کاربر:M.sam/صفحه تمرین

از ویکی شیعه
آیه ۳۸ سوره انعام
پرونده:آیه ۳۸ سوره انعام.jpg
مشخصات آیه
واقع در سورهانعام
شماره آیه۳۸
جزء۷
اطلاعات محتوایی
مکان نزولمکه
موضوعاعتقادی
دربارهامت بودن جنبدگان زمین و پرندگان و حشر و رستاخیز آن ها
آیات مرتبطآیه ۵ سوره تکویر، آیات ۱۸ و ۲۴ سوره نمل، آیه ۴۸ سوره ابراهیم


آیه ۳۸ سوره انعام از امت بودن همه جنبندگان زمین و پرندگان و حشر و رستاخیز آن‌ها سخن گفته و یکی از آیات پر بحث میان مفسرین و متکلمین می‌باشد. بر اساس مضامین آیه و با استناد به دیگر آیات قرآن، حیوانات از فهم و شعور برخوردار بوده و تکلیف متناسب با سطح فهم و حشر و رستاخیز دارند. این آیه هرگز مهر تأییدی بر عقیده باطل و خرافی تناسخ نمی‌باشد.

متن و ترجمه

وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ یَطیرُ بِجَناحَیْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثالُکُمْ ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْءٍ ثُمَّ إِلی رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ


و هیچ جنبنده ای در زمین نیست، و نه هیچ پرنده ای که با دو بال خود پرواز می‌کند، مگر آنکه گروه‌هایی مانند شمایند؛ ما چیزی را در کتاب فروگذار نکرده‌ایم، سپس همگی به سوی پروردگارشان گردآوری می‌شوند. (سوره انعام، آیه ۳۸)


معنای امت و حشر

  • امت به معنای جماعتی از مردم است، که اشتراک در هدف واحد مانند: «دین» یا «سنت واحده» یا «وحدت در زمان و مکان» آنان را مجتمع ساخته باشد.[۱]
  • حشر به معنای برانگیختن و بیرون آوردن گروه و جماعت از جایگاهشان و روانه کردن آنها از آنجا بسوی جنگ یا نظیر آن امور و کارها بوده و فقط دربارهٔ جماعت و گروه بکار می‌رود.[۲]

محتوای آیه

از دیدگاه سید محمدحسین طباطبائی (درگذشته ۱۳۶۰ش) از مفسران شیعه، این آیه خطابش به مردم است، و می‌فرماید حیوانات زمینی و هوایی همه امت‌هایی هستند مثل شما مردم و وقتی به افراد کثیری امت اطلاق می‌شود که یک جهت جامعی این کثیر را متشکل و به صورت واحدی درآورده باشد، و همه یک هدف را در نظر داشته باشند حال چه آن هدف، هدف اجباری باشد و چه اختیاری. و با توجه به اینکه در ذیل آیه فرمود: «ثُمَّ إِلی رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ»[۳] فهمیده می‌شود که مراد از این شباهت تنها شباهت در احتیاج به خوراک و جفت‌گیری و تهیه مسکن نیست، بلکه در این بین، جهت اشتراک دیگری هست که حیوانات را در مسئله بازگشت به سوی خدا شبیه به انسان کرده است و آن داشتن شعور است‏.[۴]

