قَبضِ روح گرفتن جان انسان‌ها هنگام مرگ است. قبض روح توسط عزرائیل و نمایندگان او با دستور خداوند صورت می‌گیرد. قبض روح انسان‌ها با هم متفاوت است. بر اساس آیات قرآن، وظیفه گرفتن جان پیامبران و مؤمنان، به عهده ملائکه رحمت است و با مدارا و آسانی صورت می‌گیرد. در روایات آمده که قبض روح مؤمنان نیز با هم متفاوت بوده و به شدت و ضعف ایمانشان بستگی دارد. گاهی نیز مومنان به سختی می‌میرند تا از این طریق گناهانش جبران و بخشیده شود. گرفتن جان کافران نیز همراه با سختی و عذاب است؛ جز این که گاهی به منظور جبران کارهای نیک‌شان در دنیا، آسان از دنیا می‌روند. برخی روایات برای آسان شدن قبض روح، خواندن سوره یس و صافات و انتقال محتضر به محل نماز گزاردن او را توصیه کرده‌اند.

مفهوم‌شناسی

قبض روح به معنای گرفتن روحِ انسان و جدا کردن آن از بدن است.[۱] در قرآن کریم با واژه‌ی «توفی» از آن یاد شده است.[۲] هرگاه زمان مرگ کسی فرا برسد، به دستور خداوند، عزرائیل و نمایندگانش روح او را قبض می‌کنند.[۳] در منابع دینی ذکر شده که گرفتن روح انسان به صورت تدریجی انجام می‌شود؛[۴] هنگام خروج روح از بدن، ابتدا پاها و دست‌های انسان سست می‌شود. گلوگاه نیز آخرین عضوی است که از کار می‌افتد.[۵]

حدیثی از امام علی(ع)، لحظه مرگ را چنین توصیف می‌کند که در ابتدا زبان از گفتار باز می‌ماند. سپس مرگ بر انسان چیره‌تر می‌شود و گوش نیز از کار می‌افتد؛ نه سخنی می‌گوید و نه صدایی می‌شنود، چشم‌ها در حدقه چرخ می‌زند و چهره اطرافیان و حرکت لب‌های آنان را می‌بیند ولی صدایشان را نمی‌شنود. پس از مدتی، سایه مرگ، چشم‌ها را نیز فرا می‌گیرد و جان از بدن خارج می‌گردد.[۶]

سختی یا آسانی قبض روح

بر پایه روایات، قبض روح به صورت تدریجی انجام می‌شود و همراه با سختی است. مؤمنان نیز در هنگام مرگ، ترس و سختی آن را درک می‌کنند؛ اما قبض روح انسان‌ها با هم متفاوت بوده و مرگ پیامبران و مؤمنان بسیار آسان‌تر از کافران است.[۷]

قبض روح انبیاء

در روایات شیعی ذکر شده که قبض روح انبیاء بسیار آسان است.[۸] همچنین در برخی از روایات آمده که قبض روح پیامبران با اجازه خود آنان انجام می‌گیرد.[۹] در برخی از منابع تاریخی داستان‌هایی در این‌باره وارد شده، از جمله اینکه هنگام مرگ پیامبر (ص)، عزرائیل بر در خانه پیامبر(ص) آمد و برای وارد شدن به خانه و قبض روحِ او، اجازه خواست. در این واقعه عزرائیل با فاطمه (س) نیز هم‌سخن شد.[۱۰] درباره حضرت ابراهیم آمده است هنگامی که عزرائیل برای قبض روح وی آمد، ابراهیم به او گفت: آیا خدا مرگ دوستِ خود (ابراهیم) را دوست دارد؟ عزرائیل رفت و سپس از جانب خدا برای او این پیام را آورد که آیا ابراهیم از دیدن دوستِ خود ناراحت است؟ ابراهیم با شنیدن این سخن جان خود را تسلیم نمود.[۱۱] طبق برخی روایات، عزرائیل، حضرت سلیمان را در حالی که در قصر خود بر عصایش تکیه داده بود قبض روح کرد.[۱۲] درباره حضرت موسی و نوح و اجازه خواستن عزرائیل از آنان نیز داستان‌هایی در روایات ذکر شده است.[۱۳]

قبض روح مؤمنان

بر پایه روایات اسلامی، چگونگی گرفتن روح مومنان نیز به اعتبار شدت و ضعف ایمان آنان متفاوت است.[۱۴] در سوره نحل آمده که قبض روح مؤمنان، به دست ملائکه رحمت انجام می‌گیرد و هنگام جان دادن، با مدارا و آسانی با آنان برخورد شده و مژده بهشت دریافت می‌کنند.[۱۵] در روایتی از پیامبر(ص) ذکر شده که هنگام مرگ مؤمن، فرشتگانی نورانی با روپوش‌های بهشتی در اطراف او می‌نشینند. پس از آن، ملک‌الموت به او می‌گوید «ای جان پاک به سوی پروردگارت بیرون شو»، سپس مانند آبی که از دهانه مشک بیرون آید روح او را قبض می‌کند.[۱۶]

