پرش به محتوا

تطنجیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
Ahmadnazem (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
Hasanejraei (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{امام علی}}
{{امام علی}}
'''تُطُنْجیه'''، عنوان [[خطبه|خطبه‌ای]] منسوب به امیر مؤمنان [[حضرت علی(ع)]] است. این خطبه در [[نهج البلاغه]] نیامده است و قدیمی‌ترین منبعی که این خطبه را به طور کامل نقل کرده، کتاب ''[[مشارق انوار الیقین]]'' مربوط به [[قرن نهم]] [[هجری قمری]] است.
'''تُطُنْجیه'''، عنوان [[خطبه|خطبه‌ای]] منسوب به [[حضرت علی(ع)]] که در [[نهج البلاغه]] نیامده و قدیمی‌ترین منبعی که این خطبه را به طور کامل نقل کرده، کتاب [[مشارق انوار الیقین]] مربوط به [[قرن نهم]] [[هجری قمری]] است.


مضمون اصلی خطبه گستردگی دانش حضرت علی(ع) است و بر آگاهی آن حضرت نسبت به کائنات و رخدادهای گذشته و آینده تکیه دارد. این خطبه،  به لحاظ مضمون، در طیف خطبه‌هایی قرار دارد که کمابیش، با آنچه در سده‌های ۳-۵ اندیشه‌های [[غلو|غالیانه]] دانسته می‌شد، ارتباط دارند.
مضمون اصلی خطبه، گستردگی دانش حضرت علی(ع) است و بر آگاهی آن حضرت نسبت به کائنات و رخدادهای گذشته و آینده تکیه دارد. این خطبه،  به لحاظ مضمون، در میان خطبه‌هایی قرار می‌گیرد که در سده‌های سوم تا پنجم، از اندیشه‌های [[غلو|غالیانه]] دانسته می‌شد.


==منابع نقل‌کننده خطبه==
==منابع نقل‌کننده خطبه==
کهن‌ترین اشاره به این خطبه، نقل حکایت پایانی خطبه است که [[هبة الله موسوی]] آن را در ۷۰۳ق/۱۳۰۴م در ''[[المجموع الرائق]]''، جای داده است.<ref>ج ۱، ص۴۵۲</ref> تنها نقل کهن از این خطبه در ''[[مشارق انوارالیقین]]'' [[حافظ رجب برسی|حافظ رجب بُرْسی]] (عارف و عالم شیعی قرن هشتم و نهم) آمده است.<ref>ص ۱۶۶-۱۷۰</ref>
کهن‌ترین اشاره به این خطبه، نقل حکایت پایانی خطبه است که [[هبة الله موسوی]] آن را در ۷۰۳ق/۱۳۰۴م در [[المجموع الرائق]] جای داده است.<ref>هبة الله موسوی، المجموع الرائق، ج ۱، ص ۴۵۲.</ref> تنها نقل کهن از این خطبه در [[مشارق انوار الیقین]] [[حافظ رجب برسی|حافظ رجب بُرْسی]] (عارف و عالم شیعی قرن هشتم و نهم) آمده است.<ref>حافظ رجب برسی، مشارق انوار الیقین، صص ۱۶۶-۱۷۰.</ref> هبة‌الله موسوی، توضیحی درباره خطبه نیفزوده است. بُرسی نیز سندی برای آن نیاورده یا حتی یادی از راوی خطبه نکرده است.<ref>حافظ رجب برسی، مشارق انوار الیقین، ص ۱۶۶.</ref>
 
هبة‌الله موسی توضیحی درباره خطبه نیفزوده است. بُرسی نیز سندی برای آن نیاورده یا حتی یادی از راوی خطبه نکرده است.<ref>برسی، ص۱۶۶.</ref>


==محل و زمان خطبه==
==محل و زمان خطبه==
[[حافظ رجب برسی|بُرْسی]] تصریح کرده این خطبه در جایی میان [[کوفه]] و [[مدینه]] خوانده شده است.<ref>ص ۱۶۶</ref>
[[حافظ رجب برسی|بُرْسی]] تصریح کرده که این خطبه در جایی میان [[کوفه]] و [[مدینه]] خوانده شده است.<ref>حافظ رجب برسی، مشارق انوار الیقین، ص ۱۶۶.</ref> بنابر متن خطبه می‌توان زمان ایراد خطبه را پس از [[جنگ صفین]] دانست؛ چرا که در آن از انتقام کشتگان صفین مانند [[عمار بن یاسر]] و [[اویس قرنی]] سخن گفته شده است.<ref>«الخطبة»، ۱۶۸.</ref>


در متن خطبه با اشاراتی، زمان خطبه پس از [[جنگ صفین]] معرفی شده و در آن از انتقام کشتگان صفین، چون [[عمار بن یاسر]] و [[اویس قرنی]]، سخن به میان آمده است.<ref>«الخطبة»، ۱۶۸</ref>
به گفته بُرسی، جابر (ظاهراً [[جابر بن عبدالله انصاری]]) مخاطب خاص حضرت(ع) در هنگام بیان این خطبه بوده و جابر پس از پایان خطبه، از حضرت پرسشی کرده است.<ref>نک: برسی، صص ۱۶۸ و ۱۷۰.</ref> در میان خطبه، از شخصیتی به نام ابن صویرمه نیز نام برده شده که در میانه خطبه برمی‌خیزد و گفته‌های حضرت را تأیید می‌کند؛<ref>«الخطبه»، ص ۱۶۸.</ref> اما این فرد در شمار [[:رده:یاران امام علی|اصحاب امام]]، ذکر نشده است.
 
