پرش به محتوا

خمر

شناسه ناقص
از ویکی شیعه

خَمْر یا شراب، نوشیدنی مُسکِر (مست‌کننده) است که از تخمیر مواد قندی و نشاسته‌ای برخی میوه‌ها به دست می‌آید. در قرآن بر حرمت نوشیدن آن تصریح گشته و شراب‌خواری از گناهانی است که حد شرعی برای آنها مقرر شده است. حرمت نوشیدن شراب از احکام ضروری دین اسلام است و کسی که شراب را حلال بداند کافر به شمار می‌آید. در احادیث نیز بر حرمت و اجتناب از شراب تأکید شده است و در فقه، احکامی ـ مثل فساد خرید و فروش و نجاست خمر ـ بر آن مترتب است.

مفهوم خمر و جایگاه آن در قرآن و احادیث

خمر در لغت به معنای شراب انگور است[۱] و در برخی از کتاب‌های فقهی نیز با همین معنا به کار رفته است.[۲] بااین‌حال، برخی از کتاب‌های لغت هر مایع مست‌کننده را خمر دانسته‌اند.[۳] افزون بر این، برخی فقها نیز تمامی نوشیدنی‌های مست‌کننده را در حکم خمر قرار داده‌اند.[۴] سید علی‌اکبر قرشی در قاموس قرآن به نقل از کتاب المیزان خمر را هر مایع مست‌کننده‌ای می‌داند که برای این منظور تهیه شده باشد که البته در گذشته، عرب‌ها تنها شراب انگور، خرما و جو را می‌شناختند، اما با گذر زمان، انواع بیشتری به آن افزوده شد و امروزه تمامی آن‌ها، با وجود درجاتِ مختلفِ مست‌کنندگی، خمر محسوب می‌شوند.[۵]

براساس دیدگاه علامه طباطبایی، مفسر شیعی در قرن چهاردهم شمسی، آیاتی مانند ۳۲ سوره نجم، ۳۷ سوره شوری و ۲۱۹ سوره بقره، شراب‌خواری را به‌عنوان «گناه بزرگ» معرفی کرده و جایگاه آن را در میان گناهان کبیره مورد تأکید قرار داده‌اند.[۶]

در آیات قرآن از شراب به خمر یاد شده است.[۷]

در قرآن

در چند آیه قرآن به خمر با تعبیرات متعدّد[۸] و آثار نوشیدن آن اشاره شده است. برخی از این آیات باده بهشت را وصف می‌کند که در آن نهرها جاری است (أنهارٌ مِنْ خَمْرٍ)[۹] و لذّت بخش است[۱۰] و از زیان های باده دنیا چون مستی (ولاهم عنها یُنْرَفون)،[۱۱] سردرد (ولا یُصَدَّعون)،[۱۲] به گناه واداشتن (تأثیم)[۱۳] و زایل کردن عقل (غَوْل)[۱۴] به دور است.

یک آیه نیز، به مناسبت یادآوری نعمت‌های خدا بر بندگان، اقسام بهره گیری انسانها را از خرما و انگور با تعبیر «تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَکَراً و رِزْقاً حسناً» (از میوه درختان خرما و انگور، باده و روزی نیکو برمی‌گیرید) بیان می‌کند.[۱۵] مفسّران در توضیح این آیه، از این نظر که آیا حلّیتِ ساختن باده را قبل از تحریم قطعی آن[۱۶] افاده می‌کرده یا فقط به آنچه عمل می‌شود نظر داشته است، چند قول دارند. همچنانکه نسبت به زمان نزول آن و معنی مراد «سَکَراً» و تقابل آن با «رزقاً حسناً» و نیز نسبت آیه با آیات دالّ بر تحریم خمر بحث‌هایی کرده‌اند.[۱۷]

بجز دو آیه دیگر، که درباره داستان رؤیای زندانی همراه حضرت یوسف(ع) است و نکته خاصی از این نظر ندارد، سایر آیات بر نکوهش خمر و بیان پلیدی (رجس)،[۱۸] شیطانی بودن (مِنْ عَمَلِ الشّیطانِ)[۱۹] برانگیختن دشمنی و کینه میان انسانها (العداوَة و البغضاءَ)،[۲۰] بازداشتن از یاد خدا و نماز[۲۱] و پرگناه یا گناه آفرین بودن آن [۲۲] دلالت دارد.