در برخی از روایات آمده که مؤمنان در هنگام مرگ با دیدن ملک‌الموت بی‌تابی می‌کنند؛ اما پس از آن پیامبر(ص) و اهل بیت (ع) بر بالین او حاضر شده و آرامش پیدا می‌کنند.[۱۷] همچنین، در برخی از روایات آمده که گاهی مومن به سختی از دنیا می‌رود تا از این طریق گناهانش بخشیده شوند.[۱۸]

قبض روح کافران

بر اساس منابع اسلامی، چگونگی قبض روح کفار نیز با هم متفاوت است؛ ولی همه منابع از دردناک بودن قبض روح کافران خبر می‌دهند.[۱۹] بر پایه آیات قرآن، جان دادن آنان با سختی و عذاب همراه هست و فرشتگان مرگ، هنگام قبض روح، از جلو و پشت سر آنان را احاطه کرده و بر آنان ضربه می‌زنند؛[۲۰] در روایتی از پیامبر(ص) آمده که هنگام مرگ کافر، فرشته‌هایی سیاه‌چهره با خشونت در اطراف او می‌نشینند، سپس ملک الموت نزد او حاضر می‌شود و همانند شانه‌ای که خس و خاشاک را از پشم تر می‌گیرد، جان او را از بدنش جدا خواهد کرد.[۲۱]
در برخی از روایات آمده که گاهی کافر به آسانی از دنیا می‌رود تا از این طریق، به پاداش کارهای نیکی که در دنیا انجام داده برسد و بعد از مرگ، غرق در عذاب گردد.[۲۲]

مأموران قبض روح

در قرآن کریم، آیات بسیاری در مورد قبض روح وارد شده؛[۲۳] در بعضی از آیات، قبض روح به خداوند[۲۴] در برخی دیگر به ملک‌الموت[۲۵] و در بعضی از آیات نیز به گروهی از ملائکه نسبت داده شده است.[۲۶] از نظر مفسران، این آیات با هم تناقض ندارند؛[۲۷] چنانکه امام علی(ع) فرمود: «خداند متعالی‌تر از آن است که خودش مستقیما قبض روح را انجام دهد، و به همین جهت، ملائکه را مامور کرد تا این کار را انجام دهند؛ پس قبض روح، هم فعل خدا است و هم فعل ملائکه».[۲۸]
برخی منابع، عزرائیل را دارای نمایندگان و یاران بسیاری دانسته و مرگ را به گروهی از فرشتگان نسبت می‌دهند.[۲۹] آنان «نازعات»، «سابحات»، «ناشطات» و «سابقات» هستند که هر کدام وظیفه‌ی قبض روح عده خاصی از موجودات را به عهده دارند؛[۳۰] مثلا «نازعات» وظیفه دارد که روح کفار را با شدت و عذاب بگیرد و «ناشطات» مامور است که روح مؤمنین عادی را با رأفت و مدارا قبض کند.[۳۱] عده اندکی نیز می‌گویند در پایان زندگی هر فرد، فرشتگان مامور ثبت اعمال او، روحش را قبض خواهند کرد.[۳۲]