بُرسی گوید جابر (ظاهراً [[جابر بن عبدالله انصاری]]) مخاطب خاص حضرت(ع) در هنگام بیان این خطبه بوده و جابر پس از پایان خطبه، از حضرت پرسشی کرده است.<ref>نک: برسی، صص ۱۶۸و ۱۷۰.</ref>
در میان خطبه، از شخصیتی به نام ابن صویرمه نیز نام برده شده که در میانه خطبه برمی‌خیزد و گفته‌های حضرت را تأیید می‌کند؛<ref>«الخطبه»، ص ۱۶۸.</ref> اما این فرد در شمار [[:رده:یاران امام علی|اصحاب حضرت]]، شناخته شده نیست.


==دلیل نامگذاری==
==دلیل نامگذاری==
این نام برگرفته از واژۀ «التطنج» است که بارها به صورت مفرد و مثنی در متن خطبه به کار رفته است. هیچ‌یک از منابع چگونگی تلفظ این کلمه را به دست نداده‌اند. همچنین توجه به کاربردها نشان می‌دهد این واژه ارتباطی با مادۀ عربی «طنج» و ثلاثی مزید «تَطَنُّج» به معنای «تفنن و دست یازیدن به فنون گوناگون» ندارد.<ref>ابن منظور، ذیل طنج.</ref> معنای دیگری نیز در عربی یا غیر عربی برای این کلمه شناخته نشده است.
نام خطبه، برگرفته از واژه «التطنج» است که بارها به صورت مفرد و مثنی در متن خطبه به کار رفته است. هیچ یک از منابع، به چگونگی تلفظ این کلمه تصریح نکرده‌اند. توجه به کاربردها نشان می‌دهد این واژه ارتباطی با ماده عربی «طنج» و ثلاثی مزید «تَطَنُّج» به معنای «تفنن و دست یازیدن به فنون گوناگون» ندارد.<ref>ابن منظور، ذیل طنج.</ref> معنای دیگری نیز در عربی یا غیرعربی برای این کلمه شناخته نشده است. در متن خطبه، تطنج به معنای خلیجی از آب تفسیر شده است.<ref>«الخطبة...»، ۱۶۷.</ref> به گفته [[بُرسی]]، پیشینیانش، تطنجین را در این خطبه، به «دنیا و [[آخرت]]» تفسیر کرده‌اند.<ref>ص ۱۲۲، با تعبیر قال المفسرون.</ref>


در متن خطبه، تطنج به معنای خلیجی از آب تفسیر شده است.<ref>«الخطبة...»، ۱۶۷</ref> [[بُرسی]] بیان می‌کند پیشینیانش، تطنجین را در این خطبه، به «دنیا و [[آخرت]]» تفسیر کرده‌اند.<ref>ص ۱۲۲، با تعبیر قال المفسرون</ref>
[[سید کاظم رشتی]] درباره سبب نامگذاری خطبه به تطنجیه می‌گوید: این نام به لحاظ اشتمال خطبه بر «اَکوار» و «اَدوار» وجود است که در دو کره منحصرند. وی سپس به وصف این دو کره پرداخته است که از نظر او همان دو تطنج عالم وجودند.<ref>ص ۷</ref> وی بسیاری از دیدگاه‌های مذهبی خاص خود را بر مبنای تقابل دو تطنج نهاده است که به قول او سرچشمه واحد دارند و مجمع آنها بحر محیط است.<ref>ص ۸-۹، ۱۸</ref>
 
[[سید کاظم رشتی]] دربارۀ سبب نامگذاری خطبه به تطنجیه می‌گوید: این نام به لحاظ اشتمال خطبه بر "اَکوار" و "اَدوار" وجود است که در دو کره منحصرند؛ وی سپس به وصف این دو کره پرداخته است که از نظر او همان دو "تطنج" عالم وجودند.<ref>ص ۷</ref> وی بسیاری از دیدگاه‌های مذهبی خاص خود را بر مبنای تقابل دو تطنج نهاده است که به قول او سرچشمه واحد دارند و مجمع آنها بحر محیط است.<ref>ص ۸-۹، ۱۸</ref>


==محتوا==
==محتوا==
آغاز خطبه با بخش "خلق عالم" از خطبۀ نخست [[نهج‌البلاغه]] قرابت بسیاری دارد؛ بیشتر تعبیرات با جمله‌بندی دیگری، کاملاً متأثر از آیات ''[[قرآن|قرآنی]]'' است و به‌اندیشه‌های رسمی و رایج شیعه شباهت دارد.
آغاز خطبه با بخش «خلق عالم» از خطبه نخست [[نهج‌البلاغه]] قرابت بسیاری دارد. بیشتر تعبیرات با جمله‌بندی دیگری، کاملا متأثر از آیات [[قرآن|قرآنی]] است و به اندیشه‌های رسمی و رایج شیعه شباهت دارد. سخن از [[طلسم]]، حلقه ارتباط میان بخش آغازین خطبه و مباحث رازآلود بدنه خطبه است<ref>«الخطبة»، ۱۶۶.</ref> و از آن پس، با ورود به بحث از «تطنجین»، این خطبه، ویژگی منحصر خود را می‌یابد.


سخن از "[[طلسم]]" حلقه ارتباط میان بخش آغازین خطبه و مباحث رازآلود بدنه خطبه است<ref>«الخطبة»، ۱۶۶</ref> و از آن پس، با ورود به بحث از "تطنجین"، خطبه ویژگی منحصر خود را می‌یابد.
مضمون اصلی خطبه، گستره دانش حضرت علی(ع) است و به‌خصوص به دانایی برتر آن حضرت نسبت به کائنات و نسبت به رخدادهای گذشته و آینده تکیه دارد. به همین مناسبت، مضامین گسترده‌ای در کیهان‌شناسی و کیهان‌زایی، اخبار گذشتگان و وقایع مربوط به [[آخرالزمان]] در این خطبه آمده است.
 