حرمت خمر

حرام بودن خمر در اسلام امری مسلم و پذیرفته‌شده میان همه مسلمانان است و از ضروریات دین به شمار می‌آید، به‌گونه‌ای که هر کس حلال بودن آن را بپذیرد، در زمره کافران قرار می‌گیرد.[۲۳] بااین‌حال، درباره زمان و نحوه اعلام حرمت آن دو دیدگاه متفاوت (نظریه تحریم آنی و نظریه تحریم تدریجی) وجود دارد. اختلاف اصلی این دو دیدگاه به مکی[۲۴] یا مدنی[۲۵] بودن آیات تحریم خمر بازمی‌گردد.

طرفداران نظریه تحریم آنی خمر معتقدند که در مکه، شراب به‌طور یک‌باره حرام شده است، استناد آنان به آیات مکی قرآن،[۲۶] روایات اسلامی،[۲۷] شواهد تاریخی[۲۸] و دلیل عقلی[۲۹] است. همچنین، برخی محققان معتقدند که پیش از اعلام رسمی تحریم خمر، افرادی نظیر حضرت علی(ع)[۳۰] جعفر طیار[۳۱] و عثمان بن مظعون،[۳۲] خمر را برای خود حرام می‌دانستند.

در مقابل این نظریه، اهل سنت بر این باورند که شراب در ابتدا حلال بوده و تحریم آن به‌صورت تدریجی و در مراحل مختلف صورت گرفته است.[۳۳] آنان با استناد به برخی از آیات[۳۴]و همچنین اعتقاد به نسخ برخی از آیات قرآن،[۳۵] مُدارا در تشریع احکام[۳۶] و حفظ شأن صحابه،[۳۷] این دیدگاه را تقویت می‌کنند. در میان اندیشمندان شیعه نیز نظریه تدریجی بودن بیان احکام مورد تأیید برخی قرار گرفته، اما در نحوه اعلام حرمت شراب اختلاف‌نظرهایی وجود دارد.[۳۸]

خمر پاک است یا نجس؟

برخی از فقیهان و مفسران، با استناد به آیه ۹۰ و ۹۱ سوره مائده[۳۹] و روایات مرتبط،[۴۰] حکم به نجاست خمر داده‌اند. امام خمینی[۴۱] سید ابوالقاسم خویی (درگذشت: ۱۳۷۱ش)[۴۲] نیز بر نجاست آن تأکید دارند.

علامه حلی، فقیه و متکلم شیعه در قرن هشتم قمری، اجماع فقیهان را بر نجاست خمر ذکر کرده و حرمت آن را ناشی از همین نجاست دانسته است.[۴۳] همچنین علامه حلی از سید مرتضی (درگذشت: ۴۳۶ق) و شیخ طوسی (درگذشت: ۴۶۰ق)، نیز نقل کرده است که در میان مسلمانان، هیچ اختلافی درباره نجاست خمر وجود ندارد.[۴۴] بااین‌حال، گروهی از فقیهان نظریه طهارت خمر را مطرح کرده و به آن تمایل نشان داده‌اند.[۴۵]

در احادیث

در احادیث به سه نکته نیز توجه داده شده است: تعریف باده گسار (مُدْمِنُ الخَمْر) به کسی که همواره آمادگی نوشیدن باده را دارد، نه فقط دائم الخمر؛[۴۶] پاداش اخروی ترک باده حتّی اگر به نیت حفظ بدن باشد؛ [۴۷] و عدم جواز نوشیدن باده حتی در حالت تقیه.[۴۸] در حدیث گذشته از نکات تفسیری و فقهی، به مطالب تاریخی و اخلاقی اشاره شده است از جمله:

  1. تحریم شراب در دین همه پیامبران؛[۴۹]
  2. نقش و تلاش شیطان در ساختن خمر و ترویج باده گساری؛[۵۰]
  3. همانندی باده گسار با کافر و بت پرست؛ [۵۱]
  4. ناشی شدن همه گناهان از باده نوشی بر اثر زوال عقل و سپس زوال روح ایمان؛[۵۲]
  5. مقبول واقع نشدن نماز باده گسار تا چهل روز؛[۵۳]
  6. بدتر بودن نوشیدن باده از ترک نماز؛[۵۴]
  7. محرومیت باده گسار از شفاعت و بهشت؛[۵۵]
  8. اجتناب از حضور در مجلسی که در آن شراب نوشند؛[۵۶]
  9. اجتناب از همنشینی با باده گسار؛[۵۷]
  10. سلام نکردن به شراب خوار؛
  11. نرفتن به عیادت او؛
  12. حاضر نشدن در تشییع جنازه باده گسار؛
  13. رد کردن خواستگاری او از دختر؛
  14. نپذیرفتن شهادت باده گسار؛
  15. اعتماد نکردن به او در امور مالی.[۵۸]

احکام شراب

  • بر مالیت نداشتن باده و در نتیجه، فساد خرید و فروش و عدم ضَمان نسبت به اتلاف آن (جز درباره اهل ذمه و نیز نسبت به باده‌ای که به قصد تهیه سرکه فراهم شده باشد)[۵۹] نیز اکثر فقها فتوا داده‌اند.[۶۰]
  • فروش انگور و خرما و غیر آن به قصد تهیه خمر، حرام و معامله باطل است ؛ ولی در حرمت یا مکروه بودن فروش آن به کسی که باده می‌سازد، همچنان‌که در صحّت و فساد معامله بر فرض تحریم، نظر فقیهان یکسان نیست.[۶۱]
  • استفاده از باده برای درمان، چه از طریق نوشیدن و چه به سایر اشکال، جز در مواقع ضرورت، از نظر اکثر مذاهب جایز نیست. این حکم بر احادیث نبوی نیز استناد دارد.[۶۲] ابوحنیفه، پایه‌گذار مذهب حنفی، این حکم را بر برخی از اقسام باده، جاری نمی‌داند.[۶۳]
  • نوشیدن باده با چند شرط عام (مثلاً اختیار و بلوغ و عقل) و چند شرط خاص (مثلاً آگاهی از حرمت باده) مستوجب حد می‌شود، اگرچه مستی نیاورد.[۶۴]
  • درباره حدِ نوشیدن باده نیز، بجز شافعی، از فقهای چهارگانه اهل‌سنت، که به چهل ضربه تازیانه فتوا داده، فقها هشتاد ضربه را بعد از بازگشت حالت عادی لازم دانسته‌اند.[۶۵] درباره راه‌های اثبات باده نوشی نیز فقها بحث کرده‌اند، [۶۶] همچنانکه وظایف مُحتَسِب [یادداشت ۱] را در برخورد با باده نوشان و کسانی که آشکارا باده را عرضه می‌کنند تعیین کرده‌اند.[۶۷]

