سوره شُعَراء بیست و ششمین سوره و از سورههای مکی قرآن است که در جزء ۱۹ قرآن جای دارد. نامگذاری این سوره به نام شُعَراء به دلیل سخن گفتن از شاعران در آیات ۲۲۴ تا ۲۲۷ آن است.
سوره شعراء به موضوع نهضت انبیا از حضرت نوح (ع) تا حضرت محمد (ص) و یادآوری سرانجام دشمنان آنان پرداخته و بیشتر روی اصول اعتقادی، توحید، معاد، دعوت پیامبران و اهمیت قرآن تأکید میکند. هدف اصلی سوره شعراء را دلداری به پیامبر در برابر تکذیبها و تهمتهای قومش دانستهاند.
آیه انذار که در آن، خدا از پیامبر (ص) میخواهد تا خویشان نزدیکش را به اسلام دعوت کند، از آیات مشهور سوره شعراء است. در فضیلت تلاوت این سوره آمده است هر کسی سوره شعرا را بخواند، به ازاء هر فردی که ایمان به نوح، هود، شعیب، صالح، ابراهیم، عیسی و محمد آورده و هر فردی که آنها را تکذیب کرده، ده پاداش داده میشود.
نامگذاری این سوره به نام شُعَراء به دلیل سخن گفتن از شاعران در آیات پایانی (۲۲۴ تا۲۲۷) این سوره است. [یادداشت ۱]نام دیگر این سوره طسم (خوانده میشود طا سین میم) است؛ چراکه با همین حروف مُقطَّعه شروع میشود.[۱] نام دیگر این سوره جامعه است؛ زیرا علاوه بر مسائل گوناگون، داستان چندین پیامبر و اقوام گذشته را در خود جمع کرده است.[۲]
سوره شعراء ۲۲۷ آیه، ۱۲۲۳ کلمه و ۵۶۳۰ حرف دارد و از نظر حجم، از سورههای مَثانی و متوسط است که نیم جزء قرآن را دربر گرفته است.[۴] سوره شعراء دوازدهمین سوره از سورههای مقطعات (سورههایی که با حروف مقطعه آغاز میشوند) است[۵] و به این دلیل که با «طسم» شروع میشود، آن را جزو سورههای طَواسین دانستهاند.[۶]
سوره شعراء بیشترین تعداد آیات را بعد از سوره بقره دارد؛ هرچند از نظر تعداد کلمات چنین نیست و از بسیاری از سورههای قرآن کوتاهتر است.[۷]
محتوا
از دیدگاه علامه طباطبایی هدف اصلی سوره دلداری به پیامبر است که در برابر تکذیب اکثریت قومش نسبت به کتاب آسمانی(قرآن) و تهمتهایی مثل جنون و شاعری و نیز با بیان داستانهای پیامبران پیشین و یادآوری سرانجام دشمنان آنان، به تکذیب کنندگان پیامبر هشدار داده که از سرنوشت آنان عبرت بگیرند.[۸] مقاصد این سوره را توحید الهی، خوف از آخرت، تصدیق وحی بر حضرت محمد (ص) و رسالت جهانی او، دعوت به تقوا، بدفرجامی مخالفین نهضت انبیای الهی، منطق استبداد، شروع هرکار اصلاحی از خود و برنامه رستگاری و سرفرازی دانستهاند.[۹]
تفسیر نمونه محتوای سوره شعرا را به سه بخش تقسیم کرده است:
بخش اول: عظمت قرآن، دلداری به پیامبر در برابر پافشاری و خیرهسری مشرکان، اشاره به نشانههای توحید و سخن از صفات خدا؛
بخش دوم: بازگویی فرازهایی از سرگذشت و مبارزات پیامبرانی چون نوح، ابراهیم، لوط، هود، صالح، شعیب و بهویژه موسی و اشاره به استدلالهای منکران پیامبران و شباهت آن با استدلالهای منکران پیامبر اسلام و در نهایت بیان عاقبت منکران پیامبران گذشته؛
بخش سوم: نتیجهگیری بخشهای گذشته، توصیه به پیامبر دربارهٔ شیوه دعوت به اسلام و برخورد با مؤمنان، دلداری به پیامبر و بشارت به مؤمنان.[۱۱]
داستانها و روایتهای تاریخی
سوره شعراء به قسمتهایی از داستان چندین تن از پیامبران و نحوه مواجهه اقوام آنان با دعوت پیامبران پرداخته است.
