سوره لقمان سی و یکمین سوره و از سورههای مکی قرآن است که در جزء ۲۱ جای دارد. این سوره به مناسبت ذکر نام لقمان و نصایح او به فرزندش، به این نام برگزیده شده است. سوره لقمان ضمن تصریح بر بهرهمندی لقمان از موهبت الهی حکمت به نقل سخنان حکیمانه و اخلاقی او و مباحثی از جمله توحید، وصف حال نیکوکاران، خصوصیات منکران و مستکبران، دعوت به تقوا و توصیف اوضاع قیامت میپردازد.
آیه ۱۹ از توصیههای لقمان به فرزندش و آیه ۲۲ به نام آیه عروه الوثقی از آیات مشهور این سوره است. فقها ذیل آیه ششم این سوره، مباحثی درباره لهو الحدیث و غنا آوردهاند.
در فضیلت قرائت این سوره آمده است هر شخصی سوره لقمان را بخواند؛ در قیامت لقمان با او دوست بوده و ده برابر اجر فردی که به خوبیها عمل کرده و از بدیها دوری نموده، به او پاداش داده میشود.
معرفی
نامگذاری
وجه تسمیه سوره لقمان از آیه دوازدهم آن برگرفته شده است. نام لقمان دوبار در این سوره درآیات ۱۲و ۱۳به کار رفته و در هیچ سوره دیگری نیامده است.[۱] این سوره به دلیل آنکه( در آیات ۱۳ تا ۱۹) حاوی اندرزهای لقمان به فرزندش است، لقمان نامیده شده است.[۲]
ترتیب و محل نزول
سوره لقمان جز سورههای مکی و در ترتیب نزول، پنجاه و هفتمین سورهای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مُصحَف، سی و یکمین سوره است و در جزء ۲۱ قرآن جای دارد.[۳]
تعداد آیات و دیگر ویژگیها
سوره لقمان ۳۴ آیه،[یادداشت ۱] ۵۵۰ کلمه و ۲۱۷۱ حرف دارد و هفدهمین سورهای است که با حروف مقطعه آغاز گشته است و ششمین سوره از سورههای هفتگانه لامات است که با حروف رمزی و مقطعه «الم» آغاز میشوند. سوره لقمان از سورههای مثانی و مقداری کمتر از یک حزب است.[۴] برخی معتقدند دو آیه ۲۷ و ۲۸ این سوره در مدینه نازل شده است.[۵]
برخی از مفسران معتقدند خداوند سوره روم را با آیاتی که بر نبوت پیامبر اسلام دلالت داشته، به اتمام رسانیده و در ادامه همان مطلب، سوره لقمان را با سخن گفتن از قرآن آغاز میکند.[۶]
محتوا
محتوای کلی سوره لقمان همانند بیشتر سورههای مکی مشتمل بر دعوت به حکمت و اخلاق ذیل توحید الهی، ایمان به معاد و عمل به کلیات شرایع دین است.[۷]
موضوعات فرعی این سوره عبارتاند از:
گفتار سوم؛ آیه ۲۰-۲۴ اهمیت تسلیم بودن در برابر فرمان خدا
گفتار دوم؛ آیه ۱۲-۱۹ نصایح توحیدی لقمان حکیم به فرزندش
گفتار اول؛ آیه ۱-۱۱ پیروی از فرمان خدای واحد، عامل رستگاری
مطلب اول؛ آیه ۳۳ تأثیر بندگی خدا در سعادت اخروی انسان
دلیل اول؛ آیه ۲۵ اعتقاد فطری انسان به توحید
مطلب اول؛ آیه ۲۰ همه نعمتها از سوی خداست
نصیحت اول؛ آیه ۱۲-۱۵ شرکورزیدن، بزرگترین ظلم است
مطلب اول؛ آیه ۱-۵ رستگاری نیکوکاران با پیروی از قرآن
مطلب دوم؛ آیه ۳۴ علم خدا به اعمال انسان
دلیل دوم؛ آیه ۲۶-۲۷ مالکیت حقیقی خدا بر جهان هستی
مطلب دوم؛ آیه ۲۱ رویگردانی مشرکان از دستورات خدا
نصیحت دوم؛ آیه ۱۶ توجه به محاسبه دقیق اعمال
مطلب دوم؛ آیه ۶-۷ بدبختی کافران به خاطر رویگردانی از آیات خدا
دلیل سوم؛ آیه ۲۸ علم و قدرت خدا بر آفرینش انسان
مطلب سوم؛ آیه ۲۲-۲۴ تسلیم بودن در برابر خدا موجب رستگاری است