پانویس

  1. زبیدی، تاج‌العروس، ۱۴۱۴ق، ذیل واژه «خمر»؛ طریحی، ۱۴۱۶ق، ذیل واژه «خمر».
  2. برای نمونه نگاه کنید به بهبهانی، الرسائل الفقهیه، ۱۳۷۸ش، ص۷۹؛ نراقی، عوائد الأیام، ۱۴۱۷ق، ص۵۷.
  3. برای نمونه نگاه کنید به ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ذیل واژه «خمر»؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، ۱۴۱۵ق، ذیل واژه «خمر»
  4. برای نمونه نگاه کنید به شهیدثانی، الروضة البهیة (سلطان العلماء)، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۳۷۱؛ بحرانی، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۵، ص۱۱۵-۱۱۲؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۶-۵، شیخ بهائی، مشرق الشمسین، ۱۴۱۴ق، ص۴۳۳.
  5. قرشی، قاموس قرآن، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۳۰۱.
  6. علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۱۹۵ و ج۶، ص۱۳۵-۱۳۱.
  7. آیه ۲۱۹ سوره بقره؛ آیه ۹۰ سوره مائده.
  8. «خمر» در شش آیه، بقره : ۲۱۹؛ مائده : ۹۱۹۰؛ محمد: ۱۵؛ یوسف : ۳۶، ۴۱؛ «سَکَر» در نحل : ۶۷؛ «رَحیق” در مطفّفین : ۲۵؛«کَأس” در طور: ۲۳، انسان : ۵، ۱۷، نبأ: ۳۴، و «کأسٍ مِنْ معینٍ» در صافّات : ۴۵ و واقعه : ۱۸
  9. محمد: ۱۵
  10. همانجا، صافات : ۴۶
  11. صافات : ۴۷
  12. واقعه : ۱۹
  13. طور: ۲۳
  14. صافات : ۴۷
  15. نحل : ۶۷
  16. مائده : ۹۰ـ۹۱
  17. از جمله رجوع کنید به طبری، طبرسی، بیضاوی، فخر رازی، آلوسی و طباطبایی ذیل نحل : ۶۷؛ بقره : ۲۱۹ و آیه تحریم خمر
  18. مائده : ۹۰
  19. مائده : ۹۰
  20. مائده : ۹۱
  21. مائده : ۹۱
  22. بقره : ۲۱۹
  23. برای نمونه نگاه کنید به نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۳۶، ص۳۷۳؛ امام خمینی، تحریر الوسیلة، ۱۳۹۲ش، ج۲، ص۱۵۷.
  24. علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۳۵۹-۳۶۱ و ج۶، ص۱۳۴ و ج۱۸، ص۶۳-۶۲.
  25. برای نمونه نگاه کنید به قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۶، ص۲۸۶.
  26. علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۱۳۵.
  27. حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۴۰۹ق، ج۲۵، ص۳۰۴؛ شیخ صدوق، الأمالی، ۱۴۱۷ق، ص۵۰۲.
  28. برای نمونه نگاه کنید به ابن‌هشام، السیرة النبویة، دار المعرفة، ج۱، ص۲۶۰؛ دینوری، الشعر و الشعراء، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۲۵۰.
  29. ملکی میانجی، بدائع الکلام فی تفسیر آیات الاحکام، ۱۴۰۰ق، ص۲۹.
  30. علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۱۳۳.
  31. سمرقندی، تفسیر السمرقندی، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۴۴.
  32. سیوطی، الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، دار الفکر، ج۳، ص۱۵۹.
  33. برای نمونه نگاه کنید به قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۶، ص۲۸۶.
  34. برای نمونه نگاه کنید به طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۲۱۰؛ ابن‌ابی‌حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۹؛ زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ۱۴۰۷ق، ج۱،ص۲۶۰-۲۵۹.
  35. ابن‌ابی‌حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۹.
  36. فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۶، ص۳۹۶.
  37. ابن‌عابدین، حاشیه رد المختار علی الدر المختار، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۲۰۲.
  38. سبحانی، مصادر الفقه الاسلامی و منابعه، ۱۴۱۹ق، ص۱۶؛ مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۳۲۸.
  39. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۴، ص۱۷-۱۵؛ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۳۷۰؛ شهید اول، ذکری الشیعة فی احکام الشریعه، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۱۴.
  40. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۲۷۹. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۴۰۵؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۴۰۹ق، ج۳، ۴۶۹-۴۶۸.