راه‌های آسان‌کردن قبض روح

برخی از روایات برای راحت جان دادن مؤمن، توصیه کرده‌اند او را به جایی که نماز می‌گزارده منتقل کنند.[۳۳] در بعضی دیگر نیز خواندن سوره صافات و یس توصیه شده است.[۳۴]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. فرهنگ دهخدا، ذیل واژه قبض روح.
  2. سوره زمر، آیه۴۲؛ سوره سجده، آیه۱۱؛ سوره انعام، آیه۶۱.
  3. طهرانی، معادشناسی، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۲۱۲.
  4. مکارم شیرازی، پیام قران، ۱۳۸۶ش، ج۵، ص۳۴۵.
  5. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۲۷۹.
  6. نهج البلاغة، نسخه و تصحیح محمد عبده، خطبه۱۰۷، ج۱، ص۲۱۲؛ محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ۱۳۸۹ش، ج۱۱، ص۱۲۴.
  7. مکارم شیرازی، پیام قران، ۱۳۸۶ش، ج۵، ص۳۴۵.
  8. طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه موسوی همدانی، ۱۳۷۴ش، ج۸، ص۱۷۰؛ آشتیانی و درایتی، مجموعه رسائل در شرح احادیثی از کافی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۵۰.
  9. آشتیانی و درایتی، مجموعه رسائل در شرح احادیثی از کافی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۵۰.
  10. ابن شهرآشوب، ج۳، ص۱۱۶؛ مجلسی، ج۲۲، ص۵۲۷-۵۲۸، به نقل از ستایش، «گفتگوی ملائکه با حضرت فاطمه(س)»، ص۲۰.
  11. علم الیقین، فیض کاشانی، ج۲، ص۸۵۱، به نقل از سلیمانی آشتیانی و درایتی، مجموعه رسائل در شرح احادیثی از کافی، ۱۳۸۸ش، ص۱۴۹.
  12. محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ۱۳۸۹ش، ج۱۱، ص۴۷۵.
  13. علم الیقین، فیض کاشانی، ج۲، ص۵۸۲، به نقل از سلیمانی آشتیانی و درایتی، مجموعه رسائل در شرح احادیثی از کافی، ۱۳۸۸ش، ص۱۵۰.
  14. طهرانی، معادشناسی، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۲۳۶.
  15. سوره نحل، آیه۳۲.
  16. طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه موسوی همدانی، ۱۳۷۴ش، ج۸، ص۱۷۰.
  17. محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ۱۳۸۹ش، ج۱۱، ص۱۳۰.
  18. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶، ص۱۶۰-۱۶۱.
  19. رستمی وآل‌بویه، سیری در اسرار فرشتگان، ۱۳۹۳ش، ص۴۵۳.
  20. سوره انعام، آیه۹۳؛ سوره انفال، آیه۵۰.
  21. رستمی وآل‌بویه، سیری در اسرار فرشتگان، ۱۳۹۳ش، ص۴۵۳.
  22. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶، ص۱۵۳.
  23. سوره سجده، آیه۱۱؛ سوره زمر، آیه۴۲؛ سوره انعام، آیه۶۳؛ سوره نساء، آیه۹۷.
  24. سوره زمر، آیه۴۲.
  25. سوره سجده، آیه۱۱.
  26. سوره انعام، آیه۶۳؛ سوره نساء، آیه۹۷.
  27. طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱۷، ص۴۱۸؛ محسنی دایکندی، برزخ و معاد از دیدگاه قرآن و روایات، انتشارات مجمع جهانی شیعه شناسی، ص۱۰۷-۱۱۱.
  28. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۹، ص۲۳۳.
  29. آلوسی، روح‌المعانی، ۱۴۱۵ق، ج۳۰، ص۲۳.
  30. آلوسی، روح‌المعانی، ۱۴۱۵ق، ج۳۰، ص۲۳.
  31. آلوسی، روح‌المعانی، ۱۴۱۵ق، ج۳۰، ص۲۳.
  32. مکارم شیرازی، پیام امام، ۱۳۸۶ش، ص۶۱.
  33. نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ش، ج۴، ۱۸ ۱۷.
  34. محقق کرکی، جامع المقاصد، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۵۳.
  35. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۹، ص۳۲۷.
  36. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۳، ص۳۲۷.
  37. ری شهری، میزان الحکمه، ج۱۱، ص۱۲۷.
  38. ری شهری، میزان الحکمه، ج۱۱، ص۱۲۶.
  39. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۲، ص۳۶۱.
  40. صدوق، من لا يحضره الفقيه، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۷۴.

یادداشت

  1. قال موسى : إلهي فما جزاء من وصل رحمه؟ قال : يا موسى انسي له أجله و اُهوّن عليه سكراتِ الموت

منابع

  • آلوسی، سید محمود، روح المعانی، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق.
  • دهخدا، علی اکبر، فرهنگ لغت، تهران، مؤسسه لغت نامه دهخدا، ۱۳۴۱ش.
  • رستمی، محمد زمان و طاهره آل بویه، سیری در اسرار فرشتگان با رویکردی قرآنی و عرفانی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۹۳ش.
  • ری‌شهری، میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، قم، مؤسسه علمی فرهنگی، ۱۳۸۹ش.
  • ستایش، رحمان، «گفتگوی ملائکه با حضرت فاطمه»، در مجله حدیث پژوهی، شماره ۷، بهارو تابستان ۱۳۹۱ش.
  • سلیمانی آشتیانی، مهدی، درایتی، محمدحسین، مجموعه رسائل در شرح احادیثی از کافی، قم، دارالحدیث، ۱۳۸۸ش.
  • طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۷۴ش.
  • طهرانی، محمدحسین، معاد شناسی ج۱، تهران، نشر حکمت، ۱۳۶۱ش.
  • محقق کرکی، جامع المقاصد، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۴۱۴ق.
  • مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، انتشارات موسسه الوفاء، ۱۴۰۳ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، تهران، دارالکتب اسلامیة، ۱۳۸۶ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۸۰ش.
  • نجفی، محمدحسن، جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام، بیروت، دار احیاءالثراث العربی، ۱۴۰۴ق.
  • نهج البلاغه، تصحیح و شرح محمد عبده، ترجمه علی‌اصغر فقیهی، نشر تهران، ۱۳۷۶ش.