توبه حضرت آدم
توبه حضرت آدم درخواست آمرزش حضرت آدم(ع) از خدا است، پس از آنکه از فرمان خدا سرپیچی کرد و میوه درخت ممنوعه را خورد. ناصر مکارم شیرازی، از فقیهان و مفسران شیعه، مخالفت آدم(ع) با فرمان خدا را نه گناه، بلکه ترک اولی خوانده و از همین رو ناسازگاری آن با عصمت پیامبران را نفی کرده است. بر اساس برخی از آیات، خداوند برای پذیرش توبه آدم، کلماتی به او آموخت و او با استفاده از آنها توبه کرد. درباره تفسیر این کلمات احتمالات مختلفی داده شده است؛ از جمله آنکه کلمات مذکور همان عباراتی است که در آیه ۲۳ سوره اعراف آمده است.
عصیان آدم(ع)
بر اساس آیات قرآن، خدا، آدم(ع) و حوا را از خوردن میوههای درختی نهی کرد، اما شیطان، آدم(ع) را وسوسه کرد و او از میوههای آن درخت خورد.[۱] پس از آن نافرمانی، آدم از بهشت اخراج شد[۲] و توبه کرد[۳] و توبهاش پذیرفته شد.[۴]
مسئله خطای آدم(ع) و توبه او در کتابهای کلامی ذیل مسئله عصمت انبیاء (مانند تنزیه الانبیاء اثر سید مرتضی،[۵] آموزش عقاید اثر محمدتقی مصباح یزدی،[۶] و عصمة الانبیاء اثر فخر رازی[۷]) و در منابع تفسیری ذیل آیات ۳۵ تا ۳۷ سوره بقره، ۱۹ تا ۲۳ سوره اعراف و ۱۲۱ و ۱۲۲ سوره طه بررسی شده است. [۸] گفته شده است که توبه آدم(ع) در عهدین مطرح نشده است.[۹]
چیستی عصیان آدم(ع)
مفسران شیعه معتقدند عصیان آدم(ع) از نوع نافرمانی حرام نبوده است؛ زیرا به نظر آنان پیامبران هم از شرک و کفر، هم در دریافت و ابلاغ وحی و هم در ارتکاب گناهان کبیره و صغیره، عصمت دارند؛[۱۰] از این رو مفسران شیعه عصیان آدم(ع) را به معنای ارتکاب گناه نمیدانند.[۱۱]
از همین رو در تبیین حقیقت نافرمانی آدم(ع) دیدگاههای ذیل ارائه شده است:
تمثیلی بودن داستان آدم(ع): سید مصطفی خمینی مباحث مطرح شده در داستان آدم(ع) را حکایتی رمزی دانسته که بر این اساس آدم(ع) حکایتگر فرد معین خارجی نیست، بلکه نمادی از انسان است.[۱۲]
ترک اولی: بهباور ناصر مکارم شیرازی، فقیه و مفسران شیعه، اگرچه پیامبران از ارتکاب «گناهان مطلق» معصوم هستند، اما سر زدن «گناه نسبی» از آنان ممکن است. در این باره گفته شده است که «گناه مطلق» معصیتهایی است که عقاب الهی را در پی داشته باشد، اما «گناه نسبی» (ترک اولی) انجام دادن اعمال مباحی است که سر زدن آنها از افراد بزرگ شایسته نیست و از این رو حرام نبوده و مجازاتی در پی ندارد.[۱۳]
نهی تنزیهی: به نظر فضل بن حسن طبرسی در مجمع البیان و ملاصدرا در کتاب تفسیر خود، نخوردن میوههای درخت ممنوعه بر آدم(ع) مستحب بود، اما ایشان با ترک این عمل مستحب، از ثواب بیشتر محروم گردید. ملاصدرا براین باور است که چون انجام کار قبیح( خواه کوچک یابزرگ) برای انبیا جایز نیست و آنها دارای عصمت مطلق هستند بر این اساس آدم مرتکب کار قبیح نشده است. [۱۴]
نهی ارشادی: سید محمدحسین طباطبایی و محمدحسین فضلالله از مفسران شیعه معتقدند نهی خداوند از خوردن میوههای آن درخت خاص، صرفاً به این جهت بود که آدم(ع) متوجه آثار و لوازم طبیعی آن عمل شود؛ چنانکه دستورات صادر شده از پزشک به بیمار، از این قبیل است و مخالفت کردن با آن دستورات، اگرچه عقاب اخروی در پی ندارد، ولی موجب بدتر شدن بیماری میگردد.[۱۵]