مضمون اصلی خطبه، گسترۀ دانش حضرت علی(ع) است و به‌خصوص به دانایی برتر آن حضرت نسبت به کائنات و نسبت به رخدادهای گذشته و آینده تکیه دارد. به همین مناسبت، مضامین گسترده‌ای در کیهان‌شناسی و کیهان‌زایی، اخبار گذشتگان و وقایع مربوط به [[آخرالزمان]] آمده است.


==ویژگی خطبه==
==ویژگی خطبه==
این خطبه را باید در کنار خطبه‌هایی مشابه مانند [[خطبة البیان]]، [[خطبه افتخار]]، [[خطبه لؤلؤه]] و [[خطبه اقالیم]] قرار داد که همگی در طیفی از مضامین، کم و بیش به آنچه در [[قرن‌ سوم|قرن‌های سوم]] تا [[قرن پنجم|پنجم]] هجری قمری، اندیشه‌های [[غلو|غالیانه]] دانسته می‌شده، ارتباط دارند.<ref>پاکتچی، ۲۶-۳۰؛ نیز نک‌ : خطبةالبیان، سراسر اثر</ref>
این خطبه را باید در کنار خطبه‌هایی مانند [[خطبة البیان]]، [[خطبه افتخار]]، [[خطبه لؤلؤه]] و [[خطبه اقالیم]] قرار داد که همگی مضامینی دارند که در [[قرن‌ سوم|قرن‌های سوم]] تا [[قرن پنجم|پنجم]] هجری قمری، اندیشه‌های [[غلو|غالیانه]] دانسته می‌شده است.<ref>پاکتچی، ۲۶-۳۰؛ نیز نک‌ : خطبة البیان، سراسر اثر.</ref>


در خطبۀ تطنجیه، برخی عبارات مثل: منم آنکه [[ادریس]] را به جایگاهی برین برآورد.<ref>«الخطبة»، ۱۶۸</ref> در مقایسه با آیه۵۷ [[سوره مریم|سورۀ مریم]]، یا تعبیر: منم اول، منم آخر، منم ظاهر و منم باطن.<ref>«الخطبة»، ۱۶۸</ref> در مقایسه با آیه ۳ [[سوره حدید|سورۀ حدید]] و نسبت دادن هلاک امم پیشین به خود<ref>«الخطبة»، ۱۶۷</ref> در مقایسه با آیات متعدد قرآنی، نشان می‌دهد که دست کم طیفی از عبارات این خطبه، مرتبط با اندیشه‌های غالیانه بوده است.
در خطبه تطنجیه، برخی عبارات مثل «منم آنکه [[ادریس]] را به جایگاهی برین برآورد.»<ref>«الخطبة»، ۱۶۸.</ref>، در مقایسه با آیه ۵۷ [[سوره مریم]]، یا تعبیر «منم اول، منم آخر، منم ظاهر و منم باطن»<ref>«الخطبة»، ۱۶۸.</ref> در مقایسه با آیه ۳ [[سوره حدید]] و نسبت دادن هلاک امم پیشین به خود<ref>«الخطبة»، ۱۶۷.</ref> در مقایسه با آیات متعدد قرآنی، نشان می‌دهد که دست کم طیفی از عبارات این خطبه، مرتبط با اندیشه‌های غالیانه بوده است.


تصویر ارائه شده در برخی از عبارات خطبه از آفرینش، مانند این عبارت که: منم سازندۀ اقالیم به امر دانای خردمند، منم کلمه‌ای که امور بدان انجام پذیرد و دهرها بگذرند....<ref>«الخطبة»، ۱۶۹</ref>، قابل مقایسه با اندیشه "صانع" در رتبه‌ای پس از خدای متعال نزد غنوصیان، و رابطی میان اندیشه غنوصی صانع، با اندیشه [[مسیحییت|مسیحی]] می‌تواند باشد.
تصویر ارائه شده در برخی از عبارات خطبه از آفرینش، مانند این عبارت که «منم سازنده اقالیم به امر دانای خردمند، منم کلمه‌ای که امور بدان انجام پذیرد و دهرها بگذرند»<ref>«الخطبة»، ۱۶۹.</ref>، قابل مقایسه با اندیشه «صانع» در رتبه‌ای پس از خدای متعال نزد غنوصیان، و رابطی میان اندیشه غنوصی صانع، با اندیشه [[مسیحیت|مسیحی]] می‌تواند باشد. تعبیرهایی مانند آنکه «منم صاحب ازلیت اول»<ref>«الخطبة»، ۱۶۸.</ref> و این سخن که «او دانش خود را به من آموخت و من دانش خود را به او آموختم» درباره [[پیامبر(ص)]]<ref>«الخطبة»، ۱۶۷.</ref>، در نقاط اوج خطبه دیده می‌شود.


تعبیرهایی مانند آنکه: منم صاحب ازلیت اول.<ref>«الخطبة»، ۱۶۸</ref> و در سخن از رابطه خود با [[پیامبر(ص)]]، تعبیر اینکه: او دانش خود را به من آموخت و من دانش خود را به او آموختم.<ref>«الخطبة»، ۱۶۷</ref>، در نقاط اوج خطبه دیده می‌شود.
با این وصف، در پایان خطبه، این تعبیر که علی نور مخلوق و عبد مرزوق است،<ref>«الخطبة»، ۱۷۰.</ref> با التفات از ضمیر متکلم به ذکر نام خود، بار دیگر درصدد تأکید برآن است که برداشت الوهیت در ذهن شنونده یا خواننده، زدوده شود.


با این وصف، در پایان خطبه، این تعبیر که علی نور مخلوق و عبد مرزوق است.<ref>«الخطبة»، ۱۷۰</ref> با التفات از ضمیر متکلم به ذکر نام خود، بار دیگر درصدد تأکید برآن است که برداشت الوهیت در ذهن شنونده یا خواننده، زدوده شود.
رازگرایی، بر بدنه اصلی خطبه حاکم است و کاربرد تعبیرهای نامأنوس مانند منم طیرثا، منم جانبوثا، منم بارحلون و منم علیوثوثا<ref>«الخطبة»، ۱۶۹.</ref> که به واژه‌هایی سریانی می‌ماند. نامیدن درکه‌ای در قعر [[جهنم]] به «عمقیوس»<ref>«الخطبة»، ۱۶۹.</ref> و استفاده از تعبیر کلیدی اما دشوارفهم "تطنج"<ref>«الخطبة»، ۱۶۶ و ۱۶۷.</ref> نمودهایی از این رازگرایی است.


رازگرایی، بر بدنه اصلی خطبه حاکم است و کاربرد تعبیرهای نامأنوس مانند منم طیرثا، منم جانبوثا، منم بارحلون و منم علیوثوثا<ref>«الخطبة»، ۱۶۹</ref> که به واژه‌هایی سریانی می‌ماند، نامیدن درکه‌ای در قعر [[جهنم]] به "عمقیوس"<ref>«الخطبة»، ۱۶۹</ref> و استفاده از تعبیر کلیدی، اما دشوار فهم "تطنج"<ref>«الخطبة»، ۱۶۶ ۱۶۷</ref> نمودی از این رازگرایی است.
تعبیر «طلوع بهرام و کیوان»<ref>«الخطبة»، ۱۶۹</ref> با نام‌های فارسی این دو ستاره و نه نام عربی، از ویژگی‌های قابل توجه در زبان خطبه است. تعبیر «هفت جزیره» برای تقسیمات زمین در این خطبه<ref>«الخطبة»، ۱۶۹.</ref> موجب می‌شود که این خطبه در شمار نادر نمونه‌هایی در فرهنگ اسلامی قرار گیرد که به گونه‌ای به اندیشه هندی «هفت جزیره» ناظر بوده است.<ref>بیرونی، ۱۹۱-۲۱۲؛ پاکتچی، ۲۰.</ref>


تعبیر "طلوع بهرام و کیوان"<ref>«الخطبة»، ۱۶۹</ref> با نامهای فارسی این دو ستاره و نه نام عربی، از ویژگیهای قابل توجه در زبان خطبه است.
دشوار است بتوان ارتباط مستقیمی میان آموزه‌های این خطبه با افکار [[اسماعیلیه]] یافت، اما باید توجه داشت که آموزه‌هایی چون استفاده از تعبیر «جزایر» برای تقسیمات زمین، بحث از «دَور و کَور» <ref>«الخطبة»، ۱۶۸.</ref> و برخی مضامین مربوط به کیهان‌زایی، با اندیشه‌های آنان پیوند دارد.


تعبیر "هفت جزیره" برای تقسیمات زمین در این خطبه<ref>«الخطبة»، ۱۶۹</ref> موجب می‌شود که این خطبه در شمار نادر نمونه‌هایی در فرهنگ اسلامی قرار گیرد که به گونه‌ای به‌اندیشه هندی "هفت جزیره" ناظر بوده است.<ref> بیرونی، ۱۹۱-۲۱۲؛ پاکتچی، ۲۰</ref>
به هر روی، بُرسی گمان داشته است که خواننده خطبه، نسبت به مضامین‌ آن سوء ظنی پیدا کند، اما او را از این سوءظن برحذر داشته و سنگینی مضامین را ناشی از ژرفای باطن آن دانسته است. او به‌خصوص یادآور می‌شود که این خطبه در تنزیه خالق، به‌اندازه‌ای پیش رفته که احدی از خلایق را طاقت آن نیست.<ref>ص ۱۶۶.</ref> وی در اثنای کتاب، بارها به‌نکاتی از خطبه به‌ویژه درباره گستره علم امام(ع) توجه کرده است.<ref>ص ۱۲۲، ۱۳۶، ۱۴۰.</ref>
 
دشوار است بتوان ارتباط مستقیمی میان آموزه‌های این خطبه با افکار [[اسماعیلیه]] جست‌وجو کرد، اما باید توجه داشت که آموزه‌هایی چون استفاده از تعبیر "جزایر" برای تقسیمات زمین، بحث از "دَور و کَور"<ref>«الخطبة»، ۱۶۸</ref> و برخی مضامین مربوط به کیهان‌زایی با اندیشه‌های آنان پیوند دارد.
 
به هر روی، برسی گمان داشته است که خوانندۀ خطبه، نسبت به مضامین‌ آن سوء ظنی پیدا کند، اما او را از این سوءظن برحذر داشته و سنگینی مضامین را ناشی از ژرفای باطن آن دانسته است. او به‌خصوص یادآور می‌شود که این خطبه در تنزیه خالق، به‌اندازه‌ای پیش رفته که احدی از خلایق را طاقت آن نیست.<ref>ص ۱۶۶</ref> وی در اثنای کتاب، بارها به‌نکاتی از خطبه به‌ویژه دربارۀ گستره علم امام(ع) توجه کرده است.<ref>ص ۱۲۲، ۱۳۶،۱۴۰</ref>


==خلط درباره این خطبه==
==خلط درباره این خطبه==
[[آقا بزرگ تهرانی]] این گمان را مطرح کرده که خطبۀ تطنجیه، همان خطبۀ اقالیم مورد اشارۀ [[ابن شهر آشوب]] در کتاب [[مناقب آل ابی طالب|مناقب]] است،<ref> ج۷، ص ۱۹۹، ۲۰۱-۲۰۲؛ ابن شهر آشوب، ج ۲، ص ۴۷ </ref> اما مضامین مورد اشاره در مناقب به نقل خطبۀ اقالیم، غالباً در خطبۀ تطنجیه دیده نمی‌شوند.<ref> پاکتچی، ۲۹ </ref>
[[آقا بزرگ تهرانی]] این گمان را مطرح کرده که خطبه تطنجیه، همان خطبه اقالیم مورد اشاره [[ابن شهر آشوب]] در کتاب [[مناقب آل ابی طالب|مناقب]] است،<ref> ج ۷، ص ۱۹۹، ۲۰۱-۲۰۲؛ ابن شهر آشوب، ج ۲، ص ۴۷.</ref> اما مضامین مورد اشاره در مناقب به نقل خطبه اقالیم، غالبا در خطبه تطنجیه دیده نمی‌شوند.<ref> پاکتچی، ۲۹. </ref>


خلطی نیز میان خطبۀ تطنجیه و خطبۀ فخار (افتخار) در گزارش برسی رخ داده است.<ref> ص ۱۲۲؛ پاکتچی، ۲۶-۲۷ </ref>
خلطی نیز میان خطبه تطنجیه و خطبه فخار (افتخار) در گزارش بُرسی رخ داده است.<ref> ص ۱۲۲؛ پاکتچی، ۲۶-۲۷. </ref>


==دیدگاه‌های علما==
==دیدگاه‌های علما==
درواقع با صرف‌نظر از هبةالله موسوی و بُرسی که شخصیت‌هایی ویژه در میان [[امامیه]] بوده‌اند، خطبۀ تطنجیه تا [[قرن سیزدهم]] قمری نزد امامیه مورد توجه قرار نگرفته است.
صرف‌نظر از هبةالله موسوی و بُرسی که شخصیت‌هایی ویژه در میان [[امامیه]] بوده‌اند، خطبه تطنجیه تا [[قرن سیزدهم]] قمری نزد امامیه مورد توجه قرار نگرفته است. در دوره [[صفویه]]، [[فیض کاشانی]]، نسبت این خطبه به حضرت را تأیید کرده،<ref> ص ۴۰۹. </ref> در حالی که [[علامه مجلسی]] با وجود وقوف بر کتاب بُرسی، این خطبه را در [[بحارالانوار]] نیاورده و درباره آن سکوت کرده است.


در دورۀ [[صفویه]]، [[فیض کاشانی]]، نسبت این خطبه به حضرت را تأیید کرده،<ref> ص ۴۰۹ </ref> در حالی که [[علامه مجلسی]] با وجود وقوف بر کتاب بُرسی، این خطبه را در [[بحارالانوار]] نیاورده و دربارۀ آن سکوت کرده است.
[[سید کاظم رشتی]] از عالمان [[شیخیه]]، در حدود سال ۱۲۳۲ق<ref>آقابزرگ، ج ۷، ص ۲۰۱.</ref>، این خطبه را زمینه مناسبی برای پی‌جویی اندیشه‌های خود یافت و شرحی مبسوط بر آن نوشت.<ref> برای نقد: شعرانی، ج ۲، ص ۱۲۰.</ref> [[میرزای قمی]] (د ۱۲۳۲ق)، منسوب بودن این خطبه و امثال آن را به امام علی(ع) نفی کرده است.<ref> ص ۷۸۶ </ref>


[[سید کاظم رشتی|سیدکاظم رشتی]] از [[شیخیه]]، در حدود سال ۱۲۳۲ق<ref>آقابزرگ، ج۷، ص۲۰۱</ref> این خطبه را زمینه مناسبی برای پی‌جویی اندیشه‌های خود یافته و شرحی مبسوط بر آن نوشته است.<ref> برای نقد: شعرانی، ج۲، ص۱۲۰</ref>
نزدیک به یک قرن بعد، [[حائری یزدی]] (د ۱۳۳۳ق) در الزام الناصب، این خطبه را بیشتر از حیث مضامینش در [[علائم ظهور|علامات ظهور]] مورد توجه قرار داد و در کتاب خود نقل کرده است.<ref> ج۲، ۲۴۲. </ref> در کتاب [[الانوار الالهیه]] آمده است که این خطبه از طریق معتبری به اثبات نرسیده‌، اگرچه مشتمل بر امور و مطالب و مضامینی است که در بعضی روایات، وارد شده است.<ref> تبریزی، ص ۹۷.</ref>


[[میرزای قمی]] (د ۱۲۳۲ق)، نسبت این خطبه و امثال آن را به علی(ع) نفی کرده است.<ref> ص ۷۸۶ </ref>
== پانویس ==
 
{{پانویس}}
نزدیک به یک قرن بعد، [[حائری یزدی]] (د ۱۳۳۳ق) در الزام الناصب، این خطبه را بیشتر از حیث مضامینش در [[علائم ظهور|علامات ظهور]] مورد توجه قرار داده و در کتاب خود نقل کرده است.<ref> ج۲، ۲۴۲ </ref>


در کتاب [[الانوار الالهیه]] آمده است این خطبه از طریق معتبری به اثبات نرسیده‌، اگرچه مشتمل بر امور و مطالب و مضامینی هست که در بعضی روایات، وارد شده است.<ref> تبریزی، ص۹۷.</ref>
== پانویس ==
{{پانویس|اندازه=ریز|۵}}
== منابع ==
== منابع ==
{{ستون-شروع}}
{{ستون-شروع}}

