قصیده فضل امیرالمؤمنین کسائی

از ویکی شیعه
ابیاتی از قصیده فضل امیرالمؤمنین کسائی از دستنویس جُنْگ اسکندری[۱]

قَصیدهٔ فَضْلِ اَمیرالمؤمِنینِ کَسائی شعری فارسی در مدح امام علی(ع) که در آن با تکیه بر آیات و روایات کوشش شده تا حقانیت او در جانشینی بلافصل پیامبر(ص) اثبات شود. این قصیده قدیمی‌ترین نمونهٔ ادبیات مذهبی فارسی مربوط به تشیع دانسته شده است. بنا بر اشاره‌ کسائی، تاریخ سرایش آن سال ۳۷۰ق ثبت شده است.

قصیده فضل امیرالمؤمنین از دو جهت دارای اهمیت دانسته شده است: از نظر ادبی، به این دلیل که شعری است از قرن چهارم قمری و از شاعری برجسته که غالب آثارش از میان رفته است؛ از نظر تاریخ تشیع، چون چگونگی ایمان و اعتقاد شیعیان و شیوه تبلیغ و استدلال مذهبی آنان را در آن دوره مشخص می‌کند. همچنین، این قصیده روشن‌کننده گوشه‌هایی از حیات مبهم شاعر آن از نظر عقیدتی و اجتماعی دانسته شده است: اینکه او شاعری امامی‌مذهب بوده و مدیحه‌سرای غزنویان و عباسیان نبوده است.

رویکرد کلی کسائی در قصیده فضل امیرالمؤمنین اثبات برتری امام علی(ع) پس از پیامبر(ص) نسبت به سایر صحابه است. به‌گفته برخی محققان، او برای اثبات این برتری به برخی آیات قرآن و برخی روایات اشاره کرده است: از جمله آیه مباهله و حدیث سفینه. شاعر ضمن قصیده راه نجات انسان را تولای به اهل‌بیت(ع) دانسته و عبادت بدون ولایت آنان را بی‌ارزش تلقی کرده است. گفته شده که او در کنار این رویکرد تولایی، رویکردی تبرایی نسبت به دشمنان اهل‌بیت(ع) داشته و به‌تندی به آنان تاخته است. او این رویکرد تبرایی را هم نسبت به دشمنان هم‌عصر ائمه(ع) نشان داده و هم دشمنان هم‌عصر خود؛ از دشمنان هم‌عصر ائمه(ع) برخی خلفای اموی و عباسی و از دشمنان هم‌عصر خود امرای ترک‌نژاد سنی‌مذهب شرق ایران.

جایگاه

به‌گفته برخی محققان، قصیده فضل امیرالمؤمنین[۲] یا منقبت‌نامه امیرالمؤمنین[۳] از کسائی مروزی شعری است به زبانی فارسی در مدح امام علی(ع) که شاعر در آن کوشیده تا با استفاده از آیات و روایات حقانیت او را در جانشینی بلافصل پیامبر(ص) اثبات کند.[۴] رسول جعفریان، تاریخ‌پژوه، این قصیده را در مدح امام سجاد(ع) و امام صادق(ع) نیز دانسته است.[۵] این قصیدهْ استوار، بلند، پرمایه و یکی از بهترین آثار کسائی خوانده شده است.[۶] محمدامین ریاحی (درگذشت: ۱۳۸۸ش)، ادیب و تاریخ‌نگار، این قصیده را قدیمی‌ترین نمونه ادبیات مذهبی فارسی مربوط به تشیع دانسته که در قرون بعد، به‌ویژه در دوره صفویه و با آثار شاعرانی چون محتشم کاشانی، به‌کمال رسیده است.[۷]

