امام جواد علیهالسلام: تفاوت میان نسخهها
خط ۱۵۹: | خط ۱۵۹: | ||
همچنین نقل شده است که در سفر بازگشت جوادالائمه(ع) از [[بغداد]] به مدینه، گروهی، او را تا بیرون شهر بدرقه کردند. هنگام مغرب امام جواد(ع) در حیاط [[مسجد|مسجدی]] در کنار درخت سدری که تا آن زمان میوه نداده بود، [[وضو]] گرفت و [[نماز]] خواند. پس از نماز، مردم مشاهده کردند که آن درخت، میوه داده، پس تعجب کردند و از آن خوردند، یافتند که شیرین و بدون دانه است. از [[شیخ مفید]] نقل کردهاند که سالها بعد این درخت را دیده و از میوه آن خورده است.<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۹۰؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۸.</ref> | همچنین نقل شده است که در سفر بازگشت جوادالائمه(ع) از [[بغداد]] به مدینه، گروهی، او را تا بیرون شهر بدرقه کردند. هنگام مغرب امام جواد(ع) در حیاط [[مسجد|مسجدی]] در کنار درخت سدری که تا آن زمان میوه نداده بود، [[وضو]] گرفت و [[نماز]] خواند. پس از نماز، مردم مشاهده کردند که آن درخت، میوه داده، پس تعجب کردند و از آن خوردند، یافتند که شیرین و بدون دانه است. از [[شیخ مفید]] نقل کردهاند که سالها بعد این درخت را دیده و از میوه آن خورده است.<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۹۰؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۸.</ref> | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول =صلوات مخصوصه امام جواد(ع):{{سخ}}اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَىٰ عَلَمِ التُّقىٰ، وَنُورِ الْهُدَىٰ، وَمَعْدِنِ الْوَفاءِ، وَفَرْعِ الْأَزْكِياءِ، وَخَلِيفَةِ الْأَوْصِياءِ، وَأَمِينِكَ عَلَىٰ وَحْيِكَ . اللّٰهُمَّ فَكَما هَدَيْتَ بِهِ مِنَ الضَّلالَةِ، وَاسْتَنْقَذْتَ بِهِ مِنَ الْحَيْرَةِ، وَأَرْشَدْتَ بِهِ مَنِ اهْتَدىٰ، وَزَكَّيْتَ بِهِ مَنْ تَزَكَّىٰ، فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَىٰ أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيائِكَ، وَبَقِيَّةِ أَوْصِيائِكَ، إِنَّكَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ. {{سخ}}خدایا درود فرست بر محمّد بن علی بن موسی، نشانه [[تقوا]] و نور هدایت و معدن وفا و نژاد پاکان و جانشین اوصیا و امین تو بر [[وحی]]. خدایا چنانکه به وسیله او مردم را از گمراهی به عرصه هدایت آوردی و از سرگردانی رهایی بخشیدی و به وجود او راهنمایی کردی هرکه را که هدایت یافت و تربیت نمودی هرکه را که تربیت شد، پس بر او درود فرست، برترین درودی که بر یکی از اولیایت و باقیمانده اوصیایت فرستادی، به درستی که تو توانمند و فرزانهای.|تاریخ بایگانی| منبع = بحارالانوار، ج۹۴، ص۷۷| تراز = چپ| عرض = ۲۵۰px|رنگ حاشیه= #۶۶۷۷۸۸|حاشیه= ۵px|اندازه خط = ۱۵px|رنگ پسزمینه =#F4FFF4| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | {{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول =صلوات مخصوصه امام جواد(ع):{{سخ}}اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَىٰ عَلَمِ التُّقىٰ، وَنُورِ الْهُدَىٰ، وَمَعْدِنِ الْوَفاءِ، وَفَرْعِ الْأَزْكِياءِ، وَخَلِيفَةِ الْأَوْصِياءِ، وَأَمِينِكَ عَلَىٰ وَحْيِكَ . اللّٰهُمَّ فَكَما هَدَيْتَ بِهِ مِنَ الضَّلالَةِ، وَاسْتَنْقَذْتَ بِهِ مِنَ الْحَيْرَةِ، وَأَرْشَدْتَ بِهِ مَنِ اهْتَدىٰ، وَزَكَّيْتَ بِهِ مَنْ تَزَكَّىٰ، فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَىٰ أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيائِكَ، وَبَقِيَّةِ أَوْصِيائِكَ، إِنَّكَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ. {{سخ}}خدایا درود فرست بر محمّد بن علی بن موسی، نشانه [[تقوا]] و نور هدایت و معدن وفا و نژاد پاکان و جانشین اوصیا و امین تو بر [[وحی]]. خدایا چنانکه به وسیله او مردم را از گمراهی به عرصه هدایت آوردی و از سرگردانی رهایی بخشیدی و به وجود او راهنمایی کردی هرکه را که هدایت یافت و تربیت نمودی هرکه را که تربیت شد، پس بر او درود فرست، برترین درودی که بر یکی از اولیایت و باقیمانده اوصیایت فرستادی، به درستی که تو توانمند و فرزانهای.|تاریخ بایگانی| منبع = مجلسی، بحارالانوار، ج۹۴، ص۷۷| تراز = چپ| عرض = ۲۵۰px|رنگ حاشیه= #۶۶۷۷۸۸|حاشیه= ۵px|اندازه خط = ۱۵px|رنگ پسزمینه =#F4FFF4| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | ||
== اصحاب == | == اصحاب == |
نسخهٔ ۱۹ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۴۱
نهمین امام شیعیان اثنیعشری | |
نام | محمد بن علی بن موسی |
---|---|
کنیه | ابوجعفر و ابوعلی |
زادروز | ۱۰ رجب، ۱۹۵ق. |
زادگاه | مدینه |
مدت امامت | ۱۷ سال ( ۲۰۳ تا ۲۲۰ق) |
شهادت | آخر ذیالقعده، ۲۲۰ق. |
مدفن | کاظمین |
محل زندگی | مدینه، بغداد |
لقب(ها) | جواد، تقی، ابن الرضا |
پدر | علی بن موسی بن جعفر |
مادر | سبیکه |
همسر(ان) | سمانه مغربیه، ام فضل |
فرزند(ان) | علی، موسی، حکیمه، زینب، فاطمه، امامه |
طول عمر | ۲۵ سال |
امامان شیعه | |
امام علی • امام حسن مجتبی • امام حسین • امام سجاد • امام باقر • امام صادق • امام کاظم • امام رضا • امام جواد • امام هادی • امام حسن عسکری • امام مهدی |
محمد بن علی بن موسی مشهور به امام جواد و امام محمدِ تقی (۱۹۵-۲۲۰ق) امام نهم شیعیان اثناعشری است. کنیه او ابوجعفر ثانی است و ملقب به جواد و ابنالرضا بود. ملقب شدن او به جواد را به دلیل کثرت بخشش و احسان او دانستهاند.
امام جواد ۱۷ سال امامت کرد که با حکومت مأمون عباسی و معتصم عباسی همزمان بود. براساس نقل بیشتر منابع، امام جواد(ع) در آخر ذیالقعده سال ۲۲۰ق در ۲۵ سالگی مسموم و به شهادت رسید. در میان امامان شیعه، وی جوانترین امام در هنگام شهادت بوده است. او در کنار جدش موسی بن جعفر(ع) در مقبره قریش در کاظمین به خاک سپرده شد.
سنّ کمِ او در هنگام امامت (هشت سالگی)، سبب شد تا شماری از اصحاب امام رضا(ع)، در امامت او تردید کنند؛ برخی عبدالله بن موسی و عدهای احمد بن موسی شاهچراغ را امام خواندند و گروهی به واقفیه پیوستند؛ اما بیشتر آنان امامت محمد بن علی(ع) را پذیرفتند.
ارتباط امام جواد(ع) با شیعیان، بیشتر از طریق وکیلانش و به شکل نامهنگاری انجام میشد. در دوره امامت او فرقههای اهل حدیث، زیدیه، واقفیه و غلات فعالیت داشتند. امام جواد(ع)، شیعیان را از عقاید آنان آگاه میکرد و از نماز خواندن پشت سر آنها نهی و غالیان را لعن مینمود.
مناظرات علمی امام جواد(ع) با عالمان فرقههای اسلامی در مسائل کلامی، همچون جایگاه شیخین (عُمر و ابوبکر) و مسائل فقهی مانند حکم قطع کردن دست دزد و احکام حج را از مناظرات معروف امامان شیعه میدانند.
گفته شده به جهت سن کم امام و نیز تحت کنترل بودن او، تنها حدود ۲۵۰ حدیث از او روایت شده است. راویان و اصحاب او را نیز از ۱۱۵ تا ۱۹۳ تن شماره کردهاند. احمد بن ابینصر بزنطی، صفوان بن یحیی و عبدالعظیم حسنی از جمله اصحاب امام بودند.
در منابع شیعی، مناقب و کرامات متعددی همچون سخن گفتن هنگام تولد، طیُالارض، شفادادن بیماران و استجابت دعا، برای حضرت جواد(ع) نقل شده است. عالمان اهلسنت، شخصیت علمی و معنوی امام جواد(ع) را ستوده و برای او احترام قائلند.
آثار فراوانی درباره امام نهم به زبانهای مختلف منتشر شده است که در برخی کتابشناسیها تا ۶۰۵ اثر شامل کتاب، مقاله و پایاننامه گردآوری شده است. وفاة الامام الجواد، مسند الامام الجواد، موسوعة الامام الجواد علیهالسلام، الحیاة السیاسیة للامام الجواد و حیاة الامام محمد الجواد از جمله این آثار هستند.
نسب، کنیه و لقبها
محمد بن علی بن موسی بن جعفر، امام نهم شیعیان اثناعشری است که به جوادالائمه شهرت دارد. نسب او با شش واسطه به امام علی(ع) نخستین اول شیعیان، میرسد. پدرش امام رضا(ع)، امام هفتم شیعیان، است.[۱] مادر او کنیز بود و سَبیکه نوبیه نام داشت.[۲]
کُنیه وی ابوجعفر و ابوعلی است.[۳] در منابع روایی، از وی با عنوان ابوجعفر ثانی یاد میشود[۴] تا با ابوجعفر اول (امام باقر(ع)) اشتباه نشود.[۵]
از القاب مشهور امام نهم، جواد و ابنالرضا است.[۶] تقی، زکی، قانع، رضی، مختار، متوکل،[۷] مرتضی و مُنتَجَب[۸] را نیز از القاب او شمردهاند.
زندگینامه
۱۰رجب ۱۹۵ق. | تولد امام جواد(ع)[۹] |
۲۰۰ق | سفر امام رضا(ع) به مرو |
آخر صفر ۲۰۳ق | شهادت امام رضا(ع) و آغاز امامت جوادالائمه[۱۰] |
۱۵ ذیالحجه ۲۱۲ق | تولد امام هادی(ع)[۱۱] |
۲۱۴ق | تولد موسی مبرقع[۱۲] |
۲۱۵ق | ازدواج با ام الفضل[۱۳] |
۱۸رجب ۲۱۸ق | مرگ مأمون و آغاز خلافت معتصم[۱۴] |
۲۸محرم ۲۲۰ق | احضار امام جواد(ع) به بغداد توسط معتصم[۱۵] |
آخر ذیالقعده ۲۲۰ق | شهادت امام جواد(ع)[۱۶] |
امام جواد(ع) سال ۱۹۵ قمری در مدینه به دنیا آمد.[۱۷] درباره روز و ماه ولادت او اختلاف است.[۱۸] بیشتر منابع، تولد او را در ماه رمضان دانستهاند.[۱۹] برخی روز آن را ۱۵ رمضان[۲۰] و برخی دیگر ۱۹ رمضان[۲۱] گفتهاند. شیخ طوسی در مِصْباحُ الْمُتَهَجِّد، تاریخ ولادت او را ۱۰ رجب ذکر کرده است.[۲۲]
بنا بر برخی روایات، قبل از تولد جوادالائمه، برخی از واقفیان به دلیل فرزندنداشتن امام رضا(ع)، در امامت او تردید میکردند.[۲۳] از اینرو وقتی که جوادالاَئمه به دنیا آمد، امام رضا(ع) او را مولودی پربرکت برای شیعیان توصیف کرد.[۲۴] با این حال پس از تولد او نیز، برخی از واقفیان، انتساب او به امام رضا(ع) را منکر شدند. آنان میگفتند جوادالأئمه از نظر چهره به پدرش شباهت ندارد، تا اینکه قیافهشناسان را حاضر کردند و آنان امام جواد(ع) را فرزند امام رضا(ع) دانستند.[۲۵]
درباره زندگی حضرت جواد(ع)، اطلاعات چندانی در منابع تاریخی نیامده است.[۲۶] دلیل آن را محدودیتهای سیاسی حکومت عباسی، تقیه و عمر کوتاه او دانستهاند.[۲۷] او در مدینه زندگی میکرد. بنا بر گزارش ابنبیهق، یک بار برای دیدار پدر به خراسان سفر کرد.[۲۸] پس از امامت نیز چندین بار از سوی خلفای عباسی به بغداد احضار شد.[۲۹]
ازدواج
مأمون عباسی در سال ۲۰۲ هجری [۳۰] یا ۲۱۵ق[۳۱] دختر خود اُمُّالفَضل را به عقد امام جواد(ع) در آورد. برخی گفتهاند: احتمالاً در دیداری که جوادالأئمه با پدرش در طوس داشته،[۳۲] مأمون، امالفضل را به عقد او درآورده است.[۳۳] به گفته ابنکثیر (۷۰۱-۷۷۴ق) تاریخنگار اهلسنت، خطبه عقد امام با دختر مأمون در زمان حیات امام رضا خوانده شد، اما مراسم ازدواج آنها در سال ۲۱۵ق در شهر تکریت عراق انجام شده است.[۳۴]
به گزارش منابع تاریخی، ازدواج جوادالاَئمه با امالفضل، به درخواست مأمون صورت گرفت.[۳۵] هدف مأمون از این درخواست این بود که پدربزرگِ فرزندی از نسل پیامبر(ص) و امام علی(ع) باشد.[۳۶] به گزارش شیخ مفید در کتاب الارشاد، مأمون به دلیل شخصیت علمی محمد بن علی(ع) و فضل و دانش و حکمت و ادب و کمال عقل بینظیری که با وجود سن کم در امام مشاهده میکرد، دختر خود را به ازدواج آن حضرت درآورد؛[۳۷] اما رسول جعفریان تاریخپژوه بر این است که این ازدواج با انگیزه و اهداف سیاسی انجام شده است؛ از جمله اینکه مأمون میخواست از این راه، امام جواد و ارتباط او با شیعیان را کنترل کند[۳۸] یا خود را علاقمند به علویان نشان دهد و آنان را از قیام علیه خود باز دارد.[۳۹] این ازدواج اعتراض برخی اطرافیان مأمون را در پی داشت؛ زیرا بیم آن داشتند که خلافت از عباسیان به علویان منتقل شود.[۴۰] امام جواد(ع)، مهریه امالفضل را معادل مهریه حضرت فاطمه(س) (۵۰۰ درهم) تعیین کرد.[۴۱] امام، از امفضل صاحب فرزندی نشد.[۴۲]
همسر دیگر جوادالائمه، سمانه مغربیه است[۴۳] که کنیز بود و به دستور خودش خریداری شد.[۴۴] همه فرزندان امام جواد از سمانه بودند.[۴۵]
فرزندان
بنابر نقل شیخ مفید، امام جواد(ع) چهار فرزند به نامهای علی، موسی، فاطمه و امامه داشت.[۴۶] برخی دختران امام را سه تن به نامهای حکیمه، خدیجه و امکلثوم میدانند.[۴۷] در برخی منابع نوشته شده در قرن چهاردهم قمری، از اممحمد، زینب و میمونه نیز به عنوان دختران آن حضرت یاد شده است.[۴۸] محدث قمی در کتاب منتهی الآمال به نقل از ضامن بن شدقم آورده است که امام جواد(ع) چهار پسر به نامهای ابوالحسن امام علی نقی(ع)، ابواحمدموسی مبرقع، حسین، عمران، و چهار دختر به نامهای فاطمه، حکیمه، خدیجه و امکلثوم داشته است.[۴۹] برخی دیگر نیز تعداد فرزندان امام جواد(ع) را سه پسر به نامهای امام علی نقی(ع)، موسی مبرقع، یحیی و پنج دختر به نامهای فاطمه، حکیمه، خدیجه، بهجت و بُرَیهه دانستهاند.[۵۰]
شهادت
مام محمد تقی(ع) در حکومت عباسی دو بار به بغداد احضار شد. سفر اول در زمان مأمون چندان طولانی نبود.[۵۱] بار دوم، در ۲۸ محرم سال ۲۲۰ق، به دستور معتصم عباسی وارد بغداد شد و در ذیالقعده[۵۲] یا ذیالحجه[۵۳] همان سال در بغداد به شهادت رسید. روز شهادت وی، در بیشتر منابع، آخر ذیالقعده است؛[۵۴] اما در برخی منابع تاریخ شهادت او، ۵ ذیالحجه[۵۵] یا ۶ ذیالحجه[۵۶] ذکر شده است. پیکر او را در کنار جدش موسی بن جعفر(ع) در مقبره قریش در کاظمین به خاک سپردند.[۵۷] سن او را به هنگام شهادت ۲۵ سال گفتهاند.[۵۸] ازاینرو، جوانترین امام شیعیان به هنگام شهادت بوده است.
برخی علت شهادت وی را سعایت ابنابیدؤاد قاضی وقت بغداد در نزد معتصم دانستهاند. دلیل آن هم پذیرفتهشدن نظر امام درباره قطع دست سارق بود که باعث شرمندگی ابنابیدؤاد و شماری از فقیهان و درباریان شده بود.[۵۹]
درباره چگونگی شهادت پیشوای نهم شیعیان نظرات مختلفی وجود دارد. در برخی از منابع آمده است که معتصم به وسیله منشی یکی از وزیرانش او را مسموم کرد و به شهادت رساند.[۶۰] برخی معتقدند که معتصم به وسیله امالفضل ایشان را مسموم کرد.[۶۱] به گزارش مسعودی، تاریخنگار قرن سوم قمری، معتصم و جعفر بن مأمون در اندیشه کشتن محمد بن علی(ع) بودند. چون جوادالائمه از امالفضل فرزندی نداشت، پس از مرگ مأمون، جعفر خواهرش (امالفضل) را تحریک کرد که محمد بن علی را مسموم کند. آن دو (با همدستی معتصم) انگوری را به سم آغشته کردند و به امام خوراندند. امالفضل پس از آن که امام را مسموم کرد، پشیمان شد و گریه کرد؛ اما امام به او خبر داد که به بلایی دچار میشود که قابل درمان نباشد.[۶۲] درباره چگونگی شهادت او به دست امالفضل گزارشهای دیگری نیز وجود دارد.[۶۳]
بر اساس روایتی دیگر، وقتی مردم با معتصم بیعت کردند، او طی نامهای از عبدالملک زیات، والی مدینه، خواست محمد بن علی(ع) را همراه با امالفضل به بغداد بفرستد. وقتی امام جواد(ع) وارد بغداد شد، معتصم به ظاهر او را احترام کرد و تحفههایی برای او و امالفضل فرستاد. بر پایه این روایت، معتصم شربت پرتقالی به وسیله غلام خود به نام اَشناس برای او فرستاد. اَشناس به امام گفت: خلیفه، پیش از شما از این شربت به گروهی از بزرگان از جمله احمد بن ابیدؤاد و سعید بن خضیب نوشانده و امر کرده که شما هم از آن بنوشید. امام فرمود: «آن را در شب مینوشم»؛ اما اشناس اصرار کرد که باید خنک نوشیده شود. سپس امام از آن نوشید و بر اثر آن به شهادت رسید.[۶۴]
شیخ مفید در شهادت جوادالاَئمه(ع) با سم تردید کرده و گفته است در این خصوص برای من خبری ثابت نشده است که به آن شهادت دهم.[۶۵] عدهای از این عبارت شیخ مفید برداشت کردهاند که وی قائل به شهادت امام جواد نبوده و رحلت او را طبیعی دانسته است؛ شیخ مفید همچنین در کتاب تصحیح اعتقادات الامامیه گفته است راهی برای یقین پیداکردن به شهادت برخی از امامان همچون امام جواد(ع) نیست.[۶۶] اما برخی از محققان شیعه با استناد به روایت «ما مِنّا إلّا مقتولٌ شهیدٌ»[۶۷] و همچنین ذکر شواهدی که از شهادت امام جواد(ع) حکایت دارد، سخن شیخ مفید را حمل بر تقیه کردهاند. از نظر آنان، شیخ مفید ساکن بغداد بود و با توجه به جو حاکم علیه شیعیان، نمیتوانسته به صراحت عقاید شیعه در مورد شهادت ائمه(ع) بهدست عباسیان را ذکر کند. این احتمال نیز ذکر شده که با توجه به نبود منابع کافی و سختی دسترسی به منابع اصلی، این مطلب به دست او نرسیده است.[۶۸]
دوران امامت
امام جواد(ع)، پس از شهادت امام رضا(ع) در سال ۲۰۳ق به امامت رسید.[۶۹] مدت امامت او هفده سال بود[۷۰] که با خلافت دو تن از خلفای عباسی، مأمون عباسی و معتصم عباسی همزمان بود. حدود ۱۵ سال آن در خلافت مأمون (۱۹۸-۲۱۸ق) و دو سال در خلافت معتصم (۲۱۸-۲۲۷ق) سپری شد.[۷۱] با شهادت او در سال ۲۲۰ق، امامت به فرزندش امام هادی(ع) منتقل شد.[۷۲]
نصوص امامت
امام رضا(ع) در موارد متعددی امامت محمد بن علی را به اصحاب خود اعلام کرده بود. در هر یک از کتابهای الکافی،[۷۳] ارشاد،[۷۴] اعلام الوری[۷۵] و بحارالانوار،[۷۶] بابی درباره نصوص امامت محمد بن علی(ع) وجود دارد که به ترتیب ۱۴، ۱۱، ۹ و۲۶ روایت را در این باره نقل کردهاند. از جمله یکی از اصحاب امام رضا(ع) از او درباره جانشینش سؤال کرد، حضرت رضا(ع) با دست خود به فرزندش جواد اشاره کرد.[۷۷] همچنین در روایتی فرمود: «این ابوجعفر است که او را جانشین خود قرار داده و مقام خود را به او واگذار کردهام.»[۷۸] از دیدگاه شیعه، امام فقط با نص امام قبلی تعیین میشود؛[۷۹] یعنی هر امام باید با عبارت صریح، امام پس از خود را تعیین کند.
امامت در کودکی و سرگردانی شیعیان
امام جواد(ع) در حدود هشت سالگی، به امامت رسید.[۸۰] به دلیل پایین بودن سن وی، میان شیعیان درباره امام پس از حضرت رضا(ع) اختلاف شد؛ برخی به دنبال عبدالله بن موسی، برادر امام رضا رفتند، اما طولی نکشید او را شایسته امامت ندانستند و از او روگرداندند.[۸۱] برخی به احمد بن موسی برادر دیگر حضرت رضا(ع) گرویدند و شماری نیز به واقفیه پیوستند.[۸۲] با این حال، بیشتر اصحاب علی بن موسی الرضا(ع) به امامت فرزندش جواد معتقد شدند.[۸۳] منابع علت این اختلاف را کودکی جوادالائمه دانستهاند. به گفته حسن بن موسی نوبختی علت پیدایش این اختلاف، آن بود که آنان بلوغ را از شرایط امامت میدانستند.[۸۴] البته این مسئله در زمان حیات امام رضا(ع) نیز مطرح بود. حضرت رضا در واکنش به کسانی که خردسالی جوادالأئمه را مطرح میکردند به نبوت حضرت عیسی در کودکی استناد میکرد و میفرمود: «سن عیسی هنگامی که نبوت به وی عطا شد کمتر از سن فرزند من بوده است.»[۸۵]
همچنین در پاسخ به کسانی که شبهه کودکی امام جواد(ع) را مطرح میکردند، به آیاتی از قرآن درباره نبوت حضرت یحیی در کودکی[۸۶] و سخن گفتن حضرت عیسی[۸۷] در گهواره استناد میشد.[۸۸] خود او نیز در پاسخ به کسانی که مسئله سن او را مطرح میکردند، به جانشینی حضرت سلیمان به جای حضرت داود، در کودکی اشاره میکرد و میگفت: هنگامی که حضرت سلیمان کودکی بیش نبود و گوسفندان را به چرا میبرد، حضرت داود او را جانشین خود کرد؛ اما علمای بنیاسرائیل آن را انکار میکردند.[۸۹]
- پرسشهای شیعیان و پاسخهای امام
امام رضا(ع) در موارد متعددی به امامت جوادالائمه تصریح کرده بود،[۹۰] با این حال برخی از شیعیان برای اطمینان بیشتر، وی را با پرسشهایی میآزمودند.[۹۱] این آزمایش در مورد ائمه دیگر نیز مطرح بود[۹۲] اما با توجه به سن کمِ جوادالأئمه، درباره او ضرورت بیشتری داشت.[۹۳] به گفته رسول جعفریان، تاریخپژوه، این کار از سوی شیعیان به این دلیل صورت میگرفت که گاهی به دلایلی همچون تقیه و حفظ جان امام، بر چندین نفر وصیت میشد.[۹۴]
گزارشهای مختلفی از پرسشهای شیعیان و پاسخهای امام جواد(ع) در منابع روایی آمده است.[۹۵] پاسخهای او سبب ترفیع جایگاهش و نیز پذیرش امامت او نزد شیعیان میشد.[۹۶] در روایاتی آمده است گروهی از شیعیان که از بغداد و شهرهای دیگر به حج آمده بودند، برای دیدار جوادالاَئمه به مدینه رفتند. آنان در مدینه با عبدالله بن موسی دیدار کردند و از او سؤالاتی پرسیدند. او پاسخ های نادرست داد. آنان متحیر ماندند و در همان مجلس بودند که امام جواد(ع) وارد شد و آنان دوباره پرسشهایشان را مطرح کردند و با پاسخهای امام جواد(ع) قانع شدند.[۹۷]
ارتباط با شیعیان
امام جواد(ع) از طریق سازمان وکالت با شیعیان در ارتباط بود. او در سرزمینهای اسلامی از جمله بغداد، کوفه، اهواز، بصره، همدان، قم، ری، سیستان و بُست نمایندگانی داشت.[۹۸] تعداد وکیلان او را ۱۳ تن گفتهاند.[۹۹] آنان وجوهات شرعی شیعیان را به امام جواد(ع) میرساندند.[۱۰۰] ابراهیم بن محمد همدانی در همدان[۱۰۱] و ابوعمرو حذّاء در نواحی بصره[۱۰۲] وکالت آن حضرت را بر عهده داشتند. صالح بن محمد بن سهل به موقوفات آن حضرت در قم رسیدگی میکرد.[۱۰۳] زکریا بن آدم قمی،[۱۰۴] عبدالعزیز بن مهتدی اشعری قمی،[۱۰۵] صفوان بن یحیی،[۱۰۶] علی بن مهزیار[۱۰۷] و یحیی بن ابیعمران[۱۰۸] از دیگر وکلای امام جواد(ع) بودند. نویسنده کتاب سارمان وکالت با استناد به شواهدی، محمد بن فرج رخجی و ابوهاشم جعفری را نیز از وکیلان او به شمار آورده است.[۱۰۹] احمد بن محمد سیاری نیز ادعای وکالت داشت؛ ولی امام ضمن رد ادعای او، از شیعیان خواست تا وجوهات را به وی ندهند.[۱۱۰] آیت الله خامنهای پژوهشگر تاریخ اسلام ایجاد تشکیلات منسجم و مقدمه سازی برای غیبت امام زمان را از برنامههای امام جواد (ع) میداند و بر این باور است که بخش عظیمی از دنیاى اسلام در روزگار وی متوجه به امام جواد بودند و هدف امام جواد (ع) و ائمهى بعد از حضرت رضا تا حضرت ولىّعصر -سه امام- این بود که زمینه را آماده کنند براى شکل گرفتن یک اعتقاد تمامنشدنىِ شیعى به لزوم ایجاد حکومت علوى و قرآنى، و پایه ریزی یک تشکیلات محکم با پشتوانه یک طرز تفکری که با غیبت امام عصر (ع) ، این تشکیلات متلاشى نشود؛ و این کارى بود که خلفاى آن زمان بشدت از این کار بیمناک بودند.[۱۱۱]
گفته شده امام جواد(ع) به دو دلیل از سازمان وکالت برای ارتباط با شیعیان استفاده میکرد:
پیشوای نهم شیعیان در ایام حج نیز با شیعیان دیدار و گفتگو میکرد. برخی از محققان بر این باورند که سفر امام رضا(ع) به خراسان، سبب شده بود تا روابط شیعیان با امامان خود گسترش یابد.[۱۱۳] از این رو شیعیانی از خراسان، ری و بست و سجستان در ایام حج به دیدار امام میآمدند.[۱۱۴]
شیعیان با جوادالائمه، از طریق نامهنگاری نیز در ارتباط بودند. آنان در نامههایشان سؤالاتی را، که بیشتر در مسائل فقهی بود، مطرح میکردند و امام به آنها پاسخ میداد.[۱۱۵] در موسوعة الامام الجواد، به جز پدر و پسر امام، نام ۶۳ تن از افرادی که حضرت با آنان مکاتبه داشت، گرد آمده است.[۱۱۶] برخی از نامهها در پاسخ به گروهی از شیعیان نوشته شده است.[۱۱۷]
برخورد با فرقههای دیگر
از پرسشهای شیعیان و پاسخهای امام جواد(ع) که در منابع شیعی نقل شده، به دست میآید که در دوره امامت او، فرقههای اهل حدیث، واقفیه، زیدیه و غلات فعالیت میکردند.[۱۱۸] بر اساس روایات در زمان امام جواد(ع) با توجه به مباحثی که میان محدثان مطرح میشد، برخی از شیعیان در مورد جسم بودن خداوند به تردید افتادند. آن حضرت ضمن ردّ جسمپنداری خدا، شیعیان را از نماز خواندن پشت سر کسانی که خدا را جسم میدانستند و نیز از پرداخت زکات به آنان نهی میکرد.[۱۱۹] او در پاسخ به ابوهاشم جعفری که از تفسیر آیه «لا تُدْرِکهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یدْرِک الْأَبْصار»[۱۲۰] پرسیده بود، امکان دیدن خدا با چشم (عقیده مُجسّمِه) را نفی کرد و فرمود: اوهام قلوب، دقیقتر از دید چشمان است. انسان میتواند چیزهایی را که ندیده تصور کند؛ اما نمیتواند آنها را ببیند. وقتی که اوهام قلوب ( خاطرات و تصور دلها)نمیتوانند خدا را درک کنند، چگونه چشمان او را بینند و درک کنند؟[۱۲۱]
روایاتی از حضرت جواد(ع) در مذمت واقفیان نقل شده است[۱۲۲] او زیدیه و واقفیان را در ردیف نواصب قرار میداد[۱۲۳] و میگفت آیه «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ عَامِلَةٌ نَّاصِبَةٌ؛ در آن روز چهرههايى زبونندكه تلاش كرده رنج [بيهوده] بردهاند.»[۱۲۴] درباره آنان نازل شده است.[۱۲۵] او همچنین اصحاب خود را، از نماز خواندن پشت سر واقفیان نهی میکرد.[۱۲۶]
امام جواد(ع)، غالیانی همچون ابوالخطاب و پیروان او را لعن میکرد. او همچنین کسانی را که در لعن ابوالخطاب توقف یا تردید میکردند نیز لعن مینمود.[۱۲۷] حضرت جواد(ع)، افرادی همچون ابوالغمر، جعفر بن واقد و هاشم بن ابیهاشم را پیرو ابوالخطاب معرفی میکرد و میگفت آنان با نام ما (اهلبیت) از مردم بهرهکشی میکنند.[۱۲۸] ملاصالح مازندرانی شارح اصول کافی احتمال داده نان خوردن به نام اهلبیت(ع) به معنای خوردن مال مردم به واسطه علوم اهلبیت باشد مانند کاری که قاضیان جور (قاضیانی که در خدمت حکومت های ظالم هستند) انجام میدهند. بنابر روایتی که در رجال کشی آمده است امام قتل دو تن از غلات به نامهای ابوالسَّمهری و ابنابیزَرقاء را جایز دانست و دلیل آن را نقش آنان در منحرف کردن شیعیان ذکر کرد.[۱۲۹] آن حضرت به مقابله با باورهای غالیانه این دوره نیز پرداخته و کوشید با روشنگریهای خود، شیعیان را از عقاید غالیانه دور نگه دارد.[۱۳۰]
او خطاب به محمد بن سنان، ادعای مفوضه مبنی بر واگذاری خلق و تدبیر جهان به پیامبر(ص) و امامان را رد کرد. البته تفویض احکام را به عنوان عقیدهای درست معرفی نمود و آن را هم به مشیت الهی منتسب کرد و فرمود: این عقیدهای است که هر کس از آن جلوتر برود از اسلام خارج است و هر کس آن را نپذیرد (دینش) نابود میشود و هر کس آن را بپذیرد به حق پیوسته است.[۱۳۱]
روایات و مناظرات
قالَ الامام الجواد(ع): الْمُؤْمِنُ يَحْتَاجُ إِلَى تَوْفِيقٍ مِنَ اللهِ وَ وَاعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّنْ يَنْصَحُهُ. |
امام جواد(ع) فرمود: مؤمن نیازمند سه خصلت است: توفیق از سوی خداوند، واعظی از درون خود، پذیرش از کسی که او را پند میدهد.[۱۳۲] |
به گفته عزیزالله عطاردی، حدود ۲۵۰ حدیث از امام جواد(ع) در موضوعات فقهی، تفسیری و عقیدتی نقل شده است.[۱۳۳] کم بودن روایات منقول از وی در مقایسه با برخی دیگر از امامان معصوم را به جهت تحت کنترل بودن و همچنین سن کم وی در زمان شهادت دانستهاند.[۱۳۴]
سید ابن طاووس در کتاب مُهَجُ الدّعَوات حرزی از وی برای در امان ماندن مأمون عباسی نقل کرده است.[۱۳۵] همچنین حرز «يَا نُورُ يَا بُرْهَانُ يَا مُبِينُ يَا مُنِيرُ يَا رَبِّ اكْفِنِي الشُّرُورَ وَ آفَاتِ الدُّهُورِ وَ أَسْأَلُكَ النَّجَاةَ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ» به وی منسوب است.[۱۳۶] به همراه داشتن حرز امام جواد(ع) نزد شیعیان متداول بوده و برای «کسی را همیشه همراه خود کردن»، مَثَل شده است.[۱۳۷]
امام محمدِ تقی(ع) در دوران امامت خود چندین بار با برخی از فقیهان دربار عباسی مناظره کرد. گزارشهای تاریخی حاکی از آن است که برخی از این مناظرهها به درخواست درباریان مأمون و معتصم و با هدف آزمایش پیشوای نهم شیعیان انجام میگرفته و نتیجه آن باعث شگفتی و تحسین حاضران میشده است.[۱۳۸] منابع ۹ مناظره و گفتگو از جوادالأئمه گزارش کردهاند که چهار مورد آنها با یحیی بن اکثم و یک مورد با احمد بن ابیداوود، قاضی القضاتهای بغداد، بوده است. همچنین گفتگوهایی از وی با عبدالله بن موسی، ابوهاشم جعفری، عبدالعظیم حسنی و معتصم نیز گزارش شده است. موضوع این گفتگوها مباحث فقهی مربوط به حج، طلاق، حد سرقت و مباحثی دیگر همچون ویژگی یاران امام دوازدهم، فضایلی که برای دو خلیفه اول (شیخین) نقل شده، و اسماء و صفات خدا بوده است.[۱۳۹]
مناظره درباره مسئله فقهی
از مناظرات مهم امام محمد تقی(ع) که در زمان مأمون عباسی در بغداد صورت گرفت، مناظره با یحیی بن اکثم، فقیه دربار عباسی، بود. بنابر برخی منابع شیعه، علت وقوع این مناظره، اعتراض سران عباسی به پیشنهاد ازدواج او با ام الفضل از سوی مأمون بود. مأمون برای اثبات درستی تصمیم خویش، به آنان پیشنهاد کرد تا جوادالأئمه(ع) را بیازمایند. آنان پذیرفتند و برای آزمودن آن حضرت، جلسه مناظرهای ترتیب دادند.
یحیی در مناظره، نخست مسئلهای فقهی درباره شخص مُحرمی که حیوانی را شکار کرده، مطرح ساخت. امام جواد(ع)، با مطرح کردن وجوه گوناگون برای مسئله، از یحیی بن اکثم پرسید منظور وی کدام وجه است. یحیی بن اکثم در جواب درماند. سپس خود امام جواد(ع)، مسئله را با صورتهای مختلف آن پاسخ گفت. درباریان و علمای عباسی پس از شنیدن جواب امام، بر تبحر او در فقه اعتراف کردند. گفتهاند که مأمون پس از مناظره گفت: خدای را بر این نعمت سپاسگزارم که آنچه من اندیشیده بودم، همان شد.[۱۴۰]براساس برخی گزارشها مأمون پس از پاسخهای مفصل و مبسوط امام جواد (ع) در مناظرهای که با یحیی بن اکثم داشت نکوهش خودش را به اطرافیان و حاضران در مجلس اظهار کردمناظره درباره خلفا
به نقل منابع روایی شیعه، امام محمد تقی(ع) در مجلسی با حضور مأمون و شماری از فقها و درباریان، با یحیی بن اَکْثَم درباره فضایل ابوبکر و عمر مناظره کرد. یحیی خطاب به او گفت: جبرئیل از طرف خدا به رسولش گفت: از ابوبکر سؤال کن، آیا او از من راضی است؟ من که از او راضی هستم، امام پاسخ داد: من منکر فضل ابوبکر نیستم؛ اما کسی که این روایت را نقل کرده باید به احادیث دیگری که از پیامبر(ص) وارد شده توجه کند و آن اینکه پیامبر فرمود: هنگامی که حدیثی از طرف من به شما میرسد آن را بر کتاب خدا و سنت من عرضه کنید. اگر موافق با آن بود، بپذیرید و اگر نبود، قبول نکنید؛ زیرا دروغگویان و جعلکنندگان حدیث زیاد خواهند شد. سپس امام فرمود: این حدیث با قرآن موافقت ندارد؛ زیرا خداوند در قرآن میفرماید «وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ؛ ما از رگِ گردن به شما نزدیکتریم»[۱۴۲]، آیا خداوند از راضی بودن یا نبودن ابوبکر آگاهی نداشت که از او میپرسد؟[۱۴۳]
پس از آن یحیی درباره روایت «مَثَل ابوبکر و عمر در زمین همانند جبرئیل و میکائیل در آسمان است»، سؤال کرد. جوادالأئمه فرمود: محتوای این روایت صحیح نیست؛ زیرا جبرئیل و میکائیل همواره بندگی خدا را کرده و لحظهای مرتکب گناه نشدهاند در حالی که ابوبکر و عمر پیش از آنکه اسلام بیاورند، سالهای طولانی مُشرک بودهاند.[۱۴۴]
قطع دست دزد
در زمان سکونت جوادالأئمه(ع) در بغداد، درباره اینکه دست دزد از کجا باید قطع شود، بین فقهای اهل سنت اختلاف پیش آمد. برخی میگفتند از مچ باید قطع گردد و برخی دیگر قطع آن را از آرنج میدانستند. معتصم از امام جواد(ع) خواست تا نظر خود را بیان کند. جوادالائمه از معتصم خواست او را از پاسخ معاف دارد؛ اما خلیفه اصرار کرد و امام گفت: فقط انگشتان دزد قطع میشود و بقیه دست باقی میماند. وی دلیل خود را آیه «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِله فَلا تَدْعُوا مَعَ اللهِ أَحَداً؛ و مساجد ویژه خداست، پس هیچ کس را با خدا مخوانید»[۱۴۵] عنوان کرد. معتصم جواب امام را پسندید و دستور داد تا انگشتان دزد را قطع کنند.[۱۴۶] برخی بر این باورند این حادثه سبب ترویج جایگاه امامت در بین مردم شد.[۱۴۷]
فضائل و کرامات
در منابع روایی فضايل و کراماتی برای امام جواد(ع) نقل شده است.
جود و بخشش زیاد به دیگران
ملقب شدن پیشوای نهم شیعیان به جواد را به دلیل کثرت بخشش و احسان او به مردم دانستهاند.[۱۴۸] بر پایه نامهای که امام رضا(ع) از خراسان برای فرزندش جواد فرستاد، حضرت جواد از همان سالهای اولیهٔ زندگی، به سخاوتمندی معروف و زبانزد بوده است. هنگامی که پدرش در خراسان بود، اصحاب، ایشان را از درب فرعی خانه خارج میکردند تا با افراد کمتری مواجه شود که برای دریافت کمک گرد خانهاش تجمع میکردند. بر پایه این روایت، حضرت رضا(ع) نامهای به فرزندش فرستاد و به او سفارش نمود تا به حرف کسانی که به او میگویند از درب اصلی رفت و آمد نکند، گوش ندهد. علی بن موسی الرضا(ع) در این نامه به پسرش سفارش کرده بود که: «هر وقت میخواهی از خانه خارج شوی، مقداری سکه طلا و نقره همراه داشته باش. هیچکس از تو درخواستی نکند مگر اینکه چیزی به او بدهی. امام رضا(ع) همچنین سفارش بستگان نزدیک را به او کرده بود.[۱۴۹]
عبادت زیاد
باقر شریف قرشی، تاریخپژوه اهلعراق، جوادالائمه را عابدترین و خالصترین مردم زمانهاش معرفی کرده و از کثرت نافلههای وی سخن گفته است. به گفته وی، حضرت جواد(ع) در هر رکعت از نافلههای خود، سوره حمد و توحید را ۷۰ بار میخواند.[۱۵۰] همچنین بر پایه روایتی که سید ابن طاووس نقل کرده هنگامی که ماه قمری فرا میرسید، محمد بن علی دو رکعت نماز میگذارد که در رکعت اول پس از سوره حمد، ۳۰ مرتبه سوره توحید و در رکعت دوم ۳۰ مرتبه سوره قدر را میخواند و سپس صدقه میداد.[۱۵۱]
همنشینی با همه اقشار جامعه
امام جواد(ع)، برتری انسانها را به واسطه علم آنان میدانست نه به واسطه نسب و نژاد. از او نقل شده است که «الشَّریفُ کلُّ الشَّریفِ مَن شَرّفَه عِلْمُه؛ با شرافتترین از همه شریفها کسی است که شرفش به واسطه علمش باشد».[۱۵۲] ازاینرو، به طبقات پایین جامعه از جمله بردگان توجه داشت و با آنان نشست و برخاست میکرد. برخی از نویسندگان حدود ۱۰ تن از اصحاب آن حضرت را از بردگان بر شمردهاند.[۱۵۳] نقش انگشتری او، «حَسْبِی اللَّهُ حَافِظِی» به معنای «بس است مرا خدایی که حافظ من است» بوده است.[۱۵۴]
کرامات
در منابع شیعی، کراماتی به امام جواد(ع) نسبت داده شده است از جمله سخن گفتن هنگام ولادت، طیُالارض از مدینه به خراسان برای مراسم تجهیز پدرش امام رضا(ع)، شفا دادن بیماران، استجابت دعا، خبر دادن از باطن افراد و رویدادهای آینده.[۱۵۵]
محدث قمی از قطب راوندی از محمد بن میمون نقل کرده است: زمانی که امام رضا(ع) به خراسان نرفته بود، سفری به مکه رفت و من نیز در خدمت آن حضرت بودم. چون خواستم برگردم، به آن حضرت گفتم: من میخواهم به مدینه بروم، نامهای برای محمد تقی بنویسید تا من ببرم. حضرت نامهای نوشت. من آن را به مدینه آوردم و در آن وقت چشمانم نابینا شده بود. موفّق، خادم حضرت، امام جواد(ع) را آورد در حالی که در مهد جای داشت. من نامه را به آن حضرت دادم. حضرت به موفق فرمود مهر از نامه بردار و کاغذ را باز کن. سپس فرمود: ای محمد احوال چشمت چگونه است؟ عرض کردم یابنرسولالله چشمم بینائیاش از دست رفته است. حضرت دست به چشمان من کشید و از برکت دست آن حضرت، چشمانم شفا یافت و بینا شدم.[۱۵۶]
همچنین نقل شده است که در سفر بازگشت جوادالائمه(ع) از بغداد به مدینه، گروهی، او را تا بیرون شهر بدرقه کردند. هنگام مغرب امام جواد(ع) در حیاط مسجدی در کنار درخت سدری که تا آن زمان میوه نداده بود، وضو گرفت و نماز خواند. پس از نماز، مردم مشاهده کردند که آن درخت، میوه داده، پس تعجب کردند و از آن خوردند، یافتند که شیرین و بدون دانه است. از شیخ مفید نقل کردهاند که سالها بعد این درخت را دیده و از میوه آن خورده است.[۱۵۷]
صلوات مخصوصه امام جواد(ع):
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَىٰ عَلَمِ التُّقىٰ، وَنُورِ الْهُدَىٰ، وَمَعْدِنِ الْوَفاءِ، وَفَرْعِ الْأَزْكِياءِ، وَخَلِيفَةِ الْأَوْصِياءِ، وَأَمِينِكَ عَلَىٰ وَحْيِكَ . اللّٰهُمَّ فَكَما هَدَيْتَ بِهِ مِنَ الضَّلالَةِ، وَاسْتَنْقَذْتَ بِهِ مِنَ الْحَيْرَةِ، وَأَرْشَدْتَ بِهِ مَنِ اهْتَدىٰ، وَزَكَّيْتَ بِهِ مَنْ تَزَكَّىٰ، فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَىٰ أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيائِكَ، وَبَقِيَّةِ أَوْصِيائِكَ، إِنَّكَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ.
خدایا درود فرست بر محمّد بن علی بن موسی، نشانه تقوا و نور هدایت و معدن وفا و نژاد پاکان و جانشین اوصیا و امین تو بر وحی. خدایا چنانکه به وسیله او مردم را از گمراهی به عرصه هدایت آوردی و از سرگردانی رهایی بخشیدی و به وجود او راهنمایی کردی هرکه را که هدایت یافت و تربیت نمودی هرکه را که تربیت شد، پس بر او درود فرست، برترین درودی که بر یکی از اولیایت و باقیمانده اوصیایت فرستادی، به درستی که تو توانمند و فرزانهای.
مجلسی، بحارالانوار، ج۹۴، ص۷۷
اصحاب
شیخ طوسی از حدود ۱۱۵ تن به عنوان اصحاب جوادالأئمه نام برده است.[۱۵۸] قرشی در کتاب حیاة الامام محمد الجواد(ع) ۱۳۲نفر[۱۵۹]و عبدالحسین شبستری در کتاب «سُبُلُ الرَّشاد إلی اَصحاب الاِمام الجَواد»، ۱۹۳ نفر[۱۶۰] را به عنوان اصحاب پیشوای نهم شیعیان، معرفی کردهاند. عطاردی در مسند الامام الجواد تعداد راویان از وی را ۱۲۱ تن دانسته است.[۱۶۱] برخی از اصحاب جوادالأئمه با امام رضا(ع)[۱۶۲] و امام هادی(ع) نیز مصاحبت داشته و از آن دو روایت کردهاند.[۱۶۳] در میان راویان از محمد تقی(ع)، پیروانی از فرقههای دیگر از جمله اهلسنت نیز وجود داشته است.[۱۶۴] تعداد راویان غیر امامی از جوادالائمه را ۱۰ تن گفتهاند.[۱۶۵]
احمد بن ابینصر بزنطی و صفوان بن یحیی، هر دو از اصحاب اجماع، عبدالعظیم حسنی، حسن بن سعید اهوازی، زکریا بن آدم، احمد بن محمد بن عیسی اشعری، احمد بن محمد برقی و ابوهاشم جعفری از جمله اصحاب پیشوای نهم شیعیان بودند.[۱۶۶]
جایگاه امام نزد اهلسنت
عالمان اهلسنت، پیشوای نهم شیعیان را به عنوان یک عالم دینی احترام میکنند.[۱۶۷] برخی از آنان شخصیت علمی جوادالائمه را ممتاز دانسته[۱۶۸] و شیفتگی مأمون عباسی به او را به دلیل شخصیت علمی و معنوی او در کودکی دانستهاند.[۱۶۹] آنان همچنین از برتری محمد بن علی(ع) در ویژگیهای دیگری همچون تقوا، زهد و سخاوت سخن گفتهاند.[۱۷۰] به عنوان نمونه شمس الدین ذهبی، از محدثان برجسته اهلسنت در قرن هشتم قمری،[۱۷۱] و ابنتیمیه[۱۷۲] ملقب شدن او به جواد را، به دلیل شهرتش در سخاوت و بخشندگی میدانند. جاحظ عثمان، متکلم و ادیب معتزلی قرن دوم و سوم قمری، نیز محمد بن علی(ع) را عالم، زاهد، عبادتپیشه، شجاع، بخشنده و پاک معرفی کرده است.[۱۷۳] محمد بن طلحه شافعی، از علمای شافعیمذهب قرن هفتم قمری، درباره امام جواد(ع) مینویسد: «او، هرچند سنش کم بود، ولی از نظر قدر و منزلت، والامقام و نام و آوازهاش بلند بود».[۱۷۴]
توسل به امام جواد(ع)
برخی از شیعیان با توجه به توصیههایی که برخی از عالمان شیعی داشتهاند، برای گسترش رزق و گشایش در امور مادی به امام جواد(ع) توسل میجویند و او را بابالحوائج میخوانند. نمونهای از این توصیه نقل مجلسی دوم از ابوالوفاء شیرازی است که مدعی شده پیامبر(ص) در خواب او را به توسل به امام جواد(ع) در امور مادی توصیه کرده است.[۱۷۵]
بر پایه روایتی که داود صیرفی از امام هادی(ع) نقل کرده زیارت مرقد جوادالائمه پاداش و ثواب زیادی دارد.[۱۷۶] همچنین ابراهیم بن عقبه در نامهای از امام هادی(ع) درباره زیارت امام حسین(ع)، امام کاظم(ع) و امام جواد(ع) پرسید. امام هادی(ع) زیارت امام حسین(ع) را برتر و مقدم دانست و فرمود زیارت هر سه کاملتر است و پاداش بیشتری دارد.[۱۷۷] آرامگاه امام جواد(ع) و امام کاظم(ع)، در بغداد زیارتگاه مسلمانان بهویژه شیعیان است. آنان مرقد آن حضرت را در حرم کاظمین زیارت میکنند، به او متوسل میشوند و زیارتنامه {{یادداشت|متن | ترجمه |
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ الْبِرَّ التَّقِيَّ الْإِمَامَ الْوَفِيَّ السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الرَّضِيُّ الزَّكِيُّ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا نَجِيَّ اللهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا سَفِيرَ اللهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا سِرَّ اللهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ضِيَاءَ اللهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا سَنَاءَ اللهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا كَلِمَةَ اللهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَحْمَةَ اللهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النُّورُ السَّاطِعُ السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْبَدْرُ الطَّالِعُ السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الطَّيِّبُ ابْنُ الطَّيِّبِينَ السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الطَّاهِرُ ابْنُ الطَّاهِرِينَ السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْآيَةُ الْعُظْمَى السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْحُجَّةُ الْكُبْرَى السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُطَهَّرُ مِنَ الزَّلَّاتِ السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُنَزَّهُ عَنِ الْمُعْضِلَاتِ السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَلِيُّ عَنْ نَقْصِ الْأَوْصَافِ السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الرَّضِيُّ عِنْدَ الْأَشْرَافِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا عَمُودَ الدِّينِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ الْأَئِمَّةِ الْمَعْصُومِينَ أَشْهَدُ أَنَّكَ وَلِيُّ اللهِ وَ حُجَّتُهُ فِي أَرْضِهِ وَ أَنَّكَ جَنْبُ اللهِ وَ خِيَرَةُ اللهِ وَ مُسْتَوْدَعُ عِلْمِ اللهِ وَ عِلْمِ الْأَنْبِيَاءِ وَ رُكْنُ الْإِيمَانِ وَ تَرْجُمَانُ الْقُرْآنِ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مَنِ اتَّبَعَكَ عَلَى الْحَقِّ وَ الْهُدَى وَ أَنَّ مَنْ أَنْكَرَكَ وَ نَصَبَ لَكَ الْعَدَاوَةَ عَلَى الضَّلَالَةِ وَ الرَّدَى أَبْرَأُ إِلَى اللهِ وَ إِلَيْكَ مِنْهُمْ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ السَّلَامُ عَلَيْكَ مَا بَقِيتُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُهُ. | سلام بر تو اى ابا جعفر محمّد بن على نيكوكار پرهيزكار، پيشواى وفادار، سلام بر تو اى خشنود از خدا و پاكيزه، سلام بر تو اى ولىّ خدا، سلام بر تو اى محرم راز خدا، سلام بر تو اي سفير خدا، سلام بر تو اى راز خدا، سلام بر تو اى روشنايى خدا، سلام بر تو اى تابش خدا، سلام بر تو اى كلمه خدا، سلام بر تو اى رحمت خدا، سلام بر تو اي نور درخشان، سلام بر تو اى ماه برآمده، سلام بر تو اى پاكزاد از پاكزادان سلام بر تو اى پاك از پاكان، سلام بر تو اى نشانه بزرگتر، سلام بر بر تو اى حجّت اكبر، سلام بر تو اى پاك و پاكيزه از لغزش ها، سلام بر تو اي منزّه از دشواري ها، سلام بر تو اى برتر از نقص اوصاف، سلام بر تو اى پسنديده نزد مردم شرافتمند، سلام بر تو اى ستون دين، گواهى ميدهم كه تو ولىّ خدا و حجّت او در زمينش هستى، و تو مقرّب خدا و منتخب حق، و سپردگاه علم خدا، و پيامبران، و پايه ايمان، و ترجمان قرآنى، گواهى ميدهم هركه از تو پيروى كرد بر حق و هدايت است و هركه تو را انكار كرد و با تو از در دشمنى درآمد بر گمراهى و هلاكت است، به خدا و به تو، در دنيا و آخرت از آنان بيزارى ميجويم، سلام بر تو تا هستم و تا شب و روز هست. |
ثم قبّل الضریح و قل: | سپس ضریح را ببوس و بگو: |
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الزَّكِيِّ التَّقِيِّ وَ الْبَرِّ الْوَفِيِّ وَ الْمُهَذَّبِ النَّقِيِّ هَادِي الْأُمَّةِ وَ وَارِثِ الْأَئِمَّةِ وَ خَازِنِ الرَّحْمَةِ وَ يَنْبُوعِ الْحِكْمَةِ وَ قَائِدِ الْبَرَكَةِ وَ صَاحِبِ الِاجْتِهَادِ وَ الطَّاعَةِ وَ وَاحِدِ الْأَوْصِيَاءِ فِي الْإِخْلَاصِ وَ الْعِبَادَةِ وَ حُجَّتِكَ الْعُلْيَا وَ مَثَلِكَ الْأَعْلَى وَ كَلِمَتِكَ الْحُسْنَى الدَّاعِي إِلَيْكَ وَ الدَّالِّ عَلَيْكَ الَّذِي نَصَبْتَهُ عَلَماً لِعِبَادِكَ وَ مُتَرْجِماً لِكِتَابِكَ وَ صَادِعاً بِأَمْرِكَ وَ نَاصِراً لِدِينِكَ وَ حُجَّةً عَلَى خَلْقِكَ وَ نُوراً تُخْرَقُ بِهِ الظُّلَمُ وَ قُدْوَةً تُدْرَكُ بِهِ الْهِدَايَةُ وَ شَفِيعاً تُنَالُ بِهِ الْجَنَّةُ اللَّهُمَّ وَ كَمَا أَخَذَ فِي خُشُوعِهِ لَكَ حَظَّهُ وَ اسْتَوْفَى مِنْ خَشْيَتِكَ نَصِيبَهُ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَضْعَافَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى وَلِيٍّ ارْتَضَيْتَ طَاعَتَهُ وَ قَبِلْتَ خِدْمَتَهُ وَ بَلِّغْهُ مِنَّا تَحِيَّةً وَ سَلَاماً وَ آتِنَا فِي مُوَالاتِهِ مِنْ لَدُنْكَ فَضْلًا وَ إِحْسَاناً وَ مَغْفِرَةً وَ رِضْوَاناً إِنَّكَ ذُو الْمَنِّ الْقَدِيمِ وَ الصَّفْحِ الْجَمِيلِ الْجَسِيمِ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.(مجلسی، زاد المعاد، ۱۴۲۳ق، ص۵۳۶-۵۳۷) | خدايا درود فرست بر محمّد و اهل بيتش، و درود فرست بر محمّد بن على پاك، پرهيزكار، نيكوكار وفادار، پيراسته، بيعيب، راهنماى امّت، و وارث امامان، و خزانه دار رحمت، و چشمه هاي حكمت، و پيشرو بركت، و همسان قرآن در وجوب از او، و يگانه جانشينان در اخلاص و عبادت، و حجّت والايت، و نمونه برترت، و كلمه زيباترت، دعوت كننده به سويت، و دلالت كننده بر وجودت، كه او را چونان پرچى براى بندگانت نصب كردى، و او را قرار دادى مترجم كتابت، و آشكارا اجرا كننده امرا، و ياور دينت، و حجّت بر بندگانت، و نورى كه به وسيله او پرده تاريكي ها دريده شود، و مقتدايى كه هدايت به وسيله او دريافت گردد و شفيعى كه به وسيله آن به بهشت توان رسيد. خدايا همچنان كه در خشوع براى تو بهره اش را گرفت، و از خشيت تو سهمش را كامل نمود پس بر او درود فرست، چندين برابر آنچه درود فرستادى، بر نماينده اى كه طاعتش را پسنديدى، و خدمتش را پذيرفتي و از جانب ما به او تحيّت و سلام برسان، و به ما از پيش خود، در دوستى اش فضل و احسان و آمرزش و رضوان عنايت كن تو صاحب احسان ديرينه، و چشم پوشى زيبا هستى به مهربانیات ای مهربانترینِ مهربانان. |
شیعیان در سالروز شهادت جوادالأئمه مجالس عزاداری، روضهخوانی و سینهزنی بر پا میکنند و به او متوسل میشوند.[۱۷۸]
کتابشناسی
درباره امام جواد آثار فراوانی به زبانهای مختلف بهویژه فارسی و عربی نوشته شده است. در مقاله «کتابشناسی امام جواد(ع)»، ۶۰۵ اثر در قالب کتاب(۳۲۴)، مقاله(۲۴۸) و پایاننامه(۳۳) معرفی شده است. از این تعداد ۴۷۴ عنوان به زبان فارسی، ۱۲۲ مورد به زبان عربی و نُه عنوان به زبانهای دیگر است.[۱۷۹] در کتاب «کتابشناسی توصیفی امام جواد(ع)» نیز ۳۵۰ کتاب چاپ شده توصیف شده است.[۱۸۰]
وفاة الامام الجواد، مسند الامام الجواد، موسوعة الامام الجواد علیهالسلام، الحیاة السیاسیة للامام الجواد، حیاة الامام محمد الجواد و سبل الرشاد از مهمترین کتابهایی است که به زبان عربی درباره امام جواد منتشر شده است.
در سال ۱۳۹۵ش، همایشی با عنوان «سیره و زمانه امام جواد(ع)» در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در شهر قم برگزار شد که حاصل آن سه جلد «مجموعه مقالات همایش سیره و زمانه امام جواد(ع)» بود.[۱۸۱]
مطالعه بیشتر
- پیشوایان هدایت، ج۱۱، ترجمه اعلام الهدایه.
- زندگی امام جواد(ع) نوشته سید عبدالرزاق موسوی مقرم.
پانویس
- ↑ طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۳۹۶.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۹۲؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۱۶.
- ↑ ابنشهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۷۹.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۸۲.
- ↑ اربلی، کشف الغمه، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۸۵۷.
- ↑ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۸۱.
- ↑ ابنشهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۷۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۱۲، ۱۳.
- ↑ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.
- ↑ طوسی، مصباح المتهجد، المکتبة الاسلامیة، ص۸۰۵.
- ↑ طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۴۱.
- ↑ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۷.
- ↑ بحرانی، عوالم العلوم و المعارف، قم، ج۲۳، ص۵۵۳.
- ↑ مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۳.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۶۴۶.
- ↑ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.
- ↑ اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۱ش، ص۹۹؛ طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۶.
- ↑ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۳؛ طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۹۱؛ ابنفتال، روضة الواعظین، ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۲۴۳.
- ↑ نگاه کنید به: طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۹۱؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۷۹.
- ↑ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۳؛ طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۹۱.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۱ش، ص۹۹.
- ↑ اربلی، کشف الغمه، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۸۶۷؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۱۶؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۷۹؛ ابنفتال، روضة الواعظین، ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۲۴۳.
- ↑ طوسی، مصباح المتهجد، المکتبة الاسلامیة، ص۸۰۵.
- ↑ نگاه کنید به: کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲۰.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۲۰،۲۳،۳۵.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲۳.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۶.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۶-۴۷۷.
- ↑ بیهقی، تاریخ بیهق، ۱۳۶۱ش، ص۴۶.
- ↑ پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۹ش، ص۵۳۰.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۵۶۶.
- ↑ مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۳.
- ↑ بیهقی، تاریخ بیهق، ۱۳۶۱ش، ص۴۶.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۸.
- ↑ ابنکثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۸ق، ج۱۰، ص۲۹۵.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۸۱.
- ↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دارصادر، ج۲، ص۴۵۵.
- ↑ مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۲۸۱-۲۸۲.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۸.
- ↑ پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۹ش، ص۵۵۸.