رسالت موسی، گفتگو با فرعون، مبارزه با ساحران، کوچ بنیاسرائیل همراه موسی و گذر از دریا، غرق شدن فرعونیان؛ (آیههای ۱۰–۶۸)
گفتگوی ابراهیم با (پدرش) آزر و قومش، استغفار برای آزر؛ (آیههای ۶۹–۸۹)
گفتگوی نوح با قوم، غرق شدن قوم و نجات نوح و یارانش؛ (آیههای ۱۰۵–۱۲۰)
گفتگوی هود با قوم عاد، عذاب قوم عاد؛ (آیههای ۱۲۳–۱۴۰)
گفتگوی لوط با قوم، عذاب قوم لوط؛ (آیههای ۱۶۰–۱۷۶)
گفتگوی شعیب با اصحاب ایکه و عذاب آنان. (آیههای ۱۷۶–۱۸۹)
شأن نزول برخی آیات
دربارهٔ سبب نزول آیات ۲۲۴ تا ۲۲۷ سوره شعراء آمده است که در زمان رسولالله (ص) دو نفر، همدیگر را با زبان شعر هجو میکردند و عدهای از مردم نادان نیز آنها را تبعیت میکردند که آیه «وَ الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ؛ و شاعران را گمراهان پیروی میکنند.» نازل شد. با نزول این آیه عبدالله بن رواحه، کعب بن مالک و حسان بن ثابت نزد پیامبر آمده و گفتند خداوند میدانست که ما شاعر هستیم و نزول این آیه باعث هلاکت ما خواهد شد. بعد از این گفتگو آیه ۲۲۷ «إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ ذَکَرُوا اللَّهَ کَثِیراً؛ مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده و خدا را بسیار به یاد آورده…» نازل شد.[۱۳]در واقع آیه پایانی سوره شعرا استثنایی است که شاعران مؤمن صالح را از حکم کلیای که دربارهٔ شاعران در آیه ۲۲۶ گفته شد خارج میسازد.[۱۴] نویسنده تفسیر نور پیامهایی را از آیه استنباط کرده مانند: مخالف نبودن اسلام با هنر و مخالفت کردن با شعر بیهدف، عدم همراهی شعر با ایمان و تقوا نتیجهاش گمراهی و سردرگمی است، پیروی نااهلان و بی هدفی و بی عملی از آفات شعر است، جدایی شعر و هنر از ایمان، هموار ساختن مسیر برای منحرفان است.[۱۵]
آیات مشهور
آیاتی از سوره شعراء از جمله آیه انذار، آیات متضمن دعاهای حضرت ابراهیم (ع) (۸۳ تا۸۹) و آیه ۲۱۵ مبنی بر رعایت تواضع نسبت به مؤمنان توسط پیامبر (ص) از آیات مشهور این سوره است.
پیامبران وطلب مزد نکردن از مردم
﴿وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ ١٠٩﴾ [شعراء:109] ﴿وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ ١٠٩﴾ این آیه از زبان حضرت نوح (ع) است که تصریح براین نکته دارد که او دربرابر ابلاغ رسالت الهی به مردم مزد و اجری از آنان در خواست نمیکند و هیچ طمع دنیوی در این کار ندارد و فقط از باب خیر خواهی و نصیحت پیام الهی را به قومش میرساند وتأکید نوح (ع) بر این که مزدش را «ربّ العالمین» میدهد دلالت بر توحید خالص و ناب دارد زیرا که قوم او برای هر عالمی الهی را باور داشتند وآن را عبادت میکردند و خدواند (الله) را خدای خدایان (اله الآلهه) میدانستند و این که نوح، «الله» را ربّ العالمین معرفی کرده تصریحی است بر توحید در عبادت که همان اختصاص عبادت به ذات خداوند، و این که هیچکسی جز خدای واحد (الله) شایسته عبادت نیست.[۱۶] در خواست نکردن اجر و مزد از مردم در برابر انجام رسالت در قرآن کریم از زبان دیگر پیامبران نیز نقل شده مانند پیامبر اسلام (ص) در سوره انعام آیه ۹۰[یادداشت ۳] ونیز شعیب (ع) سوره شعرا آیه ۱۸۰[یادداشت ۴]و این اختصاص به تعداد محدودی از پیامبران ندارد بلکه تمام آنان تنها برای انجام وظیفه الهی خویش ابلاغ رسالت میکردند تفسیر نور از این آیات استفاده کرده که مبلغان دینی نباید توقع مادی از مردم داشته باشند و از قرار گرفتن در موضع تهمت دنیا پرستی دور باشند و با توکل بر خداوند میتوانند از مردم بینیاز باشند.[۱۷]
دعاهای حضرت ابراهیم (ع)