نصیحت سوم؛ آیه ۱۷ اهتمام به نماز و امر به معروف
مطلب سوم؛ آیه ۸-۹ بهشت جاودان، پاداش مؤمنان
دلیل چهارم؛ آیه ۲۹-۳۱ تدبیر جهان به دست خدا
نصیحت چهارم؛ آیه ۱۸ پرهیز از تکبر با مردم
مطلب چهارم؛ آیه ۱۰-۱۱ آفرینش و تدبیر جهان توسط خدای واحد
دلیل پنجم؛ آیه ۳۲ توسل انسان به خدا در مصیبتها
نصیحت پنجم؛ آیه ۱۹ دعوت به میانهروی در زندگی
شأن نزول برخی آیات
آیات ۶، ۲۷ و ۳۴ سوره لقمان دارای شأن نزول هستند که در ادامه به آن اشاره میشود.
خریدار سخنان بیهوده
پیرامون آیه ششم این سوره «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یشْتَری لَهْوَ الْحَدیثِ لِیضِلَّ عَنْ سَبیل الله بِغَیرِ عِلْمٍ وَ یتَّخِذَها هُزُواً أُولئِک لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ؛ بعضی از مردم خریدار سخنان بیهودهاند، تا به نادانی، مردم را از راه خدا گمراه کنند و قرآن را به مسخره میگیرند. نصیب اینان عذابی است خوار کننده» دو شأن نزول، بیان شده است:
برخی گفتهاند آیه در مورد نضر بن حارث نازل شده است. او برای تجارت به ایران میرفت و داستانهای آنها را یاد میگرفت و برای قریش نقل میکرد و میگفت: محمد، داستان عاد و ثمود میگوید و من داستان رستم و اسفندیار وکسری ها(پادشاهان عجم)؛ به همین جهت قریش، گوش دادن به قرآن را ترک و به شنیدن سخن او روی میآوردند.[۱۰]
برخی نیز آیه را درباره مردی از قریش دانستهاند که کنیز آوازهخوانی را خریده بود و مردم به شنیدن آواز او رفته و به پیامبر گوش نمیدادند؛[۱۱] یا درباره افرادی دانستهاند که به خریداری غلامان و کنیزان آواز خوان میپرداختند.[۱۲]
علم بیپایان خداوند
آیه ۲۷ سوره لقمان «و لَوْ أَنَّ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ کلِماتُ اللهِ إِنَّ الله عَزیزٌ حَکیمٌ؛ ترجمه«و اگر هر درخت روی زمین (در کف نویسندگان عالم) قلم شود و آب دریا به اضافه هفت دریای دیگر مرکب گردد باز نگارش کلمات خدا (که موجودات بینهایت کتاب آفرینش است) ناتمام بماند، که همانا خدا را اقتدار بینهایت و حکمت بیپایان است». درباره گفتگوی احبار یهودیان مدینه با پیامبر(ص) پیرامون آیه ۸۵ سوره اسراء «ما أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلًا؛ جز اندکی از دانش، به شما داده نشدهاست!» نازل شد.[۱۳]علامه طباطبایی عدد هفت را نشانه کثرت میداند و منظور از کلمه را لفظی میداند که دلالت بر معنایی دارد که همان موجوداتی هستند که خداوند آفریده است یعنی اگر با قلمهایی که از تمامی درختان تهیه شده و با مرکبی که از همه دریاها به دست آمده؛ اسم مخلوقات الهی نوشته بشوند مرکب دریاها تمام میشوند ولی نوشتن نام مخلوقات الهی ناتمام میمانند. [۱۴] بزرگان یهود درباره مصداق آیه ۸۵ سوره اسراء سوال کردند آیا مقصود ما یهودیان هستیم یا مسلمانان که قوم تو هستند؟ و پیامبر جواب داد: مراد همگان هستند. یهودیان گفتند: تو خود گفتهای که خداوند بر ما تورات را نازل کرده و در آن، آگاهی بر هر چیزی هست، پیامبر فرمود این علمی که در تورات است در برابر علم خداوند ناچیز است و پس از پافشاری یهودیان که چگونه خیرکثیر با علم قلیل قابل اجتماع است؟ این آیه در جواب آنان نازل شد.[۱۵]
علم غیب در اختیار خدا
درباره شأن نزول آیه ۳۴ این سوره «إِنَّ الله عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ ینَزِّلُ الْغَیثَ وَ یعْلَمُ ما فِی الْأَرْحامِ وَ ما تَدْری نَفْسٌ ما ذا تَکسِبُ غَداً وَ ما تَدْری نَفْسٌ بِأَی أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ الله عَلیمٌ خَبیرٌ؛ خداست که میداند که قیامت چه وقت میآید. اوست که باران میباراند و از آنچه در رحمهاست آگاه است. و هیچ کس نمیداند که فردا چه چیز به دست خواهد آورد و کسی نمیداند که در کدام زمین خواهد مرد. خدا دانا و آگاه است»، گفتهاند شخصی به نام «وراث» از طائفه «بنی مازن» خدمت پیامبر(ص) آمد و گفت:ای محمد! چه زمانی قیامت بر پا میشود؟ شهرهای ما در خشکسالی فرو رفته، چه زمانی فراوانی نعمت میشود؟ و نیز هنگامی که آمدم همسرم باردار بود؛ چه زمانی فرزند میآورد؟ میدانم امروز چه کردهام، فردا چه خواهم کرد؟ میدانم در کجا متولد شدهام؛ بگو در کدام سرزمین میمیرم؟! در این زمانی آیه فوق نازل شد و گفت علم همه این امور نزد خدا است.[۱۶]
آیات مشهور
آیه سپاسگزاری از خدا و از پدر و مادر
﴿وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ ١٤﴾ [لقمان:14]
و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم؛ مادرش او را با ناتوانی روی ناتوانی حمل کرد (به هنگام بارداری هر روز رنج و ناراحتی تازهای را متحمّل میشد)، و دوران شیرخوارگی او در دو سال پایان مییابد؛ (آری به او توصیه کردیم) که برای من و برای پدر و مادرت شکر بجا آور که بازگشت (همه شما) به سوی من است!
وصیت خدا در آیه همان شکر خدا و شکر پدر و مادر است فراز پایانی آیه( إِلَيَّ الْمَصِيرُ) نیز هشدار و بیم و تهدید و تأکیدی است بر این
که شکر باید انجام بگیرد. [۱۷]شکر از خدا همان حمد و ستایش و اطاعت است و شکر از پدر و مادر نیز نیکی و صله رحم است. [۱۸]شکر از خدا به علت نعمتهای الهی است و شکر از پدر و مادر نیز به سبب نعمتها(لطف و محبت) آنهاست.[۱۹]
آیه رابطه صبر وعزم
﴿يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ ١٧﴾ [لقمان:17] اى پسرك من، نماز را برپا دار و به كار پسنديده وادار و از كار ناپسند باز دار، و بر آسيبى كه بر تو وارد آمده است شكيبا باش. اين [حاكى] از عزم [و اراده تو در] امور است.
عزم را همان تصمیم قلبی بر انجام قطعی یک کار دانسته اند که در آن تغییر رأی وجود ندارد. [۲۰]
و ارتباط صبر (که همان خویشتن داری بر انجام کاری یا ترک کاری است) با عزم به این جهت است که تصمیم قلبی تا تغییر پیدا نکرده انسان برای انجامش باید صبر داشته باشد و صبر خودش نمایانگر قدرت و شهامت نفس است. [۲۱]قرائتی در تفسیر نور احتمال داده که قرار گرفتن امر به معروف در کنار نماز (با اين كه در قرآن، ۲۸ مورد در كنار نماز از زكات ياد شده)؛ شايد به خاطر آن باشد كه مورد خطاب فرزند است و فرزندان معمولًا ثروتى ندارند كه زكات بپردازند. [۲۲]
آیه میانهروی
﴿وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ ١٩﴾ [لقمان:19] و در راهرفتن خود ميانهرو باش، و صدايت را آهستهساز، كه بدترين آوازها بانگ خران است.
