سوره یس (خوانده میشود سوره یاسین) سی و ششمین سوره و از سورههای مکیقرآن که در جزء ۲۲ و ۲۳ قرآن جای گرفته است. این سوره چون با حروف مُقَطَّعهٔ «یاء و سین» آغاز شده، به این نام مشهور است. طبق روایات، سوره یس یکی از بافضیلتترین سورههای قرآن است، تا آنجا که قلب قرآن لقب گرفته است. سوره یس به سه اصل دین توحید، نبوت و معاد میپردازد و درباره زندهشدن مردگان و سخنگفتن اعضای بدن در قیامت سخن میگوید. همچنین داستان اصحاب قریه و مؤمن آلیس در این سوره آمده است.
در روایات، فضایل زیادی برای قرائت سوره یس بیان شده است؛ از جمله از امام صادق(ع) نقل شده است هر کس آن را قبل از خواب یا پیش از غروب بخواند، در تمام طول روز محفوظ و پُرروزی خواهد بود، و هر کس آن را در شب پیش از خواب بخواند، خداوند هزار فرشته را بر او مأمور میکند که وی را از هر شیطان راندهشده و هر آفتی حفظ کنند.
معرفی
نامگذاری
این سوره را یاسین نامیدهاند، به این مناسبت که با حروف مُقَطَّعه یاء و سین آغاز میشود. این سوره را سوره حبیب نجار نیز نامیدهاند؛ زیرا داستان او در آیات ۱۳ تا ۳۰ آمده است. سوره یس طبق روایات یکی از بافضیلتترین سورههای قرآن به شمار میرود، تا آنجا که «قلب قرآن» لقب یافته است.[۱] از دیگر نامهای این سوره مُعَمَّه[یادداشت ۱] و المُدافعة القاضیة است؛ زیرا خیر دنیا و آخرت را برای او میخواهد و بدیها و زشتیها را از تلاوت کننده آن دفع میکند و هر حاجتی را برایش برآورده میسازد.[۲] در روایتی از امام صادق(ع) سوره یس به عنوان ریحانة القرآن معرفی شده است.[۳]
سوره یس ۸۳ آیه، ۷۳۳ کلمه و ۳۰۶۸ حرف دارد. این سوره به لحاظ حجمی جزو سورههای مَثانی و در حدود یک حِزب قرآن است. این سوره همچنین جزو سورههایی است که با حروف مُقَطَّعه آغاز میشوند و اولین سورهای است که با سوگند شروع میشود.[۵]
محتوا
در این سوره به سه اصل دین توحید، نبوت و معاد اشاره شده است. آیات آغازین به مسئله نبوت و فلسفه آن و برخورد مردم با دعوت پیامبران میپردازد. سپس آیاتی درباره توحید آمده که نشانههایی از وحدانیت خدا را برشمردهاند. پس از آن، مسئله معاد و زندهشدن مُردگان در قیامت برای گرفتن جزا و جداشدن مجرمان از پرهیزکاران آمده و گفته شده است اعضا و جوارح در آن روز به سخنگفتن درمیآیند. سرانجام آیات پایانی سوره، حال مجرمان و پرهیزکاران در آن روز را توصیف میکنند. در آخر سوره هم خلاصهای از اصول سهگانه آمده و بر آنها استدلال شده است.[۶]امین الاسلام طبرسی در مجمع البیان میگوید چون مشرکان در آیات پایانی سوره قبل (سوره فاطر) سوگند یاد کردند که اگر بیم دهندهای بیاید به او ایمان میآورند (وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِنْ جَاءَهُمْ نَذِيرٌ لَيَكُونُنَّ أَهْدَىٰ مِنْ إِحْدَى الْأُمَمِ آیه ۴۲ سوره فاطر) در آیات آغازین سوره یس میگوید که با این که بیم دهنده برایشان آمد ولی آنها ایمان نیاوردند.(لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلَىٰ أَكْثَرِهِمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ) [۷]
﴿و [ما] فراروی آنها سدی و پشتسرشان سدی نهاده و پردهای بر [چشمان] آنان فرو گستردهایم در نتیجه نمیتوانند ببینند ٩﴾
