سوره منافقون، شصت و سومین سوره و از سورههای مدنی قرآن است که در جزء ۲۸ جای دارد. سوره منافقون درباره منافقان سخن میگوید و رفتار و اوصاف آنان را بیان میکند. این سوره به پیامبر(ص) دستور میدهد تا در مورد خطر منافقان احتیاط کند و مؤمنان را به انفاق در راه خدا و دوری از نفاق توصیه میکند. در تفسیر قمی آمده است آیه هشتم این سوره درباره عبدالله بن اُبَیّ نازل شد که میخواست مهاجران را از مدینه اخراج کند. درباره فضیلت تلاوت این سوره از جمله از پیامبر(ص) روایت شده است هر كس سوره منافقون را بخواند، از هر گونه نفاق پاک مىشود.
معرفی
نامگذاری
این سوره را از آن جهت که موضوع اصلی آن، منافقان هستند، به این نام میخوانند.[۱]
سوره منافقون، منافقان را توصف میکند و دشمنی شدید آنان با مسلمانان را نشان میدهد. در این سوره به پیامبر(ص) دستور داده شده در مورد خطر منافقان احتیاط به خرج دهد. همچنین در آن، مؤمنان به انفاق در راه خدا و دوری از نفاق و دورویی توصیه شدهاند.[۶]جوادی آملی، مفسر شیعه، بر این باور است که شهادت منافقان به رسالت پیامبر، سخنی است که هم اصل آن دروغ است و هم گوینده آن دروغگوست؛ اصل سخن دروغ است چون اینها در قلبشان اعتقاد به رسالت پیامبر ندارند و چنین شهادتی در قلبشان نیست؛ و هم دروغگو هستند چون اعتقادی به حرفی که میزنند ندارند. در نتیجه هم کذب خبری در این شهادت است وهم کذب مُخبری. در واقع منافق از عقیدهای خبر میدهد که دروغ است چون چنین اعتقادی در قلب او وجود ندارد (کذب خبری) و به رسالت پیامبر(ص) هم هیچگونه اعتقادی ندارد. (کذب مُخبری).[۷]
مطلب اول؛ آیه ۱-۳ ادعای دروغین ایمان به خدا و پیامبر
عامل دوم؛ آیه ۱۰-۱۱ انفاق در راه خدا
مطلب دوم؛ آیه ۸ تلاش برای براندازی نظام اسلامی
مطلب دوم؛ آیه ۴ ظاهرسازی و عوامفریبی
مطلب سوم؛ آیه ۵-۶ برخورد متکبرانه منافقان با رسول خدا
شأن نزول
در تفسیر قمی درباره شأن نزول سوره منافقون آمده است: در یکی از غزوههای پیامبر(ص)، میان دو تن از اصحاب بر سرِ کشیدن آب از چاه، درگیری ایجاد شد و باعث صدمه دیدن یکی از انصار شد. عبدالله بن اُبَیّ پس از شنیدن این خبر، بسیار خشمگین شد و تهدید کرد وقتی به مدينه برگردد افراد حقیر را از این شهر بیرون میکند.[۹] این سخن عبدالله که معنایش اخراج مهاجران از مدینه بود، در آیه هشتم سوره منافقون اینگونه آمده است: «میگویند: اگر به مدينه برگرديم، قطعاً آنكه عزتمندتر است آن زبونتر را از آنجا بيرون خواهد كرد.»[۱۰]علامه طباطبائی در المیزان براین باور است که منظور عبدالله بن ابی از «اذلّ» پیامبر(ص) و منظور او از «اعزّ» خودش بود و با این سخنش قصد تهدید پیامبر را داشت.[۱۱]
زید بن ارقم که شاهد این ماجرا بود، صحبتهای عبدالله را برای پیامبر(ص) بازگو کرد؛ اما عبدالله نزد پیامبر رفت و به وحدانیتخدا و رسالت پیامبر(ص) شهادت داد و گفتههای زید را تکذیب کرد. اندکی بعد، آیات نخست تا هشتم سوره منافقون، نازل شد.[۱۲]
نکتهها
علامه طباطبائی در تفسیر «لایفقهون» در آیه ۷ میگوید یا منظور این است که دین خدا نیازی به انفاق دیگران ندارد و خداوند که خزائن آسمانها و زمین از آنِ اوست هر گونه اراده کند، به هر کس که بخواهد میبخشد؛ ولی هر چه را که بیشتر برایشان مصلحت است برمیگزیند و با فقر و ناداری میآزمایدشان تا صبر کنند و پاداش کریمانه دریافت کنند اما منافقان وجه حکمت کار خدا را درک نمیکنند؛ و یا منظور این است که منافقان قدرت درک واقعی این که خزائن آسمان ها و زمین برای خداست را ندارند و میپندارند که فقر و بینیازی در اختیار خدا نیست و اگر بر مؤمنان انفاق نکنند و کمکهای مالیشان را قطع کنند آنان از روزی محروم میشوند.[۱۳]
با این که جمله (لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ) سخن عبدالله بن ابی است ولی خداوند در پایان آیه به صورت جمع فرمود: منافقان نمیدانند (وَلكِنَّ الْمُنافِقِينَ لا يَعْلَمُونَ) تا نشان بدهد که دیگر منافقان که از یاران عبد الله بودند با این پیشنهاد موافق بودند.[۱۴]
«و چون آنان را ببينى، هيكلهايشان تو را به تعجب وا مىدارد، و چون سخن گويند به گفتارشان گوش فرا مىدهى گويى آنان شمعكهايى پشت بر ديوارند [كه پوك شده و درخور اعتماد نيستند]: هر فريادى را به زيان خويش مىپندارند. خودشان دشمنند؛ از آنان بپرهيز؛ خدا بكشدشان؛ تا كجا [از حقيقت] انحراف يافتهاند
«خشب مسنده» را چوب بلا استفادهای دانستهآند که در کناری به چیزی تکیه داده شده.برخی از مفسران از تشبيه منافقان به تنههاى بريده شده درخت، «كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ»، سبكى و پوكى و شكسته شدن در برابر فشار و ضربه؛ جمود و خشكى و عدم انعطاف و تأثير پذيرى؛ عدم استقلال در ايستادن روى پاى خود؛ و عدم قدرت بر شنيدن و انديشيدن را از ویژگیهای منافقان دانستهاند. [۱۵]طبرسی در مجمع البیان منظور از «خشب مسنده» را جسدهای خالی از روح دانسته است و افزوده که منظور از این تشبیه خالی بودن منافقان از عقل و فهم است مانند چوب هایی که خالی از روح هستند. [۱۶]
﴿به نام خداوند رحمتگر مهربان. چون منافقان نزد تو آیند گویند گواهی میدهیم که تو واقعاً پیامبر خدایی و خدا [هم] میداند که تو واقعاً پیامبر او هستی و خدا گواهی میدهد که مردم دوچهره سخت دروغگویند ١﴾
﴿و چون آنان را ببینی هیکلهایشان تو را به تعجب وامیدارد و چون سخن گویند به گفتارشان گوش فرا میدهی گویی آنان شمعکهایی پشت بر دیوارند [که پوک شده و درخور اعتماد نیستند] هر فریادی را به زیان خویش میپندارند خودشان دشمنند از آنان بپرهیز خدا بکشدشان تا کجا [از حقیقت] انحراف یافتهاند ٤﴾
﴿آنان کسانیاند که میگویند به کسانی که نزد پیامبر خدایند انفاق مکنید تا پراکنده شوند و حال آنکه گنجینههای آسمانها و زمین از آن خداست ولی منافقان درنمییابند ٧﴾
﴿میگویند اگر به مدینه برگردیم قطعاً آنکه عزتمندتر است آن زبونتر را از آنجا بیرون خواهد کرد و[لی] عزت از آن خدا و از آن پیامبر او و از آن مؤمنان است لیکن این دورویان نمیدانند ٨﴾
﴿و از آنچه روزی شما گردانیدهایم انفاق کنید پیش از آنکه یکی از شما را مرگ فرا رسد و بگوید پروردگارا چرا تا مدتی بیشتر [اجل] مرا به تأخیر نینداختی تا صدقه دهم و از نیکوکاران باشم ١٠﴾
﴿و[لی] هر کس اجلش فرا رسد هرگز خدا [آن را] به تأخیر نمیافکند و خدا به آنچه میکنید آگاه است ١١﴾
