استغفار معصومان

از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از استغفار امامان)
اعتقادات شیعه
‌خداشناسی
توحیداثبات خداتوحید ذاتیتوحید صفاتیتوحید افعالیتوحید عبادیصفات ذاتصفات فعل
فروعتوسلشفاعتتبرکاستغاثه
عدل الهی
حُسن و قُبحبداءامر بین الامرین
نبوت
عصمت پیامبرانخاتمیتپیامبر اسلاممعجزهاصالت قرآن
امامت
باورهاعصمت امامانولایت تكوینیعلم غیبخلیفة‌اللهغیبتمهدویتانتظار فرجظهوررجعتامامت تنصیصی
امامانامام علیامام حسنامام حسینامام سجادامام باقرامام صادقامام کاظمامام رضاامام جوادامام هادیامام عسکریامام مهدی
معاد
برزخمعاد جسمانیحشرصراطتطایر کتبمیزان
مسائل برجسته
اهل‌بیتچهارده معصومکرامتتقیهمرجعیتولایت فقیهایمان مرتکب کبیره

استغفار معصومان به‌معنای طلبِ بخششِ از خداوند است که از سوی افرادِ پیراسته از گناه صورت می‌گیرد. به باور امامیه، انبیا و امامان، به‌دلیل معصوم بودن هیچ گناهی مرتکب نمی‌شوند تا برای رفع آن استغفار کنند. به همین جهت، علمای امامیه نشان داده‌اند که استغفار لزوماً برای بخشش گناهان نیست و می‌تواند عوامل دیگری نیز داشته باشد. برخی از این عوامل مورد نقد قرار گرفته است.

به گفته علمای امامیه، معصومان به‌دلیل داشتن معرفت عمیق نسبت به حق‌ تعالی، چون خود را در مقابل او ضعیف می‌دیدند و بدون عنایتش خود را در معرض گناه می‌دانستند، استغفار می‌کردند. گناهانی که آن‌ها استغفار می‌کردند نیز گناه اصطلاحی و نافرمانی خدا نبود، بلکه براساس مرتبه بالایی که داشتند، اشتغال به امور عادی و روزمره زندگی را برای خود گناه می‌دانستند. معصومان اگرچه در بالاترین مراتب قرب الهی هستند، اما چون دائم این درجات در حال افزایش بوده، از درجات پایین‌تر خود استغفار می‌کردند. ایشان در سیر مراحل سلوکی خود اموری را به‌عنوان حجاب نورانی دانسته و برای پیشگیری از توجه غافلانه به آن‌ها استغفار می‌کردند؛ افزون‌بر این موارد، استغفار خود عبادتی مستقل است و در روایتی نبوی بهترین عبادت دانسته شده است. عوامل دیگری نیز برای استغفار معصومان همچون طلب بخشش گناهان امت، یاد دادن روش استغفار به گنهکاران و استغفار از گناهان فرضی بیان شده است.

سازگاری یا ناسازگاری عصمت و استغفار

تعابیری در قرآن[یادداشت ۱]، برخی روایات[یادداشت ۲] و ادعیه[یادداشت ۳] وجود دارد که نشان‌دهنده طلب آمرزش پیامبران و امامان از خداوند است.[۱] ظاهر این نقل‌ها با اعتقاد امامیه که انبیا و ائمه دارای عصمت بوده و دچار گناه و حتی به نظر برخی ترک اولی نمی‌شوند، ناسازگاری دارد.[۲]

علمای امامیه در حل این مسئله مطالبی را بیان کرده و بر این باورند که ناسازگاری میان عصمت و استغفار وجود ندارد.[۳] اما اکثریت اهل سنت، امکان صدور گناه را از انبیا می‌پذیرند.[۴] تفتازانی با ذکر مواردی از خطاها و گناهان انبیا آن‌ها را مربوط به قبل از بعثت می‌داند.[۵] به باور قاضی عضد ايجی انجام گناهان صغيره سهوی از سوی انبيا بعد از رسيدن به پيامبری نیز مجاز است؛ او اين اعتقاد را مورد اتفاق اشاعره و معتزله می‌داند.[۶] فخر رازی بیان طلب بخشش انبیا توسط خداوند در قرآن را دلیل بر صدور گناه از آنان می‌داند، ولی آن گناهان را مربوط به قبل از بعثت یا گناه صغیره بعد از بعثت می‌داند.[۷] آلوسی مفسر اهل سنت نیز بعد از بیان بخشی از خطبه ۷۸ نهج البلاغه که در آن حضرت علی(ع) از خداوند طلب بخشش برای سخنان بی‌فایده و خواطر قلبی غلط را دارند، این روایت را نشان‌دهنده صدور خطا از ایشان و معصوم نبودن پیشوایان دینی می‌داند.[۸] نویسندگان «اصول مذهب الشيعه»[۹] و «تحفه اثنا عشریه»[۱۰] نیز با استناد به این روایات، عصمت انبیا و امامان را امری غیر قابل پذیرش دانسته‌اند.