امام باقر درشأن نزول آیه فرموده که پیامبر (درحال خواندن نماز بود و ابوجهل که لعنت خدا بر او باد عهد کرده بود هرگاه که پیامبر (را درحال نماز ببیند، سر او را بشکند. پس درحالیکه سنگی در دست داشت، آمد و دید که پیامبر (ایستاده است و نماز میخواند. پس آمد تا او را بزند، امّا هر بار که میخواست سنگ را بالا ببرد و بر سر حضرت بزند، خداوند دست او را به گردنش گره میزد و سنگ در دستش نمیچرخید و هنگامیکه نزد اصحابش برمیگشت، سنگ از دستش میافتاد. [۹] در روایت است که چون پیامبر درلیلة المبیت خواست از مکه خارج شود جبرئیل دست او را گرفت و در حالی که این آیه را میخواند او را از میان کفار قریش بیرون برد.[۱۰]شیخ طوسی در کتاب مصباح المتهجد نقل کرده که امیرالمؤمنین(ع) در لیلة المبیت این آیه رابه عنوان دعا قرائت کرده است. [۱۱] همچنین گفته شده که آيه۹ سوره یس براى مخفىماندن از ديد دشمن بسيار مجرّب است. [۱۲]
﴿آری ماییم که مردگان را زنده میسازیم و آنچه را از پیش فرستادهاند با آثار [و اعمال]شان درج میکنیم و هر چیزی را در کارنامهای روشن برشمردهایم ١٢﴾
بیشتر مفسران «امام مُبین» را در اینجا به لوح محفوظ یا همان کتابی تفسیر کردهاند که همه اعمال و همه موجودات و حوادث این جهان در آن ثبت و محفوظ است. برخی گفتهاند ممکن است استفاده از واژه «امام» به این دلیل باشد که این کتاب در قیامت رهبر و پیشوا برای همه مأمورانِ ثواب و عقاب و معیاری برای سنجش ارزشِ اعمال انسانها و پاداش و کیفر آنان است.[۱۳]از این لوحی که دربردارنده تمام جزییات قضای الهی درباره خلق است در قرآن با تعابیری چون: لوح محفوظ، امالکتاب، امام مبین و کتاب مبین یادشده و هر تعبیر دارای نکته ای است چنان چه امام مبین به این جهت نامگذاری شده که دربردارنده تمام قضاهایی است که خلق از آنها تبعیت می کند مانند امام که از اوتبعیت می کنند. [۱۴] در منابع حدیثی شیعه گفته شده منظور از امام مبین، امام علی(ع) است؛ از جمله در حدیثی از امام باقر(ع) نقل شده است: هنگامی که این آیه نازل شد، پیامبر(ص) رو به امام علی(ع) کرد و چنین گفت: «امام مبین این مرد است! اوست امامی که خداوند متعال علم هر چیزی را به او داده است».[۱۵] همچنین در تفسیر نور الثَقَلین از ابنعباس نقل شده است امام علی(ع) چنین میگفت: به خداسوگند، منم امام مبین، که حق را از باطل آشکار میسازم، این علم را از رسول خدا به ارث برده و آموختهام.[۱۶]
﴿[رسولان] گفتند شومی شما با خود شماست آیا اگر شما را پند دهند [باز کفر میورزید] نه بلکه شما قومی اسرافکارید ١٩﴾
فال بد(تطیر) يكى از خرافاتى است كه در قديم بوده و امروزه نيز در شرق و غرب هست و هر منطقه و قومى به چيزى فال بد مىزنند. اسلام آن را شرك دانسته و با جمله «الطيرة شرك» [۱۷] بر آن خط بطلان كشيده و كفّارهى آن را توكّل بر خداوند دانسته است. «كفارة الطيرة التوكل»[۱۸]
﴿چون به چیزی اراده فرماید کارش این بس که میگوید باش پس [بیدرنگ] موجود میشود ٨٢﴾
این آیه درباره چگونگی آفرینش سخن میگوید. علامه طباطبایی در تفسیر این آیه مینویسد مقصود آیه این است که خداوند برای خلقکردن نیاز به هیچ چیزی ندارد؛ پس اینکه گفته است «تنها به آن میگوید موجود باش» در واقع تمثیل است نه اینکه واقعا خداوند به سخن درآید و دستور دهد.[۱۹] در نقلی از امام علی(ع) هم امده، کلام خدا(کُن-موجود باش) همان فعل اوست، که آن شیء را ایجاد کرده است.[۲۰]
