سید حسین طباطبائی بروجردی (۱۲۹۲ق-۱۳۸۰ق/ ۱۲۵۴ش-۱۳۴۰ش) از مراجع تقلید شیعه که هفده سال زعیم حوزه علمیه قم و پانزده سال مرجع عام شیعیان جهان بود.
اطلاعات فردی | |
---|---|
تاریخ تولد | صفر سال ۱۲۹۲ق |
محل زندگی | بروجرد، اصفهان، نجف، قم |
تاریخ وفات | شوال سال ۱۳۸۰ق |
محل دفن | مسجد اعظم |
شهر وفات | قم |
اطلاعات علمی | |
استادان | سید محمد باقر درچه ای • میرزا ابوالمعالی کلباسی • سید محمدتقی مدرس • آخوند کاشی • جهانگیرخان قشقایی • آخوند خراسانی • سیدمحمدکاظم یزدی • شریعت اصفهانی |
شاگردان | امام خمینی • گلپایگانی • منتظری • سیستانی • صافی گلپایگانی • فاضل لنکرانی • مکارم شیرازی • شبیری زنجانی |
اجازه روایت از | آخوند خراسانی • شیخ الشریعه اصفهانی • شیخ محمد تقی اصفهانی (آقا نجفی اصفهانی) • سید ابوالقاسم دهکردی اصفهانی • آقابزرگ تهرانی• علم الهدی ملایری. |
اجازه اجتهاد از | آخوند خراسانی • شیخ الشریعه اصفهانی • سید ابوالقاسم دهکردی |
تألیفات | جامع احادیث الشیعة • انیس المقلدین • صراط النجاة • توضیح المسائل • بیوت الشیعة • حاشیة علی وسائل الشیعة و… |
سایر | مرجع تقلید |
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی | |
سیاسی | حمایت از فلسطین • مخالفت با تغییر خط • مبارزه با بهاییت |
اجتماعی | حمایت از محرومان • تأسیس مراکز اسلامی در کشورهای مختلف • ایجاد بناهای مذهبی و علمی • اعزام مبلغ به خارج از ایران • رونق بخشیدن به حوزه علمیه قم • تلاش برای تقریب مذاهب اسلامی |
وبگاه رسمی | پایگاه اطلاعرسانی آیتالله بروجردی |
آیتالله بروجردی از شاگردان آخوند خراسانی بود که بعد از بازگشت از نجف در بروجرد ساکن شد. چند سال پس از درگذشت عبدالکریم حائری یزدی به دعوت مراجع ثلاث (حجت، خوانساری، صدر) به قم آمد و ریاست حوزه علمیه قم را بر عهده گرفت. پس از درگذشت سید ابوالحسن اصفهانی، بروجردی مهمترین مرجع شیعیان بود و در دهه ۱۳۳۰ش مرجع عام شیعیان محسوب میشد.
در دوران آیتالله بروجردی حوزه علمیه قم گسترش و تعداد طلاب افزایش زیادی یافت. با حمایتهای ایشان آثار حدیثی و فقهی متعددی احیاء و منتشر شد. مجموعه بزرگ جامع احادیث الشیعه تحت نظر او تدوین شد.
بروجردی به تقریب مذاهب اسلامی اهمیت میداد و در این راستا نمایندهای برای عضویت در دارالتقریب به مصر فرستاد. فتوای محمود شلتوت برای به رسمیت شناخته شدن فقه شیعه نزد اهل سنت نتیجه فعالیتهای آیتالله بروجردی بود.
اعزام مبلغ به مناطق مختلف ایران و خارج کشور، ایجاد مراکز بزرگ علمی و مذهبی، ساخت مساجد و مدارس در ایران و کشورهای مختلف، درخواست برای گنجاندن درس تعلیمات دینی در دوره ابتدایی مدارس ایران و… از مهمترین اقدامات دینی، سیاسی و اجتماعی او است.
زندگینامه
سید حسین بروجردی در صفر سال ۱۲۹۲ق در بروجرد به دنیا آمد. پدرش سید علی طباطبایی، از علمای شهر و مادرش سیده آغابیگم، دختر سید محمدعلی طباطبائی بود.[۱] نسب ایشان، با ۳۲ واسطه به امام حسن(ع) میرسد.[۲]
ازدواج
آیتالله بروجردی از همسر نخست خود، دو پسر و سه دختر داشت که همه در کودکی وفات کردند؛ جز یکی از دختران، به نام آغا نازنین که دو سال پس از ازدواج با عموزاده خود به نام بهاء الدین طباطبائی، هنگام زایمان، درگذشت.
ازدواج دوم ایشان با دختر حاج محمد جعفر روغنی اصفهانی بود که نتیجه این ازدواج دو دختر و دو پسر است.
همسر سوم آیتالله بروجردی نیز دختر سید عبدالواحد طباطبایی عموزاده ایشان بود.[۳]
فرزندان
- سید محمدحسن طباطبائی بروجردی در سال ۱۳۰۴ش در بروجرد متولد شد. نوشتن اکثر امور استفتائی آیتالله بروجردی به عهده ایشان بود. وی در سال ۱۳۵۶ش در قم از دنیا رفت و در صحن بزرگ حرم حضرت معصومه(س) دفن شد.
- سید احمد طباطبائی بروجردی در سال ۱۳۱۶ش در بروجرد متولد شد و در جوانی و در سال ۱۳۵۲ش در قم از دنیا رفت.
- آغا فاطمه احمدی طباطبایی، دختر بزرگ آیتالله بروجردی و همسر سید جعفر احمدی، بود که در سال ۱۳۷۲ش و در ۸۰ سالگی در قم درگذشت.
- آغا سکینه احمدی، دختر دوم ایشان است و در سال ۱۳۱۲ش به دنیا آمد. او همسر سید محمدحسین علوی طباطبایی بروجردی بود.
وفات
آیتالله سید حسین بروجردی در ۱۳ شوال ۱۳۸۰ق برابر با ۱۰ فروردین ۱۳۴۰ش،[۵] از دنیا رفت و پیکر ایشان تشییع و سپس با نظر آیتالله بهبهانی، محمدحسن طباطبائی بروجردی (فرزند آیتالله بروجردی)، بر جنازه پدرش نماز خواند و در مسجد اعظم به خاک سپرده شد.
در پی درگذشت آیتالله بروجردی، سفرا و نمایندگان کشورهای اسلامی ابراز همدردی کردند. کشورهای شوروی، آمریکا و انگلیس پرچمهای سفارتخانهها و کنسولگریهای خود را در ایران به نشانه احترام به صورت نیمه افراشته نگه داشتند.[۶]
وصیتنامه
وصیتنامه آیتالله بروجردی توسط حاج ملک صادقی، سر دفتر اسناد رسمی شماره ۸ قم نوشته شد و مفاد آن را خود دیکته کرد. آیتالله بروجردی ثلث ماترک خود را وقف کردند که تحت نظر اوصیا به مصرف عزاداری ایام تاسوعا و عاشورا برسد. همچنین قسمتهای مختلف موجودی بیت المال هریک جداگانه به مصرف مخصوص خود برسد و مورد هریک از این قسمتها تعیین شده است.
