سامِری شخصی که در غیبت حضرت موسی(ع)، گوساله‌ای ساخت و بنی‌اسرائیل را به پرستش آن ترغیب کرد. قرآن در سه آیه از او نام برده که هر سه مرتبط با ساخت گوساله است. سامری از بنی‌اسرائیل بود و درباره نام و نسب او اختلاف وجود دارد.

شخصیت‌‌شناسی

سامری از افرادی است که با بنی‌اسرائیل از مصر خارج شد، در ظاهر جزو مؤمنان به حضرت موسی(ع) بوده و از بزرگان بنی‌اسرائیل حساب می‌شده است.[۱] از برخی روایات به دست می‌آید که سامری فرد سخاوتمندی بود.[۲] درباره نام و نسب او اختلاف وجود دارد[۳] با این حال برخی منابع نام او را موسی بن ظفر دانسته‌اند[۴] که از نسل یشاكر فرزند حضرت یعقوب بوده است.[۵]

سامری از جمله شخصیت‌هایی است که سه مرتبه در قرآن از او نام برده شده و هر سه مورد مرتبط با ساخت گوساله برای پرستش آن توسط بنی اسرائیل بوده است.[۶]

گوساله‌پرستی

 
فرش دستباف مربوط به وقایع بنی‌اسرائیل در بیابان سینا که در آن به داستان گوساله پرستی نیز اشاره شده است.

حضرت موسی(ع) در پی وعده الهی، به مدت سی‌روز به میعادگاه رفت که این مدت ده روز تمدید شد: «سی شب با موسی وعده نهادیم و ده شب دیگر بر آن افزودیم تا وعده پروردگارش چهل شب كامل شد».[۷] در نهایت برگشت موسی(ع) طولانی شد و این امر بر بنی‌اسرائیل که از تمدید اقامت موسی بی‌اطلاع بودند، سخت آمد. سامری با استفاده از زیور آلات و طلاهای قوم، گوساله‌ای ساخت.[۸] او علاوه بر ساخت گوساله، مردم را به پرستش این بت دعوت کرد.[۹]

سامری و روایات مختلف

زمانی که حضرت موسی(ع) به نقش سامری در گوساله‌پرستی یهود پی برد و علت را از او جویا شد سامری چنین جواب داد: «بَصُرْتُ بِما لَمْ یبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُها وَ كَذلِكَ سَوَّلَتْ لی نَفْسی؛ من چیزی دیدم که آنها ندیدند من قسمتی از آثار رسول (و فرستاده خدا) را گرفتم، سپس آن را افکندم، و اینچنین نفس من این کار را در نظرم جلوه داد».[۱۰] این آیه با وجود ابهاماتی که دارد؛ محل روایات و نقل‌های مختلف شده و حجم بسیاری را در بر گرفته است که برخی از این نقل‌ها درباره گرفتن خاک زیر پای جبرئیل توسط سامری است.[۱۱] برخی محققان و مفسران در صحت بسیاری از این روایات و نقل‌ها تردید کرده‌اند.[۱۲]

مجازات

بنابر حدیثی از امام صادق(ع)، حضرت موسی تصمیم گرفت سامری را به جهت اعمالش مجازات کرده و او را بکشد. اما خداوند، سامری را به جهت سخاوتمند بودن از مجازات مرگ رهانید.[۱۳]

قرآن در مورد عاقبت سامری به نقلی از موسی(ع) اکتفا می‌کند: «فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِی الْحَیاةِ أَنْ تَقُولَ لامِساسَ وَ إِنَّ لَكَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ؛ برو، در زندگی دنیا چنان شوی كه پیوسته بگویی: به من نزدیک مشو. و نیز تو را وعده‌ای است كه از آن رها نشوی».[۱۴] بخش اول این آیه اشاره به عذاب دنیایی سامری و بخش دوم اشاره به عذاب اخروی او دارد.

با این حال در نحوه عذاب دنیایی سامری، نقل‌های مختلفی وجود دارد:

  • طرد اجتماعی

طرد اجتماعی، مجازات دنیایی سامری بوده است. حضرت موسی(ع) سامری را از جمع بنی‌اسرائیل اخراج کرد؛ هیچ فردی حق نداشت با او تماس داشته باشد و او نیز حق نداشت با فردی ارتباط برقرار کند و هرگونه علاقه‌مندی و معامله با او ممنوع اعلام شد.[۱۵]

  • بیماری

برخی مفسران معتقدند؛ پس از ثبوت جرم و خطای بزرگ سامری، موسی(ع) او را نفرین کرد و خداوند او را به بیماری مرموزی مبتلا ساخت که تا زنده بود کسی نمی‌توانست با او تماس بگیرد.[۱۶]

پانویس

  1. طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۱۶، ص۱۵۲.
  2. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۴۷.
  3. مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۳، ص۲۴۴.
  4. ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۵، ص۲۷۵.
  5. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص۲۹۲.
  6. سوره طه، آیات ۸۵، ۸۷، ۹۵.
  7. سوره اعراف، آیه۱۴۲.
  8. قرشی، قاموس قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۳۱۵.
  9. مغنیه، التفسیر المنیر، بنیاد بعثت، ج۱۶، ص۲۶۰.
  10. سوره طه، آیه ۹۶.
  11. سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۳۰۵.
  12. طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۴، ص۲۰۱؛ فضل‌الله، تفسیر من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۱۵، ص۱۵۰.
  13. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۴۷.
  14. سوره طه، آیه ۹۷.
  15. فضل‌الله، تفسیر من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۱۵، ص۱۵۲.
  16. به نقل از: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص۲۸۷.

منابع

  • ابن‌کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق: محمدحسین شمس الدین، بیروت،‌ دارالکتب العلمیة-منشورات محمدعلی بیضون، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
  • سیوطی، جلال‌الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، قم، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
  • طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: محمدجواد بلاغی، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
  • طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت،‌ دارالمعرفة، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • فضل الله، سید محمدحسین، تفسیر من وحی القرآن، بیروت،‌ دارالملاک للطباعة و النشر، چاپ دوم، ۱۴۱۹ق.
  • قرشی، سید علی‌اکبر، قاموس قرآن، تهران،‌ دارالکتب الإسلامیة، چاپ ششم، ۱۳۷۱ش.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت،‌ دارإحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • مغنیه، محمدجواد، التفسیر المبین فی العقیدة و الشریعة و المنهج، قم، بنیاد بعثت، بی‌تا.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران،‌ دارالکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.