کاربر:H.shamloo/صفحه تمرین

از ویکی شیعه

وحدت وجود

کلیات و جایگاه

وحدت وجود (یگانگی هستی) به‌معنای یگانه‌‌دیدن هستی همه موجودات[۱] یا اعتقاد به نیستی حقیقی غیر خدا[۲] دانسته شده است. این مفهوم در برابر کثرت وجود مطرح شده است: به این معنا که به تعداد همه موجودات عالم وجودی منحصربه‌فرد وجود داشته باشد؛ بدون آنکه کوچکترین سنخیت و اشتراکی میان این وجودها وجود داشته باشد.[۳]

وحدت وجود اساسی‌ترین[۴] و فراگیرترین عقیده صوفیه[۵] و محور جهان‌بینی عرفانی دانسته شده است؛[۶] محوری که بر سایر محورهای این جهان‌بینی تأثیر چشم‌گیر داشته است.[۷] محققان آن را پیچیده‌ترین مسئله عرفان اسلامی و علوم الهی تلقی کرده‌اند.[۸] این پیچیدگی موجب بدفهمی آن تلقی شده است.[۹] توشی‌هیکو ایزوتسو، وحدت وجود را نوع شگفت‌انگیزی از فلسفه عرفانی به‌شمار برده که نتیجه به‌کارگیری تأویل (تفسیر باطنی) برای تفسیر هستی است.[۱۰] ابن‌عربی را ابداع‌کننده و اصلی‌ترین نظریه‌پرداز وحدت وجود در عرفان اسلامی دانسته‌اند.[۱۱] به گفته سید حسین نصر، وحدت وجود پس از ابن‌عربی (قرن هفتم قمری) به آموزه اصلی تصوف اسلامی تبدیل شد.[۱۲]

هانری کربن معتقد است که وحدت وجود در عرفان نظری با تفسیر توحید در حکمت اسماعیلیه و حکمت امامیه موافقت کامل دارد.[۱۳] برخی محققان معتقدند که عقیده وحدت وجود، در کنار سایر اصول عرفان نظری، از طریق شارحان شیعه ابن‌عربی وارد تعالیم معنوی شیعه شده است؛[۱۴] از جمله شارحانی چون ابن‌تُرکه اصفهانی[۱۵] (درگذشت: ۸۳۵ق)، سید حیدر آملی[۱۶] و ابن ابی‌جمهور احسائی.[۱۷] ملاصدرا، فیلسوف شیعه و بنیان‌گذار حکمت متعالیه، را اولین کسی دانسته‌اند که وحدت وجود را به‌شکل فلسفی مطرح کرده است.[۱۸] پس از او، وحدت وجود از مبانی اصلی مکتب فلسفی اصفهان و مکتب فلسفی تهران به‌شمار رفت[۱۹] و کسانی چون آقا محمدرضا قمشه‌ای،[۲۰] سید محمدکاظم عصّار،[۲۱] امام خمینی[۲۲] و حسن حسن‌زاده آملی[۲۳] به تبیین آن پرداخته‌اند.

گفته شده که عقیده وحدت وجود مخالفانی از میان فقیهان، متکلمان و حتی صوفیان داشته است.[۲۴] به‌جز مخالفان وحدت وجود، برخی از فقیهان اهل‌سنت[۲۵] و شیعه اعتقاد به وحدت وجود را عاملی برای تکفیر افراد قلمداد کرده‌اند؛ از میان اهل‌سنت کسی چون ابن‌تیمیه و از میان شیعه کسانی چون مقدس اردبیلی[۲۶] و ملا محمدطاهر قمی (درگذشت: ۱۰۹۸ق)[۲۷] شیخ احمد احسائی[۲۸] و صاحب عروة الوثقی و حاشیه‌نگاران کتاب او با لحاظ‌کردن برخی شرایط.[۲۹] شیخ احمد احسائی، بنیانگذار شیخیه، به کفر معتقدان به وحدت وجود ادعای اجماع کرده است.[۳۰]

