تناسخ

مقاله نامزد خوبیدگی
از ویکی شیعه

تناسخ یا بازپیدایی به‌معنای انتقال روح انسان از جسمی به جسم دیگر است. در میان شیعیان، باور به تناسخ باطل و اعتقاد به آن، به‌دلیل انکار معاد، کفر محسوب می‌شود. همچنین روایاتی از امامان شیعه(ع) در رد تناسخ وارد شده و مفسران و متکلمان شیعه نیز در رد آن استدلال‌هایی ارائه کرده‌اند.

از نظر محققان، باور به تناسخ در عقاید اکثریت مسلمانان، از جمله شیعیان، وجود نداشته است هر چند برخی از مسلمانان در مواجهه با تمدن‌ها و ادیان دیگر به تناسخ گرایش پیدا کرده‌اند. غلات را از اولین معتقدان به تناسخ به‌شمار برده‌اند البته از نظر برخی، عقیده برخی فرقه‌های غالی در حلول روح الهی در روح امامان شیعه(ع)، از سر تسامحِ فرقه‌شناسان با عقیده تناسخ یکسان دانسته شده است. همچنین برخی از عالمان اهل‌سنت، تناسخ را با عقیده رجعت در باور شیعه یکی دانسته‌اند. از نظر عالمان شیعه رجعت با تناسخ تفاوت اساسی دارد و رجعت برخلاف تناسخ موجب تعدد بدن برای یک نفس نمی‌شود.

محمد بن زکریای رازی نخستین فیلسوف اسلامی معتقد به تناسخ و ابن‌سینا نخستین فیلسوف اسلامی دانسته شده که به تفصیل به رد تناسخ پرداخته است. از نظر برخی محققان، ملاصدرا، بر مبناى نظریه حرکت جوهرى، نحوه ایجاد و بقاى نفس را به‌گونه‌اى تعریف می‌کند که اثبات تناسخ ناممکن می‌شود.

برخی معتقدند که مبانی عرفان اسلامی، از جمله شوق عارفان به ترک کامل دنیا نمی‌تواند با تناسخ سازگار باشد، چون تناسخ نوعی بازگشت روح به بدنِ دنیوی است. باور به بنیادهای عقیدتی اسلامی، مانند عقیده معاد، در اندیشه عارفان و صوفیان مسلمان را نیز از دلایل رد تناسخ توسط آنان دانسته‌اند. گفته شده که اعتقاد برخی صوفیان مسلمان به حلول و تجلی (ظهور الهی در موجودات) موجب متهم‌شدن آنان به تناسخ شده است.

تعریف و جایگاه

تناسخ یا بازپیدایی را به‌معنای انتقال روح انسان از جسمی به جسم دیگر دانسته‌اند.[۱] گفته شده که در فرایند تناسخ زندگی گذشتۀ فردْ چگونگی جسم جدید او را تعیین می‌کند.[۲] هسته اصلی مفهوم تناسخ را حضور روح پس از مرگ در جهان جسمانی برشمرده‌اند؛ حضوری که دلایل آن در نظام‌های مختلف دینی و فلسفی بسیار متنوع تحلیل شده است.[۳]

عقیده تناسخ را یکی از معتقدات عام اکثر ادیان تاریخ بشر، از ادیان ابتدایی تا ادیان جدید، برشمرده‌اند.[۴]

تناسخ با برخی اعتقادات ادیان ابراهیمی، به‌خصوص با اعتقاد به معاد، ناسازگار قلمداد شده است.[۵] در میان مسلمانان، بطلان تناسخ و کفرآمیز بودن آن مورد اجماع تلقی شده است.[۶]

برخی محققان اعتقاد به ازلی‌بودن ارواح، ناتوانی در توجیه رنج‌ها، تلاش برای ایجاد سازگاری میان شرور و عدل الهی و توجیه اعمال انتقام‌جویانه را از دلایل رشد باور به تناسخ در برخی از افراد دانسته‌اند.[۷]

