حدیث قرب نوافل: تفاوت میان نسخهها
P.motahari (بحث | مشارکتها) جز ←سند حدیث: افزودن تیتر متن و ترجمه حدیث و مطالب آن همراه ب ا الگو |
P.motahari (بحث | مشارکتها) جز ←محتوای حدیث: حذف متن و ترجمه آیه از یادداشت بهعلت انتقال آن به الگو در تیتری مستقل |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
در حدیث قرب نوافل، توهین به ولیّ خدا بهمنزله جنگ با خدا دانسته شده است. خدا از شتاب برای یاری ولیّ خود بیش از هر چیز سخن بهمیان آورده و گفته است که من در هیچ کاری بهاندازه وفات مؤمنی که از مرگ خوشش نمیآید تردید ندارم؛ زیرا ناراحتکردن او را دوست ندارم. همچنین در این حدیث آمده است که برخی از بندگان مؤمن فقط با فقر و نداری و برخی دیگر فقط با توانگری اصلاح میشوند و اگر به حالت دیگری وارد شوند، نابود میگردند. | در حدیث قرب نوافل، توهین به ولیّ خدا بهمنزله جنگ با خدا دانسته شده است. خدا از شتاب برای یاری ولیّ خود بیش از هر چیز سخن بهمیان آورده و گفته است که من در هیچ کاری بهاندازه وفات مؤمنی که از مرگ خوشش نمیآید تردید ندارم؛ زیرا ناراحتکردن او را دوست ندارم. همچنین در این حدیث آمده است که برخی از بندگان مؤمن فقط با فقر و نداری و برخی دیگر فقط با توانگری اصلاح میشوند و اگر به حالت دیگری وارد شوند، نابود میگردند. | ||
در حدیث قرب نوافل، انجام [[واجبات]] محبوبترین عمل نزد خدا و وسیله [[تقرب]] بنده به او معرفی شده است. نوافل (مستحبات) نیز وسیلهای برای تقرب به او عنوان شدهاند. همچنین آمده است که اگر کسی به وسیله نافلهای (مستحبی) به من، یعنی خدا تقرب جوید، او را دوست دارم و گوش، چشم، زبان و دست او میشوم که به وسیله آنها بشنود و ببیند و اگر مرا بخواند، او را اجابت میکنم و خواستههایش را برآورده میسازم.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۵۲.</ref> | در حدیث قرب نوافل، انجام [[واجبات]] محبوبترین عمل نزد خدا و وسیله [[تقرب]] بنده به او معرفی شده است. نوافل (مستحبات) نیز وسیلهای برای تقرب به او عنوان شدهاند. همچنین آمده است که اگر کسی به وسیله نافلهای (مستحبی) به من، یعنی خدا تقرب جوید، او را دوست دارم و گوش، چشم، زبان و دست او میشوم که به وسیله آنها بشنود و ببیند و اگر مرا بخواند، او را اجابت میکنم و خواستههایش را برآورده میسازم.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۵۲.</ref> | ||
==تفسیر حدیث == | ==تفسیر حدیث == |
نسخهٔ ۲۱ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۲۳:۲۴
حدیث قرب نوافل | |
---|---|
اطلاعات روایت | |
صادره از | حدیثی قُدسی |
راوی اصلی | پیامبر اسلام (ص) |
راویان | امام باقر(ع)، امام صادق (ع)، عایشه، میمونه، ابوهریره |
اعتبار سند | صحیح ولی برخی آن را ضعیف شمردهاند |
احادیث مشهور | |
حدیث سلسلةالذهب • حدیث ثقلین • حدیث کساء • مقبوله عمر بن حنظلة • حدیث قرب نوافل • حدیث معراج • حدیث ولایت • حدیث وصایت • حدیث جنود عقل و جهل • حدیث شجره |
حدیث قُرْب نَوَافِل، حدیثی قُدسی که از جایگاه مؤمن نزد خدا و تقرب انسان به خدا به وسیله انجام دادن فرایض (واجبات) و نَوَافل (مستحبات) سخن گفته است.
در یکی از فرازهای حدیث مذکور آمده است: بندهٔ مؤمن به وسیله انجام نوافل به خدا تقرب پیدا میکند و خدا گوش و چشم او میشود. عارفان مسلمان این تعبیر را حقیقی و آن را شاهدی بر نظریه وحدت وجود و بیانگر مقام فنای در صفات خدا یا فنای فی الله دانستهاند؛اما بهباور محدثان و فقیهان تعبیر مذکور، مجازی و اشاره به امداد الهی به مؤمن یا معانی دیگر است.