بستر پیدایش و تاریخچه

به گفته مرتضی مطهری، همواره برای بشر موضوع وحدت یا کثرت هستی مطرح بوده که آیا بر جهان وحدت حکمفرماست یا کثرت؛ یعنی آیا آنچه هست واقعاً یکی است و کثرت ناشی از توهم انسان است یا اینکه کثرت واقعی است و وحدت ناشی از تصویر ذهنی انسان است.[۳۱] گفته شده که از دوران‌های قدیم اعتقاد به وحدت وجود در مکتب‌های مختلف دینی و فلسفی با تعبیرات متفاوت وجود داشته است.[۳۲] برخی پیشینه این اندیشه را در آئین‌های شرقی چون هندوئیسم[۳۳] و بودیسم،[۳۴] فلسفه یونان باستان[۳۵] و برخی فیلسوفان غربی[۳۶] نشان داده‌اند.

به گفته محققان، در جهان اسلام، اصطلاح وحدت وجود هرچند با نام ابن‌عربی و عرفان نظری همراه شده، او خود این اصطلاح را در آثارش به کار نبرده است.[۳۷] [یادداشت ۱] از نظر سید حسین نصر، این اصطلاح اولین‌بار در اثری از ابن‌سبعین[۳۸] (درگذشت:۶۶۹ق)، صوفی اندلسی و از پیروان ابن‌عربی، آمده است.[۳۹] به نظر نصر، مفهومی که اصطلاح وحدت وجود به آن اشاره می‌کند از آغاز در قلب تصوف اسلامی حضور داشته است؛ آنچنان که صوفیه آیاتی چون آیه ۱۱۵ سوره بقره و آیه ۳ سوره حدید را سرآغاز بیان این حقیقت در متن قرآن دانسته‌اند.[۴۰]

پیش از ابن‌عربی، در میان آثار صوفیانی چون منصور حلاج،[۴۱] جنید بغدادی[۴۲] و عطار نیشابوری[۴۳] از اشاره به مفهوم وحدت وجود خبر داده‌اند.[۴۴] محمدعلی موحد، ادیب و عرفان‌پژوه، پخته‌ترین روایت از وحدت وجود را در آثار عطار[۴۵] نشان داده است.[۴۶] او تمثیل سیمرغ (سی مرغ) در منطق الطیر را نیز تمثلی برای مفهوم وحدت وجود دانسته است.[۴۷] به گفته محققان، وحدت وجود با ظهور ابن‌عربی به‌ آموزه اصلی و اساسی عرفان نظری تبدیل شد.[۴۸] به نظر مطهری، وحدت وجود پیش از ملاصدرا در فلسفه اسلامی مطرح نبوده است.[۴۹] به نظر او، ملاصدرا وحدت وجود را از عرفان ابن‌عربی گرفته و در حکمت متعالیه آن را تبدیل به یک موضوع فلسفی کرده و برایش پایه‌های فلسفی تبیین کرده است.[۵۰] ادبیات فارسی حافظ و شاه نعمت الله ولی

تعبیرات سه‌گانه از وحدت وجود

برای وحدت وجود تعبیرات متفاوت و مراتب مختلفی لحاظ شده است؛ برخی محققان این مراتب را در سه دسته صورت‌بندی کرده‌اند:[۵۱]

  • وحدت وجود به این معنا که هر موجودی غیر از خدا هر قدر هم که عظمت داشته باشد، موجود محدودی است و در برابر عظمت بی‌نهایت الهی هیچ انگاشته می‌شود.[۵۲] مرتضی مطهری این تفسیر از وحدت وجود را تعبیر عارفان درجه دوم از نظر جایگاه تلقی کرده است.[۵۳] او این تفسیر را همان «وحدت شهود» دانسته است: به‌معنای اینکه انسان به غیر از خدا چیزی را نبیند، نه اینکه غیر از خدا در عالم موجود دیگری نباشد.[۵۴]
  • وحدت وجود به‌معنای این نیست که وجود منحصر به ذات حق است، بلکه به این معناست که همه موجودات موجود هستند به یک حقیقت که آن، حقیقت وجود است.[۵۵] این حقیقت وجود مراتبی دارد: مرتبه‌ برتر آن واجب الوجود و مرتبه‌های دیگر ممکن الوجود است.[۵۶] پس وجود حقیقت واحدی است که دارای مراتب مختلف است.[۵۷] این نگاه به وحدت وجود را «تشکیک خاصی» و مورد پذیرش در حکمت متعالیه دانسته‌اند.[۵۸]
  • هستی از همه نظر یگانه و در حقیقت چیزی جز خداوند و اسماء، صفات و کمالات او نیست و مخلوقات عالم چیزی جز امور اعتباری و هستی‌های مجازی نیستند.[۵۹] نسبت مخلوقات به خداوند مانند نسبت تصویر شخص در آینه با خود شخص[۶۰] یا نسبت موج دریا با دریاست.[۶۱] این قول را نظر اصلی عارفان و صوفیان، از جمله ابن‌عربی و پیروانش، دانسته‌اند.[۶۲] گفته شده که از نظر عارفان وجود کثرت در عالم ناشی از وجود مراتب در وجود از نظر شدت و ضعف نیست، بلکه ناشی از شدت و ضعف ظهور وجود خداوند در آنهاست.[۶۳]

دلایل اثبات

از نظر محققان، هرچند شارحان ابن‌عربی از صوفیه و فیلسوفان صدرایی تلاش کرده‌اند که وحدت وجود را از طریق استدلال عقلی اثبات کنند، بزرگان صوفیه راه دریافت حقیقت آن را شهود دانسته‌اند و نه استدلال.[۶۴] ایزوتسو طریق شهودی درک وحدت وجود را چنین ترسیم کرده است: عارف از ظاهر موجودات به عمق و باطن آنها از طریق سیر و سلوک حرکت می‌کند. نقطه آغازین سیر او جهان محسوس است که سرشار از کثرت‌ است. او با تکیه بر تأویل وجودی در مسیر سلوک، پس از فانی شدن نفسش، از کثرت‌ها عبور می‌کند و بُعد وجودی دیگر عالم را مشاهده می‌کند؛ بعدی که در آن جز حقیقتی یگانه وجود ندارد.[۶۵]

ابن‌ترکه اصفهانی،[۶۶] سید حیدر آملی،[۶۷] و ابن‌فَنّاری (درگذشت: ۸۳۴ق)[۶۸] از جمله شارحان ابن‌عربی هستند که استدلال‌های برای اثبات وحدت وجود ارائه کرده‌اند. به نظر مطهری، استدلال شارحان ابن‌عربی از دو مقدمه و یک نتیجه تشکیل شده است: مقدمه اول اینکه وجود مساوی با وجوب ذاتی است؛ مقدمه دوم اینکه وجوب ذاتی مساوی با وحدت همه‌جانبه (من جمیع الجهات) است؛ نتیجه اینکه وجود مساوی با وحدت همه‌جانبه است.[۶۹]

در حکمت متعالیه استدلال بر وحدت وجود به‌نوعی ایجاد ارتباط میان نظریه وحدت تشکیکی وجود (تشکیک خاصی) و نظریه عارفان تلقی شده است.[۷۰] برای نمونه‌ای از استدلال بر وحدت وجود در این مکتب فلسفی به استدلال ملاصدرا اشاره شده که با تحلیل رابطه علیت صورت‌بندی شده است. [۷۱] مقدمه اول این استدلال این است که معلول نه ذاتی است که دارای وابستگی به علت باشد، بلکه عین وابستگی به آن است. مقدمه دوم اینکه چون وجود معلول چیزی جز وابستگی به علت نیست،

منتقدان و نقدها

اما از آنجا كه در سخنان اين جماعت چيز تازه‏اى به چشم نمى‏خورد كه اساس انتقاد و طعن و لعنشان همان عقيده وحدت وجود ابن عربى است كه آن را احيانا با حلول و اتحاد خلط كرده‏اند و ساير انتقادشان هم تقريبا همان انتقاداتى است كه ما تاكنون از ديگران نقل كرده‏ايم، لذا مصلحت در آن ديديم كه از ذكر و ايراد مكرر آنها خوددارى كنيم و به ذكر و نگارش انتقادات علماى شيعه اماميّه بپردازيم تا ببينيم اين بزرگان درباره ابن عربى چه انديشيده‏اند و چه گفته‏اند.