در وصیتنامه، بناها، از جمله ساختمان مدرسه خان که از طرف خود آیتالله بنا گردیده و ساختمان مغازههای پشت مدرسه وقف گردید. تولیت مسجد خان به عهده میرزا سید محمدحسن _فرزند ارشد_ واگذار شد. دستور پرداخت شهریه کلیه طلاب علوم دینی، تا دو ماه آینده در وصیتنامه صادر گردیده و همچنین دستور پرداخت وجوهی که همه ماهه بابت طلاب علوم دینی نجف اشرف حواله میشده، نیز داده شد. وی در وصیتنامه خود تکلیف کلیه امور شخصی، عمومی، مذهبی و حتی تکلیف اثاث منزل خویش را نیز تعیین کردند. بروجردی برای چهار فرزند و دو همسر باقی مانده خود نیز وصایایی صادر نمودند.[۷] چون بیشتر نکات وصیتنامه دارای جنبه خانوادگی بود انتشار متن آن را صلاح ندانستند.[۸]
به نقل از روزنامه کیهان در قسمتی از وصیتنامه اشاره شده بود که مابقی موجودی صندوق پس از پرداخت دیون صرف مخارج طلاب علوم دینی شود اما پس از محاسبه و رسیدگی دقیق به دفاتر معلوم شد که حضرت آیتالله در حدود ۶ میلیون ریال بدهکاری داشته در حالی که موجودی صندوق به نصف این رقم نیز بالغ نمیشد و بدین ترتیب حتی کفاف نیمی از دیون را نیز نمیداد.[۹]
محل دفن
آیتالله بروجردی وصیت کرد در محوطهای بین حرم حضرت معصومه(س) و مسجد اعظم دفن شود.[۱۰] مرقد آیت الله سید حسین بروجردی در ضلع غربی مسجد اعظم قرار دارد. بنابر نقل محمدجواد علوی بروجردی این مکان قبلاً خانه کوچکی به مساحت ۶۰ متر مربع بوده است که از مال شخصی آیت الله خریداری شده و بعد از مشخص نمودن محل دفن خود، باقی زمینها را وقف مسجدکردند. آیتالله بروجردی گفته بود: «ازآنجاکه این مکان راهروی ورود به حرم مطهر است، مرا در این مکان دفن کنید تا خاک کفش زوار، روی قبر من باشد.[۱۱]
حیات علمی
سید حسین بروجردی در ۷ سالگی وارد مکتبخانه شد و پدرش چون پیشرفت او را دید، وی را به حوزه علمیه نوربخش بروجرد برد.
وی در سال ۱۳۱۰ق برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت و در درس سید محمدباقر درچهای، ابوالمعالی کلباسی و سید محمدتقی مدرس شرکت کرد. ایشان در درس فلسفه آخوند کاشی و جهانگیرخان قشقایی نیز شرکت کرد.[۱۲]
بعد از چهار سال تحصیل در اصفهان، در ربیع الاول سال ۱۳۱۹ق به بروجرد مراجعت کرد.
تحصیل در نجف
سید حسین بروجردی در ۲۷ سالگی از بروجرد به نجف رفت و در درس آخوند خراسانی شرکت و نه سال از محضر درس ایشان استفاده کرد. دیگر اساتید ایشان در نجف سید محمدکاظم طباطبایی یزدی و شریعت اصفهانی بودند.
اقامت در نجف
در سال ۱۳۴۵ق رئیس اداره ثبت احوال بروجرد، شخصی بهایی را به معاونت خود منصوب کرد. همچنین مراسمی با حضور زنان برهنه، در سطح شهر به راه افتاده بود. این اخبار به گوش آیتالله بروجردی رسید، ایشان در اعتراض به این رفتار، قصد مسافرت به عتبات کرد؛ ولی فرماندار بروجرد مسئول اداره ثبت احوال را برکنار کرد. گرچه بعد از چند ماه بر اثر اعمال خلاف شرع مسئولین کشوری، به طرف عتبات رفته و در نجف ساکن گردید.[۱۳]
۱۲۵۴ | تولد |
۱۲۶۱ | آغاز تحصیل در مکتب خانه |
۱۲۷۱ | عزیمت به اصفهان و اقامت ده ساله |
۱۲۷۴ | ازدواج |
۱۲۸۱ | عزیمت به نجف اشرف و اقامت هشت ساله |
۱۲۸۲ | دریافت اجازه نامه از سید ابوالقاسم دهکردی |
۱۲۸۹ | دریافت اجازه نامه از آخوند خراسانی و شیخ الشریعة اصفهانی |
۱۲۸۹ | بازگشت به بروجرد به درخواست پدر |
۱۲۹۰ | مرگ پدر و کفالت برادران و خواهران |
۱۲۹۰ | درگذشت آخوند خراسانی |
۱۲۹۴ | مرگ «آغانازنین» دخترش |
۱۳۰۱ | مسافرت به مشهد و اقامت چند ماهه |
۱۳۰۶ | اعتراض به انتصاب فردی بهایی در ادارات بروجرد و ترک بروجرد به قصد نجف اشرف |
۱۳۰۶ | سفر حج و توقف ۸ ماهه در نجف و بازداشت در هنگام ورود به ایران و توقف صد روزه در تهران |
۱۳۱۱ | دوران پنج ساله فشار و اختناق رضاخان |
۱۳۱۳ | آغاز مرجعیت پس از درگذشت شیخ محمدرضا دزفولی از علمای خوزستان |
۱۳۱۸ | انتشار حاشیه وی بر عروه به عنوان رساله عملیه |
۱۳۲۳ | مسافرت به تهران جهت معالجه و توقف ۷۰ روزه |
۱۳۲۳ | عیادت محمدرضا پهلوی از وی در ۱۳ آذر |
۱۳۲۳ | عزیمت به قم در ۲۶ صفر به درخواست علما و اقامت در قم تا پایان عمر |
۱۳۲۵ | پیام به شاه درباره گنجاندن تعالیم دینی در مدارس ابتدایی |
۱۳۴۰ | درگذشت در ۱۱ شوال ۱۳۸۰ق/۱۰ فروردین |
در جریان تحصن علما در قم علیه اعمال رضاشاه پهلوی، علمای نجف تصمیم گرفتند اعتراض خود را به گوش رضاشاه برسانند، بنابراین آیتالله بروجردی و شیخ احمد شاهرودی را به نماینده خود انتخاب کردند تا با علمای قم دیدار کنند؛ اما مأموران شاه این دو را در قصر شیرین دستگیر کرده و به تهران منتقل کردند. وقتی رضاشاه به دیدار آیتالله بروجردی آمد، وی بعد از نصیحت شاه اعلام کرد قصد سفر به مشهد را دارد.
اقامت در مشهد
ایشان بعد از ماجرای دستگیری در قصر شیرین و انتقال به تهران، مستقیماً از تهران به سوی مشهد حرکت کرد و مدت ۸ماه در مشهد اقامت داشت. به درخواست آیتالله محمد کفائی (فرزند آخوند خراسانی) و آیتالله سید حسین طباطبایی قمی، شبها در مسجد گوهرشاد، نماز جماعت اقامه میکرد. [۱۴]
آیتالله بروجردی بعد از ۸ ماه تصمیم گرفت به بروجرد برگردد که در راه بازگشت در قم توقف کرد و عبدالکریم حائری یزدی، از ایشان خواست در قم بماند و تدریس کند. [۱۵]
بازگشت به بروجرد
اصرار طبقات مختلف بروجرد و درخواستهای مکرر از آیتالله بروجردی برای بازگشت به بروجرد، باعث شد ایشان تصمیم به بازگشت بگیرد.
سید حسین بروجردی در سال ۱۳۶۴ق برای معالجه از بروجرد به تهران آمد. در این هنگام چند نفر از فقهای سرشناس حوزه علمیه قم خصوصاً امام خمینی از آیتالله بروجردی جهت اقامت در قم و قبول مرجعیت شیعه و مدیریت حوزه دعوت کردند.[۱۶]
اقامت در قم
سرانجام ایشان در ۲۶ صفر ۱۳۶۴ق (۹ دی ۱۳۲۳ش)[۱۷]به-قم وارد قم شده و برخی علماء از جمله امام خمینی، سید محمد محقق داماد و مرتضی حائری برای نشان دادن اهمیت دروس ایشان و تشویق فضلا به حضور درآن دروس، همراه با شاگردان خود در مجالس درس ایشان حضور می یافتند.[۱۸]
همچنین سید صدرالدین صدر که در صحن حرم حضرت معصومه(س) اقامه نماز جماعت می کرد، جایگاه نماز خود را به آیتالله بروجردی واگذار کرد. سید محمد حجت کوهکمری، جایگاه تدریس خود را در اختیار وی قرار داد. سید محمدتقی خوانساری نیز برای احترام در درس ایشان شرکت میکرد.[۱۹]
آثار علمی
مجموعه تألیفات آیتالله بروجردی در دو بخش به زبان عربی و فارسی به بیش از بیست جلد میرسد و در چهار رشته رجال، حدیث، فقه و اصول فقه بوده و در فلسفه، منطق، عقائد و شعر هم، آثاری به وی نسبت داده شده است.[۲۰] مشهورترین اثر او جامع الاحادیث است که با نظارت آیتالله بروجردی و همکاری بیست تن از شاگردان او نگارش یافته است.[۲۱] فیشبرداری کتاب پس از هفت سال به پایان رسید و اسماعیل معزی ملایری، علیپناه اشتهاردی و محمد واعظزاده خراسانی آن را بازبینی کردند. باببندی کتاب هم توسط اسماعیل معزی ملایری صورت گرفت.[۲۲]
شاگردان
برخی شاگردان آیتالله سید حسین بروجردی عبارتند از:
- امام خمینی
- سید محمدرضا گلپایگانی
- سید رضا بهاءالدینی
- مرتضی مطهری
- سید محمد حسینی بهشتی
- حسینعلی منتظری
- محمدتقی بهجت
- نعمتالله صالحی نجفآبادی[۲۳]
- سید علی حسینی سیستانی
- علی صافی گلپایگانی
- لطفالله صافی گلپایگانی
- محمد فاضل لنکرانی
- ناصر مکارم شیرازی
- سید محمدعلی علوی گرگانی
- سید علی حسینی خامنهای
- سید موسی شبیری زنجانی
- جعفر سبحانی
- غلامرضا رضوانی[۲۴]
- اکبر هاشمی رفسنجانی
- سید محمدعلی روضاتی[۲۵]
- محمدصادق حائری شیرازی
- عزیزالله خوشوقت
- علی پهلوانی تهرانی
- یدالله دوزدوزانی
مرجعیت
اگر چه بسیاری از مردم و عدهای از بزرگان، در مدتی که آیتالله بروجردی در بروجرد بود، او را به عنوان مرجع تقلید خویش برگزیده بودند، دوره نخست مرجعیت ایشان بهطور رسمی، با انتشار رساله عملیه آغاز شد. مراجع محلی که با آیتالله بروجردی آشنایی داشتند، مقلدان خود را به او ارجاع میدادند.[۲۶]
یک سال پس از اقامت آیتالله بروجردی در قم و بعد از ارتحال آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی، اکثر مقلدان ایشان به آیتالله بروجردی رجوع کردند و بعد از رحلت آیتالله سید حسین طباطبایی قمی، آیتالله بروجردی، شهرت وی بیشتر شد.
اجازات
اجازه اجتهاد از محمدکاظم خراسانی، فتحالله غروی اصفهانی و سید ابوالقاسم دهکردی.
اجازه روایت از آخوند خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانی، محمدتقی آقا نجفی اصفهانی، سید ابوالقاسم دهکردی اصفهانی، آقابزرگ تهرانی و علم الهدی ملایری.
مقام علمی، روش تدریس
در اجازه اجتهادی که استادش آخوند خراسانی برایش صادر کرده او را کسی دانسته که به اوج اجتهاد مطلق نائل گشته و تمام مناصبی را که مجتهد مطلق حائز است. (مانند: فتوا دادن و قضاوت) برای او ثابت و تبعیت از او را بر مردم واجب و مخالفت با او را حرام دانسته است.[۲۷] [یادداشت ۱]
روش ایشان در تدریس علم اصول، ساده گویی و کوتاه کردن مطالب و اجتناب از مباحث زائد بود. ایشان همچون علمای سلف مثل شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی، شیخ طبرسی و علامه بحرالعلوم، در علوم اسلامی دارای جامعیت بود. در فقه شیوه ای استنباطی را به کار برد. علاوه بر این، به تتبع و جستجو در اقوال پیشینیان و نظریات قدما در فقه (چه شیعه و چه سنی) می پرداخت.
او در علم رجال روشی منحصر به فرد و ابتکاری داشت. سندهای احادیث کتاب کافی، تهذیب، استبصار و… را از متون آنها جدا کرده و با دقت مطالعه میکرد و این کار دستآوردهای ارزشمندی نصیب محققان میکرد.