﴿به نام خداوند رحمتگر مهربان. چون منافقان نزد تو آیند گویند گواهی میدهیم که تو واقعاً پیامبر خدایی و خدا [هم] میداند که تو واقعاً پیامبر او هستی و خدا گواهی میدهد که مردم دوچهره سخت دروغگویند ١ سوگندهای خود را [چون] سپری بر خود گرفته و [مردم را] از راه خدا بازداشتهاند راستی که آنان چه بد میکنند ٢ این بدان سبب است که آنان ایمان آورده سپس به انکار پرداختهاند و در نتیجه بر دلهایشان مهر زده شده و [دیگر] نمیفهمند ٣ و چون آنان را ببینی هیکلهایشان تو را به تعجب وامیدارد و چون سخن گویند به گفتارشان گوش فرا میدهی گویی آنان شمعکهایی پشت بر دیوارند [که پوک شده و درخور اعتماد نیستند] هر فریادی را به زیان خویش میپندارند خودشان دشمنند از آنان بپرهیز خدا بکشدشان تا کجا [از حقیقت] انحراف یافتهاند ٤ و چون بدیشان گفته شود بیایید تا پیامبر خدا برای شما آمرزش بخواهد سرهای خود را برمیگردانند و آنان را میبینی که تکبرکنان روی برمیتابند ٥ برای آنان یکسان است چه برایشان آمرزش بخواهی یا برایشان آمرزش نخواهی خدا هرگز بر ایشان نخواهد بخشود خدا فاسقان را راهنمایی نمیکند ٦ آنان کسانیاند که میگویند به کسانی که نزد پیامبر خدایند انفاق مکنید تا پراکنده شوند و حال آنکه گنجینههای آسمانها و زمین از آن خداست ولی منافقان درنمییابند ٧ میگویند اگر به مدینه برگردیم قطعاً آنکه عزتمندتر است آن زبونتر را از آنجا بیرون خواهد کرد و[لی] عزت از آن خدا و از آن پیامبر او و از آن مؤمنان است لیکن این دورویان نمیدانند ٨ ای کسانی که ایمان آوردهاید [زنهار] اموال شما و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نگرداند و هر کس چنین کند آنان خود زیانکارانند ٩ و از آنچه روزی شما گردانیدهایم انفاق کنید پیش از آنکه یکی از شما را مرگ فرا رسد و بگوید پروردگارا چرا تا مدتی بیشتر [اجل] مرا به تأخیر نینداختی تا صدقه دهم و از نیکوکاران باشم ١٠ و[لی] هر کس اجلش فرا رسد هرگز خدا [آن را] به تأخیر نمیافکند و خدا به آنچه میکنید آگاه است ١١﴾
↑ممتحنات ۱۶ سوره قرآن است که گفته شده سیوطی آنها را به نام ممتحنات ذکر کرده است.رامیار، تاریخ قرآن، ۱۳۶۲ش، ص۵۹۶ این سورهها عبارتند از: فتح، حشر، سجده، طلاق، قلم، حجرات، تبارک، تغابن، منافقون، جمعه، صف، جن، نوح، مجادله، ممتحنه و تحریم (رامیار، تاریخ قرآن، ۱۳۶۲ش، ص۳۶۰.)
طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن ، الناشر منشورات اسماعیلیان، بی تا، بی جا.
طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، تهران: انتشارات ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.
طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القران، تحقيق: تحقيق وتعليق : لجنة من العلماء والمحققين الأخصائيين، الطبعة: الأولى سنة الطبع: ۱۴۱۵ - ۱۹۹۵ م المطبعة: الناشر: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات - بيروت - لبنان.
فرهنگنامه علوم قرآن، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
قمی، على بن ابراهيم، تفسیر القمی، تحقیق: سيد طيب موسوى جزايرى، قم، دارالکتاب، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ش.
معرفت، محمدهادی، آموزش علوم قرآنی، ترجمه ابومحمد وکیلی، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۱ش.
مكارم شيرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، تهران: دار الكتب الإسلامية، ۱۳۷۴ش.
موسوى خمينى، سيد روح الله، توضیح المسائل(مُحَشّی)، تحقیق : سيد محمد حسين بنى هاشمى خمينى، قم: دفتر انتشارات اسلامى، چاپ هشتم، ۱۴۲۴ق.