کتاب‌شناسی

پانویس

  1. مطهری، عرفان حافظ، ۱۳۷۳ش، ص۹۰-۹۱.
  2. امین، وحدت وجود در فلسفه و عرفان اسلامی، ۱۳۷۶ش، ص۲؛ نصر، «اصول و مبانی تصوف»، ص۷.
  3. مطهری، شرح مبسوط منظومه، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۲۰۰.
  4. نصر، سه حکیم مسلمان، ۱۳۸۲ش، ص۱۰۹.
  5. یثربی، فریب سراب، ۱۳۹۷ش، ص۶۰.
  6. مطهری، عرفان حافظ، ۱۳۷۳ش، ص۸۴.
  7. یزدان‌پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۸۹ش، ص۱۵۳.
  8. ابن‌ترکه اصفهانی، تمهید القواعد، ۱۳۶۰ش، مقدمه محقق، ص۵۳؛ عفیفی، «ابن‌عربی»، ص۵۷۵.
  9. مطهری، عرفان حافظ، ۱۳۷۳ش، ص۸۸-۸۹؛ عفیفی، «ابن‌عربی»، ص۵۷۵.
  10. ایزتسو، «زندگی و اندیشه ابن‌عربی»، ص۴۰.
  11. مطهری، شرح مبسوط منظومه، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۱۸۹؛ نصر، «اصول و مبانی تصوف»، ص۷.
  12. نصر، «اصول و مبانی تصوف»، ص۸.
  13. کربن، تاریخ فلسفه اسلامی، ۱۳۸۸ش، ص۴۱۵.
  14. نصر، سه حکیم مسلمان، ۱۳۸۲ش، ص۱۲۶.
  15. ابن‌ترکه اصفهانی، تمهید القواعد، ۱۳۶۰ش، ص۱۱۱-۱۱۸.
  16. سید حیدر آملی، جامع الاسرار، ۱۳۶۸ش، ص۶۵۵-۶۵۶.
  17. ابن ابی‌جمهور احسائی، مجلی مرآه المنجی، ۱۳۷۸ش، ص۱۲۹-۱۳۰.
  18. مطهری، شرح مبسوط منظومه، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۱۹۱؛ نصر، «اصول و مبانی تصوف»، ص۸.
  19. ؟
  20. برای نمونه ن.ک: قمشه‌ای، مجموعه آثار حكیم صهبا، ۱۳۷۸ش، ص۳۳-۴۰.
  21. برای نمونه ن.ک: عصار، «وحدت وجود»، ص۷-۱۵.
  22. برای نمونه ن.ک: خمینی، شرح دعاء السحر، ۱۴۲۵ق، ص۱۱۵-۱۱۸.
  23. برای نمونه ن.ک: حسن‌زاده آملی، رساله فارسی انه الحق، ۱۳۷۳ش، ص۱۳-۶۱.
  24. زرین‌کوب، ارزش میراث صوفیه، ۱۳۴۴ش، ص۱۴۸؛ نصر، «اصول و مبانی تصوف»، ص۸.
  25. برای نمونه: ابن‌تیمیه، مجموعة الرسائل و المسائل، لجنة التراث العربی، ج۴، ص۲۶-۲۷.
  26. مقدس اردبیلی، حدیقة الشیعه، ۱۴۲۵ق، ج۲، ص۷۵۲.
  27. محمدطاهر قمی،‫ تحفة الاخیار، ۱۳۶۹ش، ص۳۱۶.
  28. احسائی، جوامع الكلم، ۱۴۳۰ق، ج۹، ص۷۷۶-۷۷۷.
  29. طباطبايی یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۴۵-۱۴۶.
  30. ؟
  31. مطهری، شرح منظومه، ۱۳۹۳ش، ص۴۴.
  32. سجادی، «وحدت وجود»، ص۶۳.
  33. سجادی، «وحدت وجود»، ص۶۴.
  34. گولپینارلی، تصوف در يکصد پرسش و پاسخ، ۱۳۸۰ش، ص۵۳.
  35. راسل، تاریخ فلسفه غرب، ۱۳۵۱ش، ج۱، ص۱۰۰-۱۰۱؛ گولپینارلی، تصوف در يکصد پرسش و پاسخ، ۱۳۸۰ش، ص۵۴.
  36. ضیاء نور، وحدت وجود، ۱۳۶۹ش، ص۲۸.
  37. نصر، «اصول و مبانی تصوف»، ص۷؛ شیمل، تصوف، ۱۴۰۱ش، ص۶۱-۶۳؛ چیتیک، «ابن‌عربی و مکتب وی»، ص۱۴۸.