چرایی استغفار معصومان

علمای شیعه جهت تبیین سازگاری عصمت و استغفار وجوهی را برای استغفار غیر از بخشش گناهان مطرح می‌کنند:

معرفت عمیق به خدا منشأ استغفار

شکل‌گیری حالت شرمساری و روی آوردن به اظهار نیاز و عجز به درگاه بی‌نیاز حق‌ تعالی، صرفاً به‌دلیل نافرمانی از خداوند نیست. معصومان به‌دلیل معرفت بالایی که به خدا دارند، خود را جدای از هدایت حق گمراه و گناهکار می‌دانند و با استغفار، از عجز و ناتوانی خودشان در صورت عدم هدایت خداوند خبر می‌دهند. آن‌ها وقتی می‌بینند که عملی که انجام داده‌اند در مقایسه با رفعت خداوند و مقام او ناچیز است استغفار می‌کنند.[۱۱][یادداشت ۴]

تناسب گناه با جایگاه افراد

گناهانی که معصومان از آن‌ها توبه می‌کردند، گناه اصطلاحی به‌معنای نافرمانی خداوند نیست. بلکه به‌خاطر اموری عادی است که نافرمانی محسوب نمی‌شود و از ضروریات زندگی انسان است. مسائلی همچون خوردن، آشامیدن و معاشرت با مردم که از روی ضرورت انجام می‌شود اما معصوم به همین میزان کم‌شدن توجه به خدا را برای خود گناه بزرگی دانسته و روی به استغفار می‌آورد.[۱۳]

برای تایید این مطلب به جمله‌ای منسوب به پیامبر(ص) مبنی بر این که «خوبی‌های نیکان، گناهان افراد مقرب است»، استناد می‌شود.[۱۴] همچنین در کتاب مصباح الشریعه[۱۵] روایتی منسوب به امام صادق(ع) مبنی بر تفاوت داشتن جهت توبه انبیا و اولیا با عموم مردم مطرح شده است که آن‌ را تایید کننده این دیدگاه می‌دانند.[۱۶]

سعدی شیرازی حکایتی در گلستان از زبان یک درویش نقل می‌کند که توبه گناه‌کاران از گناه است، ولی استغفار عارفان از عبادت.[۱۷] ملا احمد نراقی نیز در مثنوی طاقدیس سروده است:

از برای اهلِ قربِ بارگاه
هست آن را طاعت و این را گناه[۱۸]


«استغفار» فقط منحصر به گناه منافى عصمت نيست، و «مغفرت» و «ذنب» به اصطلاح عرف عام نيست. ... از لوازم سلوك معنوى و عبور از مدارج و رسيدن به اوج كمال انسانى غفران ذنوب لازمۀ مقامات و مدارج است، زيرا كه هر موجودى در اين عالم است وليدۀ همين نشئۀ ملكيه و مادۀ جسمانيه است و داراى تمام شئون ملكى حيوانى و بشرى و انسانى است، بعضى بالقوّة و برخى بالفعل، پس، اگر بخواهد از اين عالم به عالم ديگر و از آنجا به مقام قرب مطلق سفر كند، بايد اين مدارج را طى كرده و از منازل متوسطه كوچ نمايد، و به هر مرتبه‌اى كه رسد، در آن مرتبه مغفور شود ذنوب مرتبۀ سابقه، تا در تحت تجليات ذاتيۀ احديه تمام ذنوب مغفور گردد.

خمینی، شرح چهل حدیث، ۱۳۸۰ش، ص۳۴۳.

