پرش به محتوا

حکومت امام علی(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
Alikhani (بحث | مشارکت‌ها)
بیعت با امام علی(ع): اصلاح ارقام
Alikhani (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۱۴: خط ۱۴:
از نظر [[شیعه|شیعیان]] به خلافت رسیدن امام علی(ع) در [[سال ۳۵ هجری قمری|سال ۳۵ق]] اجرای دیرهنگام قراری بود که طبق آن پیامبر(ص) در چند موقعیت و به‌خصوص در [[واقعه غدیر]]، علی بن ابی‌طالب را به‌عنوان جانشین خود و امام امت اسلامی برگزیده بود.<ref>هالم، تشیع، ۱۳۸۹، ص۲۷-۲۸.</ref>{{هم‌چنین ببینید|غصب خلافت}}
از نظر [[شیعه|شیعیان]] به خلافت رسیدن امام علی(ع) در [[سال ۳۵ هجری قمری|سال ۳۵ق]] اجرای دیرهنگام قراری بود که طبق آن پیامبر(ص) در چند موقعیت و به‌خصوص در [[واقعه غدیر]]، علی بن ابی‌طالب را به‌عنوان جانشین خود و امام امت اسلامی برگزیده بود.<ref>هالم، تشیع، ۱۳۸۹، ص۲۷-۲۸.</ref>{{هم‌چنین ببینید|غصب خلافت}}


== مشارکت مردم در حکومت ==
== بیعت مردم ==
مشارکت مردم در حکومت امام علی، با بیعت از سوی آنان بدون‌ هیچ اجباری انجام شد.<ref>زین، الامام علی بن ابی‌طالب و تجربة الحکم، ۱۹۹۴م، ص۱۲۳.</ref>
مشارکت مردم در حکومت امام علی، با بیعت از سوی آنان بدون‌ هیچ اجباری انجام شد.<ref>زین، الامام علی بن ابی‌طالب و تجربة الحکم، ۱۹۹۴م، ص۱۲۳.</ref>



نسخهٔ ‏۲۵ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۰۴

مقالهٔ حکومت امام علی(ع) با مقالات ارتباط دارد.
امام علی علیه‌السلام
نخستین امام شیعیان
زندگی
مولود کعبهیوم‌الدارشعب ابی‌طالبلیلة المبیتهجرت به مدینهازدواج با فاطمه(س)فتح خیبرابلاغ آیات برائتمباهلهواقعه غدیر سقیفه بنی‌ساعدهشهادت فاطمه(س)شورای شش‌نفرهحکومت امام علی(ع)شهادت امام علی(ع)سال‌شمار زندگی
لقب‌ها
امیرالمؤمنینولی اللهاسداللهصدیق قسیم النار و الجنةابوترابیعسوب‌ الدینحیدرقرآن ناطقفاروقصاحب اللواءشاه مردانزوج البتولساقی کوثرصالح المؤمنینخاصف‌النعل
میراث
مصحف امام علی مصحف فاطمهسیره علوینهج البلاغه غُرَر الحِکَمدُستُورُ مَعالِمِ الحِکَمدیوان امام علی(ع)جَفْردعای ناد علیخطبه شقشقیهخطبهٔ بی‌الفخطبه بی‌نقطهحرم
فضائل
آیه ولایتآیه لیلة المبیتآیه تبلیغآیه اکمالآیه صادقینآیه خیر البریهآیه انفاقآیه نجواآیه ودآیه مباهلهآیه اولی‌الامرآیه مودتآیه اهل الذکرآیه نصرآیه انذارآیه اخوتآیه اطعامآیه شاهدآیه ۵۶ سوره مائدهآیه ۲۰ سوره توبهآیه علم‌الکتابحدیث مدینة العلمحدیث رایتحدیث وصایتحدیث منزلتحدیث یوم الدارحدیث طیر مشویحدیث ولایتخطبه غدیرلا فتی الا علیحدیث شجرهسلونی قبل ان تفقدونیحدیث تشبیهحدیث ذکر علی عبادةحدیث علی مع الحقخاتم‌بخشیماجرای تهنیتماجرای کسر اصنام
اصحاب
عمار بن یاسرمالک اشترسلمان فارسیابوذر غفاریمقدادعبیدالله بن ابی‌رافعحجر بن عدیدیگران


حکومت امام علی(ع) دوران حکومت علی بن ابی‌طالب(ع) به‌عنوان چهارمین خلیفه مسلمانان است که حدود پنج سال، از سال ۳۵ تا سال ۴۰ قمری به طول انجامید. امام(ع) پس از کشته شدن عثمان بن عفان، به خلافت برگزیده شد و بیعت با او به خواست و اصرار مردم در مسجد رخ داد.

از نظر شیعیان به حکومت رسیدن امام علی(ع) در سال ۳۵ق، اجرای دیرهنگام سخن پیامبر(ص) در غدیر خم بود که علی(ع) را به عنوان جانشین و امام امت اسلامی معرفی کرده بود.

به حکومت رسیدن امام علی(ع) مخالفت برخی را برانگیخت که باعث بروز جنگ‌های صِفّین، جَمَل و نهروان علیه حکومتش شد. امام در امر حکومت‌داری همواره برقراری عدالت، تقسیم صحیح و به تساوی بیت‌المال، اجرای کامل احکام دین و برخورد انسانی با تمامی مردم را مدنظر داشت و عمل به آن‌ها را به کارگزاران خویش توصیه می‌نمود.

قتل عثمان

امام علی(ع) پس از کشته‌شدن عثمان بن عفان در سال ۳۵ق به خلافت رسید. عثمان در قراردادن بنی‌امیه بر مسئولیت‌ها به نحوی عمل کرده بود که برخی از آن با عنوان «اُموی ساختن حکومت» یاد می‌کنند.[۱] نارضایتی از عملکرد عثمان، به‌جهت عوامل مختلف، در گذر زمان شکل گرفت و به حدی رسید که قدرتی برای جلوگیری از آن وجود نداشت.[۲] گروهی از اهالی مصر، بصره، کوفه و مدینه خانه عثمان را محاصره کرده[۳] تعدادی از آنها به خانه عثمان حمله برده و او را کشتند.[۴] پس از قتل عثمان، توجه مردم به علی(ع) برای خلافت جلب شد و خواستار پذیرش حکومت توسط آن حضرت شدند.[۵]

از نظر شیعیان به خلافت رسیدن امام علی(ع) در سال ۳۵ق اجرای دیرهنگام قراری بود که طبق آن پیامبر(ص) در چند موقعیت و به‌خصوص در واقعه غدیر، علی بن ابی‌طالب را به‌عنوان جانشین خود و امام امت اسلامی برگزیده بود.[۶]

بیعت مردم

مشارکت مردم در حکومت امام علی، با بیعت از سوی آنان بدون‌ هیچ اجباری انجام شد.[۷]

او در پاسخ به تقاضای مکرر مردم می‌گفت: «مرا رها کنید و این امر را از دیگری بخواهید.»[۸]

طبق برخی از نقل‌های تاریخی، حضرت علی مردم را به‌سوی طلحه و زبیر راهنمایی می‌کرد و از آن دو می‌خواست خود امر حکومت را بپذیرند.[۹] عبدالحسین زرین‌کوب معتقد است، علی(ع) با جدیت می‌خواست خلافت را نپذیرد، قصد او از این سخنان جلب توجه دیگران نبود.[۱۰]

مردم طلحه و زبیر را در قتل عثمان متهم می‌دانستند و از آنها می‌خواستند در فکر حکومت نباشند.[۱۱] از همین روی، آن دو پس از مشورت با یکدیگر، در جمع مردم گفتند: ما با هم مشورت کردیم و به خلافت علی راضی هستیم. با او بیعت کنید.[۱۲] رسول جعفریان معتقد است، آنها به بیعت با امام راضی شدند تا از این طریق در حکومت جدید جایی برای خود دست و پا کنند.[۱۳]

سرانجام بیعت با علی(ع) در مسجد با حضور مردم و با شرط عمل به کتاب خدا و سنّت پیامبر انجام شد.[۱۴] اینکه چرا امام علی(ع) در ابتدا خلافت را قبول نمی‌کرد، در خطبه ۹۲ نهج البلاغه آمده است، علی(ع) جامعه موجود را فاسدتر از آن می‌دانست که بتواند آن را رهبری کرده و معیارها و منویات خود را در آن به اجرا در آورد.[۱۵]مکارم شیرازی در تشریح شرایط در آغاز خلافت رسمی امام علی(ع) می‌گوید: در زمان امارت خلفا دستورات اسلام تغيير داده شده و به همين دليل اصلاحات انقلابى امام علی با مخالفت‌هايى روبه‌رو مى‌شد و از همین روست که امام مى‌فرمايد: دل‌ها بر اين امر استوار و عقل‌ها ثابت نمى‌ماند، چهره افقِ حقيقت را ابرهاى تيره فساد گرفته و راه مستقيم حق ناشناس مانده است.[۱۶]

