قَصیده کوثریه قصیدهای در مدح امام علی(ع) از سید رضا هندی است. این قصیده که به زبان عربی و در ۵۴ بیت سروده شد، مورد استقبال دیگر شاعران قرار گرفت و ناظر به آن اشعاری سرودهاند. قصیده کوثریه همچنین در کتب مختلف انعکاس یافت و در منابر و قطعات هنری به مخاطبان ارائه گردید. نامگذاری این قصیده به کوثریه بهدلیل ذکر آیه اول سوره کوثر در بیت دوم آن است. ابیات ابتدائی این اثر را خطاب به رسول خدا(ص) دانستهاند.
قصیده کوثریه | |
---|---|
اطلاعات شعر | |
نام شعر | قصیده کوثریه |
شاعر | سید رضا هندی |
قالب | قصیده |
موضوع | مدح امام علی(ع) |
زبان | عربی |
زمان سرایش | ۱۳۳۵ق |
تعداد ابیات | ۵۴ |
ترجمه | فارسی |
اشعار مشهور | |
قصیده لامیه ابوطالب • تائیه دعبل • دوازدهبند محتشم • همای رحمت • قطعهای از بهشت • ای اهل حرم • با آل علی هرکه درافتاد ورافتاد • مکن ای صبح طلوع • ها علی بشر کیف بشر |
اهمیت و جایگاه
قَصیده کوثریه، شعری در مدح امام علی(ع) است که توسط سید رضا هندی در سال ۱۳۳۵ق سروده شد.[۱] به گفته سید احمد، فرزند سید رضا هندی، پس از سرودن این قصیده، آنچنان تقاضای استنساخ از شعر فراوان بود که از یکی از روزنامههای نجف درخواست شد آن را چاپ کند.[۲] این قصیده در کتب بسیاری از مؤلفان انعکاس یافته است.[۳] برخی مراجع تقلید، خطبا، خوانندگان و گروههای تواشیح به بازخوانی این قصیده پرداختهاند.[۴]
کتاب چکامه کوثریه، سه ترجمه منظوم[یادداشت ۱] به زبان فارسی،[۵] نُه اِستِقبال،[یادداشت ۲][۶] یک تَشطِیر،[یادداشت ۳][۷] و دو تَخمِیس[یادداشت ۴][۸] که ناظر به این قصیده توسط دیگر شاعران سروده شده را جمعآوری کرده است. قصیده کوثریه را مشهورترین شعر این شاعر و زیباترین آنها از نظر سبک و وزن و محتوا دانستهاند.[۹] به جهت ذکر آیه اول سوره کوثر در بیت دوم، این شعر به قصیده کوثریه نامگذاری شده است.[۱۰][یادداشت ۵]
علت سرودن
در سال ۱۳۳۵ق از شیخ کاظم اَزْری (م ۱۱۴۳ق) شاعر مدیحهسرای شیعی عرب،[یادداشت ۶] نزد شیخ عبدعلی آل حاج منصور پاشا سخنی به میان آمد، وی از آن که کسی نیست که در آن زمان کار او را کند و جای او را بگیرد، اظهار تأسف کرد. همانجا سید رضا هندی تصمیم به سرودن این شعر گرفت و تا پیش از طلوع آفتاب روز بعد این شعر را سرود.[۱۱]
سراینده
سید رضا هندی (درگذشت: ۱۳۶۲ق) شاعر اهل عراق است.[۱۲] نامه وی به شیخ رضا اصفهانی که هم به نثر و هم به نظم میتوان خواند، به عنوان نمونهای از قدرتنمایی ادبی او ذکر شده است.[۱۳] برخی گفتهاند خطبا، ادبا، طلاب و نیز کودکان و نوجوانان سرودههای او را با اینکه چاپ نشده بود، حفظ میکردند.[۱۴] از امتیازات شعر او، آسان، روان و اصیل بودن را ذکر نمودهاند.[۱۵]
مضمون قصیده
قصیده کوثریه از ۵۴ بیت تشکیل شده است[۱۶][یادداشت ۷] شاعر، تَغَزُّل[یادداشت ۸] این قصیده را با وصف دندان محبوب شعر را آغاز کرده و شهد دهان و خال و گونه و موی سر و پلک و چشمان و چهره محبوب را میستاید و او را قسم میدهد که به هجران و دوری خاتمه دهد و گفتگوی شاعر با دلدار تا ۲۴ بیت ادامه مییابد[۱۷] آنگاه از بیت ۲۵، با این بیان که من گناه بسیاری کردم اما به الطاف مولایم امید دارم، به موضوع اصلی شعر منتقل میشود و با بیانی حماسی و شورانگیز امید خود به عنایات حضرت علی(ع) را به تصویر میکشد و سپس آرزو میکند که ای کاش فرمان سکوت بدست مولا نبود و قهرمان خیبر رخصت داشت با غرشی، روبهان و کرکسان و شبپرگان را براند.[۱۸]
در مورد مخاطبِ ۲۴ بیت ابتدای قصیده دو نظر وجود دارد. دیدگاه اول آن است که شاعر، همه خوبی را در پیکره علی(ع) خلاصه میبیند و از ابتدا با او به گفتگو میپردازد و دلیل این ادعا را اجماع بالاتفاق شعرشناسان ذکر میکنند.[۱۹] اما حسینی طهرانی، از عالمان شیعه، ضمن رد این ادعا، ادلهای اقامه میکند بر این که ۲۴ بیت ابتدایی قصیده در شأن رسول خدا(ص) است. او با اشاره به بیت اول، فاصلهدار بودن دندانهای رسول خدا و با اشاره به بیت دوم، نزول آیه اول سوره کوثر در شأن رسول خدا(ص) و با اشاره به بیت ۱۲، که سخن از ایمان آوردن به نبوت ممدوح میکند را به عنوان دلیل مدعایش ذکر میکند. همچنین سرخ شدن صورت از روی حیا را از حالات رسول خدا(ص) شمرده که در بیت ۱۶ از آن سخن به میان آمده. او پس از این ادله بیان میدارد سایر ابیات نیز، تناسب بیشتری با رسول خدا(ص) دارند.[۲۰]
وزن و آهنگ
قصیده کوثریه در بحر مُتدارِک مُثَمَّن مَخْبُون و بر وزن فَعِلُن فَعِلُن فَعِلُن فَعْلُن است که به بحر قَطْرُ المِیزاب،[یادداشت ۹] رَکْضُ الخَیْل[یادداشت ۱۰] یا صَوْتُ النّاقُوس[یادداشت ۱۱] معروف است.[یادداشت ۱۲] این وزن بیشتر در اشعار عربی کاربرد دارد.[۲۱]
متن قصیده
متن شعر | ترجمه |
۱ أمُفَلَّجُ ثَغْرِکَ أم جَوْهر؟ *** و رحیقُ رُضابِکَ أم سُکَّر؟ |
این دندانهای پیشین توست که جدا جدا شده، و به طور منظم قسمت شده است، یا آنکه گوهری است نهاده شده؟! و این آب دهان مکیده شده تو، شراب پاک و خالص است، و یا آنکه شکر شیرین است؟! |
۲ قد قال لِثغْرِکَ صانِعُه: *** إنّا اعطیناکَ الکوثر |
در وصف دندانهای پیشین تو، آفریدگارش آنرا چشمه کوثر خوانده، و آیه انا اعطیناک الکوثر را نازل فرمود. |
۳ و الخالُ بِخدِّکَ أم مِسکٌ *** نقّطْتَ بهِ الوردَ الاحمَر |
و اینکه بر روی گونه تو، و در روی چهره توست خالی است که گذاشته شده،و یا آنکه مشکی است که با آن، گل سرخ را نقطه گذاری کردهای؟! |
۴ أم ذاک الخالُ بِذاک الخَدّ *** دِفَتیتُ النّد على مِجْمَر |
یا آنکه آن خال بر روی آن گونه، تو گوئی عودی است که در مجمره آتش نهادهای؟! |
۵ عَجباً من جمرتِهِ تَذکو *** و بها لایحترقُ العنبر! |
در شگفتم که چگونه از آن مجمره آتش، پیوسته لهب و شعله از جمره و سرخیهای آتشش ساطع است، ولی معذلک آن قطعه عطر عنبری که در آن نهاده شده است محترق نمیشود و گداخته نمیگردد؟ |
۶ یا مَن تبدو لِىَ وفْرَتُهُ *** فى صبح مُحیّاهُ الازهر |
ای آن کسی که با گیسوان آویخته شده از دو بناگوش، در اطراف سیمای درخشان و چهره تابناک که همچون سپیده صبح نورانی است، بر من ظاهر و آشکار شدی. |
۷ فاُجَنُّ به باللّیل اذا *** یغشى «والصّبح إذا أسفر» |
پس به سبب آن گیسوان است که در شب تار که جهان را میپوشاند من مختفی میشوم، و با آن چهره رخشان است که در سپیده صبح چون نقاب و پرده از رخ برمیدارد نمایان میشوم. |
۸ ارحَمْ أرِقاً لو لم یَمْرَضْ *** بِنُعاسِ جُفوِنک لَم یَسْهَر |
ترحم آور بر مریضی که از چشمان خمار آلوده تو، شب را تا به صبح بیدار مانده است، و اگر هر آینه آن چشمان فتان و جادوی تو نبود مریض نمیشد. |
۹ تَبْیَضُّ لِهَجْرک عَیْناه *** حَزَناً و مَدامِعُه تَحمَر |
از غصه و اندوهی که از هجران تو بر او وارد شده است دو چشمانش نابینا و سفیدرنگ، و مجاری اشک در آن چشمان، قرمز رنگ شده است. |
۱۰یا للعشّاق لِمَفْتونٍ *** بِهَوَى رَشَا أحوى أحْوَر |
ای جماعت عاشقان بیائید و به فریاد این من مجنون و دیوانه برسید، که در عشق بچه آهوی قرمز رنگی که قرمزی آن به سیاهی میزند، گرفتار آمده است! |
۱۱ ان یبدُ لِذى طربٍ غَنىَّ *** أو لاحَ لِذى نُسُکٍ کبَّر |
که (از فرط حسن و جمال) اگر برای شخصی که مشغول طرب است ظاهر شود، به رقص آید و آواز سر دهد. و اگر برای شخصی که مشغول عبادت و توجه به خداست نمایان گردد صدای الله اکبرش بلند شود. |
۱۲ آمنتُ هوىً بِنُبُوّتِهِ *** وبِعینَیْه سحرٌ یوثر |
من از روی فرط عشق و محبت به او، نبوت او ایمان آوردم در حالی که سحر و جادوی قوی و برگزیده از دو چشم او ظاهر بود. |
۱۳ أصفیْتُ الودّ لذى مَلَلٍ *** عیْشى بقطیعَتِهِ کدَّر |
من مراتب محبت و عشق خود را برای کسی که در او حال ضجرت و ملالت پدیدار شده است پاک و خالص گردانیدم، او عیش مرا به فراق و بریدن از ما، تیره و مکدر ساخت. |
۱۴ یا من قد آثرَ هجرانى *** و علىّ بلُقیاهُ استأثَر |
ای کسی که هجران و دوری مرا از خودت در نظر گرفته و اختیار کردهای،و در ملاقات و زیارت خود غیر مرا بر من برگزیده و انتخاب نمودهای. |
۱۵ أقسَمْتُ علیک بما اولتـ *** ـک النَّضْرة مِن حسن المَنظر |
سوگند یاد میکنم بر تو به آن زیبائی رخسار و حسن منظری که به تو هیئت زیبا و چشم انداز نیکو داده است |
۱۶ و بوجهک اذ یحمرّ حیاً *** و بوجه مُحبّک اذ یصفر |
و سوگند به چهره و سیمای تو در آن زمانی که از شرم و حیا سرخ میشد، و به چهره و سیمای دوست تو در آن زمانی که زرد میشد |
۱۷ و بِلُؤلؤ مِبْسَمِکَ المنظو *** م و لؤلؤ دمْعِىَ اذ یُنثَر |
و سوگند به لؤلؤ دندان پیشین تو که به یک رشته درآمده، و به لؤلؤ اشک سرازیر من در آن زمانی که بر چهرهام میریزد و پخش میشود |
۱۸ أن تترُک هذا الهَجْرَ فلیـ *** ـسَ یلیقُ بمثلِيَ أن یُهجَر |
اینکه دست از این اعراض و دوری بازداری! و این هجران را ترک کنی! زیرا که سزاوار همچو منی نیست که مهجور گردد. |
۱۹ فَاجْل الأقداحَ بصرفِ الرّا ***حِ عسى الأفراح بها تُنشر |
پس قدحها را برای نوشیدن شراب به گردش درآور، که امید است با این قدحها سرور و شادمانی انتشار یابد. |
۲۰ و اشغَل یُمناک بصبّ الکأ *** سِ و خلِّ یَسارک للمِزْهَر |
دست است خود را برای ریختن شراب در کاسه نگهدار، و دست چپ خود را برای نواختن عود و به صدا درآوردن تار به کار انداز. |
۲۱ فَدَمُ العنقودِ و لحنُ العو *** دِ یُعید الخیْرَ و یَنفى الشرّ |
زیرا که خون سرخ خوشه انگور و صدای دلنواز عود خیر و خوبی میآورد، و شر و بدی را میبرد. |
۲۲ بَکِّرْ للسُّکْرِ قُبَیْلَ الفجْـ *ــرِ فصَفْوُ الدهرِ لِمَنْ بَکَّر |
قدری قبل از طلوع صبح صادق، برای مستی برخیز و بر مستی بشتاب! زیرا که خالصها و برگزیدههای روزگار برای کسی است که سحرخیز باشد. |
۲۳ هذا عملى فاسلُک سُبُلى *** إن کُنت تَقِرُّ عَلى المُنکَرْ |
اینست عمل من! پس تو هم اگر از کسانی هستی که در کارهای منکر ثابت قدم میباشی از همین راههائی که من رفتهام برو، و در این مسالک گام بردار! |
۲۴ فلقد أسَرفْتُ و ماأسلَفـ *** ـتُ لِنفسِى ما فیه اُعذَر |
پس حقا من در کارهای خود زیاده روی و اسراف کردهام و برای خود چیزی از پیش نفرستادهام که در آن برای من مایه عذری باشد. |
۲۵ سَوّدْتُ صَحیفةَ أعْمالی *** وَ وَکَلتُ الأمْرَ إلی حَیْدَر |
من نامه اعمال خود را سیاه کردهام *** و لیکن امر خود را به حیدر واگذار نمودهام |
۲۶ هُوَ کَهْفی مِنْ نُوَبِ الدُّنْیا *** وَ شَفیعی فی یَوْمِ الْمَحْشَر |
اوست پناهگاه من در نوائب و مصائب دنیا *** و اوست شفیع من در روز رستاخیز |
۲۷ قدْ تَمّتْ لی بِوِلایَتِهِ *** نِعَمٌ جَمّتْ عَنْ أنْ تُشْکَر |
در پرتو ولایت او نعمتهای فراوانی به من ارزانی شدهاست *** که از شکر و سپاس برتر است |
۲۸ لاصیبُ بِها الحَظّ الأوْفی *** وَ أخَصّصُ بِالسّهْمِ الأوْفرِ |
برای آنکه در اثر آن نعمت، من به نصیب فراوانتر برسم *** و به سهمیه بیشتری اختصاص یابم |
۲۹ بِالحِفْظِ مِن النّارِ الکُبْری *** وَ الأمْنِ مِن الفَزَعِ الأکبرِ |
در مصونیت از بزرگترین آتشهای قیامت *** و امان از بزرگترین فزع و دهشت روز باز پسین |
۳۰ هلْ یَمنعُنی وَ هوَ السّاقی *** أنْ أشْربَ مِنْ حَوْضِ الکَوثَر |
آیا میشود او مرا از آشامیدن آب حوض کوثر منع کند؟ *** در حالی که او ساقی کوثر است |
۳۱ أمْ یَطرُدُنی عَنْ مائِدةٍ *** وُضِعتْ لِلقانعِ وَ المُعترّ |
آیا میشود او مرا از سفرهای، که برای مسکین سائل *** گسترده شدهاست، جلوگیری نماید؟ |
۳۲ یا مَنْ قَدْ أنْکَرَ مِن آیاتِ *** أبی حَسَنٍ ما لایُنکَر |
ای، کسی که تو درباره ابوالحسن انکار *** آیات و شواهدی را مینمائی که ابداً قابل انکار نیست! |
۳۳ إنْ کنتَ لِجَهلِک بِالأیّامِ *** جَحَدتَ مقامَ ابی شُبّر |
اگر تو از روی جهل به تاریخ وقایع و حوادث روزگار *** مقام ابوشبر (علی) را انکار میکنی! |
۳۴ فاسْأل بدراً وَ اسْألْ أحُداً *** وَ سَلْ الأحْزابَ وَ سلْ خَیبَر |
پس درباره او از بدر سؤال کن! و اُحُد سؤال کن! *** و از احزاب بپرس! و از خیبر بپرس |
۳۵ مَنْ دَبَّرَ فِیهَا الْأمْرَ وَ مَنْ أرْدَی *** الْأبْطَالَ وَ مَنْ دَمَّرْ |
چه کسی تدبیر امور را نمود؟ *** و چه کسی شجاعان روزگار را به زمین انداخت؟ |
۳۶ مَنْ هَدَّ حُصُونَ الشِّرْکِ وَ مَنْ *** شَادَ الاسْلَامَ وَ مَنْ عَمَّرْ |
چه کسی قلعههای شرک را واژگون ساخت؟ *** و چه کسی اسلام را بلند نمود؟ و چه کسی اسلام را آباد کرد؟ |
۳۷ مَنْ قَدَّمَهُ طه وَ عَلَی *** أهْلِ الْإیمَانِ لَهُ أمَّرْ |
چه کسی او را حضرت طه بر همه مردم مقدم داشت؟ *** و او را بر جمیع اهل ایمان امیر نمود؟ |
۳۸ قَاسَوْکَ أبَاحَسَنٍ بِسِوَاکَ *** وَهَلْ بَالطَّوْدِ یُقَاسُ الذَّرّْ |
ای، ابوالحسن تو را با غیر تو مقایسه کردند؛ *** مگر میشود کوه را با ذره مقایسه کرد؟ |
۳۹ أنَّی سَاوَوْکَ بِمَنْ نَاوَوْکَ *** وَهَلْ سَاوَوْا نَعْلَیْ قَنْبَرْ |
چگونه تو را با کسانی که با تو دشمنی کردند مساوی شمردند؟ *** و آیا با دو لنگه نعلین قنبر: غلام تو برابر شوند |
۴۰ مَنْ غَیْرُکَ مَنْ یُدْعَی لِلْحَرْبِ *** وَللْمِحْرَابِ وَللْمِنْبَرْ |
چه کسی غیر از تو بود که هم برای جنگ *** و هم برای محراب، و هم برای منبر خوانده شود؟ |
۴۱ أفْعَالُ الْخَیْرِ إذَا انْتَشَرتْ *** فِی النَّاسِ فَأنْتَ لَهَا مَصْدَرْ |
تمام کارهای شایسته انتشار یابد *** در میان مردم از تو سرچشمه گرفتهاست |
۴۲ وَ إذَا ذُکِرَ الْمَعْروفُ فَمَا *** لِسِوَاکَ بِهِ شَیُ یُذْکَرْ |
و چون کارهای نیکو را نام ببرند، همهاش برای توست *** و برای غیر تو چیز قابل ذکری نیست |
۴۳ أحْیَیْتَ الدَّینَ بِأبْیَضَ قَدْ *** أوْدَعْتَ بِهِ الْمَوْتَ الْأحْمَرْ |
دین خدا را زنده کردی با شمشیر برّانی *** که مرگ سرخ را در آن به ودیعت نهفته بودی |
۴۴ قُطْباً لِلْحَرْبِ یُدِیرُ الضَّرْبَ *** وَ یَجْلُو الْکَرْبَ بِیَوْمِ الْکَرّ |
شمشیر تو قطب مدار جنگ بود، که برای جدا کردن در دوران بود *** و در روز حمله، غصه و اندوه را میزدود |
۴۵ فَاصْدَعْ بِالْأمْرِ فَنَاصِرُکَ *** التَّبَّارُ (البَّتَّارُ) وَشَانِئُکَ الْأبْتَرْ |
پس اعلان به امر خود کن! چون یاری کننده تو *** هلاک کننده و برنده و کوبنده است؛ و مذمت کننده تو دم بریدهاست |
۴۶ لَوْلَمْ تُؤمَرْ بِالصَّبْرَ وَ کَظْمِ *** الْغَیْظِ وَلَیْتَکَ لَمْ تُؤَمَرْ |
چنانچه تو مأمور به صبر و شکیبائی و فرونشاندن *** خشم و غضب نبودی و ایکاش که مأمور نبودی |
۴۷ مَانَالَ الْأمْرَ أخُو تَیْمٍ *** وَلَا تَنَاوَلَهُ مِنْهُ حَبْتَرْ |
به امر خلافت، اخوتیم (ابوبکر) نائل نمیشد *** و سپس حبتر (عمر) به ولایت از ناحیه او نمیرسید |
۴۷ مَا آلَ الْأمْرُ إلَی التَّحْکِیمِ *** وَ زَاَیَلَ مَوْقِفَهُ الْأشْتَرْ |
پس بازگشت امر به تحکیم حکمین منتهی نمیشد *** و مالک اشتر از موقف خود در نبرد مفارقت نمینمود |
۴۸ لَکِنَّ أعْرَاضَ الْعَاجِل مَا *** عَلِقَتْ بِرِدَائِکَ یَا جَوْهَرْ |
و لیکن اعراض این دنیای عاجل *** به ردای تو نچسبید و تعلق نگرفت، ای نادره جوهر عالم وجود |