اربلی ضمن بیان این راه حل در کتاب کشف الغمّه بر این باور است که این بیان بهترین راه برای رفع این تعارض ظاهری است، و ادعا دارد پیش از او کسی این مشکل را بدین صورت حل نکرده بود.[۱۹] ملاصدرا[۲۰] و سید علی‌خان مدنی[۲۱] پاسخ اربلی را بهترین پاسخ برای این مسئله ارزیابی می‌کنند.

مصباح یزدی این راه حلّ را راهگشا می‌داند، با این حال به نظر وی این دیدگاه با حالاتی که از عجز و انابه معصومان نقل شده است تناسب ندارد؛ چراکه امور عادی و معمول زندگی انسان گناه نیستند. و معنا ندارد اولیای الهی این امور را آن‌چنان زشت بدانند و به‌دلیل این اشتغالات تا حدی گریه کنند که از هوش بروند.[۲۲] همچنین در نقد این دیدگاه گفته شده است که اموری که معصومان در دنیا انجام می‌دانند، عین عبودیت و بندگی خدا بوده و آن‌ها را از یاد خدا جدا نمی‌کند. آن‌ها الگوی کامل برای انسان‌ها هستند و ملاک و معیار درست و خطا بودن کارها برای آن‌ها متفاوت نیست.[۲۳]

بیان دیگری در این مورد وجود دارد که گناه را براساس مراتب کمالی افراد تبیین می‌کند. معصومان به‌صورت مدام در حال رشد و تکامل و حرکت به‌سمت خداوند متعال و کسب درجات قرب هستند. به همین جهت هرچه مرتبه بالاتری را در مقامات الهی کسب می‌کنند نسبت به مقامات پایینی استغفار می‌کنند. اگرچه همان مراتب پایینی مطلوب و آرزوی سالکان و عارفان است.[۲۴]

استغفار از گناه فرضی یا گناهان امت

در برخی توجیهاتی که برای حل ناسازگاری ظاهری عصمت و استغفار وجود دارد، به این توجه شده که استغفار کننده لزوماً طلب آمرزش برای گناهان محقق شده خود نمی‌کند. استغفار پیامبر و امام می‌تواند برای طلب آمرزش گناهان امت باشد. جایگاه آن‌ها همچون پدر برای امت خودشان است؛ ازاین‌رو به درگاه الهی روی‌ می‌آورند و برای امتشان طلب مغفرت می‌کنند.[۲۵] شیخ طوسی ذیل تفسیر آیه ۵۵ سوره غافر که پیامبر(ص) را امر به استغفار از گناه می‌کند، احتمال می‌دهد مراد استغفار از گناهان امت باشد.[۲۶] جوادی آملی نیز مراد از «گناه» در آیاتی که به پیامبر(ص)‌ نسبت داده شده است را گناهان امت می‌داند که پیامبر اکرم(ص) آن‌ها را به خودش گرفته و از آنان استغفار می‌کند.[۲۷] این بیان در میان برخی علمای اهل سنت نیز وجود دارد و استغفار را مصداق شفاعت پیامبر(ص) در حق امتش دانسته‌اند.[۲۸]

محمد تقی مصباح یزدی این توجیه را متناسب با تمامی حالاتی که از معصومان در استغفار نقل شده نمی‌داند.[۲۹] همچنین گفته شده استغفار پیامبر(ص) یا امام معصوم برای برای گناه دیگران با آیه‌هایی چون ۱۶۴ انعام، ۱۵ اسراء، ۱۸ فاطر، ۷ زمر و ۳۸ نجم که هر کسی را مسئول عمل خودش معرفی می‌کنند سازگار نیست.[۳۰] این باور شبیه به اعتقاد مسیحیان مبنی بر مصلوب شدن حضرت عیسی (ع) برای بخشش گناهان انسان‌ها دانسته شده است.[۳۱]

سید علی‌خان مدنی توجیه دیگری نیز نقل کرده که استغفار معصومان از گناهان محقق شده نیست. این استغفار به صورت مشروط است. یعنی طلب می‌کنند که اگر گناهی از آن‌ها صورت گرفت در آن صورت مشمول بخشش خداوند شوند.[۳۲] در نقد این دیدگاه گفته شده است که استغفار از گناه وقتی معنا دارد که از انسان صادر شده باشد و استغفار مشروط از گناه فرضی وجهی ندارد.[۳۳]

