تَفْویض، اصطلاحی پرکاربرد که در احادیث، علم کلام، اخلاق و عرفان نظری در معانی متفاوتی به کار رفته است. تفویض، در کلام اسلامی، در مسئله جبر و اختیار مطرح شده و مرادف است با اختیار مطلق انسان در افعالش که نظریه یکی از فرقه‌های اسلامی به نام معتزله بود. این نظریه در مقابل نظریه جبر مطلق انسان بود که اشاعره به آن باور داشتند.

متکلمان شیعه، براساس احادیث امامان، نه تفویض را قبول دارند و نه جبر را؛ بلکه به چیزی بین این دو اعتقاد دارند که در احادیث شیعه از آن به «اَمرٌ بَینَ الْاَمرَین» تعبیر شده است. در اخلاق و عرفان اسلامی، تفویض یکی از مراحل سیر و سلوک شمرده شده و معنایی شبیه توکل دارد؛ به معنای واگذاری امور به خداوند و تسلیم در برابر مقدرات او و رضایت به آن‌هاست.

در مباحث کلامی شیعه، تفویض دو کاربرد دیگر هم دارد که از احادیث گرفته شده است: ولایت تشریعی و ولایت تکوینی پیامبر و امامان. عالمان شیعه در این دو مسئله با هم اختلاف‌نظر دارند.

تفویض، اصطلاحی پرکاربرد در علوم اسلامی

اصطلاح تفویض، در حوزه‌های مختلفِ علوم اسلامی، از جمله حدیث، کلام و اخلاق و عرفان اسلامی پرکابرد است و در هریک از این زمینه‌ها معنایی متفاوت دارد.[۱] به‌ویژه در کلام اسلامی از تفویض بسیار بحث شده است[۲] و فرقه‌ای کلامی، یعنی مُعتزله را به‌جهت اعتقاد به آن در بحث از جبر و اختیار، مُفَوِّضه (اهل‌تفویض) می‌نامند.[۳] تفویض در لغت به‌معنای واگذارکردن است.[۴]

معانی متفاوت تفویض در فرهنگ اسلامی

در احادیث شیعه، بنا به تلقی عالمان شیعه، تفویض دست‌کم در چهار معنای متفاوت به کار رفته است که برخی از آن‌ها ارزش تلقی شده و برخی منفی شمرده شده است: اختیار کامل انسان در افعالش (در مقابل جبر مطلق)،[۵] واگذاری امور به خداوند،[۶] ولایت تشریعی پیامبر و امامان،[۷] و ولایت تکوینی آنان.[۸] در اخلاق و عرفان اسلامی، منظور از تفویض واگذاری امور به خداوند است و با توکل مشابه و مرتبط دانسته می‌شود.[۹] در کلام اسلامی، تفویض به معنای اختیار کامل انسان در افعالش به کار می‌رود.[۱۰] اما در کتاب‌های کلامی شیعه، علاوه بر این معنا، به‌تبعِ کاربرد تفویض در معنای ولایت تشریعی و تکوینی در احادیث، تفویض در این معانی هم به کار رفته است.[۱۱]

اختیار

در کلام اسلامی، از تفویض در بحث جبر و اختیار بحث می‌شود.[۱۲] معتزله اعتقاد داشتند که خداوند در افعال انسان دخالتی ندارد و افعال انسان را به او تفویض کرده است؛ یعنی انسان در این زمینه اختیار کامل دارد.[۱۳] این نظریه در مقابل نظریه جبر مطلق مطرح شده که اشاعره از آن دفاع می‌کردند.[۱۴]

شیعه، براساس احادیث امامان، نه اختیار کامل را می‌پذیرد و نه جبر مطلق را؛ بلکه «به راهی میان این‌دو»[۱۵] باور دارد و از آن با عنوان «امرٌ بَینَ الْاَمرَین» تعبیر می‌کند؛[۱۶] یعنی می‌گوید انسان موجودی مختار است؛ اما افعالش به خدا هم نسبت داده می‌شود؛ زیرا همان‌طور که وجودش از خداست، در افعالی که از وجودش صادر می‌شود هم وابسته به اوست.[۱۷]

در منابع حدیثی، مثل الکافی،[۱۸] توحید،[۱۹] الاعتقادات[۲۰] و بحارالانوار،[۲۱] بخشی به موضوع ردِّ جبر و اختیار و تأیید اَمرٌ بَینَ الْاَمرَین اختصاص یافته است. در کتاب‌های کافی و توحید، در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است: «لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ وَ لَكِنْ أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْن؛ نه جبر درست است، نه تفویض؛ بلکه چیزی میان این‌دو است.»‏[۲۲]

واگذاری امور به خداوند

پیامبر اسلام(ص):

ایمان بنده به خدا کامل نمی‌شود، مگر این‌که در او پنج ویژگی باشد: توکل بر خدا، واگذارى امور به خدا، تسلیم در برابر امر خدا، رضایت به قضاى الهى و صبر در امتحان الهی.