۴۹ أنْتَ الْمُهْتَمُّ بِحِفْظِ الدَّینِ *** وَ غَیْرُکَ بِالدُّنْیَا تَغْتَرّ |
تو یگانه فردی بودی که برای دین خدا اهتمام نمودی *** و غیر تو به دنیا مغرور شد |
۵۰ أفْعَالُکَ مَا کَانَتْ فِیهَا *** إلَّا ذِکْرَی لِمَنِ اذَّکَّرْ |
هیچ یک از افعال و کردار تو نیست *** مگر آنکه برای افراد متذکر و حق جو، موجب تذکر و یادآوری شود |
۵۱ حُجَجاً ألْزَمْتَ بِهَا الْخُضَمآءَ *** وَ تَبْصِرَهً لِمَنِ اسْتَبْصَرْ |
آن افعال حجتهائی است که با آن دشمنان را ملزم کردهای *** و موجب بیداری است برای کسانی که بخواهند مستبصر باشند و بصیرت بیابند |
۵۲ آیَاتُ جَلَالِکَ لَا تُحْصَی *** وَ صِفَاتُ کَمَالِکَ لَا تُحْصَرْ |
نشانههای جلال و آیات عظمت تو به شمارش در نمیآید *** و صفات کمال تو نیز قابل شمردن نیست |
۵۳ مَنْ طَوَّلَ فِیکَ مَدَائِحَهُ *** عَنْ أدْنَی وَاجِبِهَا قَصَّرْ |
کسی که درباره تو مدیحههای خود را طولانی کند *** باز هم از عهده اداء حق واجب تو کوتاهی کردهاست |
۵۴ فَاقْبَلْ یَا کَعْبَهَ آمَالِی *** مِنْ هَدْیِ مَدِیحِیِ مَا اسْتَیْسَرْ |
پس ای، کعبه آمال من بپذیر *** از مدائح من این مقدار مختصر را که به عنوان قربانی خود به پیشگاه تو هدیه آوردهام».[۲۲] |
نسخهها
آقابزرگ تهرانی، کتابشناس شیعه، میگوید این قصیده بارها در نجف چاپ شده[۲۳] و نیز یک بار همراه قصیده دیگری از همین شاعر به نام صاحبیه در سال ۱۳۶۷ق و یک بار در کتاب مدیح المرتضی که مجموع ۴ قصیده از چند شاعر در مدح امام علی(ع) است به چاپ رسیده است.[۲۴]
این قصیده در دیوان اشعار سید رضا هندی که توسط دار الاضواء بیروت چاپ شده، آمده است[۲۵] مجمع جهانی اهل بیت(ع) در کتابچهای ۲۳ صفحهای این قصیده را به صورت مستقل با نام القصیدة الکوثریة در سال ۱۴۱۸ق به چاپ رسانده است.[۲۶] همچنین، این قصیده به همراه ترجمه و استقبالهای آن در چکامه کوثریه در سال ۱۳۷۰ش توسط انتشارات مؤسسه طور به چاپ رسیده است.[۲۷][یادداشت ۱۳] عباس خاقانی، در کتاب الکوثریة الخالدة، به شرح ابیات شعر و ذکر شواهد بلاغی در این شعر پرداخته است.[۲۸]
پانوشت
- ↑ مؤسسه طور، «مقدمه»، در چکامه کوثریه، ص۱۶.
- ↑ مؤسسه طور، «مقدمه»، در چکامه کوثریه، ص۱۶.
- ↑ امین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۶، ج۷، ص۲۵؛ سماوی، الطلیعة من شعراء الشیعة، ۱۴۲۲،ج۱، ص۳۵۰-۳۵۲؛ رحمانی همدانی، الامام علی بن ابی طالب، ۱۳۷۵، ص۳۷۹؛حسینی طهرانی، مطلع الانوار، ۱۴۳۳، ج۹، ص۱۱۶-۱۲۴؛ رجایی، الادباء من آل ابی طالب، ۱۳۹۲، ج۱، ص۵۵۶.
- ↑ «قصیده زیبای کوثریه-آیت الله سیدمحمدتقی طباطبایی قمی»، سایت آپارات؛ «قصیده کوثریه سید رضا هندی درباره افضلیت امیرالمومنین، حجت الاسلام حامد کاشانی»، سایت آپارات؛ «قصیده کوثریه»، سایت ایران صدا؛ «الكوثريه - محمد الحجيرات»، سایت درر العراق.
- ↑ مؤسسه طور، «مقدمه»، در چکامه کوثریه، ص۴۷-۶۱.
- ↑ مؤسسه طور، «مقدمه»، در چکامه کوثریه، ص۶۲-۹۴.
- ↑ مؤسسه طور، «مقدمه»، در چکامه کوثریه، ص۹۵-۱۰۰.
