پرش به محتوا

خسران: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
imported>Hrezaei
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mgolpayegani
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''خسران''' به معناى نقصان، هلاکت، زیان و گمراهى، اصطلاحى [[قرآن|قرآنى]] و [[حدیث|حدیثى]] است. خسران در آیات قرآنى با مفهوم کفر و مفاهیم هم‌سنخ آن مرتبط است. قرآن کریم شرط لازم خروج انسان از دایره خسران را پیوستن به اهل [[ایمان]]، انجام دادن عمل صالح و توصیه یکدیگر به حق و [[صبر]] بر طاعت [[خداوند]] دانسته است. در احادیث، پرداختن به آنچه انسان را از خداوند دور کند، موجب خسران او دانسته شده است.
'''خسران''' به معناى نقصان، هلاکت، زیان و گمراهى، اصطلاحى [[قرآن|قرآنى]] و [[حدیث|حدیثى]] است. خسران در آیات قرآنى با مفهوم کفر و مفاهیم هم‌سنخ آن مرتبط است. قرآن کریم شرط لازم برای خروج انسان از دایره خسران را پیوستن به اهل [[ایمان]]، انجام دادن عمل صالح و توصیه یکدیگر به حق و [[صبر]] بر طاعت [[خداوند]] دانسته است. در احادیث، پرداختن به آنچه انسان را از خداوند دور کند، موجب خسران او دانسته شده است.


==در لغت و اصطلاح==
==در لغت و اصطلاح==


مصدر خسران از ریشه «خ س ر» و به معناى نقصان، هلاکت، زیان و گمراهى است. <ref> خلیل‌بن احمد، ذیل «خسر»؛ زمخشرى، ۱۳۴۲ـ۱۳۴۳ش، قسم ۲، ص ۵۲۷؛ ابن‌منظور، ذیل «خسر» </ref> به نوشته [[ابوهلال عسکرى]]، <ref> عسکرى، ص ۵۷۴ </ref> خسران به معناى از دست رفتن تمام یا بخشى از سرمایه و معناى اصیل آن در زبان عربى هلاکت است. <ref> نیز رجوع کنید به ابن‌منظور، همانجا </ref> با این‌حال، ابن‌فارِس<ref>ذیل «خسر»</ref> نقص (کاستى) را معناى اصلى خَسِرَ دانسته‌است. <ref> نیز رجوع کنید به راغب اصفهانى، ذیل «خسر» </ref> این واژه از یک سو هم به انسان و هم به فعل منسوب مى‌شود و از سوى دیگر، هم درباره چیزهاى خارجى و هم درباره امور ذهنى و روانى به‌کار مى‌رود. <ref> نیز رجوع کنید به راغب اصفهانى، ذیل «خسر»</ref>
مصدر خسران از ریشه «خ س ر» و به معناى نقصان، هلاکت، زیان و گمراهى است.<ref> خلیل‌بن احمد، ذیل «خسر»؛ زمخشرى، ۱۳۴۲ـ۱۳۴۳ش، قسم ۲، ص ۵۲۷؛ ابن‌منظور، ذیل «خسر» </ref> به نوشته [[ابوهلال عسکرى]]،<ref> عسکرى، ص ۵۷۴ </ref> خسران به معناى از دست رفتن تمام یا بخشى از سرمایه و معناى اصیل آن در زبان عربى هلاکت است. <ref> نیز رجوع کنید به ابن‌منظور، همانجا </ref> با این‌حال، ابن‌فارِس<ref>ذیل «خسر»</ref> نقص (کاستى) را معناى اصلى خَسِرَ دانسته‌است.<ref> نیز رجوع کنید به راغب اصفهانى، ذیل «خسر» </ref> این واژه از یک سو هم به انسان و هم به فعل منسوب مى‌شود و از سوى دیگر، هم درباره چیزهاى خارجى و هم درباره امور ذهنى و روانى به‌کار مى‌رود.<ref> نیز رجوع کنید به راغب اصفهانى، ذیل «خسر»</ref>


==در قرآن==
==در قرآن==

نسخهٔ ‏۷ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۰:۰۳

خسران به معناى نقصان، هلاکت، زیان و گمراهى، اصطلاحى قرآنى و حدیثى است. خسران در آیات قرآنى با مفهوم کفر و مفاهیم هم‌سنخ آن مرتبط است. قرآن کریم شرط لازم برای خروج انسان از دایره خسران را پیوستن به اهل ایمان، انجام دادن عمل صالح و توصیه یکدیگر به حق و صبر بر طاعت خداوند دانسته است. در احادیث، پرداختن به آنچه انسان را از خداوند دور کند، موجب خسران او دانسته شده است.

در لغت و اصطلاح

مصدر خسران از ریشه «خ س ر» و به معناى نقصان، هلاکت، زیان و گمراهى است.[۱] به نوشته ابوهلال عسکرى،[۲] خسران به معناى از دست رفتن تمام یا بخشى از سرمایه و معناى اصیل آن در زبان عربى هلاکت است. [۳] با این‌حال، ابن‌فارِس[۴] نقص (کاستى) را معناى اصلى خَسِرَ دانسته‌است.[۵] این واژه از یک سو هم به انسان و هم به فعل منسوب مى‌شود و از سوى دیگر، هم درباره چیزهاى خارجى و هم درباره امور ذهنى و روانى به‌کار مى‌رود.[۶]

در قرآن

در قرآن کریم، خسران و کلمات هم‌ریشه آن ۶۵ مرتبه و در شصت آیه، به اشکال صرفى گوناگون، به کار رفته است. [۷]

آنچه در کاربرد قرآنى خسران بارز است، پیوند آن با مفهوم کفر و مفاهیم هم‌سنخ آن است. بنابر آیات قرآن، کفر و خسران (هلاکت) انسان با یکدیگر نسبت مستقیم دارند، به طورى‌که هرچه فرد بیشتر در کفر غرق شود، خسران وى افزون‌تر مى‌شود [۸] و از حیث عمل، در شمار زیان‌کار‌ترین انسان‌ها (أَخْسَرینَ أَعْمالا) [۹] قرار مى‌گیرد. این خسران، به اعتقاد مفسران، همانند خسرانِ حقیقى است که برخلاف زیان هاى دنیوى، پایدار و جبران‌ناپذیر و موجب گرفتارشدن به عذاب اخروى است و قرآن از آن به «الخُسرانُ المُبینُ» (هلاکت آشکار) تعبیر کرده است. [۱۰] بر این اساس، قرآن کریم شرط لازم خروج انسان از دایره خسران را پیوستن به اهل ایمان و انجام دادن عمل صالح و توصیه یکدیگر به حق و صبر بر طاعت خداوند دانسته است. [۱۱]

از این گذشته، خداوند قرآن را نیز موجب فزونى خسران ظالمان (کافران به قرآن) دانسته است، [۱۲] زیرا کافران با سرتافتن از دستورات کتاب خداوند، خود را مشمول عذاب الهى مى‌سازند و عملا به خسرانى که به دلیل بى‌ایمانى، پیش از نزول قرآن در آن بودند، مى‌افزایند. در عین حال، همین قرآن مایه رحمت و شفاى مؤمنان است، زیرا آن‌ها با عمل به آن از جهل خارج و مشمول نعمت هاى الهى خواهند شد. [۱۳] به‌علاوه در قرآن کسانى که به‌سبب بدگمانى به خداوند در ایمانشان پایدار نیستند و با گرفتارشدن به کمترین سختى و نقصى در زندگى از دین خود برمى‌گردند نیز در خسران مبین‌اند، [۱۴] زیرا هم در دنیا دچار نقص و کمبود شده‌اند و هم به‌سبب دست برداشتن از ایمان خود، ثواب صبر بر سختی‌ها را از دست مى‌دهند به عذاب خداوند گرفتار مى‌شوند. [۱۵]

واژه‌هاى تَتْبیب، [۱۶] تَباب، [۱۷] تَبَّتْ و تَبَّ [۱۸] و خائِبین [۱۹] و خابَ [۲۰] از واژه‌هاى مترادف با خسران در قرآن کریم است.

در احادیث

کاربرد حدیثى خسران نیز هم‌سنخ کاربرد قرآنى آن است، تا آنجا که برخى ترکیب هاى قرآنىِ این واژه در احادیث هم مشاهده مى‌شوند که مطابق یا مفسِّر برخى آیات قرآن کریم‌اند؛ مثلا در روایات آمده‌است که هر کس از فرمان خدا و رسولش سرپیچى کند [۲۱] یا دنیا و آخرت را بر خود حرام کند، [۲۲] در خسرانِ مبین است، که حدیث اول ناظر بر آیات ۱۴ سوره نساء، ۳۶ سوره احزاب و ۲۳ سوره جنّ است و حدیث دوم نیز آیه ۱۱ سوره حج را تداعى مى‌کند.

به‌طور کلى در احادیث، پرداختن به آنچه انسان را از خداوند دور کند، موجب خسران او دانسته شده است، [۲۳] از جمله این امور نپرداختن زکات، [۲۴] تکبر، احسان همراه با منّت، خدعه در فروش اجناس، [۲۵] اهتمام نکردن به نماز [۲۶] و دشمنى با اهل‌بیت پیامبر اسلام [۲۷] است. [۲۸]


پانویس

  1. خلیل‌بن احمد، ذیل «خسر»؛ زمخشرى، ۱۳۴۲ـ۱۳۴۳ش، قسم ۲، ص ۵۲۷؛ ابن‌منظور، ذیل «خسر»
  2. عسکرى، ص ۵۷۴
  3. نیز رجوع کنید به ابن‌منظور، همانجا
  4. ذیل «خسر»
  5. نیز رجوع کنید به راغب اصفهانى، ذیل «خسر»
  6. نیز رجوع کنید به راغب اصفهانى، ذیل «خسر»
  7. رجوع کنید به محمدفؤاد عبدالباقى، ذیل «خسر»
  8. رجوع کنید به فاطر: ۳۹
  9. رجوع کنید به کهف: ۱۰۳ـ۱۰۵
  10. رجوع کنید به زُمر: ۱۵؛ طبرى؛ طوسى؛ طباطبائى، ذیل همین آیه
  11. رجوع کنید به عصر: ۲ـ۳؛ طبرى؛ طوسى، ذیل همین آیات
  12. رجوع کنید به إسراء: ۸۲
  13. طبرى؛ طوسى، ذیل آیه
  14. رجوع کنید به حج: ۱۱
  15. رجوع کنید به طبرى؛ زمخشرى، ۱۳۶۶، ذیل آیه
  16. رجوع کنید به هود: ۱۰۱
  17. غافر: ۳۷
  18. مَسَد: ۱
  19. آل‌عمران: ۱۲۷
  20. ابراهیم: ۱۵؛ طه: ۶۱، ۱۱۱؛ شمس: ۱۰
  21. کلینى، ج ۱، ص ۱۴۲
  22. ابن‌بابویه، ۱۴۰۴، ج ۴، ص ۳۸۳
  23. همو، ۱۳۶۲ش، ج ۲، ص ۶۳۲
  24. مسلم‌بن حجاج، ج ۳، ص ۷۴ـ۷۵
  25. ابن‌ماجه، ج ۲، ص ۷۴۵
  26. ترمذى، ج ۱، ص ۲۵۸
  27. ابن‌بابویه، ۱۴۱۷، ص ۳۴۲
  28. نیز رجوع کنید به کلینى، ج ۱، ص ۴۵؛ ابن‌بابویه، ۱۴۰۴، ج ۲، ص ۶۲۸؛ همو، ۱۴۱۷، ص ۳۸۸

منابع

  • قرآن.
  • ابن‌بابویه، الامالى، قم ۱۴۱۷.
  • همو، کتاب‌الخصال، چاپ على‌اکبر غفارى، قم ۱۳۶۲ش.
  • همو، کتاب مَن‌لایـَحضُرُه‌الفقیه، چاپ على‌اکبر غفارى، قم ۱۴۰۴.
  • ابن‌فارس.
  • ابن‌ماجه، سنن ابن‌ماجة، چاپ محمدفؤاد عبدالباقى، قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴، چاپ افست، بیروت، بى‌تا.
  • ابن‌منظور.
  • محمدبن عیسى ترمذى، سنن‌الترمذى و هوالجامع الصحیح، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
  • خلیل‌بن احمد، کتاب‌العین، چاپ مهدى مخزومى و ابراهیم سامرائى، قم ۱۴۰۹.
  • حسین‌بن محمد راغب اصفهانى، المفردات فى غریب‌القرآن، چاپ محمد سیدکیلانى، تهران، ۱۳۳۲ش.
  • محمودبن عمر زمخشرى، پیشرو ادب، یا، مقدمة‌الادب، چاپ محمدکاظم امام، تهران ۱۳۴۲ـ۱۳۴۳ش.
  • همو، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فى وجوه‌التأویل، بیروت ۱۳۶۶/۱۹۴۷.
  • طباطبائى.
  • طبرى، جامع.
  • طوسى.
  • حسن‌بن عبداللّه عسکرى، معجم‌الفروق اللغویة، الحاوى لکتاب ابى‌هلال‌العسکرى و جزءآ من کتاب‌السید نورالدین الجزائرى، قم ۱۴۱۲.
  • کلینى.
  • محمدفؤاد عبدالباقى، المعجم‌المفهرس لألفاظ القرآن کریم، قاهره ۱۳۶۴، چاپ افست تهران، ۱۳۹۷.
  • مسلم‌بن حجاج، الجامع‌الصحیح، بیروت: دارالفکر، بى‌تا.


پیوند به بیرون