریف می‌آورد، در آنجا حاضر گردیده و از ایشان استفاده‌های علمی و معنوی می‌نمودند.[۷]

تألیفات

 
التحقیق فی کلمات القرآن الکریم

علامه مصطفوی دارای تألیفات و نوشته‌هایی بیش از هفتاد جلد کتاب است. اولین کتاب تألیفی او به‌نام رهنمای گمشدگان در ۲۴ سالگی بوده که کتابی عرفانی در سیر و سلوک است. نوشته‌های ایشان در زمینه‌های مختلف علوم الهی است:

  • التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تحقیقی در واژه‌ها و لغات قرآن که نوعی تفسیر ضمنی و محتوایی را در بر دارد. این کتاب یکی از بزرگترین فرهنگ‌های قرآنی است که در ۱۴ جلد به چاپ رسیده است.
  • تفسیر روشن، تفسیر قرآن و کلمات خداوند بطوری که تمامی کلمات خداوند، منظور و معنای واقعی و حقیقی‌ایش مشخص و روشن شده و تمامی احتمالات و معانی و تفاسیرِ سست، مردود شناخته شده است.
  • تاریخ اسلام.
  • تحقیق راجع به زندگانی و فرمایشات و سیره و روش امامان معصوم(ع).
  • تحقیق راجع به دیگر ادیان الهی.
  • علم کلام.
  • علم رجال.
  • علم اخلاق.
  • عرفان و سیر و سلوک.[یادداشت ۱]
  • حقایق و معارف الهی.[۸]

دوستان معنوی

برخی از دوستانِ معنوی او در آن زمان، یعنی از بیست تا حدود سی سالگی عبارتند از:

ماجرای دیدار با سید علی قاضی

آیت الله نجابت از شیخ حسن مصطفوی نقل کرده که ایشان می‌گفت:

«یک زمانی به نجف مشرف شدم تا آقای قاضی را زیارت کنم و از محضرش استفاده کنم ، ولی بر اثر بدگویی برخی طلاب جاهل می‌ترسیدم به محضر آقای قاضی بروم. یک روز در کنار در بزرگ بازار حرم نشسته بودم و کسانی را که از در قبله سلطانی به حرم رفت و آمد می‌کردند می‌دیدم. یک لحظه در فکر فرو رفتم که اصلاً من برای چه به نجف امده ام، من برای ملاقات با آقای قاضی به این جا آمده ام ولی می‌ترسم.[۹] در همین اوان که نشسته بودم و در این فکر بودم دیدم یک سید بزرگواری از حرم مطهر بیرون آمد و دور تا دور بدنش را نوری احاطه کرده بود. چنان که از شش جهت اندامش نوری ساطع بود . من شیفته این آقا شدم، دیدم طرف در سلطانی حرم رفت و نزد قبر ملا فتحعلی سلطان آبادی نشست. در این لحظه دیدم آن سید نورانی به کسی چیزی گفت و او نزد من آمد و گفت: آن سید می‌فرماید: ای کسی که اسمت حسن است، سریره‌ات حسن است، شکلت حسن است، شغلت حسن است چرا می‌ترسی؟ پیش بیا، پیش ما بیا و نترس، و ما این چنین به محضر آقای قاضی مشرف شدیم.[۱۰]

پانویس

یادداشت

  1. تصحیح وتحقیق رساله لقاء الله میرزا جواد ملکی تبریزی

منابع

پیوند به بیرون