سوره مؤمنون بیست و سومین سوره و از سورههای مکی قرآن است که در جزء ۱۸ قرآن جای دارد. این سوره به دلیل اشاره به ۱۵ صفت از صفات مؤمنان، مؤمنون نامیده شده است. رویگردانی از کار و سخن بیهوده، پیشتاز بودن در کارهای خیر، اشاره به داستان حضرت موسی(ع) و حضرت نوح(ع)، خلقت انسان و معاد از مباحث این سوره است.
آیات ۹۹ و ۱۰۰ درباره آرزوی کافران هنگام مرگ برای بازگشت به دنیا و انجام اعمال صالح از آیات مشهور سوره مؤمنون است. در فضیلت تلاوت این سوره آمده، فرشتگان الهی قاری این سوره را به راحتی و آسایش در روز قیامت و دستیابی به آنچه مایه چشم روشنی آنها هنگام نزول فرشته مرگ است، بشارت میدهند.
معرفی
نامگذاری
این سوره را مؤمنون نامیدهاند؛ چون با اشاره به رستگاری مؤمنان در نخستین آیه(قد افلح المؤمنون) آغاز میشود سپس به ۱۵ صفت از اوصاف آنان در ۱۶ آیه اشاره کرده است.[۱] برخی نیز این سوره را عبارت ابتدایی نخستین آیه «قد افلح» نامیدهاند.[۲]
ترتیب و محل نزول
سوره مؤمنون جزو سورههای مکی و در ترتیب نزول، هفتاد و چهارمین سورهای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مُصحَف، بیست و سومین سوره است[۳] و در جزء هجدهم قرآن جای دارد.
تعداد آیات و دیگر ویژگیها
سوره مؤمنون ۱۱۸ آیه، ۱۰۵۵ کلمه و ۴۴۸۶ حرف دارد و از نظر حجمی جزو سورههای متوسط و اندکی کمتر از نیم جزء قرآن است.[۴] ویژگی مهم این سوره را بیان سرانجام مؤمنان و کافران دانستهاند به همین دلیل واژه «فلاح» برای اشاره به رستگاری مؤمنان و عدم رستگاری کافران در آیات آغازین و پایانی این سوره استفاده شده است.[۵]
محتوا
علامه طباطبایی ایمان به خدا و روز قیامت، بیان صفات پسندیده مؤمنان و رذائل اخلاقی کافران، مژدهها و بیمهای خداوند به مؤمنان و کافران و بلاهایی نازل شده بر امتهای گذشته از دوران نوح(ع) تا عیسی(ع) را از مباحث اصلی سوره مؤمنون میداند.[۶]
تفسیر نمونه محتوای سوره مؤمنون را مجموعهای از درسهای اعتقادی و عملی و مسائل بیدارکننده و بیان خط سیر مؤمنان از آغاز تا پایان دانسته و موضوعات آن را در چند بخش زیر خلاصه کرده است:
بیان صفات پسندیده مؤمنان در ۱۶ آیه (آیات ۱ تا ۱۱ و ۵۷ تا ۶۱)؛
اشاره به نشانههای مختلف خداشناسی و آیات آفاقی و انفسی پروردگار در پهنه عالم هستی؛
برای دو آیه ۲ و ۷۶ سوره مؤمنون شأن نزول روایت شده است.
