سوره طه

مقاله نامزد خوبیدگی
از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از بیستمین سوره قرآن)
سوره طه
شماره سوره۲۰
جزء۱۶
نزول
ترتیب نزول۴۵
مکی/مدنیمکی
اطلاعات آماری
تعداد آیات۱۳۵
تعداد کلمات۱۱۷۷
تعداد حروف۵۰۹۳


سوره طه بیستمین سوره و از سوره‌های مکی قرآن است که در جزء ۱۶ قرآن جای دارد. شروع این سوره با حروف مقطعه «طا» و «هاء» دلیل نام‌گذاری آن به نام «طه» است. دستور به ابلاغ وحی توسط پیامبر(ص) بدون به سختی‌انداختن خود، اشاره به عظمت قرآن و همچنین تأکید بر اعتدال و میانه‌روی در همه چیز حتی در دعا و عبادت از موضوعات این سوره است.

در این سوره به قصه آدم و ماجرای هبوط وی از بهشت و داستان حضرت موسی(ع) به صورت مفصل پرداخته شده است. علامه طباطبایی هدف اصلی این سوره را انذار و تبشیر از راه بیان داستان‌های اقوام گذشته می‌داند. به گفته مکارم شیرازی از مفسران معاصر، سوره طه همانند دیگر سوره‌های مکی بیشتر سخن از مبدا و معاد می‌گوید و نتایج توحید و بدبختی‌های شرک را برمی‌شمرد.

آیه هشتم درباره اسماءالحسنی، آیات ۲۵ تا ۲۸ درباره طلب شرح صدر توسط موسی(ع) و آیه ۱۲۴ درباره سختی زندگی هنگام غفلت از یاد خدا از آیات مشهور سوره طه است. آیات ۱۴، ۱۳۰ و ۱۳۲ این سوره درباره اهتمام به خواندن نماز در اوقات مختلف روز و شب را جزو آيات الاحکام آن دانسته‌اند. در فضیلت تلاوت این سوره از پیامبر(ص) آمده هر کس سوره طه را قرائت کند خدا در روز قیامت، ثواب همه مهاجران و انصار را به او عطا می‌کند.

معرفی

نامگذاری

شروع این سوره با حروف مُقَطَّعه «طا» و «هاء» را دلیل نام‌گذاری این سوره به نام طه دانسته‌اند.[یادداشت ۱][۱] نام دیگر سوره طه «کلیم» است که از لقب حضرت موسی(ع) یعنی کلیم‌الله (کسی که خداوند با او سخن گفت) گرفته شده است؛ زیرا داستان این پیامبر و سخن‌گفتنش با خدا در این سوره آمده است.[۲]

ترتیب و محل نزول

سوره طه جزو سوره‌های مکی و در ترتیب نزول، چهل و پنجمین سوره‌ای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مُصحَف، بیستمین سوره است[۳] و در جزء ۱۶ قرآن جای دارد.

تعداد آیات و دیگر ویژگی‌ها

سوره طه ۱۳۵ آیه، ۱۵۳۴ کلمه و ۵۳۹۹ حرف دارد. این سوره از نظر حجمی جزو سوره‌های مِئون و متوسط است که نیم جزء قرآن را شامل می‌شود[۴] و یازدهمین سوره‌ای است که با حروف مُقَطَّعه آغاز می‌شود.[۵]

محتوا

علامه طباطبایی هدف اصلی این سوره را انذار و تبشیر(البته با غلبه آیات انذار و بیم دادن بر آیات تبشیر)از راه بیان داستان‌ هلاکت طاغوت‌ها و تکذیب کنندگان آیات الهی می‌داند که تا انسان به واسطه آیاتی که حجت‌هایی روشن برای عقل است به توحید اعتراف کند و دعوت خدا را بپذیرد. همچنین از احوال روز قیامت و فرجام و تباهی و خسران ظالمین آگاه شود.[۶]

چنانکه در تفسیر نمونه آمده سوره طه همانند دیگر سوره‌های مکی بیشتر سخن از مبدا و معاد می‌گوید و نتایج توحید و بدبختی‌های شرک را برمی‌شمرد.[۷]

مطالب سوره طه در چند بخش زیر می‌توان خلاصه کرد:

داستان‌ها و روایت‌های تاریخی

در بیش از هشتاد آیه از سوره طه به صورت مفصل به داستان نبوت و تبلیغ حضرت موسی(ع) پرداخته و در آیات پایانی سوره نیز به داستان حضرت آدم(ع) و هبوط او به زمین اشاره شده است.

  • داستان موسی(ع):
    • آتش در وادی مقدس طُویٰ، گفتگو با خدا و برگزیدن موسی، معجزهٔ تبدیل عصا به اژدها و ید بیضاء، امر به دعوت فرعون، همراهی حضرت هارون با موسی (آیات ۹-۳۲)؛
    • داستان تولد موسی و به نیل انداختن او توسط مادرش، رسیدن موسی به کاخ فرعون، بازگرداندن موسی به مادر (آیات ۳۸-۴۰)؛
    • قتل دشمن، زندگی در مدین و برگزیدگی (آیات ۴۰-۴۱)؛
    • رفتن به سوی فرعون، گفتگو با فرعون، مقابله با ساحران، ایمان ساحران و تهدید فرعون (آیات ۴۲-۷۳)؛
    • گذر بنی‌اسرائیل از دریا و غرق شدن فرعونیان (آیات ۷۷-۷۸)؛
    • نزول نعمات بر بنی‌اسرائیل، گوساله سامری، گفتگوی قوم با هارون، اعتراض موسی به هارون، گفتگوی موسی و سامری (آیه‌های ۸۰-۹۷).
  • داستان آدم(ع): سجده فرشتگان و سرباززدن ابلیس، هشدار به آدم دربارهٔ ابلیس، وسوسه ابلیس و خوردن از شجره، هبوط به زمین (آیه‌های ۱۱۵-۱۲۳).

شأن نزول برخی آیات

آیات نخستین و آیه ۱۳۱ سوره طه دارای شأن نزول است.

میانه‌روی در عبادات

در روایات آمده است که پیامبر اکرم (ص) بعد از نزول وحی و قرآن بسیار عبادت می‌کرد و آن‌قدر بر پاهای خود می‌ایستاد که متورم می‌شد؛ به همین دلیل آیات نخستین سوره طه نازل شد و به پیامبر(ص) دستور داد که این‌همه رنج و سختی در راه عبادت تحمل نکن و اعتدال را در دعا و عبادت رعایت کن.[۱۰]

در اسباب نزول القرآن نوشته واحدی نیشابوری نیز آمده است که ابوجهل و نضر بن حارث و برخی از کفار قریش با طعنه به پیامبر و یارانش می‌گفتند که محمد با ترک آیین ما خود را به زحمت انداخته است و نزول قرآن را باعث سختی مسلمانان شده است که این آیات نازل شد و از مسلمانان و پیامبر(ص) خواست در عبادت میانه‌روی را رعایت کنند و خود را به سختی نیندازند.[۱۱]

تسلای پیامبر(ص)

درباره سبب نزول آیه ۱۳۱ سوره طه «وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَ‌ةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ ...؛ و زنهار به سوى آنچه اصنافى از ايشان را از آن برخوردار كرديم [و فقط] زيور زندگى دنياست تا ايشان را در آن بيازماييم، ديدگان خود مدوز...» از ابورافع خادم رسول الله(ص) آمده است که: روزی مهمانی برای آن حضرت رسید و حضرت مرا نزد یک یهودی فرستاد که مقداری آرد برای تهیه غذای مهمان نسیه بگیرم تا اینکه حضرت تا اول ماه رجب آن را پس دهد؛ ولی یهودی گفت من با او معامله نمی‌کنم مگر اینکه گروی بدهد. ابو رافع می‌گوید وقتی خبر این برخورد را به پیامبر دادم، فرمود به خدا سوگند که من امین در آسمانم و امینم در زمین اگر به من نسیه داده بود یا فروخته بود بهایش را می پرداختم. آنگاه پیامبر(ص) زره خود را داد که به عنوان گرو نزد یهودی بماند. بعد از این ماجرا بود که این آیه برای تسلی و غم‌زدایی از پیامبر نازل شد.[۱۲]

نکته‌های تفسیری

گفتگوی خداوند با موسی(آیات ۱۷و۱۸)

وَمَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَىٰ* قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَىٰ غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَىٰ ترجمه:و اى موسى، در دست راست تو چيست؟» گفت: «اين عصاى من است، بر آن تكيه مى‌دهم و با آن براى گوسفندانم برگ مى‌تكانم، و كارهاى ديگرى هم براى من از آن برمى‌آيد.»