ویژگیهای شخصی و اخلاقی
- اخلاص: او خدا را با تمام وجود باور کرده بود، هر وقت سخن از خدمات ایشان به میان میآمد، میگفت: «خلص العمل فان الناقد بصیر؛ عمل خود را خالص کن زیرا بازرس عمل بسیار بیناست.»[۲۸]
- اشتیاق به فراگیری علم: ایشان تا آخر عمر لحظهای دست از کسب علم و معرفت برنداشت. از ایشان نقل است که: «من از مطالعات علمی خسته نمیشوم؛ بلکه هرگاه از کارهای دیگر خسته میشوم، با مطالعات علمی خستگی خود را رفع میکنم.»[۲۹]
- سعه صدر: او در عین قدرت و توانایی، تملک نفس نشان داده؛ بیمهریهای مخالفان خود را با شرح صدر شگفتانگیزی نادیده میگرفت و از لغزشهای آنان صرف نظر میکرد و این خود یکی از عوامل بسیار مهم در سازمان یافتن ریاست کامل و بلامنازع برای او بود.[۳۰]
- اهتمام به دین: در آخرین روزهای عمرشان وقتی خبر دادند پرفسور موریس متخصص قلب، از پاریس برای معالجه ایشان به قم آمده است، ایشان را به حضور نپذیرفتند و از همراهان خواستند اتاق را مرتب کنند و شانهای به ایشان بدهند تا محاسن خود را مرتب کند و وقتی به ایشان عرض کردند؛ اشکالی ندارد؛ چون حال شما خیلی خوب نیست؛ گفته بود: «من امروز پیشوای مسلمین هستم، نباید در مقابل یک بیگانه به این حال باشم.»[۳۱]
- کظم غیظ: آیتالله بروجردی در امور دنیایی با خود عهد کرده بود، اگر عصبانی شود یک سال تمام روزه بگیرد و یک بار که عصبانی شد، یک سال تمام (به غیر از روزهای حرام) روزه گرفت.[۳۲]
- آرزوی شهادت: آیتالله سید محمد رضا گلپایگانی نقل میکند: «مرحوم آیتالله بروجردی بسیار اظهار تأسف می کردند، به سبب این که با فراهم شدن زمینه شهادت، این فیض بزرگ را درک نکردند و به مقام شهادت نایل نشدند.»[۳۳]
- روشنبینی: مرتضی مطهری میگوید: «یکی از مزایای برجسته آیتالله بروجردی که نماینده طرز تفکر روشن وی بود، علاقهمندی وی به تأسیس دبستانها و دبیرستانهای جدید تحت نظر سرپرستان متدین بود که دانش آموزان را هم علم بیاموزند و هم دین. ایشان دیانت مردم را در بیخبری و بیاطلاعی و بیسوادی جستجو نمیکرد؛ بلکه معتقد بود که اگر مردم عالم شوند و دین هم بهطور صحیح و معقول به آنها تعلیم گردد؛ هم دانا خواهند شد و هم متدین. آن مقداری که من اطلاع دارم، مبالغ زیادی از وجوه و سهم امام را اجازه داد که صرف تأسیس بعضی از دبیرستانها شود.»[۳۴]
- مؤمن حقیقی:
علامه طهرانی هنگام تشرف به قم پس از زیارت حضرت معصومه مقید به زیارت قبر او بوده و موقع حضور در کنار قبر آیتالله بروجردی دست بر قبر ایشان گذاشته و گفته است: «أشهد أنّک مؤمن حقّاً»[۳۵]
- حافظه قوی:
آیتالله بروجردی حتّی بر ادبیّات عرب تسلط داشت و أشعار ألفیّه ابنمالک و عبارات مغنیاللبیب و مطوّل را از حفظ میخواند. گاهی اوقات آقا شیخ قاسم نحوی در مجلس درس ایشان اشکال میکرد و ایشان در پاسخ یک خط از مغنی را از حفظ میخواندند.[۳۶]
اقدامات مذهبی و اجتماعی
حمایت از نیازمندان: در سالهای آخر حضور ایشان در بروجرد به علت جنگ دوم جهانی، قیمت آذوقه و مواد غذایی، افزایش پیدا کرده بود و مردم در تنگنا قرار گرفته بودند، از این رو همه بزرگان شهر را به خانه خود دعوت و تشویق کرد به بیچارگان کمک کنند و بیشترین کمک توسط شخص ایشان و از داراییهای پدری تأمین گردید. [۳۷]
تأسیس کارخانه برق: در زمان حضور ایشان، شهر بروجرد از نعمت برق محروم بود. با درایت و مدیریت ایشان و نیز پیگیری و حمایت برخی از خیرین متدین، این شهر، دارای کارخانه برق شد. [۳۸]
گسترش کیفی و کمی حوزه علمیه قم: با مدیریت ایشان تحولاتی از نظر سیاسی، اجتماعی در زمینه تألیف، تصنیف و ترجمه، چاپ کتب فقهی و… و همینطور در اداره حوزههای علمیه و سازماندهی آن پدید آمد.
نشر مجلات و کتب با محتوای دینی اسلامی: نخستین نشریات علمی حوزوی از جمله نشریه مکتب اسلام که توسط جمعی از فضلای خوش فکر و روشن اندیش منتشر می شد، با حمایت ایشان بود. [۳۹]
تجدید حیات حوزه علمیه بروجرد
ایجاد ابنیه بزرگ مذهبی و علمی: از جمله: مسجد اعظم قم، مدرسه نجف، مدرسه کربلا، مسجد بغداد، بیمارستان نجف، حسینیه و حمام سامرا، مدرسه کرمانشاه، مسجد بزرگ طرابلس لبنان، چهار مسجد بزرگ در آفریقا، قبرستان وادی السلام قم، مدرسه آیتالله بروجردی در قم، بیمارستان نکویی قم، مسجد و مرکز اسلامی هامبورگ آلمان، کتابخانه مدرسه نجف، کتابخانه مدرسه کرمانشاه و… [۴۰]
اعزام نماینده به خارج کشور
نام نماینده | محل استقرار | زمان فعالیت |
---|---|---|
محمد محققی لاهیجانی | آلمان - مرکز اسلامی هامبورگ | ۱۳۳۴ش. تا فوت آیتالله بروجردی |
مهدی حائری یزدی | آمریکا - واشینگتن | از حدود ۱۳۳۸ش. |
عبدالحسین فقیهی رشتی - سید محمدتقی طالقانی | عربستان | |
محمدتقی قمی | مصر - دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیة | |
سید صدرالدین بلاغی | انگلستان | |
محمد شریعت اصفهانی | پاکستان - کراچی | ۱۳۳۱ش. تا پایان عمر |
قبل از آیتالله بروجردی، بعضی از مراجع مانند: سید ابوالحسن اصفهانی نمایندگان و مبلغانی را به مناطقی مانند: هندوستان، زنگبار و مسقط میفرستادند؛ اما این اعزامها محدود و موقت و در مناسبتهای خاصی انجام میشد. اما آیتالله بروجردی نمایندگانی را به کشورهای مختلف فرستاد تا در آنجا اقامت گزینند و به فعالیت دینی مشغول شوند و در این راه به سرمایهگذاری کلان عنایت داشت.
برخی از این کشورها عبارتند از:
- آلمان با محوریت مرکز اسلامی هامبورگ: این مرکز از مهمترین مراکز اسلامی و شیعی در آلمان و اروپاست. عملیات ساخت این مرکز در سال ۱۳۳۲ ش. با حمایت مالی آیتالله بروجردی آغاز شد.[۴۱] و در سال ۱۳۳۴ش. محمد محققی لاهیجانی به عنوان نماینده آیتالله بروجردی و امام مسجد آغاز به کار کرد. پس از وفات آیتالله بروجردی و بازگشت محققی به ایران، فعالیت این مرکز ادامه یافت و همواره روحانیونی از ایران، مدیریت این مرکز را بر عهده داشتند. هماکنون نیز این مرکز دینی و فرهنگی در هامبورگ فعال است. امام جماعت و مدیر فعلی این مرکز، محمدهادی مفتح است.[۴۲]
- آمریکا: مهدی حائری یزدی فرزند شیخ عبدالکریم حائری یزدی تا پیروزی انقلاب در واشینگتن از طرف آیتالله بروجردی نماینده بود. وی علاوه بر تبلیغ در دانشگاه نیز تحصیل و تدریس میکرد.[۴۳][۴۴]
- عربستان: سیدمحمدتقی طالقانی آل احمد را در ۱۳۳۱ش برای سرپرستی شیعیان مدینه و پس از درگذشت او سید احمد لواسانی و بعد از استقرار در آن کشور و پیگیریهای بسیار، زمینه تأسیس مرکزی در شهر مدینه ایجاد کرده بود که به دلایلی متوقف شد.[۴۵] عبدالحسین فقیهی رشتی نیز به نمایندگی از آیتالله بروجردی، هر سال چندین ماه در مکه و مدینه به سر میبرد و علاوه بر بیان مسائل شرعی، به دریافت وجوه شرعی میپرداخت. او ۳۰ سال نماینده آیتالله بروجردی در امور حجاج بود.[۴۶]
- کویت: سیدزین العابدین کاشانی
- مصر: محمدتقی قمی از ۱۳۱۷ش با هدف تقریب مذاهب به قاهره رفت. ضمن تدریس زبان و ادبیات فارسی، برای معرفی تشیع تلاش میکرد. به همت وی و برخی علمای شیعی و سنی در ۱۳۲۷ش «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» تأسیس شد. آیتالله بروجردی، قمی را به عنوان نماینده خود در مصر و دارالتقریب تأیید کرد و به واسطه وی با شیوخ الازهر مکاتباتی داشت.[۴۷]
- انگلستان: سید صدرالدین بلاغی نماینده آیتالله بروجردی در نهضت ملی شدن نفت بود. وی پس از نهضت نفت به نمایندگی آیتالله بروجردی، عازم انگلستان شد و در آنجا به تبلیغ پرداخت.