دیلمی، اَعلام‌الدین، ۱۴۰۸ق، ص۳۳۴.

 
قطعه خوشنویسی از آیه «اُفَوِّضُ اَمْری اِلَى الله؛ کارم را به خدا وامی‌گذارم»، به خط نستعلیق و مربوط به دوره عثمانی و صفوی

در شماری از احادیث، به باور محدثان، تفویض به معنای واگذاری امور به خدا به کار رفته است. در برخی منابع حدیثی، بخشی به نام «تفویض به خدا و توکل به او» به این مسئله تعلق گرفته است.[۲۳] در یکی از این احادیث، به نقل از امام کاظم(ع) آمده است: «توکل درجاتی دارد. از آن میان، این است که در همه امورت به خدا تکیه کنی و از هرچه با تو کند، راضی باشی و بدانی او از هیچ خیر و فضلی در خصوص تو کوتاهی نمی‌کند و حکم در این زمینه مخصوص اوست. پس با تفویض (واگذاری) امور به خدا به او توکل کن و در امور خودت و دیگران، به او اعتماد داشته باش.»[۲۴]

در حدیثی هم از امام علی(ع) آمده است: «ایمان چهار رکن دارد: توکل بر خدا، تفویض (واگذاری) امور به خدا، رضا به قضای الهی و تسلیم به امر خدا.»[۲۵]

در برخی از کتاب‌های اخلاقی و عرفانی نیز بخشی به موضوع تفویض تعلق گرفته است.[۲۶] خواجه عبدالله انصاری، عارف قرن پنجم قمری، در کتاب منازل‌السّائرین، تفویض را یکی از مراحل سیر و سلوک شمرده، آن را تسلیم کامل به خدا تعریف کرده و توکل را شاخه‌ای از آن دانسته است.[۲۷]

به گفته او، تفویض سه رتبه دارد:

  1. بدانی که عبد، پیش از انجام عمل، هیچ توانایی‌ای از خود ندارد. پس خود را از مکر خدا ایمن ندانی و از کمک او ناامید نباشی و به نیت خود تکیه نکنی.
  2. به فقر و اضطرار خود به خدا یقین پیدا کنی. هیچ عملی را موجب نجات و هیچ گناهی را موجب هلاک خود نپنداری و هیچ عاملی را جز خدا مؤثر نبینی.
  3. شهود کنی که فقط خداوند عامل حرکت و سکون و قبض و بسط در هستی است و بدانی که تنها او هرکه را بخواهد هدایت و هرکه را بخواهد گمراه می‌کند. [۲۸]

تفویض به امامان

تفویض در تشریع

در روایاتی از امامان آمده که خدا امور دینی را به پیامبر و امامان «تفویض» کرده است.[۲۹] در برخی از منابع حدیثی شیعه، فصلی به نام «تفویض امر دین به پیامبر و امامان» به این موضوع اختصاص یافته است.[۳۰] عالمان شیعه از این مسئله با نام «ولایت تشریعی» بحث کرده‌اند. منظور از ولایت تشریعی در اینجا حق قانون‌گذاری در حوزه دین است؛ یعنی تشریع احکام عبادی، اقتصادی، سیاسی، قضایی و ... .[۳۱]

ولایت تشریعی میان علما اختلافی است: گروهی از آنان می گویند در اسلام، هیچ انسانی حق قانون‌گذاری ندارد. این حق مختص خداوند است و خداوند آن را، به‌صورت مطلق، به هیچ‌کس تفویض نکرده است.[۳۲] تنها در موارد معدودی که در روایات آمده که خدا به پیامبر اجازه تشریع داده است، ولایت تشریعی پیامبر را می‌پذیریم.[۳۳] در مقابلِ اینان، برخی معتقدند پیامبر و امامان بر تمام امور دینی ولایت تشریعی دارند.[۳۴]

تفویض در امور تکوینی

در احادیثی از امامان نقل شده که خداوند امور هستی همچون خلق‌کردن، روزی‌دادن، زنده‌کردن و میراندن را به پیامبر(ص) و امام علی(ع) تفویض نکرده است.[۳۵] در مقابل، کسانی گفته‌اند براساس برخی دیگر از روایات، پیامبر و امامان واسطه فیض خدا در هستی‌اند.[۳۶] عالمان شیعه از این مسئله با نام «ولایت تکوینی» سخن گفته‌اند و در این زمینه اختلاف‌نظر دارند:

گروهی از آنان می‌گویند ولایت تکوینیِ پیامبر و امامان فراگیر نیست و در موارد استثنایی رخ می‌دهد و همه‌چیز به آنان تفویض نشده است. مرتضی مطهری، صافی گلپایگانی و جعفر سبحانی از این دسته‌اند.[۳۷] شیخ صدوق و شیخ مفید تفویض امور مخلوقات به پیامبر و امامان را سخن غالیان دانسته و رد کرده‌اند.[۳۸] در مقابل، جمعی همچون محمدحسین غروی اصفهانی و سید محمدحسین حسینی طهرانی معتقدند پیامبر و امامان ولایت تکوینی بر همه امور عالم دارند و واسطه فیض خدا در هستی‌اند.[۳۹]

پانویس

  1. ری‌شهری و دیگران، حکمت‌نامه پیامبر اعظم،، ۱۳۸۷ش، ج۳، ص۱۹۴.
  2. برای نمونه نگاه کنید به سبحانی، جبر و اختیار، ۱۳۸۱ش/۱۴۲۳ق، ص۳۵۹-۳۶۰؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۴۸-۵۲.
  3. بحرانی، المعجم الاصولی، ۱۴۲۸ق، ص۳۴۳-۳۴۴.
  4. قرشی بنابی، قاموس قرآن، ۱۴۱۲ق، ج۵، ص۲۱۲، ذیل «فوض».
  5. برای نمونه نگاه کنید به کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۶۰؛ شیخ صدوق، توحید، ص۳۶۲.
  6. برای نمونه نگاه کنید به کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۳؛ طبرسی، مشکاةالانوار، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م، ص۱۶.
  7. برای نمونه نگاه کنید به کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۶۸؛ صافی گلپایگانی، سلسله‌مباحث امامت و مهدویت، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۹۷.
  8. برای نمونه نگاه کنید به شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۹۷.
  9. برای نمونه نگاه کنید به کاشانی، شرح منازل السائرین، ۱۴۲۷ق، ص۳۲۹.
  10. مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۴ش، ج۶، ص۶۲۸.
  11. برای نمونه نگاه کنید به مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۴ش، ج۳، ص۲۸۵-۲۸۶؛ صافی گلپایگانی، ولایت تکوینی و ولایت تشریعی، ۱۳۹۳ش، ص۹۸-۱۰۰؛ سبحانی، ولایت تکوینی و تشریعی از دیدگاه علم و فلسفه، ۱۳۸۵ش، ص۵۱.
  12. مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۴ش، ج۲۳، ص۳۰۷.
  13. مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۴ش، ج۶، ص۶۲۸.
  14. مطهری، مجموعه آثار،۱۳۸۴ش، ج۲۳، ج۳۰۷.
  15. سبحانی، جبر و اختیار، ۱۳۸۱ش، ص۴۱۱.
  16. سبحانی، جبر و اختیار، ۱۳۸۱ش، ص۴۱۱.
  17. سبحانی، جبر و اختیار، ۱۳۸۱ش، ص۴۳۱-۴۳۲.
  18. برای نمونه نگاه کنید به کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۵۵.
  19. شیخ صدوق، توحید، ص۳۵۹.
  20. شیخ صدوق، اعتقادات الامامیه، ۱۴۱۴ق، ص۲۹.
  21. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۲.
  22. نگاه کنید به کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۶۰؛ شیخ صدوق، توحید، ص۳۶۲.
  23. برای نمونه نگاه کنید به کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۳؛ طبرسی، مشکاةالانوار، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م، ص۱۶.
  24. کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۵.
  25. کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۴۷؛ طبرسی، مشکاةالانوار، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م، ص۱۸.
  26. برای نمونه نگاه کنید به کاشانی، شرح منازل السائرین، ۱۴۲۷ق، ص۳۲۹؛ زین‌الدین رازی، حدائق‌الحقائق، ۱۴۲۲ق، ص۱۱۵. ژنده‌پیل، کنوزالحکمه، ۱۳۸۷ش، ص۵۳؛ فیض کاشانی، الشافی، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۴۹۶.
  27. کاشانی، شرح منازل السائرین، ۱۴۲۷ق، ص۳۲۹.
  28. کاشانی، شرح منازل السائرین، ۱۴۲۷ق، ص۳۳۱-۳۳۲.
  29. کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۶۸.
  30. برای نمونه نگاه کنید به کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۶۵؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷، ص۱.
  31. صافی گلپایگانی، سلسله‌مباحث امامت و مهدویت، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۹۷.
  32. سبحانی، مفاهیم‌القرآن، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۶۱۰؛ صافی گلپایگانی، سلسله‌مباحث امامت و مهدویت، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۹۹، ۱۰۱.
  33. سبحانی، ولایت تکوینی و تشریعی از دیدگاه علم و فلسفه، ۱۳۸۵ش، ص۲۰-۲۱؛ صافی گلپایگانی، سلسله‌مباحث امامت و مهدویت، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۱۰۱-۱۰۲.
  34. غروی اصفهانی، حاشیة کتاب المکاسب، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۳۷۹؛ عاملی، الولایةُ التکوینیه و التشریعیه، ۱۴۲۸ق، ص۶۰-۶۳؛ حسینی تهرانی، امام‌شناسی، ج۵، ۱۴۱۸ق، ص۱۱۴، ۱۷۹.
  35. برای نمونه نگاه کنید به شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۹۷.
  36. ربانی گلپایگانی، علی، «نقش فاعلی امام در نظام آفرینش»، ص۲۰-۲۵.
  37. مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۴ش، ج۳، ص۲۸۵-۲۸۶؛ صافی گلپایگانی، ولایت تکوینی و ولایت تشریعی، ۱۳۹۳ش، ص۹۸-۱۰۰؛ سبحانی، ولایت تکوینی و تشریعی از دیدگاه علم و فلسفه، ۱۳۸۵ش، ص۵۱.
  38. شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۹۷، ۱۰۰؛ شیخ مفید، سلسلة مؤلفات الشیخ المفید، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۱۳۴.
  39. غروی اصفهانی، حاشیة کتاب المکاسب، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۳۷۹؛ حسینی تهرانی، امام‌شناسی، ج۵، ۱۴۱۸ق، ص۱۱۴.

