پرش به محتوا

معجزات پیامبر(ص): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
H.ahmadi (بحث | مشارکت‌ها)
H.ahmadi (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۴۸: خط ۴۸:
روزی رسول خدا- صلّی اللَّه علیه و آله- در جمع [[صحابه|اصحاب]] نشسته بود، عرب بادیه نشینی که سوسماری را گرفته و در آستین خود مخفی کرده بود، خدمت پیامبر آمد و گفت: «به تو ایمان نمی آورم مگر اینکه این سوسمار به تو ایمان آورد».در این لحظه سوسمار را از آستین خود بیرون انداخت.پیامبر فرمود: «من کیستم ای سوسمار؟».
روزی رسول خدا- صلّی اللَّه علیه و آله- در جمع [[صحابه|اصحاب]] نشسته بود، عرب بادیه نشینی که سوسماری را گرفته و در آستین خود مخفی کرده بود، خدمت پیامبر آمد و گفت: «به تو ایمان نمی آورم مگر اینکه این سوسمار به تو ایمان آورد».در این لحظه سوسمار را از آستین خود بیرون انداخت.پیامبر فرمود: «من کیستم ای سوسمار؟».
سوسمار گفت: تو فرستاده پروردگار عالمیان و خاتم پیامبران هستی. رستگار است کسی که تو را تصدیق کند و زیانکار است کسی که تو را تکذیب نماید. آنگاه اعرابی اسلام آورد و به یگانگی خدا و رسالت پیامبر- صلّی اللَّه علیه و آله- گواهی داد و پیش قبیله خود «بنی سلیم» برگشت و قضیه را به آنها گفت و هزار نفر از آنها [[مسلمان]] شدند<ref>الخرایج راوندی،ص۱۸۴ به نقل: مجلسی، بحارالانوار، ج۱۷، صص۴۰۶-۴۰۷، ۱۴۰۳ق.</ref>
سوسمار گفت: تو فرستاده پروردگار عالمیان و خاتم پیامبران هستی. رستگار است کسی که تو را تصدیق کند و زیانکار است کسی که تو را تکذیب نماید. آنگاه اعرابی اسلام آورد و به یگانگی خدا و رسالت پیامبر- صلّی اللَّه علیه و آله- گواهی داد و پیش قبیله خود «بنی سلیم» برگشت و قضیه را به آنها گفت و هزار نفر از آنها [[مسلمان]] شدند<ref>الخرایج راوندی،ص۱۸۴ به نقل: مجلسی، بحارالانوار، ج۱۷، صص۴۰۶-۴۰۷، ۱۴۰۳ق.</ref>
==معجزه‌ اخلاق==
در برخی از منابع، خلق و خوی نیکوی پیامبر اسلام در زمره معجزات او دانسته شده است.<ref>ابن کثیر، معجزات النبی، المكتبة التوفيقية، ص۱۷.</ref> در میان اسلام‌پژوهان معاصر هم نظریه جدیدی مطرح شده که معجزات پیامبر اکرم(ص) را در سه قسم قرآن، اخلاق و سائر معجزات تقسیم‌بندی کرده و اخلاق رسول‌خدا(ص) را در مرحله‌ای پایین‌تر از قرآن و برتر از سائر معجزات و مختص حضرتش می‌داند؛ زیرا قرآن، کلام خدا و اذن آن، فعل خداست ولی اخلاق نبوی، فعل پیامبر(ص) و به تأئید خداست. وجه مشابهتی هم وجود دارد که وحی و اخلاق نبوی دارای مقام ویژه خاتمیت‌اند و گذشتگان و آیندگان را این مقام، میسور نیست؛ یعنی آن‌چه اخلاق نبوی را دور از دسترس بشر قرار می‌دهد عالی‌ترین مقام اخلاقی است که تربیت‌یافته وحی و موثر در تاریخ اسلام است.<ref>فرامرز قراملکی، اخلاق حرفه‌ای، ص۱۵۷.</ref> [[مولوی]] در ابیاتی ایمان همگان به پیامبر اسلام(ص) را در پی خُلقیات وارسته پیامبر(ص) می‌داند، نه معجزات و می‌سراید:
{{شعر | جداکننده = \\ | متن = موجب ایمان نباشد معجزات \\ بوی جنسیت کند جذب صفات
معجزات از بهر قهر دشمن است \\ بوی جنسیت پی دل بردن است}}
ابن عربی در تفسیر آیه [[۱۲۸ سوره توبه]] می‌گوید: پیامبر به جهت رأفتی که لازمه محبت الهی است؛ تمام مردم را مانند اعضای بدن خویش می‌بیند به همین جهت هر گونه مشقت وسختی وضرری که متوجه آنان باشد متوجه خویش می‌بیند و از آن احساس درد و تألم دارد. <ref>ابن العربی، تفسیر ابن عربی، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۲۹۸.</ref> وی هم چنان حریص بودن پیامبر برای سلامت و (سعادت و هدایت) امت دانسته؛ بیشتر از آنچه برای خودش تلاش می‌کند. <ref>ابن العربی، تفسیر ابن عربی، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۲۹۸</ref>. [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] نویسنده [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر المیزان]]  معتقد است که (حریص علیکم)  اختصاصی به  مؤمنان ندارد و پیامبر نسبت به هدایت و سعادت همگان حریص است. <ref>طباطبایی، المیزان، الناشر منشورات اسماعيليان، ج۹، ص۴۱۱.</ref>