﴿رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ ٨٣ وَاجْعَلْ لِي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ ٨٤ وَاجْعَلْنِي مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيمِ ٨٥ وَاغْفِرْ لِأَبِي إِنَّهُ كَانَ مِنَ الضَّالِّينَ ٨٦ وَلَا تُخْزِنِي يَوْمَ يُبْعَثُونَ ٨٧ يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ ٨٨ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ ٨٩﴾ [شعراء:83–89] ﴿پروردگارا به من دانش عطا کن و مرا به صالحان ملحق فرمای ٨٣ و برای من در [میان] آیندگان آوازه نیکو گذار ٨٤ و مرا از وارثان بهشت پر نعمت گردان ٨٥ و بر پدرم ببخشای که او از گمراهان بود ٨٦ و روزی که [مردم] برانگیخته میشوند رسوایم مکن ٨٧ روزی که هیچ مال و فرزندی سود نمیدهد ٨٨ مگر کسی که دلی پاک به سوی خدا بیاورد ٨٩﴾
آیات ۸۳ تا ۸۹ سوره شعراء دعاهای قرآنی است که از زبان حضرت ابراهیم (ع) نقل شده است. این دعاها پس از یادآوری نعمتهای خداوند در آیات قبلی است که ابراهیم (ع) را وادار به اظهار حاجت به درگاه الهی نموده[۱۸] تا به قوم بتپرست نشان دهد هرچه برای دنیا و آخرت میخواهند باید از خداوند طلب کنند و این نشانهای از ربوبیت مطلقه خداوند دانسته شده است.[۱۹]علامه طباطبایی این فراز ازدعای ابراهیم (وَاجْعَلْ لِی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ) را به این معنی تفسیر کرده که در آینده خداوند کسی را مبعوث کند که رسالت او را تبلیغ کند و مردم را به آیین توحیدی او فرابخواند وی افزوده که همین مضمون با تعبیر دیگر در سوره صافات آیه ۱۰۸ دربارهٔ ابراهیم (ع) آمده است وَتَرَکْنَا عَلَیْهِ فِی الْآخِرِینَ (ترجمه:و نام نیک او را در امّتهای بعد باقی نهادیم) وهمین تعبیر آیه۸۴ سوره شعراء در سوره مریم آیه ۵۰ بعد ازنام زکریا، یحیی، عیسی، ابراهیم، موسی وهارون نیز آمده است وَوَهَبْنَا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیًّا (تر جمه: و از رحمت خود به آنان عطا کردیم؛ و برای آنها نام نیک و مقام برجستهای (در میان همه امّتها) قرار دادیم) و منظور از این تعبیر این است که رسالت این پیامبران پس از آنان نیز با مبعوث شدن دیگر پیامبران تداوم خواهد داشت.[۲۰]البته برخی از محققان «عَلِیّاً» را در آیه ۵۰ سوره مریم وَ جَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیًّا به معنای امام علی (ع) دانستهاند و از منابع روایی نیز تأییداتی برایش نقل کردهاند.[۲۱]برخی از مفسران نیز «لسان صدق علیا» را به نام نیک میان مردمان تفسیر کردهاند.[۲۲][یادداشت ۵]
درخواست علم و دانش، الحاق به صالحان، ماندگاری در یاد و خاطره آیندگان، درخواست عاقبت خیر و بهشت جاویدان، آمرزش گناهان والدین و عدم رسوایی در روز قیامت از دعاهایی است که حضرت ابراهیم از درگاه خداوند طلب اجابت آن را داشت.[۲۳]
آیات ۸۸ و ۸۹ سوره شعراء در مناجات امام علی (ع) در مسجد کوفه به کار رفته است [یادداشت ۶] و نیز مضمون آیه ۸۸ در مناجات منظوم امیرالمؤمنین (ع) وجود دارد.[۲۴][یادداشت ۷] به همین دلیل از آیات مشهور این سوره محسوب میگردد.[۲۵]مضمون این دو آیه عدم سودمندی فرزندان و اموال در قیامت است زیرا تأثیر این امور منحصر در زندگانی دنیا و در روابط حاکم بر آن است ولی در روز قیامت که روز پرده برداشته شدن از حقایق و منقطع شدن اسباب دنیایی است نفعی بر آنها مترتب نیست و این دو نمونه (مال و فرزند) به معنای باطل شدن جامعههای دنیایی و آثار حاکم بر آنها در روز قیامت است و تنها معیار سعادتمندی در قیامت بهرهمندی از قلب سلیم است خواه صاحب قلب سلیم در دنیا مال و فرزند داشته یا نداشته و منظور از قلب سلیم همان نفسی است که از تیرهگیهای ظلم که همان شرک و معصیت است سالم مانده باشد.[۲۶]
﴿وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ ٢١٤﴾ [شعراء:214] ﴿و خویشان نزدیکت را هشدار ده ٢١٤﴾