آیات سیزدهم تا سی و دوم سوره یس به داستان سه رسولی میپردازد که به شهری برای دعوت به خداپرستی وارد شدند؛ اما مردم آنجا دعوت این سه رسول را نپذیرفتند. در منابع آمده است این رسولان، فرستادگان خدا یا فرستادگان حضرت عیسی بودند. در این میان مردی ـ که در احادیث به مؤمن آلیس لقب داده شده ـ به آن رسولان ایمان آورد و مردم را به تبعیت از آن فرستادگان دعوت کرد؛ اما مردم شهر او را کشتند و پس از این ماجرا، گرفتار عذاب الهی شدند. نام این شخص در قرآن ذکر نشده است؛ اما در منابع حدیثی و تفسیری نام او را حبیب نجّار گفتهاند و از وی و ایمانش تجلیل شده است. محل دفن او در بازار انطاکیه در کشور ترکیه است.[۲۱]
در فضیلت تلاوت سوره یس از پیامبر(ص) روایت شده هر کس سوره یس را قرائت کند مانند آن است که ده بار قرآن را ختم کرده است.[۲۲] همچنین هر کس سوره یس را برای رضای خدا بخواند، خداوند او را خواهد بخشید و پاداشی همانند دوازده ختم قرآن به او خواهد داد و اگر برای مریض در حال مرگ خوانده شود، به تعداد حروف این سوره ده فرشته نزد او به صف شده و برای او استغفار میکنند و شاهد قبض روحش میشوند و جنازهاش را تشییع میکنند و بر او نماز میگزارند و شاهد دفنش خواهند بود.[۲۳]
ابی بصیر نیز از امام صادق(ع) روایت میکند هر کس آن را قبل از خواب یا پیش از غروب بخواند، در تمام طول روز محفوظ و پرروزی خواهد بود، تا اینکه غروب شود و هر کس آن را در شب پیش از خفتن بخواند، خداوند هزار فرشته را بر او مأمور میکند که وی را از هر شیطان راندهشده و هر آفتی حفظ کنند.[۲۴]جابر جعفی از امام باقر(ع) نقل کرده هر کس سوره یاسین را یک بار در عمرش بخواند خداوند به شماره تمام آفریدههایش در این جهان و آن جهان و آنچه در آسمان است به عدد هر یک دو هزار حسنه در نامه عملش ثبت میکند و به همین مقدار از گناهان او محو میکند و دچار تنگدستی و زیان و بدهکاری و خانهخرابی نمیشود و بدبختی و دیوانگی نمیبیند و مبتلا به جذام و وسواس و بیماریای که به او زیان برساند و خداوند سختی و دشواری مرگ را بر او آسان میکند و خود [خدا] او را قبض روح میکند و از جمله کسانی خواهد بود كه خداوند گشايش در زندگى و شادمانى به هنگام مرگ و خشنودى از پاداش آخرت را براى او ضمانت مىكند، و به همه فرشتگان آسمان و زمین میگوید من از این بنده راضیام؛ پس برای او آمرزش بطلبید.[۲۵]
طبق نقلی از پیامبر، برای قرائت این سوره خواصی ذکر شده است: ۱. فرد اگر گرسنه باشد سیر میشود؛ ۲. اگر تشنه باشد، سیراب میگردد؛ ۳. اگر عریان باشد، پوشانیده میشود؛ ۴. اگر مجرد باشد، ازدواج میکند؛ ۵. اگر ترسان باشد، امنیت مییابد؛ ۶. اگر مریض باشد، سلامتی مییابد؛ ۷. اگر مسافر باشد، در سفرش یاری میشود؛ ۸. نزد میت خوانده نمیشود، مگر اینکه خدا بر او آسان میگیرد؛ ۹. اگر گمشده داشته باشد، گمشدهاش را پیدا میکند.[۲۶]
سوره یس و الرحمن دو سورهای هستند که بین عموم مردم ایران جایگاه ویژهای دارند و مردم این دو سوره را در زمانهای مختلف قرائت میکنند، مثلاً سوره یس را بر بالین شخص مُحتَضر یا در مراسم فاتحهخوانی فرد از دنیا رفته یا هنگام خواندن خطبه عقد، تلاوت میکنند. این سوره در ضربالمثلها و جملههای کنایی نیز به کار رفته است، مثل «یس در گوش کسی خواندن» که به معنای تکرار و تلقین است یا «به یس افتادن» که کنایه از در حال مرگ بودن است.[۲۹]خواندن این دو سوره در نماز زیارت (نماز دو رکعتی زیارت معصومین علیهم السلام) مستحب است. [۳۰]
تکنگاریها
علاوه بر اینکه شرح و تفسیر سوره یس در کتابهای تفسیری جامع آمده است، برخی از کتابها به صورت مستقل به تفسیر و توضیح این سوره پرداختهاند:
تفسیر سوره یاسین نوشته سید محمدرضا صفوی، دفتر نشر معارف، ۱۳۹۴ش.(نویسنده میگوید در تدوین کتاب از روش تفسیر قرآن به قرآن استفاده کرده است).
﴿آنگاه که دو تن سوی آنان فرستادیم و[لی] آن دو را دروغزن پنداشتند تا با [فرستاده] سومین [آنان را] تأیید کردیم پس [رسولان] گفتند ما به سوی شما به پیامبری فرستاده شدهایم ١٤﴾
﴿و چون به آنان گفته شود از آنچه خدا به شما روزی داده انفاق کنید کسانی که کافر شدهاند به آنان که ایمان آوردهاند میگویند آیا کسی را بخورانیم که اگر خدا میخواست [خودش] وی را میخورانید شما جز در گمراهی آشکاری [بیش] نیستید ٤٧﴾
﴿پس [شکوهمند و] پاک است آن کسی که ملکوت هر چیزی در دست اوست و به سوی اوست که بازگردانیده میشوید ٨٣﴾
﴿به نام خداوند رحمتگر مهربان. یس[یاسین] ١ سوگند به قرآن حکمتآموز ٢ که قطعاً تو از [جمله] پیامبرانی ٣ بر راهی راست ٤ [و کتابت] از جانب آن عزیز مهربان نازل شده است ٥ تا قومی را که پدرانشان بیمداده نشدند و در غفلت ماندند بیم دهی ٦ آری گفته [خدا] دربارهٔ بیشترشان محقق گردیده است در نتیجه آنها نخواهند گروید ٧ ما در گردنهای آنان تا چانههایشان غلهایی نهادهایم به طوری که سرهایشان را بالا نگاه داشته و دیده فرو هشتهاند ٨ و [ما] فراروی آنها سدی و پشتسرشان سدی نهاده و پردهای بر [چشمان] آنان فرو گستردهایم در نتیجه نمیتوانند ببینند ٩ و آنان را چه بیم دهی [و] چه بیم ندهی به حالشان تفاوت نمیکند نخواهند گروید ١٠ بیم دادن تو تنها کسی را [سودمند] است که کتاب حق را پیروی کند و از [خدای] رحمان در نهان بترسد [چنین کسی را] به آمرزش و پاداشی پر ارزش مژده ده ١١ آری ماییم که مردگان را زنده میسازیم و آنچه را از پیش فرستادهاند با آثار [و اعمال]شان درج میکنیم و هر چیزی را در کارنامهای روشن برشمردهایم ١٢ [داستان] مردم آن شهری را که رسولان بدانجا آمدند برای آنان م ث ل زن ١٣ آنگاه که دو تن سوی آنان فرستادیم و[لی] آن دو را دروغزن پنداشتند تا با [فرستاده] سومین [آنان را] تأیید کردیم پس [رسولان] گفتند ما به سوی شما به پیامبری فرستاده شدهایم ١٤ [ناباوران آن دیار] گفتند شما جز بشری مانند ما نیستید و [خدای] رحمان چیزی نفرستاده و شما جز دروغ نمیپردازید ١٥ گفتند پروردگار ما میداند که ما واقعاً به سوی شما به پیامبری فرستاده شدهایم ١٦ و بر ما [وظیفهای] جز رسانیدن آشکار [پیام] نیست ١٧ پاسخ دادند ما [حضور] شما را به شگون بد گرفتهایم اگر دست برندارید سنگسارتان میکنیم و قطعاً عذاب دردناکی از ما به شما خواهد رسید ١٨ [رسولان] گفتند شومی شما با خود شماست آیا اگر شما را پند دهند [باز کفر میورزید] نه بلکه شما قومی اسرافکارید ١٩ و [در این میان] مردی از دورترین جای شهر دوان دوان آمد [و] گفت ای مردم از این فرستادگان پیروی کنید ٢٠ از کسانی که پاداشی از شما نمیخواهند و خود [نیز] بر راه راست قرار دارند پیروی کنید ٢١ آخر چرا کسی را نپرستم که مرا آفریده است و [همه] شما به سوی او بازگشت مییابید ٢٢ آیا به جای او خدایانی را بپرستم که اگر [خدای] رحمان بخواهد به من گزندی برساند نه شفاعتشان به