- ↑ مؤسسه طور، «مقدمه»، در چکامه کوثریه، ص۱۰۱-۱۱۷.
- ↑ نشر مجمع جهانی اهل بیت، «مقدمه» در القصیدة الکوثریة، ص۸.
- ↑ خاقانی، «مقدمه» در الکوثریة الخالدة، ۱۴۱۴، ص۱۶.
- ↑ مؤسسه طور، «مقدمه»، در چکامه کوثریه، ص۱۶.
- ↑ مؤسسه طور، «مقدمه»، در چکامه کوثریه، ص۱۰.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶، ج۷، ص۲۷.
- ↑ مؤسسه طور، «مقدمه»، در چکامه کوثریه، ص۱۲.
- ↑ نشر مجمع جهانی اهل بیت، «مقدمه» در القصیدة الکوثریة، ص۸.
- ↑ مؤسسه طور، «مقدمه»، در چکامه کوثریه، ص۲۹.
- ↑ مؤسسه طور، «مقدمه»، در چکامه کوثریه، ص۲۹.
- ↑ مؤسسه طور، «مقدمه»، در چکامه کوثریه، ص۳۰.
- ↑ مؤسسه طور، «مقدمه»، در چکامه کوثریه، ص۳۰.
- ↑ مطلع الانوار، ۱۴۳۳، ج۹، ص۱۲۵.
- ↑ مؤسسه طور، «مقدمه»، در چکامه کوثریه، ص۲۱-۲۲.
- ↑ مطلع الانوار، ۱۴۳۳، ج۹، ص۱۱۶-۱۲۴.
- ↑ آقابزرگ تهرانی، الذریعة، ۱۴۰۸، ج۹، ص۳۶۸.
- ↑ آقابزرگ تهرانی، الذریعة، ۱۴۰۸، ج۱۸، ص۱۸۲ و ج۲۰، ص۲۵۰.
- ↑ هندی، دیوان السید رضا الهندی، ۱۴۰۹، ص ۲۰-۲۲.
- ↑ هندی، القصیدة الکوثریة، ۱۴۱۸، ص۹-۲۳.
- ↑ مؤسسه طور، «مقدمه»، در چکامه کوثریه، ص ۲-۳۹.
- ↑ هندی، الکوثریة الخالدة، ۱۴۱۴، ص۴۹-۱۶۴.
یادداشت
- ↑ به شعر درآمده (دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه منظوم).
- ↑ سرودن شعری به وزن و قافیۀ شعر شاعر دیگر (عمید، فرهنگ فارسی، ذیل واژه استقبال).
- ↑ هریک از مصراعهای بیت دو قسمت شده و در هر قسمت قافیهای آورده شود (عمید، فرهنگ فارسی، ذیل واژه تشطیر).
- ↑ افزودن سه مصراع به یک بیت، که هر بیت تبدیل به پنج مصراع خواهد شد (دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه تخمیس).
- ↑ نامگذاری قصائد معمولا بر اساس موضوع آن مانند: قرآنیه، شکوائیة، دماوندية، یا بر اساس حرف رَوِی آن چون تائیة، لامیه، هائيه و ... و یا بر اساس نام شاعر مانند أَزریه صورت میگیرد (مؤسسه طور، «مقدمه»، در چکامه کوثریه، ص۱۹).
- ↑ صاحب قصیده معروف هائیه در مدح رسول خدا(ص) و اهل بیت(ع) که به قرآن شعر معروف شده (مختاری، میراث ماندگار ادب شیعی، ۱۳۸۴، ص۲۲۵؛ أَزری، الأزریة، ۱۴۰۹، ص۲۳-۱۴۴).
- ↑ بیت ۴۷ قصیده به دو صورت نقل شده و به همین جهت در برخی منابع، قصیده با ۵۵ بیت ذکر شده است (مطلع الانوار، ۱۴۳۳، ج۹، ص۱۱۶-۱۲۴).
- ↑ قسمت اول قصیده که در آن مضامین غزلی و عشقی است و سپس شاعر بعد از چند بیت به مدح یا موضوع دیگری گریز میزند (دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه تغزل).
- ↑ قطرههای ناودان؛ تداعی کننده صدای چکه قطرههای باران از ناودان
- ↑ به معنی دویدن اسب، یادآور موسیقی موزون صدای پای اسب در هنگام دویدن است و با روحیه دلاور و جنگجوی عرب سازگار است.