نامگذاری
حدیث قرب نوافل، حدیثی قدسی است که خدا در معراج خطاب به پیامبر(ص) گفته است. این حدیث پاسخ به پرسش پیامبر(ص) از خدا درباره جایگاه مؤمن نزد او بوده است.[۱] علت شهرت این حدیث به «قرب نوافل» آن است که بخش آخر این حدیث، انجامدادن نوافل توسط مؤمن را موجب قرب و نزدیکی خاصی به خداوند شمرده است و عارفان مسلمان با الهام از این فراز و برای اشاره بـه آن مقام، از تعبیر «قرب نوافل» استفاده نمودهاند.[۲]
محتوای حدیث
در حدیث قرب نوافل، توهین به ولیّ خدا بهمنزله جنگ با خدا دانسته شده است. خدا از شتاب برای یاری ولیّ خود بیش از هر چیز سخن بهمیان آورده و گفته است که من در هیچ کاری بهاندازه وفات مؤمنی که از مرگ خوشش نمیآید تردید ندارم؛ زیرا ناراحتکردن او را دوست ندارم. همچنین در این حدیث آمده است که برخی از بندگان مؤمن فقط با فقر و نداری و برخی دیگر فقط با توانگری اصلاح میشوند و اگر به حالت دیگری وارد شوند، نابود میگردند.
در حدیث قرب نوافل، انجام واجبات محبوبترین عمل نزد خدا و وسیله تقرب بنده به او معرفی شده است. نوافل (مستحبات) نیز وسیلهای برای تقرب به او عنوان شدهاند. همچنین آمده است که اگر کسی به وسیله نافلهای (مستحبی) به من، یعنی خدا تقرب جوید، او را دوست دارم و گوش، چشم، زبان و دست او میشوم که به وسیله آنها بشنود و ببیند و اگر مرا بخواند، او را اجابت میکنم و خواستههایش را برآورده میسازم.[۳]
تفسیر حدیث
دیدگاه عارفان
عارفان مسلمان این حدیث را بهعنوان مستندی برای مباحث عرفانی خود مورد توجه قرار دادهاند.[۴] ابن عربی، الفاظ حدیث قرب نوافل را حقیقی تلقی کرده و آن را شاهدی بر نظریه وحدت وجود دانسته است.[۵] از نظر وی منظور از اینکه خدا چشم و گوش بنده مؤمن میشود، فنای انسان در صفات حق است.[۶]
سید حیدر آملی آن را شاهدی بر «فنای فی الله» و یکیشدن محب و محبوب دانسته است.[۷] از نظر عارفان، سیر و سلوک در دو مرحله «قرب فرایض» و «قرب نوافل» انجام میشود. امام خمینی قرب نوافل را ناظر به فنای افعالی، صفاتی و ذاتی دانسته و قرب فرایض را بر بقای پس از فنا تطبیق داده است.[۸]
برخی از عرفا مرحله قرب فرایض را بالاتر از قرب نوافل میدانند. از نظر آنان نتیجه قرب فرایض، فنای در ذات خدا و نتیجه قرب نوافل، فنای در صفات خداست. همچنین به اعتقاد آنان در مرحله قرب فرایض، انسان عروج و صعود میکند، اما در مرحله قرب نوافل خدا نزول میکند.[۹]
دیدگاه فقیهان و محدثان
برخی از فقیهان و محدثان، الفاظ این حدیث را کنایه و مجاز میدانند و بر این باورند که باید الفاظ حدیث را بهگونهای تفسیر کرد که به وحدت وجود، حلول و فنا منجر نشود.[۱۰] این گروه وجوه مختلفی برای عبارت مورد بحث حدیث بیان کردهاند؛[۱۱] از جمله شیخ حر عاملی وجوه زیر را بهعنوان وجوه صحیح معنای آن، برشمرده است:
- امداد الهی به مؤمن برای انجامدادن کارها تنها برای رضای خدا
- امداد خدا به مؤمن همچون کمک اعضا و جوارحش به او
- عزیزشدن خدا نزد مؤمن همچون اعضا و جوارح او
- تکیه مؤمن تنها به خدا
- نزدیکی خدا به مؤمن[۱۲]
سند حدیث