  41. امام خمینی، موسوعه الإمام الخمینی (الطهارة)، ۱۴۳۴ق، ج۳، ص۲۵۱.
  42. خویی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۱۹۱.
  43. علامه حلی، مختلف الشیعه، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۴۶۹.
  44. علامه حلی، مختلف الشیعة، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۴۶۹.
  45. شیخ صدوق، المقنع، ۱۴۱۵ق، ص۴۵۳؛ مقدس اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۳۱۲.
  46. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۴۰۵.
  47. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۴۳۰.
  48. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶۳، ص۴۹۵.
  49. کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۳۹۵؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۰، ابن‌حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۲۹ و ج۳، ص۵۳۸.
  50. کلینی، کافی، ۱۴۰۳ق، ج۶، ص۴۹۴-۴۹۳.
  51. کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۴۰۵-۴۰۴.
  52. کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۴۲۹-۴۰۲.
  53. کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۴۰۱-۴۰۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶۳، ص۴۸۸.
  54. کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج ۶، ص ۴۰۲
  55. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۴۰۰؛ شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ۱۴۰۶ق، ص۲۷۰.
  56. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶۳، ص۴۹۰.
  57. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶۳، ص۴۹۱.
  58. کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۳۹۸-۳۹۶.
  59. رجوع کنید به زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلته، ۱۴۰۴ق، ج۵، ص۷۴۵-۷۱۴؛ ابن‌اخوه، معالم القربة فی احکام الحسبه، ۱۹۷۶م، ص۸۴
  60. زحیلی،الفقه الاسلامی و ادلته، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۲۵-۲۲؛ نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۳۰.
  61. زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلته، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۱۸۶و۳۴ و۴۷۱-۴۷۰؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۳۳-۳۰؛ شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۱۵ق، ص۱۹-۱۶.
  62. رجوع کنید به: کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج ۶، ص ۴۱۳-۴۱۵؛ زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلته، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۱۶۲-۱۵۶؛ نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج ۳۶، ص ۴۴۴ـ۴۴۷
  63. زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلته، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۱۶۵-۱۵۴.
  64. زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلته، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۱۵۰؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۴۴۹-۴۴۵؛ ابن‌اخوه، معالم القربة فی احکام الحسبه، ۱۹۷۶م، ص۸۵.
  65. زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلته، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۱۵۹؛ نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج ۴۱، ص۴۶۴-۴۵۶؛ طوسی، کتاب الخلاف، الخلاف، مؤسسة النشر الإسلامی، ج۵، ص۴۹۷.
  66. زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلته، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص ۱۶۸-۱۶۷؛ نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۴۶۳-۴۵۵؛ طوسی، کتاب الخلاف، مؤسسه النشر الاسلامی، ج۲، ص۴۹۲-۴۹۱.
  67. ابن‌اخوه، معالم القربة فی احکام الحسبه، ۱۹۷۶م، ص۸۴-۸۸؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴۰۶ق، ج ۲، ص ۳۶۶