  38. ابن‌سبعین، بدّ العارف، ۱۹۸۷م، ص۱۱-۱۲.
  39. نصر، «اصول و مبانی تصوف»، ص۷.
  40. نصر، «اصول و مبانی تصوف»، ص۷.
  41. حلاج، کتاب الطواسین، ۱۹۱۳م، ص۵۸-۶۲.
  42. جنید بغدادی، رسائل الجنید، ۱۹۷۶م، ص۵۱-۷۵.
  43. ؟
  44. مطهری، عرفان حافظ، ۱۳۷۳ش، ص۸۴-۸۵؛ نصر، «اصول و مبانی تصوف»، ص۷؛ ابن‌عربی، فصوص الحکم، ۱۳۸۶ش، دیباچه محقق، ص۶۷.
  45. برای نمونه‌ای ن.ک: عطار نیشابوری، دیوان غزلیات و قصاید عطار، ۱۳۴۱ش، ص۷۴۹-۷۵۱.
  46. ابن‌عربی، فصوص الحکم، ۱۳۸۶ش، دیباچه محقق، ص۶۷.
  47. ابن‌عربی، فصوص الحکم، ۱۳۸۶ش، دیباچه محقق، ص۶۸.
  48. زرین‌کوب، ارزش میراث صوفیه، ۱۳۴۴ش، ص۱۴۵؛ شیمل، تصوف، ۱۴۰۱ش، ص۶۱؛ جهانگیری، محیی‌الدین ابن‌عربی، ۱۳۹۵ش، ص۲۹۴-۲۹۵.
  49. مطهری، شرح مبسوط منظومه، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۱۸۹.
  50. مطهری، شرح مبسوط منظومه، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۱۹۱.
  51. برای نمونه ن.ک: مطهری، عرفان حافظ، ۱۳۷۳ش، ص۸۹-۹۴.
  52. مطهری، عرفان حافظ، ۱۳۷۳ش، ص۹۰-۹۱.
  53. مطهری، عرفان حافظ، ۱۳۷۳ش، ص۹۰.
  54. مطهری، شرح مبسوط منظومه، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۱۹۰.
  55. مطهری، عرفان حافظ، ۱۳۷۳ش، ص۹۲.
  56. مطهری، عرفان حافظ، ۱۳۷۳ش، ص۹۲.
  57. مطهری، عرفان حافظ، ۱۳۷۳ش، ص۹۲.
  58. یزدان‌پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۸۹ش، ص۱۵۶-۱۶۰.
  59. سید حیدر آملی، جامع الاسرار، ۱۳۶۸ش، ص۶۶۸.
  60. ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، بیروت، ج۱، ص۳۰۴.
  61. جندی، شرح فصوص الحکم، ۱۴۲۳ق، ص۲۰۱؛ حسن‌زاده آملی، هزار و یک کلمه، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۳۱۶-۳۱۷.
  62. سجادی، «وحدت وجود»، ص۶۴؛ زرین‌کوب، ارزش میراث صوفیه، ۱۳۴۴ش، ص۱۴۵-۱۴۶؛ ابن‌عربی، فصوص الحکم، ۱۳۸۶ش، دیباچه محقق، ص۶۹-۷۱.
  63. امینی‌نژاد، آشنایی با مجموعه عرفان اسلامی، ۱۳۹۰ش، ص۲۵۰.
  64. ایزتسو، «زندگی و اندیشه ابن‌عربی»، ص۴۰؛نصر، «اصول و مبانی تصوف»، ص۸.
  65. ایزتسو، «زندگی و اندیشه ابن‌عربی»، ص۴۰.
  66. ابن‌ترکه اصفهانی، تمهید القواعد، ۱۳۶۰ش، ص۱۱۱-۱۱۸.
  67. سید حیدر آملی، ‌رساله نقد النقود في معرفة الوجود، ۱۳۶۴ش، ص۳۰-۴۰.
  68. ابن‌فناری، مصباح الانس، ۲۰۱۰م، ص۲۰۵-۲۱۹.
  69. طباطبایی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۹۰ش، پاورقی مطهری ص۵۱۰.
  70. یزدان‌پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۸۹ش، ص۲۵۵.
  71. یزدان‌پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۸۹ش، ص۲۵۳-۲۵۴.

یادداشت

  1. محسن جهانگیری (درگذشت: ۱۳۹۸ش)، عرفان‌پژوه، با این نظر مخالف است و معتقد است که ابن‌عربی دوبار از عبارت وحدت وجود در کتاب فتوحات مکیه استفاده کرده است (جهانگیری، محیی‌الدین ابن‌عربی، ۱۳۹۵ش، ص۲۹۵).

منابع

  • ابن ابی‌جمهور احسائی، محمد بن زین‌الدین، مجلی مرآه المنجی فی الکلام و الحکمتين و التصوف، به‌کوشش زابینه اشمیتکه، تهران، مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ايران، ۱۳۷۸ش.
  • ابن‌ترکه اصفهانی، علی بن محمد، تمهید القواعد، تحقیق سید جلال‌الدین آشتیانی، تهران، انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ايران ۱۳۶۰ش.
  • ابن‌تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، مجموعة الرسائل و المسائل، تحقیق محمد رشید رضا، بی‌جا، لجنة التراث العربی، بی‌تا.
  • ابن‌سبعین، عبدالحق بن ابراهیم، بدّ العارف، تحقیق جرج کتّوره، بیروت، دار الاندلس،۱۹۸۷م.
  • ابن‌عربی، محمد بن علی، الفتوحات المکیه، بیروت، دار احياء التراث العربی، بی‌تا.
  • ابن‌عربی، محمد بن علی، فصوص الحکم، تحقیق محمدعلی موحد و صمد موحد، تهران، انتشارات کارنامه، ۱۳۸۶ش.
  • ابن‌فناری، محمد بن حمزه، مصباح الانس بین المعقول و المشهود، تحقیق عاصم ابراهيم الكيالی‏، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۲۰۱۰م.
  • احسائی، احمد بن زین‌الدین، جوامع الكلم، بی‌جا، الغدیر، ۱۴۳۰ق.
  • استعلامی، محمد، فرهنگنامه تصوف و عرفان، تهران، فرهنگ معاصر، ۱۳۹۸ش.
  • امین، سید حسن، وحدت وجود در فلسفه و عرفان اسلامی، تهران، مؤسسه انتشارات بعثت، ۱۳۷۶ش.
  • امینی‌نژاد، علی، آشنایی با مجموعه عرفان اسلامی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۹۰ش.
  • ایزتسو، توشی‌هیکو، «زندگی و اندیشه ابن‌عربی»، در کیهان فرهنگی، شماره ۹۶، فروردین ۱۳۷۲ش.
  • جنید بغدادی، جنید بن محمد، رسائل الجنید، تحقیق علی حسن عبدالقادر، لندن، لوزاک و کمپانی ال. تی. دی، ۱۹۷۶م.
  • جندی، مؤیدالدین محمود بن صاعد، شرح فصوص الحکم، تحقیق سید جلال‌الدین آشتیانی، قم، ب‍وس‍ت‍ان‌ ک‍ت‍اب‌، ۱۴۲۳ق/۱۳۸۱ش.
  • جهانگیری، محسن، محیی‌الدین ابن‌عربی چهره برجسته عرفان اسلامی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۹۵ش.
  • چیتیک، ویلیام، «ابن‌عربی و مکتب وی»، در جلوه‌های معنویت در جهان اسلام (طریقه‌های عرفانی)، تهیه و تدوین سید حسین نصر، ترجمه فاطمه شاه‌حسینی، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۹۱ش.
  • حسن‌زاده آملی، حسن، هزار و یک کلمه، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱۳۷۹ش.
  • حسن‌زاده آملی، حسن، رساله فارسی انه الحق، قم، انتشارات قیام، ۱۳۷۳ش.
  • حلاج، حسین بن منصور، کتاب الطواسین، تحقیق لوئی ماسینیون، پاریس، ‍۱۹۱۳م، انتشارات Paul Geuthner.
  • خمینی، سید روح‌الله، شرح دعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينی، ۱۴۲۵ق.