حدیث قرب نوافل با اندکی تفاوت در منابع شیعه و سنی از پیامبر(ص) نقل شده است. حدیث را اَبان بن تَغلِب از امام باقر(ع) و حماد بن بشیر از امام صادق(ع) و آن دو از پیامبر(ص) نقل کردهاند.[۱۳]
حدیث مذکور در منابع اهل سنت از طریق راویانی همچون عایشه،[۱۴] میمونه[۱۵]و ابوهریره[۱۶] از پیامبر(ص) نقل شده است. این روایت با سندهای مختلفی نقل شده که برخی از اسناد آن را صحیح و برخی آن را ضعیف دانستهاند.[۱۷]
متن و ترجمه حدیث
حدیث قرب نوافل
مـتـن | ترجمه |
---|---|
لَمَّاأُسْرِی بِالنَّبِی ص قَالَ یا رَبِّ مَا حَالُ اَلْمُؤْمِنِ عِنْدَک قَالَ یا مُحَمَّدُ مَنْ أَهَانَ لِی وَلِیاً فَقَدْ بَارَزَنِی بِالْمُحَارَبَةِ وَ أَنَا أَسْرَعُ شَیءٍ إِلَى نُصْرَةِ أَوْلِیائِی وَ مَا تَرَدَّدْتُ عَنْ شَیءٍ أَنَا فَاعِلُهُ کتَرَدُّدِی عَنْ وَفَاةِ اَلْمُؤْمِنِ یکرَهُ اَلْمَوْتَ وَ أَکرَهُ مَسَاءَتَهُ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِی اَلْمُؤْمِنِینَ مَنْ لاَ یصْلِحُهُ إِلاَّ اَلْغِنَى وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَى غَیرِ ذَلِک لَهَلَک وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِی اَلْمُؤْمِنِینَ مَنْ لاَ یصْلِحُهُ إِلاَّ اَلْفَقْرُ وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَى غَیرِ ذَلِک لَهَلَک وَ مَا یتَقَرَّبُ إِلَی عَبْدٌ مِنْ عِبَادِی بِشَیءٍ أَحَبَّ إِلَی مِمَّا اِفْتَرَضْتُ عَلَیهِ وَ إِنَّهُ لَیتَقَرَّبُ إِلَی بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کنْتُ إِذاً سَمْعَهُ اَلَّذِی یسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ اَلَّذِی یبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ اَلَّذِی ینْطِقُ بِهِ وَ یدَهُ اَلَّتِی یبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی أَعْطَیتُهُ
|
هنگامی که پیامبر(ص) به معراج رفت، گفت: پروردگارا حال مؤمن نزد تو چگونه است؟ خدا فرمود: ای محمد هرکه به یکی از دوستانم اهانت کند، آشکارا به جنگ من آمده است و من به یاری دوستانم از هر چیز شتابانترم. من در هر کاری که انجام دهم، آن اندازه که درباره وفات مؤمن تردید دارم، او از مرگ بدش آید و من ناراحتکردن او را خوش ندارم و بهراستی برخی از بندگان مؤمن هستند که جز توانگری، آنان را اصلاح نکند (و حالشان را نیکو نسازد) و اگر آنها را به حال دیگری را درآورم نابود و هلاک میشوند و برخی از بندگان مؤمن هستند که جز نداری و فقر، آنان را اصلاح نکند و اگر آنها را به حال دیگری برگردانم، هرآینه هلاک میشوند؛ و هیچ یک از بندگانم به من تقرب نجوید با عملی که نزد من محبوبتر باشد از آنچه بر او واجب کردهام و بهدرستی که بهوسیله نماز نافله به من تقرب جوید تا آنجا که من دوستش دارم و چون دوستش دارم، آنگاه گوش او شوم که به آن بشنود و چشمش شوم که به آن ببیند و زبانش گردم که به آن بگوید و دستش شوم که به آن برگیرد. اگر بخواندم اجابتش کنم و اگر خواهشی از من کند به او بدهم |
پانویس
منابع
- ابن ترکه، علی بن محمد، شرح فصوص الحکم، تحقیق محسن بیدارفر، قم، انتشارات بیدار، ۱۴۲۰ق/۱۳۷۸ش.
- ابن عربی، محمد بن علی، الفتوحات المکیه، بیروت، دارصادر.