- پاکستان: شیخ محمد شریعت اصفهانی فرزند شیخ الشریعه اصفهانی و داماد آقاضیاء عراقی بود. در زمان زعامت آیتالله بروجردی از نجف به ایران آمد. با سید محمدکاظم عصار و حسینعلی راشد مرتبط بود. در ۱۳۳۱ش به عنوان نماینده آیتالله بروجردی راهی کراچی شد[۴۸] و تا پایان عمر در آنجا ماند. در فروردین ۱۳۵۷ش درگذشت.[۴۹][۵۰]
تقریب مذاهب اسلامی
آیتالله بروجردی به تقریب و وحدت میان مذاهب اسلامی توجه داشت. مسائل بینالمللی و حملات بیگانگان به خاک مسلمین مانند: جنگ جهانی، تجزیه عثمانی، جنگ ایتالیا علیه لیبی، تأسیس اسرائیل، جنگ هند و پاکستان و.. در ایجاد تفکر تقریب نقش داشت.[۵۱] بروجردی نزد سید محمدباقر درچهای و شریعت اصفهانی تلمذ کرده است. این دو از حامیان اندیشه تقریب بودند.[۵۲]
اقدامات در جهت تقریب
- عنایت به فقه مقارن: آیتالله بروجردی به فقه مقارن در مسائل اختلافی اهمیت میداد و معتقد بود که مسائل فقهی نه تنها در سطح مذهب امامیه؛ بلکه باید در سطح همه مذاهب فقهی اسلامی بحث شود و ادله همه مذاهب منظور گردد.[۵۳]
بروجردی معتقد بود، فقه شیعه در حاشیه فقه اهل سنت است و با توجه به اینکه پرسشهای فقهی از ائمه با توجه به مسائل اهل سنت بوده، مراجعه به فتاوی رایج اهل سنت به فهم روایات کمک میکند.[۵۴] - اهتمام به درج روایات فقهی اهل سنت در کتاب جامع الاحادیث الفقهیه: این کتاب یک دوره کامل احادیث فقهی است که زیر نظر آیتالله بروجردی و به کوشش برخی شاگردان ایشان تألیف شد. وی تأکید داشت که در ذیل هر باب روایات اهل سنت نوشته شود؛ اگرچه بعداً به خاطر عکس العمل مخالفین، اظهار تردید کرد و در نهایت از این کار منصرف شد.[۵۵]
- ریشه یابی مسائل اختلافی: وی در ریشه یابی مسائل مورد اختلاف، حدود اتفاق و اختلاف در آن مسائل و زمان طرح آنها را از لحاظ تاریخی مشخص کرده؛ نخست نظر اهل بیت و سپس نظر اهل سنت را طرح میکرد و به بررسی این قبیل مباحث به صورت بحث علمی و نه جدال مذهبی میپرداخت.[۵۶]
- طرح یکسان کردن حج: در سالهای پایانی عمر وی حدیث حجة الوداع را برای ملک سعود که به ایران آمده بود، فرستاد. در طریق روایات حجة الوداع به نقل از اهل سنت دو نفر از امامان نیز ثبت گردیده و طبعاً برای شیعیان نیز حجت است و نظر به اینکه در کتب صحاح آمده میتواند نقطه وحدت در این مسئله بین فریقین باشد و سبب گردد که مسلمین در عمل حج یکسان عمل کنند.[۵۷]
- معرفی فقه شیعه به اهل سنت: آیتالله بروجردی کتاب «المبسوط» شیخ طوسی را به شیخ عبدالمجید سلیم از شیوخ الازهر و از اعضای دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیة اهدا کرد. وی اهتمام داشت که فقهای شیعه با روایات و مبانی فقهی اهل سنت آشنا شوند و از طرفی، اهل سنت نیز به روایات و فقه شیعه رجوع کنند و از آن مطلع شوند. این امر سبب شد تا بسیاری از اعضای دارالتقریب با فقه شیعه آشنا شدند تا جایی که برخی از بزرگان دانشگاه الأزهر در مصر -همچون عبدالمجید سلیم و شیخ محمود شلتوت- به جواز عمل کردن مطابق با فقه شیعه امامیه حکم دادند[۵۸] یا در پارهای مسائل مانند: شرط شهادت عدلین در طلاق، موافق شیعه فتوا دادند که در قانون مدنی مصر ثبت شد.[۵۹] در همان ایام وزارت اوقاف مصر کتاب «المختصر النافع» محقق حلی (م۶۷۶ق) را که یک دوره فقه فشرده است، با مقدمه وزیر اوقاف وقت، شیخ احمد حسن الباقوری چاپ کرد. الباقوری به ایران آمد و با آیتالله بروجردی دیدار کرد. مقدمه وی در باب تقریب فقهی و مشترکات فقهی فریقین است.[۶۰]
- حمایت از دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه: دارالتقریب در سال ۱۳۲۷ش از سوی جمعی از علمای اهل سنت و مذاهب مختلف و علمای شیعه و با کوشش محمدتقی قمی که سالها در لبنان و مصر اقامت داشت و با دبیرکلی وی شکل گرفت. اعضاء آن از اساتید الازهر مانند شیخ عبدالمجید سلیم، شیخ محمود شلتوت، شیخ ابوزهره، حسن البنا، و از علمای شیعه محمد حسین کاشف الغطاء در نجف، سید عبد الحسین شرف الدین و محمدجواد مغنیه در لبنان بودند. آیتالله بروجردی اهتمام ویژهای به دارالتقریب داشت تا جایی که در بستر مرگ نیز به اهمیت این طرح و لزوم تقویت آن تأکید نمود.[۶۱] او با هر گونه اهانت به خلفا و بزرگان اهل سنت، مخالف بود و این کارها را موجب تفرقه و عداوت در میان جوامع مسلمین میدانست.[۶۲]مطهری در تشریح نقش آیت الله بروجردی و حمایت او از تأسیس و توسعه دارالتقریب به نقل فتاوای علمای عامه در درس خارج فقه ایشان اشاره کرده و این که به همین منظور حاج شیخ محمدتقی قمی را به عنوان نماینده خود به مصر فرستاد تا به عنوان یک عالم شیعی در مرکز علمای اهل سنت – مصر – با رؤسای الازهر ارتباط داشته باشد.
عبدالمجید سلیم پس از دریافت نامهای از سوی بروجردی در پاسخش نوشت: «... همکاری شما را در این جهاد بزرگ خدایی، بسیار بزرگ میشمارم، زیرا شما با علم و دانش و مقام و نفوذی که در ایران و غیر ایران دارید، همیشه در راه اصلاح امر ملت اسلامی کار میکنید. فکر تقریب مذاهب اسلامی، از توجه و عنایت شما بسیار بهرهمند بوده از کمک ها و مساعدتهای پر ارزش شما در مناسبات مختلف برخوردار بوده است.»[۶۳]
فعالیتهای سیاسی
مخالفت با تغییر خط
برخی نقل کردهاند که آیتالله بروجردی در جلوگیری از تغییر خط در دوره رضاشاه نقش داشته است. بنابر این نقل، رضاخان به تقلید از آتاتورک تصمیم به تغییر خط گرفت و آیتالله بروجردی با این تصمیم به شدت مخالفت کرد:
- «هدف اینان از تغییر خط، دورکردن جامعه ما از فرهنگ اسلامی است، من تا زندهام، اجازه نمیدهم این کار را عملی کنند، به هر جا که میخواهد منتهی شود.»[۶۴]
مجلس مؤسسان و ممانعت از تغییر دین رسمی
در اردیبهشت ۱۳۲۸ش شاه میخواست به وسیله مجلس مؤسسان و از طریق بعضی تغییرات در قانون اساسی، اختیارات خود را گسترش دهد؛ البته این گونه شایع شده بود که شاه میخواهد به این بهانه، مذهب شیعه و دیانت اسلام را لغو و راه را برای رسمیت دادن به فرقة ضاله بهائی هموار کند.[۶۵]
در این شرایط شایعه شده بود که آیتالله بروجردی با تشکیل مجلس مؤسسان موافق است. به دنبال این مسئله، آیتالله خمینی و آیتالله سید محمد محقق (داماد)، آیتالله روح الله کمالوند خرمآبادی و آیتالله مرتضی حائری، نامهای به آیتالله بروجردی نوشتند: «چون منتشر است که راجع به مجلس مؤسسان بین حضرت مستطاب عالی و بعضی اولیاء امور مذاکراتی شده و بالنتیجه با تشکیل مجلس مؤسسان موافقت فرمودهاید… مستدعی است حقیقت آن انتشار را برای روشن شدن تکلیف شرعی اعلام فرمایید»؛ همچنین شایع شده بود که آیتالله بروجردی ضمن جواب کتبی نوشته بودند:
از علماء اعلام انتظار میرود در مواقعی که این قسم انتشارات مخالف واقع میشود، خودشان دفاع کنند. البته علاقهمندی به مصالح مملکت بر همه مشهود است، نهایت مقتضی نیست که هر اقدامی گوشزد عامه شود. برای اینکه مبادا تغییراتی در موارد مربوط به امور دینیه داده شود. تذکراتی مکرر دادهام، تا آنکه اخیراً ابلاغ نمودند که نه تنها در مورد مربوط به دیانت تصرفی نخواهد شد، بلکه در تحکیم و تشیید آن اهتمام خواهد شد. معذالک در تمام مجالسی که در اطراف این قضیه مذاکره شده که در بعضی از آن مجالس، عدهای از علماء اعلام حضور داشتند، کلمهای که دلالت یا اشعار به موافقت در این موضوع داشته باشد، از حقیر صادر نشده. چگونه ممکن است در چنین امور مهمی اظهار نظر نماییم با آنکه اطراف آن روشن نیست؟».
قائم مقام رفیع، مشاور شاه و دکتر اقبال، وزیر کشور از طرف شاه نزد آیتالله بروجردی آمدند، و صریحاً اطمینان دادند که دین رسمی تغییر نخواهد کرد و نهایتاً نیز به همان گرفتن اختیارات بیشتر برای شاه اکتفا شد.[۶۶]
ممانعت از اعدام آیتالله کاشانی
اگر چه در زمان ملی شدن صنعت نفت، میان آیتالله بروجردی و آیتالله کاشانی رابطه حسنهای برقرار نبود، پس از کودتای ۲۸ مرداد، آیتالله بروجردی مانع از محاکمه و اعدام آیتالله کاشانی شد.[۶۷][۶۸]
نهضت ملی شدن نفت
هرچند آیتالله بروجردی مانند سید محمدتقی خوانساری در نهضت ملی نفت سکوت کرد؛ اما از روحانیت خواست که مخالفت نکنند. از وی نقل شده است که:
- من در قضایایی که وارد نباشم و آغاز و پایان آن را ندانم و نتوانم پیشبینی کنم، وارد نمیشوم. این قضیه ملی شدن صنعت نفت را نمیدانم چیست، چه خواهد شد و آینده در دست چه کسی خواهد بود. البته روحانیت به هیچ وجه نباید با این حرکت مخالفت کند که اگر با این حرکت مردمی مخالفت کند و این حرکت ناکام بماند، در تاریخ ایران ثبت میشود که روحانیت سبب این کار شد؛ لذا به آقای بهبهانی و علمای تهران نوشتم که مخالفت نکنند.[۶۹]
در چند ماجرا مخالفین مصدق انتظار داشتند که آیتالله بروجردی علیه مصدق موضعگیری کنند،[۷۰] اما آیتالله بروجردی چنین نکرد و حتی اسنادی مبنی بر حمایت وی از دولت مصدق وجود دارد.[۷۱][۷۲]
تقابل و تعامل با فداییان اسلام
شیوه غیرمداخله جویانه آیتالله بروجردی با روش نواب صفوی و آیتالله کاشانی همسان نبود.[۷۳]نواب در کتاب راهنمای حقایق از مراجع میخواهد تا مرجعیت را به شرط آنکه صلاحیت این مقام را نداشته باشد، خلع کنند.[۷۴] در مقابل آیتالله بروجردی، روی خوش به فداییان نشان نمیداد. نخست با موعظه سعی در بازداشتن آنان داشت. سر درس مکرر میگفت:
- «اینان (فداییان اسلام) طلاب و سادات جوانی هستند، ناراحت و عصبانی، باید موعظه بشوند. من از آنها میخواهم که این کارها را دنبال نکنند. ما تحولات زیادی در عمرمان دیدهایم. جریان مشروطیت و… دیدیم که کارها چگونه شروع و به کجا ختم شد.»[۷۵]
طاهری خرمآبادی و محمد فاضل لنکرانی تأثیرپذیری فدائیان اسلام از آیتالله کاشانی را از عوامل اختلاف فدائیان با آیتالله بروجردی میدانند.[۷۶][۷۷] البته در جریان دستگیری سید حسین امامی، آیتالله بروجردی از وی حمایت و برای آزادیاش تلاش کرد. ایشان همچنین از کسانی که با شاه رابطه داشتند، قول گرفته بود که از شاه بخواهند حکم اعدام را امضا نکند. بروجردی پس از شنیدن خبر اعدام، متأثر و ناراحت شد و کارهای روزانه را تعطیل کرد و گفته بود «از ناراحتی حال هیچ کاری را ندارم»[۷۸]
مبارزه با بهاییت
در سال ۱۳۴۵ق رئیس اداره ثبت احوال بروجرد، شخصی بهایی را به معاونت خود منصوب کرد. همچنین مراسمی با حضور زنان برهنه، در سطح شهر به راه افتاده بود. این اخبار به گوش آیتالله بروجردی رسید و وی برای اعتراض؛ بروجرد را به مقصد عتبات عالیات ترک کرد. فرماندار بروجرد و دیگر مسئولین شهر، مسئول اداره ثبت احوال و معاونش را برکنار و تنبیه کردند و آیتالله بروجردی را به شهر برگرداندند؛ ولی وی بعد از چند ماه، بر اثر دلتنگی و اعمال خلاف شرع مسئولین کشوری، به طرف عتبات رفته و در نجف اشرف ساکن شد.