منابع

  • بحرانی، محمد صنقور علی، المعجم الاصولی، قم، منشورات الطیار، چاپ دوم، ۱۴۲۸ق.‏
  • حسینی تهرانی، سیدمحمدحسین، امام‌شناسی، مشهد، انتشارات علامه طباطبایی، ۱۴۱۸ق.
  • دیلمی، حسن بن محمد، اعلام الدین فی صفات المؤمنین، تحقیق و تصحیح مؤسسه آل‌البیت، قم، مؤسسه آل‌البیت، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
  • ربانی گلپایگانی، علی، «نقش فاعلی امام در نظام آفرینش»، در انتظار موعود شماره ۲۹، ۱۳۸۸ش.
  • ری‌شهری، محمد و دیگران، حکمت‌نامه پیامبر اعظم، قم، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ۱۳۸۷ش.
  • زین‌الدین رازی، محمد بن ابوبکر، حدائق‌الحقائق، تحقیق سعید عبدالفتاح، قاهره، مکتبة الثقافه الدینیه، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
  • ژنده‌پیل، احد بن ابوالحسن، کنوزالحکمه، تصحیح و تعلیق حسن نصیری جامی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • سبحانی، جعفر، جبر و اختیار، تنظیم علی ربانی گلپایگانی، قم، مؤسسه امام صادق، ۱۳۸۱ش/۱۴۲۳ق.
  • سبحانی، جعفر، مفاهیم‌القرآن، به‌قلم جعفر الهادی، قم، مؤسسه امام صادق، ۱۴۲۱ق.
  • سبحانی، جعفر، ولایت تکوینی و تشریعی از دیدگاه علم و فلسفه، قم، مؤسسه امام صادق، ۱۳۸۵ش.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، اعتقادات‌الامامیه، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، التوحید، تحقیق و تصحیح هاشم حسینی، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۹۸ق.
  • شیخ مفید، محمد بن محمد، سلسلة مؤلفات الشیخ المفید، بیروت، دارالمفید، ۱۴۱۴ق.
  • صافی گلپایگانی، لطف‌الله، سلسله‌مباحث امامت و مهدویت، قم، دفتر تنظیم و نشر آثار آیت‌الله العظمی صافی گلپایگانی، ۱۳۹۱ش.
  • صافی گلپایگانی، لطف‌الله، ولایت تکوینی و ولایت تشریعی، قم، دفتر تنظیم و نشر آثار آیت‌الله العظمی صافی گلپایگانی، ۱۳۹۳ش.
  • طبرسی، علی بن حسن، مشکاة الانوار فی غرر الاخبار، نجف، المکتبة الحیدریه، چاپ دوم، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
  • عاملی، سیدجعفر مرتضی، الولایة التکوینیة و التشریعیة، مرکز الاسلامی للدراسات، چاپ دوم، ۱۴۲۸ق.
  • غروی اصفهانی، محمدحسین، حاشیةالمکاسب، قم، ذوی‌القربیٰ، ۱۴۲۷ق.
  • فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی، الشافی فی العقاید و الاخلاق و الاحکام، تحقیق مهدی انصاری قمی، تهران، لوح محفوظ، چاپ اول، ۱۴۲۵ق.
  • قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ ششم، ۱۴۱۲ق.
  • کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین، تصحیح محسن بیدارفر، قم، بیدار، چاپ سوم، ۱۴۲۷ق.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق‏.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، ۱۳۸۴ش.