==پانویس==
==پانویس==

نسخهٔ ‏۶ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۴۰

معجزات پیامبر(ص) کارهای خارق‌العاده‌ پیامبر اسلام(ص) برای اثبات نبوّت خویش به اذن خدا است. بالغ بر هزار معجزه برای پیامبر اسلام(ص) نقل کرده‌اند که بر دو قسم معنوی و حسی تقسیم می‌شود.

قرآن مهمترین معجزه پیامبر اسلام است که برخلاف معجزات سایر پیامبران، تا ابد باقی است. ردّ الشمس و شقّ القمر از معجزات حسی حضرت محمد(ص) بود. در برخی از منابع اخلاق و سیره نبوی در زمره معجزات معنوی پیامبر نام برده شده است.

معجزه

در تعریف معجزه گفته‌اند کاری خارق‌العاده، همراه با ادعای نبوت و تحدی است که دیگران از انجام آن عاجزند.[۱] هدف از این کار خارق‌العاده که با عنایت و اذن خاص الهی صورت می‌گیرد، اثبات نبوت است.[۲] عبدالرزاق لاهیجی، متکلم و فیلسوف شیعه، راه معرفت به صدقِ دعوت نبی را در ظهور و ارائه معجزه، منحصر می‌داند.[۳] برخی دیگر از عالمان، معجزه را تنها یکی از راه‌های معرفت به صدق مدعیات پیامبران، به شمار آورده‌اند.[۴]

واژه معجزه و مشتقات آن، ۲۶بار در قرآن به معنای عجز و ناتوانی به کار رفته[۵] که هیچ‌یک از آنها به معنای اصطلاحی معجزه نیست و این اصطلاح را غالباً متکلمان به‌کار برده‌اند.[۶] در قرآن برای اشاره به‌معنای اصطلاحی معجزه، از واژگان «بَیِّنه: دلیل روشن»،[۷] «آیه: نشانه روشن»،[۸] «برهان: دلیل واضح»،[۹] «سلطان: دلیل قاطع»[۱۰]، «بصیرت»[۱۱] و «عَجَب: شگفت‌انگیز»،[۱۲] استفاده شده است.[۱۳]

قرآن کریم معجزه جاودان پیامبر(ص)

مسلمانان قرآن را معجزه جاودان پیامبر اسلام(ص) می‌دانند.[۱۴] معجزه‌بودن قرآن به این معناست که آوردن مثل آن و یا حتی یک سوره مثل آن، خارج از توان بشر است؛ چرا که این کتاب کلام خداوندی است که در ذات و صفات و افعالش بی‌مانند است و کلام او نیز شبیه کلام مخلوقین نیست.[۱۵] شیخ طوسی، در تفسیرش التّبیان، قرآن را از بزرگ‌ترین و مشهورترین معجزات پیامبر دانسته است.[۱۶]

همچنین گفته‌اند معجزه بودن قرآن به معنای آن است که این کتاب از نظر اموری همچون انسجام در مضمون و اسلوب، قانون‌گذاری، خبر از غیب، حقایق ثابت و خلل‌ناپذیر و بیان اسرار آفرینش، دارای ویژگی‌هایی فوق بشری است و بشر از آوردن مانند آن ناتوان است.[۱۷] همچنین قرآن برای اثبات اعجاز بیانی‌اش، در آیات متعددی تحدّی کرده و از منکران خواسته است که اگر قرآن را کلام خدا نمی‌دانند، مانند آن بیاورند و از آنجا که هیچ کس نتوانسته است مانند آن بیاورد، حقانیت کلام الاهی به اثبات می‌رسد.[۱۸]