حمایت از فلسطین
موضع آیتالله بروجردی در قبال اشغال قدس، توسط متجاوزان صهیونیست، موضعی محکم بود.[۷۹] ایشان در سال ۱۳۲۷ش بیانیهای را در محکومیت صهیونیسم بینالملل و غاصبان فلسطین صادر کرد و در آن از مجاهدان فلسطینی با احترام یاد کرده و برای پیروزی آنها دعا کرد.[۸۰]
درخواست گنجاندن درس دینی در دوره ابتدایی
در پی اعلام دولت، برای اجرای لایحه تعلیمات اجباری در دوره ابتدایی، آیتالله بروجردی خواستار گنجاندن درس تعلیمات دینی در این دوره شد و نماینده خود، آقای فلسفی را مأمور مذاکره با دولت کرد.[۸۱]
پانویس
- ↑ سید علی طباطبایی در سال ۱۲۵۲ق در بروجرد متولد و در سال ۱۳۲۹ق وفات یافت و در مقبره جدش سید محمد دفن شد.
- ↑ دوانی، مفاخر، ج۱۲، صص۶۹ – ۹۵
- ↑ دوانی، مفاخر، ج۱۲، ص۵۳۸
- ↑ «مرجعیت امام پس از درگذشت آیتالله العظمی بروجردی»، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.
- ↑ حائری، روزشمار شمسی، ۱۳۸۶ش، ص۲۸.
- ↑ دوانی، مفاخر، ج۱۲، ص۵۳۲
- ↑ سایت پژوهشهای تاریخی، «وصیتنامه آیتالله بروجردی» به نقل از گودرزیانی، روزشمار 15 خرداد، ج ا، ص 51.
- ↑ پایگاه خبری روزهای بروجرد، گذری بر تاریخ (وصیتنامه آیتالله بروجردی).
- ↑ پایگاه خبری روزهای بروجرد، گذری بر تاریخ (وصیتنامه آیتالله بروجردی).
- ↑ سایت پژوهشهای تاریخی، «وصیتنامه آیتالله بروجردی» به نقل از گودرزیانی، روزشمار 15 خرداد، ج ا، ص 51.
- ↑ پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله العظمی بروجردی.
- ↑ تمری، ص۲۰
- ↑ سید حسین طباطبایی بروجردی، راسخون.
- ↑ سید حسین طباطبایی بروجردی، راسخون.
- ↑ سید حسین طباطبایی بروجردی، راسخون.
- ↑ واعظ زاده، ص۵۳
- ↑ https://www.todaytime.ir/events/134-ورود-حضرت-آیت-الله-سید-حسین-طباطبایی-بروجردی-
- ↑ علیآبادی، ص۴۴؛ مجله حوزه، ش ۲۳، ص۴۲
- ↑ علوی، صص۱۱۹ و ۱۲۰
- ↑ آثار و تالیفات آیةالله بروجردی.
- ↑ تبریزی، «جامع احادیث شیعه امتیازها و ضعفها و روش استفاده از آن»، ص۱۴۵.
- ↑ تبریزی، «جامع احادیث شیعه امتیازها و ضعفها و روش استفاده از آن»، ص۱۴۶–۱۴۷.
- ↑ فراتی، روحانیت و تجدد، ص۴۱۷
- ↑ «زندگینامه: غلامرضا رضوانی خمینی (۱۳۰۹ - ۱۳۹۲)»، سایت همشهری آنلاین.
- ↑ مهدوی، اعلام اصفهان، ۱۳۹۲ش، ج۴، ص۸۶۰و۸۶۱.
- ↑ علت بازگشت آیت الله بروجردی به زادگاهش/اشتیاق به فراگیری علم از ویژگی های مرجعیت شیعه، خبرگزاری شبستان.
- ↑ https://www.borna.news/بخش-اخبار-2/81200-متن-کامل-اجتهادنامه-آیت
- ↑ این عبارت، بخشی از حدیث قدسی است: «یا بن آدم! اکثر من الزاد فان الطریق بعید بعید، و جدد السفینه فان البحر عمیق و اخلص العمل فان الناقد بصیر بصیر و اَخِّر نومک الی القبر و فخرک الی المیزان و شهوتک الی الجنة و راحتک الی الاخرة…» (کلمة الله، تألیف سید حسن شیرازی ص۴۷۱)
- ↑ مجله حوزه، شماره ۴۳ و ۴۴، ص۲۶۲
- ↑ مرکز انتشارات، ص۳۰
- ↑ علوی، سید محمدحسین، خاطرات زندگانی آیتالله بروجردی، انتشارات اطلاعات، خرداد ۱۳۴۱، ص۳۶
- ↑ مجله حوزه، ش ۴۳ و ۴۴، صص۲۶۸ و ۶۶
- ↑ مرکز انتشارات، ص۲۸
- ↑ مطهری، ص۲۶۳
- ↑ http://nooremojarrad.com/دانشنامه/آیت_الله_العظمی_بروجردی
- ↑ http://nooremojarrad.com/دانشنامه/آیت_الله_العظمی_بروجردی
- ↑ سید حسین طباطبایی بروجردی، راسخون.
- ↑ سید حسین طباطبایی بروجردی، راسخون.
- ↑ سید حسین طباطبایی بروجردی، راسخون.
- ↑ سید حسین طباطبایی بروجردی، راسخون.
- ↑ تاریخچهء بنیانگذاری و مراحل بنای مرکز
- ↑ تاریخچهء بنیانگذاری و مراحل بنای مرکز
- ↑ رک: زندگی آیتالله العظمی بروجردی، ص۷۲
- ↑ خاطرات دکتر مهدی حائری یزدی، صص۴۱ و ۳۹ و ۲۸
- ↑ مجله حوزه، ش ۴۳–۴۴، ص۱۱۷
- ↑ هفته نامه نقش قلم (نشریه استان گیلان)، ۲۷ آبان ۱۳۶۹، مقاله محمدعلی فقیهی زاده گیلانی.
- ↑ جام شکسته، خاطرات حجت الاسلام معادیخواه، ج۲، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۴، ص۱۷۳
- ↑ تذکره علمای امامیه... ، ص۳۱۲.
- ↑ بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، سند ش۱۱۲۳، مورخ ۲۵۳۷/۱/۲۱.
- ↑ درباره شیخ محمدشریعت اصفهانی، راسخون.
- ↑ تطبیق اندیشه تقریب از منظر امام خمینی و آیتالله بروجردی، فصلنامه علمی-پژوهشی پژوهشنامه انقلاب اسلامی، سال دوم، ش ۵، زمستان ۹۱، ص۱۰۴
- ↑ وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیتالله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۱
- ↑ وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیتالله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۱
- ↑ وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیتالله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۱
- ↑ وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیتالله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۵
- ↑ وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیتالله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۲
- ↑ وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیتالله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۳.
- ↑ آذرشب، پیشینه تقریب، ۱۳۸۴ ش، صص۲۰۳–۲۰۴ و صص۱۷۴–۱۷۷؛ واعظزاده خراسانی، «مصاحبه با آیتالله واعظزاده خراسانی به مناسبت سالروز تأسیس دارالتقریب».
- ↑ وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیتالله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۳
- ↑ وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیتالله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۴
- ↑ آذرشب، پیشینه تقریب، ۱۳۸۴ ش، ص۱۸۲.
- ↑ وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیتالله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۵.
- ↑ آیتالله بروجردی و وحدت مسلمانان، سایت موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،https://psri.ir/?id=4s0gh5aztz
- ↑ چشم و چراغ مرجعیت: مصاحبههای ویژه مجله حوزه، با شاگردان آیتالله بروجردی، ص۲۹
- ↑ دوانی، مفاخر اسلام، ج۱۲، ص۲۴۲–۲۴۳
- ↑ محمدحسن رجبی (دوانی)، زندگینامه سیاسی امام خمینی (تهران: نشر مطهر) ص۱۴۲.
- ↑ مجله حوزه، شماره ۴۴–۴۳ (ویژه نامه آیتالله بروجردی)، مصاجبه با آیتالله صافی گلپایگانی
- ↑ حسین مکی؛ خاطرات سیاسی حسین مکی، چاپ اول، تهران ۱۳۶۸، صفحه ۵۷۲ تا ۵۷۶
- ↑ چشم و چراغ مرجعیت؛ مصاحبه با آیتالله سلطانی طباطبایی، ص۴۲
- ↑ علی رهنما، نیروهای مذهبی بر بستر حرکت نهضت ملی، ص۹۹۵–۹۹۹
- ↑ مجله حوزه، مصاحبه با واعظ زاده خراسانی، ش ۴۳–۴۴، ص۲۲۶
- ↑ احمدعلی رجائی و مهین سروری، اسناد سخن میگویند، ج۱، ص۳۳۹
- ↑ سیره عملی آیتالله العظمی بروجردی در ساحت سیاست، مجله علوم سیاسی، پاییز ۱۳۸۹، شماره ۵۱، ص۱۲۵
- ↑ نواب صفوی، راهنمای حقایق، ص۵۸
- ↑ علی رهنما، نیروهای مذهبی بر بستر حرکت نهضت ملی، ص۵۸
- ↑ حسن طاهری خرمآبادی، خاطرات آیتالله طاهری خرمآبادی، ج۱، ص۸۳–۸۴
- ↑ مجله حوزه، شماره ۴۳–۴۴، مصاحبه با آیتالله فاضل لنکرانی، ص۱۵۶
- ↑ چشم و چراغ مرجعیت، ص۱۰۳ و ۱۰۴
- ↑ دوانی، مفاخر، ج۱۲ ص۳۶۲
- ↑ منظورالاجداد، مرجعیت در عرصه اجتماع و سیاست، ۱۳۷۹ش، ص۴۵۷–۴۵۸.
- ↑ دوانی، خاطرات، صص۱۸۹–۱۹۱
یادداشت
- ↑ بلغ من حضیض التّقلید إلی اوج الاجتهاد المطلق فله کل المناصب الثّابته للمجتهد المطلق من الإفتاء و القضاء و غیرهما، و یجب علی النّاس اتّباع حکمه، و یحرم علیهم ردّه و نقضُه فانّه استخفاف بحکم الله تعالی.
منابع
- تمری، محمدرضا، شکوه شیعه، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۸۷ش.
- دوانی، علی، خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۷۶ش.
- دوانی، علی، مفاخر اسلام، بنیاد فرهنگی امام رضا (ع)، تهران.
- شیرازی، سید حسن، کلمه الله، بیروت، دار الصادق، ۱۳۸۹/۱۹۶۹.
- علیآبادی، محمد، الگوی زعامت، انتشارات هنارس.
- علوی، سید محمدحسین، خاطرات زندگانی آیتالله بروجردی، انتشارات اطلاعات تهران، ۱۳۴۱ش.
- مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، شکوه فقاهت، قم، ۱۳۷۹ش.
- مطهری، مرتضی، مزایا و خدمات آیتالله بروجردی، انتشارات صدرا، تهران، ۱۳۸۰ش.
- واعظ زاده خراسانی، محمد، زندگی آیتالله بروجردی، نشر مجمع تقریب مذاهب اسلامی، تهران، ۱۳۷۹ش.
- مجله حوزه، آثار و تالیفات آیةالله بروجردی، فروردین و اردیبهشت ۱۳۷۰ش، شماره ۴۳ و ۴۴.
- سایت آیتالله بروجردی.
- سید حسین طباطبایی بروجردی، راسخون، تاریخ درج مطلب: ۲۱ فروردين ۱۳۹۰، تاریخ بازدید: ۶ خرداد ۱۴۰۲.
- علت بازگشت آیت الله بروجردی به زادگاهش/اشتیاق به فراگیری علم از ویژگی های مرجعیت شیعه، خبرگزاری شبستان، تاریخ درج مطلب: ۱۰ فروردین ۱۴۰۰، تاریخ بازدید: ۶ خرداد ۱۴۰۲.
- آیتالله بروجردی و وحدت مسلمانان، سایت موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،https://psri.ir/?id=4s0gh5aztz
پیوند به بیرون
- دائره المعارف بزرگ اسلامی
- دانشنامه جهان اسلام
- سیره عملی آیتالله العظمی بروجردی در ساحت سیاست
- تصاویری از تشییع جنازه آیتالله بروجردی
- آیتالله بروجردی و حاج آقا روحالله
- آیتالله بروجردی به روایت دانشنامه ایرانیکا
- ویژگیهای مکتب قم و روش فقهی آیتالله بروجردی
- شاگردان آخوند خراسانی
- مدافعان تقریب مذاهب اسلامی
- مراجع تقلید قرن ۱۴ (قمری)
- مراجع تقلید ساکن قم
- مدفونان در حرم حضرت معصومه
- سادات حسنی
- رجالیان شیعه قرن ۱۴ (شمسی)
- رجالیان شیعه قرن ۱۴ (قمری)
- شاگردان سید محمدکاظم طباطبائی یزدی
- شاگردان جهانگیرخان قشقایی
- دانشآموختگان حوزه علمیه اصفهان
- دانشآموختگان حوزه علمیه نجف (پس از سال ۱۲۰۰ قمری)