خشوع در هنگام نماز
در برخی روایات آمده است پیامبر(ص) هنگام نماز چشم به آسمان میدوخت تا اینکه آیه دوم سوره مؤمنون«الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ؛ همانان كه در نمازشان فروتنند» نازل شد پس از آن سر به پایین انداخت و دیده بر زمین دوخت.[۹]به گفته نویسنده تفسیر المیزانخشوع حالتی است قلبی و درونی. ولی این صفت قلبی به صورت مَجازی برای امور دیگر مثل اعضای بدن هم به کار میرود. چنانکه در آیه ۱۰۸ سوره طه گفته است که صداها در روز قیامت خاشع میشوند.[۱۰]
قحطی در اثر بیدینی
از ابن عباس روایت شده مسلمانان شخصی به نام ثمامة بن اثال را اسیر کرده، نزد پیامبر آوردند و او مسلمان شد و پس از آزادی به یمن برگشت و راه کاروانهای خواربار مکه را سد کرد که این کار او باعث قحطی در میان قریش شد و مجبور به خوردن عِلْهِز (مخلوطی از کُرْک و خون شتر)شدند.[یادداشت ۱]ابوسفیان نزد پیامبر(ص) آمد و گفت ای محمد به خدا و خویشاوندیمان سوگند مگر نه اینکه ادعا میکنی رحمة للعالمین هستنی؟ پیامبر جواب داد بلی. ابوسفیان گفت پدران ما را با شمشیر کشتی و پسران ما را با گرسنگی. در جواب این ادعای ابوسفیان آیه ۷۶ سوره مؤمنون « وَلَقَدْ أَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَكَانُوا لِرَبِّهِمْ وَمَا يَتَضَرَّعُونَ؛ و به راستى ايشان را به عذاب گرفتار كرديم و[لى] نسبت به پروردگارشان فروتنى نكردند و به زارى درنيامدند.» نازل شد و قحطی و گرسنگی را به بیدینی و استکبار آنها مرتبط دانست.[۱۱]
آیات اول تا هشتم این سوره برخی ازصفات و ویژگیهای مومنان را بیان کردهاست و بیانگر این واقعیت است که صفت ایمان آن گاه واقعی است که دارای آثار و لوازم مرتبط با خودش باشد تا بتوان از آن انتظار نتیجه مطلوبش را که همان فلاح و رستگاری داشت. [۱۲]در قرآن کریم یازده مورد كلمهى فلاح (رستگارى) با كلمهى «لَعَلَّ» (شايد) همراه است: «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» ولی در سه سوره به صورت حتمی ذکر شده ۱- سوره مؤمنون آیه ۱ (قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ) ۲- سوره اعلی آیه ۱۴ (قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّىٰ) ۳- سوره شمس آیه ۹(قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا) از مقايسه اين سه مورد با يكديگر، روشن مىشود كه ايمان و تزكيه داراى جوهر واحدى هستند. [۱۳] در روایتی از امام کاظم(ع) است که آیات یکم تا یازدهم سوره مومنون در باره پیامبر و امیرالمؤمنین و حضرت زهرا و امام حسن و امام حسین(ع) نازل شدهاست.[یادداشت ۲]در روایتی دیگر امام صادق(ع) از پدرانشن نقل کرده که امام علی (ع) پس از ولادت و خارج شدن همراه مادرش فاطمه بنت اسد از کعبه در نخستین دیدار با رسول خدا(ص) تبسمی کرد و به حضرت به عنوان رسول خدا سلام داد و آیات یکم تا یازدهم سوره مومنون را تلاوت کرد. [۱۴]
آنگاه نطفه را به صورت علقه درآورديم. پس آن علقه را [به صورت] مضغه گردانيديم، و آنگاه مضغه را استخوانهايى ساختيم، بعد استخوانها را با گوشتى پوشانيديم، آنگاه [جنين را در] آفرينشى ديگر پديد آورديم. آفرين باد بر خدا كه بهترين آفرينندگان است.
ملاصدرا در تفسیر قرآنش ادعا کرده که انسان بر دو عالَم هم از نظر علمی و هم از نظر قدرت بر دو عالَم تفوُّق و برتری دارد وی علم انسان را تقسیم به علم ظاهری و باطنی کرده و بر این باور است که او در پرتو این دو نوع علم به حقایق اشیاء علم تام دارد. ملاصدرا همچنین ظهور کامل قدرت انسان را در جهان آخرت دانسته که نتائج تلاش ها و کارهایش را در دنیا می بیند.[۱۵]
تفسیر نمونه ضمن تفسیر آیه و تشریح مراحل خلقت انسان براین باور است که تعبیر «ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ» نشانگر آن است که این مرحله با مراحل قبل (مرحله نطفه، علقه، مضغه، گوشت و استخوان) كاملًا متفاوت است مرحلهاى است مهم كه قرآن از آن سر بسته ياد كرده و تنها مىگويد: «سپس ما به آن آفرينش تازهاى داديم» و بلافاصله پشت سر آن میگوید: «فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ».اهميت اين مرحله واردشدن جنین به مرحله حيات انسانى است که حس و حركت پيدا مىكند، و به جنبش در مىآيد كه در روايات اسلامى از آن تعبير به مرحله «نفخ روح» (دميدن روح در كالبد) شده است.[۱۶]
آیات ۹۹ و ۱۰۰
«حَتَّیٰ إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ ﴿۹۹﴾ لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکتُ ۚ کلَّا ۚ إِنَّهَا کلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا ۖ وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَیٰ یوْمِ یبْعَثُونَ﴿۱۰۰﴾» ((کافران در جهل و غفلتند) تا آن گاه که وقت مرگ هر یک از آنها فرا رسد، در آن حال گوید: بارالها، مرا به دنیا بازگردانید.شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم!» (ولی به او میگویند:) چنین نیست! این سخنی است که او به زبان میگوید (و اگر بازگردد، کارش همچون گذشتهاست)! و پشت سر آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند!)
این آیات حال مشرکان و بدکاران را هنگام رویارو شدن با مرگ توصیف میکند.[۱۷] در این هنگام پردهها از دیدگان آنان کنار میرود و گویی سرنوشت خود را با چشم میبینند و واقف بر عواقب رفتار خود میگردند. به همین خاطر از پروردگار خود میخواهند تا آنها را به زندگی مجدد برگرداند تا کارهایشان را جبران کنند، اما قانون آفرینش چنین اجازهای را به هیچکس نمیدهد و راه بازگشتی وجود ندارد.[۱۸]علامه طباطبایی در المیزان دو احتمال درباره جملهای که انسان مشرک هنگام مرگ میگوید: «رب ارجعون لعلی اعمل صالحا فیما ترکت » ذکر کرده است. ۱- منظور اموالی است که در دنیا رها کردهاست و منظور از عمل صالح انفاق اموالش در راههای خیر و احسان و رضایت الهی است. ۲- منظور دنیایی است که رهایش کرده و منظور از عمل صالح نماز و روزه وحج و... و نیز عبادات مالی است. وی هم چنان احتمال نخست را خوب ولی ظهور احتمال دوم را بیشتر دانستهاست. [۱۹] نکته ظریفی در تفسیر نور در باره تقاضای بازگشت به دنیا ازسوی مشرکان است و آن این که تقاضاى بازگشت از سوى كفّار جدى است ولى قول آنان در مورد صالح شدن مشکوک است. چون از واژه (لَعَلِّي ) که به معنی شاید است استفاده کردهاند«لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ». [۲۰]
برزخ در لغت به معنای چیزی است که میان دو چیز قرار میگیرد و مانع رسیدن آن دو به هم میشود چنانچه در آیه ۲۰ سوره الرحمان به همین معناست بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا يَبْغِيَانِ ترجمه: و میان آن دو دریا(ی شور وشیرین) برزخ و فاصلهای است که تجاوز به حدود یکدیگر نمیکنند.) منظور از (وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ ترجمه: و در برابر آنها عالم برزخ است. این است که برزخ پیش روی آنها و در انتظار آنهاست و بر آنان احاطه دارد و منظور از برزخ همان عالم قبر یا عالم مثال است که انسان پس از مرگش تا قیامت در آن زندگی میکند. [۲۱]
آیه پایانی سوره
وَقُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ(ترجمه:و بگو: بارالها، بیامرز و ببخشای و تو بهترین بخشندگان عالم وجودی. )
آیه پایانی سوره دربردارنده مأموریت پیامبر(ص) از سوی خداوند است که همان دعای مؤمنان در دنیا را که در آیه ۱۰۹ بود بگوید إِنَّهُ كَانَ فَرِيقٌ مِنْ عِبَادِي يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ (ترجمه: آرى، گروهى از بندگان من مىگفتند: اى پروردگار ما، ایمان آورديم؛ ما را بيامرز، و بر ما رحمت آور كه تو بهترين رحمت آورندگانى.) وپیامبر(ص) با این دعا یادآور شود که پاداش مومنان در قیامت به پاس صبری که کردهاند رستگاری و سعادتمندی و کامیابی است. این آیه که پایان بخش سوره است در واقع تکرار مضمون همان آیه نخست سوره است که فرمود: قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ترجمه: به راستى كه مؤمنان رستگار شدند. [۲۲]
آیات الاحکام
فقها از برخی آیات سوره مؤمنون مانند آیه ۵، ۶، ۷، ۸ و ۵۱ برای استنباط احکام فقهی استفاده کردهاند.[۲۳] آیاتی که یا حکم شرعی در آن وجود دارد یا در فرآیند استنباط احکام مورد استفاده قرار میگیرند، آیات الاحکام خوانده میشوند.[۲۴] آیات الاحکام سوره مؤمنون درباره رعایت خضوع در نماز، حفظ عورت، حلیت منافع حیوانات و لزوم وفای به عهد است.