آیا قرآن تنها معجزه پیامبر(ص) است؟

به‌نقل از مرتضی مطهری، برخی بر این باورند که قرآن، تنها معجزه پیامبر اسلام(ص) است؛[۱۹] اما بیشتر عالمان بر این نظرند که پیامبر(ص) غیر از قرآن، معجزات دیگری نیز داشته است.[۲۰] آنان معجزات پیامبر(ص) را به دو دسته، معجزه قولی و معجزه فعلی تقسیم کرده‌ و قرآن را معجزه قولی پیامبر(ص) معرفی نموده‌اند.[۲۱] عبدالله جوادی آملی معتقد است که پیامبر(ص) با معجزه‌های فعلی‌اش، عوام مردم را اقناع می‌کرد، اما خواص اصحاب وی به همان قرآن که معجزه قولی یا عقلی او بود بسنده می‌کردند و از او معجزه فعلی طلب نمی‌کردند.[۲۲]

باقلانی، متکلم اشعری قرن چهارم و پنجم هجری، در کتاب «اعجاز القرآن»، معجزه قرآن را پایه و اساس نبوت پیامبر(ص) می‌داند و آن را جهان‌شمول و برای تمام زمان‌ها معرفی می‌کند.[۲۳] او معجزات دیگر پیامبر(ص) را برای افراد خاص و مرتبط با شرایط و زمان خاصی ذکر کرده است.[۲۴]

ابن‌کثیر، مفسر و مورخ شافعی قرن هشتم هجری، در کتابی با عنوان «معجزات النبی»، معجزاتی که برای پیامبر(ص) نقل شده را به دو قسم معجزه‌های معنوی و معجزه‌های حسی تقسیم نموده است.[۲۵] او قرآن را معجزه معنوی پیامبر معرفی کرده است.[۲۶] ابن‌کثیر همچنین اخلاق نیکوی پیامبر(ص) را یکی دیگر از معجزه‌های معنوی پیامبر(ص) و دلیل بر اثبات نبوتش دانسته است.[۲۷]

معجزه‌های حسی

بخش دیگری از معجزات پیامبر اسلام(ص)، کارهایی بوده که خارق‌العاده بودن آن با حس قابل درک بوده است. برخی از مهمترین این کارها عبارتند از:

شق‌القمر

شق القمر یکی از معجزاتی است که مسلمانان معتقدند پیامبر اسلام(ص) آن را در پاسخ به درخواست مشرکان انجام دادند. در این حادثه خارق‌العاده، پیامبر با انگشت خود به ماه اشاره کرد و ماه دو نیم شد. زمان انجام آن، سال‌های ابتدایی بعثت بوده است. روایات زیادی در توصیف این معجزه وارد شده است.[۲۸] بیشتر مفسران معتقدند که آیات ابتدایی سوره قمر اشاره به این واقعه دارد:[۲۹]

اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ* وَ إِنْ یرَوْا آیةً یعْرِضُوا وَ یقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ* وَ کذَّبُوا وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ وَ کلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ (ترجمه:نزدیک شد قیامت و از هم شکافت ماه. و هر گاه نشانه‌ای ببینند روی بگردانند و گویند: «سحری دایم است.» و به تکذیب دست زدند و هوس‌های خویش را دنبال کردند، و هر کاری را قراری است.)[قمر–۱-۳]

رد الشمس

یکی از معجزاتی که در روایات و نقل سیره نگاران آمده، مسئله رد الشمس است. در این واقعه، خورشید برای حضرت علی(ع) به چند لحظه قبل بازگشت تا او نماز عصر خویش را در وقت ادای خود بخواند. گفته شده که این مسئله یک مرتبه برای یوشع بن نون وصی موسای نبی(ع)[۳۰] و دو دفعه برای حضرت علی(ع) روی داد؛ یکبار در زمان حیات پیامبراکرم(ص) و زمانی دیگر بعد از وفات ایشان.[۳۱]