نسخهٔ ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۴:۲۷

امام علی علیه‌السلام
نخستین امام شیعیان
زندگی
مولود کعبهیوم‌الدارشعب ابی‌طالبلیلة المبیتهجرت به مدینهازدواج با فاطمه(س)فتح خیبرابلاغ آیات برائتمباهلهواقعه غدیر سقیفه بنی‌ساعدهشهادت فاطمه(س)شورای شش‌نفرهحکومت امام علی(ع)شهادت امام علی(ع)سال‌شمار زندگی
لقب‌ها
امیرالمؤمنینولی اللهاسداللهصدیق قسیم النار و الجنةابوترابیعسوب‌ الدینحیدرقرآن ناطقفاروقصاحب اللواءشاه مردانزوج البتولساقی کوثرصالح المؤمنینخاصف‌النعل
میراث
مصحف امام علی مصحف فاطمهسیره علوینهج البلاغه غُرَر الحِکَمدُستُورُ مَعالِمِ الحِکَمدیوان امام علی(ع)جَفْردعای ناد علیخطبه شقشقیهخطبهٔ بی‌الفخطبه بی‌نقطهحرم
فضائل
آیه ولایتآیه لیلة المبیتآیه تبلیغآیه اکمالآیه صادقینآیه خیر البریهآیه انفاقآیه نجواآیه ودآیه مباهلهآیه اولی‌الامرآیه مودتآیه اهل الذکرآیه نصرآیه انذارآیه اخوتآیه اطعامآیه شاهدآیه ۵۶ سوره مائدهآیه ۲۰ سوره توبهآیه علم‌الکتابحدیث مدینة العلمحدیث رایتحدیث وصایتحدیث منزلتحدیث یوم الدارحدیث طیر مشویحدیث ولایتخطبه غدیرلا فتی الا علیحدیث شجرهسلونی قبل ان تفقدونیحدیث تشبیهحدیث ذکر علی عبادةحدیث علی مع الحقخاتم‌بخشیماجرای تهنیتماجرای کسر اصنام
اصحاب
عمار بن یاسرمالک اشترسلمان فارسیابوذر غفاریمقدادعبیدالله بن ابی‌رافعحجر بن عدیدیگران


تُطُنْجیه، عنوان خطبه‌ای منسوب به حضرت علی(ع) که در نهج البلاغه نیامده و قدیمی‌ترین منبعی که این خطبه را به طور کامل نقل کرده، کتاب مشارق انوار الیقین مربوط به قرن نهم هجری قمری است.

مضمون اصلی خطبه، گستردگی دانش حضرت علی(ع) است و بر آگاهی آن حضرت نسبت به کائنات و رخدادهای گذشته و آینده تکیه دارد. این خطبه، به لحاظ مضمون، در میان خطبه‌هایی قرار می‌گیرد که در سده‌های سوم تا پنجم، از اندیشه‌های غالیانه دانسته می‌شد.

منابع نقل‌کننده خطبه

کهن‌ترین اشاره به این خطبه، نقل حکایت پایانی خطبه است که هبة الله موسوی آن را در ۷۰۳ق/۱۳۰۴م در المجموع الرائق جای داده است.[۱] تنها نقل کهن از این خطبه در مشارق انوار الیقین حافظ رجب بُرْسی (عارف و عالم شیعی قرن هشتم و نهم) آمده است.[۲] هبة‌الله موسوی، توضیحی درباره خطبه نیفزوده است. بُرسی نیز سندی برای آن نیاورده یا حتی یادی از راوی خطبه نکرده است.[۳]

محل و زمان خطبه

بُرْسی تصریح کرده که این خطبه در جایی میان کوفه و مدینه خوانده شده است.[۴] بنابر متن خطبه می‌توان زمان ایراد خطبه را پس از جنگ صفین دانست؛ چرا که در آن از انتقام کشتگان صفین مانند عمار بن یاسر و اویس قرنی سخن گفته شده است.[۵]

به گفته بُرسی، جابر (ظاهراً جابر بن عبدالله انصاری) مخاطب خاص حضرت(ع) در هنگام بیان این خطبه بوده و جابر پس از پایان خطبه، از حضرت پرسشی کرده است.[۶] در میان خطبه، از شخصیتی به نام ابن صویرمه نیز نام برده شده که در میانه خطبه برمی‌خیزد و گفته‌های حضرت را تأیید می‌کند؛[۷] اما این فرد در شمار اصحاب امام، ذکر نشده است.

دلیل نامگذاری

نام خطبه، برگرفته از واژه «التطنج» است که بارها به صورت مفرد و مثنی در متن خطبه به کار رفته است. هیچ یک از منابع، به چگونگی تلفظ این کلمه تصریح نکرده‌اند. توجه به کاربردها نشان می‌دهد این واژه ارتباطی با ماده عربی «طنج» و ثلاثی مزید «تَطَنُّج» به معنای «تفنن و دست یازیدن به فنون گوناگون» ندارد.[۸] معنای دیگری نیز در عربی یا غیرعربی برای این کلمه شناخته نشده است. در متن خطبه، تطنج به معنای خلیجی از آب تفسیر شده است.[۹] به گفته بُرسی، پیشینیانش، تطنجین را در این خطبه، به «دنیا و آخرت» تفسیر کرده‌اند.[۱۰]

سید کاظم رشتی درباره سبب نامگذاری خطبه به تطنجیه می‌گوید: این نام به لحاظ اشتمال خطبه بر «اَکوار» و «اَدوار» وجود است که در دو کره منحصرند. وی سپس به وصف این دو کره پرداخته است که از نظر او همان دو تطنج عالم وجودند.[۱۱] وی بسیاری از دیدگاه‌های مذهبی خاص خود را بر مبنای تقابل دو تطنج نهاده است که به قول او سرچشمه واحد دارند و مجمع آنها بحر محیط است.[۱۲]

محتوا

آغاز خطبه با بخش «خلق عالم» از خطبه نخست نهج‌البلاغه قرابت بسیاری دارد. بیشتر تعبیرات با جمله‌بندی دیگری، کاملا متأثر از آیات قرآنی است و به اندیشه‌های رسمی و رایج شیعه شباهت دارد. سخن از طلسم، حلقه ارتباط میان بخش آغازین خطبه و مباحث رازآلود بدنه خطبه است[۱۳] و از آن پس، با ورود به بحث از «تطنجین»، این خطبه، ویژگی منحصر خود را می‌یابد.