همه انصار جز چند نفر با علی(ع) بیعت کردند. مخالفان عبارت بودند از: حسان بن ثابت، کعب بن مالک، مسلمة بن مخلَّد، محمد بن مَسلمه و چند نفر دیگر که از عثمانیه به‌شمار می‌آمدند. از مخالفان غیر انصاری، می‌توان به عبدالله بن عمر، زید بن ثابت، و اسامة بن زید اشاره کرد که همه از نزدیکان عثمان بودند.[۱۷]

جنگ‌های دوران حکومت امام(ع)

تقریبا همه دوره حکومت امام علی در جنگ گذشت و امام نتوانست برنامه‌هایی را که برای اصلاح امور داشت، انجام دهد.[۱۸] مخالفان خلافت امام علی(ع) یا از همان ابتدا بیعت نکردند و یا بعدا بیعت خویش را شکستند. در میان این مخالفان، برخی با جدیت مخالفت خویش را پیگیری کرده و سبب بروز اختلاف در امت اسلامی و جنگ‌های خونینی بین مسلمانان شدند؛ اما برخی دیگر که به قاعدین مشهور شدند، جانب حق را رها کردند و از بیعت سر باز زدند؛ ولی با امام علی(ع) مخالفت مستقیم و جدال نکردند.[۱۹]

جنگ جمل (ناکثین)

جنگ جمل نخستین جنگ امام علی(ع) بود که میان وی و ناکثین (بیعت‌شکنان) در جمادی الاخر سال ۳۶ قمری رخ داد.[۲۰] طلحه و زبیر پس از خلافت امام علی(ع)، از او خواستند که حکومت بصره و کوفه را به آنان دهد، اما او پیشنهاد آنان را نپذیرفت.[۲۱] این دو به سبب ناراحتی در مکه به عایشه پیوستند.[۲۲] به گفته زرین‌کوب، عایشه که تا آن زمان به سبب ماجرای افک از علی(ع) ناراحت بود، از خلیفه‌شدن امام علی(ع) ناراحت شد و به همین دلیل مردم را بر ضدش شورانید.[۲۳] افراد دیگری هم که از حکومت امام علی، رضایت نداشتند به عایشه پیوستند و به بهانه خون‌خواهی عثمان، قیام کردند.[۲۴] علی بن ابی‌طالب که در مدینه یاران اندکی داشت، برای مقابله با مخالفان، از مدینه خارج شد.[۲۵] پس از چند روز نبرد، عایشه و یارانش شکست خوردند و تعدادی از آنان، از جمله طلحه کشته شدند.[۲۶] همچنین به دستور امام علی، عایشه با همراهی چهل زن از زنانِ والامقام بصره، محترمانه به مدینه بازگردانده شد.[۲۷]

جنگ صفین (قاسطین)

جنگ صفین بین امام علی(ع) و قاسطین (معاویه و سپاهش) در صفر سال ۳۷ قمری در شام و در نزدیکی فرات در محلی به نام صفین رخ داد[۲۸] امام علی(ع) به معاویه نامه نوشت و از وی بیعت خواست.[۲۹] اما او از بیعت‌کردن خودداری و قصاص قاتلان عثمان را مطالبه کرد.[۳۰] امام پس از نامه‌نگاری و فرستادن نماینده‌ای نزد معاویه، لشکر خویش را به‌سوی شام به حرکت درآورد. هر دو لشکر در نزدیکی صفین جای گرفتند.[۳۱] امام علی(ع) می‌کوشید تا جایی که ممکن است کار به جنگ نکشد.[۳۲] لذا باز هم نامه‌نگاری‌هایی صورت گرفت؛ ولی نتیجه‌ای نداشت و سرانجام جنگ در سال ۳۶ قمری آغاز شد.[۳۳]

هنگامی که نزدیک بود سپاه علی پیروز شود، معاویه به پیشنهاد عمرو بن عاص دستور داد قرآن بر سر نیزه کنند و سپاه علی(ع) را به حکمیت قرآن فرا خوانند. این حیله نتیجه داد و گروهی از سپاه امام، او را از ادامه جنگ بازداشتند.[۳۴] امام(ع) به ناچار حکمیت را پذیرفت.[۳۵] سرانجام عمرو بن عاص از طرف شامیان و ابوموسی اشعری نماینده کوفیان مذاکره کردند.[۳۶] عمرو، ابوموسی را فریب داد و حکمیت را به نفع معاویه به پایان برد.[۳۷]

جنگ نهروان (مارقین)

ماجرای حکمیت در جنگ صفین، به اعتراض و مخالفت عملی برخی از یاران امام علی(ع) انجامید و آنان علی(ع) را به خاطر پذیرش حکمیت ملامت کردند.[۳۸] این در حالی بود که امام علی از ابتدا مخالف حکمیت بود و خودشان او را به تحکیم وادار کرده بودند.[۳۹] در هر حال، آنها امام را کافر شمرده، لعن کردند.[۴۰]

این دسته که خوارج یا مارقین نامیده شدند سرانجام دست به کشتن مردم گشودند. عبدالله بن خباب را که پدرش صحابی رسول خدا بود کشتند و شکم زن حامله او را پاره کردند.[۴۱] بدین طریق، امام ناچار به جنگ با آنان شد. وی قبل از جنگ عبدالله بن عباس را به گفتگوی با آنان فرستاد ولی سودی نبخشید.[۴۲] علی(ع) با آنان گفتگو کرد و برخی از آنها را متقاعد، و از خوارج جدا کرد.[۴۳] بسیاری از خوارج نیز بر عقیده خویش باقی مانده، با علی جنگیدند.[۴۴] از خوارج، نه تن باقی ماند و از یاران علی هفت یا نه تن کشته شدند.[۴۵]

شیوه حکومت

حقوق متقابل مردم و حاکم

ابونوار کرباس فروش می‌گوید:

«علی بن ابی‌طالب به همراه برده‌اش نزد من آمد و دو پیراهن کرباس خرید. سپس به برده‌اش گفت: «هر کدام را می‌خواهی بردار.»؛ برده یکی را برداشت. سپس علی پیراهن دیگر را برداشت و پوشید.»

ابن حنبل، فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع)، ص۱۲۹.

امام علی(ع) برای شخصیت و حقوق مردم ارزش بسیاری قائل بود و این امر در بخش‌نامه‌هایی که به مأموران دولتی فرستاده است کاملاً آشکار است.[نیازمند منبع] بر اساس نامه ۵۱ نهج البلاغه، علی(ع) مأموران جمع‌آوری خراج را به رفتار عادلانه، منصفانه و صبر در برابر مردم سفارش کرده است.[۴۶] همچنین هنگامی که امام علی(ع) مالک اشتر را به استانداری مصر منصوب کرد، او را به مهربانی و خوش‌رفتاری با همه مردم (چه مسلمان و چه غیر مسلمان) و برخورد انسانی با آنان دعوت نمود.[۴۷]

عدالت

امام علی(ع) در نخستین روزهای خلافتش، در برابر سنت غلط خلفا -که بیت‌المال را بر اساس سوابق افراد در جنگ‌های صدر اسلام و یا سبقت در ایمان و مانند آن تقسیم می‌کردند- ایستاد و این عدم مساوات در تقسیم بیت‌المال را خلاف دستور قرآن برشمرد.[۴۸] همچنین امام(ع) وقتی خلافت را به دست گرفت، تمام زمین‌هایی را که عثمان به این و آن واگذار نموده بود، مال خدا خواند و دستور بازگرداندن آنها به بیت‌المال را صادر نمود.[۴۹]

علی(ع) به خاطر دقتی که در اجرای عدالت داشت و از بین بردن فسادی که در طول سال‌ها پدید آمده بود، دشمنی‌هایی را بر ضد خودش پدید آورد.[۵۰] این روش او نه تنها طلحه و زبیر، بلکه برادرش عقیل، و پسر عمویش عبدالله بن عباس را نیز از وی آزرد.[۵۱] او در تقسیم بیت‌المال بین اشراف قریش و بردگان عجم، فرقی نمی‌گذاشت و این عدالتش، بزرگان عرب را به خشم می‌آورد.[۵۲]

مرتضی مطهری اسلام پژوه و نویسنده:
علی در میان خلفا اولین کسی است که وقتی که خلیفه می‌شود به آنچه خلفای دیگر توجه کرده‌اند (یعنی فتوحات، کشورگشایی، مبارزه کردن با مشرکان و کافران در خارج مرز اسلام ) کوچکترین التفاتی نمی‌کند، تمام همّ خودش را متوجه اصلاحات داخلی می‌کند. احساس می‌کند این اسلام اگرچه از نظر ظاهر خیلی توسعه پیدا کرده ولی مانند جسم متورّم است، از درونش دارد فاسد می‌شود، این را از درون باید اصلاح کرد،

*منبع:https://lms.motahari.ir/book-page/84/پانزده%20گفتار?page=310، مطهری، پانزده گفتار، ص۳۱۰

رفتار با دوستان و خویشاوندان در بیت المال

علی(ع) در بیت المال سخت‌گیری می‌کرد، چنان‌چه وقتی دخترش گردنبند مرواریدی را از علی بن ابی رافع، کلیددار بیت‌المال، به‌صورت امانت گرفت، هم دخترش و هم علی بن ابی رافع را به‌شدت بازخواست کرد.[نیازمند منبع]

سخت‌گیری در اجرای دین و قانون

آن‌حضرت در کار دین، اجرای دقیق قانون و شیوه صحیح حکومت‌داری بسیار جدی و بی‌اغماض بود و همین عامل او را برای برخی تحمل‌ناپذیر کرده بود.[نیازمند منبع] امام(ع) در این راه حتی به نزدیک‌ترین یاران خویش نیز سخت‌گیری می‌کرد؛ مثلاً هنگامی که غلامش، قنبر، در اجرای حد به اشتباه سه تازیانه بیشتر زده بود، به دستور علی(ع) آن سه تازیانه جبران و بر قنبر سه تازیانه نواخته شد.[۵۳] همچنین بر اساس نامۀ امام علی(ع) به عُثمان بن حُنَیف، کارگزارش در بصره، امام علی(ع) عثمان بن حنیف را به‌دلیل شرکت در یک مهمانی اَشرافی که بدون حضور فقیران برگزار شده بود، سرزنش و او را به پیروی از راه و روش زاهدانه و ورع از خدا دعوت کرد.[۵۴]

سرزنش تملق‌گویان

امام علی(ع) از مدح و ثناگویی افراد بی‌زار بود و مسلمانان را از این اعمال به شدت نهی می‌کرد.[نیازمند منبع] به عنوان نمونه به هنگام برگشت امام علی(ع) از جنگ صفین، در کوفه شخصی به نام حرب بن شرحبیل شِبامی -که پیاده بود- امام را -که سواره بود- همراهی می‌کرد. امام ایستاد و به حرب گفت: برگرد. چون حرب از برگشتن امتناع کرد، حضرت دو مرتبه به او گفت: «برگرد، برای اینکه پیاده رفتن شخصی مثل تو با شخصی مثل من، برای والی و زمامدار فتنه است و برای مؤمن ذلت و خواری.»[۵۵]

ساختار نظامی

در نگاه امام علی(ع) مردم به‌عنوان اصلی‌ترین ذخیره دفاعی دولت به حساب می‌آیند که اگر پشتیبانی آنها نباشد نیروی نظامی رسمی ممکن است در یک جنگ طولانی مضمحل شود و زوال دولت را درپی داشته باشد.[۵۶]

مطهری نویسنده و پژوهشگر تاریخ اسلام:
علی قهرمان تیغ و تسبیح است، هم مرد تیغ است و هم مرد تسبیح، اما برای مغلوب کردن کدام طبقه؟ طبقه زیردست و محکوم یا طبقه زبردست و حاکم؟ شعار علی چیست؟ شعار علی «کونا لِلظّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلومِ عَوْناً»(همواره دشمن ستمگر و یاور ستمدیده باشید) است. علی در تمام عمر، دوستِ تیغ و تسبیح بود و دشمن طلا. تیغ او علیه خداوندان زر و زور به کار رفت.

* منبع:مطهری، مجموعه آثار، ج۲، ص۱۷۱

خدمات آموزشی و اقتصادی در حکومت امام

طبق روایتی که از امام باقر(ع) نقل شده، هنگام طلوع آفتاب، نزد حضرت علی جمع می‌شدند و او به آنان، فقه و قرآن می‌آموخت.[۵۷] وی در نامه خود به قُثَم بن عباس، فرماندارش در مکه، توصیه کرده بود به افراد بی‌سواد آموزش دهد و با دانشمندان هم‌نشین باشد.[۵۸] وی در نامۀ خود به مالک اشتر دستور داده بود از برهم زدن سنت‌های پسندیده بپرهیزد.[۵۹]

حضرت علی(ع) در نامه‌ای به یکی از فرمانداران خود دستور داد نسبت به آبادانی شهرها توجه داشته باشد.[۶۰] در روایت‌هایی توصیه او به کشاورزی،[۶۱] و تجارت[۶۲] نقل شده است.

کارگزاران

با روی‌کارآمدن حکومت امام علی، همه کارگزاران عثمان که به خاطر رابطۀ خویشاوندی به مناصب حکومتی دست یافته بودند، برکنار شدند.[۶۳] ولی حاکمان جدید نه در کوفه، و نه در شام مورد پذیرش قرار نگرفتند.[۶۴] علی‌اکبر ذاکری در کتاب سیمای کارگزاران علی بن ابی‌طالب(ع)، نام کارگزاران امام علی در شهرها و مناصب مختلف را ذکر کرده است. اسامی این افراد به شرح زیر است:[۶۵]

کارگزاران مکه

کارگزاران مدینه

کارگزاران کوفه

کارگزاران یمن

کارگزاران نهروان، فرات و بهرسیر

کارگزاران مداین

کارگزاران جزیره و اطراف آن

کارگزاران جَبُّل و کَسْکَر

کارگزاران بحرین، عُمّان و اهواز

کارگزاران فارس

کارگزاران اصفهان، ری، قزوین و همدان

کارگزاران خراسان، سیستان و کرمان

کارگزاران آذربایجان و حُلوان

کارگزاران مصر

کارگزاران بصره

جستارهای وابسته

پانویس

  1. بختیاری، «ساختار سیاسی حکومت عثمان»، ص۶۵.
  2. غریب، خلافة عثمان بن عفان، ۱۹۹۷م، ص۱۰۳.
  3. ابن‌اثیر، اُسْدُ الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۴۹۰.
  4. ابن‌اعثم کوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۴۲۶-۴۲۸.
  5. اِبن‌قُتَیْبه دینَوری، الامامة و السیاسه، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۶۵-۶۶؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۴۲۷؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۷۹؛ ابن‌اعثم کوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۴۳۴.
  6. هالم، تشیع، ۱۳۸۹، ص۲۷-۲۸.
  7. زین، الامام علی بن ابی‌طالب و تجربة الحکم، ۱۹۹۴م، ص۱۲۳.
  8. نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، ۱۴۱۴ق، خطبه ۹۲، ص۱۳۶؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۴۳۴؛ ابن‌شهرآشوب، المناقب، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۱۱۰؛ مِسْکوَیْه، تجارب الامم، ۱۳۷۹ش، ج۱، ‌ص۴۵۸.
  9. ابن‌اعثم کوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۴۳۴-۴۳۵.
  10. زرین‌کوب، بامداد اسلام، ۱۳۷۶ش، ص۱۰۵.
  11. الامامة و السیاسه، اِبن‌قُتَیْبه دینَوری، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۶۵.
  12. ابن‌حبان، الثقات، ۱۳۹۳ق، ج۲، ص۲۶۹.
  13. جعفریان، تاریخ و سیره سیاسی امام مؤمنان علی بن ابی‌طالب، ۱۳۸۸، ص۲۳.
  14. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دار صادر، ج ۲، ص۱۷۹؛ ابن‌اعثم کوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج ۲، ص۴۳۵-۴۳۶.
  15. نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، ۱۴۱۴ق، خطبه ۹۲، ص۱۳۶.
  16. مکارم شیرازی، نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۱۹۷.
  17. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۴۲۸-۴۳۱.
  18. زرین‌کوب، بامداد اسلام، ۱۳۷۶ش، ص۱۰۹.
  19. نگاه کنید به:‌ خادملو، «قاعدین دلایل، انگیزه‌ها و نتایج عملکرد آنان در زمان خلافت علی(ع)»، ص۱۹.
  20. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۵۳۴.
  21. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۴۲۹.
  22. زرین‌کوب، بامداد اسلام، ۱۳۷۶ش، ص۱۰۶.
  23. زرین‌کوب، بامداد اسلام، ۱۳۷۶ش، ص۱۰۶.
  24. زرین‌کوب، بامداد اسلام، ۱۳۷۶ش، ص۱۰۶.
  25. زرین‌کوب، بامداد اسلام، ۱۳۷۶ش، ص۱۰۶-۱۰۷.
  26. شهیدی، علی از زبان علی، ۱۳۸۰ش، ص۱۰۵.
  27. شهیدی، علی از زبان علی، ۱۳۸۰ش، ص۱۰۸.
  28. خلیفه، تاریخ خلیفه بن خیاط، ۱۴۱۵ق، ص۱۱۶.
  29. شهیدی، علی از زبان علی، ۱۳۸۰ش، ص۱۱۱.
  30. شهیدی، علی از زبان علی، ۱۳۸۰ش، ص۱۱۳.
  31. شهیدی، علی از زبان علی، ۱۳۸۰ش، ص۱۱۳-۱۱۸.
  32. شهیدی، علی از زبان علی، ۱۳۸۰ش، ص۱۲۰.
  33. شهیدی، علی از زبان علی، ۱۳۸۰ش، ص۱۲۰-۱۲۱.
  34. اسکافی، المعیار و الموازنه، ۱۴۰۲ق، ص۱۶۲.
  35. نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۴۰۴ق، ص۴۹۰.
  36. شهیدی، علی از زبان علی، ۱۳۸۰ش، ص۱۲۴.
  37. شهیدی، علی از زبان علی، ۱۳۸۰ش، ص۱۲۹.
  38. شهرستانی، الملل و النحل، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۳۳-۱۳۵.
  39. شهرستانی، الملل و النحل، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۳۵.
  40. شهرستانی، الملل و النحل، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۳۵.
  41. شهیدی، علی از زبان علی، ۱۳۸۰ش، ص۱۳۲.
  42. شهیدی، علی از زبان علی، ۱۳۸۰ش، ص۱۳۳.
  43. شهیدی، علی از زبان علی، ۱۳۸۰ش، ص۱۳۳-۱۳۴.
  44. شهیدی، علی از زبان علی، ۱۳۸۰ش، ص۱۳۴.
  45. شهیدی، علی از زبان علی، ۱۳۸۰ش، ص۱۳۴.
  46. نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، ۱۴۱۴ق، نامه ۵۱، ص۴۲۵.
  47. نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، ۱۴۱۴ق، نامه ۵۳، ص۴۲۷-۴۲۸.
  48. محمودی، نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغه، مؤسسة الاعلمی، ج۱، ص۲۲۴.
  49. مسعودی، اثبات الوصیه،‌ ۱۴۲۶ق، ص۱۴۹.
  50. زرین‌کوب، بامداد اسلام، ۱۳۷۶ش، ص۱۰۹.
  51. زرین‌کوب، بامداد اسلام، ۱۳۷۶ش، ص۱۱۰.
  52. زرین‌کوب، بامداد اسلام، ۱۳۷۶ش، ص۱۱۲.
  53. قمی، سفینة البحار، ۱۴۱۴ق، ج۶، ص۱۷۶.
  54. نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، ۱۴۱۴ق، نامه ۴۵، ص۴۱۶-۴۲۰.
  55. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۳، ص۳۲۴-۳۲۵.
  56. نهج‌البلاغه، نامه۵۳.
  57. ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۱۰۹.
  58. نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، ۱۴۱۴ق، نامه ۶۷، ص۴۵۷.
  59. نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، ۱۴۱۴ق، نامه ۵۳، ص۴۳۱.
  60. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۲۰۳.
  61. حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۰۹ق، ج۹، ص۲۱۳.
  62. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۳۱۹.
  63. زین، الامام علی بن ابی‌طالب و تجربة الحکم، ۱۹۹۴م، ص۲۸.
  64. زرین‌کوب، بامداد اسلام، ۱۳۷۶ش، ص۱۰۶.
  65. ذاکری، سیمای کارگزاران علی ابن ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۸ش، ج۱ و ۲، صفحه فهرست کتاب.
  66. ذاکری، سیمای کارگزاران علی ابن ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۸ش،‌ ج۱، ص۱۰۱-۱۱۷.
  67. ذاکری، سیمای کارگزاران علی ابن ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۸ش،‌ ج۱، ص۱۱۹-۱۴۶.
  68. ذاکری، سیمای کارگزاران علی ابن ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۸ش،‌ ج۱، ص۱۴۷-۱۸۹.
  69. ذاکری، سیمای کارگزاران علی ابن ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۸ش،‌ ج۱، ص۱۹۱-۲۱۹.
  70. ذاکری، سیمای کارگزاران علی ابن ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۸ش،‌ ج۱، ص۲۲۱-۲۴۴.
  71. ذاکری، سیمای کارگزاران علی ابن ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۸ش،‌ ج۱، ص۲۴۵-۲۷۳.
  72. ذاکری، سیمای کارگزاران علی ابن ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۸ش،‌ ج۱، ص۲۷۵-۳۱۳.
  73. ذاکری، سیمای کارگزاران علی ابن ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۸ش،‌ ج۱، ص۳۱۵-۳۳۲.
  74. ذاکری، سیمای کارگزاران علی ابن ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۸ش،‌ ج۱، ص۳۳۳-۳۵۲.
  75. ذاکری، سیمای کارگزاران علی ابن ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۸ش،‌ ج۱، ص۲۵۳-۳۸۸.
  76. ذاکری، سیمای کارگزاران علی ابن ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۸ش،‌ ج۱، ص۳۸۹-۴۱۶.
  77. ذاکری، سیمای کارگزاران علی ابن ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۸ش،‌ ج۱، ص۴۱۷-۴۳۹.
  78. ذاکری، سیمای کارگزاران علی ابن ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۸ش،‌ ج۱، ص۴۴۱-۴۷۰.
  79. ذاکری، سیمای کارگزاران علی ابن ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۲۵.
  80. ذاکری، سیمای کارگزاران علی ابن ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۲۵۳.

