سید احمد بن طاووس حلی

از ویکی شیعه
سید احمد بن طاووس حلی
فقیه و محدث شیعه
اطلاعات فردی
نام کاملسید جمال الدین احمد بن موسی ابن طاووس حلّی
نسبآل طاووس • سادات حسنی حسینی
زادگاهحله
تاریخ وفاتسال ۶۷۳ق
محل دفنحله
شهر وفاتحلّه
خویشاوندان
سرشناس
سید ابن طاووس(برادر) • سید عبدالکریم بن احمد حلی(فرزند)
اطلاعات علمی
استادانمحمد بن جعفر بن نمای حلیسید فخار بن معد موسوی • سید احمد بن یوسف بن احمد عریضی علوی حسینی • شیخ سدید الدین ابوعلی حسین بن خشرم
شاگردانعلامه حلیحسن بن داوود حلی
تألیفاتعین العبرة فی غبن العترةبناء المقالة الفاطمیة فی نقض الرسالة العثمانیة و ...
سایرابداع در نوع تقسیم‌بندی احادیث
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
اجتماعینقابت سادات علوی


سید جمال الدین احمد بن موسی ابن طاووس حلّی (۶۷۳ق.) ملقب به ابن طاووس و مشهور به فقیه اهل‌بیت(ع). وی از محدثین عصر خویش بود و نزد اساتیدی چون نجیب الدین ابن نما، شمس الدین فخار بن معد بن فخار موسوی، احمد بن یوسف بن احمد عریضی و... درس آموخت. از شاگردان سرشناس وی می‌توان به علامه حلّی و شیخ تقی الدین حسن بن داوود حلّی اشاره داشت. وی پس از برادرش سید بن طاووس، مدتی منصب نقابت شیعیان را بر عهده داشت.

تولد و خاندان

احمد بن موسی بن طاووس از آل طاووس در حله متولد شد.[۱] این خاندان به جهت داشتن علمای سرشناس، دارای پایگاه سیاسی و علمی در سده هفتم هجری در عراق بود.

در جهت انتساب این خاندان به طاووس در کتب تاریخی آمده است که جد هفتم ایشان ابوعبدالله محمد بن اسحاق بن محمد بن سلیمان بن داود، صورتی نیک و زیبا داشت امّا به سبب عدم همخوانی پاها و چهرۀ جذابش، در میان مردم به طاووس ملقب گردیده بود.[۲] در کتب تراجم از آل طاووس به نیکی یاد شده است و آنان را مردانی اهل علم و فضیلت و عرفان و با مجد و عظمت خوانده‌اند. رضی الدین علی معروف به سید بن طاووس در این باره می‌گوید:

«خداوند متعال ما را به وسیله پدران و نیاکان و مادرانی شرافت مند کرده است که همگی از دانش و دیانت و امانت بهرة تام و تمام داشته‌اند و مورد اعتماد کامل مردم بوده‌اند. همة مردم در مقابل شوکت آنان سر فرو آورده‌اند و ثناخوان ایشان بوده‌اند».[۳]

نسب

جد پدری احمد بن موسی با ۱۳ واسطه، امام حسن مجتبی(ع) و از جانب مادر از نوادگان شیخ طوسی است و به‌جهت اینکه از طرف جدّه خود ام کلثوم دختر امام سجاد(ع) به امام حسین(ع) پیوند می‌خورد،[۴] به ایشان «ذوالحَسَبَیْن» نیز می‌گویند،[۵] و به سادات حسنی حسینی مشهورند.

موسی بن طاووس از محدثان عصر خویش و همانند اجدادش در فقه و فقاهت شهره بود. وی چهار فرزند پسر به نام‌های شرف الدین محمد، عزالدین حسن، جمال الدین احمد و رضی الدین ابوالقاسم داشت. در میان فرزندان وی فقط نسل آخرین فرزند یعنی سید بن طاووس باقی مانده است و نسل طاووس فقط منحصر در سید بن طاووس است.[۶]

در میان فرزندان موسی بن طاووس دو تن به درجه‌های عالی علمی و معنوی دست یافتند که اتفاقاً هر دو هم به ابن طاووس اشتهار داشتند؛ یکی احمد بن موسی و دیگری رضی الدین ابوالقاسم علی معروف به سید بن طاووس.