مضمون اصلی خطبه، گستره دانش حضرت علی(ع) است و به‌خصوص به دانایی برتر آن حضرت نسبت به کائنات و نسبت به رخدادهای گذشته و آینده تکیه دارد. به همین مناسبت، مضامین گسترده‌ای در کیهان‌شناسی و کیهان‌زایی، اخبار گذشتگان و وقایع مربوط به آخرالزمان در این خطبه آمده است.

ویژگی خطبه

این خطبه را باید در کنار خطبه‌هایی مانند خطبة البیان، خطبه افتخار، خطبه لؤلؤه و خطبه اقالیم قرار داد که همگی مضامینی دارند که در قرن‌های سوم تا پنجم هجری قمری، اندیشه‌های غالیانه دانسته می‌شده است.[۱۴]

در خطبه تطنجیه، برخی عبارات مثل «منم آنکه ادریس را به جایگاهی برین برآورد.»[۱۵]، در مقایسه با آیه ۵۷ سوره مریم، یا تعبیر «منم اول، منم آخر، منم ظاهر و منم باطن»[۱۶] در مقایسه با آیه ۳ سوره حدید و نسبت دادن هلاک امم پیشین به خود[۱۷] در مقایسه با آیات متعدد قرآنی، نشان می‌دهد که دست کم طیفی از عبارات این خطبه، مرتبط با اندیشه‌های غالیانه بوده است.

تصویر ارائه شده در برخی از عبارات خطبه از آفرینش، مانند این عبارت که «منم سازنده اقالیم به امر دانای خردمند، منم کلمه‌ای که امور بدان انجام پذیرد و دهرها بگذرند»[۱۸]، قابل مقایسه با اندیشه «صانع» در رتبه‌ای پس از خدای متعال نزد غنوصیان، و رابطی میان اندیشه غنوصی صانع، با اندیشه مسیحی می‌تواند باشد. تعبیرهایی مانند آنکه «منم صاحب ازلیت اول»[۱۹] و این سخن که «او دانش خود را به من آموخت و من دانش خود را به او آموختم» درباره پیامبر(ص)[۲۰]، در نقاط اوج خطبه دیده می‌شود.

با این وصف، در پایان خطبه، این تعبیر که علی نور مخلوق و عبد مرزوق است،[۲۱] با التفات از ضمیر متکلم به ذکر نام خود، بار دیگر درصدد تأکید برآن است که برداشت الوهیت در ذهن شنونده یا خواننده، زدوده شود.

رازگرایی، بر بدنه اصلی خطبه حاکم است و کاربرد تعبیرهای نامأنوس مانند منم طیرثا، منم جانبوثا، منم بارحلون و منم علیوثوثا[۲۲] که به واژه‌هایی سریانی می‌ماند. نامیدن درکه‌ای در قعر جهنم به «عمقیوس»[۲۳] و استفاده از تعبیر کلیدی اما دشوارفهم "تطنج"[۲۴] نمودهایی از این رازگرایی است.

تعبیر «طلوع بهرام و کیوان»[۲۵] با نام‌های فارسی این دو ستاره و نه نام عربی، از ویژگی‌های قابل توجه در زبان خطبه است. تعبیر «هفت جزیره» برای تقسیمات زمین در این خطبه[۲۶] موجب می‌شود که این خطبه در شمار نادر نمونه‌هایی در فرهنگ اسلامی قرار گیرد که به گونه‌ای به اندیشه هندی «هفت جزیره» ناظر بوده است.[۲۷]

دشوار است بتوان ارتباط مستقیمی میان آموزه‌های این خطبه با افکار اسماعیلیه یافت، اما باید توجه داشت که آموزه‌هایی چون استفاده از تعبیر «جزایر» برای تقسیمات زمین، بحث از «دَور و کَور» [۲۸] و برخی مضامین مربوط به کیهان‌زایی، با اندیشه‌های آنان پیوند دارد.

به هر روی، بُرسی گمان داشته است که خواننده خطبه، نسبت به مضامین‌ آن سوء ظنی پیدا کند، اما او را از این سوءظن برحذر داشته و سنگینی مضامین را ناشی از ژرفای باطن آن دانسته است. او به‌خصوص یادآور می‌شود که این خطبه در تنزیه خالق، به‌اندازه‌ای پیش رفته که احدی از خلایق را طاقت آن نیست.[۲۹] وی در اثنای کتاب، بارها به‌نکاتی از خطبه به‌ویژه درباره گستره علم امام(ع) توجه کرده است.[۳۰]

خلط درباره این خطبه

آقا بزرگ تهرانی این گمان را مطرح کرده که خطبه تطنجیه، همان خطبه اقالیم مورد اشاره ابن شهر آشوب در کتاب مناقب است،[۳۱] اما مضامین مورد اشاره در مناقب به نقل خطبه اقالیم، غالبا در خطبه تطنجیه دیده نمی‌شوند.[۳۲]

خلطی نیز میان خطبه تطنجیه و خطبه فخار (افتخار) در گزارش بُرسی رخ داده است.[۳۳]

دیدگاه‌های علما

صرف‌نظر از هبةالله موسوی و بُرسی که شخصیت‌هایی ویژه در میان امامیه بوده‌اند، خطبه تطنجیه تا قرن سیزدهم قمری نزد امامیه مورد توجه قرار نگرفته است. در دوره صفویه، فیض کاشانی، نسبت این خطبه به حضرت را تأیید کرده،[۳۴] در حالی که علامه مجلسی با وجود وقوف بر کتاب بُرسی، این خطبه را در بحارالانوار نیاورده و درباره آن سکوت کرده است.