یادداشت

منابع

  • ابن‌ابی‌الحدید، عبدالحمید بن هبة‌الله، شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
  • ابن‌اثیر، علی بن ابی‌الکرم، الکامل فی التاریخ،‌ بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
  • ابن‌اَعْثَم کوفی، احمد، الفتوح، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۱۱ق.
  • ابن‌حبان، محمد، الثقات، حیدرآباد هند، دائرة المعارف العثمانیه، ۱۳۹۳ق.
  • ابن‌شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی‌طالب(ع)، قم، علامه، ۱۳۷۹ش.
  • ابن‌عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق.
  • مِسْکوَیْه، احمد بن محمد، تَجارِبُ الاُمَم، تهران، ‌سروش، ‌۱۳۷۹ش.
  • بلاذری، احمد بن بحیی، أنساب الأشراف، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۴ق.
  • اسکافی، محمد بن عبدالله، المعیار و الموازنة فی فضائل الإمام أمیرالمؤمنین علی بن أبی‌طالب(ع)، بیروت، بی‌نا، ۱۴۰۲ق.
  • بختیاری، شهلا، «ساختار سیاسی حکومت عثمان»، در کیهان اندیشه، شماره ۷۷، فروردین و اردیبهشت ۱۳۷۷ش.
  • جعفریان، رسول، تاریخ و سیره سیاسی امام مؤمنان علی بن ابی‌طالب(ع)، چاپ پنجم، قم، دلیل ما، ۱۳۸۸ش.
  • حر عاملی، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، ۱۴۰۹ق.
  • خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفه بن خیاط، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق.
  • خادملو، مهدی‌رضا، «قاعدین دلایل، انگیزه‌ها و نتایج عملکرد آنان در زمان خلافت علی(ع)»، در مجله نامه تاریخ‌پژوهان، شماره ۱۲، زمستان ۱۳۸۶ش.
  • اِبن‌قُتَیْبه دینَوری، عبدالله بن مسلم، ‌الامامة و السیاسه، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۱۰ق.
  • ذاکری، علی‌اکبر، سیمای کارگزاران علی ابن ابی‌طالب(ع)، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۸ش.
  • ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۱۴ق.
  • زرین‌کوب، عبدالحسین، بامداد اسلام، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۵ش.
  • سبحانی، جعفر، خلافت اسلامى از دو منظر تنصيص و انتخاب، قم، مؤسسه امام صادق (ع)، ۱۴۳۱ق.
  • سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، قم، هجرت، ۱۴۱۴ق.
  • سیوطی، جلال‌الدین، در المنثور، قم، ‌کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
  • شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۱۵ق.
  • شهیدی، سید جعفر، علی از زبان علی یا زندگانی امیر مؤمنان علی(ع)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ هجدهم، ۱۳۸۰ش.
  • شهیدی، سید جعفر، ترجمة نهج‌البلاغه، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ چهاردهم، ۱۳۷۸ش.
  • طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ طبری)، چاپ دوم، بیروت، دار التراث، ۱۳۸۷ق.
  • غریب، مأمون، خلافة عثمان بن عفان، قاهره، مرکز الکتاب، ۱۹۹۷م.
  • قمی، عباس، سفینة البحار و مدینة الحکم و آثار، قم، اسوه، ۱۴۱۴ق.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
  • محمودی، محمدباقر، نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغه، بیروت، مؤسسة الأعلمی، بی‌تا.
  • مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة للامام علی بن ابی‌طالب(ع)، قم، انصاریان، ۱۴۲۶ق.
  • مفید، ‌محمد بن محمد، الکافئة فی ابطال توبة الخاطئه، چاپ دوم، بیروت، دار المفید، ۱۴۱۴ق.
  • مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، بورسعید، مکتبة الثقافة الدینیة، [بی‌تا].
  • مکارم شیرازی، نهج البلاغه با ترجمه فارسی، ناشر: مدرسه الامام على بن ابى طالب( ع)، قم، ۱۳۸۴ش.
  • نصر بن مزاحم، وقعة صفین، قم، مکتبة آیة‌الله العظمی المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ق.
  • هالْم، هایْنْس، تشیع، ترجمه محمدتقی اکبری، قم، نشر ادیان، ۱۳۸۹.
  • یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
  • https://lms.motahari.ir/book-page/84/پانزده%20گفتار?page=310