اجتماعات حیوانی

  • تفکر عمیق در حالات زندگی حیواناتی که ما در بسیاری از امور حیاتی خود، با آنها سر و کار داریم، و در نظر گرفتن حالات مختلفی که هر نوع از انواع این حیوانات در مسیر زندگی به خود می‌گیرند، ما را به این نکته واقف می‌سازد که حیوانات هم مانند انسان دارای آراء و عقاید فردی و اجتماعی هستند، و حرکات و سکناتی که در راه بقاء و جلوگیری از نابود شدن از خود نشان می‌دهند، همه بر مبنای آن عقاید است، مانند انسان که در حالات مختلف زندگی مادی، آنچه تلاش می‌کند، همه بر مبنای یک سلسله آراء و عقائد می‌باشد، طبق نظر علامه طباطبایی ره پژوهش‌های زیست‌شناسی حیوانات عنوان شاهدی بر این مدعاست که در بسیاری از انواع حیوانات، مانند: مورچه، زنبور عسل و موریانه به آثار عجیبی از تمدن و ظرافتکاری‌هایی در صنعت، و لطائفی در طرز اداره مملکت، مواجه شده‌اند که هرگز نظیر آن جز در بعضی از ملل متمدن دیده نشده است.[۵] قرآن کریم نیز در امثال آیه‏" وَ فِی خَلْقِکُمْ وَ ما یَبُثُّ مِنْ دابَّةٍ آیاتٌ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ" [۶] مردم را به شناختن عموم حیوانات و تفکر در کیفیت خلقت آنها و کارهایی که می‌کنند، ترغیب نموده، و در آیات دیگری به عبرت گرفتن از خصوص بعضی از آنها، مانند: چهارپایان، پرندگان، مورچگان و زنبور عسل دعوت کرده است.[۷]
  • محمدجواد مغنیه در تفسیر کاشف مواردی از زندگی اجتماعی حیوانات و تحلیل رفتار آن‌ها آورده است. از جمله اینکه فیل‌ها به منظور رسیدگی به تخلفاتی که برخی از آنها مرتکب می‌شوند، دادگاه تشکیل می‌دهند و دادگاه، فیل متخلّف را به جرم خلافی که مرتکب شده، از گروه طرد می‌کند تا همچنان تنها زندگی کند. همچنین کلاغ هنگام احساس خطر، با صدای خاصّی به سایر کلاغ‌ها هشدار می‌دهد؛ امّا در حال خوشحالی، صدایی از خود بیرون می‌دهد که همانند صدای قهقهه است.[۸]
  • سید محمدحسین فضل‌الله از مفسرین شیعه می‌گوید هدف از اشاره این آیه به طبیعت شخصیت امت در حیوانات، توجه دادن انسان به مطالعه ماهیت جوامع حیوانی، نحوه رشد آنها، روابط آنها، اعمال غرایز و نیازهای آنها و روش‌های متنوع آنها برای دفاع از خود در مواجهه با شرایط طبیعی است تا انسان از طریق این مطالعه به درک جامعی از نحوه برخورد با حیوانات و چگونگی بهره‌مندی از ویژگی‌ها و شیوه‌های زندگی و ایجاد روابط دست یابد؛ زیرا خداوند از انسان می‌خواهد که همه چیز اطراف خود را بفهمد تا از آن درس زندگی آموخته و در این سفر تکوینی زنده حرکت کرده تا به عظمت خالق از طریق عظمت مخلوق معرفت پیدا کند. و این همان روش متمایز قرآنی است که با حرکت زندگی پیرامون خود، نه از طریق تفکر انتزاعی عالم لاهوت را به انسان وحی می‌کند پس نه تنها عقیده را از زندگی جدا نمی‌کند، بلکه به عمق آن رفته و رشد می‌کند.[۹]
  • به فرموده ناصر مکارم شیرازی از مراجع تقلید شیعیان گرچه بعضی میل دارند همه اینها را یک نوع الهام غریزی بدانند، اما هیچ دلیلی بر این موضوع در دست نیست که اعمال آنها به صورت ناآگاه (غریزه بدون عقل) انجام می‌شود. چه مانعی دارد که این اعمال همان‌طور که ظواهرشان نشان می‌دهد ناشی از عقل و درک باشد؟[۱۰]

حشر و رستاخیز حیوانات

  • علامه طباطبایی ره آیات و روایات در این باره را بسیار می‌دانند. ایشان می‌فرمایند آیه‏" ثُمَّ إِلی رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ"[۱۱] متکفل جواب از این سؤال است، هم چنان‌که آیه‏" وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ" [۱۲] قریب به آن مضمون را افاده می‌کند، بلکه از آیات بسیار دیگری استفاده می‌شود که نه تنها انسان و حیوانات محشور می‌شوند، بلکه آسمان‌ها و زمین و آفتاب و ماه و ستارگان و جن و سنگ‌ها و بت‌ها و سایر شریکانی که مردم آنها را پرستش می‌کنند و حتی طلا و نقره ای که اندوخته شده و در راه خدا انفاق نشده همه محشور خواهند شد، و با آن طلا و نقره پیشانی و پهلوی صاحبانشان داغ می‌شود.[۱۳]
  • در تفسیر مجمع البیان و نور الثقلین روایتی از ابوذر نقل شده که می‌گوید: "ما خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله بودیم که در پیش روی ما دو بز به یکدیگر شاخ زدند، پیغمبر ص فرمود، می‌دانید چرا اینها به یکدیگر شاخ زدند؟ حاضران عرض کردند: نه، پیامبر ص فرمود ولی خدا می‌داند و به زودی در میان آنها داوری خواهد کرد."[یادداشت ۱][۱۴] همچنین در تفسیر المنار روایتی از طرق اهل تسنن از پیامبر نقل شده که در تفسیر این آیه فرمود: "خداوند تمام این جنبندگان را روز قیامت بر می انگیزاند و قصاص بعضی را از بعضی می‌گیرد، حتی قصاص حیوانی که شاخ نداشته و دیگری بی جهت به او شاخ زده است از او خواهد گرفت."[یادداشت ۲][۱۵]
  • علامه طباطبایی ره مویداتی برای شعور داشتن حیوانات بیان می‌فرمایند از جمله داستانی که خداوند متعال در قرآن از مورچه و سلیمان حکایت کرده[۱۶] و همچنین مطلبی که از قول هدهد در داستان غایب شدنش بیان فرموده است[۱۷] که در این موارد خدای تعالی از پاره ای از حیوانات لطائفی از فهم و دقائقی از هوشیاری حکایت کرده که هیچ دست کمی از فهم و هوش انسان متوسط الحال در فهم و تعقل ندارد، لذا با دقت در این آیات و مطالب آن تردیدی باقی نمی‌ماند که تحقق این مقدار از فهم و شعور موقوف به داشتن معارف بسیاری دیگر و ادراکات گوناگونی است از معانی بسیطه و مرکبه و چه بسا عجائب و غرائبی که دانشمندان حیوان‌شناسی پس از مطالعات عمیقی در انواع مختلفی از حیوانات و تحت نظر گرفتن تربیت آنها به دست آورده‌اند موید این گفتار باشد چرا که چنین عجائب و غرائبی، جز از موجودی صاحب اراده و دارای فکر لطیف و شعور تیز و عمیق، سر نمی‌زند. البته علامه طباطبایی ره این مطلب را متذکر می‌شوند که صرف شریک بودن حیوانات با انسان در مسئله «مؤاخذه» و «حساب» و «اجر» مستلزم شرکت و تساوی آن‌ها در جمیع جهات نیست، همچنان که انسان‌ها نیز در جمیع جهات با هم برابر نیستند و در روز قیامت از جهت دقت و سخت‌گیری در حساب، یک جور نبوده، عاقل و سفیه، رشید و مستضعف به یک جور حساب پس نمی‌دهند.[۱۸]
  • آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه مویدات دیگری بیان می‌کنند از جمله اینکه در موارد بسیاری حیوانات بدون تجربه قبلی در برابر حوادث پیش‌بینی نشده دست به ابتکار می‌زنند، مثلاً گوسفندی که در عمرش گرگ را ندیده برای نخستین بار که آن را می‌بیند به خوبی خطرناک بودن این دشمن را تشخیص داده و به هر وسیله که بتواند برای دفاع از خود و نجات از خطر متوسل می‌شود. و همچنین علاقه ای که بسیاری از حیوانات تدریجاً به صاحب خود پیدا می‌کنند شاهد دیگری برای این موضوع است، بسیاری از سگ‌های درنده و خطرناک نسبت به صاحبان خود و حتی فرزندان کوچک آنان مانند یک خدمتگزار مهربان رفتار می‌کنند.[۱۹] امروزه بسیاری از حیوانات را برای مقاصد قابل توجهی تربیت می‌کنند، سگ‌های پلیس برای گرفتن جنایتکاران، کبوترها برای رساندن نامه‌ها، و بعضی از حیوانات برای خرید جنس از مغازه‌ها، و حیوانات شکاری برای شکار کردن، آموزش می‌بینند و وظائف سنگین خود را با دقت عجیبی انجام می‌دهند، (امروز حتی برای بعضی از حیوانات رسماً مدرسه افتتاح کرده‌اند!) و مسلم است آنها را به آسانی نمی‌توان ناشی از غریزه دانست، زیرا غریزه معمولاً سرچشمه کارهای یک نواخت و مستمر است، اما اعمالی که در شرائط خاصی که قابل پیش‌بینی نبوده بعنوان عکس العمل انجام می‌گردد به فهم و شعور شبیه تر است تا به غریزه.[۲۰]