انواع تناسخ

  • تناسخ نزولی: به انتقال روح غیرکامل به مرتبهٔ پایین‌تر انسانی، حیوانی، گیاهی و جمادی گفته شده است.[۸]
  • تناسخ صعودی: به انتقال روح از یک مرتبه انسانی، حیوانی، گیاهی و جمادی پایین‌تر به مرحله بالاتر گفته شده است.[۹] تنها وجه اشتراک میان انواع تناسخ عقیده انتقال روح از جسمی به جسم دیگر دانسته شده است.[۱۰]

تفاوت تناسخ با مسخ

تناسخ با مسخ متفاوت قلمداد شده است:[۱۱] در تناسخ، روح پس از جدایی از بدن به بدن دیگر تعلق می‌گیرد، ولی در مسخ، روح از بدن جدا نمی‌شود، بلکه تنها شکل بدن تغییر می‌کند تا انسان گناهکار خود را به‌صورت حیوان ببیند و از آن رنج ببرد.[۱۲]

امام رضا(ع):
مَنْ قَالَ بِالتَّنَاسُخِ فَهُوَ کافِرٌ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ مُکذِّبٌ بِالْجَنَّةِ وَ النَّارِ
هر کس معتقد به تناسخ باشد به خدای بزرگ کافر شده و بهشت و جهنم را تکذیب کرده است.[۱۳]

کفرآمیز بودن و ردّ تناسخ در اندیشه شیعیان

در میان شیعیان، باور به تناسخ باطل و اعتقاد به آن، به‌دلیل انکار معاد، کفر دانسته شده است.[۱۴] روایاتی از امامان شیعه(ع) در رد بر تناسخ وارد شده است.[۱۵] در یکی از توقیعات امام زمان(ع)، از برخی از غالیان شیعه، که معتقد به تناسخ بوده‌اند، تبری جسته شده است.[۱۶] در احادیث، انکار بهشت و دوزخ اخروی به‌عنوان عامل اصلی تکفیر معتقدان تناسخ قلمداد شده است.[۱۷] برخی عالمان رجال شیعه نیز به تضعیف راویان معتقد یا متهم به تناسخ پرداخته‌اند.[۱۸]

مفسران شیعه با تکیه بر آیات معاد در قرآن به رد نظریه تناسخ پرداخته‌اند.[۱۹] آنان استدلال‌های ارائه‌شده از سوی برخی معتقدان تناسخ با استفاده از آیات قرآن را نقد کرده‌اند.[۲۰] متکلمان شیعه برای رد تناسخ دلایلی ارائه کرده‌اند.[۲۱] همچنین، آنان دلایل طرح‌شده برای پذیرش تناسخ از سوی معتقدان به تناسخ را نقد و رد کرده‌اند؛[۲۲] برای نمونه، شیخ طوسی حکمت رنج انسان در دنیا را منحصر در عقاب ندانسته و به این طریق استدلال معتقدان به تناسخ مبنی بر اینکه رنج انسان‌های بی‌گناه در این دنیا به‌دلیل گناه در زندگی قبلی آنان است را رد کرده است.[۲۳]

آیا رجعت همان تناسخ است؟

برخی از عالمان اهل‌سنت، تناسخ را با عقیده رجعت در باور شیعه یکی دانسته‌اند[۲۴] و به همین دلیل آنان را از معتقدان به تناسخ دانسته‌اند.[۲۵] بعضی عالمان شیعه با تلاش برای روشن‌کردن تفاوت میان رجعت و تناسخ این باور را رد کرده‌اند؛ برای نمونه، جعفر سبحانی معتقد است که رجعت دو خصوصیت اصلی تناسخ، که موجب محال‌بودن آن است، را ندارد: اول، رجعت مانند تناسخ سیر قهقرایی نفس انسانی به نفس حیوانی، نباتی و جمادی نیست؛ دوم، رجعت مانند تناسخ موجب تعدد بدن برای یک نفس نمی‌شود.[۲۶] از نظر سبحانی، رجعت چیزی جز زنده‌کردن مردگان نیست که در ضمن آن روح انسان به بدن سابق خود باز می‌گردد، بدون آنکه از جایگاه وجودی خود تنزل کرده باشد.[۲۷] او رجعت را امری مانند معجزه حضرت عیسی(ع) در زنده‌کردن مردگان بر می‌شمرد که کسی از مسلمانان و مسیحیان آن را از سنخ تناسخ ندانسته است.[۲۸]