استغفار برای عبادت، پیشگیری و آموزش

در مواردی از وجوه جمع میان عصمت و استغفار توسط علمای شیعه ارائه شده است به این نکته توجه شده که استغفار لزوماً با هدف بخشش از گناه صورت نمی‌گیرد. استغفار را از مصادیق بارز عبودیت و بندگی و از نشانه‌های خضوع عبد در برابر معبود می‌دانند و از آن جهت که خداوند در قرآن انسان‌ها را به استغفار و توبه فراخوانده است، این‌ عمل اجابت فراخوان الهی و عبادتی مستقل است.[۳۴] کلینی روایتی را در باب استغفار کافی نقل کرده است که پیامبر اکرم(ص) استغفار و ذکر لا اله الّا الله را با استناد به آیه ۱۹ سوره محمد بهترین عبادت معرفی می‌کنند.[۳۵]

خطاطی بخشی از آیه ۱۶ سوره قصص با موضوع اقرار حضرت موسی(ع) به ظلم به خودش و طلب بخشش وی از خداوند

همچنین گفته شده استغفار همیشه رفعی نیست و می‌توان دفعی و پیشگیرانه باشد. عبدالله جوادی آملی مفسیر شیعه در توضیح روایت نبوی(ص) که حضرت هفتاد مرتبه در روز استغفار می‌کنند،[۳۶] این استغفار را به جهت دفع حجاب‌های نورانی می‌داند.[۳۷] براساس بیان وی، این استغفار برای از بردن آثار گناه نیست، بلکه در مسیر سیر و حرکت پیامبر و تقرب و سلوکش، اموری چون فرشتگان و نبوتش هستند که همین امور حجاب نوری محسوب می‌گردند. نه اینکه حجاب ظلمانی همچون گناه باشند. اما پیامبر(ص) با استغفار پیشاپیش مانع اثر بد این حجاب‌ها در فرایند تقرّب خودشان می‌شوند.[۳۸]

آموزش به دیگران یکی دیگر از وجوه طلب مغفرت معصومان دانسته شده است؛ براساس این بیان، معصومان نه برای بخشش گناهانشان، بلکه به‌جهت یاد دادن چگونگی مناجات و اعتراف به گناه در محضر خدای تعالی برای دیگران استغفار و انابه می‌کرده‌اند.[۳۹]

مصباح یزدی معتقد است در برخی روایات نقل شده می‌توان این نظر را پذیرفت، اما در بسیاری موارد قرائنی وجود دارد که استغفار به نیت آموختن نبوده است.[۴۰]