از نظر ریاحی قصیده فضل امیرالمؤمنین از دو جهت دارای اهمیت است: از نظر ادبی، به این دلیل که شعری است از قرن چهارم قمری و از شاعری برجسته که غالب آثارش از میان رفته است؛[۸] از نظر تاریخ مذهبی شیعه، چون چگونگی ایمان و اعتقاد شیعیان و شیوه تبلیغ و استدلال مذهبی آنان را در آن دوره مشخص می‌کند.[۹] همچنین، این قصیده روشن‌کننده گوشه‌هایی از حیات مبهم شاعر آن از نظر عقیدتی و اجتماعی دانسته شده است:[۱۰] اینکه او برخلاف گفته برخی[۱۱] شیعه اسماعیلی نبوده، بلکه شیعه امامی بوده است؛[۱۲] اینکه، برخلاف نظر بعضی،[۱۳] او شاعر مدیحه‌سرای محمود غزنوی (درگذشت: ۴۲۱ق)، مقتدرترین سلطان سلسله غزنوی، یا برخی خلفای عباسی نبوده است.[۱۴]

ویژگی‌ها

قصیده فضل امیرالمؤمنین کسائی قصیده‌ای کامل در ۲۳ بیت است که، در کنار قصیده کامل دیگری، مهم‌ترین بخش دیوان تازه‌جمع‌آوری‌شده کسائی دانسته شده است.[۱۵] ریاحی، بنا بر اشاره‌ کسائی در متن قصیده (بیت نوزدهم)، تاریخ سرایش آن را سال ۳۷۰ق ثبت کرده است.[۱۶]

قصیده فضل امیرالمؤمنین نموداری از رویکرد تهاجمی شیعی شاعر آن قلمداد شده است.[۱۷] امری که دشمنی برخی را علیه شاعر برانگیخته بوده است؛ برای نمونه در تذکره‌ها،[۱۸] از دشمنی ناصرخسرو، شاعر و مبلغ اسماعیلی، با کسائی سخن رفته است؛ ریاحی این قصیده را روشن‌کننده دلیل دشمنی دانسته است: امامی‌مذهب‌ بودن کسائی و رشد آن در خراسان به‌سبب شعر کسائی بوده است.[۱۹]

قصیده فضل امیرالمؤمنین اولین‌بار[۲۰] در سال ۱۳۴۸ش توسط محمدامین ریاحی، رایزن فرهنگی وقت ایران در ترکیه، معرفی شده است.[۲۱] ریاحی این قصیده را از مجموعه‌ای (جُنْگ عبدالله بَرْمَکی، مورخ ۹۴۵ق)[۲۲] حاوی اشعار مناقب‌خوانی[۲۳] و محفوظ در کتابخانه توپْقاپوسرای استانبول معرفی کرده است.[۲۴] مدتی بعد، نسخه قدیمی‌تری از این قصیده در مجموعه دیگری، (جُنْگ اسکندری، مورخ ۸۱۳-۸۱۴ق) یافت شد که از نظر محققان در بعضی مواضع ضبط دقیق‌تری نسبت به نسخهٔ جنگ عبدالله برمکی دارد.[۲۵]

محتوا

رویکرد کلی کسائی در قصیده فضل امیرالمؤمنین اثبات برتری امام علی(ع) پس از پیامبر(ص) نسبت به سایر صحابه دانسته شده است.[۲۶] به‌گفته برخی محققان، او برای اثبات این برتری به برخی آیات قرآن، که برای اثبات ولایت امام علی(ع) مورد استدلال شیعه قرار گرفته، اشاره کرده است:[۲۷] از جمله آیه مباهله، آیه ۲۶ سوره اسراء، آیه ۳۸ سوره روم و آیات ۳۸ تا ۴۰ سوره واقعه. همچنین، او برای اثبات برتری امام علی(ع) به برخی روایات مورد استدلال شیعه اشاره کرده است:[۲۸] از جمله حدیث لا فتی الا علی و حدیث سفینه. شاعر همچنین به برخی روایات دیگر هم اشاره کرده است:[۲۹] از جمله روایت ما منا الا مقتول شهید[۳۰] و برخی روایات مربوط به تفسیر مفهوم شجره ملعونه در قرآن.[۳۱] شاعر در ضمن ابیات قصیده از برخی القاب امام علی(ع) هم یاد کرده است: از جمله حیدر، شیر خدا، مرتضی و امام المتقین.[۳۲]