حشر جمادات

علامه طباطبایی ره معتقد است قرآن کریم در خصوص رستاخیز آسمان و زمین و آفتاب و ماه و سنگ ها و غیر آن تعبیر به «حشر» نفرموده، اما خبر از جمع شدن خورشید و ماه[۲۱] و تغییر زمین و آسمان‌ها و ظاهر شدن آن‌ها در پیشگاه خداوند واحد قهار[۲۲] داده و می‌فرماید زمین در روز قیامت در قبضه قدرت اوست، و آسمان‌ها هم درهم پیچیده به دست اوست‏[۲۳][۲۴]

تکلیف داشتن حیوانات

آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه، به سوالاتی از این قبیل می‌پردازد که آیا می‌توان قبول کرد حیوانات تکالیفی دارند با اینکه یکی از شرایط مسلّم تکلیف عقل است و به همین جهت کودک یا شخص دیوانه از دایره تکلیف بیرون است؟ و اینکه آیا حیوانات دارای چنان عقلی هستند که مورد تکلیف واقع شوند؟ و آیا می‌توان باور کرد که یک حیوان بیش از یک کودک نابالغ و حتی بیش از دیوانگان درک داشته باشد؟
ایشان در پاسخ می‌فرمایند تکلیف مراحلی دارد و هر مرحله ادراک و عقلی متناسب خود می‌خواهد، تکالیف فراوانی که در قوانین اسلامی برای یک انسان وجود دارد بقدری است که بدون داشتن یک سطح عالی از عقل و درک انجام آنها ممکن نیست و ما هرگز نمی‌توانیم چنان تکالیفی را برای حیوانات بپذیریم، زیرا شرط آن، در آنها حاصل نیست، اما مرحله ساده و پایین‌تری از تکلیف تصور می‌شود که مختصر فهم و شعور برای آن کافی است، ما نمی‌توانیم چنان فهم و شعور و چنان تکالیفی را به‌طور کلی دربارهٔ حیوانات انکار کنیم. ایشان در ادامه می‌فرمایند حتی دربارهٔ کودکان و دیوانگانی که پاره ای از مسائل را می‌فهمند انکار همه تکالیف مشکل است مثلاً اگر نوجوانان ۱۴ ساله که به حد بلوغ نرسیده ولی کاملاً مطالب را خوانده و فهمیده‌اند در نظر بگیریم، اگر آنها عمداً مرتکب قتل نفس شوند در حالی که تمام زیان‌های این عمل را می‌دانند آیا می‌توان گفت هیچ گناهی از آنها سرنزده است؟! قوانین کیفری دنیا نیز افراد غیر بالغ را در برابر پاره ای از گناهان مجازات می‌کند، اگر چه مجازات‌های آنها مسلماً خفیف تر است.
ایشان در پایان، جمع‌بندی نظر خود را به این صورت بیان می‌کنند که بلوغ و عقلِ کامل، شرط تکلیف در مرحله عالی و کامل است، در مراحل پایین‌تر یعنی در مورد پاره ای از گناهانی که قبح و زشتی آن برای افراد پائین‌تر نیز کاملاً قابل درک است بلوغ و عقل کامل را نمی‌توان شرط دانست. فلذا با توجه به تفاوت مراتب تکلیف، و تفاوت مراتب عقل، این مسئله در مورد حیوانات نیز حل می‌شود.[۲۵]