در فضیلت تلاوت سوره مؤمنون از پیامبر(ص) روایت شده هر کس این سوره را قرائت نماید فرشتگان الهی او را به راحتی و آسایش در روز قیامت و دستیابی به آنچه مایه چشم روشنی آنها هنگام نزول فرشته مرگ باشد، بشارت میدهند.[۲۵] از امام صادق(ع) نیز آمده است اگر کسی سوره مؤمنون را تلاوت کند خداوند آخر کار او را به سعادت و خوشبختی ختم میکند و اگر همواره در روزهای جمعه بر قرائت سوره مؤمنون مداومت ورزد جایگاه او در بهشت خواهد بود.[۲۶]
﴿آنگاه نطفه را به صورت علقه درآوردیم پس آن علقه را [به صورت] مضغه گردانیدیم و آنگاه مضغه را استخوانهایی ساختیم بعد استخوانها را با گوشتی پوشانیدیم آنگاه [جنین را در] آفرینشی دیگر پدیدآوردیم آفرین باد بر خدا که بهترین آفرینندگان است ١٤﴾
﴿و البته برای شما در دامها[ی گله درس] عبرتی است از [شیری] که در شکم آنهاست به شما مینوشانیم و برای شما در آنها سودهای فراوان است و از آنها میخورید ٢١﴾
﴿و اشراف قومش که کافر بودند گفتند این [مرد] جز بشری چون شما نیست میخواهد بر شما برتری جوید و اگر خدا میخواست قطعا فرشتگانی میفرستاد [ما]در میان پدران نخستین خود چنین [چیزی] نشنیدهایم ٢٤﴾
﴿پس به او وحی کردیم که زیر نظر ما و [به] وحی ما کشتی را بساز و چون فرمان ما دررسید و تنور به فوران آمد پس در آن از هر نوع [حیوانی] دو تا [یکی نر و دیگری ماده] با خانوادهات بجز کسی از آنان که حکم [عذاب] بر او پیشی گرفته است وارد کن در باره کسانی که ظلم کردهاند با من سخن مگوی زیرا آنها غرق خواهند شد ٢٧﴾
﴿و اشراف قومش که کافر شده و دیدار آخرت را دروغ پنداشته بودند و در زندگی دنیا آنان را مرفه ساخته بودیم گفتند این [مرد] جز بشری چون شما نیست از آنچه میخورید میخورد و از آنچه مینوشید مینوشد ٣٣﴾
﴿باز فرستادگان خود را پیاپی روانه کردیم هر بار برای [هدایت] امتی پیامبرش آمد او را تکذیب کردند پس [ما امتهای سرکش را] یکی پس از دیگری آوردیم و آنها را مایه عبرت [و زبانزد مردم] گردانیدیم دور باد [از رحمتخدا] مردمی که ایمان نمیآورند ٤٤﴾
﴿و اگر حق از هوسهای آنها پیروی میکرد قطعا آسمانها و زمین و هر که در آنهاست تباه میشد [نه] بلکه یادنامهشان را به آنان دادهایم ولی آنها از [پیروی] یادنامه خود رویگردانند ٧١﴾
﴿خدا فرزندی اختیار نکرده و با او معبودی [دیگر] نیست و اگر جز این بودقطعا هر خدایی آنچه را آفریده [بود] باخود میبرد و حتما بعضی از آنان بر بعضی دیگر تفوق میجستند منزه استخدا از آنچه وصف میکنند ٩١﴾
﴿شاید من در آنچه وانهادهام کار نیکی انجام دهم نه چنین است این سخنی است که او گوینده آن است و پشاپیش آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته خواهند شد ١٠٠﴾
﴿و بگو پروردگارا ببخشای و رحمت کن [که] تو بهترین ١١٨﴾