شاعر قصیده فضل امیرالمؤمنین راه نجات انسان را تولای به اهل‌بیت(ع) دانسته و عبادت بدون ولایت آنان را بی‌ارزش دانسته است.[۳۳] گفته شده که او در کنار این رویکرد تولایی، رویکردی تبرایی نسبت به دشمنان اهل‌بیت(ع) داشته و به‌تندی به آنان تاخته است؛ برای نمونه‌ای، ریاحی عبارت «اَمیرُالْفاسِقین» (پیشوای فاسقان) در متن قصیده را واکنش خشمگینانه شاعر به امیرالمؤمنین خواندن خلفای عباسی دانسته است.[۳۴] او این رویکرد تبرایی را هم نسبت به دشمنان هم‌عصر ائمه(ع) نشان داده و هم دشمنان هم‌عصر خود؛ از دشمنان هم‌عصر ائمه(ع) برخی خلفای اموی و عباسی چون یزید بن معاویه، مروان بن حکم و معتصم و از دشمنان هم عصر خود امرای ترک‌نژادِ سنی‌مذهبِ شرق ایران.[۳۵]

متن قصیده

فهم کن گر مؤمنی، فضل امیرالمؤمنین
فضل حیدر، شیر یزدان، مرتضای پاکدین
فضل آن کس کز پیمبر بگذری فاضل‌تر اوست
فضل آن رکن مسلمانی، امامُ الْمُتَّقین
فضل زَیْنُ الْاَصْفیا، داماد فَخْر انبیا
کآفریدش خالق خلق‌آفرین از آفرین
ای نواصب، گر ندانی فضل شیر ذوالجلال
آیت «قُرْبی» نگه کن وآن «اصحابُ الْیَمین»
«قُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ» بر خوان ور ندانی گوش دار
لعنت یزدان ببین از «نَبْتَهِلْ» تا «كَاذِبِين»
«لا فَتَی اِلَّا عَلِی» برخوان و تفسیرش بدان
تا که گفت و یا که داند گفت جز «رُوحُ الْأَمِين»
آن نبی وز انبیا کس نی به علم او را نظیر
وین ولی وز اولیا کس نی به فضل او را قرین
آن چراغ عالم آمد وز همه عالم بدیع
وین امام امت آمد وز همه امت گزین
آن قوام علم و حکمت چون مبارک پی قوام
وین معین دین و دنیا وز منازل بی‌معین
از مُتابِع گشتن او حور یابی با بهشت
وز مخالف گشتن او وَیْل یابی با اَنین
‌ای به‌دست دیو ملعون سال و مه گشته اسیر
تکیه کرده بر گمان، برگشته از عِلْمُ الْیَقین
گر نجات خویش خواهی، در سفینۀ نوح شو
چند باشی چون رهی تو بینوای دل رهین
دامن اولاد حیدر گیر و از طوفان مترس
گرد کشتی گیر و بنشان این فَزَع اندر نشین
گر نیاسایی تو هرگز، روزه نگشایی به روز
وز نماز شب هَمیدون ریش گردانی جبین
بی‌تولا بر علی و آل او دوزخ‌تر است
خوار و بی‌تسلیمی از تسنیم و از خلد برین
هر کسی کو دل به نقص مرتضی معیوب کرد
نیست آن‌کس بر دل پیغمبر مَکّی مَکین
‌ای به کرسی بر، نشسته آیة‌الکرسی به دست
نیش زنبوران نگه کن پیش خان اَنْگَبین
گر به تخت و گاه و کرسی غَرّه خواهی گشت خیز
سجده کن کرسی‌گران را در نگارستان چین
سیصد و هفتاد سال از وقت پیغمبر گذشت
سیر شد منبر ز نام و خوی تَگْسین و تَکین
منبری کآلوده گشت از پای مروان و یزید
حق صادق کی شناسد و آنِ زین العابدین
مرتضی و آل او با ما چه کردند از جفا
یا چه خلعت یافتیم از مًعْتَصم یا مُسْتَعین
کآن همه مقتول و مسمومند و مجروح از جهان
وین همه میمون و منصورند اَمیرُ الْفاسِقین
‌ای کسائی هیچ مندیش از نواصب وز عدو
تا چنین گویی مناقب دل چرا داری حزین [۳۶]


پانویس

  1. مرادی، «چند نکته درباره اشعار کسائی مروزی»، ص۴۲.
  2. ریاحی، کسائی مروزی، ۱۳۷۵ش، ص۸۹.
  3. حکیم، «قصیده‌ای نو یافته از کسائی»، ص۵۶.
  4. درخشان، اشعار حکیم کسائی مروزی، ۱۳۶۴ش، ص۴۵؛ ابوالحسنی، «دامن اولاد حیدر گیر و از طوفان مترس»، ص۱۴۰.
  5. جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ۱۳۸۸ش، ص۴۰۲.
  6. درخشان، اشعار حکیم کسائی مروزی، ۱۳۶۴ش، ص۴۵؛ ابوالحسنی، «دامن اولاد حیدر گیر و از طوفان مترس»، ص۱۴۰.
  7. ریاحی، «قصیده‌ای از کسائی مروزی»، ص۴۴۷؛ ریاحی، کسائی مروزی، ۱۳۷۵ش، ص۴۹.
  8. ریاحی، «قصیده‌ای از کسائی مروزی»، ص۴۴۷؛ ریاحی، کسائی مروزی، ۱۳۷۵ش، ص۴۹-۵۰.
  9. ریاحی، «قصیده‌ای از کسائی مروزی»، ص۴۴۷؛ ریاحی، کسائی مروزی، ۱۳۷۵ش، ص۵۰.
  10. درخشان، اشعار حکیم کسائی مروزی، ۱۳۶۴ش، ص۴۵.
  11. نفیسی، محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی، ۱۳۴۱ش، ص۳۹۶.
  12. درخشان، اشعار حکیم کسائی مروزی، ۱۳۶۴ش، ص۴۵.
  13. عوفی، تذکره لباب الالباب، ۱۳۶۱ش، ج۲، ص۵۲۰؛ اته، تاریخ ادبیات فارسی، ۱۳۳۷ش، ص۱۴۸.
  14. درخشان، اشعار حکیم کسائی مروزی، ۱۳۶۴ش، ص۴۵.
  15. حکیم، «قصیده‌ای نو یافته از کسائی»، ص۵۶.
  16. ریاحی، «قصیده‌ای از کسائی مروزی»، ص۴۴۷؛ ریاحی، کسائی مروزی، ۱۳۷۵ش، ص۴۹.
  17. ریاحی، «قصیده‌ای از کسائی مروزی»، ص۴۴۷؛ ریاحی، کسائی مروزی، ۱۳۷۵ش، ص۴۹.
  18. برای نمونه نگاه کنید: هدایت، مجمع الفصحاء، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۱۷۱۹.
  19. ریاحی، «قصیده‌ای از کسائی مروزی»، ص۴۴۶.
  20. مرادی، «چند نکته درباره اشعار کسائی مروزی»، ص۴۱.
  21. «توضیح مجله یغما»، ص۴۴۹؛ درخشان، اشعار حکیم کسائی مروزی، ۱۳۶۴ش، ص۴۵.
  22. مرادی، «چند نکته درباره اشعار کسائی مروزی»، ص۴۱.
  23. ریاحی، «قصیده‌ای از کسائی مروزی»، ص۴۴۶.
  24. ریاحی، «قصیده‌ای از کسائی مروزی»، ص۴۴۷.
  25. مرادی، «چند نکته درباره اشعار کسائی مروزی»، ص۴۲.
  26. درخشان، اشعار حکیم کسائی مروزی، ۱۳۶۴ش، ص۴۵؛ ابوالحسنی، «دامن اولاد حیدر گیر و از طوفان مترس»، ص۱۴۰.
  27. ریاحی، کسائی مروزی، ۱۳۷۵ش، ص۹۰؛ درخشان، اشعار حکیم کسائی مروزی، ۱۳۶۴ش، ص۴۵.
  28. ریاحی، کسائی مروزی، ۱۳۷۵ش، ص۹۰.
  29. ریاحی، کسائی مروزی، ۱۳۷۵ش، ص۹۱-۹۲.
  30. صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۵۸۵.
  31. قمی، تفسیر القمی، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۴۱۱.
  32. ریاحی، کسائی مروزی، ۱۳۷۵ش، ص۸۹-۹۲.
  33. ریاحی، کسائی مروزی، ۱۳۷۵ش، ص۹۱.
  34. ریاحی، کسائی مروزی، ۱۳۷۵ش، ص۹۲.
  35. ریاحی، کسائی مروزی، ۱۳۷۵ش، ص۹۱-۹۲؛ درخشان، اشعار حکیم کسائی مروزی، ۱۳۶۴ش، ص۹۶.
  36. ریاحی، «قصیده ای از کسائی مروزی»، ص۴۴۷-۴۴۹؛ درخشان، اشعار حکیم کسائی مروزی، ۱۳۶۴ش، ص۴۶-۴۷؛ مرادی، «چند نکته درباره اشعار کسائی مروزی»، ص۴۲.

