آیه ۱۱۵ سوره بقره

از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از ۱۱۵ سوره بقره)
آیه ۱۱۵ سوره بقره
مشخصات آیه
نام آیهآیه ۱۱۵ سوره بقره
جزءاول
اطلاعات محتوایی
شأن نزولاعتراض یهودیان به تغییر قبله، عدم تشخیص قبله
مکان نزولمدینه
موضوعاعتقادی و فقهی
دربارهملکیت خدا بر همه جهان، نفی جسمانیت از خداوند
سایرعدم محدودیت در مکان و جهت عبادت


آیه ۱۱۵ سوره بقره به مالک بودن خدا بر تمامی جهان از شرق تا غرب عالم اشاره دارد. این آیه عبادت را محدود به جهت یا مکان خاصی نمی‌داند که با خراب کردن مساجد توسط ستمگران، انسان از انجام عبادت و یاد خدا بازماند. این آیه را بیان‌گر نفی جسمانیت از خدا دانسته‌اند و اینکه بر وسعت و شمول قدرت خدا اشاره دارد.

به باور مفسران، منظور از واژه‌های «المشرق» و «المغرب» در آیه ۱۱۵ سوره بقره اشاره به دو جهت خاص جغرافیایی نیست؛ بلکه این دو واژه تعبیری کنایی است که تمام جهات عالم را در برمی‌گیرد. مفسران همچنین درباره ارتباط این آیه با وجوب خواندن نماز به سمت قبله به این نکته اشاره کرده‌اند که توجه به قبله هرگز به معنای محدود کردن ذات خدا در سمت معینی نیست؛ بلکه از آنجا که انسان موجودی مادی است و در هر حال باید به سویی نماز بخواند، شارع برای اینکه وحدت و هماهنگی در صفوف پیدا شود و از هرج و مرج جلوگیری کند، دستور داده است به سمت کعبه نماز بخوانند.

درباره سبب نزول این آیه گفته شده پس از تغییر قبله از سمت بیت‌المقدس به سوی کعبه، یهودیان به این تغییر اعتراض کردند و آیه در جواب آنها نازل شد. همچنین گفته شده آیه درباره کسانی نازل شد که در تعیین سمت قبله دچار سرگردانی شده بودند.

نکات کلی

آیه ۱۱۵ سوره بقره را نمایانگر مالک بودن خدا بر تمامی جهان از شرق تا غرب عالم دانسته‌اند؛ به‌همین‌دلیل گفته شده انسان به هر سویی به قصد عبادت رو کند، خدا در آن آنجا حضور دارد و محدود به هیچ سمت و سویی نیست.[۱]

«وَ لِلَّهِ المَْشْرِقُ وَ المَْغْرِبُ فَأَینَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِیم؛ و مشرق و مغرب از آن خداست پس به هر سو رو کنید آنجا روی [به] خداست آری خدا گشایشگر داناست.»

سید محمدحسین فضل‌الله در تفسیر من وحی القرآن، این آیه را بیانگر یک حقیقت توحیدی می‌داند و آن حقیقت نفی جسمانیت از خداوند است. بر این اساس، خدا فوق مکان و زمان و مالک و خالق هر چیزی در این عالم است و محدود به مکانی خاص یا جهتی خاص نیست.[۲] در تفسیر من هدی القرآن نیز آمده است که این آیه اشاره به وسعت و شمول قدرت خدا بر تمامی جهان دارد و اینکه خدا بر عبادت بندگان خود آگاه است. به گفته او آنچه در این آیه مهم است به آن توجه شود، عبادت و دوری از گناهان است نه اینکه مردم به چه سمتی و سویی عبادت می‌کنند.[۳]

درباره ارتباط این آیه با آیات قبل گفته شده چون افراد ستمگر با خراب کردن مساجد قصد جلوگیری از نشر آموزه‌های دینی و بستن راه بندگی خدا را داشتند، خداوند به مؤمنان اطمینان و آرامش دادن که همه جای زمین، محل عبادت است[۴] و نباید از یاد خدا غافل شوند؛ چون مشرق و مغرب و تمام جهات عالم، ملک اوست و آنجا حضور دارد.[۵] همچنین این آیه را در ارتباط با آیات قبلی سوره بقره دانسته‌اند که از تعیین قبله در جهت خاصی سخن گفته‌اند.[۶]

شأن نزول

درباره سبب نزول آیه ۱۱۵ سوره بقره چند نظر ارائه شده است:

  • درباره تغییر قبله: در چند کتاب تفسیری از ابن عباس روایت شده که پس از تغییر قبله از بیت‌المقدس به کعبه، یهودیان به آن اعتراض کردند و آن را امری غیرممکن برشمردند؛ به‌همین‌دلیل این آیه نازل شد و به آنان پاسخ داد که شرق و غرب عالم از آن خداست[۷]
  • عدم تشخیص قبله: از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده که پیامبر(ص) گروهی از مسلمانان را به یکی از میدان‌های جنگ فرستاد. هنگام شب آنان نتوانستند جهت قبله را بشناسند؛ به‌همین‌دلیل هر گروهی به سمتی نماز خواند. پس از طلوع آفتاب همگی دریافتند که به سمتی غیر از قبله، نماز گزارده‌اند. آنان از پیامبر(ص) درباره این ماجرا سوال کردند و آیه فوق نازل شد و به آنها اعلام کرد که نمازهایشان صحیح بوده است.[۸]
  • نماز‌های مستحبی: در بعضی ازتفاسیر گفته شده این آیه درباره نماز مستحبی نازل شده که هرگاه انسان در حال حرکت است، می‌تواند به هر سویی آن را بخواند؛ ولی در نمازهای واجب فقط باید به سمت کعبه ادای فریضه کرد.[۹]