آیا حیوانات هم پیامبری از نوع خود دارند؟

  • علامه طباطبایی ره در پاسخ به این سؤال می‌فرمایند تاکنون بشر نتوانسته از عالم حیوانات سر درآورده و حجاب‌هایی که بین او و بین حیوانات وجود دارد، پس بزند، لذا بحث کردن پیرامون این سؤال، فایده ای نداشته و جز سنگ به تاریکی انداختن چیز دیگری نیست، کلام الهی نیز، تا آنجا که ما از ظواهر آن می‌فهمیم، کوچک‌ترین اشاره‌ای به این مطلب نداشته و در روایات وارده از رسول خدا (ص) و ائمه اهل بیت‏ (ع) هم چیزی که بتوان اعتماد بر آن نمود دیده نمی‌شود.[۲۶]
  • آیت الله مکارم شیرازی نیز معتقد است که تکلیف و مسئولیت انواع جانداران در یک مرحله خاص مفهومش این نیست که آنها دارای رهبر و پیشوایی برای خود هستند و شریعت و مذهبی دارند آن چنان‌که از بعضی صوفیّه نقل شده است، بلکه رهبر آنها در اینگونه موارد تنها درک و شعور باطنی آنها است، یعنی مسائل معینی را درک می‌کنند و به اندازه شعور خود در برابر آن مسئول هستند.[۲۷]

بطلان استناد به آیه بر تناسخ

آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه به این مطلب می‌پردازند که بعضی از طرفداران عقیده خرافی «تناسخ» به این آیه برای مسلک خود استدلال کرده و گفته‌اند «آیه می‌گوید حیوانات امت‌هایی همانند شما هستند، در حالی که می‌دانیم آنها ذاتاً، همانند ما نیستند، بنابراین باید بگوییم ممکن است روح انسان‌ها پس از جدا شدن از بدن در کالبد حیوانات قرار بگیرند باین وسیله کیفر بعضی از اعمال سوء خود را ببینند!» ایشان در پاسخ به این گفته می‌فرمایند علاوه بر اینکه عقیده به تناسخ بر خلاف قانون تکامل، و بر خلاف منطق عقل می‌باشد، و لازمه آن انکار معاد است، آیه بالا به هیچ وجه دلالتی بر این مسلک ندارد، زیرا مجتمعات حیوانی از جهاتی، همانند مجتمعات انسانی هستند، و این شباهت جنبه فعلی دارد، نه بالقوه، زیرا آنها نیز سهمی از درک و شعور دارند، و سهمی از مسئولیت، و سهمی از رستاخیز، و از این جهات شباهتی به انسان‌ها دارند.[۲۸]

منظور از "کتاب" در فراز «ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْءٍ»

  • علامه طباطبایی ره دربارهٔ معنای «کتاب» دو احتمال مطرح فموده و هر دو را می‌پذیرند:
  1. مراد از آن لوح محفوظی باشد که خدای سبحان در مواردی از کلام خود آن را کتابی نامیده که تمامی اشیایی که بوده و هست و خواهد بود، در آن نوشته شده است.
  2. مراد از آن، همین قرآن باشد، به شهادت اینکه در چند جا از کلام مجیدش قرآن را کتاب نامیده است و نیز ممکن است آیه را طوری معنا کنیم که هر دو قسم کتاب را شامل شود، چنان‌که گفته شود: معنای آیه این است که خدای سبحان در آنچه که می‌نویسد (چه در کتاب تکوین و چه در قرآن که کلام او است) تفریط و کوتاهی نمی‌کند.[۲۹]
  • نظر سید محمدتقی مدرسی از مراجع و مفسرین شیعه، بر این است که از این فراز آیه فهمیده می‌شود که کلم الهی دقیقاً مطابق با حق بوده و غلو و افراط و زیادتی در آن راه نداشته و مناسب فهم انسان است و امت‌های مذکور در این آیه مطابق نظام قدرت الهی در دنیا سیر کرده و با توجه به انتهای آیه، در آخرت به سوی پروردگارشان محشور می‌شوند.[۳۰]

