ذِعْلِب یَمانی از یاران یمنی امام علی(ع) بود که به گفته رجالشناسانی مانند عبدالله مامقانی و سید محسن امین، پس از به خلافت رسیدن امام علی(ع)، سؤالی درباره دیدن خدا از امام پرسید.[۱] این پرسش و جواب امام در خطبه ۱۷۹ نهج البلاغه آمده است.[۲] به گزارش میرزاحبیبالله خویی شارح نهج البلاغه، گزیده یا تفصیل این روایت در منابع روایی متعدد چون الکافی، الارشاد و الاحتجاج آمده است.[۳] گفته شده نام ذِعْلِب یمانی در کتب دستاوّل رجال وجود ندارد.[۴] شیخ صدوق در کتابهای الامالی و التوحید به نقل از اصبغ بن نباته، ذعلب را مردی فصیح و با جرأت توصیف کرده است.[۵] به نظر پژوهشگران رجال مانند سید محسن امین و محمدتقی شوشتری وصف یمنی برای ذعلب در نقل کتاب امالی صدوق و دیگر کتب وجود ندارد و این وصف تنها در عبارت سید رضی در نهج البلاغه آمده است.[۶]
بر اساس بخشی از این حدیث زمانی که امام علی(ع) به خلافت رسید بر منبر رفت و گفت: سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی (از من بپرسید، پیش از آنکه مرا از دست بدهید). ذعلب در این هنگام برخاست و پرسید: آیا پروردگارت را دیدهای؟ امام پاسخ داد آنچه را ندیده نپرستیده است. سپس ذعلب از چگونگی دیدن خدا سؤال کرد و اولین پاسخ امام این بود که خدا با چشم سر دیده نمیشود، بلکه با چشم دل رؤیت میشود.[۷] در ادامه امام در ضمن جملاتی چنان خدا را توصیف کرد که ذعلب بیهوش شد. وی پس از آن سوگند یاد کرد که تاکنون چنین جوابی نشنیده بود و دیگر این مسئله را طرح نخواهد کرد.[۸]
پیش از پرسش ذعلب، امام علی(ع) از وسعت علم خود و تسلط بر تورات و انجیل و علم به معانی و حقایق قرآن سخن گفت. در این هنگام ذعلب به دوستانش گفت: فرزند ابوطالب بر جایگاه بلند و سختی قدم گذاشت، امروز من با پرسشی وی را نزد شما شرمنده خواهم کرد.[۹] برخی این سخن او را نشان بیادبی و جهلش به مقام امام دانسته[۱۰] و در مقابل برخی دیگر گفتهاند بیهوشی و سوگند و سخن ذعلب بعد از پاسخ امام میتواند دلیلی بر توبه و درستی وی باشد.[۱۱] عبدالله مامقانی ذعلب را امامیمذهب و دارای مدح[۱۲] و تفسیر نمونه او را از دوستان دانشمند امام علی(ع) بر میشمارند.[۱۳]
پانویس
- ↑ مامقانی، تنقیح المقال، مؤسسه آل البیت، ج۲۶، ص۳۷۸؛ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۶، ص۴۳۱.
- ↑ نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، خطبه ۱۷۹، ص ۲۵۸.
- ↑ هاشمی خویی، منهاج البراعه، ۱۴۰۰ق، ج۱۰، ص۲۵۷.
- ↑ جمعی از نویسندگان، دانشنامه نهج البلاغه، ۱۳۹۴ش، ج۱، ص۴۰۹؛ مامقانی، تنقیح المقال، مؤسسه آل البیت، ج۲۶، ص۳۷۸
- ↑ شیخ صدوق، الامالی، ۱۳۶۲ش/۱۴۰۰ق، ص۳۴۲؛ شیخ صدوق، التوحید، ۱۳۹۸ق، ص۳۰۵.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۶، ص۴۳۱؛ شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۳۰۷.
- ↑ شیخ صدوق، الامالی، ۱۳۶۲ش/۱۴۰۰ق، ص۳۴۲؛ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۶، ص۴۳۱.
- ↑ شیخ صدوق، الامالی، ۱۳۶۲ش/۱۴۰۰ق، ص۳۴۲ ـ ۳۴۳.
- ↑ شیخ صدوق، الامالی، ۱۳۶۲ش/۱۴۰۰ق، ص۳۴۲ ـ ۳۴۱.
- ↑ شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۳۰۷؛ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۶، ص۴۳۱.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۶، ص۴۳۱.
- ↑ مامقانی، تنقیح المقال، مؤسسه آل البیت، ج۲۶، ص۳۸۰
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۲۱۷.
منابع
- امین، سید محسن، اعیان الشیعه، لبنان، دار التعارف، ۱۴۰۳ق.
- جمعی از نویسندگان، دانشنامه نهج البلاغه، زیر نظر: سید جمال الدین دینپرور، تهران، مؤسسه فرهنگی مدرسه برهان، ۱۳۹۴ش.
- شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۲ق.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، الأمالی، بیروت، أعلمی، چاپ پنجم، ۱۳۶۲ش/۱۴۰۰ق.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، التوحید، تحقیق: هاشم حسینی، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، ۱۳۹۸ق.
- مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۲۶، حاشیه: محی الدین مامقانی، قم، مؤسسه آل البیت، بیتا.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش.
- نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، قم، مؤسسه دار الهجره، ۱۴۱۴ق.
- هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ترجمه: حسن حسنزاده آملی و محمدباقر کمرهای، تحقیق: ابراهیم میانجی، تهران، مکتبة الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۰ق.