﴿به نام خداوند رحمتگر مهربان. به راستی که مؤمنان رستگار شدند ١ همانان که در نمازشان فروتنند ٢ و آنان که از بیهوده رویگردانند ٣ و آنان که زکات میپردازند ٤ و کسانی که پاکدامنند ٥ مگر در مورد همسرانشان یا کنیزانی که به دست آوردهاند که در این صورت بر آنان نکوهشی نیست ٦ پس هر که فراتر از این جوید آنان از حد درگذرندگانند ٧ و آنان که امانتها و پیمان خود را رعایت میکنند ٨ و آنان که بر نمازهایشان مواظبت مینمایند ٩ آنانند که خود وارثانند ١٠ همانان که بهشت را به ارث میبرند و در آنجا جاودان میمانند ١١ و به یقین انسان را از عصارهای از گل آفریدیم ١٢ سپس او را [به صورت] نطفهای در جایگاهی استوار قرار دادیم ١٣ آنگاه نطفه را به صورت علقه درآوردیم پس آن علقه را [به صورت] مضغه گردانیدیم و آنگاه مضغه را استخوانهایی ساختیم بعد استخوانها را با گوشتی پوشانیدیم آنگاه [جنین را در] آفرینشی دیگر پدیدآوردیم آفرین باد بر خدا که بهترین آفرینندگان است ١٤ بعد از این [مراحل] قطعا خواهید مرد ١٥ آنگاه شما در روز رستاخیز برانگیخته خواهید شد ١٦ و به راستی [ما] بالای سر شما هفت راه [آسمانی] آفریدیم و از [کار] آفرینش غافل نبودهایم ١٧ و از آسمان آبی به اندازه [معین] فرود آوردیم و آن را در زمین جای دادیم و ما برای از بین بردن آن مسلما تواناییم ١٨ پس برای شما به وسیله آن باغهایی از درختان خرما و انگور پدیدار کردیم که در آنها برای شما میوههای فراوان است و از آنها میخورید ١٩ و از طور سینا درختی برمیآید که روغن و نان خورشی برای خورندگان است ٢٠ و البته برای شما در دامها[ی گله درس] عبرتی است از [شیری] که در شکم آنهاست به شما مینوشانیم و برای شما در آنها سودهای فراوان است و از آنها میخورید ٢١ و بر آنها و بر کشتیها سوار میشوید ٢٢ و به یقین نوح را به سوی قومش فرستادیم پس [به آنان] گفت ای قوم من خدا را بپرستید شما را جز او خدایی نیست مگر پروا ندارید ٢٣ و اشراف قومش که کافر بودند گفتند این [مرد] جز بشری چون شما نیست میخواهد بر شما برتری جوید و اگر خدا میخواست قطعا فرشتگانی میفرستاد [ما]در میان پدران نخستین خود چنین [چیزی] نشنیدهایم ٢٤ او نیست جز مردی که در وی [حال] جنون است پس تا چندی در بارهاش دست نگاه دارید ٢٥ [نوح] گفت پروردگارا از آن روی که دروغزنم خواندند مرا یاری کن ٢٦ پس به او وحی کردیم که زیر نظر ما و [به] وحی ما کشتی را بساز و چون فرمان ما دررسید و تنور به فوران آمد پس در آن از هر نوع [حیوانی] دو تا [یکی نر و دیگری ماده] با خانوادهات بجز کسی از آنان که حکم [عذاب] بر او پیشی گرفته است وارد کن در باره کسانی که ظلم کردهاند با من سخن مگوی زیرا آنها غرق خواهند شد ٢٧ و چون تو با آنان که همراه تواند بر کشتی نشستی بگو ستایش خدایی را که ما را از [چنگ] گروه ظالمان رهانید ٢٨ و بگو پروردگارا مرا در جایی پربرکت فرود آور [که] تو نیکترین مهماننوازانی ٢٩ در حقیقت در این [ماجرا] عبرتهایی است و قطعا ما آزمایشکننده بودیم ٣٠ سپس بعد از آنان نسل[هایی] دیگر پدیدآوردیم ٣١ و در میانشان پیامبری از خودشان روانه کردیم که خدا را بپرستید جز او برای شما معبودی نیست آیا سر پرهیزگاری ندارید ٣٢ و اشراف قومش که کافر شده و دیدار آخرت را دروغ پنداشته بودند و در زندگی دنیا آنان را مرفه ساخته بودیم گفتند این [مرد] جز بشری چون شما نیست از آنچه میخورید میخورد و از آنچه مینوشید مینوشد ٣٣ و اگر بشری مثل خودتان را اطاعت کنید در آن صورت قطعا زیانکار خواهید بود ٣٤ آیا به شما وعده میدهد که وقتی مردید و خاک و استخوان شدید [باز] شما [از گور زنده] بیرون آورده میشوید ٣٥ وه چه دور است آنچه که وعده داده میشوید ٣٦ جز این زندگانی دنیای ما چیزی نیست میمیریم و زندگی میکنیم و دیگر برانگیخته نخواهیم شد ٣٧ او جز مردی که بر خدا دروغ میبندد نیست و ما به او اعتقاد نداریم ٣٨ گفت پروردگارا از آن روی که مرا دروغزن خواندند یاریم کن ٣٩ فرمود به زودی سخت پشیمان خواهند شد ٤٠ پس فریاد [مرگبار] آنان را به حق فرو گرفت و آنها را [چون] خاشاکی که بر آب افتد گردانیدیم دور باد [از رحمتخدا] گروه ستمکاران ٤١ آنگاه پس از آنان نسلهای دیگری پدیدآوردیم ٤٢ هیچ امتی نه از اجل خود پیشی میگیرد و نه باز پس میماند ٤٣ باز فرستادگان خود را پیاپی روانه کردیم هر بار برای [هدایت] امتی پیامبرش آمد او را تکذیب کردند پس [ما امتهای سرکش را] یکی پس از دیگری آوردیم و آنها را مایه عبرت [و زبانزد مردم] گردانیدیم دور باد [از رحمتخدا] مردمی که ایمان نمیآورند ٤٤ سپس موسی و برادرش هارون را با آیات خود و حجتی آشکار فرستادیم ٤٥ به سوی فرعون و سران [قوم] او ولی تکبر نمودند و مردمی گردنکش بودند ٤٦ پس گفتند آیا به دو بشر که مثل خود ما هستند و طایفه آنها بندگان ما میباشند ایمان بیاوریم ٤٧ در نتیجه آن دو را دروغزن خواندند پس از زمره هلاکشدگان گشتند ٤٨ و به یقین ما به موسی کتاب [آسمانی] دادیم باشد که آنان به راه راست روند ٤٩ و پسر مریم و مادرش را نشانهای گردانیدیم و آن دو را در سرزمین بلندی که جای زیست و [دارای] آب زلال بود جای دادیم ٥٠ ای پیامبران از چیزهای پاکیزه بخورید و کار شایسته کنید که من به آنچه انجام میدهید دانایم ٥١ و در حقیقت این امتشماست که امتی یگانه است و من پروردگار شمایم پساز من پروا دارید ٥٢ تا کار [دین]شان را میان خود قطعه قطعه کردند [و] دسته دسته شدند هر دستهای به آنچه نزدشان بود دل خوش کردند ٥٣ پس آنها را در ورطه گمراهیشان تا چندی واگذار ٥٤ آیا میپندارند که آنچه از مال و پسران که بدیشان مدد میدهیم ٥٥ [از آن روی است که] میخواهیم به سودشان در خیرات شتاب ورزیم [نه] بلکه نمیفهمند ٥٦ در حقیقت کسانی که از بیم پروردگارشان هراسانند ٥٧ و کسانی که به نشانههای پروردگارشان ایمان میآورند ٥٨ و آنان که به پروردگارشان شرک نمیآورند ٥٩ و کسانی که آنچه را دادند [در راه خدا] میدهند در حالی که دلهایشان ترسان است [و میدانند] که به سوی پروردگارشان بازخواهند گشت ٦٠ آنانند که در کارهای نیک شتاب میورزند و آنانند که در انجام آنها سبقت میجویند ٦١ و هیچ کس را جز به قدر توانش تکلیف نمیکنیم و نزد ما کتابی است که به حق سخن میگوید و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت ٦٢ [نه] بلکه دلهای آنان از این [حقیقت] در غفلت است و آنان غیر از این [گناهان] کردارهایی [دیگر] دارند که به انجام آن مبادرت میورزند ٦٣ تا وقتی خوشگذرانان آنها را به عذاب گرفتار ساختیم بناگاه به زاری درمیآیند ٦٤ امروز زاری مکنید که قطعا شما از جانب ما یاری نخواهید شد ٦٥ در حقیقت آیات من بر شما خوانده میشد و شما بودید که همواره به قهقرا میرفتید ٦٦ در حالی که از [پذیرفتن] آن تکبر میورزیدید و شب هنگام [در محافل خود] بدگویی میکردید ٦٧ آیا در [عظمت] این سخن نیندیشیدهاند یا چیزی برای آنان آمده که برای پدران پیشین آنها نیامده است ٦٨ یا پیامبر خود را [درست] نشناخته و [لذا] به انکار او پرداختهاند ٦٩ یا میگویند او جنونی دارد [نه] بلکه [او] حق را برای ایشان آورده و[لی] بیشترشان حقیقت را خوش ندارند ٧٠ و اگر حق از هوسهای آنها پیروی میکرد قطعا آسمانها و زمین و هر که در آنهاست تباه میشد [نه] بلکه یادنامهشان را به آنان دادهایم ولی آنها از [پیروی] یادنامه خود رویگردانند ٧١ یا از ایشان مزدی مطالبه میکنی و مزد پروردگارت بهتر است و اوست که بهترین روزیدهندگان است ٧٢ و در حقیقت این تویی که جدا آنها را به راه راست میخوانی ٧٣ و به راستی کسانی که به آخرت ایمان ندارند از راه [درست] سخت منحرفند ٧٤ و اگر ایشان را ببخشاییم و آنچه از صدمه بر آنان [وارد آمده] است برطرف کنیم در طغیان خود کوردلانه اصرار میورزند ٧٥ و به راستی ایشان را به عذاب گرفتار کردیم و[لی] نسبت به پروردگارشان فروتنی نکردند و به زاری درنیامدند ٧٦ تا وقتی که دری از عذاب دردناک بر آنان گشودیم بناگاه ایشان در آن [حال] نومید شدند ٧٧ و اوست آن کس که برای شما گوش و چشم و دل پدیدآورد چه اندک سپاسگزارید ٧٨ و اوست آن کس که شما را در زمین پدیدآورد و به سوی اوست که گرد آورده خواهید شد ٧٩ و اوست آن کس که زنده میکند و میمیراند و اختلاف شب و روز از اوست مگر نمیاندیشید ٨٠ [نه] بلکه آنان [نیز] مثل آنچه پیشینیان گفته بودند گفتند ٨١ گفتند آیا چون بمیریم و خاک و استخوان شویم آیا واقعا باز ما زنده خواهیم شد ٨٢ درست همین را قبلا به ما و پدرانمان وعده دادند این جز افسانههای پیشینیان [چیزی] نیست ٨٣ بگو اگر میدانید [بگویید] زمین و هر که در آن است به چه کسی تعلق دارد ٨٤ خواهند گفت به خدا بگو آیا عبرت نمیگیرید ٨٥ بگو پروردگار آسمانهای هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ کیست ٨٦ خواهند گفتخدا بگو آیا پرهیزگاری نمیکنید ٨٧ بگو فرمانروایی هر چیزی به دست کیست و اگر میدانید [کیست آنکه] او پناه میدهد و در پناه کسی نمیرود ٨٨ خواهند گفتخدا بگو پس چگونه دستخوش افسون شدهاید ٨٩ [نه] بلکه حقیقت را بر ایشان آوردیم و قطعا آنان دروغگویند ٩٠ خدا فرزندی اختیار نکرده و با او معبودی [دیگر] نیست و اگر جز این بودقطعا هر خدایی آنچه را آفریده [بود] باخود میبرد و حتما بعضی از آنان بر بعضی دیگر تفوق میجستند منزه استخدا از آنچه وصف میکنند ٩١ دانای نهان و آشکار و برتر است از آنچه [با او] شریک میگردانند ٩٢ بگو پروردگارا اگر آنچه را که [از عذاب] به آنان وعده داده شده است به من نشان دهی ٩٣ پروردگارا پس مرا در میان قوم ستمکار قرار مده ٩٤ و به راستی که ما تواناییم که آنچه را به آنان وعده دادهایم بر تو بنمایانیم ٩٥ بدی را به شیوهای نیکو دفع کن ما به آنچه وصف میکنند داناتریم ٩٦ و بگو پروردگارا از وسوسههای شیطانها به تو پناه میبرم ٩٧ و پروردگارا از اینکه [آنها] به پیش من حاضر شوند به تو پناه میبرم ٩٨ تا آنگاه که مرگ یکی از ایشان فرا رسد میگوید پروردگارا مرا بازگردانید ٩٩ شاید من در آنچه وانهادهام کار نیکی انجام دهم نه چنین است این سخنی است که او گوینده آن است و پشاپیش آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته خواهند شد ١٠٠ پس آنگاه که در صور دمیده شود [دیگر] میانشان نسبتخویشاوندی وجود ندارد و از [حال] یکدیگر نمیپرسند ١٠١ پس کسانی که کفه میزان [اعمال] آنان سنگین باشد ایشان رستگارانند ١٠٢ و کسانی که کفه میزان [اعمال]شان سبک باشد آنان به خویشتن زیان زده [و] همیشه در جهنم میمانند ١٠٣ آتش چهره آنها را میسوزاند و آنان در آنجا ترشرویند ١٠٤ آیا آیات من بر شما خوانده نمیشد و [همواره] آن را مورد تکذیب قرار نمیدادید ١٠٥ میگویند پروردگارا شقاوت ما بر ما چیره شد و ما مردمی گمراه بودیم ١٠٦ پروردگارا ما را از اینجا بیرون بر پس اگر باز هم [به بدی] برگشتیم در آن صورت ستمگر خواهیم بود ١٠٧ میفرماید [بروید] در آن گم شوید و با من سخن مگویید ١٠٨ در حقیقت دستهای از بندگان من بودند که میگفتند پروردگارا ایمان آوردیم بر ما ببخشای و به ما رحم کن [که] تو بهترین مهربانی ١٠٩ و شما آنان [=مؤمنان] را به ریشخند گرفتید تا [با این کار] یاد مرا از خاطرتان بردند و شما بر آنان میخندیدید ١١٠ من [هم] امروز به [پاس] آنکه صبر کردند بدانان پاداش دادم آری ایشانند که رستگارانند ١١١ میفرماید چه مدت به عدد سالها در زمین ماندید ١١٢ میگویند یک روز یا پارهای از یک روز ماندیم از شما گران [خود] بپرس ١١٣ میفرماید جز اندکی درنگ نکردید کاش شما میدانستید ١١٤ آیا پنداشتید که شما را بیهوده آفریدهایم و اینکه شما به سوی ما بازگردانیده نمیشوید ١١٥ پس والاستخدا فرمانروای برحق خدایی جز او نیست [اوست] پروردگار عرش گرانمایه ١١٦ و هر کس با خدا معبود دیگری بخواند برای آن برهانی نخواهد داشت و حسابش فقط با پروردگارش میباشد در حقیقت کافران رستگار نمیشوند ١١٧ و بگو پروردگارا ببخشای و رحمت کن [که] تو بهترین ١١٨﴾
↑دهخدا معانی دیگری نیز برای این واژه ذکر کرده است مانند: پشم شتر که با خون کَنِه مخلوط باشد. خون خشک که پشم شتر در آن کوبیده میشد و در قحطسالی ها خورده میشد. ماده شتر کلانسال که در آن اندکی قوّه باشد. گیاهی است که به بلاد بنی سُلَیم روید. دهخدا ذیل واژه علهز
↑ نازل شدن آیه یا آیاتی در شأن و فضیلت اهلبیت (ع) به معنای اختصاص داشتن آیات به آنان نیست بلکه اهلبیت(ع) به عنوان کاملترین مصداق هستند.