پانویس

  1. راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۸۶
  2. راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۲۳۷
  3. سوره انعام، آیه ۳۸.
  4. طباطبایی، ۱۳۹۰ق، ج‏۷، ص۷۳
  5. طباطبایی، ۱۳۹۰ق، ج‏۷، ص۷۴
  6. سوره الجاثیة، آیه ۴
  7. طباطبایی، ۱۳۹۰ق، ج‏۷، ص۷۵
  8. مغنیه، ۱۴۲۴ق، ج‏۳، ص۱۸۵
  9. فضل‌الله، ۱۴۱۹ق‏، ج‏۹، ص: ۸۹–۹۰
  10. مکارم شیرازی، ۱۳۷۱ش، ج‏۵، ص۲۲۴
  11. سوره انعام، آیه ۳۸
  12. سوره تکویر، آیه ۵
  13. طباطبایی، ۱۳۹۰ق، ج‏۷، ص۷۵
  14. طبرسی، ۱۳۷۲ش، ج‏۴، ص۴۶۱؛ حویزی، ۱۴۱۵ق، ج‏۱، ص۷۱۵؛ رشید رضا، ۱۴۱۴ق، ج‏۷، ص۳۹۶ به نقل از أحمد و عبد الرزاق و ابن جریر
  15. رشید رضا، ۱۴۱۴ق، ج‏۷، ص۳۹۷
  16. سوره نمل، آیه ۱۸
  17. سوره نمل، آیه ۲۴
  18. طباطبایی، ۱۳۹۰ق، ج‏۷، ص۷۷
  19. مکارم شیرازی، ۱۳۷۱ش، ج‏۵، ص۲۲۴
  20. مکارم شیرازی، ۱۳۷۱ش، ج‏۵، ص۲۲۵
  21. سوره قیامت، آیه ۹
  22. سوره ابراهیم، آیه ۴۸
  23. سوره زمر، آیه ۶۷
  24. طباطبایی، ۱۳۹۰ق، ج‏۷، ص۷۶
  25. مکارم شیرازی، ۱۳۷۱ش، ج‏۵، ص۲۲۶ و ۲۲۷
  26. طباطبایی، ۱۳۹۰ق، ج‏۷، ص۷۸
  27. مکارم شیرازی، ۱۳۷۱ش، ج‏۵، ص۲۲۸
  28. مکارم شیرازی، ۱۳۷۱ش، ج‏۵، ص۲۲۷ و ۲۲۸
  29. طباطبایی، ۱۳۹۰ق، ج‏۷، ص۸۱ و ۸۲
  30. مدرسی، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۵۸

یادداشت

  1. عَنْ أَبِي ذَرٍّ قَالَ‏ بَيْنَا أَنَا عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ إِذَا انْتَطَحَتْ عَنْزَانِ‏ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أَ تَدْرُونَ فِيمَا انْتَطَحَتَا؟ فَقَالُوا: لَا نَدْرِي، قَالَ: وَ لَكِنَّ اللَّهَ يَدْرِي وَ سَيَقْضِي بَيْنَهُمَا.
  2. و أخرج رواة التفسير المأثور و الحاكم و صححه عن أبي هريرة في تفسير الآية ان اللّه يحشر هذه الامم يوم القيامة و يقتصّ لبعضها من بعض حتى يقتصّ للجلحاه من ذات القرن. و في رواية للجماء من القرناء.

منابع

  • قرآن کریم، ترجمه حسین انصاریان، قم، اسوه، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن‏، تحقیق: صفوان عدنان داوودی، بیروت، دار الشامیة، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات‏، چاپ دوم، ۱۳۹۰ق.
  • مغنیه، محمدجواد، التفسیر الکاشف‏، قم، دار الکتاب الإسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش.
  • فضل‌الله، محمد حسین‏، من وحی القرآن‏، بیروت، دار الملاک‏، چاپ اول، ۱۴۱۹ق‏.
  • طبرسی، فضل بن حسن‏، مجمع البیان فی تفسیر القرآن‏، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
  • حویزی، عبدعلی بن جمعه‏، تفسیر نور الثقلین‏، قم، اسماعیلیان‏، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق.
  • رشید رضا، محمد، تفسیر القرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
  • مدرسی، محمدتقی‏، من هدی القرآن‏، تهران، دار محبی الحسین‏، ۱۴۱۹ق.