یادداشت

  1. مأمور حکومتی شهر که کار او بررسی مقادیر و اندازه ها و نظارت در اجرای احکام دین و بازدارنده از منهیات و اعمال نامشروع و آزمایش صحت و پاکی مأکولات و زرع بود و چون پیر شوند محتسب گردند و ایشان را محتسب معروف‌گر خوانند. دهخدا، لغتنامه، ذیل محتسب.

منابع

  • قرآن کریم
  • ابن‌ابی‌حاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر القرآن العظیم، ریاض، مکتبة نزار مصطفی الباز، ۱۴۱۹ق.
  • ابن‌اخوه، محمد بن محمد، معالم القربة فی احکام الحسبة، تحقیق: محمد محمود شعبان، مصر، بی‌نا، ۱۹۷۶م.
  • ابن‌حجر، عسقلانی، احمد بن علی، الإصابة فی تمییز الصحابه، تحقیق: علی‌محمد معوض، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق.
  • ابن‌حجر، عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری بشرح صحیح البخاری، تصحیح: محمد عبدالسلام شاهین، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۰۲ق.
  • ابن‌عابدین، محمدامین، حاشیة رد المختار علی الدر المختار شرح تنویر الأبصار فی فقه مذهب الإمام أبی حنیفة النعمان، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
  • ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار الفکر للطباعه و النشر و التوزیع، ۱۴۱۴ق.
  • ابن‌هشام، عبدالملک بن هشام، السیرة النبویه، تصحیح: ابراهیم ابیاری، بیروت، دار المعرفة، بی‌تا.
  • امام خمینی، سید روح‌الله، تحریر الوسیلة، تهران، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى(ره)، ۱۳۹۲ش.
  • امام خمینی، سید روح‌الله، موسوعه الإمام الخمینی (کتاب الطهارة)، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ سوم، ۱۴۳۴ق.
  • بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، تحقیق: محمدتقی ایروانی، قم، نشر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
  • بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره، تحقیق: محمدتقی ایروانی، قم، جامعة المدرسین فی الحوزة العلمیة بقم، چاپ اول، بی‌تا.
  • بهبهانی، محمدباقر، الرسائل الفقهیه، قم، مؤسسة العلامة المجدد الوحید البهبهانی، ۱۳۷۸ش.
  • حر عاملی، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، تحقیق و تصحیح گروه پژوهش مؤسسه آل‌البیت، قم، مؤسسه آل‌البیت، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • خویی، سید ابوالقاسم، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، تقریر: علی غروی تبریزی، قم، نشر لطفی، ۱۴۰۷ق.
  • دینوری، ابن‌قتیبه، اشعر و الشعراء، قاهره، نشر دار الحدیث، ۱۴۲۳ق.
  • زبیدی، محمد بن محمد، تاج العروس من جواهر القاموس، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ق.
  • زحیلی، وهبه، الفقه الاسلامی و ادلته، دمشق، دار الفکر، ۱۴۰۴ق.
  • زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، تصحیح: محمد عبدالسلام شاهین، بیروت، دار الکتب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق.
  • سبحانی، جعفر، مصادر الفقه الاسلامی و منابعه، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۱۹ق.
  • سمرقندی، نصر بن محمد، تفسیر السمرقندی: بحر العلوم، تحقیق: عمر عمروی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۶ق.
  • شهید اول، محمد بن مکی، ذکری الشیعة فی أحکام الشریعة، قم، مؤسسه آل‌البیت، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
  • شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، شارح: حسن بن محمد سلطان العلماء، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • شیخ بهائی، محمد بن حسین، مشرق الشمسین و اکسیر السعادتین، تحقیق: سید مهدی رجایی، مشهد، مبحث البحوث الاسلامیه، ۱۴۱۴ق.
  • سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، بیروت، دار الفکر، بی‌تا.
  • شیخ انصاری، مرتضی، کتاب المکاسب، قم، کنگره جهانی بزرگ داشت شیخ اعظم انصاری، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، ثواب الاعمال و عِقاب الاعمال‏، قم، دار الشریف الرضی، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، اَلاَمالی، قم، مؤسسه البعثة، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، المقنع، قم، مؤسسه امام هادی(ع)، ۱۴۱۵ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، کتاب الخلاف، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، بی‌تا.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، اَلتِّبیان فی تفسیرِ القرآن، تحقیق احمد قصیر عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۷ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الأحکام فی شرح المقنعة للشیخ مفید، تصحیح: محمد آخوندی، تهران، دار الکتب العلمیة، چاپ چهارم، ۱۳۶۵ش.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ایران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
  • طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۱۲ق.
  • طریخی، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین، تهران، کتاب‌فروشی مرتضوی، ۱۴۱۶ق.
  • علامه حلّی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعة، قم، مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
  • غزالی، محمدبن محمد، احیاءِ علوم‌الدین، تحقیق: عبدالرحیم بن حسین حافظ عراقی، چاپ بیروت، ۱۴۰۶ق.
  • فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
  • فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
  • قرشی، سید علی‌اکبر، قاموس قرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۴۱۲ق.
  • قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، تهران، نشر ناصر خسرو، ۱۳۶۴ش.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق‏.
  • مجلسی، محمدباقر، بِحارُ الاَنوارِ الجامعةُ لِدُرَرِ اَخبارِ الاَئمةِ الاَطهار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • مغنیه، محمدجواد، التفسیر الکاشف، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۲۴ق.
  • مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح إرشاد الأذهان، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه، ۱۴۰۳ق.
  • مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، زبدة البیان فی أحکام القرآن، تحقیق: محمدباقر بهبودی، تهران، مکتبة المرتضویة، بی‌تا.
  • ملکی میانجی، محمدباقر، بدائع الکلام فی تفسیر آیات الأحکام، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۰ق.
  • نجفی، محمدحسن، جَواهر الکلام فی شرحِ شرائعِ الاسلام، تصحیح عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دارُ اِحیاء التُّراثِ العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.
  • نراقی، احمد بن محمدمهدی، عوائد الأیام فی بیان قواعد الأحکام و مهمات مسائل الحلال و الحرام، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ق.
  • یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دار صادر، بی‌تا.

پیوند به بیرون

Trigger Icon