درباره تناسخ، نقد آن و تبیین تفاوت‌های آن با رجعت آثاری نوشته شده است؛ از جمله، کتاب تناسخ گذشته و امروز از منشورات دانشگاه ادیان و مذاهب،[۲۹] کتاب تناسخ از منشورات پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و دانشگاه باقرالعلوم(ع)[۳۰] و کتاب تناسخ در اندیشه اسلامی نوشته علی رضایی بیرجندی.[۳۱]

علل رواج باور به تناسخ نزد برخی از مسلمانان

مواجهه مسلمانان با تمدن‌ها و ادیان دیگر، از جمله بوداییان، مانویان، یونانیان و مزدکیان، را از عوامل گرایش برخی مسلمان به تناسخ دانسته‌اند.[۳۲] اعتقاد به وجود مسخ در ادیان ابراهیمی را نیز یکی دیگر از راه‌های آشنایی مسلمانان با عقیده تناسخ به‌شمار برده‌اند.[۳۳] نشانه‌هایی از وجود عقیدهٔ تناسخ در میان عرب‌های پیش از اسلام در برخی منابع آمده است.[۳۴]

قدیمی‌ترین معتقد به تناسخ از میان مسلمانان را برخی عبدالله بن حارث[۳۵] و برخی عبدالله بن سبأ به‌قلم آورده‌اند.[۳۶] در میان فرق اسلامی، غلات را از اولین معتقدان به تناسخ دانسته‌اند.[۳۷] از نظر محققان، برخی فرقه‌شناسان اسلامی عقیده برخی فرقه‌های غالی شیعه، مانند کیسانیه، در حلول روح الهی در روح امامان شیعه(ع) را با عقیده تناسخ یکسان دانسته‌اند؛[۳۸] امری که از سوی محققان ناشی از وجود شباهت‌هایی در حلول و تناسخ و تسامح فرقه‌شناسان در این مورد قلمداد شده است.[۳۹] همچنین، اسماعیلیه را، به دلیل داشتن عقایدی شبیه به عقاید معتقدان به تناسخ، معتقد به تناسخ قلمداد کرده‌اند.[۴۰]

در منابع، از دیگر معتقدان به تناسخ به افراد و گروه‌های دیگری نیز اشاره شده است؛ از جمله ابن‌ابی‌العوجاء،[۴۱] برخی عالمان معتزلی،[۴۲] نُصَیریه،[۴۳] دروزیه،[۴۴] اهل حق،[۴۵]، راوندیه،[۴۶] سپیدجامگان،[۴۷] خرمدینیّه،[۴۸] و برخی فرقه‌های التقاطی مانند، یزیدیان، آذرکیوانیان، نقطویان و پسیخانیان.[۴۹]

تناسخ در فلسفه اسلامی

برخی محققان معتقدند که در تاریخ فلسفه اسلامی وجود فیلسوفان معتقد یا متمایل به تناسخ موجب عمیق‌تر شدن ادله موافقان تناسخ و به تبع آن ادله مخالفان آن شده است.[۵۰] محمد بن زکریای رازی (۲۵۱ـ۳۱۳ق)[۵۱] را برجسته‌ترین فیلسوف اسلامی معتقد به تناسخ دانسته‌اند.[۵۲] در میان دیگر فیلسوفان اسلامی، اخوان الصفاء و فارابی را نیز دارای گرایش به تناسخ، با تفسیری خاص، به‌شمار برده‌اند.[۵۳]