پس از نزول آیه انذار در سال سوم بعثت، پیامبر اسلام (ص) مأمور شد خویشانش را به اسلام بخواند و آنان را بیم دهد. بر طبق تفاسیر شیعه و برخی از تفاسیر اهل سنت، پیامبر (ص) چهل نفر از خویشان نزدیکش را به مهمانی دعوت نمود و از آنها خواست اسلام بیاورند و گفت: هر که ایمان بیاورد، وصی و جانشینش خواهد بود. در این جلسه تنها حضرت علی (ع) ایمان آورد.[۲۷] در کتابهای شیعه و اهل سنت، روایاتی دربارهٔ این آیه از جمله حدیث یوم الدار آمده است.[۲۸] شیعیان از این حدیث برای حقانیت مذهب خود استفاده میکنند.[۲۹]
علامه طباطبایی نهی رسول خدا (ص) از شرک در آیه قبلی و انذار نزدیکانش در این آیه را اشاره به عدم وجود استثنا در دعوت دینی دانسته است و افزوده است که هیچ گونه سهلانگاری و مسامحه در ابلاغ رسالت پیامبران نیست (بر خلاف آنچه در نظام پادشاهی هست) و فرقی در بیم دادن و انذار میان پیامبر و امتش و میان نزدیکان و خویشان و بیگانگان نیست.[۳۰]
آیه خفض جناج (۲۱۵)
﴿وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ٢١٥﴾ [شعراء:215] ﴿و برای آن مؤمنانی که تو را پیروی کردهاند بال خود را فرو گستر ٢١٥﴾
تواضع و مهربانی با مؤمنانی که از پیامبر اسلام (ص) پیروی (اطاعت) میکنند، دستوری است که خداوند به پیامبرش در این آیه میدهد. عبارت کنایی گشودن پر و بال برای مؤمنان را همانند پر و بال گشودن پرندگان برای فرزندان خود، نشانهای از اوج رفتار توأم با مهر و محبت پیامبر (ص) با پیروان خود دانستهاند که هم در برابر حوادث احتمالی مصون بمانند و هم از تشتت و پراکندگی حفظ شوند. مضمون این تعبیر و شبیه به آن در آیه ۸۸ سوره حجر نیز آمده است (وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ ترجمه:و بال (عطوفت) خود را برای مؤمنین فرود آر)[۳۱]منظور از تبعیت مؤمنان از پیامبر (ص) همان اطاعت از اوست به قرینه آیه بعد (فَإِنْ عَصَوْکَ فَقُلْ إِنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ ترجمه: اگر تو را نافرمانی کنند بگو: «من از آنچه شما انجام میدهید بیزارم»)بر این اساس خلاصه معنای دو آیه این است که ای پیامبر اگر این مردم به تو ایمان آوردند واز تو پیروی کردندآنان را دور خود جمع کن و پر و بال رأفت برایشان بگستران و به تربیتشان بپرداز و اگر نافرمانیت کردند از عملشان بیزاری جوی.[۳۲]
استفاده از این تعبیر محبتآمیز در این آیه را همچنان به دلیل تعدیل انذاری دانستهاند که در آیه قبل وجود داشت؛ با این توضیح که اگر یکجا به دلیل مسائل تربیتی تکیه بر بیم و انذار میشود؛ بلافاصله تکیه بر محبت و مهربانی شود تا از این دو معجونی مناسب فراهم آید.[۳۳]
﴿گفت [آیا] پیش از آنکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید قطعا او همان بزرگ شماست که به شما سحر آموخته است به زودی خواهید دانستحتما دستها و پاهای شما را از چپ و راستخواهم برید و همهتان را به دار خواهم آویخت ٤٩﴾
﴿مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده و خدا را بسیار به یاد آورده و پس از آنکه مورد ستم قرار گرفتهاند یاری خواستهاند و کسانی که ستم کردهاند به زودی خواهند دانست به کدام بازگشتگاه برخواهند گشت ٢٢٧﴾
