سخنان امام علی(ع) در خاکسپاری حضرت فاطمه(س)
سخنان امام علی(ع) در خاکسپاری فاطمه(س) مشتمل بر درد دل حضرت علی(ع) با پیامبر(ص) در سوگ فاطمه است. این سخنان در نهج البلاغه آمده است. امام در این سخنان، از سنگینی و دائمی بودن غم خود در شهادت حضرت فاطمه(س) سخن گفته و از پیامبر(ص) میخواهد که در خصوص حوادث پس از رحلت خود، از فاطمه(س) سؤال کند. شارحان نهج البلاغه معتقدند که حضرت علی(ع) با عبارت کلیِ «از فاطمه بپرس»، به حوادثی همچون غصب فدک، ماجرای هجوم به خانه فاطمه و سقط محسن اشاره کرده است. همچنین از عبارتهای این خطبه برداشتهای دیگری همچون دفن فاطمه در نزدیکی قبر پیامبر شده است.
این سخنان، در کتابهای روایی شیعه مانند الکافی و الاَمالی شیخ طوسی و کتابهای اهلسنت مانند تَذکرةُ الخواص نیز آمده است.
شماره خطبه در نسخههای مختلف نهجالبلاغه | |
نام نسخه | شماره خطبه |
---|---|
المُعْجَم المفهرس لالفاظ نهجالبلاغه | ۲۰۲ |
تصحیح نهجالبلاغه اثر صبحی صالح | ۲۰۲ |
ترجمه و شرح نهج البلاغه فیضالاسلام | ۱۹۳ |
مصباح السالکین اثر ابنمیثم | ۱۹۳ |
مِنْهاجُ البَراعه اثر حبیبالله خویی | ۲۰۱ |
شرح نهج البلاغه اثر ملاصالح قزوینی | ۲۰۱ |
شرح نهج البلاغه اثرابنابیالحدید | ۱۹۵ |
شرح نهجالبلاغه محمد عَبدُه | ۱۹۵ |
تنبیه الغافلین ملا فتحالله کاشانی | ۲۳۰ |
فی ظلال نهج البلاغه اثر محمدجواد مَغنیه | ۲۰۰[۱] |
زمینه صدور و اهمیت
سخنان امام علی(ع) خطاب به پیامبر، هنگام دفن فاطمه(س) را نشاندهنده ناراحتی آن امام از فراق همسرش و بیانکننده عظمت حضرت فاطمه(س) میدانند.[۲] به گفته آیتالله مکارم شیرازی در شرح نهج البلاغه، این سخنان، بخشی از حقايق مهم تاريخى صدر اسلام را بهصورت غيرمستقيم، اما گويا و پرمعنا منعكس مىكند.[۳]
شارحان نهجالبلاغه، ذیل این خطبه، به مسائلی چون ماجرای فدک، غصب خلافت، علت مخفی بودن قبر حضرت فاطمه، زمان شهادت وی،[۴] مدت زندگی او[۵] و القاب فاطمه[۶] پرداختهاند.
محتوا
سخنان امام علی هنگام دفن فاطمه مشتمل بر درددل آن حضرت با پیامبر و نیز مصیبت خودش در فراق فاطمه است.[۷] او در این سخنان، از سنگینی و دائمی بودن غم خود در شهادت حضرت فاطمه(س) سخن میگوید و از خدا طلب صبر میکند. امام علی از پیامبر(ص) میخواهد که در اتفاقات پس از رحلت خود از فاطمه(س) سؤال کند. او، در این سخنان، فاطمه را امانتی در دست خود معرفی میکند که اکنون آن را به پیامبر بازمیگرداند.[۸]
برداشتهای محتوایی
در شرحهای نهجالبلاغه در ذیل این خطبه، شارحان نکاتی برداشت کردهاند که برخی به شرح زیر است:
- پیوند عاطفی بسیار میان علی و فاطمه: برخی از شارحان عبارت «أَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَیلِی فَمُسَهَّدٌ؛ اما غصه من ابدى و شبم همراه بيدارى است» را نشانگر شدت اندوه امام علی در فراق فاطمه و بیانگر پيوند عاطفى و روحانى عميق و ريشهدار آندو به يكديگر میدانند. آیتالله مکارم شیرازی معتقد است در ابیاتی که منسوب به حضرت علی(ع) است به همین مطلب اشاره شده است.[۹]
- نزدیکی قبر فاطمه به قبر پیامبر: برخی از شارحان عبارت «النَّازِلَةِ فِي جِوَارِكَ؛ در جوار تو فرود آمده» را نشاندهنده نزدیکی قبر فاطمه(س) به قبر پيامبر(ص) میدانند.[۱۰] به گفته آیتالله مکارم شیرازی این عبارت نظریهٔ کسانی که معتقدند فاطمه در منزل خود دفن شده است را تقویت میکند.[۱۱]
- مظلوم واقع شدن حضرت فاطمه: به گفته ابنمیثم بَحرانی (درگذشت: ۶۷۹یا۶۹۹ق) عبارت «فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ؛ بىپرده از او بپرس»، اشاره به این دارد که به حضرت فاطمه ظلم شده است و علی(ع) از آن شکایت میکند.[۱۲] آیتالله مکارم شیرازی نیز گفته است این عبارت کلی است و به حوادثی همچون، هجوم به خانه فاطمه، سقط محسن و بردن امام به مسجد برای بیعت با ابوبکر اشاره دارد.[۱۳] در ترجمه فیضالاسلام نیز در شرح این عبارت به غصب فدک، نشناختن حق فاطمه و شکستن پهلوی او اشاره شده است.[۱۴]
- شریک بودن همه مردم در ظلم به فاطمه: درباره عبارت «بِتَضَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَی هَضْمِهَا؛ امّت تو در ستم كردن به وى دست به دست هم داده بودند» گفتهاند واژه تضافر به معنای همکاری است؛ اما چون بسیاری از امت با سکوتشان این کار را تأیید کردند، این عمل به همهٔ امت نسبت داده شده است.[۱۵]
- نزدیکی زمان شهادت فاطمه به وفات پیامبر: برخی از شارحان نهجالبلاغه گفتهاند عبارت «السَّرِيعَةِ اللَّحَاقِ بِكَ؛ بهسرعت به تو ملحق شد» به نزدیک بودن شهادت فاطمه(س) به رحلت پیامبر(ص) اشاره میکند.[۱۶] البته از نظر برخی دیگر، این عبارت اشارهای است به مصائب شدید حضرت فاطمه که بر اثر آنها در جوانی به شهادت رسید.[۱۷]
سند خطبه
طبق بررسی کتاب مصادرُ نَهجِالبلاغه و اَسانیدُه، سخنان امام علی(ع) خطاب به پیامبر(ص) در هنگام دفن حضرت فاطمه(س)، با مقداری تفاوت در کتابهایی چون الکافی نوشته محمد بن یعقوب کلینی (درگذشت: ۳۲۹ق) به نقل از امام حسین(ع)،[۱۸] دلائل الامامة اثر محمد بن جریر طبری صغیر به نقل از امام جعفر صادق(ع)،[۱۹] اَلامالیِ شیخ طوسی (تألیف: ۴۵۸ق) به نقل از امام حسین(ع)[۲۰] و تَذکِرةُ الخواص نوشته سبط بن جوزی حنفی (درگذشت: ۶۵۴ق)[۲۱] آمده است.[۲۲]
همچنین این سخنان، در نهجالبلاغه آمده است.[۲۳] شماره خطبه در نسخههای نهجالبلاغه متفاوت است.[۲۴]
تکنگاری
حزن سرمد، عنوان کتابی است که كمالالدین عمادی ساروی در شرح خطبه ۲۰۲ نهجالبلاغه نوشته است. این کتاب با عنوان فرعی سوگنامه امیرمؤمنان علی(ع) بر مزار حضرت فاطمه زهرا(س) توسط نشر فکرت در سال ۱۳۸۳ش منتشر شد.
متن و ترجمه
خطاب به پیامبر(ص) در سوگ حضرت زهرا(س)
مـتـن | ترجمه[۲۵] |
---|---|
اى رسول خدا، از من و دخترت بر تو سلام باد كه در جوار تو آمد، و بهسرعت به تو ملحق شد. اى رسول حق، از دورى دختر برگزيدهات شكيبايىام كم شد، و طاقتم از دست رفت، جز آنكه مرا در فراق عظيم تو، و سنگينى مصيبتت جاى تسليت (در مصيبت فاطمه) است؛ زيرا من بودم كه با دست خود تو را در آغوش خاک جاى دادم، و سرت بر سينه من بود كه روح پاكت از قفس تن پريد. ما از خداييم و به خدا بازمىگرديم. راستى كه امانت بازگردانده شد، و گروگان دريافت گرديد. اما غصه من ابدى است، و شبم قرين بيدارى است تا زمانى كه خداوند براى من جايگاهى را كه تو در آن اقامت دارى اختيار كند. بهزودى دخترت از همدستى امت براى ستم بر او به تو خبر خواهد داد، در پرسيدن از او اصرار كن، و خبر اوضاع را از او بخواه، در حالى كه بين ما و تو فاصله زيادى نشده و زمانه از يادت خالى نگشته، اين همه ستم به ما شد. به هر دو نفر شما سلام باد؛ سلام وداعكننده، نه سلام رنجيدهخاطر دلتنگ. اگر از كنار مرقدت بروم نه از باب ملالت است، و اگر بمانم نه از جهت بدگمانى به آنچه خداوند به صابران وعده داده است. |
پانویس
- ↑ دشتی و محمدی، المعجم المفهرس لألفاظ نهج البلاغه، ۱۳۵۷ش، ص۵۱۳.
- ↑ مکارم شیرازی، پیام امام اميرالمؤمنين، ۱۳۸۶ش، ج۸، ص۳۲.
- ↑ مکارم شیرازی، پيام امام اميرالمؤمنين، ۱۳۸۶ش، ج۸، ص۳۰.
- ↑ مکارم شیرازی، پیام امام اميرالمؤمنين، ۱۳۸۶ش، ج۸، ص۴۰-۵۶.
- ↑ خویی، منهاج البراعة، ۱۳۵۸ش، ج۱۳، ص۱۰-۱۱.
- ↑ خویی، منهاج البراعة، ۱۳۵۸ش، ج۱۳، ص۴-۸.
- ↑ مکارم شیرازی، پیام امام اميرالمؤمنين، ۱۳۸۶ش، ج۸، ص۳۰.
- ↑ نگاه کنید به نهجالبلاغه، تصحیح صبحی صالح، ۱۴۱۴ق، ص۳۱۹.
- ↑ مکارم شیرازی، پیام امام اميرالمؤمنين، ۱۳۸۶ش، ج۸، ص۳۷.
- ↑ خویی، منهاج البراعة، ۱۳۵۸ش، ج۱۳، ص۸-۹.
- ↑ مکارم شیرازی، پیام امام اميرالمؤمنين، ۱۳۸۶ش، ج۸، ص۳۲.
- ↑ ابنمیثم، اختیار مصباح السالکین، ۱۳۶۶ش، ص۳۹۳.
- ↑ مکارم شیرازی، پيام امام اميرالمؤمنين، ۱۳۸۶ش، ج۸، ۳۷-۳۸.
- ↑ فیضالاسلام، ترجمه و شرح نهجالبلاغه، ۱۳۷۱ش، ص۶۵۳.
- ↑ مکارم شیرازی، پيام امام اميرالمؤمنين، ۱۳۸۶ش، ج۸، ص۳۸.
- ↑ خویی، منهاج البراعة، ۱۳۵۸ش، ج۱۳، ص۹-۱۰.
- ↑ مکارم شیرازی، پیام امام اميرالمؤمنين، ۱۳۸۶ش، ج۸، ص۳۳.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۵۸.
- ↑ طبری، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۱۳۷.
- ↑ طوسی، الامالی، ۱۴۱۴ق، ص۱۰۹.
- ↑ ابنجوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۳۶۱.
- ↑ حسینی خطیب، مصادر نهجالبلاغه و اسانیده، ۱۹۸۵م، ج۳، ص۸۵-۸۷.
- ↑ نهجالبلاغه، تصحیح صبحی صالح، ۱۴۱۴ق، ص۳۱۹؛ فیضالاسلام، ترجمه و شرح نهجالبلاغه، ۱۳۷۱ش، ص۶۵۱؛ ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۰، ص۲۶۵؛ عبده، شرح نهجالبلاغه، مطبعة الاستقامة، ص۱۸۲.
- ↑ دشتی و محمدی، المعجم المفهرس لألفاظ نهج البلاغه، ۱۳۵۷ش، ص۵۱۳.
- ↑ ترجمه از حسین انصاریان.
منابع
- نهجالبلاغه، تصحیح صبحی صالح، قم، دارالهجره، ۱۴۱۴ق.
- دیوان الامام علی، تحقیق عبدالمنعم خفاجی، دیوان الإمام علی، دار ابنزیدون، بیتا.
- ابنابیالحدید، عزالدین ابوحامد، شرح نهجالبلاغه، قم، کتابخانه عمومی آیتالله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
- ابنجوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذکرة الخواص من الأمة بذکر خصائص الأئمة، قم، المجمع العالمی لاهل البیت علیهم السلام، ۱۴۲۶ق.
- ابنمیثم بحرانی، میثم بن علی، اختیار مصباح السالکین؛ شرح نهجالبلاغه الوسیط، تحقیق محمدهادی امینی، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۳۶۶ش.
- حسینی خطیب، سید عبدالزهراء، مصادر نهجالبلاغه و اسانیده، بیروت، دارالاضواء، ۱۹۸۵م.
- خویی، ابوالقاسم، منهاج البراعة، تهران، مکتب الاسلامیة، ۱۳۵۸ش.
- دشتی، محمد، و کاظم محمدی، المعجم المفهرس لألفاظ نهج البلاغة، قم، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین، ۱۳۷۵ش.
- طبری آملی صغیر، محمد بن جریر بن رستم، دلائل الامامة، قم، بعثت، ۱۴۱۳ق.
- طوسی، محمد بن حسن، الامالی، قم، دارالثقافت، ۱۴۱۴ق.
- عبده، محمد، شرح نهجالبلاغه، قاهره، مطبعة الاستقامه، بیتا.
- فیضالاسلام، علینقی، ترجمه و شرح نهجالبلاغه، تهران، انتشارات فیضالاسلام، ۱۳۷۱ش.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمومنین، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۶ش.