فرزند

احمد بن طاووس فرزندی داشت که او هم به «ابن طاووس» مشهور شد. غیاث الدین ابوالمظفر عبدالکریم بن احمد (۶۴۸-۶۹۳ق) نیز همچون پدر در شمار فقهاء و ادباء عصر خویش بود. وی نیز همچون پدر، منصب نقابت را مدتی کوتاه بر عهده داشت. در مورد استعداد و هوش عجیب او سخن‌ها گفته شده است.[۷]

وفات

احمد بن موسی بن طاووس در سال ۶۷۳ق در حلّه درگذشت و در همان شهر به خاک سپرده شد.[۸] امروزه در محله «جباویین» حلّه مرقدی است که منسوب به او و زیارتگاه شیعیان بوده است.[۹]

البته برخی مرگ وی را شهادت قلمداد کرده‌اند اما افندی در این مورد چنین نگاشته است:

«یکی از فضلاء در کتابش نوشته است، این سید و برادرش رضی الدین علی به قتل رسیده و شهید شده‌اند، امّا شهادت آنها محل تأمل است، چرا که من در کتب علماء و اصحاب ندیده‌ام که نوشته باشند که این دو بزرگوار ولو با سمّ شهید شده‌اند.»[۱۰]

وجه تمایز

در میان عالمان شیعه، در مسائل فقهی و رجالی و در جایی که قرینه‌ای نیست هرگاه نامی از ابن طاووس آورده می‌شود، اشاره به احمد بن موسی دارد، که با لقب «فقیه اهل بیت(ع)» مشهور است؛ اما در کتب ادعیه، اگر ابن طاووس گفته شود، منظور رضی الدین علی ملقب به سید بن طاووس است.[۱۱]

زندگی علمی

احمد از اساتید برجسته زمان خویش آموخت و از برخی از ایشان اجازه روایت گرفت. برخی از ایشان عبارتند از:

  1. نجیب الدین ابن نما (متوفای ۶۴۵ق)[۱۲]
  2. شمس الدین فخار بن معد بن فخار موسوی (متوفای ۶۳۰ق)[۱۳]
  3. سید احمد بن یوسف بن احمد عریضی علوی حسینی[۱۴]
  4. شیخ سدید الدین ابوعلی حسین بن خشرم[۱۵]
  5. شیخ یحیی بن محمد بن یحیی بن فرج سوراوی[۱۶]

شاگردان

مجلس درس حلی، تحت‌تأثیر شخصیت برجسته علمی‌اش، محل آمد و شد شاگردان سرشناسی بود که در محضرش تلمذ کرده و اجازه روایت یافتند. از شاگردان مشهور وی، می‌توان به این اسامی اشاره کرد:[۱۷]

  1. علامه حلّی
  2. شیخ تقی الدین حسن بن داوود حلّی

ابداع روش جدید

احمد بن طاووس را باید از پیشقراولان ترقی و تجدد در علوم حساب کرد. وی با مطالعه دقیق در نوع تقسیم‌بندی احادیث که توسط قدماء درست شده بود، به اشکالات و ایرادات اساسی این گونه تقسیم‌بندی پی برد و با ایجاد یک تقسیم‌بندی جدید، شکلی منطقی به احادیث در میان امامیه داد، تا سره و ناسره آسانتر از یکدیگر شناخته شوند. پیشینیان خبر را به صحیح و غیر آن تقسیم می‌کردند، امّا احمد بن موسی احادیث را به چهار قسم صحیح، حسن، موثق و ضعیف تقسیم کرد، که هم اکنون این اصطلاح متداول و معمول است و سایر مصطلحات در این چهار قسم مندرج می‌باشد.[۱۸]

باید دانست که بسیاری از احادیث ضعیف طبق روش احمد بن موسی بن طاووس، در شمار احادیث صحیح به عقیده قدمای شیعه بود؛ چرا که معیار صحت در نزد ایشان وثوق و اعتماد به صدور حدیث از امام(ع) بود.

انقسام حدیث پس از احمد

پس از وی شاگردش علامه حلّی و سایر مجتهدین و محدثین شیعه، این انقسام را در میان علوم حدیثی رواج دادند تا در زمان بزرگواران مجلسی بقیه اقسام حدیث که در میان امامیه متداول است به این تقسیم بندی اضافه گردید. هم اکنون در تقسیم نهایی احادیث امامیه به غیر از چهارنوع ابداعی احمد بن موسی، مصطلحاتی مثل مرسل، مضمر، معضل، مسلسل، مضطرب، مدلّس، مقطوع، موقوف، مقبول و شاذ و... به آن اضافه شد.[۱۹]

مخالفت با روش جدید

ابداع این روش، به شدت از طرف عده‌ای از اخباریون آن زمان مورد انکار قرار گرفت. این مخالفت‌ها کار را به جایی رساند که اخباریون در انکار این تأسیس اصطلاح، به قدری افراط نمودند که اعتقاد پیدا کردند که دو بار دین منهدم شده است که یکی از آن موارد انهدام دین همین ابداع این تقسیم بندی جدید است.[۲۰]

تألیفات

احمد بن موسی آثار متنوعی در موضوعات کلام، اخلاق، رجال، فقه و حدیث تألیف کرد که تعدادی از آنها از بین رفته است.[۲۱] ابن‌داوود برای وی حدود ۸۲ اثر نام برده است.[۲۲]

  1. بشری المحققین، این کتاب فقهی در ۶ جلد نگاشته شده است.
  2. ملاذ علماء الامامیه، ۴ جلد در فقه.[یادداشت ۱]
  3. کتاب الکر
  4. الفوائد العده (الفرائد العده) در اصول فقه( به اعتقاد حسن انصاری کارشناس ومحقق حوزه تاریخ احتمالاً شرحی بر کتاب «العده فی اصول الفقه» شیخ طوسی در اصول است. https://ansari.kateban.com/post/5040)
  5. کتاب السهم السریع، در تحلیل مبایعه همراه با قرض.
  6. الثاقب المسخر علی نقض المشجر، در اصول الدین [یادداشت ۲]
  1. کتاب الروح، کتابی در نقض ابن ابی الحدید.
  2. شواهد القرآن.
  3. بناء المقالة الفاطمیة فی نقض الرسالة العثمانیة، این کتاب در نقض رساله عثمان جاحظ می‌باشد.
  4. المسائل، در اصول دین
  5. عین العبره فی غبن العترة، این کتاب در مورد آیات نازل‌شده در‌ شأن اهل بیت(ع) و در بطلان مذاهب غیر اهل بیت(ع) است. خوانساری در روضات الجنات[۲۳] در این باره نوشته است: در دیپاچه کتاب و غیر آن مکرراً کتاب را به شخصی بنام عبدالله بن اسماعیل نسبت می‌دهد که چنین اسمی در هیچ یک از طبقات علماء اصحاب شیعه یافت نمی‌گردد. بنابراین این کتاب در نهایت رعایت تقیه و حفظ هویت نگارنده تألیف شده است. نزد ما نسخه‌ای از این کتاب هست که شهید ثانی در ابتدای آن نوشته که این کتاب از تصانیف سید بزرگوار جمال الدین احمد بن موسی الطاووس است و انتساب آن به عبدالله بن اسماعیل بدین جهت است که همه عبد خداوند هستند و موسی بن طاووس هم، از نوادگان اسماعیل است.»
  6. زهرة الریاض و نزهة المرتاض.
  7. الاختیار فی ادعیة اللیل والنهار
  8. الازهار فی شرح لامیّة مهیار
  9. حل الاشکال فی معرفة الرجال
  10. دیوان شعر، پسرش سید عبدالکریم در بعضی از اجازاتش آن را نقل کرده است.

