زید بن ارقم: تفاوت میان نسخهها
جز ویکی سازی |
جز ویکی سازی |
||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
==درگذشت== | ==درگذشت== | ||
سال مرگ زید مورد اختلاف است. ابن سعد در طبقات، حاکم در مستدرک، نیز در استیعاب و اُسْدُالغابة گفتهاند وی در [[کوفه]] در ۶۸ق درگذشت. برخی درگذشتِ وی را در کوفه در روزگار حکمرانی [[مختار]] در سال | سال مرگ زید مورد اختلاف است. ابن سعد در طبقات، حاکم در مستدرک، نیز در استیعاب و اُسْدُالغابة گفتهاند وی در [[کوفه]] در ۶۸ق درگذشت. برخی درگذشتِ وی را در کوفه در روزگار حکمرانی [[مختار]] در [[سال ۶۶ قمری]] و برخی [[سال ۶۵ قمری|۶۵ق]] را سال درگذشت وی دانستهاند.<ref>الامین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۸۷</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |
نسخهٔ ۱۶ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۵۱
مشخصات فردی | |
---|---|
نام کامل | زید بن ارقم انصاری خزرجی |
محل زندگی | مدینه • کوفه |
مهاجر/انصار | انصار |
نسب/قبیله | خزرج |
درگذشت | سال ۶۵ قمری یا ۶۶ و یا ۶۸ق در کوفه |
مشخصات دینی | |
حضور در جنگها | در ۱۹ جنگ که ۱۷ تای آنها از غزوات بوده است |
نقشهای برجسته | یاران امام علی(ع) |
دیگر فعالیتها | راوی حدیث غدیر • شرکت در جنگ صفین • اعتراض به رفتار ابن زیاد با سر امام حسین(ع) |
زِید بن اَرقَم انصاری خزرجی، از صحابه انصار پیامبر(ص)،یاران امام علی(ع) و از راویان حدیث غدیر. او پس از واقعه عاشورا به رفتار ابن زیاد با سر امام حسین(ع) اعتراض کرد.
نسب و کنیه
زید بن ارقم بن زید بن قیس بن نعمان بن مالک انصاری خزرجی است.[۱]
درباره کنیه زید در منابع اختلاف نظر دیده میشود: ابوسعد، ابوانیسه، ابوعمرو، ابوعامر، ابوسعیده، ابن عدی، ابوعماره، ابوحمزه، ابوانیس.[۲]
زید در زمان پیامبر(ص)
زید در نوزده جنگ شرکت داشت که در هفده غزوه همراه رسول خدا بود. اولین غزوهای که شرکت نمود، مُرَیسیع بود.[۳] او به دلیل کمی سن در احد و بدر حاضر نشد.[۴]
زید کسی است که سخن منافقانه عبدالله بن ابی را به پیامبر(ص) رساند.[یادداشت ۱] پس از آن كه «عبد اللّه بن أبی» گفتار ناروای خود را انكار كرد و بر دروغ گفتن «زید بن أرقم» اصرار ورزید و قسم خورد و بزرگان أنصار هم از وی طرفداری كردند و «زید» را به عذر آن كه كودك است، به خطا و اشتباه در نقل نسبت دادند. در این هنگام سوره منافقون نازل شد و گفتار ناروای «عبد اللّه بن أبی» را در آن سوره بازگفت:
- یقُولُونَ لَئِن رَّجَعْنَا إِلَی الْمَدِینَةِ لَیخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ ۚ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَٰكِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یعْلَمُونَ یقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنا إِلَی الْمَدِینَةِ، لَیخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ (ترجمه:میگویند: «اگر به مدینه برگردیم، قطعاً آنكه عزتمندتر است آن زبونتر را از آنجا بیرون خواهد كرد.» و[لی] عزت از آن خدا و از آن پیامبر او و از آن مؤمنان است؛ لیكن این دورویان نمیدانند.)[منافقون–۸]
و نیز:
- هُمُ الَّذِینَ یقُولُونَ لَا تُنفِقُوا عَلَیٰ مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّیٰ ینفَضُّوا... (ترجمه:آنان كسانیاند كه میگویند: «به كسانی كه نزد پیامبر خدایند انفاق مكنید تا پراكنده شوند...)[منافقون–۷]
خداوند متعال در همان آغاز سوره به دروغگوئی منافقان گواهی داد و دروغ بودن قَسمهای ایشان را آشكار ساخت و رسول خود را توجه داد كه: ظاهر فریبنده این منافقان تو را مغرور نكند و او را فرمود كه: دشمن تو همین منافقانند، از ایشان برحذر باش، و گفتار نفاق آمیز ایشان را باور مكن.
دوره خلفای سهگانه
از فضل بن شاذان نقل شده است که زید بن ارقم از نخستین کسانی بود که [پس از درگذشت پیامبر(ص)] به سوی امام علی(ع) برگشتند.[۵]
زید در واقعه سقیفه به طرفداری از امام علی(ع) معتقد بود اگر ایشان به جانشینی پیامبر مطرح شود اختلافی پیش نخواهد آمد.[۶]
حکومت امیرالمؤمنین(ع)
زید به همراه امام علی(ع) در جنگ صفین شرکت کرد و از یاران ویژه او بود.[۷]
برخی گفتهاند هنگامی که امیرالمؤمنین(ع) از صحابه خواست که شنیده خود از پیامبر(ص) را درباره حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه» گواهی دهند زید گواهی نداد و امام دعا کرد که او کور شود و چنین شد. سید محسن امین مینویسد از آنجا که چنین روایتی درباره براء بن عازب [نیز] آمده است ظاهراً روایتهایی که کتمان شهادت را به زید نسبت دادهاند اشتباه با براء است؛ چرا که راویان بسیاری، حدیث غدیر را از زید نقل کردهاند. علاوه بر اینکه، زید از کسانی است که علی را بر دیگران برتر میدانست و از یاران ویژه آن حضرت بود.[۸]
نقل حدیث غدیر
زید از راویان حدیث غدیر از پیامبر(ص) است و راویان بسیاری در میان منابع معتبر اهل سنت (از جمله: احمد بن حنبل در مسند، نَسائی در السنن الکبری و خصائص امیرالمؤمنین، حاکم در مستدرک) این حدیث را با اسناد گوناگون از وی نقل کردهاند.[۹]
واکنش وی پس از عاشورا
- اعتراض به ابن زیاد
علامه مجلسی مینویسد: از سعید بن معاذ و عمرو بن سهل نقل شده است که در مجلس ابن زیاد حاضر بودیم و مشاهده کردیم که عبیدالله با چوبدستی خود به چشمها و لبان امام حسین(ع) میزد و نسبت به آن حضرت جسارت میکرد؛ زید بن ارقم (صحابی رسول خدا) حاضر بود، با دیدن این صحنه گفت: ای ابن زیاد چوبدستیات را بردار، چرا که من رسول خدا(ص) را دیدم که لبان مبارکش را بر این لب و دهان مینهاد، (و آنها را میبوسید) آنگاه با صدای بلند گریه کرد.
در اینجا ابن زیاد گفت: ای دشمن خدا! خداوند چشمانت را گریان کند! اگر پیرمرد فرتوتی نبودی که عقلت را از دست دادهای، به یقین گردنت را میزدم![۱۰]
زید گفت: پس بگذار ماجرای دیگری را برای تو بگویم که از آنچه گفتم نیز مهمتر است و آن این است که من روزی رسول خدا(صلی الله علیه وآله) را دیدم که حسن(علیهالسلام) را روی زانوی راست و حسین(علیهالسلام) را روی زانوی چپ خود نشانده بود؛ دستان مبارک خود را بر سر آنها کشید و گفت: «أَللّهُمَّ إِنّی أسْتَوْدِعُکَ إیاهُما وَ صالِحَ الْمُؤمِنینَ»؛ (خدایا من این دو و مؤمنان صالح را به تو میسپارم.) اکنون بگو با امانت رسول خدا چه کردهای؟[۱۱]
مطابق نقل طبری، زید بن ارقم پس از این گفتگو از مجلس ابن زیاد برخاست و بیرون رفت.[۱۲] وقتی که بیرون رفت، برخی از مردم گفتند: زید بن ارقم سخنان دیگری بر زبان جاری ساخت که اگر عبیدالله آنها را میشنید، حتماً او را به قتل میرساند. راوی این خبر میگوید: پرسیدم چه گفت؟
گفتند: زید هنگامی که از کنار ما میگذشت، گفت: «مَلِکَ عَبْدٌ حُرّاً; بردهای مالک آزادهای شده است»؛ سپس افزود: «یا مَعْشَرَ الْعَرَبِ! اَلْعَبیدُ بَعْدَ الْیوْمِ، قَتَلْتُمُ ابْنَ فاطِمَةَ وَ أَمَّرْتُمُ ابْنَ مَرْجانَةَ، فَهُوَ یقْتُلُ خِیارَکُمْ وَ یسْتَعْبِدُ شِرارَکُمْ، فَرَضیتُمْ بِالذُّلِّ، فَبُعْداً لِمَنْ رَضِی بِالذُّلِّ»؛ (ای مردم عرب! شما پس از این روز، برده اید! فرزند فاطمه را کشتید و پسر مرجانه را فرمانروا ساختید. او کسی است که خوبان شما را میکشد و بدان شما را به بردگی و فرمانبری میگیرد، از رحمت خدا دورباد آن کس که به ذلّت و خواری راضی شد.)[۱۳]
- قرآنخوانی بر نیزه
روایت دیگری نیز از زید نقل شده است که میگوید: هنگامی که سر امام حسین(ع) در کوفه در حالی که بر نیزه بود در برابرم عبور داده شد من در غرفهای نشسته بودم. چون مقابل من رسید شنیدم میگفت: أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِیمِ كَانُوا مِنْ آیاتِنَا عَجَبًا (ترجمه:مگر پنداشتی اصحاب کهف و رقیم [=خفتگان غار لوحهدار] از آیات ما شگفت بوده است؟)[کهف–۹] پس به خدا سوگند مو بر بدنم راست شد و صدا زدم: پسر رسول خدا! بخدا سوگند! سر تو شگفتتر و شگفتتر است.[۱۴]
درگذشت
سال مرگ زید مورد اختلاف است. ابن سعد در طبقات، حاکم در مستدرک، نیز در استیعاب و اُسْدُالغابة گفتهاند وی در کوفه در ۶۸ق درگذشت. برخی درگذشتِ وی را در کوفه در روزگار حکمرانی مختار در سال ۶۶ قمری و برخی ۶۵ق را سال درگذشت وی دانستهاند.[۱۵]
پانویس
منابع
- آیتی، محمدابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تجدید نظر و اضافات از: ابوالقاسم گرجی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۸.
- الامین،السید محسن، اعیان الشیعه، تحقیق حسن الامین، بیروت،دار التعارف للمطبوعات،۱۴۰۶/۱۹۸۶
- الامینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب والسنة والادب، تحقیق: مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیة، قم: مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیة، ۱۴۱۶ق-۱۹۹۵م.
- ابن عبد البر،الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت،دار الجیل، الاولی، ۱۴۱۲ق/ ۱۹۹۲
- الطبری، تاریخ الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت،دار التراث، الثانیه، ۱۳۸۷ق/۱۹۹۷
- الطوسی، اختیار معرفة الرجال، تصحیح و تعلیق: میرداماد الاسترآبادی، تحقیق: السید مهدی الرجائی، قم: مؤسسة آل البیت(ع)، ۱۴۰۴ق.
- المجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفا، بیتا.
- العسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و علی محمد معوض، بیروت،دار الکتب العلمیه، الاولی، ۱۴۱۵ق/ ۱۹۹۵
- المفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تحقیق: مؤسسة آل البیت(علیهم السلام) لاحیاء التراث، قم: المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، ۱۴۱۳ق.
- ↑ الامین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۸۷/ الاصابه، ج۲، ص۴۸۷
- ↑ الامین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۸۷-۸۸
- ↑ ابن عبد البر،الاستیعاب، ج۲، ص۵۳۵
- ↑ ابن عبد البر،الاستیعاب، ج۲، ص۵۳۵
- ↑ الطوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۱۷۷-۱۸۲.
- ↑ الامین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۸۸
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۵۳۶.
- ↑ الامین، اعیان الشیعة، ج۷، ص۸۸.
- ↑ رجوع کنید به: الامینی، الغدیر، ج۱، صص ۷۷-۹۲.
- ↑ گفتگوی زید و عبیدالله تا اینجا را شیخ مفید نیز در ارشاد (صص ۱۱۴-۱۱۵) با اندک اختلافی در عبارت، نقل کرده است.
- ↑ المجلسی، بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۱۸.
- ↑ در بحارالانوار (ج ۴۵، ص۱۱۷) آمده است: او در حالی که صدایش به گریه بلند بود، از آنجا خارج شد.
- ↑ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۶ و بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۱۶ (با مقداری تفاوت)
- ↑ المفید، الارشاد، ص۱۱۷.
- ↑ الامین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۸۷
خطای یادکرد: برچسب
<ref>
برای گروهی به نام «یادداشت» وجود دارد، اما برچسب متناظر با <references group="یادداشت"/>
یافت نشد.