﴿به نام خداوند رحمتگر مهربان. طا سین میم ١ این است آیههای کتاب روشنگر ٢ شاید تو از اینکه [مشرکان] ایمان نمیآورند جان خود را تباه سازی ٣ اگر بخواهیم معجزهای از آسمان بر آنان فرود میآوریم تا در برابر آن گردنهایشان خاضع گردد ٤ و هیچ تذکر جدیدی از سوی [خدای] رحمان برایشان نیامد جز اینکه همواره از آن روی برمیتافتند ٥ [آنان] در حقیقت به تکذیب پرداختند و به زودی خبر آنچه که بدان ریشخند میکردند بدیشان خواهد رسید ٦ مگر در زمین ننگریستهاند که چه قدر در آن از هر گونه جفتهای زیبا رویانیدهایم ٧ قطعا در این [هنرنمایی] عبرتی است و[لی] بیشترشان ایمان آورنده نیستند ٨ و در حقیقت پروردگار تو همان شکست ناپذیر مهربان است ٩ و [یاد کن] هنگامی را که پروردگارت موسی را ندا درداد که به سوی قوم ستمکار برو ١٠ قوم فرعون آیا پروا ندارند ١١ گفت پروردگارا میترسم مرا تکذیب کنند ١٢ و سینه ام تنگ میگردد و زبانم باز نمیشود پس به سوی هارون بفرست ١٣ و [از طرفی] آنان بر [گردن] من خونی دارند و میترسم مرا بکشند ١٤ فرمود نه چنین نیست نشانههای ما را [برای آنان] بب رید که ما با شما شنونده ایم ١٥ پس به سوی فرعون بروید و بگویید ما پیامبر پروردگار جهانیانیم ١٦ فرزندان اسرائیل را با ما بفرست ١٧ [فرعون] گفت آیا تو را از کودکی در میان خود نپروردیم و سالیانی چند از عمرت را پیش ما نماندی ١٨ و [سرانجام] کار خود را کردی و تو از ناسپاسانی ١٩ گفت آن را هنگامی مرتکب شدم که از گمراهان بودم ٢٠ و چون از شما ترسیدم از شما گریختم تا پروردگارم به من دانش بخشید و مرا از پیامبران قرار داد ٢١ و [آیا] اینکه فرزندان اسرائیل را بنده [خود] ساختهای نعمتی است که منتش را بر من مینهی ٢٢ فرعون گفت و پروردگار جهانیان چیست ٢٣ گفت پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو استاگر اهل یقین باشید ٢٤ [فرعون] به کسانی که پیرامونش بودند گفت آیا نمیشنوید ٢٥ [موسی دوباره] گفت پروردگار شما و پروردگار پدران پیشین شما ٢٦ [فرعون] گفت واقعا این پیامبری که به سوی شما فرستاده شده سخت دیوانه است ٢٧ [موسی] گفت پروردگار خاور و باختر و آنچه میان آن دو استاگر تعقل کنید ٢٨ [فرعون] گفت اگر خدایی غیر از من اختیار کنی قطعا تو را از [جمله] زندانیان خواهم ساخت ٢٩ گفت گر چه برای تو چیزی آشکار بیاورم ٣٠ گفت اگر راست میگویی آن را بیاور ٣١ پس عصای خود بیفکند و بناگاه آن اژدری نمایان شد ٣٢ و دستش را بیرون کشید و بناگاه آن برای تماشاگران سپید مینمود ٣٣ [فرعون] به سرانی که پیرامونش بودند گفت واقعا این ساحری بسیار داناست ٣٤ میخواهد با سحر خود شما را از سرزمینتان بیرون کند اکنون چه رای میدهید ٣٥ گفتند او و برادرش را در بند دار و گردآورندگان را به شهرها بفرست ٣٦ تا هر ساحر ماهری را نزد تو بیاورند ٣٧ پس ساحران برای موعد روزی معلوم گردآوری شدند ٣٨ و به توده مردم گفته شد آیا شما هم جمع خواهید شد ٣٩ بدین امید که اگر ساحران غالب شدند از آنان پیروی کنیم ٤٠ و چون ساحران پیش فرعون آمدند گفتند آیا اگر ما غالب آییم واقعا برای ما مزدی خواهد بود ٤١ گفت آری و در آن صورت شما حتما از [زمره] مقربان خواهید شد ٤٢ موسی به آنان گفت آنچه را شما میاندازید بیندازید ٤٣ پس ریسمانها و چوبدستیهایشان را انداختند و گفتند به عزت فرعون که ما حتما پیروزیم ٤٤ پس موسی عصایش را انداخت و بناگاه هر چه را به دروغ برساخته بودند بلعید ٤٥ در نتیجه ساحران به حالتسجده درافتادند ٤٦ گفتند به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم ٤٧ پروردگار موسی و هارون ٤٨ گفت [آیا] پیش از آنکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید قطعا او همان بزرگ شماست که به شما سحر آموخته است به زودی خواهید دانستحتما دستها و پاهای شما را از چپ و راستخواهم برید و همهتان را به دار خواهم آویخت ٤٩ گفتند باکی نیست ما روی به سوی پروردگار خود میآوریم ٥٠ ما امیدواریم که پروردگارمان گناهانمان را بر ما ببخشاید [چرا] که نخستین ایمانآورندگان بودیم ٥١ و به موسی وحی کردیم که بندگان مرا شبانه حرکت ده زیرا شما مورد تعقیب قرار خواهید گرفت ٥٢ پس فرعون ماموران جمعآوری [خود را] به شهرها فرستاد ٥٣ [و گفت] اینها عدهای ناچیزند ٥٤ و راستی آنها ما را بر سر خشم آوردهاند ٥٥ و[لی] ما همگی به حال