آیه صلح: تفاوت میان نسخهها
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز تمیزکاری |
|||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
==نسخ آیه== | ==نسخ آیه== | ||
برخی از [[مفسر|مفسران]] با استناد به [[روایات|روایاتی]] از [[ابن عباس]]، ابن منذر و ابن مردویه بر این باورند که آیه صلح به آیاتی از جمله آیات ۵ و ۲۹ [[سوره توبه]]<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۹، ص۱۳۱.</ref> و آیه ۳۵ [[سوره محمد]]<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۲۷۹.</ref> [[نسخ]] شده است. | برخی از [[مفسر|مفسران]] با استناد به [[روایات|روایاتی]] از [[ابن عباس]]، ابن منذر و ابن مردویه بر این باورند که آیه صلح به وسیله آیاتی از جمله آیات ۵ و ۲۹ [[سوره توبه]] درباره اعلام جنگ به [[مشرکان]] و گروههای توطئهگر از [[اهل کتاب]]<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۹، ص۱۳۱.</ref> و همچنین آیه ۳۵ [[سوره محمد]] درباره عدم سستی در [[جهاد]] با [[کافران]]<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۲۷۹.</ref> [[نسخ]] شده است. | ||
[[علامه طباطبایی]] نیز معتقد است خود این آیه خالی از اشاره به موقتی بودن حکم آن نیست و برای مدت معلومی تشریع شده و همیشگی نیست.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۹، ص۱۳۱.</ref> در | |||
[[علامه طباطبایی]] نیز معتقد است خود این آیه خالی از اشاره به موقتی بودن حکم آن نیست و برای مدت معلومی تشریع شده و همیشگی نیست.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۹، ص۱۳۱.</ref> در مقابل، [[طبرسی]] در [[تفسیر مجمع البیان]] معتقد است آیه صلح درباره [[اهل کتاب]] و آیات سوره توبه درباره بتپرستان نازل شده است؛ بنابراین آیه صلح نسخ نشده و افزون بر آن [[پیامبر اسلام(ص)]] بعد از نزول آیات سوره توبه در [[سال نهم هجری|سال نهم هجرت]]، با مسیحیان [[نجران]] مصالحه کرد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۸۵۳.</ref>ٰ | |||
==جستارهای وابسته== | ==جستارهای وابسته== |
نسخهٔ ۱۰ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۵۷
مشخصات آیه | |
---|---|
نام آیه | صلح |
واقع در سوره | انفال |
شماره آیه | ۶۱ |
جزء | ۱۰ |
اطلاعات محتوایی | |
مکان نزول | مدینه |
موضوع | اخلاقی-فقهی |
درباره | صلحطلبی اسلام |
آیات مرتبط | آیه سلم |
آیه صُلْح (انفال: ۶۱) به پیامبر اسلام(ص) فرمان میدهد به عنوان رهبر جامعه اسلامی اگر کسانی که پیمان خود را نقض و با مسلمانان درگیر جنگ شدند، خواهان صلح گشتند، درخواست صلح آنان را بپذیر و به خاطر ترس از عواقب آن و امور پشت پرده تردید به خود راه نده و بر خدا توکل کن. این آیه را دلیل بر صلحطلبی اسلام دانستهاند.
متن و ترجمه آیه
وَإِن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿٦١﴾
و اگر به صلح گراييدند، تو [نيز] بدان گراى و بر خدا توكل نما كه او شنواى داناست.