- آذرخشی، مصطفی و مجید معارف، «جایگاه حدیث قرب نوافل در منابع فریقین و بررسی تطبیقی رویکرد عرفا و محدثان نسبت به آن»، در پژوهشنامه قرآن و حدیث، شماره ۷، تابستان و پاییز ۱۳۸۹ش.
- آملی، سید حیدر، المقدمات من کتاب نص النصوص، تهران، قسمت ایرانشناسی انستیتو ایران و فرانسه پژوهشهای علمی در ایران، اول، ۱۳۵۲ش.
- بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م (افست از نسخه دارالطباعة العامرة باستانبول).
- حر عاملی، محمد بن حسن، الفوائد الطوسیة، تصحیح مهدی لاجوردی، قم، المطبعة العلمیة، ۱۴۰۳ق.
- صمدی آملی، داوود، شرح دفتر دل علامه حسنزاده آملی، نبوغ، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- طبرانی، المعجم الاوسط، تحقیق قسم التحقیق بدار الحرمین، دارالحرمین للطباعة و النشر و التوزیع، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
- قیصرى، داود، شرح فصوص الحکم، تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
- غزالی، محمد بن محمد، احیاءالعلوم، بیروت، دارالکتاب العربی.
- کلینی، محمد بن یعقوب، اصول الکافی، ترجمه سید جواد مصطفوی، تهران، کتابفروشی علمیه اسلامیه، ۱۳۶۹ش.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۴۰۷ق.
- مظفری، حسین، «قرب نوافل و فرائض و تطبیق آنها بر مقامات عرفانی»، در مجله حکمت عرفانی، شماره ۱۰، بهار و تابستان ۱۳۹۵ش.
- مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، تصحیح محمدباقر محمودی و همکاران، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
- مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۴۰۴ق/۱۳۶۳ش.
- موحدی، عبدالله، «نردبان عروج؛ گذری بر حدیث قرب نوافل»، در مجله مطالعات عرفانی، شماره ۱، تابستان ۱۳۸۴ش.
- موصلی، ابویعلی، مسند ابی یعلی، تحقیق حسن سلیم اسد، دارالمأمون للتراث، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۵۲.
- ↑ مظفری، «قرب نوافل و فرائض و تطبیق آنها بر مقامات عرفانی»، ص۷.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۵۲.
- ↑ آذرخشی، «جایگاه حدیث قرب نوافل در منابع فریقین و بررسی تطبیقی رویکرد عرفا و محدثان نسبت به آن»، ص۱۸.
- ↑ ابن عربی، الفتوحات المکیه، دارصادر، ج۲، ص۳۲۲-۳۲۳؛ ابن ترکه، شرح فصوص الحکم، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۳۱۹.
- ↑ قیصرى، شرح فصوص الحکم، ۱۳۷۵ش، ص۳۵۰ و ۳۵۱.
- ↑ آملی، المقدمات من کتاب نص النصوص، ۱۳۵۲ش، ص۲۶۹
- ↑ مظفری، «قرب نوافل و فرائض و تطبیق آنها بر مقامات عرفانی»، ص۱۱.
- ↑ صمدی آملی، شرح دفتر دل علامه حسن زاده آملی، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۴۵ تا ۳۴۸.
- ↑ موحدی، «نردبان عروج؛ گذری بر حدیث قرب نوافل»، ص۱۷۴-۱۷۷؛ غزالی، احیاء العلوم، دارالکتاب العربی، ج۱۴، ص۶۱-۶۲.
- ↑ رجوع کنید: مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۴، ص۳۱-۳۲؛ مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱۰، ص۳۹۰-۳۹۳؛ حر عاملی، الفوائد الطوسیه، ۱۴۰۳ق، ص۸۱-۸۲.
- ↑ حر عاملی، الفوائد الطوسیه، ۱۴۰۳ق، ص۸۱-۸۲.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۵۲.
- ↑ طبرانی، المعجم الاوسط، ۱۴۱۵ق، ج۹، ص۱۳۹.
- ↑ موصلی، مسند ابییعلی، ۱۴۰۸ق، ج۱۲، ص۵۲۰.
- ↑ بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۷، ص۱۹۰.
- ↑ آذرخشی، «جایگاه حدیث قرب نوافل در منابع فریقین و بررسی تطبیقی رویکرد عرفا و محدثان نسبت به آن»، ص۱۸.