پانویس

  1. مصباح یزدی، «چرایی اعتراف معصومان به قصور و کوتاهی»، ص۶.
  2. مصباح یزدی، «چرایی اعتراف معصومان به قصور و کوتاهی»، ص۶؛جواد و گل‌گلی، «فلسفه استغفار معصومین»، ص۶۹-۷۰.
  3. اربلی، کشف الغمة، ۱۳۸۱ق، ج۲، ص۲۵۳-۲۵۵؛ خواجه نصیرالدین طوسی، اوصاف الاشراف، ۱۳۷۳ش، ص۲۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۲۱۰؛ خمینی، صحیفه امام، ج۲۰، ص۲۶۹؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۶، ص۳۶۷؛ سبحانی، الفکر الخالد، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۴۳۲-۴۳۷؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۰، ص۱۳۴؛ مصباح یزدی، «چرایی اعتراف معصومان به قصور و کوتاهی»، ص۶.
  4. عباسیان، «پاسخ به شبهه‌ای قدیمی پیرامون عصمت پیامبر (ص) و ائمه شیعه (ع) بر اساس تمایز میان زبان عینی و زبان ذهنی»، ص۱۳۹.
  5. تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۱۲ق، ج۵، ص۵۵.
  6. عضد الدین ایجی، شرح المواقف، نشر الشریف الرضی، ج۸، ص۲۶۵.
  7. فخر رازی، عصمة الانبیاء، ۱۴۰۹ق، ص۱۳۶.
  8. آلوسی، روح المعانی، ۱۴۱۴ق، ج۱۲، ص۲۶.
  9. قفاری، اصول مذهب الشیعة الامامیة، ۱۴۳۱ق، ج۲، ص۷۹۴-۷۹۶.
  10. دهلوی، تحفه اثنی عشریه، مکتبة الحقیقة، ص۴۶۳.
  11. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۲۱۰؛ مدنی شیرازی، رياض السالكين، ج‏۲، ص۴۷۲؛ خمینی، شرح چهل حدیث، ۱۳۸۰ش، ص۷۰؛ خمینی، جهاد اکبر، ۱۳۷۸ش، ص۵۷؛ جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن،۱۳۷۸ش، ج۳، ص۲۶۷.
  12. سعدی،۱۳۶۳ش، شرح گلستان خزائلی، گلستان حکایت دوم.
  13. اربلی، کشف الغمة، ۱۳۸۱ق، ج۲، ص۲۵۳-۲۵۵؛ خواجه نصیرالدین طوسی، اوصاف الاشراف، ۱۳۷۳ش، ص۲۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۲۱۰؛ خمینی، صحیفه امام، ج۲۰، ص۲۶۹؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۶، ص۳۶۷؛ سبحانی، الفکر الخالد، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۴۳۲-۴۳۷؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۰، ص۱۳۴؛ مصباح یزدی، «چرایی اعتراف معصومان به قصور و کوتاهی»، ص۸-۱۰.
  14. اربلی، کشف الغمة، ۱۳۸۱ق، ج۲، ص۲۵۴؛‌ مصباح یزدی، «چرایی اعتراف معصومان به قصور و کوتاهی»، ص۸.
  15. مصباح الشریعة، ۱۴۰۰ق، ص۹۷.
  16. جواد و گل‌گلی، «فلسفه استغفار معصومین»، ص۷۹-۸۰.
  17. سعدی، گلستان، ۱۳۸۵ش، ص۷۸.
  18. نراقی، مثنوی طاقدیس، ۱۳۶۲ش، ص۲۵۶.
  19. اربلی، کشف الغمة، ۱۳۸۱ق، ج۲، ص۲۵۵.
  20. صدرالدین شیرازی، شرح اصول کافی، ۱۳۸۳ش،ج۴،‌ ص۱۳۲.
  21. مدنی شیرازی، رياض السالكين، ج‏۲، ص۴۷۳.
  22. مصباح یزدی، «چرایی اعتراف معصومان به قصور و کوتاهی»، ص۱۰.
  23. سید موسوی، «تحلیل انتقادی دیدگاه مرحوم اِربِلی در علت استغفار معصومین (ع)»، ص۵۹-۶۳.
  24. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۲۱۰؛ مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱۲، ص۱۱۳؛ خمینی، شرح چهل حدیث، ۱۳۸۰ش، ص۳۴۳؛ مصباح یزدی، «چرایی اعتراف معصومان به قصور و کوتاهی»، ص۱۱-۱۴؛ ناییجی، آداب راز و نياز به درگاه بى نياز، ۱۳۸۱ش، ص۳۴۷.
  25. مدنی شیرازی، رياض السالكين، ج‏۲، ص۴۷۲.
  26. شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، دار احیاء التراث العربی، ج۹، ص۸۷.
  27. جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۲۶۴-۲۶۵.
  28. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۴۲۳ق، ج۳، ص۲۳؛ ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ۱۳۷۹ق، ج۱۱، ص۸۶؛ مبارکفوری، تحفة الاحوذی، ۱۴۱۰ق، ج۹، ص۱۰۳.
  29. مصباح یزدی، «چرایی اعتراف معصومان به قصور و کوتاهی»، ص۱۰-۱۱.
  30. سید موسوی، «تحلیل انتقادی دیدگاه مرحوم اِربِلی در علت استغفار معصومین (ع)»، ص۶۳.
  31. سید موسوی، «تحلیل انتقادی دیدگاه مرحوم اِربِلی در علت استغفار معصومین (ع)»، ص۶۳.
  32. مدنی شیرازی، رياض السالكين، ج‏۲، ص۴۷۲.
  33. روحی برندق، «تحلیل و نقد برون رفت های کلامی از ناسازگاری عصمت و استغفار رسول خدا (ص) در حدیث «لَیُغَان»»،‌ ص۳۲.
  34. جواد و گل‌گلی، «فلسفه استغفار معصومین»، ص۸۲-۸۳.
  35. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۵۰۵.
  36. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۵۰۵؛ شریف الرضی، المجازات النبویة، ۱۴۲۲ق، ص۳۵۱.
  37. جوادی آملی، تفسیر موضوعی، ۱۳۷۶ش، ج۱۱، ص۱۶۰.
  38. جوادی آملی، تفسیر موضوعی، ۱۳۷۶ش، ج۱۱، ص۱۶۰.
  39. مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱۱، ص۳۰۸؛‌ مدنی شیرازی، رياض السالكين، ج‏۲، ص۴۷۲.
  40. مصباح یزدی، «چرایی اعتراف معصومان به قصور و کوتاهی»، ص۷.

یادداشت

  1. در آیات قرآن مواردی وجود دارد که نشان دهنده طلب آمرزش توسط پیامبران است:
    • آیه ۱۰۶ سوره نساء: «وَاسْتَغْفِرِ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا» (و از خدا آمرزش بخواه كه خدا آمرزنده مهربان است.)
    • آیه ۲۴ سوره ص: «...وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ»(و داوود دانست كه ما او را آزمايش كرده‏ ايم پس از پروردگارش آمرزش خواست و به رو درافتاد و توبه كرد)
    • آیه ۵۵ سوره غافر: «فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ»(پس صبر كن كه وعده خدا حق است و براى گناهت آمرزش بخواه و به سپاس پروردگارت شامگاهان و بامدادان ستايشگر باش.)
    • آیه ۱۹ سوره محمد: «فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَمَثْوَاكُمْ»(پس بدان كه هيچ معبودى جز خدا نيست و براى گناه خويش آمرزش جوى و براى مردان و زنان با ايمان [طلب مغفرت كن] و خداست كه فرجام و بازگشت [هر يك از] شما را مى‏ داند.)
    • آیه ۳ سوره نصر: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا»(پس به ستايش پروردگارت نيايشگر باش و از او آمرزش خواه كه وى همواره توبه‏ پذير است.)
  2. روایاتی از امامان نقل شده که در ظاهر نشان‌دهنده بروز گناه و طلب بخشش از حق‌ تعالی است. برای نمونه کلینی روايتی را نقل می‌کند که امام کاظم(ع) هنگام خواندن نماز می‌‌فرمودند: «پروردگارا! تورا با زبانم نافرمانی نمودم و قسم به عزتت که اگر می‌خواستی، لالم میکردي و تو را با چشمم نافرمانی کردم و قسم به عزّتت اگر میخواستی، نابینایم می‌کردی و تورا با گوش‌هایم نافرمانی نمودم که قسم به عزّتت اگر می‌خواستی، ناشنوایم می‌کردی...و تو را با همه اعضایم که با آنها به من نعمت دادی، نافرمانی نمودم و اين جزای تو در مقابل اعمال من نيست. سپس راوی می‌گويد شمردم که امام هزار بار می‌گفت: العفو العفو..» (کلینی، الکافی، ۱۴۹۷ق، ج۳، ص۳۲۶)
  3. برای نمونه در دعای ابوحمزه ثمالی از امام سجاد(ع) خطاب به خدواند می‌‌گوید: «اى سيد من تو را می‌خوانم به زبانی که از فرط گناه لال گردیده، اى پروردگار با تو راز و نياز می‌کنم با دلی که از کثرت جرم به وادى هلاکت در افتاده، اى خدا تو را می‌خوانم با دلی که هراسان و ترسان است از قهر تو و اميدوار به کَرَم توست. چون به گناهان خود اى مولاى من می‌نگرم زار می نالم و چون به کَرَم بی پایان تو نظر می‌کنم، اميدوار می‌گردم.» یا امام علی(ع) در دعای کمیل در چند مورد تعبیر «ظلمت نفسی» (به خود ظلم کردم) را به کار می‌برند. یا در مناجات مسجد کوفه خودشان را ضعیف و گنهکار می دانند. در دعای عرفه امام حسین(ع) و اکثر دعاها و مناجات‌های نقل شده از معصومین این موارد به وفور یافت می‌شود.
  4. درويشى را ديدم كه سر بر آستان كعبه همى‌ماليد و ميگفت: يا غفور، يا رحيم، تو دانى كه از ظَلوم‌ جَهول چه آيد. عذر تقصير خدمت آوردم‌/ كه ندارم به طاعت‌ استظهار/ عاصيان از گناه توبه كنند/ عارفان از عبادت استغفار/ [۱۲]

منابع

  • ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری شرح صحیح البخاری، بیروت، دارالمعرفة، ۱۳۷۹ق.
  • اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، تبریز، بنی‌هاشمی، ۱۳۸۱ق.
  • آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ق.
  • تفتازانی، مسعود بن عمر، شرح المقاصد، قم، نشر الشریف الرضی، ۱۴۱۲ق.
  • جواد،‌ امانی و معصومه گل‌گلی، «فلسفه استغفار معصومین»، مجله کلام حکمت، سال ۴، شماره ۸،‌ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ش.
  • جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، قم، نشر اسراء، ۱۳۸۷ش.
  • جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی، قم، نشر اسراء، ۱۳۷۶ش.
  • خمینی، روح الله، جهاد اکبر، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۸ش.
  • خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۰ش.
  • خمینی، روح الله، صحیفه امام، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵ش.
  • خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اوصاف الاشراف، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي سازمان چاپ و انتشار، ۱۳۷۳ش.
  • دهلوی، عبدالعزیز، تحفه اثنی عشری، استانبول، مکتبة الحقیقة، بی‌تا.
  • روحی برندق، «تحلیل و نقد برون رفت های کلامی از ناسازگاری عصمت و استغفار رسول خدا (ص) در حدیث «لَیُغَان»»
  • سبحانی، جعفر، الفكر الخالد في بيان العقائد، قم، موسسة الامام الصادق (ع)، ۱۴۲۵ق.
  • سعدی شیرازی، مصلح الدین، گلستان، تهران، هرمس، ۱۳۸۵ش.
  • سید موسوی، سید حسین، «تحلیل انتقادی دیدگاه مرحوم اِربِلی در علت استغفار معصومین (ع)»، مجله پژوهشنامه کلام, دوره ۴، شماره ۶، بهار و تابستان ۱۳۹۶ش.
  • شریف الرضی، محمد بن حسین، المجازات النبویة، قم، دارالحدیث، ۱۴۲۲ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، شرح اصول کافی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى،۱۳۸۳ش.
  • طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۰ق.
  • عباسیان چالشتری، محمد علی، «پاسخ به شبهه‌ای قدیمی پیرامون عصمت پیامبر (ص) و ائمه شیعه (ع) بر اساس تمایز میان زبان عینی و زبان ذهنی»، مجله شبهه پژوهی مطالعات قرآنی سال ۴، شماره ۱، پیاپی ۶، بهار و تابستان ۱۴۰۱ش.
  • عضد الدین ایجی، عبد الرحمان بن احمد، شرح المواقف، قم، نشر الشریف الرضی، بی‌تا.
  • فخر رازی، محمد بن عمر، تفسیر الکبیر، بیروت، دارالفکر، ۱۴۲۳ق.
  • فخر رازی، محمد بن عمر، عصمة الانبیاء، بیروت، دارالکتب العلمیة،‌ ۱۴۰۹ق.
  • قفاری، ناصر عبدالله علی، اصول مذهب الشیعة الامامیة: عرض و نقد، جیزه، دار الرضا، چاپ چهارم، ۱۴۳۱ق.
  • کبیر مدنی شیرازی، سيد على خان بن احمد، رياض السالكين في شرح صحيفة سيد الساجدين، قم، دفتر انتشارات اسلامی،‌ ۱۴۰۹ق.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیة،‌ ۱۴۰۷ق.
  • مبارکفوری، عبدالرحمن بن عبدالرحیم، تحفة الاحوذی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۰ق.
  • مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، قم، دار الكتب الإسلاميّة، ۱۴۰۴ق.
  • مصباح الشریعة (منسوب به امام جعفر صادق علیه السلام)، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۰ق.
  • مصباح یزدی، محمد تقی، «چرایی اعتراف معصومان به قصور و کوتاهی»، مجله معرفت، شماره ۱۴۷، اسفند ۱۳۸۸ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۱ش.
  • ناییجی، محمد حسین، آداب راز و نياز به درگاه بى نياز (ترجمه عدة الداعی ابن فهد حلی)، تهران، نشر کیا، ۱۳۸۱ش.
  • نراقی، ملا احمد، مثنوی طاقدیس، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۲ش.