آیه شصت و یکم سوره انفال به آیه صلح یا آیه سَلْم معروف است.[۱] این آیه را که بعد از آیات جهاد و در ارتباط با برخی از دیگر آیات مانند ۱۹۰ تا ۱۹۳ سوره بقره و ۹۰ سوره نساء است، نشاندهنده این مساله میدانند که اسلام جنگ را اصل قرار نداده و تا جایی که امکان دارد در پی برقراری صلح است و لازم است درخواست صلح از دیگران بپذیرند.[۲]
محتوای آیه
در این آیه خداوند به پیامبر اسلام(ص) فرمان میدهد اگر گروههایی از کفار یا دیگرانی مانند بنی قریظه و بنی نضیر که پیمان صلح خود را نقض کردند و از در جنگ با مسلمانان درآمدند، به صلح و روش مسالمتآمیز تمایل نشان دادند تو نیز به عنوان رهبر جامعه اسلامی در صورت مصلحت با آنان صلح کن.[۳] این آیه در ادامه آیه قبل که بر آمادگی دفاعی و تقویت نیروی نظامی مسلمانان تاکید میکند، بر صلحطلبی و آمادگی برای قبول پیشنهاد صلح دیگران نیز اصرار دارد.[۴]
در این آیه خداوند از پیامبرش میخواهد که اگر شرایط، منطقی و عادلانه است در پذیرش صلح دچار تردید نشود[۵] و به او توکل کرده از امور پشت پرده که ممکن است او را غافلگیر کند و به خاطر نداشتن آمادگی توان مقابله با آن را نداشته باشد، ترسی به دل راه ندهد؛ چراکه خداوند شنوا و دانا او را یاری کرده و کفایتش میکند[۶]
واژه سلم را در این آیه دارای معانی گستردهای میدانند که شامل ترک جنگ از راه صلح و آتشبس، دادن جزیه و پذیرفتن دین اسلام است.[۷] محمدجواد مغنیه در تفسیر الکاشف معتقد است صلح با هر کسی که خواهان صلح باشد واجب است مگر اینکه صلح نوعی فریب و آماده شدن برای حمله و ترور باشد. وی مراد از صلح در این آیه را صلح با همه میداند چه در حال جنگ باشند و چه در حال جنگ نباشند.[۸]
جواز صلح
فقها در ابواب صلح (مهادنه) با استناد به این آیه و سیره پیامبر در صلح حدیبیه و بر اساس مصلحتسنجی حاکم جامعه اسلامی، قائل به جایز بودن و مشروعیت صلح و آتشبس در مواجهه با کسانی شدهاند که با مسلمانان در حال جنگ هستند. [۹] فقها معتقدند پس از قرارداد صلح باید زندگی مسالمتآمیز با آنان و حفظ حقوق و حرمت آنان را رعایت و میتوان با آنان روابط سیاسی - اقتصادی برقرار کرد.[۱۰]
نسخ آیه
برخی از مفسران با استناد به روایاتی از ابن عباس، ابن منذر و ابن مردویه بر این باورند که آیه صلح به وسیله آیاتی از جمله آیات ۵ و ۲۹ سوره توبه درباره اعلام جنگ به مشرکان و گروههای توطئهگر از اهل کتاب[۱۱] و همچنین آیه ۳۵ سوره محمد درباره عدم سستی در جهاد با کافران[۱۲] نسخ شده است.
علامه طباطبایی نیز معتقد است خود این آیه خالی از اشاره به موقتی بودن حکم آن نیست و برای مدت معلومی تشریع شده و همیشگی نیست.[۱۳] در مقابل، طبرسی در تفسیر مجمع البیان معتقد است آیه صلح درباره اهل کتاب و آیات سوره توبه درباره بتپرستان نازل شده است؛ بنابراین آیه صلح نسخ نشده و افزون بر آن پیامبر اسلام(ص) بعد از نزول آیات سوره توبه در سال نهم هجرت، با مسیحیان نجران مصالحه کرد.[۱۴]ٰ
جستارهای وابسته
پانویس
منابع
- ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۰۸ق.
- صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن، قم، فرهنگ اسلامی، ۱۴۰۶ق.
- طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیا التراث العربی، ۱۳۹۰ق.
- طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی الفقه الامامیه، تهران، المكتبة المرتضوية لإحياء الآثار الجعفرية، ۱۳۸۷ق.
- قرشی بنایی، علی اکبر، تفسير احسن الحديث، تهران، بنیاد بعثت، ۱۳۷۵ش.
- معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق.
- مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۲۴ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب العلمیه، ۱۳۷۱ش.
- منتظری، حسینعلی، مبانی فقهی حکومت اسلامی، مترجم محمود صلواتی، ابوالفضل شکوری، قم، موسسه کیهان، ۱۴۰۹ق.
- نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، بیروت، دار احیا التراث العربی، ۱۴۰۴ق.
- ↑ معرفت، التمهید، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۳۵۵.
- ↑ قرشی بنایی، احسن الحدیث، ۱۳۷۵ش، ج۴، ص۱۶۰.
- ↑ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۹، ص۱۴۳؛ صادقی تهرانی، الفرقان، ۱۴۰۶ق، ج۱۲، ص۲۷۸
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه،۱۳۷۱ش، ج۷، ص۲۲۹.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه،۱۳۷۱ش، ج۷، ص۲۳۰.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۹، ص۱۱۷.
- ↑ مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۳۷۸ش، ج۳، ص۷۷۱.
- ↑ مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۳۷۸ش، ج۳، ص۷۷۱.
- ↑ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۵۰؛ نجفی، جواهرالکلام، ۱۴۰۴ق، ج۲۱، ص۲۹۳.
- ↑ منتظری، مبانی فقهی حکومت اسلامی، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۴۳.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۹، ص۱۳۱.
- ↑ قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۲۷۹.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۹، ص۱۳۱.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۸۵۳.