در تفسیر نمونه بر این نکته تأکید شده که هیچ مانعی برای پذیرفتن همه شأن نزول‌های گفته شده برای آیه وجود ندارد و می‌توان مفهوم آیه را به صورت یک حکم کلی در نظر گرفت که احکام گوناگونی از آن استخراج می‌شود. علاوه بر اینکه هیچ آیه‌ای اختصاص به مورد شأن نزول خود ندارد و ممکن است شامل مصادیق گوناگونی شود.[۱۰]

منظور از مشرق و مغرب

درباره اینکه منظور از مشرق و مغرب در آیه ۱۱۵ سوره بقره چیست، چند نظر از سوی مفسران ارائه شده است. علامه طباطبایی اشاره به مشرق و مغرب را در این آیه به معنای حقیقی آن نمی‌داند تا شامل سایر جهات نشود؛ بلکه به گفته او چون سایر جهات از این دو جهت شناخته می‌شود، در آیه به دو واژه مشرق و مغرب اشاره شده است.[۱۱] در تفسیر نمونه نیز این عبارت را اشاره به دو سمت خاص نمی‌داند؛ بلکه آن را عبارتی کنایی دانسته که شامل تمام جهات عالم می‌شود.[۱۲] همچنین محمدجواد مغنیه در تفسیر الکاشف با اشاره به طلوع خورشید و ماه از سمت مشرق و غروب آنها در مغرب، می‌گوید چون هیچ مکانی در زمین نیست مگر آنکه خورشید و ماه در آن پدیدار می‌شود؛ بنابراین اشاره به مشرق و مغرب در این آیه در اصل اشاره به همه جای زمین است.[۱۳]

طبرسی نیز در تفسیر مجمع البیان ذیل فراز «وَ لِلَّهِ المَْشْرِقُ وَ المَْغْرِبُ» به چند نظر اشاره کرده است؛ ازجمله ملکیت خدا بر مشرق و مغرب، به وجود آوردن مشرق و مغرب توسط خدا و طلوع خورشید از مشرق و غروب آن در مغرب به‌وسیله خدا.[۱۴]

چرایی توجه به قبله

درباره آیه ۱۱۵ سوره بقره، این پرسش را طرح کرده‌اند که اگر به هر سو رو کنیم، خدا آنجا حضور دارد، پس آیا فرد مکلف، در انتخاب قبله اختیار دارد به هر جهتی که خواست نمازش را بجا آورد و لازم نیست حتما به سمت کعبه بایستد؟[۱۵] در جواب این سؤال گفته‌اند، توجه به قبله هرگز به معنای محدود کردن ذات خدا در سمت معینی نیست؛ بلکه از آنجا که انسان یک موجود مادی است، در هر حال باید به سویی نماز بخواند و شارع برای اینکه وحدت و هماهنگی در صفوف پیدا شود و از هرج و مرج جلوگیری کند، دستور داده است به سمت کعبه نماز بخوانند.[۱۶]

درباره توسعه قبله بر این نکته نیز تأکید شده که اگر کسی از پیدا کردن کعبه ناتوان شد و برای او احتیاط (خواندن نماز به همه جهات) نیز ممکن نبود، می‌تواند به هر سویی نماز بخواند. علاوه بر اینکه نمازهای مستحب را نیز می‌توان به همه جهات خواند.[۱۷] همچنین گفته شده توسعه در قبله مسلمانان نشان از علم و گشایشگری خداوند دارد؛ زیرا اگر برای خواندن دعا و نمازهای مستحبی نیز مانند نمازهای واجب بر استقبال به قبله سخت‌گیری می‌شد، مشکلات زیادی برای مردم پیش می‌آمد و ممکن بود مردم کمتر به عبادت بپردازند، به همین منظور خدا از روی لطف خود چنین وسعتی را برای مردم قرار داد.[۱۸]

پانویس

  1. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۲۵۸-۲۵۹؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۴۱۵؛ مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۱۸۵.
  2. فضل‌الله، من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۱۸۴.
  3. مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۲۴۱.
  4. صادقی تهرانی، الفرقان، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۱۰۶.
  5. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ۳۶۴؛ مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۱۸۵.
  6. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۴۱۴.
  7. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۳۶۳؛ محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات، ۱۳۶۱ش، ص۳۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۴۱۳.
  8. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۴۱۳.
  9. قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۵۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۳۶۳.
  10. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۴۱۳-۴۱۴.
  11. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۲۵۹.
  12. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۴۱۴.
  13. مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۱۸۵.
  14. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ۳۶۴.
  15. مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۱۸۵-۱۸۶.
  16. رضایی اصفهانی، تفسیر قرآنی مهر، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۳۷۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۴۱۵.
  17. مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۱۸۵-۱۸۶.
  18. رضایی اصفهانی، تفسیر قرآنی مهر، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۳۷۵.

منابع

  • رضایی اصفهانی، محمدعلی، تفسر قرآن مهر، قم، پژوهش‌های تفسیر و علوم قرآن، ۱۳۸۷ش.
  • صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن، قم، فرهنگ اسلامی، ۱۴۰۶ق.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۱ش.
  • فضل‌الله، محمدحسین، من وحی القرآن، بیروت، دارالملاک، ۱۴۱۹ق.
  • قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، دارالکتاب، ۱۳۶۳ش.
  • محقق، محمدباقر، نمونه بینات در شأن نزول آیات، تهران، نشر اسلامی، ۱۳۶۱ش.
  • مدرسی، محمدتقی، من هدی القرآن، تهران،‌ دار محبی الحسین، ۱۴۱۹ق.
  • مغنیه، محمدجواد، الکاشف فی تفسیر القرآن، تهران، دارالکتاب الاسلامی، ۱۴۲۴ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش.