پرش به محتوا

حدیث قرب نوافل: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
imported>Saeedzamani
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Saeedzamani
فارسی کردن کاف و یاء عربی
خط ۲۹: خط ۲۹:
در حدیث قرب نوافل، توهین به ولیّ خدا به منزله جنگ با خدا دانسته شده است. خدا از شتاب برای یاری دادن ولیّ خود بیش از هر چیز سخن به میان آورده و گفته است که من در هیچ کاری به اندازه وفات مؤمنی که از مرگ خوشش نمی‌آید تردید ندارم؛ زیرا ناراحت کردن او را دوست ندارم. همچنین در این حدیث آمده است که برخی از بندگان مؤمن فقط با فقر و نداری و برخی دیگر فقط با توانگری اصلاح می‌شوند و اگر به حالت دیگری وارد شوند، نابود می‌گردند.
در حدیث قرب نوافل، توهین به ولیّ خدا به منزله جنگ با خدا دانسته شده است. خدا از شتاب برای یاری دادن ولیّ خود بیش از هر چیز سخن به میان آورده و گفته است که من در هیچ کاری به اندازه وفات مؤمنی که از مرگ خوشش نمی‌آید تردید ندارم؛ زیرا ناراحت کردن او را دوست ندارم. همچنین در این حدیث آمده است که برخی از بندگان مؤمن فقط با فقر و نداری و برخی دیگر فقط با توانگری اصلاح می‌شوند و اگر به حالت دیگری وارد شوند، نابود می‌گردند.


در حدیث قرب نوافل، انجام [[واجبات]] محبوب‌ترین عمل نزد خدا و وسیله [[تقرب]] بنده به او معرفی شده‌ است. نوافل (مستحبات) نیز وسیله‌ای برای تقرب به او عنوان شده‌اند. همچنین آمده است که اگر کسی به وسیله نافله‌ای (مستحبی) به من، یعنی خدا تقرب جوید، او را دوست دارم و گوش، چشم، زبان و دست او می‌شوم که به وسیله آنها بشنود و ببیند و اگر مرا بخواند، او را اجابت می‌کنم و خواسته‌هایش را برآورده می‌سازم.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۵۲.</ref>{{یادداشت|لَمَّا أُسْرِيَ‏ بِالنَّبِيِّ ص‏ قَالَ يَا رَبِّ مَا حَالُ اَلْمُؤْمِنِ عِنْدَكَ قَالَ يَا مُحَمَّدُ مَنْ أَهَانَ لِي وَلِيّاً فَقَدْ بَارَزَنِي بِالْمُحَارَبَةِ وَ أَنَا أَسْرَعُ شَيْ‏ءٍ إِلَى نُصْرَةِ أَوْلِيَائِي وَ مَا تَرَدَّدْتُ عَنْ شَيْ‏ءٍ أَنَا فَاعِلُهُ كَتَرَدُّدِي عَنْ وَفَاةِ اَلْمُؤْمِنِ يَكْرَهُ اَلْمَوْتَ وَ أَكْرَهُ مَسَاءَتَهُ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِيَ اَلْمُؤْمِنِينَ مَنْ لاَ يُصْلِحُهُ إِلاَّ اَلْغِنَى وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَى غَيْرِ ذَلِكَ لَهَلَكَ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِيَ اَلْمُؤْمِنِينَ مَنْ لاَ يُصْلِحُهُ إِلاَّ اَلْفَقْرُ وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَى غَيْرِ ذَلِكَ لَهَلَكَ وَ مَا يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِي بِشَيْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا اِفْتَرَضْتُ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ إِذاً سَمْعَهُ اَلَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ اَلَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ اَلَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ اَلَّتِي يَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِي أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ (کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۵۲).
در حدیث قرب نوافل، انجام [[واجبات]] محبوب‌ترین عمل نزد خدا و وسیله [[تقرب]] بنده به او معرفی شده‌ است. نوافل (مستحبات) نیز وسیله‌ای برای تقرب به او عنوان شده‌اند. همچنین آمده است که اگر کسی به وسیله نافله‌ای (مستحبی) به من، یعنی خدا تقرب جوید، او را دوست دارم و گوش، چشم، زبان و دست او می‌شوم که به وسیله آنها بشنود و ببیند و اگر مرا بخواند، او را اجابت می‌کنم و خواسته‌هایش را برآورده می‌سازم.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۵۲.</ref>{{یادداشت|لَمَّا أُسْرِی‏ بِالنَّبِی ص‏ قَالَ یا رَبِّ مَا حَالُ اَلْمُؤْمِنِ عِنْدَک قَالَ یا مُحَمَّدُ مَنْ أَهَانَ لِی وَلِیاً فَقَدْ بَارَزَنِی بِالْمُحَارَبَةِ وَ أَنَا أَسْرَعُ شَی‏ءٍ إِلَى نُصْرَةِ أَوْلِیائِی وَ مَا تَرَدَّدْتُ عَنْ شَی‏ءٍ أَنَا فَاعِلُهُ کتَرَدُّدِی عَنْ وَفَاةِ اَلْمُؤْمِنِ یکرَهُ اَلْمَوْتَ وَ أَکرَهُ مَسَاءَتَهُ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِی اَلْمُؤْمِنِینَ مَنْ لاَ یصْلِحُهُ إِلاَّ اَلْغِنَى وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَى غَیرِ ذَلِک لَهَلَک وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِی اَلْمُؤْمِنِینَ مَنْ لاَ یصْلِحُهُ إِلاَّ اَلْفَقْرُ وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَى غَیرِ ذَلِک لَهَلَک وَ مَا یتَقَرَّبُ إِلَی عَبْدٌ مِنْ عِبَادِی بِشَی‏ءٍ أَحَبَّ إِلَی مِمَّا اِفْتَرَضْتُ عَلَیهِ وَ إِنَّهُ لَیتَقَرَّبُ إِلَی بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کنْتُ إِذاً سَمْعَهُ اَلَّذِی یسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ اَلَّذِی یبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ اَلَّذِی ینْطِقُ بِهِ وَ یدَهُ اَلَّتِی یبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی أَعْطَیتُهُ (کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۵۲).
هنگامی که پیامبر(ص) به معراج رفت، گفت: پروردگارا حال مؤمن نزد تو چگونه است؟
هنگامی که پیامبر(ص) به معراج رفت، گفت: پروردگارا حال مؤمن نزد تو چگونه است؟
خدا فرمود: ای محمد هر که به دوستی از من اهانت کند، آشکارا به جنگ من آمده است و من به یاری دوستانم از هر چیز شتابان‌ترم. من در هر کاری که انجام دهم، آن اندازه که درباره وفات مؤمن تردید دارم، او از مرگ بدش آید و من ناراحت کردن او را خوش ندارم و به راستی برخی از بندگان مؤمن هستند که جز توانگری، آنان را اصلاح نکند (و حالشان را نیکو نسازد) و اگر به حال دیگری او را درآورم نابود و هلاک می‌شود و برخی از بندگان مؤمن هستند که جز نداری و فقر، آنان را اصلاح نکند و اگر او را به حال دیگری برگردانم هر آینه هلاک می‌شود و هیچ یک از بندگانم به من تقرب نجوید با عملی که نزد من محبوب‌تر باشد از آنچه بر او واجب کرده‌ام و به درستی که به وسیله نماز نافله به من تقرب جوید تا آنجا که من دوستش دارم و چون دوستش دارم آن گاه گوش او شوم که به آن بشوند و چشمش شوم که به آن ببیند و زبانش گردم که به آن بگوید و دستش شوم که به آن برگیرد اگر بخواندم اجابتش کنم و اگر خواهشی از من کند به او بدهم (کلینی، اصول الکافی، ترجمه مصطفوی، ۱۳۶۹ش، ج۴، ص۵۴).}}
خدا فرمود: ای محمد هر که به دوستی از من اهانت کند، آشکارا به جنگ من آمده است و من به یاری دوستانم از هر چیز شتابان‌ترم. من در هر کاری که انجام دهم، آن اندازه که درباره وفات مؤمن تردید دارم، او از مرگ بدش آید و من ناراحت کردن او را خوش ندارم و به راستی برخی از بندگان مؤمن هستند که جز توانگری، آنان را اصلاح نکند (و حالشان را نیکو نسازد) و اگر به حال دیگری او را درآورم نابود و هلاک می‌شود و برخی از بندگان مؤمن هستند که جز نداری و فقر، آنان را اصلاح نکند و اگر او را به حال دیگری برگردانم هر آینه هلاک می‌شود و هیچ یک از بندگانم به من تقرب نجوید با عملی که نزد من محبوب‌تر باشد از آنچه بر او واجب کرده‌ام و به درستی که به وسیله نماز نافله به من تقرب جوید تا آنجا که من دوستش دارم و چون دوستش دارم آن گاه گوش او شوم که به آن بشوند و چشمش شوم که به آن ببیند و زبانش گردم که به آن بگوید و دستش شوم که به آن برگیرد اگر بخواندم اجابتش کنم و اگر خواهشی از من کند به او بدهم (کلینی، اصول الکافی، ترجمه مصطفوی، ۱۳۶۹ش، ج۴، ص۵۴).}}
خط ۳۵: خط ۳۵:
==تفسیر حدیث ==
==تفسیر حدیث ==
===دیدگاه عارفان===
===دیدگاه عارفان===
عارفان مسلمان این حدیث را به عنوان مستندي براي مباحث عرفاني خود مورد توجه قرار داده‌اند.<ref>آذرخشی، «جایگاه حدیث قرب نوافل در منابع فریقین و بررسی تطبیقی رویکرد عرفا و محدثان نسبت به آن»، ص۱۸.</ref> [[ابن عربی]]، الفاظ [[حدیث]] قرب نوافل را حقیقی دانسته و آن را شاهدی بر نظریه [[وحدت وجود]] دانسته‌ است.<ref>ابن عربی، الفتوحات المکیه، دارصادر، ج۲، ص۳۲۲-۳۲۳؛ ابن ترکه، شرح فصوص الحکم، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۳۱۹.</ref> از نظر وی منظور از اینکه خدا چشم و گوش بنده مؤمن می‌شود، فنای انسان در صفات حق است.<ref>قيصرى، شرح فصوص الحكم، ۱۳۷۵ش، ص۳۵۰ و ۳۵۱.</ref> و [[سید حیدر آملی]] آن را شاهدی بر «فنای فی الله» و یکی شدن محب و محبوب دانسته است.<ref>آملی، المقدمات من کتاب نص النصوص، ۱۳۵۲ش، ص۲۶۹</ref> از نظر عارفان، [[سیر و سلوک]] در دو مرحله «قرب فرایض» و «قرب نوافل» انجام می‌شود؛ [[امام خمینی]] قرب نوافل را ناظر به فنای افعالی، صفاتی و ذاتی دانسته و قرب فرایض را بر بقای پس از فنا تطبیق داده است.<ref>مظفری، «قرب نوافل و فرائض و تطبیق آنها بر مقامات عرفانی»، ص۱۱.</ref> برخی از عرفا مرحله قرب فرایض را بالاتر از قرب نوافل می‌دانند. از نظر آنان نتیجه قرب فرایض، فنای در ذات خدا و نتیجه قرب نوافل، فنای در صفات خداست. همچنین به اعتقاد آنان در مرحله قرب فرایض، انسان عروج و صعود می‌کند، اما در مرحله قرب نوافل خدا نزول می‌کند.<ref>صمدی آملی، شرح دفتر دل علامه حسن زاده آملی، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۴۵ تا ۳۴۸.</ref>
عارفان مسلمان این حدیث را به عنوان مستندی برای مباحث عرفانی خود مورد توجه قرار داده‌اند.<ref>آذرخشی، «جایگاه حدیث قرب نوافل در منابع فریقین و بررسی تطبیقی رویکرد عرفا و محدثان نسبت به آن»، ص۱۸.</ref> [[ابن عربی]]، الفاظ [[حدیث]] قرب نوافل را حقیقی دانسته و آن را شاهدی بر نظریه [[وحدت وجود]] دانسته‌ است.<ref>ابن عربی، الفتوحات المکیه، دارصادر، ج۲، ص۳۲۲-۳۲۳؛ ابن ترکه، شرح فصوص الحکم، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۳۱۹.</ref> از نظر وی منظور از اینکه خدا چشم و گوش بنده مؤمن می‌شود، فنای انسان در صفات حق است.<ref>قیصرى، شرح فصوص الحکم، ۱۳۷۵ش، ص۳۵۰ و ۳۵۱.</ref> و [[سید حیدر آملی]] آن را شاهدی بر «فنای فی الله» و یکی شدن محب و محبوب دانسته است.<ref>آملی، المقدمات من کتاب نص النصوص، ۱۳۵۲ش، ص۲۶۹</ref> از نظر عارفان، [[سیر و سلوک]] در دو مرحله «قرب فرایض» و «قرب نوافل» انجام می‌شود؛ [[امام خمینی]] قرب نوافل را ناظر به فنای افعالی، صفاتی و ذاتی دانسته و قرب فرایض را بر بقای پس از فنا تطبیق داده است.<ref>مظفری، «قرب نوافل و فرائض و تطبیق آنها بر مقامات عرفانی»، ص۱۱.</ref> برخی از عرفا مرحله قرب فرایض را بالاتر از قرب نوافل می‌دانند. از نظر آنان نتیجه قرب فرایض، فنای در ذات خدا و نتیجه قرب نوافل، فنای در صفات خداست. همچنین به اعتقاد آنان در مرحله قرب فرایض، انسان عروج و صعود می‌کند، اما در مرحله قرب نوافل خدا نزول می‌کند.<ref>صمدی آملی، شرح دفتر دل علامه حسن زاده آملی، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۴۵ تا ۳۴۸.</ref>


===دیدگاه فقیهان و محدثان===
===دیدگاه فقیهان و محدثان===
برخی از [[فقیهان]] و [[محدثان]]، الفاظ این حدیث را کنایه و مجاز می‌دانند و بر این باورند که باید الفاظ حدیث را به گونه‌ای تفسیر کرد که به وحدت وجود، حلول و فنا منجر نشود.<ref>موحدی، «نردبان عروج؛ گذری بر حدیث قرب نوافل»، ص۱۷۴-۱۷۷؛ غزالی، احیاء العلوم، دارالکتاب العربی، ج۱۴، ص۶۱-۶۲.</ref> این گروه وجوه مختلفی برای عبارت مورد بحث حدیث بیان کرده‌اند؛<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۴، ص۳۱-۳۲؛ مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱۰، ص۳۹۰-۳۹۳.</ref> از جمله [[شیخ حر عاملی]] وجوه زیر را به عنوان وجوه صحیح معنای آن، برشمرده است:  
برخی از [[فقیهان]] و [[محدثان]]، الفاظ این حدیث را کنایه و مجاز می‌دانند و بر این باورند که باید الفاظ حدیث را به گونه‌ای تفسیر کرد که به وحدت وجود، حلول و فنا منجر نشود.<ref>موحدی، «نردبان عروج؛ گذری بر حدیث قرب نوافل»، ص۱۷۴-۱۷۷؛ غزالی، احیاء العلوم، دارالکتاب العربی، ج۱۴، ص۶۱-۶۲.</ref> این گروه وجوه مختلفی برای عبارت مورد بحث حدیث بیان کرده‌اند؛<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۴، ص۳۱-۳۲؛ مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱۰، ص۳۹۰-۳۹۳.</ref> از جمله [[شیخ حر عاملی]] وجوه زیر را به عنوان وجوه صحیح معنای آن، برشمرده است:  
*امداد الهي به مومن برای انجام کارها تنها مطابق با رضای خدا
*امداد الهی به مومن برای انجام کارها تنها مطابق با رضای خدا
*امداد خدا به مومن همچون کمک اعضا و جوارحش به او
*امداد خدا به مومن همچون کمک اعضا و جوارحش به او
*عزیز شدن خدا در نزد مومن همچون اعضا و جوارح او
*عزیز شدن خدا در نزد مومن همچون اعضا و جوارح او
خط ۶۲: خط ۶۲:
* صمدی آملی، داوود، شرح دفتر دل علامه حسن‌زاده آملی، نبوغ، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* صمدی آملی، داوود، شرح دفتر دل علامه حسن‌زاده آملی، نبوغ، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* طبرانی، المعجم الاوسط، تحقیق قسم التحقیق بدار الحرمین، دارالحرمین للطباعة و النشر و التوزیع، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
* طبرانی، المعجم الاوسط، تحقیق قسم التحقیق بدار الحرمین، دارالحرمین للطباعة و النشر و التوزیع، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
* قيصرى، داود، شرح فصوص الحكم، تهران، شركت انتشارات علمى و فرهنگى، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
* قیصرى، داود، شرح فصوص الحکم، تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
* غزالی، محمد بن محمد، احیاءالعلوم، بیروت، دارالکتاب العربی.
* غزالی، محمد بن محمد، احیاءالعلوم، بیروت، دارالکتاب العربی.
* کلینی، محمد بن یعقوب، اصول الکافی، ترجمه سید جواد مصطفوی، تهران، کتابفروشی علمیه اسلامیه، ۱۳۶۹ش.
* کلینی، محمد بن یعقوب، اصول الکافی، ترجمه سید جواد مصطفوی، تهران، کتابفروشی علمیه اسلامیه، ۱۳۶۹ش.

نسخهٔ ‏۲۱ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۵۱

حدیث قرب نوافل
حدیث قرب نوافل
اطلاعات روایت
صادره ازحدیثی قُدسی
راوی اصلیپیامبر اسلام (ص)
راویانامام باقر(ع)، امام صادق (ع)، عایشه، میمونه، ابوهریره
اعتبار سندصحیح ولی برخی آن را ضعیف شمرده‌اند
احادیث مشهور
حدیث سلسلةالذهبحدیث ثقلینحدیث کساءمقبوله عمر بن حنظلةحدیث قرب نوافلحدیث معراجحدیث ولایتحدیث وصایتحدیث جنود عقل و جهلحدیث شجره


اخلاق
آیات اخلاقی
آیات افکآیه اخوتآیه اطعامآیه نبأآیه نجواآیه مشیتآیه برآیه اصلاح ذات بینآیه ایثار
احادیث اخلاقی
حدیث قرب نوافلحدیث مکارم اخلاقحدیث معراجحدیث جنود عقل و جهل
فضایل اخلاقی
تواضعقناعتسخاوتکظم غیظاخلاصخشیتحلمزهدشجاعتعفتانصافاصلاح ذات البینعیب‌پوشیبلاکشی
رذایل اخلاقی
تکبرحرصحسددروغغیبتسخن‌چینیتهمتبخلعاق والدینحدیث نفسعجبعیب‌جوییسمعهقطع رحماشاعه فحشاءکفران نعمت
اصطلاحات اخلاقی
جهاد نفسنفس لوامهنفس امارهنفس مطمئنهمحاسبهمراقبهمشارطهگناهدرس اخلاقاستدراج
عالمان اخلاق
ملامهدی نراقیملا احمد نراقیمیرزا جواد ملکی تبریزیسید علی قاضیسید رضا بهاءالدینیسید عبدالحسین دستغیبعبدالکریم حق‌شناسعزیزالله خوشوقتمحمدتقی بهجتعلی‌اکبر مشکینیحسین مظاهریمحمدرضا مهدوی کنی
منابع اخلاقی
قرآننهج البلاغهمصباح الشریعةمکارم الاخلاقالمحجة البیضاءرساله لقاءالله (کتاب)مجموعه وَرّامجامع السعاداتمعراج السعادةالمراقبات

حدیث قُرْب نَوَافِل، حدیثی قُدسی که از جایگاه مؤمن نزد خدا و تقرب انسان به خدا به وسیله انجام دادن فرایض (واجبات) و نَوَافل (مستحبات) سخن گفته است.

در یکی از فرازهای حدیث مذکور آمده است: بندهٔ مؤمن به وسیله انجام نوافل به خدا تقرب پیدا می‌کند و خدا گوش و چشم او می‌شود. ابن عربی، عارف اهل سنت، این تعبیر را شاهدی بر نظریه وحدت وجود دانسته است. محدثان و فقیهان معتقدند تعبیر مذکور بدین معناست که مؤمن بر اثر توجه ویژه خدا، تمام کارهایش را برای رضای خدا انجام می‌دهد.

نام‌گذاری

حدیث قرب نوافل، حدیثی قدسی است که خدا در معراج خطاب به پیامبر(ص) گفته است. این حدیث پاسخ به پرسش پیامبر(ص) از خدا درباره جایگاه مؤمن نزد او بوده است.[۱] علت شهرت این حدیث به «قرب نوافل» آن است که بخش آخر این حدیث، انجام‌ نوافل‌ توسط‌ مؤمن را موجب قرب و نزدیکی خاصی به‌ خداوند‌ شمرده‌ است‌ و عارفان مسلمان با‌ الهام از این فراز و برای اشاره بـه آن مقام، از تعبیر «قرب نوافل» استفاده نموده‌اند.[۲]

محتوای حدیث

در حدیث قرب نوافل، توهین به ولیّ خدا به منزله جنگ با خدا دانسته شده است. خدا از شتاب برای یاری دادن ولیّ خود بیش از هر چیز سخن به میان آورده و گفته است که من در هیچ کاری به اندازه وفات مؤمنی که از مرگ خوشش نمی‌آید تردید ندارم؛ زیرا ناراحت کردن او را دوست ندارم. همچنین در این حدیث آمده است که برخی از بندگان مؤمن فقط با فقر و نداری و برخی دیگر فقط با توانگری اصلاح می‌شوند و اگر به حالت دیگری وارد شوند، نابود می‌گردند.

در حدیث قرب نوافل، انجام واجبات محبوب‌ترین عمل نزد خدا و وسیله تقرب بنده به او معرفی شده‌ است. نوافل (مستحبات) نیز وسیله‌ای برای تقرب به او عنوان شده‌اند. همچنین آمده است که اگر کسی به وسیله نافله‌ای (مستحبی) به من، یعنی خدا تقرب جوید، او را دوست دارم و گوش، چشم، زبان و دست او می‌شوم که به وسیله آنها بشنود و ببیند و اگر مرا بخواند، او را اجابت می‌کنم و خواسته‌هایش را برآورده می‌سازم.[۳]

تفسیر حدیث

دیدگاه عارفان

عارفان مسلمان این حدیث را به عنوان مستندی برای مباحث عرفانی خود مورد توجه قرار داده‌اند.[۴] ابن عربی، الفاظ حدیث قرب نوافل را حقیقی دانسته و آن را شاهدی بر نظریه وحدت وجود دانسته‌ است.[۵] از نظر وی منظور از اینکه خدا چشم و گوش بنده مؤمن می‌شود، فنای انسان در صفات حق است.[۶] و سید حیدر آملی آن را شاهدی بر «فنای فی الله» و یکی شدن محب و محبوب دانسته است.[۷] از نظر عارفان، سیر و سلوک در دو مرحله «قرب فرایض» و «قرب نوافل» انجام می‌شود؛ امام خمینی قرب نوافل را ناظر به فنای افعالی، صفاتی و ذاتی دانسته و قرب فرایض را بر بقای پس از فنا تطبیق داده است.[۸] برخی از عرفا مرحله قرب فرایض را بالاتر از قرب نوافل می‌دانند. از نظر آنان نتیجه قرب فرایض، فنای در ذات خدا و نتیجه قرب نوافل، فنای در صفات خداست. همچنین به اعتقاد آنان در مرحله قرب فرایض، انسان عروج و صعود می‌کند، اما در مرحله قرب نوافل خدا نزول می‌کند.[۹]

دیدگاه فقیهان و محدثان

برخی از فقیهان و محدثان، الفاظ این حدیث را کنایه و مجاز می‌دانند و بر این باورند که باید الفاظ حدیث را به گونه‌ای تفسیر کرد که به وحدت وجود، حلول و فنا منجر نشود.[۱۰] این گروه وجوه مختلفی برای عبارت مورد بحث حدیث بیان کرده‌اند؛[۱۱] از جمله شیخ حر عاملی وجوه زیر را به عنوان وجوه صحیح معنای آن، برشمرده است:

  • امداد الهی به مومن برای انجام کارها تنها مطابق با رضای خدا
  • امداد خدا به مومن همچون کمک اعضا و جوارحش به او
  • عزیز شدن خدا در نزد مومن همچون اعضا و جوارح او
  • تکیه مومن تنها به خدا
  • نزدیکی خدا به مومن[۱۲]

سند حدیث

حدیث قرب نوافل با اندکی تفاوت در منابع شیعه و سنی از پیامبر(ص) نقل شده است. حدیث را ابان بن تغلب از امام باقر(ع) و حماد بن بشیر از امام صادق و آن دو از پیامبر(ص) نقل کرده‌اند.[۱۳]

حدیث مذکور در منابع اهل سنت از طریق راویانی همچون عایشه[۱۴] میمونه[۱۵]و ابوهریره[۱۶] از پیامبر(ص) نقل شده است. این روایت با سندهای مختلفی نقل شده که برخی از اسناد آن را صحیح و برخی آن را ضعیف دانسته‌اند.[۱۷]

پانویس

الگوی پانویس غیرفعال شده است. لطفا از الگوی پانوشت استفاده شود

منابع

  • ابن ترکه، علی بن محمد، شرح فصوص الحکم، تحقیق محسن بیدارفر، قم، انتشارات بیدار، ۱۴۲۰ق/۱۳۷۸ش.
  • ابن عربی، محمد بن علی، الفتوحات المکیه، بیروت، دارصادر.
  • آذرخشی، مصطفی و مجید معارف، «جایگاه حدیث قرب نوافل در منابع فریقین و بررسی تطبیقی رویکرد عرفا و محدثان نسبت به آن»، در پژوهش‌نامه قرآن و حدیث، شماره ۷، تابستان و پاییز ۱۳۸۹ش.
  • آملی، سید حیدر، المقدمات من کتاب نص النصوص، تهران، قسمت ایرانشناسی انستیتو ایران و فرانسه پژوهشهای علمی در ایران، اول، ۱۳۵۲ش.
  • بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م (افست از نسخه دارالطباعة العامرة باستانبول).
  • حر عاملی، محمد بن حسن، الفوائد الطوسیة، تصحیح مهدی لاجوردی، قم، المطبعة العلمیة، ۱۴۰۳ق.
  • صمدی آملی، داوود، شرح دفتر دل علامه حسن‌زاده آملی، نبوغ، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • طبرانی، المعجم الاوسط، تحقیق قسم التحقیق بدار الحرمین، دارالحرمین للطباعة و النشر و التوزیع، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
  • قیصرى، داود، شرح فصوص الحکم، تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
  • غزالی، محمد بن محمد، احیاءالعلوم، بیروت، دارالکتاب العربی.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، اصول الکافی، ترجمه سید جواد مصطفوی، تهران، کتابفروشی علمیه اسلامیه، ۱۳۶۹ش.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۴۰۷ق.
  • مظفری، حسین، «قرب نوافل و فرائض و تطبیق آنها بر مقامات عرفانی»، در مجله حکمت عرفانی، شماره ۱۰، بهار و تابستان ۱۳۹۵ش.
  • مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، تصحیح محمدباقر محمودی و همکاران، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
  • مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۴۰۴ق/۱۳۶۳ش.
  • موحدی، عبدالله، «نردبان عروج؛‌ گذری بر حدیث قرب نوافل»، در مجله مطالعات عرفانی، شماره ۱، تابستان ۱۳۸۴ش.
  • موصلی، ابویعلی، مسند ابی یعلی، تحقیق: حسن سلیم اسد، دارالمأمون للتراث، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.


  1. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۵۲.
  2. مظفری، «قرب نوافل و فرائض و تطبیق آنها بر مقامات عرفانی»، ص۷.
  3. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۵۲.
  4. آذرخشی، «جایگاه حدیث قرب نوافل در منابع فریقین و بررسی تطبیقی رویکرد عرفا و محدثان نسبت به آن»، ص۱۸.
  5. ابن عربی، الفتوحات المکیه، دارصادر، ج۲، ص۳۲۲-۳۲۳؛ ابن ترکه، شرح فصوص الحکم، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۳۱۹.
  6. قیصرى، شرح فصوص الحکم، ۱۳۷۵ش، ص۳۵۰ و ۳۵۱.
  7. آملی، المقدمات من کتاب نص النصوص، ۱۳۵۲ش، ص۲۶۹
  8. مظفری، «قرب نوافل و فرائض و تطبیق آنها بر مقامات عرفانی»، ص۱۱.
  9. صمدی آملی، شرح دفتر دل علامه حسن زاده آملی، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۴۵ تا ۳۴۸.
  10. موحدی، «نردبان عروج؛ گذری بر حدیث قرب نوافل»، ص۱۷۴-۱۷۷؛ غزالی، احیاء العلوم، دارالکتاب العربی، ج۱۴، ص۶۱-۶۲.
  11. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۴، ص۳۱-۳۲؛ مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱۰، ص۳۹۰-۳۹۳.
  12. حر عاملی، الفوائد الطوسیه، ۱۴۰۳ق، ص۸۱-۸۲.
  13. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۵۲.
  14. طبرانی، المعجم الاوسط، ۱۴۱۵ق، ج۹، ص۱۳۹.
  15. موصلی، مسند ابی‌یعلی، ۱۴۰۸ق، ج۱۲، ص۵۲۰.
  16. بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۷، ص۱۹۰.
  17. آذرخشی، «جایگاه حدیث قرب نوافل در منابع فریقین و بررسی تطبیقی رویکرد عرفا و محدثان نسبت به آن»، ص۱۸.