حالم سود میدهد و نه میتوانند مرا برهانند ٢٣ در آن صورت من قطعاً در گمراهی آشکاری خواهم بود ٢٤ من به پروردگارتان ایمان آوردم [اقرار] مرا بشنوید ٢٥ [سرانجام به جرم ایمان کشته شد و بدو] گفته شد به بهشت درآی گفت ای کاش قوم من میدانستند ٢٦ که پروردگارم چگونه مرا آمرزید و در زمره عزیزانم قرار داد ٢٧ پس از [شهادت] وی هیچ سپاهی از آسمان بر قومش فرود نیاوردیم و [پیش از این هم] فروفرستنده نبودیم ٢٨ تنها یک فریاد بود و بس و بناگاه [همه] آنها سرد بر جای فسردند ٢٩ دریغا بر این بندگان هیچ فرستادهای بر آنان نیامد مگر آنکه او را ریشخند میکردند ٣٠ مگر ندیدهاند که چه بسیار نسلها را پیش از آنان هلاک گردانیدیم که دیگر آنها به سویشان بازنمیگردند ٣١ و قطعاً همه آنان در پیشگاه ما احضار خواهند شد ٣٢ و زمین مرده برهانی است برای ایشان که آن را زنده گردانیدیم و دانه از آن برآوردیم که از آن میخورند ٣٣ و در آن [زمین] باغهایی از درختان خرما و تاک قرار دادیم و چشمهها در آن روان کردیم ٣٤ تا از میوه آن و [از] کارکرد دستهای خودشان بخورند آیا باز [هم] سپاس نمیگزارند ٣٥ پاک [خدایی] که از آنچه زمین میرویاند و [نیز] از خودشان و از آنچه نمیدانند همه را نر و ماده گردانیده است ٣٦ و نشانهای [دیگر] برای آنها شب است که روز را [مانند پوست] از آن برمیکنیم و بناگاه آنان در تاریکی فرومیروند ٣٧ و خورشید به [سوی] قرارگاه ویژه خود روان است تقدیر آن عزیز دانا این است ٣٨ و برای ماه منزلهایی معین کردهایم تا چون شاخک خشک خوشه خرما برگردد ٣٩ نه خورشید را سزد که به ماه رسد و نه شب بر روز پیشی جوید و هر کدام در سپهری شناورند ٤٠ و نشانهای [دیگر] برای آنان اینکه ما نیاکانشان را در کشتی انباشته سوار کردیم ٤١ و مانند آن برای ایشان مرکوبها[ی دیگری] خلق کردیم ٤٢ و اگر بخواهیم غرقشان میکنیم و هیچ فریادرسی نمییابند و روی نجات نمیبینند ٤٣ مگر رحمتی از جانب ما [شامل آنها گردد] و تا چندی [آنها را] برخوردار سازیم ٤٤ و چون به ایشان گفته شود از آنچه در پیش رو و پشتسر دارید بترسید امید که مورد رحمت قرار گیرید [نمیشنوند] ٤٥ و هیچ نشانهای از نشانههای پروردگارشان بر آنان نیامد جز اینکه از آن رویگردان شدند ٤٦ و چون به آنان گفته شود از آنچه خدا به شما روزی داده انفاق کنید کسانی که کافر شدهاند به آنان که ایمان آوردهاند میگویند آیا کسی را بخورانیم که اگر خدا میخواست [خودش] وی را میخورانید شما جز در گمراهی آشکاری [بیش] نیستید ٤٧ و میگویند اگر راست میگویید پس این وعده [عذاب] کی خواهد بود ٤٨ جز یک فریاد [مرگبار] را انتظار نخواهند کشید که هنگامی که سرگرم جدالند غافلگیرشان کند ٤٩ آنگاه نه توانایی وصیتی دارند و نه میتوانند به سوی کسان خود برگردند ٥٠ و در صور دمیده خواهد شد پس بناگاه از گورهای خود شتابان به سوی پروردگار خویش میآیند ٥١ میگویند ای وای بر ما چه کسی ما را از آرامگاهمان برانگیخت این است همان