  • راسل، برتراند، تاریخ فلسفه غرب، ترجمه نجف دریابندری، تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۵۱ش.
  • زرین‌کوب، عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، تهران، انتشارات آریا، ۱۳۴۴ش.
  • سجادی، سید جعفر، «وحدت وجود»، در نشریه وحید، شماره ۷، تیر ۱۳۴۳ش.
  • سید حیدر آملی، حیدر بن علی، جامع الاسرار و منبع الانوار، تحقیق هانری کربن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، ۱۳۶۸ش.
  • ‌سید حیدر آملی، حیدر بن علی، رساله نقد النقود في معرفة الوجود، ترجمه حمید طبیبیان، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۶۴ش.
  • ضیاء نور،فضل‌الله، وحدت وجود (سیر تاریخی و تطور وحدت وجود و بررسی و تحلیل آن در آثار ابن عربی و مولانا)، تهران، انتشارات زوار، ۱۳۶۹ش.
  • طباطبايی یزدی، سید محمدکاظم، العروة الوثقی (با تعلیقات)، قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۷ق.
  • عصار، سید محمدکاظم، «وحدت وجود»، در معارف اسلامی (سازمان اوقاف)، شماره ۷، آبان ۱۳۴۷ش.
  • عطار نیشابوری، فریدالدین محمد، دیوان غزلیات و قصاید عطار، تحقیق تقی تفضلی، تهران، انتشارات انجمن آثار ملی، ۱۳۴۱ش.
  • عفیفی، ابوالعلاء، «ابن‌عربی»، ترجمه غلامرضا اعوانی، در تاریخ فلسفه در اسلام، ج۱، به‌کوشش میان‌محمد شریف، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۹۱ش.
  • قمشه‌‌ای، محمدرضا بن ابوالقاسم، مجموعه آثار حكیم صهبا (به همراه زندگی‌نامه)، تحقیق حامد ناجی اصفهانی و خلیل بهرامی قصرچمنی، اصفهان، کانون پژوهش، ۱۳۷۸ش.
  • کربن، هانری، تاریخ فلسفه اسلامی، ترجمه سید جواد طباطبایی، تهران، انتشارات کویر، ۱۳۸۸ش.
  • گولپینارلی، عبدالباقی، تصوف در يکصد پرسش و پاسخ، ترجمه توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، احياء کتاب، ۱۳۷۶ش.
  • مطهری، مرتضی، اصول فلسفه و روش رئالیسم (مجموعه آثار، ج۶)، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۹۰ش.
  • مطهری، مرتضی، شرح مبسوط منظومه (مجموعه آثار، ج۹)، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۹۰ش.
  • مطهری، مرتضی، شرح منظومه، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۹۳ش.
  • مطهری، مرتضی، عرفان حافظ، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۷۳ش.
  • یثربی، سید یحیی، فریب سراب (پژوهشی در شناخت، ارزیابی و نقد تصوف و عرفان)، قم، فروغ فردا، ۱۳۹۷ش.
  • نصر، سید حسین، «اصول و مبانی تصوف»، در تصوف (خاستگاه، تاریخ و موضوعات وابسته)، به‌کوشش فاطمه لاجوردی، تهران، مرکز دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی (مرکز پژوهش‌های ایرانی و اسلامی)، ۱۳۹۶ش.
  • نصر، سید حسین، سه حکیم مسلمان، ترجمه احمد آرام، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۲ش.
  • یزدان‌پناه، سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، نگارش سید عطاء انزلی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۹ش.