کلمه «قصد» را به معنای رعایت حد اعتدال در هر چیزی[۲۳] و کلمه «غض» را به معنای نقصان در نگاه کردن و صدا کردن دانستهاند.[۲۴] بنابراین دو فراز ابتدایی آیه را به میانهروی در راه رفتن و کوتاه و کم کردن بلندی صدا ترجمه کردهاند.[۲۵]
بسیاری از مفسران اشاره به رعایت اعتدال در راهرفتن را در این آیه تنها اشاره به یکی از مصادیق اعتدال دانستهاند؛ وگرنه رعایت میانهروی را دستوری عام میدانند که باید در همه کارها مد نظر قرار گیرد.[۲۶]
در این آیه تعبیر «ناخوشترین بانگها بانگ خران است» علت بلند نکردن صدا است و گویا چنین معنایی مراد بوده: صدای خود را بالا مبر زیرا بلند کردن صدا نشانه بزرگی و قدرت انسان نیست، همانگونه که میبینیم صدای الاغ از همه صداها بلندتر است اما این بلندی نه نشانه کمال است و نه نشانه بزرگی، بلکه حتی نشان از زشتی صدا است و بلندی صدا در الاغ با زشتی صدای او همراه گشته است. گفتنی است که ذکر اینگونه صفات در قرآن تنها جنبه تشبیهی داشته و مورد پذیرش همگان است و با توجه به عدم وجود فهم و عقل برای این حیوانات، باید اینها را در حد مثالهایی دانست که هیچ تحقیر و اهانتی در آن وجود ندارد.[۲۷]تفسیر مجمع البیان با نقل روایتی منظور آیه را زشت شمردن صدای مردمان جاهل دانسته که گویا چون الاغ هستند.[۲۸][یادداشت ۲]در روایتی امام صادق(ع) عطسه با صدای بلند و زشت را از مصادیق آیه برشمرده است. [۲۹]
﴿وَمَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَإِلَى اللَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ ٢٢﴾ [لقمان:22] و هر کس روی تسلیم و رضا به سوی خدا آرد و نکوکار باشد چنین کس به محکمترین رشته الهی چنگ زده است، و (بدانید که) پایان کارها به سوی خداست.
مفسران درباره اینکه منظور از «عروة الوثقی» در این آیه چیست نظرات گوناگونی ارائه دادهاند؛ برخی معتقدند ایمان و عمل صالح محکمترین وسیلهای است که باعث نجات انسان خواهد شد.[۳۰] در تفسیر قمی با نقل روایتی منظور از عروه الوثقی را ولایت دانسته[۳۱] و در تفسیر البرهان با استناد به روایاتی از پیامبر(ص) و معصومان (ع) عروة الوثقی را ولایت امام علی(ع) و ائمه(ع) و مودت و محبت آنان دانسته است.[۳۲] در تفسیر الکاشف نیز عروة الوثقی را انجام واجبات، ترک محرمات و نیکی به دیگران معرفی کرده است.[۳۳]
آیه علمهای اختصاصی خداوند
﴿إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ ٣٤﴾ [لقمان:34] آگاهی از زمان قیام قیامت مخصوص خداست، و اوست که باران را نازل میکند، و آنچه را که در رحمها (ی مادران) است میداند، و هیچ کس نمیداند فردا چه به دست میآورد، و هیچ کس نمیداند در چه سرزمینی میمیرد؟ خداوند عالم و آگاه است!)براساس آیه علم به برپایی روز قیامت فقط اختصاص به خداوند دارد اما علم به زمان نزول باران و آن چه در رحم مادران است هر چند اختصاص به خداوند دارد[یادداشت ۳] ولی به هرکس بخواهد تعلیم میکند [یادداشت ۴] دو موضوع دیگر نیز از مجهولات آدمی است یکی بی خبری از آن چه فردا برایش پیش میآید و دیگر بی خبری از این که در چه سرزمینی خواهد مُرد و همین دو نادانی سبب بی خبری نسبت به تمامی حوادث زندگانی است. آیه در واقع هشداری است به انسان که با این همه جهل و نادانی در برابر خدا تمرد و سرکشی نکند و خویشتن را به هلاکت نیفکند. [۳۴]
آیات الاحکام
فقها و مفسران از آیه ششم سوره لقمان برای حرمت غناء استفاده کردهاند.
«وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّـهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَهَا هُزُوًا ۚ أُولَـٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ﴿٦﴾» (و برخى از مردم كسانىاند كه سخن بيهوده را خريدارند تا [مردم را] بى[هيچ] دانشى از راه خدا گمراه كنند، و [راه خدا] را به ريشخند گيرند؛ براى آنان عذابى خواركننده خواهد بود.)
مقدس اردبیلی در زبدة البیان فی احکام القرآن ذیل این آیه، لهو را به هرگونه باطلی که باعث دور ماندن انسان از خیر و اهداف انسانی است، تعریف میکند و مصادیقی از جمله خرافات، غنا و داستانهای بی پایه و اساس را برای آن برمیشمارد و قائل به حرمت اینگونه لهویات است.[۳۵]طبرسی در مجمع البیان به نقل از بیشتر مفسران منظور از لهو الحدیث در این آیه را غنا و آوازه خوانی تفسیر کرده است؛[۳۶] ولی محمدجواد مغنیه در تفسیر الکاشف با نقل روایتی از امام صادق(ع) لهو را هرگونه طعنه زدن به حق و ریشخند کردن آن میداند.[۳۷]فقها نیز ذیل این آیه مباحث مفصلی درباره مصادیق لهوالحدیث از جمله غنا آوردهاند.[۳۸]
در فضیلت قرائت این سوره آمده است هر شخصی سوره لقمان را بخواند؛ در قیامت لقمان با او دوست بوده و ده برابر اجر فردی که به خوبیها عمل کرده و از بدیها دوری نموده، به او پاداش داده میشود.[۳۹] همچنین نقل است کسی که سوره لقمان را در هر شب بخواند، خداوند در آن شب، فرشتگانی را بر او میگمارد که تا صبح او را از شیطان و لشکریانش حفظ نمایند و اگر در روز آن را تلاوت کند، تا شب او را از شیطان و لشکریانش حفظ مینمایند.[۴۰]
﴿و برخی از مردم کسانیاند که سخن بیهوده را خریدارند تا [مردم را] بی[هیچ] دانشی از راه خدا گمراه کنند و [راه خدا] را به ریشخند گیرند برای آنان عذابی خوارکننده خواهد بود ٦﴾
﴿آسمانها را بی هیچ ستونی که آن را ببینید خلق کرد و در زمین کوههای استوار بیفکند تا [مبادا زمین] شما را بجنباند و در آن از هر گونه جنبندهای پراکنده گردانید و از آسمان آبی فرو فرستادیم و از هر نوع [گیاه] نیکو در آن رویانیدیم ١٠﴾
﴿و به راستی لقمان را حکمت دادیم که خدا را سپاس بگزار و هر که سپاس بگزارد تنها برای خود سپاس میگزارد و هر کس کفران کند در حقیقت خدا بی نیاز ستوده است ١٢﴾
﴿و انسان را در باره پدر و مادرش سفارش کردیم مادرش به او باردار شد سستی بر روی سستی و از شیر باز گرفتنش در دو سال است [آری به او سفارش کردیم] که شکرگزار من و پدر و مادرت باش که بازگشت [همه] به سوی من است ١٤﴾
﴿و اگر تو را وادارند تا در باره چیزی که تو را بدان دانشی نیست به من شرک ورزی از آنان فرمان مبر و[لی] در دنیا به خوبی با آنان معاشرت کن و راه کسی را پیروی کن که توبه کنان به سوی من بازمیگردد و [سرانجام] بازگشت شما به سوی من است و از [حقیقت] آنچه انجام میدادید شما را با خبر خواهم کرد ١٥﴾
﴿ای پسرک من نماز را برپا دار و به کار پسندیده وادار و از کار ناپسند باز دار و بر آسیبی که بر تو وارد آمده است شکیبا باش این [حاکی] از عزم [و اراده تو در] امور است ١٧﴾
﴿آیا ندانستهاید که خدا آنچه را که در آسمانها و آنچه را که در زمین است مسخر شما ساخته و نعمتهای ظاهر و باطن خود را بر شما تمام کرده است و برخی از مردم در باره خدا بی[آنکه] دانش و رهنمود و کتابی روشن [داشته باشند] به مجادله برمیخیزند ٢٠﴾
﴿و چون به آنان گفته شود آنچه را که خدا نازل کرده پیروی کنید میگویند [نه] بلکه آنچه که پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم آیا هر چند شیطان آنان را به سوی عذاب سوزان فرا خواند ٢١﴾
﴿و هر کس کفر ورزد نباید کفر او تو را غمگین گرداند بازگشتشان به سوی ماست و به [حقیقت] آنچه کردهاند آگاهشان خواهیم کرد در حقیقت خدا به راز دلها داناست ٢٣﴾
﴿آیا ندیدهای که خدا شب را در روز درمیآورد و روز را [نیز] در شب درمیآورد و آفتاب و ماه را تسخیر کرده است [که] هر یک تا وقت معلومی روانند و [نیز] خدا به آنچه میکنید آگاه است ٢٩﴾
﴿آیا ندیدهای که کشتیها به نعمت خدا در دریا روان میگردند تا برخی از نشانههای [قدرت] خود را به شما بنمایاند قطعا در این [قدرت نمایی] برای هر شکیبای سپاسگزاری نشانه هاست ٣١﴾
﴿و چون موجی کوه آسا آنان را فرا گیرد خدا را بخوانند و اعتقاد [خود] را برای او خالص گردانند و[لی] چون نجاتشان داد و به خشکی رساند برخی از آنان میانه رو هستند و نشانههای ما را جز هر خائن ناسپاسگزاری انکار نمیکند ٣٢﴾
﴿ای مردم از پروردگارتان پروا بدارید و بترسید از روزی که هیچ پدری به کار فرزندش نمیآید و هیچ فرزندی [نیز] به کار پدرش نخواهد آمد آری وعده خدا حق است زنهار تا این زندگی دنیا شما را نفریبد و زنهار تا شیطان شما را مغرور نسازد ٣٣﴾
﴿در حقیقت خداست که علم [به] قیامت نزد اوست و باران را فرو میفرستد و آنچه را که در رحم هاست میداند و کسی نمیداند فردا چه به دست میآورد و کسی نمیداند در کدامین سرزمین میمیرد در حقیقت خداست [که] دانای آگاه ٣٤﴾
﴿به نام خداوند رحمتگر مهربان. الف لام میم ١ این است آیات کتاب حکمت آموز ٢ [که] برای نیکوکاران رهنمود و رحمتی است ٣ [همان] کسانی که نماز برپا میدارند و زکات میدهند و [هم] ایشانند که به آخرت یقین دارند ٤ آنانند که از جانب پروردگارشان از هدایت برخوردارند و ایشانند که رستگارانند ٥ و برخی از مردم کسانیاند که سخن بیهوده را خریدارند تا [مردم را] بی[هیچ] دانشی از راه خدا گمراه کنند و [راه خدا] را به ریشخند گیرند برای آنان عذابی خوارکننده خواهد بود ٦ و چون آیات ما بر او خوانده شود با نخوت روی برمیگرداند چنانکه گویی آن را نشنیده [یا] گویی در گوشهایش سنگینی است پس او را از عذابی پر درد خبر ده ٧ در حقیقت کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند باغهای پر نعمت خواهند داشت ٨ که در آن جاودان میمانند وعده خداست که حق است و هموست شکست ناپذیر سنجیده کار ٩ آسمانها را بی هیچ ستونی که آن را ببینید خلق کرد و در زمین کوههای استوار بیفکند تا [مبادا زمین] شما را بجنباند و در آن از هر گونه جنبندهای پراکنده گردانید و از آسمان آبی فرو فرستادیم و از هر نوع [گیاه] نیکو در آن رویانیدیم ١٠ این خلق خداست [اینک] به من نشان دهید کسانی که غیر از اویند چه آفریدهاند [هیچ] بلکه ستمگران در گمراهی آشکارند ١١ و به راستی لقمان را حکمت دادیم که خدا را سپاس بگزار و هر که سپاس