بهگفته جعفر سبحانی، فقیه و مفسر معاصر، تعبیر توبه در آیات مربوط به آدم(ع)، بر گناه بودن کار وی دلالت ندارد، زیرا توبه تنها بهمنظور جبران گناه انجام نمیگیرد، بلکه انبیا و انسانهایی که در جایگاه والایی از معرفت به خداوند هستند، همیشه خود را در انجام وظائف در برابر پروردگار عالم مقصر میبینند و از این روی پیوسته استغفار میکنند.[۱۶] بهباور مکارم شیرازی و سبحانی، اگرچه عمل صادر شده از آدم(ع) حرام نبود، اما با توجه به مقام والای آنان، انجام یافتن چنین عملی از او انتظار نمیرفت؛ به همین دلیل وی درصدد توبه برآمد.[۱۷]
چگونگی توبه
از امام باقر (ع) نقل است که منظور از کلمات، این دعا و نیایش است:
اللّهم لا إله إلّا أنت، سبحانک و بحمدک، ربّ إنّی ظلمت نفسی فاغفر لی، إنّک خیر الغافرین. اللّهم لا إله إلّا أنت، سبحانک و بحمدک، ربّ إنّی ظلمت نفسی فارحمنی إنّک خیر الراحمین. اللّهم لا إله إلّا أنت، سبحانک و بحمدک، ربّ إنّی ظلمت نفسی فتب عَلیّ إنّک أنت التوّاب الرحیم.[۱۹]
در کتابهای تفسیری، چگونگی توبه آدم(ع) به شکلهای گوناگونی ذکر شده است که شیخ طوسی و مکارم شیرازی برآنند که احتمال درستی همه آن احتمالات وجود دارد و ناسازگاری میان آنها نیست.[۲۰] بر اساس معنای ظاهری آیه «فَتَلَقَّیٰ آدَمُ مِن رَّبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ؛ سپس آدم از پروردگارش کلماتی را دریافت نمود و [خدا] بر او ببخشود. آری او[است که] توبهپذیر مهربان است»،[۲۱] آدم(ع) با استفاده از کلماتی که خداوند به او القاء نمود، توبه کرد. احتمالات مختلفی در تفسیر واژه «کلمات» بیان شده است:
- چنانکه ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه آورده است، این «کلمات» همان تعابیر وارد شده در آیه ۲۳ سوره اعراف («قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ؛ گفتند پروردگارا ما بر خویشتن ستم کردیم و اگر بر ما نبخشایی و به ما رحم نکنی مسلماً از زیانکاران خواهیم بود») است.[۲۲]
- در روایتی از امام باقر(ع) «کلمات»، به دعایی تفسیر شده که با این جمله شروع میشود: «اللهم لا اله الا انت، سبحانک وبحمدک ربّ إنّی ظلمت نفسی...».[۲۳]
- در روایات بسیار دیگری تلقین «کلمات»، به تعلیم نامهای محمد(ص)، علی(ع)، فاطمه(س)، حسن(ع) و حسین(ع) تفسیر شده که آدم(ع) با توسل به این نامها از خداوند تقاضای بخشش نمود.[۲۴] سیوطی از مفسران اهل تسنن نیز چنین روایتی را از پیامبر اسلام(ص) نقل کرده است.[۲۵] جعفر سبحانی، از فقیهان و مفسران معاصر شیعه، با تمسک به این روایات، بر مشروعیت توسل استدلال کرده است.[۲۶]
علامه طباطبایی، معتقد است آدم(ع) با خوردن میوه ممنوعه، به زندگی سخت دنیایی که نسیان خدا را در پی داشت مبتلا شد و با توبه کردن از خداوند درخواست جبران آن خسارت را نمود[۲۷] و خدا برای جبران آن، دین را تشریع فرمود.[۲۸]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ سوره بقره، آیات۳۵ و ۳۶؛ سوره اعراف، آیات۱۹-۲۲.
- ↑ سوره بقره، آیه ۳۶.
- ↑ سوره بقره، آیه ۳۷؛ سوره اعراف، آیه ۲۳.
- ↑ سوره بقره، آیه ۳۷؛ سوره طه، آیه ۱۲۲.
- ↑ شریف مرتضی، تنزیه الانبیاء، الشریف الرضی، ص۹.
- ↑ مصباح یزدی، آموزش عقاید،۱۳۸۴ش، ص۲۱۱.
- ↑ فخر رازی، عصمةالانبیاء، ۱۴۰۹ق، ص۳۶.
- ↑ طباطبایی، المیزان، منشورات اسماعیلیان، ج۱، صص
- ↑ اشرفی، مقایسه قصص در قرآن و عهدین، ۱۳۹۹ش، ص۲۰۵.
- ↑ علامه حلی، کشف المراد، ۱۳۸۲ش، ص۱۵۵.
- ↑ مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۸۶.
- ↑ خمینی، تفسیر القرآن الکریم، ۱۴۱۸ق، ج۵، صص۴۵۷-۴۵۸.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۱۸۷ و ۱۸۸.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۱۹۵؛ ملاصدرا، تفسیر القرآن الکریم، ۱۳۶۶ش، ج۳، ص۹۰.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۳۰؛ فضلالله، تفسیر من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۲۶۳ و ۲۶۴.
- ↑ سبحانی، منشور جاوید، مؤسسه امام صادق(ع)، ج۴، ص۱۲۶.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۱۹۶ و ۱۹۷؛ سبحانی، منشور جاوید، مؤسسه امام صادق(ع)، ج۴، ص۱۲۶.
- ↑ سعدی، گلستان، حکایت دوم
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۲۰۰.
- ↑ شیخ طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص۱۶۹؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۱۹۸ و ۱۹۹.
- ↑ سوره توبه، آیه۳۷.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۱۹۷.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۲۰۰.
- ↑ تفسیر الإمام حسن العسکری(ع)، ۱۴۰۹ق، ص۲۱۹ - ۲۲۱؛ کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ۱۴۱۰ق، ص۵۷ و ۵۸؛ صدوق، امالی، ۱۳۷۶ش، ص۲۱۸.
- ↑ سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۶۰ و ۶۱.
- ↑ سبحانی، «توسّل»، ص۵۴۰.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۳۰.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۳۴.
منابع
- قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند.
- اشرفی، عباس، مقایسه قصص در قرآن و عهدین، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۹۹ش.
- تفسیر الإمام حسن العسکری(ع)، قم، مدرسة الامام المهدی(عج)، ۱۴۰۹ق.
- خمینی، سیدمصطفی، تفسیر القرآن الکریم، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، ۱۴۱۸ق.
- سبحانی، جعفر، «توسّل»، در دانشنامه جهان اسلام، ج۸، تهران، بنیاد دایرة المعارف اسلامی، ۱۳۸۳ش.
- سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق علیه السلام، بیتا.
- سعدی، گلستان
- سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
- شریف مرتضی، علی بن حسین، تنزیه الانبیاء، قم، الشریف الرضی، بیتا.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
- صدرالمتألهین، محمد بن ابراهیم، تفسیر القرآن الکریم، قم، انتشارات بیدار، ۱۳۶۶ش.
- صدوق، محمد بن علی، الامالی، تهران، کتابچی، ۱۳۷۶ش.
- طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.
- علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، قم، مؤسسه امام صادق علیه السلام، ۱۳۸۲ش.
- فخر رازی، محمد بن عمر، عصمة الانبیاء، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۰۹ق.
- فضلالله، سیدمحمدحسین، تفسیر من وحی القرآن، بیروت، دار الملاک، ۱۴۱۹ق.
- فیض کاشانی، محسن، تفسیر الصافی، تهران، انتشارات الصدر، ۱۴۱۵ق.
- کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، تهران، موسسة الطبع و النشر فی وزارة الارشاد الاسلامی، ۱۴۱۰ق.
- مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، تهران، شركت چاپ و نشر بين الملل سازمان تبليغات اسلامى، ۱۳۸۴ش.
- مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۴۲۴ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۷۴ش.
پیوند به بیرون