- ↑ شبیه صدای زنگ کلیساها
- ↑ روایاتی از امام علی(ع) در تفسیر ناقوس کلیساها وارد شده است. مثلا در روایتی این گونه تفسیر شده است: يَا ابْنَ الدُّنْيَا مَهْلًا مَهْلًا ... تَفْنَى الدُّنْيَا قَرْناً قَرْناً ... قَدْ ضَيَّعْنَا دَاراً تَبْقَى وَ اسْتَوْطَنَّا دَاراً تَفْنَى؛ اى فرزند دنيا آرام آرام، دنيا قرن به قرن نابود میشود. خانه ابدی را ضایع کردیم و خانه خراب شدنی را وطن قرار دادیم... (شیخ صدوق، أمالی الصدوق، ۱۴۱۸؛ الحافظ البرسي، مشارق الأنوار، ۱۴۲۲، ص ۱۲۷؛ علامه مجلسی، بحار الأنوار،۱۴۰۳، ج۱۴، ص۳۳۴). وزن الفاظ این روایات نیز مشابه همین وزن است (مؤسسه طور، «مقدمه»، در چکامه کوثریه، ص۲۲-۲۴).
- ↑ در کتاب چکامه کوثریه از دو نسخه چاپ دوم و سوم قصیده که در کتابخانه آستان قدس با شمارههای ۱۳۶۰۶ و ۲۷۰۷۶ نگاهداری میشود و نیز چاپ مستقل قصیده در قطع جیبی در قم توسط ناشر ناشناس نام برده است (هندی، چکامه کوثریه، ۱۳۷۰ش، ص۲۸).
منابع
- آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، قم، نشر اسماعیلیان، ۱۴۰۸ق.
- أَزری، کاظم، الأزریة في مدح النبي و الوصي و الآل (صلوات الله علیهم اجمعین)، بیروت، دارالاضواء، چاپ اول، 1409ق.
- الحافظ البرسي، رجب بن محمد، مشارق أنوار اليقين في أسرار أمير المؤمنين(ع)، بیروت، اعلمی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
- امین، محسن، اعیان الشیعة، به تحقیق حسن امین، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۶ق.
- حسینی طهرانی، سید محمدحسین، مطلع الانوار، با تعلیقات سید محمدمحسن حسینی طهرانی، جلد ۹، تهران، مکتب وحی، چاپ اول،۱۴۳۳ق.
- خاقانی، عباس، «مقدمه»، در الکوثریة الخالدة، تألیف سید رضا هندی، بیروت، دار البیان العربی، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- دهخدا، علی اکبر، لغتنامه، تهران، دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
- رجایی، سید مهدی، الادباء من آل ابی طالب، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
- رحمانی همدانی، احمد، الامام علی بن ابی طالب، تهران، منیر، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
- سماوی، محمد، الطلیعة من شعراء الشیعة، بیروت، به تحقیق کامل سلمان الجبوری، دار المؤرخ العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
- شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، أمالی الصدوق، تهران، كتابچى، چاپ ششم، ۱۴۱۸ق.
- علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- عمید، حسن، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ ششم، ۱۳۶۴ش.
- مؤسسه طور، «مقدمه»، در چکامه کوثریه (یادواره غدیر خم)، تالیف سیدرضا هندی، بیجا، طور، چاپ اول، ۱۳۷۰ش.
- مختاری، قاسم، میراث ماندگار ادب شیعی - تاریخ و تحلیل اشعار شاعران برجسته شیعه، اراک، دانشگاه اراک، چاپ اول، 1384ش.
- نشر مجمع جهانی اهل بیت، «مقدمه» در القصیدة الکوثریة، تألیف سید رضا هندی، قم، مجمع جهانی اهل بیت، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
- هندی، سیدرضا، القصیدة الکوثریة، قم، مجمع جهانی اهل بیت، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
- هندی، سیدرضا، الکوثریة الخالدة، با شرح عباس خاقانی، بیروت، دار البیان العربی، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- هندی، سیدرضا، چکامه کوثریه (یادواره غدیر خم)، بیجا، طور، چاپ اول، ۱۳۷۰ش.
- هندی، سیدرضا، دیوان السید رضا الهندی، به تحقیق و تعلیق سید موسی و سید عبدالصاحب موسوی، بیروت، دار الاضواء، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- «قصیده کوثریه»، سایت ایران صدا
- «قصیده کوثریه سید رضا هندی درباره افضلیت امیرالمومنین، حجت الاسلام حامد کاشانی»، سایت آپارات
- «قصیده زیبای کوثریه-آیت الله سیدمحمدتقی طباطبایی قمی»، سایت آپارات
- «الكوثريه - محمد الحجيرات»، سایت درر العراق.