- ↑ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۸۱؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۸۰-۳۸۱.
- ↑ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۸۵.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۰.
- ↑ قمی، منتهی الامال، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۴۹۷.
- ↑ حسّون، أعلام النساء المؤمنات، ۱۴۲۱ق، ص۵۱۷.
- ↑ قمی، منتهی الامال، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۴۹۷.
- ↑ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.
- ↑ ابنشهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۰؛ طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۳۹۷.
- ↑ محلاتی، ریاحین الشریعه، ۱۳۶۸ش، ج۴، ص۳۱۶؛ شیخ عباس قمی، منتهی الامال، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۴۳۲.
- ↑ بحرالعلوم گیلانی، انوار پراکنده در ذکر احوال امامزادگان و بقاع متبرکه ایران، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۳۷۸.
- ↑ بحرالعلوم گیلانی، انوار پراکنده در ذکر احوال امامزادگان و بقاع متبرکه ایران، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۳۷۸.
- ↑ رک: ابنشهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۰.
- ↑ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.
- ↑ ابنابیالثلج، تاریخ الائمة، ۱۴۰۶ق، ص۱۳.
- ↑ اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۱ش، ص۹۹؛ طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۶؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۲۴۳.
- ↑ ابنابیالثلج، تاریخ الائمة، ۱۴۰۶ق، ص۱۳.
- ↑ نگاه کنید به فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۲۴۳.
- ↑ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.
- ↑ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۳، ۲۹۵؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۲۴۳.
- ↑ نگاه کنید به: عیاشی، التفسیر، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۳۲۰.
- ↑ عیاشی، التفسیر، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۳۲۰.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۱۳، ۱۷.
- ↑ مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۷.
- ↑ ابنشهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۹۱.
- ↑ ابنشهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۴؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۸.
- ↑ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.
- ↑ شیخ مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ۱۴۱۴ق، ص۱۳۲.
- ↑ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۵۸۵.
- ↑ نگاه کنید به: عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۴۲۶ق، ج۳۳، ص۱۸۱-۱۹۳؛ صدر، تاریخ الغیبه، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۲۹-۲۳۷؛ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۸۱-۴۸۲.
- ↑ طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۳۹۴.
- ↑ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۳؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۲۴۳.
- ↑ پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۹ش، ص۵۳۰.
- ↑ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲۰-۳۲۳.
- ↑ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۴-۲۸۰.
- ↑ طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۹۲-۹۶.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۱۸-۳۷.
- ↑ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۵.
- ↑ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۶.
- ↑ نگاه کنید به: جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۶.
- ↑ نوبختی، فرق الشیعه، ۱۴۰۴ق، ص۸۸.
- ↑ ابنشهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۳.
- ↑ نوبختی، فرق الشیعه، ۱۴۰۴ق، ص۷۷-۷۸.
- ↑ جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۸۶ش، ص۷۸.
- ↑ نوبختی، فرق الشیعه، ۱۴۰۴ق، ص۸۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲۲.
- ↑ سوره مریم، آیه ۱۲.
- ↑ سوره مریم، آیات ۳۰-۳۲.
- ↑ نوبختی، فرق الشیعه، ۱۴۰۴ق، ص۹۰؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۸۲.
- ↑ نگاه کنید به: کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۸۳.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: کلینی، الکافی، ج۱، ۱۴۰۷ق، ص۳۲۰-۳۲۳.
- ↑ پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۹ش، ص۵۳۹.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۲۸۲-۲۸۳.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۶.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۶.
- ↑ قاضیزاهدی، پرسشهای مردم و پاسخهای امام جواد(ع)، ۱۳۹۲ش.
- ↑ جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۸۶ش، ص۷۸.
- ↑ طبری، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۳۹۰-۳۸۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۹۹-۱۰۰.
- ↑ جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۸۶ش، ص۷۹.
- ↑ جباری، سازمان وکالت، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۴۲۷.
- ↑ جباری، سازمان وکالت، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۲۸۲.
- ↑ جباری، سازمان وکالت، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۱۲۳.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۳۱۶.
- ↑ نگاه کنید به: طوسی، الغیبه، ۱۴۲۵ق، ص۳۵۱.
- ↑ طوسی، الغیبه، ۱۴۲۵ق، ص۳۴۸.
- ↑ طوسی، الغیبه، ۱۴۲۵ق، ص۳۴۹.
- ↑ نجاشی، رجال النجاشی، ۱۳۶۵ش، ص۱۹۷.
- ↑ نجاشی، رجال النجاشی، ۱۳۶۵ش، ص۲۵۳؛ نگاه کنید به: طوسی، الغیبه، ۱۴۲۵ق، ص۳۴۹.
- ↑ قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۷۱۷.
- ↑ جباری، سازمان وکالت، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۵۳۲.
- ↑ کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۶۰۶.
- ↑ https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=46078
- ↑ دشتی، «نقش سیاسی سازمان وکالت در عصر حضور ائمه»، ص۱۰۳.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۹۴.
- ↑ ارتباط شیعیان ايران با امام جواد(ع)، پایگاه اطلاعرسانی مکارم شیرازی.
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۳۹۹؛ ج۴، ص۲۷۵ و ۵۲۴؛ ج۵، ص۳۴۷؛ کشّی، اختیار معرفة الرجال، ۱۴۰۴ق، ص۷۸۳، ۸۶۹.
- ↑ خزعلی، موسوعه الامام الجواد، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۴۱۶-۵۰۸.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۳۳۱، ۳۹۸؛ ج۵، ص۳۹۴؛ ج۷، ص۱۶۳؛ کشّی، اختیار معرفة الرجال، ۱۴۰۴ق، ص۷۸۳، ۸۶۹؛ احمدی میانجی، مکاتیب الائمه(ع)، ۱۴۲۶ق، ج۵، ص۳۰۷-۴۴۳.
- ↑ عطاردی، مسند الامام الجواد، ۱۳۹۱ش، ص۱۵۰.
- ↑ صدوق، توحید، ۱۳۹۸ق، ص۱۰۱.
- ↑ سوره انعام، آیه ۱۰۳.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۹۹.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۸ ص۲۶۷؛ عطاردی، مسند الامام الجواد، ۱۴۱۰ق، ص۱۵۰.
- ↑ کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۴۶۰.
- ↑ سوره غاشیه، آیات ۲ و۳.
- ↑ کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۲۲۹، ۴۶۰.
- ↑ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۷۹؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۲۸.
- ↑ کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۹-۵۲۸.
- ↑ کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۹-۵۲۸.
- ↑ کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۹-۵۲۸، حلی، رجال العلامة الحلي،۱۴۰۲ق، ص۲۶۸.
- ↑ نگاه کنید به: حاجیزاده، «غالیان در دوره امام جواد(ع) و نوع برخورد حضرت با آنان»، ص۲۲۶.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۴۱.
- ↑ ابنشعبه حرانی، تحف العقول، ۱۴۰۴ق، ص۴۵۷.
- ↑ عطاردی، مسند الامام الجواد، ۱۴۱۰ق، ص۲۴۹.
- ↑ پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۹ش، ص۵۶۲.
- ↑ سید ابن طاووس، منهج الدعوات، ۱۴۱۱ق، ص۳۹-۴۲.
- ↑ سید ابن طاووس، منهج الدعوات، ۱۴۱۱ق، ص۴۲.
- ↑ نگاه کنید به دهخدا، لغتنامه، ذیل «حرز جواد».
- ↑ طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ص۴۴۳.
- ↑ طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ص۴۴۱-۴۴۹؛ احمدی میانجی، مکاتیب الائمه(ع)، ۱۴۲۶ق، ج۵، ص۳۸۱، ۴۲۷ و...
- ↑ طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ص۴۴۴؛ مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۴.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۷۸.
- ↑ سوره ق، آیه ۱۶.
- ↑ طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۴۴۶-۴۴۷.
- ↑ طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۴۴۷.
- ↑ سوره جن، آیه ۱۸.
- ↑ عیاشی، التفسیر، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۳۱۹-۳۲۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۵-۶.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۶.
- ↑ قرشی، حیاة الامام محمد الجواد، ۱۴۱۸ق، ص۷۰-۷۱.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۴۳.
- ↑ قرشی، حیاة الامام محمد الجواد، ۱۴۱۸ق، ص۶۷-۶۸.
- ↑ سید ابن طاووس، الدروع الواقیه، ۱۴۱۵ق، ص۴۴.
- ↑ اربلی، کشف الغمه، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۳۵۰.
- ↑ وکیلی و نیکآیین، «رفتارشناسی امام جواد(ع) با موالی و بردگان»، ص۳۶۳.
- ↑ طبرسی، مکارم الاخلاق، ۱۴۱۲ق، ص۹۱.
- ↑ باغستانی، «الجواد، امام»، ص۲۴۵ و ۲۴۶.
- ↑ قمی، منتهی الآمال، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۴۶۹-۴۷۰.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۹۰؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۸.
- ↑ طوسی، رجال الطوسی، ۱۳۷۳ش، ص۳۷۳-۳۸۳.
- ↑ قرشی، حیاة الامام محمد الجواد، ۱۴۱۸ق، ص۱۲۸-۱۷۸.
- ↑ شبستری، سبل الرشاد، ۱۴۲۱ق، ص۱۹-۲۸۹.
- ↑ عطاردی، مسند الامام الجواد، ۱۴۱۰ق، ص۲۴۹.
- ↑ برقی، ص۵۷.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۹۱.
- ↑ عطاردی، مسند الامام الجواد، ۱۴۱۰ق، ص۳۱۴، ۳۱۵، ۲۶۲، ۲۸۳، ۳۱۹، ۲۷۱.
- ↑ واردی، گونهشناسی راویان امام جواد، ص۳۰-۳۱.
- ↑ نگاه کنید به طوسی، رجال الطوسی، ۱۴۱۵ق، ص۳۷۳-۳۸۳.
- ↑ نگاه کنید به طبسی، «امام جواد(ع) به روایت اهل سنت»، فصلنامه فرهنگ کوثر.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: سبط بن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۳۲۱.
- ↑ هیثمی، الصواعق المحرقة، ۱۴۲۴ق، ص۲۸۸.
- ↑ سبط ابنجوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۳۲۱.
- ↑ ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۰۷ق، ج۱۵، ص۳۸۵.
- ↑ ابنتیمیه، منهاج السنه، ۱۴۰۶ق، ج۴، ص۶۸-۶۹.
- ↑ عاملی، الحیاة السیاسیة للامام الجواد، ۱۴۲۵ق، ص۱۳۷.
- ↑ نصیبی شافعی، مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول، مؤسسه البلاغ، ص۳۰۳.
- ↑ قطب راوندی، دعوات الراوندی، ۱۴۰۷ق، ص۱۹۱، ح۵۳۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۱، ص۳۵.
- ↑ مفید، المزار، ۱۴۱۳ق، ص۲۰۷.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۵۸۳-۵۸۴.
- ↑ «برپایی دسته عزای خادمان حرم حضرت معصومه (س) در سالروز شهادت امام جواد(ع)»، ایسنا.
- ↑ نگاه کنید به: نصر اصفهانی، «کتابشناسی امام جواد(ع)»، ص۵۱۱.
- ↑ «کتابشناسی توصیفی امام جواد(ع)»، وبگاه کتابخانه تخصصی علوم قرآن و حدیث.
- ↑ «همایش ابنالرضا، سیره و زمانه امام جواد(ع) در قم برگزار شد»، خبرگزاری مهر.
منابع
- ابنشعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۴ق.
- ابنابیالثلج، تاریخ الائمة، در مجموعه نفیسه فی تاریخ الائمه، چاپ محمود مرعشی، قم، کتابخانه آیتاللّه مرعشی نجفی، ۱۴۰۶ق.
- ابنتیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنة النبویة فی نقض کلام الشیعة القدریة، تحقیق محمد رشاد سالم، ریاض، جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامیة، چاپ اول، ۱۴۰۶ق-۱۹۸۶م.
- ابنشهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب، تحقیق هاشم رسولی، قم، نشر علامه، بیتا.
- ابنکثیر دمشقی، البدایة و النهایة، تحقیق علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق.
- احمدی میانجی، علی، مکاتیب الائمه(ع)، تحقیق مجتبی فرجی، قم، دارالحدیث، ۱۴۲۶ق.
- اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفة الائمه، قم، رضی، ۱۴۲۱ق.
- اشعری، سعد بن عبدالله، المقالات و الفرق، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۱ش.
- انجمن تاریخ پژوهان حوزه، مجموعه مقالات همایش سیره و زمانه امام جواد علیهالسلام، به کوشش: حمیدرضا مطهری، قم، مرکز مدیریت حوزههای علمیه، ۱۳۹۵ش.
- باغستانی، اسماعیل، «الجواد، امام»، در دانشنامه جهان اسلام، ج۱۱، تهران، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- بحرالعلوم گیلانی، محمد مهدی، انوار پراکنده در ذکر احوال امامزادگان و بقاع متبرکه ایران، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- بحرانی، عبدالله اصفهانی، عوالم العلوم و المعارف، مستدرک- حضرت زهرا تا امام جواد(ع)، مؤسسة الإمام المهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف، قم.
- «برپایی دسته عزای خادمان حرم حضرت معصومه (س) در سالروز شهادت امام جواد(ع)»، ایسنا، تاریخ نشر: ۶ تیر ۱۴۰۱ش، تاریخ بازدید: ۹ تیر ۱۴۰۱ش.
- بیهقی، علی بن زید، تاریخ بیهق، تحقیق احمد بهمنیار، تهران، انتشارات فروغی، ۱۳۶۱ش.
- پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، قم، مؤسسه امام صادق، ۱۳۷۹ش.
- جاسم، حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه محمدتقی آیت اللهی، تهران، مؤسسه انتشارات امیر کبیر، ۱۳۸۶ش.
- جباری، محمدرضا، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه علیهمالسلام، قم، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی،۱۳۸۲ش
- جعفریان، رسول، حیات فکری سیاسی امامان شیعه(ع)، قم، انصاریان، چاپ پنجم، ۱۳۸۱ش.
- حاجیزاده، یدالله، «غالیان در دوره امام جواد(ع) و نوع برخورد حضرت با آنان»، در مجله تاریخ اسلام، شماره۶۵، بهار۱۳۹۵ش.
- حَسّون، محمد، أعلام النساء المؤمنات، تهران، دارالاسوه، ۱۴۲۱ق.
- https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=46078
- خزعلی، موسوعة الامام الجواد علیهالسلام، قم، مؤسسه ولی العصر علیهالسلام للدراسات الاسلامیه، ۱۴۱۹ق.
- دشتی، محمد، «نقش سیاسی سازمان وکالت در عصر حضور ائمه علیهمالسلام»، فصلنامه فرهنگ جهاد، قم، وزارت جهاد کشاوزی، تابستان ۱۳۸۴.
- ذهبی، شمس الدین، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.
- سبط بن جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذکرة الخواص، قم، الشریف الرضی، ۱۴۱۸ق.
- سید ابن طاووس، علی بن موسی، الدروع الواقیه، بیروت، مؤسسة آل البیت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
- سید ابن طاووس، علی بن موسی، مهج الدعوات و منهج العبادات، تصحیح ابوطالب کرمانی و محمدحسن محرر، قم، دار الذخائر، ۱۴۱۱ق.
- شبستری، عبدالحسین، سبل الرشاد الی اصحاب الامام الجواد علیهالسلام، قم، کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران، ۱۴۲۱ق.
- صدر، سید محمد، تاریخ الغیبه، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۱۲ق.
- صدوق، محمد بن علی، التوحید، تصحیح: هاشم حسینی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۹۸ق.
- صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا، ترجمه: علی اکبر غفاری، تهران، نشر صدوق، ۱۳۷۳ش.
- صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، تصحیح: علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامع مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
- طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، قم، الشریف الرضی، ۱۴۱۲ق/۱۳۷۰ق.
- طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، مشهد، نشر المرتضی، ۱۴۰۳ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، قم، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۷ق.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
- طبری، محمدبن جریر، دلائل الامامة، قم، تصحیح: قسم الدراسات الاسلامیة مؤسسة البعثة، قم، بعثت، ۱۴۱۳ق.
- طبسی، محمدمحسن، «امام جواد(ع) به روایت اهل سنت»، فصلنامه فرهنگ کوثر، شماره ۶۵، بهار ۱۳۸۵ش.
- طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، تصحیح: حسن مصطفوی، مشهد، دانشگاه مشهد، ۱۳۴۸ش.
- طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، تصحیح: حسن موسوی خرسان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ: چهارم، ۱۴۰۷ق.
- طوسی، محمد بن حسن، کتاب الغیبه، تحقیق: عبادالله تهرانی و علی احمد ناصح، قم، مؤسسة المعارف الاسلامیه، ۱۴۲۵ق.
- طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد، قم، المکتبة الاسلامیة، بیتا.
- عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، قم، دارالحدیث، ۱۴۲۶ق.
- عاملی، سید جعفر مرتضی، الحیاة السیاسیة للامام الجواد، بیروت، المرکز الاسلامی للدراسات، الطبعة الثالثة، ۱۴۲۵ق.
- عطاردی، عزیزالله، مسند الامام الجواد ابیجعفر محمد بن علی الرضا علیهماالسلام، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۱۰ق.
- عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر (تفسیر العیاشی)، تصحیح: هاشم رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیه الاسلامیه، ۱۳۸۰ق.
- فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین، قم، منشورات الشریف الرضی، ۱۳۷۵ق.
- قاضیزاهدی، احمد، پرسشهای مردم و پاسخهای امام جواد(ع)، قم، عصر ظهور، ۱۳۹۲ش.
- قرشی، باقر شریف، حیاة الامام محمد الجواد علیهالسلام، بیجا، امیر، چاپ: دوم، ۱۴۱۸ق.
- قطب راوندی، سعید بن هبة الله، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسة الامام المهدی علیهالسلام، ۱۴۰۹ق.
- قطب راوندی، سعید بن هبةالله، دعوات الراوندی، قم، منشورات مدرسة الامام المهدی، ۱۴۰۷ق.
- قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، قم، موسسه انتشارات هجرت، چاپ هفدهم، ۱۳۸۶ش.
- «کتابشناسی توصیفی امام جواد(ع)»، وبگاه کتابخانه تخصصی علوم قرآن و حدیث، درج مطلب: ۱۴ بهمن ۱۳۹۷ش، بازدید: ۱۹ تیر ۱۴۰۰ش.
- کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، تحقیق مهدی رجائی، قم، موسسة آل البیت لإحیاء التراث، ۱۴۰۴ق.
- کشی، محمد بن عمر، رجال الکشی- اختیار معرفة الرجال، تلخیص محمد بن حسن طوسی، تصحیح: حسن مصطفوی، مشهد، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، ۱۴۰۹ق.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علیاکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۴۰۷ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، داراحیاء التراث العربی، بیروت، الطبعة الثالثه، ۱۴۰۳ق.
- مجلسی، محمدباقر، زاد المعاد، تصحیح علاءالدین اعلمی، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۲۳ق.
- محلاتی، ذبیحالله، ریاحین الشریعه در ترجمه بانوان شیعه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۸ش.
- مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة للامام علی بن ابیطالب علیهالسلام، قم، مؤسسة أنصاریان، الطبعة الثالثة، ۱۴۲۶ق.
- مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، انتشارات کنگره جهانی شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
- مفید، تصحیح اعتقادات الامامیة، بیروت، دار المفید للطباعة و النشر، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
- مفید، محمد بن محمد، کتاب المزار-مناسک المزار، تصحیح محمدباقر ابطحی، قم، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
- نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجامعة المدرسین بقم المشرفة، ۱۳۶۵ش.
- نصر اصفهانی، اباذر، «کتابشناسی امام جواد»، در مجموعه مقالات همایش سیره و زمانه امام جواد(ع)، ج۳، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۹۵ش.
- نصیبی شافعی، محمد بن طلحه، مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول، تصحیح عبدالعزیز طباطبایی، بیروت، مؤسسه البلاغ، بیتا.
- نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، بیروت، دارالاضواء، چاپ:دوم، ۱۴۰۴ق.
- وکیلی، هادی و لیلا نیک آیین، «رفتارشناسی امام جواد(ع) با موالی و بردگان»، در مجموعه مقالات همایش سیره و زمانه امام جواد(ع)، ج۲، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۹۵ش.
- «همایش ابنالرضا، سیره و زمانه امام جواد(ع) در قم برگزار شد»، خبرگزاری مهر، درج مطلب: ۳۰ فروردین ۱۳۹۵ش، بازدید: ۱۵ تیر ۱۴۰۰ش.
- هیثمی، احمد بن حجر، الصواعق المحرقة، استانبول، مکتبة الحقیقة، ۱۴۲۴ق.
- یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بیتا.
پیوند به بیرون