نقابت

برچیده شدن خلافت عباسی در سال ۶۵۶ق توسط هلاکوخان مغول، موجب شد احمد بن موسی و برادرش، با برخی رجال دولتی شیعه همچون ابن علقمی (متوفای ۶۵۶ق) و عزالدین ابوالفضل پیوند دوستی برقرار کنند.[۲۴]

گرچه این دو برادر در زمان خلافت عباسیان هرگز منصب نقابت را نپذیرفتند امّا پس از آن در زمان هلاکوخان مغول براساس مصالحی هر دو به این منصب پای نهادند.[۲۵]

با تدبیر عالمان شیعه حله، از جمله احمد و علی بن موسی بن طاووس مبنی بر پیوستن به ایل مغول، از هجوم آنها به حلّه جلوگیری شد.[۲۶] این اقدام نشانگر مصلحت‌اندیشی و آگاهی اینان به مسائل مهم روزگار خویش و انعطاف‌پذیری در برابر واقعیت است. احمد بن موسی مقام نقابت سادات علوی را در عراق و سورا، احراز کرد که ظاهراً پس از درگذشت برادرش رضی‌الدین سید بن طاووس بوده است.[۲۷]

در نگاه دیگران

احمد بن موسی در نظر دانشمندان شیعه، به زهد و تقوی اشتهار دارد و عظمت علمی و معنوی وی، مورد تحسین بوده است. شیخ تقی الدین حسن بن داوود حلّی، در مورد استاد خود چنین نگاشته است:

«احمد بن موسی ابن طاووس سرور پاک‌سرشت ما، امام معظم، فقیه اهل بیت(ع)، دانشمندی مصنف و مجتهد و پرهیزگارترین فضلای زمان خود بود... او علم رجال و روایت و تفسیر را چنان مورد تحقیق و بررسی قرار داده بود که فردی بر آن متصور نیست. او مرا بزرگ کرد و آموزش داد و نیکی‌ها درباره‌ام عنایت فرمود بیشتر فوائد این کتاب (رجال ابن داود) از اشارات و تحقیقات آن بزرگوار است. خدا بهترین پاداش نیکوکاران را به وی عطا فرماید».[۲۸]

شیخ عباس قمی درباره وی می‌نویسد:

«وبالجمله سید احمد بن طاووس شیخ الفقهاء و فقیه اهل بیت(ع) فاضل شاعر عالم صالح زاهد عابد با ورع، فقیه محدث مدقق، ثقه جلیل القدر، فخرالفقهاء سند الافاضل، جمال الدین ابوالفضائل صاحب تصانیف کثیره است.[۲۹]

شیخ حر عاملی در امل الآمل نوشته است:

«احمد بن طاووس عالمی فاضل، صالحی زاهد، عابدی با ورع و فقیهی محدث و ثقه بود وی در میان علماء از منزلت و‌شأن والایی برخوردار بود.»[۳۰]

سید محسن امین در کتاب اعیان الشیعه در مورد وی می‌نگارد:

«وی مجتهدی واسع العلم بود. او پیشوای فقهی، اصولی، ادبی و رجالی اهل فضل زمانش بود. او با ورعترین فرد زمانش و اجلّ بر اهل زمانه‌اش بود.»[۳۱]

اردبیلی در جامع الرواة،[۳۲] ابو علی حائری در منتهی المقال،[۳۳] مامقانی در تنقیح المقال،[۳۴] سید مصطفی حسینی تفرشی در نقد الرجال،[۳۵] و حتی خیر الدین زِرِکلی در اعلام مهمترین لقبی که در مورد وی از برخی مورخین نقل کرده «فقیه اهل بیت علیه‌السلام» و خودش نیز او را از فقیهان و محدثان امامیه قلمداد کرده است.[۳۶]

پانویس

  1. امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۱۸۹؛ قمی، الکنی والالقاب، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۳۴۱-۳۴۰.
  2. امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۱۸۹؛ قمی، الکنی والالقاب، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۳۴۱-۳۴۰.
  3. شهیدی گلپایگانی، راهنمای سعادت، ۱۳۸۲ش، ص۱۶.
  4. شهیدی گلپایگانی، راهنمای سعادت، ۱۳۸۲ش، ص۱۴.
  5. ابن‌طاووس، کشف المحجة یا فانوس، ص۲۹۴.
  6. امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۱۸۹؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۸، پاورقی ص۷۳.
  7. رک: قمی، الکنی والالقاب، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۳۴۱؛ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۸، ص۴۲.
  8. خویی، معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۳۴۴؛ خوانساری، روضات الجنات، ج۱، ص۶۸؛ حر عاملی، امل الآمل، ج۲، ص۲۹؛ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۱۸۹.
  9. بحرانی، لؤلؤة البحرین، ص۲۴۲؛ دوانی، مفاخر اسلام، ج۴، ص۱۶۶.
  10. افندی اصفهانی، ریاض العلماء، نشر مطبعة الخيام، ج۱، ص۷۵ – ۷۴.
  11. قمی، الفوائد الرضویه، ج۱، ص۳۹؛ رک: امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۱۹۰؛ معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۳۴۴؛ امل الآمل، ج۲، ص۲۹؛ زرکلی، الاعلام، ج۱، ص۲۴۷.
  12. امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۱۹۰.
  13. امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۱۹۰؛ خوانساری، روضات الجنات، ج۱، ص۶۶.
  14. امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۱۹۰.
  15. حر عاملی، امل الآمل، ج۲، ص۹۲.
  16. امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۱۹۰.
  17. خویی، معجم رجال، الحدیث، ج۲، ص۳۴۵؛ حر عاملی، امل الآمل، ج۲، ص۲۹؛ خوانساری، روضات الجنات، ج۱، ص۶۶؛ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۱۹۰.
  18. امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۱۹۰؛ خوانساری، روضات الجنات، ج۱، ص۶۶.
  19. امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۱۹۰؛ برای مطالعه بیشتر رجوع شود به کتاب علم الحدیث نوشته آقای کاظم مدیر شانه چی، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۲ ش.
  20. امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۱۹۰.
  21. خوانساری، روضات الجنات، ج۱، ص۶۶؛ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۱۹۰؛ خویی، معجم رجال الحدیث، ج۲،، ص۳۴۴، حر عاملی، امل الآمل، ج۲، ص۲۹.
  22. ابن‌داوود، رجال ابن داود، ص۴۶-۴۷.
  23. خوانساری، روضات الجنات، ج۱، ص۶۷.
  24. مجلسی، بحارالانوار، ج۷، ص۴۴.
  25. ابن‌عنبه، الفصول الفخریه، ص۱۳۲-۱۳۱.
  26. ابن‌فوطی، مجمع الآداب، ج۴، ص۵۰۸.
  27. بحرانی، لؤلؤة، البحرین، ص۲۳۸؛ افندی اصفهانی، ریاض العلماء، ج۱، ص۷۵.
  28. ابن‌داوود حلی، رجال ابن داود، ص۴۶.
  29. قمی، الفوائد الرضویه، ج۱، ص۳۹.
  30. حر عاملی، امل الآمل، ج۲، ص۲۹.
  31. امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۱۹۰.
  32. اردبیلی، جامع الرواه ج۱ ص۷۲.
  33. حائری، منتهی المقال، ج۱، ص۳۵۲.
  34. مامقانی، تنقیح المقال، ج۱، ص۹۷، شماره ۵۶۳.
  35. تفرشی، نقد الرجال، ص۳۵.
  36. زرکلی، الاعلام، ۱‍۹۸۰م، ج۱، ص۲۴۱.