بگزارد تنها برای خود سپاس میگزارد و هر کس کفران کند در حقیقت خدا بی نیاز ستوده است ١٢ و [یاد کن] هنگامی را که لقمان به پسر خویش در حالی که وی او را اندرز میداد گفت ای پسرک من به خدا شرک میاور که به راستی شرک ستمی بزرگ است ١٣ و انسان را در باره پدر و مادرش سفارش کردیم مادرش به او باردار شد سستی بر روی سستی و از شیر باز گرفتنش در دو سال است [آری به او سفارش کردیم] که شکرگزار من و پدر و مادرت باش که بازگشت [همه] به سوی من است ١٤ و اگر تو را وادارند تا در باره چیزی که تو را بدان دانشی نیست به من شرک ورزی از آنان فرمان مبر و[لی] در دنیا به خوبی با آنان معاشرت کن و راه کسی را پیروی کن که توبه کنان به سوی من بازمیگردد و [سرانجام] بازگشت شما به سوی من است و از [حقیقت] آنچه انجام میدادید شما را با خبر خواهم کرد ١٥ ای پسرک من اگر [عمل تو] هم وزن دانه خردلی و در تخته سنگی یا در آسمانها یا در زمین باشد خدا آن را میآورد که خدا بس دقیق و آگاه است ١٦ ای پسرک من نماز را برپا دار و به کار پسندیده وادار و از کار ناپسند باز دار و بر آسیبی که بر تو وارد آمده است شکیبا باش این [حاکی] از عزم [و اراده تو در] امور است ١٧ و از مردم [به نخوت] رخ برمتاب و در زمین خرامان راه مرو که خدا خودپسند لافزن را دوست نمیدارد ١٨ و در راه رفتن خود میانه رو باش و صدایت را آهسته ساز که بدترین آوازها بانگ خران است ١٩ آیا ندانستهاید که خدا آنچه را که در آسمانها و آنچه را که در زمین است مسخر شما ساخته و نعمتهای ظاهر و باطن خود را بر شما تمام کرده است و برخی از مردم در باره خدا بی[آنکه] دانش و رهنمود و کتابی روشن [داشته باشند] به مجادله برمیخیزند ٢٠ و چون به آنان گفته شود آنچه را که خدا نازل کرده پیروی کنید میگویند [نه] بلکه آنچه که پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم آیا هر چند شیطان آنان را به سوی عذاب سوزان فرا خواند ٢١ و هر کس خود را در حالی که نیکوکار باشد تسلیم خدا کند قطعا در ریسمان استوارتری چنگ درزده و فرجام کارها به سوی خداست ٢٢ و هر کس کفر ورزد نباید کفر او تو را غمگین گرداند بازگشتشان به سوی ماست و به [حقیقت] آنچه کردهاند آگاهشان خواهیم کرد در حقیقت خدا به راز دلها داناست ٢٣ [ما] آنان را اندکی برخوردار میسازیم سپس ایشان را در عذابی پر فشار درمانده میکنیم ٢٤ و اگر از آنها بپرسی چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است مسلما خواهند گفت خدا بگو ستایش از آن خداست ولی بیشترشان نمیدانند ٢٥ آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداست در حقیقت خدا همان بینیاز ستوده[صفات] است ٢٦ و اگر آن چه درخت در زمین است قلم باشد و دریا را هفت دریای دیگر به یاری آید سخنان خدا پایان نپذیرد قطعا خداست که شکست ناپذیر حکیم است ٢٧ آفرینش و برانگیختن شما [در نزد ما] جز مانند [آفرینش] یک تن نیست که خدا شنوای بیناست ٢٨ آیا ندیدهای که خدا شب را در روز درمیآورد و روز را [نیز] در شب درمیآورد و آفتاب و ماه را تسخیر کرده است [که] هر یک تا وقت معلومی روانند و [نیز] خدا به آنچه میکنید آگاه است ٢٩ این[ها همه] دلیل آن است که خدا خود حق است و غیر از او هر چه را که میخوانند باطل است و خدا همان بلندمرتبه بزرگ است ٣٠ آیا ندیدهای که کشتیها به نعمت خدا در دریا روان میگردند تا برخی از نشانههای [قدرت] خود را به شما بنمایاند قطعا در این [قدرت نمایی] برای هر شکیبای سپاسگزاری نشانه هاست ٣١ و چون موجی کوه آسا آنان را فرا گیرد خدا را بخوانند و اعتقاد [خود] را برای او خالص گردانند و[لی] چون نجاتشان داد و به خشکی رساند برخی از آنان میانه رو هستند و نشانههای ما را جز هر خائن ناسپاسگزاری انکار نمیکند ٣٢ ای مردم از پروردگارتان پروا بدارید و بترسید از روزی که هیچ پدری به کار فرزندش نمیآید و هیچ فرزندی [نیز] به کار پدرش نخواهد آمد آری وعده خدا حق است زنهار تا این زندگی دنیا شما را نفریبد و زنهار تا شیطان شما را مغرور نسازد ٣٣ در حقیقت خداست که علم [به] قیامت نزد اوست و باران را فرو میفرستد و آنچه را که در رحم هاست میداند و کسی نمیداند فردا چه به دست میآورد و کسی نمیداند در کدامین سرزمین میمیرد در حقیقت خداست [که] دانای آگاه ٣٤﴾
↑ گرچه دستگاهها و آزمايشهاى علمى امروز نشان مىدهند كه جنين پسر است يا دختر؛ امّا علم خداوند ازلى و نامحدود است؛ علاوه بر اين، علم به «ما فِي الْأَرْحامِ» تنها مربوط به پسر يا دختر بودن جنين نيست، بلكه استعدادها، حالات، روحيّات، و صدها دانستنى ديگر را نيز شامل مىشود كه با هيچ دستگاه و آزمايش و امكانات بشرى، قابل دستيابى نيست. قرائتی، محسن، تفسیرنور،۱۳۸۳ش، ج۷،ص۲۹۴.
↑إِنَّمَا عِلْمُ الْغَيْبِ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ مَا عَدَّدَهُ اللهُ سُبْحَانَهُ بِقَوْلِهِ ( إِنَّ اللهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ) الْآيَةَ فَيَعْلَمُ سُبْحَانَهُ مَا فِي الْأَرْحَامِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَ قَبِيحٍ أَوْ جَمِيلٍ وَ سَخِيٍّ أَوْ بَخِيلٍ وَ شَقِيٍّ أَوْ سَعِيدٍ وَ مَنْ يَكُونُ فِي النَّارِ حَطَباً أَوْ فِي الْجِنَانِ لِلنَّبِيِّينَ مُرَافِقاً فَهَذَا عِلْمُ الْغَيْبِ الَّذِي لَا يَعْلَمُهُ أَحَدٌ إِلَّا اللهُ وَ مَا سِوَى ذَلِكَ فَعِلْمٌ عَلَّمَهُ اللهُ نَبِيَّهُ ((صلى الله عليه وآله)) فَعَلَّمَنِيهِ وَ دَعَا لِي بِأَنْ يَعِيَهُ صَدْرِي وَ تَضْطَمَّ عَلَيْهِ جَوَانِحِي ترجمه: علم غيب منحصر است به دانستن وقت قيامت و آنچه خداوند سبحان در گفتارش شمرده است در سوره لقمان آیه ۳۴... ولى غير از اينها پس علمى است كه خداوند به پيغمبر خود، صلّى اللهعليه و آله، ياد داد و او هم به من آموخت و دعاء كرد كه سينه من آنرا نگاهداشته و پهلوهايم احاطهاش نمايد (حفظ كرده آنرا ضبط نمايم). فيض الاسلام اصفهانى، على نقى، نهج البلاغه، ج۲، ص۳۹۸.
منابع
ابنالعربی، محمد بن عبدالله بن ابوبکر، احکام القرآن، بیروت، دار الجیل، ۱۴۰۸ق.
ثعلبی نیشابوری، احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
خرمشاهی، قوام الدین، «سوره لقمان»، در دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، تهران، دوستان-ناهید، ۱۳۷۷ش.
راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، بیروت، دار الشامیه، ۱۴۱۲ق.