منابع

  • ابوالحسنی، علی، «دامن اولاد حیدر گیر و از طوفان مترس»، در مجله کلام اسلامی، شماره ۲۸، زمستان ۱۳۷۷ش.
  • اته، هرمان، تاریخ ادبیات فارسی، تحقیق صادق رضازاده شفق، تهران، بنیاد ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۳۷ش.
  • «توضیح مجله یغما»، در مجله یغما، شماره ۲۵۴، آبان ۱۳۴۸ش.
  • جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران (از آغاز تا طلوع دولت صفوی)، تهران، نشر علم، ۱۳۸۸ش.
  • حکیم، سید محمدحسین، «قصیده‌ای نو یافته از کسائی»، در نامه فرهنگستان، شماره ۴۰، زمستان ۱۳۸۷ش.
  • درخشان، مهدی، اشعار حکیم کسائی مروزی و تحقیقی در زندگی و آثار او، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۴ش.
  • ریاحی، محمدامین، «قصیده‌ای از کسائی مروزی»، در مجله یغما، شماره ۲۵۴، آبان ۱۳۴۸ش.
  • ریاحی، محمدامین، کسائی مروزی: زندگی اندیشه و شعر او، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۷۵ش.
  • عوفی، محمد بن محمد، تذکره لباب الالباب، تحقیق ادوارد براون و محمد قزوینی و سعید نفیسی، تهران، کتابفروشی فخرز رازی، ۱۳۶۱ش.
  • صدوق، محمد بن علی، کتاب من لا یحضره الفقیه، تحقیق علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۳ق.
  • مرادی، ارحام، «چند نکته درباره اشعار کسائی مروزی»، در کتاب ماه ادبیات، شماره ۱۷۹، شهریور ۱۳۹۱ش.
  • قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۲ق.
  • نفیسی، سعید، محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی، تهران، انتشارات کتابخانه ابن‌سینا، ۱۳۴۱ش.
  • هدایت، رضاقلی خان، مجمع الفصحاء، تحقیق مظاهر مصفا، تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۲ش.