آمادهباش درآمدهایم ٥٦ سرانجام ما آنان را از باغستانها و چشمهسارها ٥٧ و گنجینهها و جایگاههای پر ناز و نعمت بیرون کردیم ٥٨ [اراده ما] چنین بود و آن [نعمتها] را به فرزندان اسرائیل میراث دادیم ٥٩ پس هنگام برآمدن آفتاب آنها را تعقیب کردند ٦٠ چون دو گروه همدیگر را دیدند یاران موسی گفتند ما قطعا گرفتار خواهیم شد ٦١ گفت چنین نیست زیرا پروردگارم با من است و به زودی مرا راهنمایی خواهد کرد ٦٢ پس به موسی وحی کردیم با عصای خود بر این دریا بزن تا از هم شکافت و هر پارهای همچون کوهی سترگ بود ٦٣ و دیگران را بدانجا نزدیک گردانیدیم ٦٤ و موسی و همه کسانی را که همراه او بودند نجات دادیم ٦٥ آنگاه دیگران را غرق کردیم ٦٦ مسلما در این [واقعه] عبرتی بود و[لی] بیشترشان ایمانآورنده نبودند ٦٧ و قطعا پروردگار تو همان شکستناپذیر مهربان است ٦٨ و بر آنان گزارش ابراهیم را بخوان ٦٩ آنگاه که به پدر خود و قومش گفت چه میپرستید ٧٠ گفتند بتانی را میپرستیم و همواره ملازم آنهاییم ٧١ گفت آیا وقتی دعا میکنید از شما میشنوند ٧٢ یا به شما سود یا زیان میرسانند ٧٣ گفتند نه بلکه پدران خود را یافتیم که چنین میکردند ٧٤ گفت آیا در آنچه میپرستیدهاید تامل کردهاید ٧٥ شما و پدران پیشین شما ٧٦ قطعا همه آنها جز پروردگار جهانیان دشمن منند ٧٧ آن کس که مرا آفریده و همو راهنماییم میکند ٧٨ و آن کس که او به من خوراک میدهد و سیرابم میگرداند ٧٩ و چون بیمار شوم او مرا درمان میبخشد ٨٠ و آن کس که مرا میمیراند و سپس زندهام میگرداند ٨١ و آن کس که امید دارم روز پاداش گناهم را بر من ببخشاید ٨٢ پروردگارا به من دانش عطا کن و مرا به صالحان ملحق فرمای ٨٣ و برای من در [میان] آیندگان آوازه نیکو گذار ٨٤ و مرا از وارثان بهشت پر نعمت گردان ٨٥ و بر پدرم ببخشای که او از گمراهان بود ٨٦ و روزی که [مردم] برانگیخته میشوند رسوایم مکن ٨٧ روزی که هیچ مال و فرزندی سود نمیدهد ٨٨ مگر کسی که دلی پاک به سوی خدا بیاورد ٨٩ و [آن روز] بهشت برای پرهیزگاران نزدیک میگردد ٩٠ و جهنم برای گمراهان نمودار میشود ٩١ و به آنان گفته میشود آنچه جز خدا میپرستیدید کجایند ٩٢ آیا یاریتان میکنند یا خود را یاری میدهند ٩٣ پس آنها و همه گمراهان در آن [آتش] افکنده میشوند ٩٤ و [نیز] همه سپاهیان ابلیس ٩٥ آنها در آنجا با یکدیگر ستیزه میکنند [و] میگویند ٩٦ سوگند به خدا که ما در گمراهی آشکاری بودیم ٩٧ آنگاه که شما را با پروردگار جهانیان برابر میکردیم ٩٨ و جز تباهکاران ما را گمراه نکردند ٩٩ در نتیجه شفاعتگرانی نداریم ١٠٠ و نه دوستی نزدیک ١٠١ و ای کاش که بازگشتی برای ما بود و از مؤمنان میشدیم ١٠٢ حقا در این [سرگذشت درس] عبرتی است و[لی] بیشترشان مؤمن نبودند ١٠٣ و در حقیقت پروردگار تو همان شکستناپذیر مهربان است ١٠٤ قوم نوح پیامبران را تکذیب کردند ١٠٥ چون برادرشان نوح به آنان گفت آیا پروا ندارید ١٠٦ من برای شما فرستادهای در خور اعتمادم ١٠٧ از خدا پروا کنید و فرمانم ببرید ١٠٨ و بر این [رسالت] اجری از شما طلب نمیکنم اجر من جز بر عهده پروردگار جهانیان نیست ١٠٩ پس از خدا پروا کنید و فرمانم ببرید ١١٠ گفتند آیا به تو ایمان بیاوریم و حال آنکه فرومایگان از تو پیروی کردهاند ١١١ [نوح] گفت به [جزئیات] آنچه میکردهاند چه آگاهی دارم ١١٢ حسابشان اگر درمییابید جز با پروردگارم نیست ١١٣ و من طردکننده مؤمنان نیستم ١١٤ من جز هشداردهندهای آشکار [بیش] نیستم ١١٥ گفتند ای نوح اگر دست برنداری قطعا از [جمله] سنگسارشدگان خواهی بود ١١٦ گفت پروردگارا قوم من مرا تکذیب کردند ١١٧ میان من و آنان فیصله ده و من و هر کس از مؤمنان را که با من است نجات بخش ١١٨ پس او و هر که را در آن کشتی آکنده با او بود رهانیدیم ١١٩ آنگاه باقیماندگان را غرق کردیم ١٢٠ قطعا در این [ماجرا درس] عبرتی بود و[لی] بیشترشان ایمانآورنده نبودند ١٢١ و در حقیقت پروردگار تو همان شکستناپذیر مهربان است ١٢٢ عادیان پیامبران [خدا] را تکذیب کردند ١٢٣ آنگاه که برادرشان هود به آنان گفت آیا پروا ندارید ١٢٤ من برای شما فرستادهای در خور اعتمادم ١٢٥ از خدا پروا کنید و فرمانم ببرید ١٢٦ و بر این [رسالت] اجری از شما طلب نمیکنم اجر من جز بر عهده پروردگار جهانیان نیست ١٢٧ آیا بر هر تپهای بنایی میسازید که [در آن] دست به بیهودهکاری زنید ١٢٨ و کاخهای استوار میگیرید به امید آنکه جاودانه بمانید ١٢٩ و چون حملهور میشوید [چون] زورگویان حملهور میشوید ١٣٠ پس از خدا پروا دارید و فرمانم ببرید ١٣١ و از آن کس که شما را به آنچه میدانید مدد کرد پروا دارید ١٣٢ شما را به [دادن] دامها و پسران مدد کرد ١٣٣ و به [دادن] باغها و چشمهساران ١٣٤ من از عذاب روزی هولناک بر شما میترسم ١٣٥ گفتند خواه اندرز دهی و خواه از اندرزدهندگان نباشی برای ما یکسان است ١٣٦ این جز شیوه پیشینیان نیست ١٣٧ و ما عذاب نخواهیم شد ١٣٨ پس تکذیبش کردند و هلاکشان کردیم قطعا در این [ماجرا درس] عبرتی بود و[لی] بیشترشان ایمانآورنده نبودند ١٣٩ و در حقیقت پروردگار تو همان شکستناپذیر مهربان است ١٤٠ ثمودیان پیامبران [خدا] را تکذیب کردند ١٤١ آنگاه که برادرشان صالح به آنان گفت آیا پروا ندارید ١٤٢ من برای شما فرستادهای در خور اعتمادم ١٤٣ از خدا پروا کنید و فرمانم ببرید ١٤٤ و بر این [رسالت] اجری از شما طلب نمیکنم اجر من جز بر عهده پروردگار جهانیان نیست ١٤٥ آیا شما را در آنچه اینجا دارید آسوده رها میکنند ١٤٦ در باغها و در کنار چشمهساران ١٤٧ و کشتزارها و خرمابنانی که شکوفههایشان لطیف است ١٤٨ و هنرمندانه برای خود از کوهها خانههایی میتراشید ١٤٩ از خدا پروا کنید و فرمانم ببرید ١٥٠ و فرمان افراطگران را پیروی مکنید ١٥١ آنان که در زمین فساد میکنند و اصلاح نمیکنند ١٥٢ گفتند قطعا تو از افسونشدگانی ١٥٣ تو جز بشری مانند ما [بیش] نیستی اگر راست میگویی معجزهای بیاور ١٥٤ گفت این مادهشتری است که نوبتی از آب او راست و روزی معین نوبت آب شماست ١٥٥ و به آن گزندی مرسانید که عذاب روزی هولناک شما را فرو میگیرد ١٥٦ پس آن را پی کردند و پشیمان گشتند ١٥٧ آنگاه آنان را عذاب فرو گرفت قطعا در این [ماجرا] عبرتی است و[لی] بیشترشان ایمانآورنده نبودند ١٥٨ و در حقیقت پروردگار تو همان شکستناپذیر مهربان است ١٥٩ قوم لوط فرستادگان را تکذیب کردند ١٦٠ آنگاه برادرشان لوط به آنان گفت آیا پروا ندارید ١٦١ من برای شما فرستادهای در خور اعتمادم ١٦٢ از خدا پروا دارید و فرمانم ببرید ١٦٣ و بر این [رسالت] اجری از شما طلب نمیکنم اجر من جز بر عهده پروردگار جهانیان نیست ١٦٤ آیا از میان مردم جهان با مردها درمیآمیزید ١٦٥ و آنچه را پروردگارتان از همسرانتان برای شما آفریده وامیگذارید [نه] بلکه شما مردمی تجاوزکارید ١٦٦ گفتند ای لوط اگر دست برنداری قطعا از اخراجشدگان خواهی بود ١٦٧ گفت به راستی من دشمن کردار شمایم ١٦٨ پروردگارا مرا و کسان مرا از آنچه انجام میدهند رهایی بخش ١٦٩ پس او و کسانش را همگی رهانیدیم ١٧٠ جز پیرزنی که از باقیماندگان [در خاکستر آتش] بود ١٧١ سپس دیگران را سخت هلاک کردیم ١٧٢ و بر [سر] آنان بارانی [از آتش گوگرد] فرو ریختیم و چه بد بود باران بیمدادهشدگان ١٧٣ قطعا در این [عقوبت] عبرتی است و[لی] بیشترشان ایمانآورنده نبودند ١٧٤ و در حقیقت پروردگار تو همان شکستناپذیر مهربان است ١٧٥ اصحاب ایکه فرستادگان را تکذیب کردند ١٧٦ آنگاه که شعیب به آنان گفت آیا پروا ندارید ١٧٧ من برای شما فرستادهای در خور اعتمادم ١٧٨ از خدا پروا دارید و فرمانم ببرید ١٧٩ و بر این [رسالت] اجری از شما طلب نمیکنم اجر من جز بر عهده پروردگار جهانیان نیست ١٨٠ پیمانه را تمام دهید و از کمفروشان مباشید ١٨١ و با ترازوی درست بسنجید ١٨٢ و از ارزش اموال مردم مکاهید و در زمین سر به فساد بر مدارید ١٨٣ و از آن کس که شما و خلق [انبوه] گذشته را آفریده است پروا کنید ١٨٤ گفتند تو واقعا از افسونشدگانی ١٨٥ و تو جز بشری مانند ما [بیش] نیستی و قطعا تو را از دروغگویان میدانیم ١٨٦ پس اگر از راستگویانی پارهای از آسمان بر [سر] ما بیفکن ١٨٧ [شعیب] گفت پروردگارم به آنچه میکنید داناتر است ١٨٨ پس او را تکذیب کردند و عذاب روز ابر [آتشبار] آنان را فرو گرفت به راستی آن عذاب روزی هولناک بود ١٨٩ قطعا در این [عقوبت درس] عبرتی است و[لی] بیشترشان ایمان آورنده نبودند ١٩٠ و در حقیقت پروردگار تو همان شکستناپذیر مهربان است ١٩١ و راستی که این [قرآن] وحی پروردگار جهانیان است ١٩٢ روح الامین آن را بر دلت نازل کرد ١٩٣ تا از [جمله] هشداردهندگان باشی ١٩٤ به زبان عربی روشن ١٩٥ و [وصف] آن در کتابهای پیشینیان آمده است ١٩٦ آیا برای آنان این خود دلیلی روشن نیست که علمای بنیاسرائیل از آن اطلاع دارند ١٩٧ و اگر آن را بر برخی از غیر عرب زبانان نازل میکردیم ١٩٨ و پیامبر آن را برایشان میخواند به آن ایمان نمیآوردند ١٩٩ این گونه در دلهای گناهکاران [انکار را] راه میدهیم ٢٠٠ که به آن نگروند تا عذاب پردرد را ببینند ٢٠١ که به طور ناگهانی در حالی که بیخبرند بدیشان برسد ٢٠٢ و بگویند آیا مهلتخواهیم یافت ٢٠٣ پس آیا عذاب ما را به شتاب میخواهند ٢٠٤ مگر نمیدانی که اگر سالها آنان را برخوردار کنیم ٢٠٥ و آنگاه آنچه که [بدان] بیم داده میشوند بدیشان برسد ٢٠٦ آنچه از آن برخوردار میشدند به کارشان نمیآید [و عذاب را از آنان دفع نمیکند] ٢٠٧ و هیچ شهری را هلاک نکردیم مگر آنکه برای آن هشداردهندگانی بود ٢٠٨ [تا آنان را] تذکر [دهند] و ما ستمکار نبودهایم ٢٠٩ و شیطانها آن را فرود نیاوردهاند ٢١٠ و آنان را نسزد و نمیتوانند [وحی کنند] ٢١١ در حقیقت آنها از شنیدن معزول [و محروم]اند ٢١٢ پس با خدا خدای دیگر مخوان که از عذابشدگان خواهی شد ٢١٣ و خویشان نزدیکت را هشدار ده ٢١٤ و برای آن مؤمنانی که تو را پیروی کردهاند بال خود را فرو گستر ٢١٥ و اگر تو را نافرمانی کردند بگو من از آنچه میکنید بیزارم ٢١٦ و بر [خدای] عزیز مهربان توکل کن ٢١٧ آن کس که چون [به نماز] برمیخیزی تو را میبیند ٢١٨ و حرکت تو را در میان سجدهکنندگان [مینگرد] ٢١٩ او همان شنوای داناست ٢٢٠ آیا شما را خبر دهم که شیاطین بر چه کسی فرود میآیند ٢٢١ بر هر دروغزن گناهکاری فرود میآیند ٢٢٢ که [دزدانه] گوش فرا میدارند و بیشترشان دروغگویند ٢٢٣ و شاعران را گمراهان پیروی میکنند ٢٢٤ آیا ندیدهای که آنان در هر وادیی سرگردانند ٢٢٥ و آنانند که چیزهایی میگویند که انجام نمیدهند ٢٢٦ مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده و خدا را بسیار به یاد آورده و پس از آنکه مورد ستم قرار گرفتهاند یاری خواستهاند و کسانی که ستم کردهاند به زودی خواهند دانست به کدام بازگشتگاه برخواهند گشت ٢٢٧﴾
↑ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۲۴؛ طبری، تاریخ الامم والملوک، دار قاموس الحدیث، ج۲، ص۲۷۹؛ سید بن طاووس، الطرائف، ۱۴۰۰ق، ج۱، ص۲۱؛ حسکانی، شواهد التنزیل، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۵۴۳.
↑مولایینیا و مؤمنی، «تفسیر تطبیقی آیه «انذار» از نگاه فریقین»، ص۱۴۳.
↑ منظور از «علیا» یا این است که وجود امام علی (ع) نشانه نامِ نیک پیامبرانی است که نامشان در آیه آمده است یا این که امام علی (ع) از پیامبران به نیکی یاد میکند.
↑اللهم إنی اسألک الامان یوم لا ینفع مال ولا بنون إلا من أتی الله بقلب سلیم