علامه طباطبائی نویسنده تفسیر المیزان به دونکته در این گفتگو اشاره کرده و می‌گوید: سؤال خداوند از موسی درباره عصای در دستش بود و این سؤال برای این بود که موسی خواص عصایش را برشمرد و روشن شود که عصا جماد و چوبی بیش نیست و فاقد حیات است تا اگر همین عصا تبدیل به ماری پر جنب و جوش شد موسی به بزرگی وعظمت این کار واقف شود. نکته دیگر این که هر چند سؤال خداوند درباره چوبی بود که به عنوان عصا در دست موسی بود ولی موسی پاسخ را طولانی کرد زیرا مقام مناجات و رازگویی با محبوب چنین اقتضائی دارد و گفتگو با محبوب لذت بخش است و موسی نیز ابتدا با عنوان این که آن چه در دست دارد عصای اوست پاسخش را شروع کرد و در ادامه منافع مترتب برعصا رابر شمرد. [۱۳]

استواء بر عرش (آیه ۵)

مفسران آیه ۵ سوره طه «الرَّ‌حْمَـٰنُ عَلَى الْعَرْ‌شِ اسْتَوَىٰ؛ خداى رحمان كه بر عرش استيلا يافته است» را همانند دیگر آیاتی که از عبارت «استواء بر عرش» استفاده کرده‌اند، کنایه از عمومیت حکمرانی خدا بر همه عالم و گستردگی تدبیر الهی بر همه امور هستی از خرد و کلان و آسمانی و زمینی می‌داند که نشانه‌ای از توحید در ربوبیت خداوند است.[۱۴] استفاده از صفت «الرحمن» که بیان‌گر رحمت گسترده الهی است مناسب با تدبیر و حکمرانی او در عالم هستی است که همان استواء بر عرش است، و رحمت الهی همان فیض اوست که با آفرینش و تدبیر تحقق می‌یابد.[۱۵]

اسماءالحسنی (آیه ۸)

علامه طباطبایی آیه هشتم سوره طه «اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏» را از برجسته‌ترین آیات(غُرر الایات) این سوره نامیده است.[۱۶]

تعبیر اسماء الحسنی در این آیه را به معنای نام‌های نیک دانسته‌اند؛ اگرچه همه نام‌های پروردگار نیک است، ولی در میان اسما و صفات خدواند برخی دارای اهمیت بیشتری است که به نام «اسماء‌الحسنی» نامیده شده است.[۱۷] مراد از اسما الحسنی الهی را اسمایی دانسته است که مانند علیم، حی و قدیر بیان‌گر کمال محض خداوند و خالی از هر عیب و نقصی باشد.[۱۸]

آیات مشهور

دعای حضرت موسی(ع)، آیات ۲۵ تا ۲۹ سوره طه، به خط کوفی

آیه شرح صدر

قَالَ رَ‌بِّ اشْرَ‌حْ لِی صَدْرِ‌ی وَیسِّرْ‌ لِی أَمْرِ‌ی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یفْقَهُوا قَوْلِی﴿۲۵-۲۸﴾
 ([موسی] گفت: پروردگارا، سینه‌ام را گشاده گردان، و کارم را برای من آسان ساز، و از زبانم گره بگشای، [تا] سخنم را بفهمند.)

این آیات مجموعه‌ای از درخواست‌های حضرت موسی(ع) از خداوند پیش از عزیمت به مصر برای سخن با فرعون است.[۱۹] در تفسیر الکاشف آمده است که موسی(ع) به خاطر سختی‌ها و رنج‌هایی که در زندگی متحمل شده بود، بی‌حوصله بود و زود خشمگین می‌شد و به مواردی همچون کشتن یکی از فرعونیان در دعوا، عدم تحمل در برابر کارهای عبد صالح و کشیدن ریش برادرش هارون هنگام گوساله‌پرستی بنی‌اسرائیل اشاره می‌کند به همین دلیل از خدا خواسته بود برای انجام وظایف رسالت که نیاز به شکیبایی دارد به او شرح صدر[یادداشت ۲] و قوت کلام و دلی استوار عنایت کند.[۲۰]علامه طباطبایی در تفسیر المیزان علت در خواست شرح صدر(سعه صدر)از سوی موسی(ع) را این دانسته که از یک سو هم رسالتی که به او واگذار شده بود عظیم بود و از سوی دیگر هم ستم و طغیان فرعون و قبطیان و هم ادعای ربوبیت فرعون[یادداشت ۳] و مخالفت های او وجود داشت و نیز ضعف بنی اسراییل و اسارت آنها به دست آل فرعون و جهل و انحطاط فکری و...تمام این امور اقتضاء می کرد که موسی برخوردار از تحمل و سعه صدر ویژه‌ای باشد که بتواند در برابر مشکلات در راه رسالت ایستادگی کند. افزون بر اینها موسی انسانی بود که به سبب این مشکلات و ظلم‌ها تحملش کم و اقدامات فوری‌اش در راه خدا و برای او سریع بود.[یادداشت ۴] به همین جهت از خداوند شرح صدر در خواست کرده است. [۲۱] مطهری مجتهد و مفسر قرآن در توضیح شرح صدر می‌گوید:مسئله‌ شرح صدر یک امر روحی و روانی است و هیچ چیزی در عالم به اندازه روح انسان احتیاج به شرح ندارد. شرح صدر این است که خدا این روحِ به هم بسته انسان را باز می‌کند و نور خودش را در آن می‌ریزد. منظور موسی در این دعا «رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری» این است که خدایا به من حوصله فراوان بده، شرح صدر بده آنچنان که عصبانی نشوم، ناراحت نشوم، به تنگ نیایم، دریادلم کن، چرا که کار تبلیغ دریادلی می‌خواهد.[۲۲] تفسیر نمونه «شرح صدر» را به روح بزرگ و فکرِ بلند و عقل توانا تفسیر کرده و در توجیه در خواست آن توسط موسی(ع) گفته که موسی (ع) نه تنها از مأموریت سنگین و خطرناک رفتن به سوی طاغوتی چون فرعون وحشت نکرد، و حتی کمترین تخفیفی از خداوند نخواست، بلکه با آغوش باز از آن استقبال نمود، ولی وسایل پیروزی در این مأموریت را از خدا خواست.و از آنجا که نخستین وسیله پیروزی روح بزرگ، فکر بلند و عقل توانا و به عبارت دیگر گشادگی سینه است «عرض کرد: پروردگار من! سینه مرا گشاده بدار» (قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی). [۲۳]


همچنین ببینید: سوره شرح

آیه ۱۱۴

فَتَعَالَى اللَّـهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ ۗ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْ‌آنِ مِن قَبْلِ أَن يُقْضَىٰ إِلَيْكَ وَحْيُهُ ۖ وَقُل رَّ‌بِّ زِدْنِي عِلْمًا ﴿۱۱۴﴾
 (پس بلندمرتبه است خدا، فرمانرواى بر حق، و در [خواندن‌] قرآن، پيش از آنكه وحى آن بر تو پايان يابد، شتاب مكن، و بگو: «پروردگارا، بر دانشم بيفزاى.»)

در تفاسیر آمده است که هرگاه جبرئیل قرآن را بر پیامبر(ص) نازل می‌کرد، وی از بیم اینکه مبادا قرآن را فراموش کند و به خاطر عشق به فراگیری قرآن و حفظ آن برای مردم، به هنگام دریافت وحی عجله می‌کرد و بدون مهلت دادن به جبرئیل برای اتمام سخن، شروع به بیان آن برای مردم می‌کرد؛ به همین دلیل خداوند در این آیه از پیامبرش ‌می‌خواهد گوش فرادهد تا نزول وحی تمام شود و بعد به مردم ابلاغ کند.[۲۴]

در تفسیر مجمع البیان سه احتمال برای دستور به عدم تعجیل در ابلاغ وحی بیان شده است:

  • پیش از آنکه جبرئیل وحی را به پایان برساند به تلاوت قرآن عجله نکند همانگونه که در آیه ۱۶ سوره قیامت [یادداشت ۵]نیز بر آن تأکید کرده است. این احتمال علاوه بر این که با آیه ۱۶ سوره قیامت تأیید می‌شود با فراز پایانی آیه مورد بحث نیز تایید می‌شود( وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا) که پیامبر به جای عجله کردن در خواندن سوره‌ها و آیاتی که هنوز نازل نشده (و او به آنها با نزول دفعی قرآن علم اجمالی دارد) از خدواند طلب علم جدید بکند و به آن چه به صورت اجمال می‌داند اکتفا نکند و هنگام نزول وحی صبر کند و گوش فرادهد. این آیه روایاتی را تایید می‌کند که دو نزول برای قرآن دانسته، یک مرتبه نزول دفعی تمام قرآن و دیگر نزول تدریجی و اگر نزول دفعی قرآن برای پیامبر(ص) نبوده نهی از عجله کردن او در خواندن آن چه هنوز نازل نشده بی معنی است. [۲۵]


  • تا وقتی معانی قرآن برای تو آشکار نشده برای پیروانت نخوان.
  • پیش از آنکه وحی بر تو نازل شود درخواست نزول وحی نکن زیرا خداوند بر حسب مصلحت نازل می‌فرماید.[۲۶]

درباره فراز آخر آیه «وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْماً» از پیامبر(ص) روایت است هرگاه روزی بر من آید که در آن بر علم من افزوده نشود و به درگاه خداوند تقرب پیدا نکنم، طلوع خورشید آن روز بر من مبارک نیست.[۲۷]

آیه ۱۲۴

وَمَنْ أَعْرَ‌ضَ عَن ذِکرِ‌ی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکا وَنَحْشُرُ‌هُ یوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمَیٰ﴿۱۲۴﴾
 (و هر کس از یاد من دل بگرداند، در حقیقت، زندگی تنگ [و سختی‌] خواهد داشت، و روز رستاخیز او را نابینا محشور می‌کنیم.)

تنگی زندگی در این آیه را بیشتر به سبب کمبودهای معنوی و نبودن غنای روحی و وابستگی بیش از حد به جهان ماده و ترس از نابودی دانسته‌اند و کسی که ایمان به خدا دارد و دل به ذات او بسته از همه این نگرانی‌ها در امان است.[۲۸] برخی مفسران تنگ‌دستی را ناشی از قوانین زمین می‌دانند نه آسمان یعنی بر اثر اعمال مردمی است که حق و عدالت را نابود می‌کنند و اگر آنان از آیین خدا پیروی می‌کردند یقینا هیچ نیازمندی بر روی زمین یافت نمی‌شد.[۲۹]

فراز پایانی آیه قبل درباره آثار پیروی از هدایت الهی است (فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَىٰ ترجمه:هر کس از هدایت من پیروی کند، نه گمراه می‌شود، و نه در رنج خواهد بود!) و طبیعی است که در این آیه باید نقطه مقابل آیه قبل مطرح شود با این تعبیر ( ومَن لم یَتّبع الهُدی هر کس از هدایت الهی پیروی نکند) اما تعبیر عوض شده و مسأله اعراض از ذکر الهی مطرح شده تا علت پیدا شدن معیشت ضنک( زندگی سخت و تنگ) و کور محشور شدن در قیامت روشن شود که همان اعراض و رویگردانی از یاد خداست. منظور از (ذکری) یا اعراض و فراموش کردن یاد خداست و یا قرآن و یا تمام کتب آسمانی و یا همان دعوت حقِ پیامبران؛ و منظور از «معیشتِ ضنک» حتما ناداری و فقر نیست بلکه دلبستگی به دنیا و قانع نبودن به مقداری که از آن دارد و حرص برای اندوختن بیشتر و نگرانی نسبت به از دست دادن آن چه دارد و برایش زحمت کشیده است. زیرا فراموش کردن خداوند نتیجه‌اش تعلق به دنیا و دل‌بستن به آن و راضی و قانع نبودن به معیشتِ دنیاست خواه کم و خواه زیاد. [۳۰] نویسنده تفسیر نور نیز براین باور است که مراد از سختى و تنگى زندگى، نداشتن نيست، بلكه بسيارى از سرمايه‌داران به خاطر حرص، ترس و دلهره، در فشار و تنگنا زندگى مى‌كنند. [۳۱]در روایتی از امیرالمؤمنین معیشت ضنک همان عذاب قبر معرفی شده است. [۳۲] [یادداشت ۶]

آیات الاحکام

آیات ۱۴، ۱۳۰ و ۱۳۲ سوره طه[یادداشت ۷] را جزو آيات الاحکام دانسته‌اند. در این آیات بیشتر بر اهتمام به خواندن نماز در اوقات مختلف روز و شب تاکید شده است.[۳۳]

فضیلت و خواص

در فضیلت تلاوت سوره طه از پیامبر اسلام(ص) آمده کسی که این سوره را قرائت کند، در روز قیامت ثواب همه مهاجران و انصار به او عطا می‌شود.[۳۴] از امام صادق(ع) هم نقل شده خواندن سوره طه را ترک نکنید زیرا خداوند آن را دوست دارد و هرکس آن را بخواند، او را نیز دوست خواهد داشت و هر که به خواندن آن مداومت کند خداوند در روز قیامت نامه عملش را به دست راست او دهد و بر اعمال او سخت‌گیری نکند و آن‌قدر به او پاداش عطا فرماید تا خشنود گردد.[۳۵]

برای تلاوت این سوره در تفسیر برهان آثار و برکاتی چون آسان شدن ازدواج و برآورده شدن حاجات بزرگ، دریافت نامه اعمال در قیامت با دست راست، بهره مندی از پاداش‌های بزرگ ذکر شده است.[۳۶]

متن و ترجمه سوره طه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ

﴿طه ۝١ مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى ۝٢ إِلَّا تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشَى ۝٣ تَنْزِيلًا مِمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَالسَّمَاوَاتِ الْعُلَا ۝٤ الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى ۝٥ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى ۝٦ وَإِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى ۝٧ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى ۝٨ وَهَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَى ۝٩ إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى ۝١٠ فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ يَا مُوسَى ۝١١ إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى ۝١٢ وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يُوحَى ۝١٣ إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي ۝١٤ إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى ۝١٥ فَلَا يَصُدَّنَّكَ عَنْهَا مَنْ لَا يُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى ۝١٦ وَمَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَى ۝١٧ قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَى ۝١٨ قَالَ أَلْقِهَا يَا مُوسَى ۝١٩ فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعَى ۝٢٠ قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الْأُولَى ۝٢١ وَاضْمُمْ يَدَكَ إِلَى جَنَاحِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرَى ۝٢٢ لِنُرِيَكَ مِنْ آيَاتِنَا الْكُبْرَى ۝٢٣ اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى ۝٢٤ قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي ۝٢٥ وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي ۝٢٦ وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي ۝٢٧ يَفْقَهُوا قَوْلِي ۝٢٨ وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي ۝٢٩ هَارُونَ أَخِي ۝٣٠ اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي ۝٣١ وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي ۝٣٢ كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيرًا ۝٣٣ وَنَذْكُرَكَ كَثِيرًا ۝٣٤ إِنَّكَ كُنْتَ بِنَا بَصِيرًا ۝٣٥ قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَى ۝٣٦ وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَيْكَ مَرَّةً أُخْرَى ۝٣٧ إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّكَ مَا يُوحَى ۝٣٨ أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِي وَعَدُوٌّ لَهُ وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَيْنِي ۝٣٩ إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى مَنْ يَكْفُلُهُ فَرَجَعْنَاكَ إِلَى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ يَا مُوسَى ۝٤٠ وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي ۝٤١ اذْهَبْ أَنْتَ وَأَخُوكَ بِآيَاتِي وَلَا تَنِيَا فِي ذِكْرِي ۝٤٢ اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى ۝٤٣ فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَيِّنًا لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى ۝٤٤ قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَنْ يَفْرُطَ عَلَيْنَا أَوْ أَنْ يَطْغَى ۝٤٥ قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى ۝٤٦ فَأْتِيَاهُ فَقُولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْنَاكَ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى ۝٤٧ إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنَا أَنَّ الْعَذَابَ عَلَى مَنْ كَذَّبَ وَتَوَلَّى ۝٤٨ قَالَ فَمَنْ رَبُّكُمَا يَا مُوسَى ۝٤٩ قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى ۝٥٠ قَالَ فَمَا بَالُ الْقُرُونِ الْأُولَى ۝٥١ قَالَ عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّي فِي كِتَابٍ لَا يَضِلُّ رَبِّي وَلَا يَنْسَى ۝٥٢ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَسَلَكَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْ نَبَاتٍ شَتَّى ۝٥٣ كُلُوا وَارْعَوْا أَنْعَامَكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِأُولِي النُّهَى ۝٥٤ مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَى ۝٥٥ وَلَقَدْ أَرَيْنَاهُ آيَاتِنَا كُلَّهَا فَكَذَّبَ وَأَبَى ۝٥٦ قَالَ أَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِكَ يَا مُوسَى ۝٥٧ فَلَنَأْتِيَنَّكَ بِسِحْرٍ مِثْلِهِ فَاجْعَلْ بَيْنَنَا وَبَيْنَكَ مَوْعِدًا لَا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَلَا أَنْتَ مَكَانًا سُوًى ۝٥٨ قَالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ وَأَنْ يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى ۝٥٩ فَتَوَلَّى فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ كَيْدَهُ ثُمَّ أَتَى ۝٦٠ قَالَ لَهُمْ مُوسَى وَيْلَكُمْ لَا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا فَيُسْحِتَكُمْ بِعَذَابٍ وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى ۝٦١ فَتَنَازَعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى ۝٦٢ قَالُوا إِنْ هَذَانِ لَسَاحِرَانِ يُرِيدَانِ أَنْ يُخْرِجَاكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِمَا وَيَذْهَبَا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْلَى ۝٦٣ فَأَجْمِعُوا كَيْدَكُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا وَقَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلَى ۝٦٤ قَالُوا يَا مُوسَى إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَإِمَّا أَنْ نَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقَى ۝٦٥ قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى ۝٦٦ فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسَى ۝٦٧ قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلَى ۝٦٨ وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَى ۝٦٩ فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَى ۝٧٠ قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَلَتَعْلَمُنَّ أَيُّنَا أَشَدُّ عَذَابًا وَأَبْقَى ۝٧١ قَالُوا لَنْ نُؤْثِرَكَ عَلَى مَا جَاءَنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالَّذِي فَطَرَنَا فَاقْضِ مَا أَنْتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقْضِي هَذِهِ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا ۝٧٢ إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِيَغْفِرَ لَنَا خَطَايَانَا وَمَا أَكْرَهْتَنَا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَى ۝٧٣ إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَا ۝٧٤ وَمَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِنًا قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُولَئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَا ۝٧٥ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاءُ مَنْ تَزَكَّى ۝٧٦ وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقًا فِي الْبَحْرِ يَبَسًا لَا تَخَافُ دَرَكًا وَلَا تَخْشَى ۝٧٧ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُمْ مِنَ الْيَمِّ مَا غَشِيَهُمْ ۝٧٨ وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَى ۝٧٩ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ قَدْ أَنْجَيْنَاكُمْ مِنْ عَدُوِّكُمْ وَوَاعَدْنَاكُمْ جَانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى ۝٨٠ كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَمَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَى ۝٨١ وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى ۝٨٢ وَمَا أَعْجَلَكَ عَنْ قَوْمِكَ يَا مُوسَى ۝٨٣ قَالَ هُمْ أُولَاءِ عَلَى أَثَرِي وَعَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضَى ۝٨٤ قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ ۝٨٥ فَرَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ يَا قَوْمِ أَلَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْدًا حَسَنًا أَفَطَالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِي ۝٨٦ قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنَا وَلَكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِنْ زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَكَذَلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّ ۝٨٧ فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَذَا إِلَهُكُمْ وَإِلَهُ مُوسَى فَنَسِيَ ۝٨٨ أَفَلَا يَرَوْنَ أَلَّا يَرْجِعُ إِلَيْهِمْ قَوْلًا وَلَا يَمْلِكُ لَهُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا ۝٨٩ وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِنْ قَبْلُ يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنْتُمْ بِهِ وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي ۝٩٠ قَالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَيْهِ عَاكِفِينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنَا مُوسَى ۝٩١ قَالَ يَا هَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا ۝٩٢ أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِي ۝٩٣ قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي ۝٩٤ قَالَ فَمَا خَطْبُكَ يَا سَامِرِيُّ ۝٩٥ قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي ۝٩٦ قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَنْ تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَنْ تُخْلَفَهُ وَانْظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا ۝٩٧ إِنَّمَا إِلَهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا ۝٩٨ كَذَلِكَ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبَاءِ مَا قَدْ سَبَقَ وَقَدْ آتَيْنَاكَ مِنْ لَدُنَّا ذِكْرًا ۝٩٩ مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وِزْرًا ۝١٠٠ خَالِدِينَ فِيهِ وَسَاءَ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حِمْلًا ۝١٠١ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا ۝١٠٢ يَتَخَافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا عَشْرًا ۝١٠٣ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ إِذْ يَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِيقَةً إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا يَوْمًا ۝١٠٤ وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْجِبَالِ فَقُلْ يَنْسِفُهَا رَبِّي نَسْفًا ۝١٠٥ فَيَذَرُهَا قَاعًا صَفْصَفًا ۝١٠٦ لَا تَرَى فِيهَا عِوَجًا وَلَا أَمْتًا ۝١٠٧ يَوْمَئِذٍ يَتَّبِعُونَ الدَّاعِيَ لَا عِوَجَ لَهُ وَخَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا ۝١٠٨ يَوْمَئِذٍ لَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلًا ۝١٠٩ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْمًا ۝١١٠ وَعَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ وَقَدْ خَابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْمًا ۝١١١ وَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا يَخَافُ ظُلْمًا وَلَا هَضْمًا ۝١١٢ وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا وَصَرَّفْنَا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْرًا ۝١١٣ فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا ۝١١٤ وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا ۝١١٥ وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى ۝١١٦ فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى ۝١١٧ إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَلَا تَعْرَى ۝١١٨ وَأَنَّكَ لَا تَظْمَأُ فِيهَا وَلَا تَضْحَى ۝١١٩ فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَا يَبْلَى ۝١٢٠ فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى ۝١٢١ ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى ۝١٢٢ قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى ۝١٢٣ وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى ۝١٢٤ قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنْتُ بَصِيرًا ۝١٢٥ قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنْسَى ۝١٢٦ وَكَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِنْ بِآيَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَى ۝١٢٧ أَفَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِأُولِي النُّهَى ۝١٢٨ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَكَانَ لِزَامًا وَأَجَلٌ مُسَمًّى ۝١٢٩ فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى ۝١٣٠ وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى ۝١٣١ وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى ۝١٣٢ وَقَالُوا لَوْلَا يَأْتِينَا بِآيَةٍ مِنْ رَبِّهِ أَوَلَمْ تَأْتِهِمْ بَيِّنَةُ مَا فِي الصُّحُفِ الْأُولَى ۝١٣٣ وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُمْ بِعَذَابٍ مِنْ قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَنَخْزَى ۝١٣٤ قُلْ كُلٌّ مُتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِيِّ وَمَنِ اهْتَدَى ۝١٣٥

﴿به نام خداوند رحمتگر مهربان. طه ۝١ قرآن را بر تو نازل نکردیم تا به رنج افتی ۝٢ جز اینکه برای هر که می‌ترسد پندی باشد ۝٣ [کتابی است] نازل شده از جانب کسی که زمین و آسمانهای بلند را آفریده است ۝٤ خدای رحمان که بر عرش استیلا یافته است ۝٥ آنچه در آسمانها و آنچه در زمین و آنچه میان آن دو و آنچه زیر خاک است از آن اوست ۝٦ و اگر سخن به آواز گویی او نهان و نهان‌تر را می‌داند ۝٧ خدایی که جز او معبودی نیست [و] نامهای نیکو به او اختصاص دارد ۝٨ و آیا خبر موسی به تو رسید ۝٩ هنگامی که آتشی دید پس به خانواده خود گفت درنگ کنید زیرا من آتشی دیدم امید که پاره‌ای از آن برای شما بیاورم یا در پرتو آتش راه [خود را باز] یابم ۝١٠ پس چون بدان رسید ندا داده شد که ای موسی ۝١١ این منم پروردگار تو پای‌پوش خویش بیرون آور که تو در وادی مقدس طوی هستی ۝١٢ و من تو را برگزیده‌ام پس بدانچه وحی می‌شود گوش فرا ده ۝١٣ منم من خدایی که جز من خدایی نیست پس مرا پرستش کن و به یاد من نماز برپا دار ۝١٤ در حقیقت قیامت فرارسنده است می‌خواهم آن را پوشیده دارم تا هر کسی به [موجب] آنچه می‌کوشد جزا یابد ۝١٥ پس هرگز نباید کسی که به آن ایمان ندارد و از هوس خویش پیروی کرده است تو را از [ایمان به] آن بازدارد که هلاک خواهی شد ۝١٦ و ای موسی در دست راست تو چیست ۝١٧ گفت این عصای من است بر آن تکیه می‌دهم و با آن برای گوسفندانم برگ می‌تکانم و کارهای دیگری هم برای من از آن برمی‌آید ۝١٨ فرمود ای موسی آن را بینداز ۝١٩ پس آن را انداخت و ناگاه ماری شد که به سرعت می‌خزید ۝٢٠ فرمود آن را بگیر و مترس به زودی آن را به حال نخستینش بازخواهیم گردانید ۝٢١ و دست‌خود را به پهلویت ببر سپید بی‌گزند برمی‌آید [این] معجزه‌ای دیگر است ۝٢٢ تا به تو معجزات بزرگ خود را بنمایانیم ۝٢٣ به سوی فرعون برو که او به سرکشی برخاسته است ۝٢٤ گفت پروردگارا سینه‌ام را گشاده گردان ۝٢٥ و کارم را برای من آسان ساز ۝٢٦ و از زبانم گره بگشای ۝٢٧ [تا] سخنم را بفهمند ۝٢٨ و برای من دستیاری از کسانم قرار ده ۝٢٩ هارون برادرم را ۝٣٠ پشتم را به او استوار کن ۝٣١ و او را شریک کارم گردان ۝٣٢ تا تو را فراوان تسبیح گوییم ۝٣٣ و بسیار به یاد تو باشیم ۝٣٤ زیرا تو همواره به [حال] ما بینایی ۝٣٥ فرمود ای موسی خواسته‌ات به تو داده شد ۝٣٦ و به راستی بار دیگر [هم] بر تو منت نهادیم ۝٣٧ هنگامی که به مادرت آنچه را که [باید] وحی می‌شد وحی کردیم ۝٣٨ که او را در صندوقچه‌ای بگذار سپس در دریایش افکن تا دریا [=رود نیل] او را به کرانه اندازد [و] دشمن من و دشمن وی او را برگیرد و مهری از خودم بر تو افکندم تا زیر نظر من پرورش یابی ۝٣٩ آنگاه که خواهر تو می‌رفت و می‌گفت آیا شما را بر کسی که عهده‌دار او گردد دلالت کنم پس تو را به سوی مادرت بازگردانیدیم تا دیده‌اش روشن شود و غم نخورد و [سپس] شخصی را کشتی و [ما] تو را از اندوه رهانیدیم و تو را بارها آزمودیم و سالی چند در میان اهل مدین ماندی سپس ای موسی در زمان مقدر [و مقتضی] آمدی ۝٤٠ و تو را برای خود پروردم ۝٤١ تو و برادرت معجزه‌های مرا [برای مردم] ببرید و در یادکردن من سستی مکنید ۝٤٢ به سوی فرعون بروید که او به سرکشی برخاسته ۝٤٣ و با او سخنی نرم گویید شاید که پند پذیرد یا بترسد ۝٤٤ آن دو گفتند پروردگارا ما می‌ترسیم که [او] آسیبی به ما برساند یا آنکه سرکشی کند ۝٤٥ فرمود مترسید من همراه شمایم می‌شنوم و می‌بینم ۝٤٦ پس به سوی او بروید و بگویید ما دو فرستاده پروردگار توایم پس فرزندان اسرائیل را با ما بفرست و عذابشان مکن به راستی ما برای تو از جانب پروردگارت معجزه‌ای آورده‌ایم و بر هر کس که از هدایت پیروی کند درود باد ۝٤٧ در حقیقت به سوی ما وحی آمده که عذاب بر کسی است که تکذیب کند و روی گرداند ۝٤٨ [فرعون] گفت ای موسی پروردگار شما دو تن کیست ۝٤٩ گفت پروردگار ما کسی است که هر چیزی را خلقتی که درخور اوست داده سپس آن را هدایت فرموده است ۝٥٠ گفت‌حال نسلهای گذشته چون است ۝٥١ گفت علم آن در کتابی نزد پروردگار من است پروردگارم نه خطا می‌کند و نه فراموش می‌نماید ۝٥٢ همان کسی که زمین را برایتان گهواره‌ای ساخت و برای شما در آن راه‌ها ترسیم کرد و از آسمان آبی فرود آورد پس به وسیله آن رستنیهای گوناگون جفت جفت بیرون آوردیم ۝٥٣ بخورید و دامهایتان را بچرانید که قطعا در اینها برای خردمندان نشانه‌هایی است ۝٥٤ از این [زمین] شما را آفریده‌ایم در آن شما را بازمی‌گردانیم و بار دیگر شما را از آن بیرون می‌آوریم ۝٥٥ در حقیقت [ما] همه آیات خود را به [فرعون] نشان دادیم ولی [او آنها را] دروغ پنداشت و نپذیرفت ۝٥٦ گفت ای موسی آمده‌ای تا با سحر خود ما را از سرزمینمان بیرون کنی ۝٥٧ ما [هم] قطعا برای تو سحری مثل آن خواهیم آورد پس میان ما و خودت موعدی بگذار که نه ما آن را خلاف کنیم و نه تو [آن هم] در جایی هموار ۝٥٨ [موسی] گفت موعد شما روز جشن باشد که مردم پیش از ظهر گرد می‌آیند ۝٥٩ پس فرعون رفت و [همه] نیرنگ خود را گرد آورد و بازآمد ۝٦٠ موسی به [ساحران] گفت وای بر شما به خدا دروغ مبندید که شما را به عذابی [سخت] هلاک می‌کند و هر که دروغ بندد نومید می‌گردد ۝٦١ [ساحران] میان خود در باره کارشان به نزاع برخاستند و به نجوا پرداختند ۝٦٢ [فرعونیان] گفتند قطعا این دو تن ساحرند [و] می‌خواهند شما را با سحر خود از سرزمینتان بیرون کنند و آیین والای شما را براندازند ۝٦٣ پس نیرنگ خود را گرد آورید و به صف پیش آیید در حقیقت امروز هر که فایق آید خوشبخت می‌شود ۝٦٤ [ساحران] گفتند ای موسی یا تو می‌افکنی یا [ما] نخستین کس باشیم که می‌اندازیم ۝٦٥ گفت [نه] بلکه شما بیندازید پس ناگهان ریسمانها و چوبدستی‌هایشان بر اثر سحرشان در خیال او [چنین] می‌نمود که آنها به شتاب می‌خزند ۝٦٦ و موسی در خود بیمی احساس کرد ۝٦٧ گفتیم مترس که تو خود برتری ۝٦٨ و آنچه در دست راست داری بینداز تا هر چه را ساخته‌اند ببلعد در حقیقت آنچه سرهم‌بندی کرده‌اند افسون افسونگر است و افسونگر هر جا برود رستگار نمی‌شود ۝٦٩ پس ساحران به سجده درافتادند گفتند به پروردگار موسی و هارون ایمان آوردیم ۝٧٠ [فرعون] گفت آیا پیش از آنکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید قطعا او بزرگ شماست که به شما سحر آموخته است پس بی‌شک دستهای شما و پاهایتان را یکی از راست و یکی از چپ قطع می‌کنم و شما را بر تنه‌های درخت‌خرما به دار می‌آویزم تا خوب بدانید عذاب کدام یک از ما سخت‌تر و پایدارتر است ۝٧١ گفتند ما هرگز تو را بر معجزاتی که به سوی ما آمده و [بر] آن کس که ما را پدیدآورده است ترجیح نخواهیم داد پس هر حکمی می‌خواهی بکن که تنها در این زندگی دنیاست که [تو] حکم می‌رانی ۝٧٢ ما به پروردگارمان ایمان آوردیم تا گناهان ما و آن سحری که ما را بدان واداشتی بر ما ببخشاید و خدا بهتر و پایدارتر است ۝٧٣ در حقیقت هر که به نزد پروردگارش گنهکار رود جهنم برای اوست در آن نه می‌میرد و نه زندگی می‌یابد ۝٧٤ و هر که مؤمن به نزد او رود در حالی که کارهای شایسته انجام داده باشد برای آنان درجات والا خواهد بود ۝٧٥ بهشتهای عدن که از زیر [درختان] آن جویبارها روان است جاودانه در آن می‌مانند و این است پاداش کسی که به پاکی گراید ۝٧٦ و در حقیقت به موسی وحی کردیم که بندگانم را شبانه ببر و راهی خشک در دریا برای آنان باز کن که نه از فرارسیدن [دشمن] بترسی و نه [از غرق‌شدن] بیمناک باشی ۝٧٧ پس فرعون با لشکریانش آنها را دنبال کرد و[لی] از دریا آنچه آنان را فرو پوشانید فرو پوشانید ۝٧٨ و فرعون قوم خود را گمراه کرد و هدایت ننمود ۝٧٩ ای فرزندان اسرائیل در حقیقت [ما] شما را از [دست] دشمنتان رهانیدیم و در جانب راست طور با شما وعده نهادیم و بر شما ترنجبین و بلدرچین فرو فرستادیم ۝٨٠ از خوراکیهای پاکیزه‌ای که روزی شما کردیم بخورید و[لی] در آن زیاده‌روی مکنید که خشم من بر شما فرود آید و هر کس خشم من بر او فرود آید قطعا در [ورطه] هلاکت افتاده است ۝٨١ و به یقین من آمرزنده کسی هستم که توبه کند و ایمان بیاورد و کار شایسته نماید و به راه راست راهسپر شود ۝٨٢ و ای موسی چه چیز تو را [دور] از قوم خودت به شتاب واداشته است ۝٨٣ گفت اینان در پی منند و من ای پروردگارم به سویت‌شتافتم تا خشنود شوی ۝٨٤ فرمود در حقیقت ما قوم تو را پس از [عزیمت] تو آزمودیم و سامری آنها را گمراه ساخت ۝٨٥ پس موسی خشمگین و اندوهناک به سوی قوم خود برگشت [و] گفت ای قوم من آیا پروردگارتان به شما وعده نیکو نداد آیا این مدت بر شما طولانی می‌نمود یا خواستید خشمی از پروردگارتان بر شما فرود آید که با وعده من مخالفت کردید ۝٨٦ گفتند ما به اختیار خود با تو خلاف وعده نکردیم ولی از زینت‌آلات قوم بارهایی سنگین بر دوش داشتیم و آنها را افکندیم و [خود] سامری [هم زینت‌آلاتش را] همین گونه بینداخت ۝٨٧ پس برای آنان پیکر گوساله‌ای که صدایی داشت بیرون آورد و [او و پیروانش] گفتند این خدای شما و خدای موسی است و [پیمان خدا را] فراموش کرد ۝٨٨ مگر نمی‌بینند که [گوساله] پاسخ سخن آنان را نمی‌دهد و به حالشان سود و زیانی ندارد ۝٨٩ و در حقیقت هارون قبلا به آنان گفته بود ای قوم من شما به وسیله این [گوساله] مورد آزمایش قرار گرفته‌اید و پروردگار شما [خدای] رحمان است پس مرا پیروی کنید و فرمان مرا پذیرا باشید ۝٩٠ گفتند ما هرگز از پرستش آن دست برنخواهیم داشت تا موسی به سوی ما بازگردد ۝٩١ [موسی] گفت ای هارون وقتی دیدی آنها گمراه شدند چه چیز مانع تو شد ۝٩٢ که از من پیروی کنی آیا از فرمانم سر باز زدی ۝٩٣ گفت ای پسر مادرم نه ریش مرا بگیر و نه [موی] سرم را من ترسیدم بگویی میان بنی‌اسرائیل تفرقه انداختی و سخنم را مراعات نکردی ۝٩٤ [موسی] گفت ای سامری منظور تو چه بود ۝٩٥ گفت به چیزی که [دیگران] به آن پی نبردند پی بردم و به قدر مشتی از رد پای فرستاده [خدا جبرئیل] برداشتم و آن را در پیکر [گوساله] انداختم و نفس من برایم چنین فریبکاری کرد ۝٩٦ گفت پس برو که بهره تو در زندگی این باشد که [به هر که نزدیک تو آمد] بگویی [به من] دست مزنید و تو را موعدی خواهد بود که هرگز از آن تخلف نخواهی کرد و [اینک] به آن خدایی که پیوسته ملازمش بودی بنگر آن را قطعا می‌سوزانیم و خاکسترش می‌کنیم [و] در دریا فرو می‌پاشیم ۝٩٧ معبود شما تنها آن خدایی است که جز او معبودی نیست و دانش او همه چیز را دربر گرفته است ۝٩٨ این گونه از اخبار پیشین بر تو حکایت می‌رانیم و مسلما به تو از جانب خود قرآنی داده‌ایم ۝٩٩ هر کس از [پیروی] آن روی برتابد روز قیامت بار گناهی بر دوش می‌گیرد ۝١٠٠ پیوسته در آن [حال] می‌ماند و چه بد باری روز قیامت‌خواهند داشت ۝١٠١ [همان] روزی که در صور دمیده می‌شود و در آن روز مجرمان را کبودچشم برمی‌انگیزیم ۝١٠٢ میان خود به طور پنهانی با یکدیگر می‌گویند شما [در دنیا] جز ده [روز بیش] نمانده‌اید ۝١٠٣ ما داناتریم به آنچه می‌گویند آنگاه که نیک‌آیین‌ترین آنان می‌گوید جز یک روز بیش نمانده‌اید ۝١٠٤ و از تو در باره کوه‌ها می‌پرسند بگو پروردگارم آنها را [در قیامت] ریز ریز خواهد ساخت ۝١٠٥ پس آنها را پهن و هموار خواهد کرد ۝١٠٦ نه در آن کژی می‌بینی و نه ناهمواری ۝١٠٧ در آن روز [همه مردم] داعی [حق] را که هیچ انحرافی در او نیست پیروی می‌کنند و صداها در مقابل [خدای] رحمان خاشع می‌گردد و جز صدایی آهسته نمی‌شنوی ۝١٠٨ در آن روز شفاعت [به کسی] سود نبخشد مگر کسی را که [خدای] رحمان اجازه دهد و سخنش او را پسند آید ۝١٠٩ آنچه را که آنان در پیش دارند و آنچه را که پشت‌سر گذاشته‌اند می‌داند و حال آنکه ایشان بدان دانشی ندارند ۝١١٠ و چهره‌ها برای آن [خدای] زنده پاینده خضوع می‌کنند و آن کس که ظلمی بر دوش دارد نومید می‌ماند ۝١١١ و هر کس کارهای شایسته کند در حالی که مؤمن باشد نه از ستمی می‌هراسد و نه از کاسته شدن [حقش] ۝١١٢ و این گونه آن را [به صورت] قرآنی عربی نازل کردیم و در آن از انواع هشدارها سخن آوردیم شاید آنان راه تقوا در پیش گیرند یا [این کتاب] پندی تازه برای آنان بیاورد ۝١١٣ پس بلندمرتبه است‌خدا فرمانروای بر حق و در [خواندن] قرآن پیش از آنکه وحی آن بر تو پایان یابد شتاب مکن و بگو پروردگارا بر دانشم بیفزای ۝١١٤ و به یقین پیش از این با آدم پیمان بستیم و[لی آن را] فراموش کرد و برای او عزمی [استوار] نیافتیم ۝١١٥ و [یاد کن] هنگامی را که به فرشتگان گفتیم برای آدم سجده کنید پس جز ابلیس که سر باز زد [همه] سجده کردند ۝١١٦ پس گفتیم ای آدم در حقیقت این [ابلیس] برای تو و همسرت دشمنی [خطرناک] است زنهار تا شما را از بهشت به در نکند تا تیره‌بخت گردی ۝١١٧ در حقیقت برای تو در آنجا این [امتیاز] است که نه گرسنه می‌شوی و نه برهنه می‌مانی ۝١١٨ و [هم] اینکه در آنجا نه تشنه می‌گردی و نه آفتاب‌زده ۝١١٩ پس شیطان او را وسوسه کرد گفت ای آدم آیا تو را به درخت جاودانگی و ملکی که زایل نمی‌شود راه نمایم ۝١٢٠ آنگاه از آن [درخت ممنوع] خوردند و برهنگی آنان برایشان نمایان شد و شروع کردند به چسبانیدن برگهای بهشت بر خود و [این گونه] آدم به پروردگار خود عصیان ورزید و بیراهه رفت ۝١٢١ سپس پروردگارش او را برگزید و بر او ببخشود و [وی را] هدایت کرد ۝١٢٢ فرمود همگی از آن [مقام] فرود آیید در حالی که بعضی از شما دشمن بعضی دیگر است پس اگر برای شما از جانب من رهنمودی رسد هر کس از هدایتم پیروی کند نه گمراه می‌شود و نه تیره‌بخت ۝١٢٣ و هر کس از یاد من دل بگرداند در حقیقت زندگی تنگ [و سختی] خواهد داشت و روز رستاخیز او را نابینا محشور می‌کنیم ۝١٢٤ می‌گوید پروردگارا چرا مرا نابینا محشور کردی با آنکه بینا بودم ۝١٢٥ می‌فرماید همان طور که نشانه‌های ما بر تو آمد و آن را به فراموشی سپردی امروز همان گونه فراموش می‌شوی ۝١٢٦ و این گونه هر که را به افراط گراییده و به نشانه‌های پروردگارش نگرویده است‌سزا می‌دهیم و قطعا شکنجه آخرت سخت‌تر و پایدارتر است ۝١٢٧ آیا برای هدایتشان کافی نبود که [ببینند] چه نسلها را پیش از آنان نابود کردیم که [اینک آنها] در سراهای ایشان راه می‌روند به راستی برای خردمندان در این [امر] نشانه‌هایی [عبرت‌انگیز] است ۝١٢٨ و اگر سخنی از پروردگارت پیشی نگرفته و موعدی معین مقرر نشده بود قطعا [عذاب آنها] لازم می‌آمد ۝١٢٩ پس بر آنچه می‌گویند شکیبا باش و پیش از برآمدن آفتاب و قبل از فرو شدن آن با ستایش پروردگارت [او را] تسبیح گوی و برخی از ساعات شب و حوالی روز را به نیایش پرداز باشد که خشنود گردی ۝١٣٠ و زنهار به سوی آنچه اصنافی از ایشان را از آن برخوردار کردیم [و فقط] زیور زندگی دنیاست تا ایشان را در آن بیازماییم دیدگان خود مدوز و [بدان که] روزی پروردگار تو بهتر و پایدارتر است ۝١٣١ و کسان خود را به نماز فرمان ده و خود بر آن شکیبا باش ما از تو جویای روزی نیستیم ما به تو روزی می‌دهیم و فرجام [نیک] برای پرهیزگاری است ۝١٣٢ و گفتند چرا از جانب پروردگارش معجزه‌ای برای ما نمی‌آورد آیا دلیل روشن آنچه در صحیفه‌های پیشین است برای آنان نیامده است ۝١٣٣ و اگر ما آنان را قبل از [آمدن قرآن] به عذابی هلاک می‌کردیم قطعا می‌گفتند پروردگارا چرا پیامبری به سوی ما نفرستادی تا پیش از آنکه خوار و رسوا شویم از آیات تو پیروی کنیم ۝١٣٤ بگو همه در انتظارند پس در انتظار باشید زودا که بدانید یاران راه راست کیانند و چه کسی راه‌یافته ۝١٣٥


سوره پیشین:
سوره مریم
سوره طه
سوره‌های مکیسوره‌های مدنی
سوره پسین:
سوره انبیاء

١.فاتحه ٢.بقره ٣.آل‌عمران ٤.نساء ٥.مائده ٦.انعام ٧.اعراف ٨.انفال ٩.توبه ١٠.یونس ١١.هود ١٢.یوسف ١٣.رعد ١٤.ابراهیم ١٥.حجر ١٦.نحل ١٧.اسراء ١٨.کهف ١٩.مریم ٢٠.طه ٢١.انبیاء ٢٢.حج ٢٣.مؤمنون ٢٤.نور ٢٥.فرقان ٢٦.شعراء ٢٧.نمل ٢٨.قصص ٢٩.عنکبوت ٣٠.روم ٣١.لقمان ٣٢.سجده ٣٣.احزاب ٣٤.سبأ ٣٥.فاطر ٣٦.یس ٣٧.صافات ٣٨.ص ٣٩.زمر ٤٠.غافر ٤١.فصلت ٤٢.شوری ٤٣.زخرف ٤٤.دخان ٤٥.جاثیه ٤٦.احقاف ٤٧.محمد ٤٨.فتح ٤٩.حجرات ٥٠.ق ٥١.ذاریات ٥٢.طور ٥٣.نجم ٥٤.قمر ٥٥.الرحمن ٥٦.واقعه ٥٧.حدید ٥٨.مجادله ٥٩.حشر ٦٠.ممتحنه ٦١.صف ٦٢.جمعه ٦٣.منافقون ٦٤.تغابن ٦٥.طلاق ٦٦.تحریم ٦٧.ملک ٦٨.قلم ٦٩.حاقه ٧٠.معارج ٧١.نوح ٧٢.جن ٧٣.مزمل ٧٤.مدثر ٧٥.قیامه ٧٦.انسان ٧٧.مرسلات ٧٨.نبأ ٧٩.نازعات ٨٠.عبس ٨١.تکویر ٨٢.انفطار ٨٣.مطففین ٨٤.انشقاق ٨٥.بروج ٨٦.طارق ٨٧.اعلی ٨٨.غاشیه ٨٩.فجر ٩٠.بلد ٩١.شمس ٩٢.لیل ٩٣.ضحی ٩٤.شرح ٩٥.تین ٩٦.علق ٩٧.قدر ٩٨.بینه ٩٩.زلزله ١٠٠.عادیات ١٠١.قارعه ١٠٢.تکاثر ١٠٣.عصر ١٠٤.همزه ١٠٥.فیل ١٠٦.قریش ١٠٧.ماعون ١٠٨.کوثر ١٠٩.کافرون ١١٠.نصر ١١١.مسد ١١٢.اخلاص ١١٣.فلق ١١٤.ناس


پانویس

  1. صفوی، «سوره طه»، ص۷۶۰.
  2. خرمشاهی، «سوره طه»، ص۱۲۴۲.
  3. معرفت، آموزش علوم قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۱۶۶.
  4. خرمشاهی، «سوره طه»، ص۱۲۴۲.
  5. صفوی، «سوره طه»، ص۷۶۰.
  6. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۴، ص۱۱۸.
  7. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۳، ص۱۵۴.
  8. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۴، ص۱۱۸؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۳، ص۱۵۴.
  9. خامه‌گر، محمد، ساختار سوره‌های قرآن کریم، تهیه مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت نورالثقلین، قم، نشر نشرا، چ۱، ۱۳۹۲ش.
  10. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۳، ص۱۵۶.
  11. واحدی، اسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۳۱۲.
  12. واحدی، اسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۳۱۳.
  13. طباطبائی، المیزان، الناشر منشورات اسماعيليان، ج۱۴، صص۱۴۳-۱۴۴.
  14. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۴، ص۱۲۰-۱۲۱؛ مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۵، ص۲۰۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۳، ص۱۶۰؛ صادقی تهرانی، الفرقان، ۱۴۰۶ق، ج۱۹، ص۱۹.
  15. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۴، ص۱۲۱.
  16. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۴، ص۱۱۹.
  17. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۳، ص۱۶۳.
  18. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۴، ص۱۲۴.
  19. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۴، ص۱۴۵.
  20. مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۵، ص۲۱۲.
  21. طباطبایی المیزان ج14 ص145-146
  22. https://lms.motahari.ir/advance-search?searchText=شرح%20صدر%20&isSameWord=true&
  23. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه‌، دار الكتب الاسلاميه، ج۱۳، ص۱۸۶
  24. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۳، ص۳۱۲؛ مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۵، ص۲۴۸.
  25. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۲ق، اعلمی بیروت، ج۱۴، ص۲۱۵
  26. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۵۱-۵۲.
  27. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۵۲.
  28. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۸۷ش، ج۱۳، ص۳۲۷.
  29. مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۵، ص۲۵۲.
  30. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۲ق. اعلمی بیروت، جج۱۴۷ ص۲۲۴و۲۲۵.
  31. قرائتی، محسن، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش. چاپ ۱۱،مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، ج۵، ص۴۰۵
  32. الشيخ الطوسي، الأمالي، دار الثقافة، ج۱، ص۲۸.
  33. اردبیلی، زبدة البیان، مکتبه المرتضویه، ص۵۰-۵۱، ۶۰، ۱۱۰.
  34. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۳ش، ج۷، ص۵.
  35. صدوق، ثواب الاعمال، ۱۴۰۶ق، ص۱۰۸.
  36. بحرانی، تفسیرالبرهان، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۷۴۵.

یادداشت

  1. ۲۹ سوره قرآن با حروف مقطعه شروع شده و حروف مقطعه در بردارنده معانی رمزی‌ای است که خداوند به پیامبرش القا کرده است. به اعتقاد علامه طباطبایی در میان این سوره‌ها، تنها دو سوره طه و یس که با حروف مقطعه شروع شده خطاب به پیامبر است و این ظهور در این معنی دارد که معنی رمز گونه موجود در حروف مقطعه این دو سوره اختصاص به شخص پیامبر دارد و وصفی برای شخصیت باطنی اوست و نامی از نام‌های اوست و به واسطه کثرت استعمال واژه‌های طه و یس عَلَم (اسم خاص واختصاصی) برای پیامبر شده‌اند.طباطبایی، المیزان، ج۱۴، ص۱۲۷
  2. در سور ه های انعام آیه 125 وزمر آیه22 و انشراح آیه 1 نیز به شرح صدر اشاره شده است و تصریح شده که منظور از شرح صدر پذیرش اسلام و تسلیم در برابر خداوند است ودر سوره انشراح هم خطاب به پیامبر است که از نعمت شرح صدر بهره مند گشته است.
  3. فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَىٰ ترجمه: و گفت: «من پروردگار برتر شما هستم!» سوره نازعات ۲۴
  4. و هو رجل قلیل التحمل، سریع الانقلاب فی ذات الله، یُنکر الظلمَ و یأبی الضّیم. المیزان، ج۱۴، ص۱۴۶
  5. لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ ترجمه:[ ای پیامبر پیش از پایان یافتن وحی به وسیله جبرئیل] زبانت را به حرکت در نیاور تا در خواندن آن شتاب ورزی.
  6. وَ إِنَّ الْمَعِيشَةَ الضَّنْكَ الَّتِي حَذَّرَ اللهُ مِنْهَا عَدُوَّهُ عَذَابُ الْقَبْرِ...
  7. أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي/ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا ۖ وَمِنْ آنَاءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَىٰ/وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا

منابع

  • قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند، تهران، دارالقرآن الکریم، ۱۴۱۸ق/۱۳۷۶ش.
  • اردبیلی، احمد بن محمد، زبدة البیان فی احکام القرآن، محقق محمدباقر بهبودی، تهران، مکتبه المرتضویه، بی تا.
  • بحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسه البعثه، قسم الدراسات الاسلامیه، ۱۳۸۹ش.
  • خرمشاهی، قوام الدین، «سوره طه»، در دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، به کوشش بهاء الدین خرمشاهی، تهران، دوستان-ناهید، ۱۳۷۷ش.
  • صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنة، قم، فرهنگ اسلامی، ۱۴۰۶ق.
  • صدوق، محمد بن علی، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، قم، دار الشریف الرضی للنشر، ۱۴۰۶ق.
  • صفوی، سلمان، «سوره طه»، در دانشنامه معاصر قرآن کریم، قم، انتشارات سلمان آزاده، ۱۳۹۶ش.
  • طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق و مقدمه محمد جواد بلاغی، انتشارات ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۳ش.
  • معرفت، محمدهادی، آموزش علوم قرآن، [بی‌جا]، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چ۱، ۱۳۷۱ش.
  • مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، قم، دارالکتاب الاسلامیه، ۱۴۲۴ق.
  • مكارم شيرازى، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، ۱۳۷۱ش.
  • واحدی، علی بن احمد، اسباب نزول القرآن‏، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق.

پیوند به بیرون