وعده خدای رحمان و پیامبران راست میگفتند ٥٢ [باز هم] یک فریاد است و بس و بناگاه همه در پیشگاه ما حاضر آیند ٥٣ امروز بر کسی هیچ ستم نمیرود جز در برابر آنچه کردهاید پاداشی نخواهید یافت ٥٤ در این روز اهل بهشت کار و باری خوش در پیش دارند ٥٥ آنها با همسرانشان در زیر سایهها بر تختها تکیه میزنند ٥٦ در آنجا برای آنها [هر گونه] میوه است و هر چه دلشان بخواهد ٥٧ از جانب پروردگار[ی] مهربان [به آنان] سلام گفته میشود ٥٨ و ای گناهکاران امروز [از بیگناهان] جدا شوید ٥٩ ای فرزندان آدم مگر با شما عهد نکرده بودم که شیطان را مپرستید زیرا وی دشمن آشکار شماست ٦٠ و اینکه مرا بپرستید این است راه راست ٦١ و [او] گروهی انبوه از میان شما را سخت گمراه کرد آیا تعقل نمیکردید ٦٢ این است جهنمی که به شما وعده داده میشد ٦٣ به [جرم] آنکه کفر میورزیدید اکنون در آن درآیید ٦٤ امروز بر دهانهای آنان مهر مینهیم و دستهایشان با ما سخن میگویند و پاهایشان بدانچه فراهم میساختند گواهی میدهند ٦٥ و اگر بخواهیم هر آینه فروغ از دیدگانشان میگیریم تا در راه [کج] برهم پیشی جویند ولی [راه راست را] از کجا میتوانند ببینند ٦٦ و اگر بخواهیم هرآینه ایشان را در جای خود مسخ میکنیم [به گونهای] که نه بتوانند بروند و نه برگردند ٦٧ و هر که را عمر دراز دهیم او را [از نظر] خلقت فروکاسته [و شکسته] گردانیم آیا نمیاندیشند ٦٨ و [ما] به او شعر نیاموختیم و در خور وی نیست این [سخن] جز اندرز و قرآنی روشن نیست ٦٩ تا هر که را [دلی] زنده است بیم دهد و گفتار [خدا] دربارهٔ کافران محقق گردد ٧٠ آیا ندیدهاند که ما به قدرت خویش برای ایشان چهارپایانی آفریدهایم تا آنان مالک آنها باشند ٧١ و آنها را برای ایشان رام گردانیدیم از برخیشان سواری میگیرند و از بعضی میخورند ٧٢ و از آنها سودها و نوشیدنیها دارند پس چرا شکرگزار نیستید ٧٣ و غیر از خدا[ی یگانه] خدایانی به پرستش گرفتند تا مگر یاری شوند ٧٤ [ولی بتان] نمیتوانند آنان را یاری کنند و آنانند که برای [بتان] چون سپاهی احضار شدهاند ٧٥ پس گفتار آنان تو را غمگین نگرداند که ما آنچه را پنهان و آنچه را آشکار میکنند میدانیم ٧٦ مگر آدمی ندانسته است که ما او را از نطفهای آفریدهایم پس بناگاه وی ستیزهجویی آشکار شده است ٧٧ و برای ما م ث لی آورد و آفرینش خود را فراموش کرد گفت چه کسی این استخوانها را که چنین پوسیده است زندگی میبخشد ٧٨ بگو همان کسی که نخستینبار آن را پدیدآورد و اوست که به هر [گونه] آفرینشی داناست ٧٩ همو که برایتان در درختسبزفام اخگر نهاد که از آن [چون نیازتان افتد] آتش میافروزید ٨٠ آیا کسی که آسمانها و زمین را آفریده توانا نیست که [باز] مانند آنها را بیافریند آری اوست آفریننده دانا ٨١ چون به چیزی اراده فرماید کارش این بس که میگوید باش پس [بیدرنگ] موجود میشود ٨٢ پس [شکوهمند و] پاک است آن کسی که ملکوت هر چیزی در دست اوست و به سوی اوست که بازگردانیده میشوید ٨٣﴾