ابن‌سینا نخستین فیلسوف اسلامی دانسته شده که به تفصیل به تناسخ پرداخته است.[۵۴] گفته شده که در میان فیلسوفان اسلامی، ابن‌سینا و پیروان او، با فرض اینکه اساس تناسخ اعتقاد به قدیم‌بودن نفس انسانی است، برای رد تناسخ تلاش کردند؛ تلاشی که معطوف به نفى قدیم‌بودن و اثبات حادث‌بودن نفس انسانی بوده است.[۵۵] ابن‌سینا طی استدلالی تلاش می‌کند تا نشان دهد که لازمه تناسخ تعلق دو نفس به یک بدن خواهد بود و از محال‌بودن آن بطلان تناسخ را اثبات کند.[۵۶] به گزارش برخی محققان، این استدلال ابن‌سینا از سوی سایر فیلسوفان مشائی مورد استقبال قرار گرفت و در آثارشان تکرار شد.[۵۷]

وضعیت شیخ اشراق در قبال تناسخ را وضعیتی ناروشن قلمداد کرده‌اند:[۵۸] محققان معتقدند که او با پیروی از فیلسوفان مشائی در بسیاری از آثارش، چون پرتونامه، المطارحات و الواح عمادیه، تناسخ را باطل دانسته است.[۵۹] آنان معتقدند که او در مهم‌ترین اثرش، حکمة الاشراق، با تردید در برخی از دلایل امتناع تناسخ و ناکافی‌دانستن دلایل اثبات تناسخ به برخی از وجوه تناسخ متمایل شده و نهایتاً از اظهارنظر نهایی درباره تناسخ ناتوان مانده است.[۶۰]

از نظر برخی محققان، ملاصدرا، بر مبناى نظریه حرکت جوهرى، نحوه ایجاد و بقاى نفس را به‌گونه‌اى تعریف می‌کند که اثبات تناسخ ناممکن می‌شود.[۶۱] به گزارش منابع، طبق این نظریه نفس و بدن در ابتداى پیدایش خود امورى بالقوه و داراى حرکت جوهرى ذاتى هستند.[۶۲] آنها با گذراندن حیات طبیعی از قوه خارج می‌شوند و در جهت سعادت یا شقاوت به فعلیت می‌رسند.[۶۳] از نظر ملاصدرا، تناسخ مانند بازگشت موجودی از حالت فعلیت به قوه است که امری محال است.[۶۴]

تناسخ در عرفان اسلامی

برخی محققان معتقدند که مبانی عرفان اسلامی، از جمله شوق عارفان به ترک کامل دنیا و اندیشه فنای فی الله، نمی‌تواند با تناسخ سازگار باشد.[۶۵] این عدم سازگاری از نظر آنان به دلیل آن است که تناسخ خود نوعی بازگشت روح به بدنِ دنیوی است.[۶۶] حضور بنیادهای عقیدتی اسلامی، مانند عقیده معاد، در اندیشه عارفان و صوفیان اسلامی را نیز از جمله دلایل رد تناسخ توسط آنان دانسته‌اند؛[۶۷] آنچنان که صوفیان برجسته‌ای چون ابونصر سراج[۶۸] (درگذشت: ۳۷۸ق)، ابن‌عربی[۶۹] (۵۶۰-۶۳۸ق)، شیخ محمود شبستری[۷۰] و علاء‌الدوله سمنانی (۶۵۹-۷۳۶ق)[۷۱] به نقد و رد تناسخ پرداخته‌اند. برای نمونه، محمود شبستری تناسخ را حاصل نگاه «تنگ‌چشمانه» به آفرینش می‌داند؛[۷۲] نگاهی که شارحان گلشن راز آن را به‌معنای نادیده‌گرفتن بدن برزخی و منحصر دانستن بدن مادی به‌عنوان محل قرار گرفتن روح پس از مرگ دانسته‌اند.[۷۳]

وجه دیگر توجه عارفان و صوفان اسلامی به تناسخ، اعتقاد به حلول در میان برخی صوفیان دانسته شده است؛ اعتقادی که، با یکی گرفته شدن تناسخ و حلول در میان اندیشمندان مسلمان، موجب متهم‌شدن همه صوفیان و عارفان اسلامی به اعتقاد به تناسخ شده است.[۷۴] همچنین، اعتقاد به مفهوم تجلی (ظهور الهی در موجودات) در عرفان و تصوف اسلامی را عامل دیگری برای متهم‌شدن عارفان و صوفیان مسلمان به اعتقاد به تناسخ دانسته‌اند.[۷۵] این اتهام موجب پاسخ‌گویی برخی عارفان اهلِ تحقیق شده و آنان با نقد و رد تناسخ مفاهیمی مانند تجلی را غیر از تناسخ دانسته‌اند.[۷۶]

پانویس

  1. مینایی، «تناسخ»، ص۸۶.
  2. ویتمن، تاریخ و خاستگاه آیین هندو، ۱۳۸۲ش، ص۲۹.
  3. مینایی، «تناسخ»، ص۸۸.
  4. ناس، تاریخ جامع ادیان، ۱۳۵۴ش، ص۱۰۵.
  5. مینایی، «تناسخ»، ۲۲۸.
  6. ابن‌حزم اندلسی، الفصل، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۱۰.
  7. مکارم شیرزای، «تناسخ یا بازگشت ارواح»، ص۴۷-۵۰؛ مینایی، «تناسخ»، ص۹۰-۹۳.
  8. عضدالدین ایجی، المواقف، بیروت، ص۳۷۴.
  9. عضدالدین ایجی، المواقف، بیروت، ص۳۷۴.
  10. مینایی، «تناسخ»، ۲۲۷.
  11. مازندرانی، شرح اصول الکافی، ج۱۲، ص۳۱۵؛ جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۸۸ش، ج۵، ص۱۳۲؛ سبحانی، منشور عقاید امامیه،‌ ۱۳۷۶ش، ص۱۹۵.
  12. سبحانی، منشور عقاید امامیه،‌ ۱۳۷۶ش، ص۱۹۵.
  13. صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۰۰.
  14. شیخ صدوق، الإعتقادات، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۶۳.
  15. صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۰۰؛ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۳۲۰-۳۲۱.
  16. طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۴۷۴-۴۷۵.
  17. مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۳۲۰.
  18. علامه حلی، خلاصة الاقوال، ۱۳۸۱ش، ص۷۷.
  19. ذهبی، «تناسخ در جهان اسلام»، ص۱۸۱.
  20. طباطبایی، المیزان، ج۱۷، ۱۳۹۳ق، ص۳۱۳؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۱۶۴-۱۶۵.
  21. شیخ صدوق، الإعتقادات، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۶۳؛ مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ۱۴۱۳ق، ص۸۷-۹۰؛ سبحانی، الالهیات، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۳۰۵-۳۱۲.
  22. سید مرتضی، الذخیرة، ۱۴۱۱ق، ص۲۳۴-۲۳۸؛ مفید، مسائل السرویه، ص۴۷-۴۹.
  23. طوسی، الاقتصاد، ۱۴۰۰ق، ص۸۷-۸۸.
  24. مقدسی، البدء و التاريخ، مکتبة الثقافة الدينية، ج۵، ص۱۳۰.
  25. امین، احمد، فجر الاسلام، ۱۹۶۹م، ص۲۷۷.
  26. سبحانی، الفكر الخالد في بيان العقائد، ۱۴۲۵ق، ج۲، ص۲۲۸-۲۲۹.
  27. سبحانی، الفكر الخالد في بيان العقائد، ۱۴۲۵ق، ج۲، ص۲۲۸-۲۲۹.
  28. سبحانی، الفكر الخالد في بيان العقائد، ۱۴۲۵ق، ج۲، ص۲۲۸.
  29. «تناسخ گذشته و امروز»، تارنمای دانشگاه ادیان و مذاهب.
  30. «کتاب تناسخ منتشر شد»، تارنمای خبرگزاری ایسنا.
  31. «تناسخ در اندیشه اسلامی»، تارنمای گیسوم.
  32. ذهبی، «تناسخ در جهان اسلام»، ص۱۸۰.
  33. مینایی، «تناسخ»، ۲۲۸.
  34. ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۱۱۹.
  35. نوبختی، فرق الشیعه، ۱۴۰۴، ص۳۴-۳۵.
  36. بغدادی، الفرق بین الفرق، ۱۴۰۸ق، ص۲۵۴-۲۵۵.
  37. ذهبی، «تناسخ در جهان اسلام»، ص۱۸۰.
  38. ملطی، التنبیه و الرد، ۱۴۱۳ق، ص۲۹؛ اسفراینی، التبصیر فی الدین، قاهره، ص۲۷؛ بغدادی، الفرق بین الفرق، ۱۴۰۸ق، ص۲۲۷.
  39. ذهبی، «تناسخ در جهان اسلام»، ص۱۸۰.
  40. منهاجی اسیوطی، جواهرالعقود، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۷۴.
  41. اسفراینی، التبصیر فی الدین، قاهره، ص۱۱۵.
  42. بغدادی، الفرق بین الفرق، ۱۴۰۸ق، ص۲۶۱-۲۶۲؛ شهرستانی، الملل و النحل، ج ۱، ص۶۰-۶۲
  43. اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۰ش، ص۲۴۶-۲۴۷.
  44. نویسنده ناشناس، کتاب النقط و الدوایر، ۱۹۰۲ق، ص۳۰-۳۲.
  45. خواجه‌الدین، سرسپردگان، ۱۳۴۹ش، ص۱۴.
  46. ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۸۱.
  47. ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۱۵۴-۱۵۵.
  48. ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۲۷۰.
  49. ذکاوتی قراگوزلو، «تناسخ و نحله‌های شعوبی متأخر»، ص۶۲-۷۳.
  50. مینایی، «تناسخ»، ص۲۳۳-۲۳۴.
  51. ابن‌حزم اندلسی، الفصل، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۰۹.
  52. ذهبی، «تناسخ در جهان اسلام»، ص۱۸۴.
  53. مینایی، «تناسخ»، ص۲۳۴.
  54. ذهبی، «تناسخ در جهان اسلام»، ص۱۸۴-۱۸۵.
  55. مینایی، «تناسخ»، ص۹۳.
  56. ابن‌سینا، المبدأ و المعاد، ۱۳۶۳ش، ص۱۰۸-۱۰۹.
  57. مینایی، «تناسخ»، ص۹۳.
  58. یوسفی، «تناسخ از دیدگاه شیخ اشراق»، ص۱۱۸؛ مینایی، «تناسخ»، ص۲۳۶.
  59. یوسفی، «تناسخ از دیدگاه شیخ اشراق»، ص۱۱۸؛ مینایی، «تناسخ»، ص۲۳۶.
  60. یوسفی، «تناسخ از دیدگاه شیخ اشراق»، ص۱۱۸.
  61. مینایی، «تناسخ»، ص۹۴.
  62. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱۹۸۱م، ج۹، ص۷-۹.
  63. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱۹۸۱م، ج۹، ص۷-۹.
  64. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱۹۸۱م، ج۹، ص۷-۹.
  65. ذهبی، «تناسخ در جهان اسلام»، ص۱۸۴.
  66. ذهبی، «تناسخ در جهان اسلام»، ص۱۸۴.
  67. ذهبی، «تناسخ در جهان اسلام»، ص۱۸۴.
  68. ابونصر سراج، اللمع، ۱۳۸۰ق، ص۵۴۱-۵۴۲.
  69. ابن‌عربی، الـفتوحات المکیة، ۱۴۰۷ق، ص۱۹۹-۲۰۰.
  70. شبستری، گلشن راز، ۱۳۶۸ش، ص۷۱.
  71. علاءالدوله سمنانی، مصنفات فارسی، ۱۳۶۹ش، ص۲۲۲-۲۲۵.
  72. شبستری، گلشن راز، ۱۳۶۸ش، ص۷۱.
  73. لاهیجی، مفاتیح الاعجاز، ۱۳۱۳ق، ص۳۳.
  74. مینایی، «تناسخ»، ص۲۳۳.
  75. مینایی، «تناسخ»، ص۲۳۳.
  76. شبستری، گلشن راز، ۱۳۶۸ش، ص۸۱.

منابع

  • ابن‌ابی‌الحدید، عبدالحمید بن هبة‌الله، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، مکتبة آیة‌الله العظمی المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ق.
  • ابونصر سراج، عبدالله بن علی، اللمع، تحقیق طه عبدالباقی سرور و عبدالحلیم محمود، مصر، دار الکتب الحدیثة، ۱۳۸۰ق.
  • ابن‌حزم اندلسی، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، تحقیق احمد شمس‌الدین، بیروت، دار الکتب العلمية، ۱۴۱۶ق.
  • ابن‌سینا، المبدأ و المعاد، تحقیق عبداللّه نورانی، تهران، مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران-دانشگاه مک‌گیل، ۱۳۶۳ ش.
  • ابن‌عربی، محمد بن علی، الـفتوحات المکیة، تحقیق عثمان یحیی و ابراهیم مدکور، قاهره، الهیئة المصریة العامة للکتاب، ۱۴۰۷ق.
  • ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، تحقیق علی شیری، بیروت، دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۸ق.
  • اسفراینی، شهفور بن طاهر، التبصیر فی الدین و تمییز الفرقة الناجیة عن الفرق الهالكین، تحقیق محمد زاهد بن الحسن الکوثری، قاهره، المکتبة الأزهرية للتراث، بی‌تا.
  • اشعری، سعد بن عبدالله، المقالات و الفرق، تحقیق محمدجواد مشکور، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۰ش.
  • امین، احمد، فجر الاسلام، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۹۶۹م.
  • بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر، الفرق بین الفرق و بیان فرقة الناجیة منهم، بیروت، دار الجيل، ۱۴۰۸ق.
  • «تناسخ در اندیشه اسلامی»، تارنمای گیسوم، بازدید: ۲۵ آذر ۱۴۰۲ش.
  • «تناسخ گذشته و امروز»، تارنمای دانشگاه ادیان و مذاهب، بازدید: ۲۵ آذر ۱۴۰۲ش.
  • جوادی آملی، عبدالله، تسنیم (تفسیر قرآن کریم)، تحقیق احمد قدسی، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۸۷ش.
  • خواجه‌الدین، سید محمدعلی، سرسپردگان (تاریخ و شرح عقاید دینی اهل حق)، تبریز، چاپخانه خورشید، ۱۳۴۹ش.
  • ذکاوتی قراگزلو، علیرضا، «تناسخ و نحله‌های شعوبی متأخر»، در معارف، شماره ۵۰، مرداد-آبان ۱۳۷۹ش.
  • ذهبی، عباس، «تناسخ»، در دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۶، تهران، مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۷ش.
  • سبحانی، جعفر، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، قم، مؤسسة الامام الصادق(ع)، ۱۴۱۳ق.
  • سبحانی، جعفر، الفکر الخالد فی بیان عقائد، قم، مؤسسة الإمام الصادق(ع)، ۱۴۲۵ق.
  • سبحانی، جعفر، منشور عقايد اماميه، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، ۱۳۷۶ش.
  • سید مرتضی، علی بن حسین، الذخيرة فی علم الکلام، تحقیق، سید احمد حسینی اشکوری، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۱۱ق.
  • شبستری، محمود بن عبدالکریم، گلشن راز، تحقیق صمد موحد، تهران، کتابخانه طهوری، ۱۳۶۸ش.
  • شهرستانی، محمدبن عبدالکریم، الملل و النحل، تحقیق علی حسن فاعور و امیر علی مهنا، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۱۵ق.
  • صدرالمتالهین، صدرالدین محمد، الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه، تصحیح و تعلیق: سید جلال الدین آشتیانی، مشهد، المرکز الجامعی للنشر، ۱۳۶۰ش، چاپ دوم.
  • صدوق، محمد بن علی، الإعتقادات، قم، المؤتمر العالمی لألفية الشيخ المفيد، ۱۴۱۳ق.
  • صدوق، محمد بن علی، عيون أخبار الرضا(ع)، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۴ق.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۳ق.
  • طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، تحقیق سید محمدباقر موسوی خرسان، مشهد، نشر المرتضی، ۱۴۰۳ق.
  • طوسی، محمد بن حسن، الاقتصاد الهادی الی طریق الرشاد، اصفهان، مکتبة چهل ستون العامة و مدرستها، ۱۴۰۰ق.
  • طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار إحياء التراث العربی، بی‌تا.
  • عضدالدین ایجی، عبدالرحمان بن احمد، المواقف فی علم الکلام، بیروت، عالم الکتب، بی‌تا.
  • علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد، مصنفات فارسی، تحقیق نجیب مایل هروی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۹ش.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، ترتیب خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی استان قدس رضوی، ۱۳۸۱ش.
  • «کتاب تناسخ منتشر شد»، تارنمای خبرگزاری ایسنا، انتشار: ۶ بهمن ۱۴۰۰ش، بازدید: ۲۵ آذر ۱۴۰۲ش.
  • لاهیجی، محمد بن یحیی، مفاتیح الاعجاز (شرح گلشن راز)، نشر میرزا محمد شیرازی ملک‌الکتاب، بمبئی، ۱۳۱۳ق.
  • مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳ق.
  • مفید، محمد بن محمد، المسائل السرویه، قم، المؤتمر العالمی لألفية الشيخ المفيد، ۱۴۱۳ق.
  • مفید، محمد بن محمد، تصحیح اعتقادات الامامیة، تحقیق حسین درگاهی، قم، المؤتمر العالمی لألفية الشيخ المفيد، ۱۴۱۳ق.
  • مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاريخ، بی‌جا، مکتبة الثقافة الدينية، بی‌تا.
  • مکارم شیرازی، ناصر، «تناسخ یا بازگشت ارواح»، در مجموعه مقالات کنگره شیخ مفید، قم، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ۱۳۷۲ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الكتب الاسلاميه‌، ۱۳۷۴ش.
  • ملاصدرا، محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، تهران ۱۳۳۷ش.
  • ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت، دار احياء التراث العربی، ۱۹۸۱م.
  • ملطی، محمد بن احمد، التنبیه و الرد علی اهل الاهواء و البدع، تحقیق محمد زینهم محمد عزب، قاهره، مکتبة مدبولی، ۱۴۱۳ق.
  • منهاجی اسیوطی، محمد بن احمد، جواهر العقود و معین القضاة و المُوَقِعین و الشهود، تحقیق مسعد عبدالحمید محمد سعدنی، بیروت، دار الکتب العلیمه، ۱۴۱۷ق.
  • مینایی، فاطمه، «تناسخ»، در نقد و نظر، شماره ۴۳-۴۴، پاییز و زمستان ۱۳۸۵ش.
  • مینایی، فاطمه، «تناسخ»، در دانشنامه جهان اسلام، ج۸، تهران، بنیاد دایرة‌المعارف اسلامی، ۱۳۸۳ش.
  • ناس، جان بایر، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی‌اصغر حکمت، تهران، انتشارات پیروز، ۱۳۵۴ش.
  • نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، تحقیق محمدصادق آل بحرالعلوم، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۴ق.
  • نویسنده ناشناس، کتاب النقط و الدوایر (و هو من کتب الدروز الدینیة)، تحقیق کریستیان فریدریش زیبولد، کیرشهایم (آلمان)، چاپخانه شمرسو، ۱۹۰۲م.

پیوند به بیرون