سید کاظم رشتی از عالمان شیخیه، در حدود سال ۱۲۳۲ق[۳۵]، این خطبه را زمینه مناسبی برای پی‌جویی اندیشه‌های خود یافت و شرحی مبسوط بر آن نوشت.[۳۶] میرزای قمی (د ۱۲۳۲ق)، منسوب بودن این خطبه و امثال آن را به امام علی(ع) نفی کرده است.[۳۷]

نزدیک به یک قرن بعد، حائری یزدی (د ۱۳۳۳ق) در الزام الناصب، این خطبه را بیشتر از حیث مضامینش در علامات ظهور مورد توجه قرار داد و در کتاب خود نقل کرده است.[۳۸] در کتاب الانوار الالهیه آمده است که این خطبه از طریق معتبری به اثبات نرسیده‌، اگرچه مشتمل بر امور و مطالب و مضامینی است که در بعضی روایات، وارد شده است.[۳۹]

پانویس

  1. هبة الله موسوی، المجموع الرائق، ج ۱، ص ۴۵۲.
  2. حافظ رجب برسی، مشارق انوار الیقین، صص ۱۶۶-۱۷۰.
  3. حافظ رجب برسی، مشارق انوار الیقین، ص ۱۶۶.
  4. حافظ رجب برسی، مشارق انوار الیقین، ص ۱۶۶.
  5. «الخطبة»، ۱۶۸.
  6. نک: برسی، صص ۱۶۸ و ۱۷۰.
  7. «الخطبه»، ص ۱۶۸.
  8. ابن منظور، ذیل طنج.
  9. «الخطبة...»، ۱۶۷.
  10. ص ۱۲۲، با تعبیر قال المفسرون.
  11. ص ۷
  12. ص ۸-۹، ۱۸
  13. «الخطبة»، ۱۶۶.
  14. پاکتچی، ۲۶-۳۰؛ نیز نک‌ : خطبة البیان، سراسر اثر.
  15. «الخطبة»، ۱۶۸.
  16. «الخطبة»، ۱۶۸.
  17. «الخطبة»، ۱۶۷.
  18. «الخطبة»، ۱۶۹.
  19. «الخطبة»، ۱۶۸.
  20. «الخطبة»، ۱۶۷.
  21. «الخطبة»، ۱۷۰.
  22. «الخطبة»، ۱۶۹.
  23. «الخطبة»، ۱۶۹.
  24. «الخطبة»، ۱۶۶ و ۱۶۷.
  25. «الخطبة»، ۱۶۹
  26. «الخطبة»، ۱۶۹.
  27. بیرونی، ۱۹۱-۲۱۲؛ پاکتچی، ۲۰.
  28. «الخطبة»، ۱۶۸.
  29. ص ۱۶۶.
  30. ص ۱۲۲، ۱۳۶، ۱۴۰.
  31. ج ۷، ص ۱۹۹، ۲۰۱-۲۰۲؛ ابن شهر آشوب، ج ۲، ص ۴۷.
  32. پاکتچی، ۲۹.
  33. ص ۱۲۲؛ پاکتچی، ۲۶-۲۷.
  34. ص ۴۰۹.
  35. آقابزرگ، ج ۷، ص ۲۰۱.
  36. برای نقد: شعرانی، ج ۲، ص ۱۲۰.
  37. ص ۷۸۶
  38. ج۲، ۲۴۲.
  39. تبریزی، ص ۹۷.

منابع

  • قرآن کریم.
  • نهج البلاغه.
  • آقابزرگ، الذریعه.
  • ابن شهر آشوب، محمد، مناقب آل ابی طالب، نجف، مطبعه حیدریه.
  • ابن منظور، لسان العرب.
  • برسی، رجب، مشارق انوار الیقین، بیروت، ۱۳۷۹ق.
  • بیرونی، ابوریحان، تحقیق ما للهند، حیدرآباد، ۱۳۷۷ق.
  • پاکتچی، احمد، «اندیشه هفت اقلیم» مطالعات اسلامی، مشهد، ۱۳۸۳ش، شماره ۶۵ـ۶۶.
  • حائری یزدی، علی، الزام الناصب، نجف، ۱۳۹۰ق.
  • تبریزی، جواد بن علی، الأنوار الإلهیة، بی‌جا، بی‌تا.
  • الخطبة البیان، نجف، ۱۳۸۵ق.
  • رشتی، کاظم، شرح الخطبه التطنجیه، تبریز، ۱۲۷۰ق.
  • شعرانی، الوالحسن، تعلیقات بر شرح اصول الکافی، به کوشش غفاری، تهران، ۱۳۸۸ق.
  • فیض کاشانی، محمدمحسن، قره العیون، تهران، ۱۳۷۸ق.
  • قمی، ابوالقاسم، جامع الشتات، تهران، ۱۳۱۱ق.
  • موسوی، هبه الله، المجموع الرائق، به کوشش درگاهی، تهران، ۱۴۱۷ق.

پیوند به بیرون