یادداشت

  1. } صاحب الذریعه در الذریعه این کتاب را هم با عنوان «ملاذ العلما» (کتاب فقهی در ۴ جلد) الذریعه، ج۲۲، ص۱۹۲ و هم با عنوان «الملاذ» الذریعه، ج۲۰، ص۳۶۴ معرفی کرده است وظاهراً «ملاذ العلما» اسم کاملش است.
  2. حسن انصاری محقق حوزه تاریخ وفرهنگ معتقد است که معلوم نیست مراد از نقض المشجر چه کتابی بوده و تأليف چه کسی است؟.https://ansari.kateban.com/post/5040

منابع

  • ابن عنبه، جمال الدین احمد بن علی، الفصول الفخریه، به اهتمام سید جلال الدین محدث ارموی، نشر علمی و فرهنگی، تهران، ۱۳۶۳ش.
  • ابن فوطی شیبانی، کمال الدین ابوالفضل عبدالرزاق بن احمد، مجمع الآداب فی معجم الالقاب، تحقیق محمد کاظم، نشر مؤسسه الطباعه و النشر، تهران ۱۴۱۶ق، چاپ اول.
  • ابو علی حائری، منتهی المقال، مؤسسه آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، بیروت ۱۴۱۹ق
  • اردبیلی محمد بن علی، جامع الرواه، دارالاضواء، بیروت ۱۴۰۳ق.
  • امین، سید محسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۶ق.
  • بحرانی، یوسف بن احمد، لؤلؤة البحرین فی الاجازات و تراجم رجال الحدیث، تحقیق سید محمد صادق بحرالعلوم، دارالاضواء بیروت، ۱۴۰۶ق.
  • تقی الدین حسن بن علی بن داود حلی، کتاب الرجال، تحقیق سید محمد صادق بحرالعلوم، نشر مطبعه الحیدر به نجف ۱۳۹۲ق.
  • حر عاملی، امل الآمل، نشر دارالکتاب الاسلامی، قم، ۱۳۶۲ش.
  • حسینی تفرشی، سید مصطفی، نقد الرجال، قم، انتشارات الرسول المصطفی صلی الله علیه و آله، بی‌تا.
  • خویی ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الروات، بیروت ۱۴۱۳ق.
  • دوانی، علی، مفاخر اسلام، مرکز انتشارات اسناد انقلاب اسلامی تهران، ۱۳۷۸ش.
  • زرکلی، خیرالدین، الاعلام قاموس تراجم لاشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، بیروت ۱۳۸۹ق.
  • زرکلی، خیرالدین، الاعلام قاموس تراجم لاشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، ناشر: دار العلم للملايين، بیروت، چاپ پنجم، ۱۹۸۰م.
  • سید بن طاووس، علی بن موسی، کشف المحجه یا فانوس، ترجمه اسدالله مبشری، تهران، نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۸ش، چاپ اول.
  • شهیدی گلپایگانی، سید محمدباقر، راهنمای سعادت (ترجمه کشف المحجة)، تهران، نشر سعدی، ۱۳۸۲ش.
  • قمی، عباس، الکنی والألقاب، تهران، انتشارات کتابخانه صدر، ۱۳۶۸ش.
  • قمی، الفوائد الرضویه فی احوال علماء المذهب الجعفریه، ترجمه و تحقیق ناصر باقری بیدهندی، قم، نشر بوستان کتاب، ۱۳۸۵ش.
  • کمونه حسینی، عبدالرزاق، موارد الاتحاف فی نقباء الاشراف، نشر الآداب، ۱۳۸۸ق.
  • گلشن ابرار (خلاصه‌ای از زندگی اسوه‌های علم و عمل)، جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، زیر نظر پژوهشکده باقرالعلوم(ع) وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی، معروف، قم.
  • مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، انتشارات جهان، تهران بی‌تا.
  • مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، نشر مؤسسه وفا، بیروت ۱۴۰۳ق، چاپ سوم.
  • مدرس تبریزی، محمد علی، ریحانه الادب، نشر خیام، تهران، ۱۳۷۴ش.
  • موسوی خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، فی احوال العلماء و السادات، مطبعه الحیدریه، تهران، ۱۳۹۰ق.