دیگر معجزات

  • جاری شدن آب از بین انگشتان پیامبر(ص): بخاری از انس بن مالک نقل کرده است که یک روز، هنگام نماز عصر، صحابه قصد نماز خواندن با پیامبر را داشتند ولی آبی برای وضو نیافتند. در این هنگام، رسول اکرم(ص) دست خویش را در ظرفی قرار داد. آب از انگشتان او جاری شد و از آن آب، تمام کسانی که در آنجا بودند وضو گرفتند.[۳۲]
  • حرکت درخت به سمت پیامبر(ص): حضرت علی(ع) در خطبه قاصعه نقل می‌کند روزی گروهی از بزرگان قریش نزد پیامبر آمدند و از او خواستند برای اثبات نبوت خویش، از درخت بخواهد که به سمت آنان بیاید. رسول خدا نیز به درخت امر کرد که به اذن خداوند به سمت آنان بیاید. ناگاه، ریشه‌های درخت از دل خاک بیرون آمد و درخت به سمت وی حرکت کرد. با وجود این معجزه آشکار، آن عده به پیامبر ایمان نیاوردند و او را جادوگر خطاب کردند.[۳۳]
  • بارش شدید باران به دعای پیامبر(ص): در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است که به‌دنبال خشکسالی شدید در مدینه، مردم این شهر از رسول الله(ص) درخواست کردند تا برای بارش باران دعا کند. پیامبر دعا کرد و هنوز دعای وی تمام نشده بود که ابر آسمان مدینه را پوشاند و به‌حدی باران بارید که بیم آن می‌رفت سیل راه بیفتد.[۳۴]
  • 'تسبیح گفتن سنگ‌ریزه‌ها در دستان پیامبر(ص): از انس بن مالک نقل شده است که روزی پیامبر(ص) مشتی سنگ‌ریزه برداشت. سنگ‌ریزه‌ها در دست او تسبیح گفتند. سپس آنها را در دست علی(ع) ریخت. دوباره تسبیح گفتند. سپس آنها را در دستان ما ریخت ولی دیگر تسبیح نگفتند.[۳۵]

معجزات دیگری نیز از رسول اکرم(ص) نقل شده است که برخی از آنها عبارتند از: صحبت کردن حیوانات وحشی و پرندگان با پیامبر(ص)، خبر دادن از چیزهایی که مردم در خانه خود ذخیره کرده‌اند و....[۳۶]

  • 'شهادت سوسمار به رسالت پیامبر(ص):

روزی رسول خدا- صلّی اللَّه علیه و آله- در جمع اصحاب نشسته بود، عرب بادیه نشینی که سوسماری را گرفته و در آستین خود مخفی کرده بود، خدمت پیامبر آمد و گفت: «به تو ایمان نمی آورم مگر اینکه این سوسمار به تو ایمان آورد».در این لحظه سوسمار را از آستین خود بیرون انداخت.پیامبر فرمود: «من کیستم ای سوسمار؟». سوسمار گفت: تو فرستاده پروردگار عالمیان و خاتم پیامبران هستی. رستگار است کسی که تو را تصدیق کند و زیانکار است کسی که تو را تکذیب نماید. آنگاه اعرابی اسلام آورد و به یگانگی خدا و رسالت پیامبر- صلّی اللَّه علیه و آله- گواهی داد و پیش قبیله خود «بنی سلیم» برگشت و قضیه را به آنها گفت و هزار نفر از آنها مسلمان شدند[۳۷]

پانویس

  1. مفید، النکت الاعتقادیه، ۱۴۱۳ق، ص۳۵.
  2. شیخ مفید، النکت الاعتقادیه، ۱۴۱۳ق، ص۱۲۶-۱۲۹.
  3. لاهیجی، سرمایه ایمان، ۱۳۷۲ش، ص۹۳-۹۴.
  4. برای نمونه نگاه کنید به سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۳، ص۳۹۱؛ خرازی، بدایة المعارف الالهیة، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۲۴۴.
  5. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل واژه «عجز».
  6. سبحانی، دانشنامه کلام اسلامی، ۱۳۸۷ش، ص۶۷.
  7. سوره اعراف، آیه۷۳؛ سوره حدید، آیه۲۵؛ سوره فاطر، آیه۲۵.
  8. سوره غافر، آیه۷۸.
  9. سوره نساء، آیه ۱۷۴؛ سوره قصص، آیه۳۲.
  10. سوره ابراهیم، آیه۱۱؛ سوره دخان، آیه۱۹.
  11. سوره انعام، آیه۱۰۴.
  12. سوره جن، آیه۱؛ سوره کهف، آیه۹.
  13. مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۴، ص۳۵۹؛ قدردان قراملکی، معجزه در قلمرو عقل و قرآن، ۱۳۸۱ش، ص۳۵-۳۹.
  14. برای نمونه نگاه کنید به باقلانی، اعجاز القرآن، ۱۹۹۷م، ص۹-۱۰؛ ابن‌کثیر، معجزات النبی، المکتبة التوفیقیة، ص۹؛ خوئی، البیان فی تفسیر القرآن، ص۴۳.
  15. ابن‌کثیر، معجزات النبی، المكتبة التوفيقية، ص۷-۸.
  16. طوسی، التبیان، دار الاحیاء التراث العربی، ج۱، ص۳.
  17. خوئی، مرزهای اعجاز، ۱۳۸۵ش، ص۸۷ و ۹۵ و ۱۱۳ و ۱۱۷ و ۱۲۵.
  18. ابن کثیر، معجزات النبی، المكتبة التوفيقية، ص۷-۸.
  19. مطهری، وحی و نبوت، ۱۳۸۸ش، ص۶۵-۶۶.
  20. برای نمونه نگاه کنید به شیخ طوسی، التبیان، ۱۴۱۵ق، ج۹، ص۴۴۳؛ ابن‌کثیر، معجزات النبی، المکتبة التوفیقیة، ص۲۷.
  21. جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۸۴ش، ص۲۶۴.
  22. جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۸۴ش، ص۲۶۴.
  23. باقلانی، اعجاز القرآن، ۱۹۹۷م، ص۸.
  24. باقلانی، اعجاز القرآن، ۱۹۹۷م، ص۸.
  25. ابن‌کثیر، معجزات النبی، مکتبة التوفیقیة، ص۷.
  26. ابن‌کثیر، معجزات النبی، المکتبة التوفیقیة، ص۷.
  27. ابن‌کثیر، معجزات النبی، المکتبة التوفیقیة، ص۱۷.
  28. مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۷، ص۳۵۵.
  29. رجوع کنید به: طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۹، ص۲۸۲؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۲۹، ص۳۳۷.
  30. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۰۳؛ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۸۵.
  31. دیلمی، ج۲، ص۲۲۷؛ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۴۶؛ راوندی، قصص الانبیاء، ۱۴۰۹ق، ص۲۹۲- ۲۹۱ ؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۰۳.
  32. بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۳۱۰.
  33. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲(خطبه قاصعه).
  34. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۷۴.
  35. راوندی، الخرائج و الجرائح، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۴۷.
  36. مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۳ق، ص۲۱۴.
  37. الخرایج راوندی،ص۱۸۴ به نقل: مجلسی، بحارالانوار، ج۱۷، صص۴۰۶-۴۰۷، ۱۴۰۳ق.

منابع

  • قرآن کریم، ترجمه محمد مهدی فولادوند.
  • ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
  • ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، معجزات النبی، تحقیق ابراهیم امین محمد، قاهرة، المکتبه التوفیقیه، بی‌تا.
  • بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، بیروت،‌ دار ابن کثیر، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق.
  • دیلمی، حسن، ارشادالقلوب، قم، انتشارات رضی، ۱۴۱۲؛
  • راوندی، قطب الدین، قصص الانبیاء، مشهد، مؤسسه البحوث الاسلامیه، ۱۴۰۹ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۳ق.
  • شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • شیخ مفید، محمد بن محمد، النکت الاعتقادیه، قم، الموتمر العالمی، ۱۴۱۳ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق: لجنة من العلماء و المحققین الاحصایین، بیروت، چاپ اوّل، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۵ق.
  • فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب (تفسیر کبیر)، بیروت،‌ دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
  • راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، تحقیق: سید محمدباقر موحد ابطحی، قم، مؤسسه امام مهدی، ۱۴۰۹ق.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران،‌ دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار الجامعه لدرر الاخبار الائمة الأطهار، بیروت،‌ دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • مسعودی، ابوالحسن، اثبات الوصیه للامام علی‌بن ابیطالب، قم، انصاریان، ۱۴۲۳ق.
  • نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی.