آیه تیمم: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
اختلاف نظر در معانی برخی واژگان در آیه و تفسیر آن، منشأ اختلاف نظر فقها در چگونگی انجام تیمم و محدوده آن شده است. بهعنوان نمونه بیشتر فقهای [[امامیه]] با توجه به آیه، معتقدند در تیمم [[واجب]] است بخشی از صورت مسح شود؛ حال آن که فقهای [[اهل سنت]]، مسح همه صورت را واجب دانستهاند. | اختلاف نظر در معانی برخی واژگان در آیه و تفسیر آن، منشأ اختلاف نظر فقها در چگونگی انجام تیمم و محدوده آن شده است. بهعنوان نمونه بیشتر فقهای [[امامیه]] با توجه به آیه، معتقدند در تیمم [[واجب]] است بخشی از صورت مسح شود؛ حال آن که فقهای [[اهل سنت]]، مسح همه صورت را واجب دانستهاند. | ||
امامیه بر این نظرند که منظور از مسح دست در آیه، کشیدن دست بر پشت دست دیگر، از سر انگشتان تا مچ است، ولی برخی فقهای اهل سنت بر این باورند که مسح دست از سر انگشتان تا آرنج، واجب است و برخی دیگر گفتهاند از سر انگشتان تا اطراف مچ دست واجب و تا آرنج، مستحب است. | امامیه بر این نظرند که منظور از مسح دست در آیه، کشیدن دست بر پشت دست دیگر، از سر انگشتان تا مچ است، ولی برخی فقهای اهل سنت بر این باورند که مسح دست از سر انگشتان تا آرنج، واجب است و برخی دیگر گفتهاند از سر انگشتان تا اطراف مچ دست واجب و تا آرنج، [[مستحب]] است. | ||
== متن آیه== | == متن آیه== |
نسخهٔ ۱۵ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۲۲:۲۸
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۴۰۲ توسط کاربر:H.ahmadi برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شده است. اگر بیش از پنج روز از آخرین ویرایش مقاله میگذرد میتوانید برچسب را بردارید. در غیر این صورت، شکیبایی کرده و تغییری در مقاله ایجاد نکنید. |
مشخصات آیه | |
---|---|
نام آیه | تیمم، صَعید، مُلامَسَه، رُخصت |
واقع در سوره | ۴۳ نساء ۶ مائده |
جزء | ۵ و ۶ |
اطلاعات محتوایی | |
مکان نزول | مدینه |
موضوع | فقهی |
درباره | جواز تیمم و برخی از احکام آن |
آیه تیمم بخشهای پایانی آیه ۶ سوره مائده و ۴۳ سوره نساء و از آیات الاحکام قرآن است که فقهای مسلمان با استناد به آن، احکامی همچون جواز تیمم بهجای وضو و غسل و چگونگی انجام آن را استنباط کردهاند.
فقهای مسلمان همچنین با توجه به این آیه گفتهاند در مواردی که یافتن آب و دسترسی به آن برای مکلف، مقدور نیست و یا به سبب بیماری نمیتواند از آب استفاده کند، در چنین شرایطی میتواند بهجای وضو و غسل، تیمم کند.
اختلاف نظر در معانی برخی واژگان در آیه و تفسیر آن، منشأ اختلاف نظر فقها در چگونگی انجام تیمم و محدوده آن شده است. بهعنوان نمونه بیشتر فقهای امامیه با توجه به آیه، معتقدند در تیمم واجب است بخشی از صورت مسح شود؛ حال آن که فقهای اهل سنت، مسح همه صورت را واجب دانستهاند.
امامیه بر این نظرند که منظور از مسح دست در آیه، کشیدن دست بر پشت دست دیگر، از سر انگشتان تا مچ است، ولی برخی فقهای اهل سنت بر این باورند که مسح دست از سر انگشتان تا آرنج، واجب است و برخی دیگر گفتهاند از سر انگشتان تا اطراف مچ دست واجب و تا آرنج، مستحب است.
متن آیه
آیه تیمم در دو جای قرآن، یکی در بخش پایانی آیه ۶ سوره مائده (بعد از بخشی که درباره چگونگی وضو است و به آیه وضو، شهرت یافته)، آمده و دیگری در بخش پایانی آیه ۴۳ سوره نساء آمده است:
وَإِن کنتُم مَّرْضَیٰ أَوْ عَلَیٰ سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِّنکم مِّنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَیمَّمُوا صَعِیدًا طَیبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکمْ وَأَیدِیکم
و اگر بیمار یا در سفر بودید، یا یکی از شما از قضای حاجت آمد، یا با زنان نزدیکی کردهاید و آبی نیافتید؛ پس با خاک پاک تیمّم کنید و بخشی از صورت و دستهایتان را [با آن] مسح کنید.[۱]
جایگاه
این آیه از آیات الاحکام قرآن است که فقیهان مسلمان با استناد به آن، جواز تیمم، به جای وضو و غسل و شرط بودن آن برای نماز، در جایی که تمکن و توانایی برای انجام وضو و غسل نیست، را استنباط میکنند.[۲] فقیهان همچنین چگونگی انجام تیمم را با استناد به این آیه بیان کردهاند.[۳] از آنجا که در این آیه، حکم جواز تیمم بهجای وضو و غسل، تشریع شده است، آن را با عنوان آیه «رُخصت» نیز میشناسند.[۴]
موارد جواز تیمم
فقیهان مسلمان با توجه به آیه «وَإِن کنتُم مَّرْضَیٰ أَوْ عَلَیٰ سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِّنکم مِّنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَیمَّمُوا؛ و اگر بیمار یا در سفر بودید، یا یکی از شما از قضای حاجت آمد، یا با زنان نزدیکی کردهاید و آبی نیافتید، پس تیمم کنید.»، مواردی که در آن، تیمم بهجای وضو و غسل جایز میشود را بر شمردهاند:
- با توجه به جمله «وَإِن کنتُم مَّرْضَیٰ؛ اگر بیمار بودید.»، گفتهاند اگر مکلف بیمار باشد، بهطوری که استفاده از آب برای او ضرر داشته باشد، بهجای وضو، میتواند تیمم کند.[۵]
- با توجه به جمله «أَوْ عَلَیٰ سَفَرٍ؛ یا در سفر بودید.» برخی فقها و مفسران گفتهاند، گاهی اتفاق میافتد برای کسی که در سفر است، قدرت دسترسی به آب وجود ندارد و یا آبی به همراه دارد و بیم آن دارد که اگر برای وضو استفاده کند، تشنگی بر او فشار بیاورد و جانش به خطر افتد، در همه این موارد و مواردی از این قبیل میتواند بهجای وضو، تیمم کند.[۶] بهگفته سید محمدحسین طباطبایی، صاحب تفسیر المیزان، بیماری و مسافرت که در آیه آمده، خودشان از اموری نیستند که وضو یا غسل را بر مکلف، واجب سازند؛ بلکه ذکر آنها در آیه بدین منظور بوده که شخص بیمار و مسافر یا نمیتواند بدن خود را با آب، برای وضو و غسل بشوید و یا دسترسی به آب پیدا نمیکند و این افراد با این شرایط، اگر به حدث اصغر و حدث اکبر دچار شوند، بهجای وضو و غسل، باید تیمم کنند.[۷]
- جمله «جَاءَ أَحَدٌ مِّنکم مِّنَ الْغَائِطِ؛ یکی از شما از قضای حاجت آمد.»، بهگفته فقها و مفسران، کنایه از حدث اصغر است که بهواسطه آن، برای خواندن نماز، وضو واجب میشود.[۸] جمله «أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ؛ یا زنان را لمس کردید.»، نیز بهگفته برخی فقها و مفسران، کنایه از آمیزش با زنان یا حدث اکبر است که بهواسطه آن، غسل جنابت واجب میشود[۹] و در این عبارت «فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَیمَّمُوا» بیان کرده است که اگر در چنین شرایطی، مکلف به اندازه کفایت برای وضو و غسل، آب پیدا نکرد و یا به آب دسترسی نداشت، در این صورت میتواند بهجای وضو و غسل، تیمم کند.[۱۰]
واژهشناسی
در معنای برخی از مفردات آیه اختلاف نظرهایی وجود دارد که این اختلاف نظرها منجر به آرای فقهی مختلفی شده است:
معنای لامستم
کلمه «لَامَسْتُمُ» از ماده «لَمْس» است و به باور مفسران و فقهای امامیه در این آیه و برخی آیات دیگر،[یادداشت ۱] صرفاً بهمعنای لمس کردن زنان نیست؛ بلکه کنایه از آمیزش جنسی با آنان است که غسل جنابت را واجب میکند.[۱۱] بنا به دیدگاه شافعی، به نقل از فاضل مقداد در کتاب کنز العرفان و رشیدرضا در تفسیر المنار، صرف برخورد و تماس مستقیم بدنی زن و مرد با هم در صورتی که نامحرم باشند، وضو را واجب میکند[۱۲] و مالک گفته است اگر بههمراه شهوت باشد، وضو را باطل میکند.[۱۳]
معنای تیمم
برخی، واژه تیمم در آیه را به معنای «قصد»، یعنی معنای لغوی آن در نظر گرفتهاند.[۱۴] برخی نیز بر این نظرند که این واژه بر معنای شرعی آن دلالت دارد[۱۵] و عبارت است از: زدن دستها بر روی خاک و مسح صورت و پشت دستها به وسیله آن.[۱۶]
معنای صعید
اختلاف نظر فقها در این که تیمم بر چه چیزهایی صحیح است، ناشی از اختلاف نظر در معنای واژه «صعید» است.[۱۷] بنا به یک نظر که بر آن ادعای اجماع شده، «صعید» هر آن چیزی است که عنوان زمین بر آن صدق میکند. مانند سنگ، کلوخ، سنگریزه و مانند آن.[۱۸] برخی همچون جوهری، در صحاح اللغه، آن را صرفاً به خاک، معنا کردهاند.[۱۹]
درباره توصیف واژه «صعید» به «طیب» در جمله «صَعِیدًا طَیبًا»، بهگفته طباطبایی در تفسیر المیزان، به این منظور است که زمین، خواه خاک یا سنگش، از حالت طبیعیاش خارج نشده باشد و مانند گچ، آهک و امثال آنها نباشد که با پختهشدن و حرارت دادن، حالت اصلی و طبیعی خود را از دست دادهاند.[۲۰] برخی نیز واژه «طیب» را به معنای «پاک» دانسته و بر این نظرند، زمینی که بر آن تیمم میکنند، باید پاک باشد و نجس نباشد.[۲۱]
چگونگی تیمم
فقهای مسلمان با توجه به «فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکمْ وَأَیدِیکم؛ صورت و دستهایتان را [با خاک] مسح کنید.»، به بیان چگونگی انجام تیمم و مقداری که لازم است مسح شود، پرداختهاند.[۲۲] بیشتر فقهای امامیه بر این نظرند که حرف «باء» در «بِوُجُوهِکمْ» به معنای «بعضی» است و در تیمم، مسح قسمتی از صورت کفایت میکند.[۲۳] آنها همچنین با استناد به سنت پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع)، بر این نظرند که این قسمت صورت باید پیشانی باشد و واجب است که مسح آن، با هر دو دست، از بالا تا ابروها و بالای بینی باشد.[۲۴] همچنین از نظر امامیه، پس از مسح پیشانی، واجب است، پشت دستها با دست دیگر، از مچ تا انتهای انگشتان، مسح شود.[۲۵]
مذاهب چهارگانه اهل سنت و شیخ صدوق از امامیه، بهگفته محمدجواد مغنیه در کتاب الفقه علی المذاهب الخمسة، معتقدند که منظور از صورت در آیه، همه صورت است و نه قسمتی از آن و لذا واجب است که در تیمم، همه صورت، حتی ریش، مسح شود.[۲۶] شافعیه و حنفیه بر این نظرند که منظور از «دست» در آیه، از نوک انگشتان تا آرنج؛ یعنی همان مقداری است که در وضو واجب است شسته شود و لذا واجب است که در تیمم نیز همین محدوده مسح شود.[۲۷] مالکیه و حنابله معتقدند که مسح دست از نوک انگشتان تا اطراف مج دست، واجب و تا آرنج مستحب است.[۲۸]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ سوره مائده، آیه ۶؛ سوره نساء، آیه ۴۳.
- ↑ فاضل مقداد، کنز العرفان فی فقه القرآن، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۲۷؛ ایروانی، دروس تمهیدیة فی تفسیر آیات الأحکام، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۷۶.
- ↑ جواد فاضل، مسالک الافهام الی آیات الاحکام، ج۱، ص۶۶-۶۷؛ بحرانی، حدائق الناضرة، ج۴، ص۲۴۳-۲۴۴.
- ↑ سیوطی، الدر المنثور، ج۳، ص۲۶.
- ↑ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج۱۱، ص۳۰۹؛ جواد فاضل، مسالک الافهام الی آیات الاحکام، ج۱، ص۶۳.
- ↑ محقق اردبیلی، زبدة البیان، ص۱۹؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج۱۱، ص۳۱۰؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۲۲۶.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۲۲۶.
- ↑ محقق اردبیلی، زبدة البیان، ص۱۹؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج۱۱، ص۳۱۰.
- ↑ محقق اردبیلی، زبدة البیان، ص۱۹؛ جواد فاضل، مسالک الافهام الی آیات الاحکام، ج۱، ص۶۳.
- ↑ فاضل مقداد، کنز العرفان، ج۱، ص۲۶.
- ↑ فاضل مقداد، کنز العرفان، ج۱، ص۲۵؛ فاضل جواد، مسالک الافهام الی آیات الاحکام، ج۱، ص۶۳.
- ↑ فاضل مقداد، کنز العرفان، ج۱، ص۲۵؛ رشیدرضا، تفسیر المنار، ج۵، ص۹۷.
- ↑ آلوسی، تفسیر روح المعانی، ج۳، ص۴۱؛ فاضل مقداد، کنز العرفان، ج۱، ص۲۵.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به محقق اردبیلی، زبدة البیان، ص۱۹؛ رشیدرضا، تفسیر المنار، ج۵، ص۱۰۰.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۹۱؛ بحرانی، الحدائق الناضره، ج۴، ص۲۴۴.
- ↑ عاملی، مدارک الاحکام، مؤسسه آل البیت، ج۲، ص۱۷۵.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۵، ص۱۲۰.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۵، ص۱۱۸؛ سبزواری، مهذب الاحکام، دار التفسیر، ج۴، ص۳۷۷.
- ↑ جوهری، صحاح اللغة، ۱۴۰۷ق، ذیل واژه «صعید».
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۲۹.
- ↑ محقق اردبیلی، زبدة البیان، ص۱۹؛ فاضل جواد، مسالک الافهام الی آیات الاحکام، ج۱، ص۶۶.
- ↑ محقق اردبیلی، زبدة البیان، ص۱۹؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج۱۱، ص۳۱۳.
- ↑ فاضل مقداد، کنز العرفان، ج۱، ص۲۷؛ جواد فاضل، مسالک الافهام الی آیات الاحکام، ج۱، ص۶۶.
- ↑ فاضل مقداد، کنز العرفان، ج۱، ص۲۷.
- ↑ فاضل مقداد، کنز العرفان، ج۱، ص۲۷؛ مغنیه، الفقه علی المذاهب الخمسة، ص۷۱.
- ↑ مغنیه، الفقه علی المذاهب الخمسة، ص۷۰.
- ↑ مغنیه، الفقه علی المذاهب الخمسة، ص۷۰.
- ↑ جزیری، الفقه علی المذاهب الاربعة، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۲۴۸؛ مغنیه، الفقه علی المذاهب الخمسة، ص۷۰.
یادداشت
- ↑ مانند آیه ۲۳۷ سوره بقره ««وَ إِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ؛ و اگر آنان را پیش از آمیزش جنسی، طلاق دهید.» (جواد فاضل، مسالک الافهام الی آیات الاحکام، ج۱، ص۶۳.)
منابع
- آلوسی، محمود بن عبدالله، تفسیر روح المعانی، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق.
- ایروانی، محمدباقر، دروس تمهیدیة فی تفسیر آیات الأحکام، قم، دار الفقه للطباعة و النشر، چاپ سوم، ۱۴۲۸ق.
- بحرانی، یوسف، حدائق الناضرة، قم، مؤسسة الفکر الاسلامی، ۱۳۶۳ش.
- جوهری، ابونصر اسماعیل بن حماد، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیة، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۴۱۶ق.
- رشیدرضا، محمد، تفسیر المنار، مصر، الهیئة المصریة العامة للکتاب، ۱۹۹۰م.
- سبزواری، سید عبدالاعلی، مهذب الاحکام، قم، دار التفسیر، بیتا.
- سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، بیروت، دار الفکر، بیتا.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، احیاء التراث العربی، بیتا.
- طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی التفسیر القرآن، قم، انتشارات اسماعیلیان، ۱۳۶۳ش.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۵ق.
- فاضل جواد، جواد بن سعید، مسالک الافهام الی آیات الاحکام، تهران، انتشارات مرتضوی، ۱۳۶۵ش.
- فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله، کنز العرفان فی فقه القرآن، تهران، انتشارات مرتضوی، ۱۳۷۳ش.
- فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
- محقق اردبیلی، احمد بن محمد، زبدة البیان فی احکام القرآن، تهران، المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، بیتا.
- مغنیة، محمدجواد، الفقه علی المذاهب الخمسة، بیروت، دار التیار الجدید، ۱۴۲۱ق.
- موسوی عاملی، محمد بن علی، مدارک الاحکام، مشهد، مؤسسه آل البیت، ۱۴۲۹ق.
- نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، بیروت، دار إحیاء التراث العربی ۱۳۶۲ش.