آیه ۳۵ سوره بقره، بخشی از داستان حضرت آدم را نقل می‌کند و به سکونت حضرت آدم(ع) و همسرش در بهشت و نهی از نزدیکی به درخت ممنوعه اشاره دارد. در این آیه تصریح شده است که اگر به درخت ممنوعه نزدیک شوند از ظالمان خواهند بود.

آیه ۳۵ سوره بقره
مشخصات آیه
واقع در سورهبقره
شماره آیه۳۵
جزء۱
اطلاعات محتوایی
موضوعسکونت آدم و حوا در بهشت و منع آن دو از نزدیکی به درخت ممنوعه
آیات مرتبطآیه ۱۹ سوره اعراف؛ آیه ۱۱۷ سوره طه.


عده‌ای بهشت آدم را همان بهشت جاودان قیامت، و برخی آن را باغی در زمین و عده‌ای آن را باغی دنیایی در جایی غیر از زمین تفسیر کرده‌اند. مفسران شیعه گفته‌اند نهی از نزدیکی به درخت، نهی ارشادی بوده و نه نهی مولوی که مخالفت با آن معصیت باشد و در واقع آدم به خودش ظلم کرده است نه این‌که گناه کرده باشد. هم‌چنین در تفاسیر آمده که آن شجره ممنوعه، خوشه گندم، درخت انجیر یا درخت انگور بوده است.

معرفی اجمالی

آیه ۳۵ سوره بقره بیان‌کننده بخشی از داستان خلقت آدم است که در این سوره از آیه ۳۰ تا ۳۸ به طور خلاصه گزارش شده است.[۱] موضوع سکونت آدم(ع) در بهشت و داستان آن در آیات ۳۵ سوره بقره، ۱۹ سوره اعراف و ۱۱۷ سوره طه نیز آمده‌ است.[۲]

مطابق آیه ۳۵ خداوند به حضرت آدم(ع) وحی کرد که با همسرت در بهشت سکونت گزینید؛ و از آن گوارا بخورید، ولی به درخت ممنوعه نزدیک نشوید که از ظالمان خواهید بود.[۳] «وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هٰذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ» و گفتیم: «ای آدم، خود و همسرت در این باغ سکونت گیر[ید]؛ و از هر کجای آن خواهید فراوان بخورید؛ و[لی] به این درخت نزدیک نشوید، که از ستمکاران خواهید بود.».

گفته شده از ظهور آیه فهمیده می‌شود که آدم(ع) و همسرش موقع این خطاب در آن باغ بوده‌اند و خوردن همه چیز جز از یک درخت برای ایشان مباح بوده‌ است.[۴] تفسیر کشف الاسرار و عدة الابرار، حضور آدم(ع) و حوا در بهشت را «عیشی فراخ، خوش و بی‌رنج که بی‌حساب و هر چه خواهند و هرجا که خواهند می‌خورند» توصیف کرده است.[۵] این سکونت در بهشت به سبب مقام و منزلت آدم و همسرش دانسته شده است که از مواهب آن بهره گیرند.[۶]

آیا آدم گناه‌ کرده است؟

مفسران گفته‌اند نهی خداوند در این آیه نهی ارشادی است. خداوند به آدم(ع) گفت اگر از درخت ممنوعه بخوری، از بهشت بیرون خواهی شد و به درد و رنج خواهی افتاد. از این جهت مخالفت آدم(ع) با فرمان خدا نبود، بلکه با نهی ارشادی مخالفت کرد.[۷] گفته شده نهی در این آیه، نهی مولوی نبود که نافرمانی با آن عذاب داشته باشد و مخالفت با آن معصیت باشد.[۸] برخی نیز گفته‌اند نهی از نزدیک شدن به آن درخت، مولوی بوده و برای بیان حرمت آن است.[۹]

بنابر دیدگاه مفسران مراد از ظلم در «ظالمین»، ظلم بر خویشتن است؛ چنان‌که آدم(ع) و همسرش گفتند: «رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا[۱۰]؛ گفتند: «پروردگارا، ما بر خويشتن ستم كرديم»؛[۱۱] و ظلم را در لغت به معنای نقص گرفته‌اند و ستمکاران بر نفس‌های خود یعنی از کسانی که بهره خود را از ثواب، ناقص گردانیده باشند.‏[۱۲] از این جهت آدم(ع) و همسرش به نفس خود ظلم کردند، و خود را از بهشت محروم ساختند، نه اینکه نافرمانی خدا را کرده، و به اصطلاح گناهی مرتکب شده باشند.[۱۳]

بهشت آدم

مفسران در اینکه بهشت آدم(ع)، همان بهشت موعود بوده یا باغی در دنیا، اختلاف دارند.[۱۴] برخی معتقدند بهشت مورد نظر در آیه ۳۵ سوره بقره، نه بهشت جاودان آخرت، بلکه یکی از باغ‌های زمین بوده‌ است؛ زیرا بهشت موعود قیامت، نعمت جاودانی است که در آیات بسیاری از قرآن به این جاودانگی بودنش اشاره شده، و بیرون رفتن از آن ممکن نیست؛ و ابلیس و نافرمانی خدا نمی‌تواند در آن بهشت راهی پیدا کند. در روایاتی به این موضوع تصریح شده است.[۱۵]

به نوشته التفسیر الوسیط، بیشتر عالمان معتزله هم اعتقاد دارند این بهشت، باغی در زمین بوده است.[۱۶] این احتمال نیز داده شده که این بهشت در یکی از سیاره‌های آسمانی بوده‌ است.[۱۷] عده‌ای نیز اعتقاد دارند این بهشت، نه بهشت موعود بود و نه باغی در زمین، بلکه بهشتی در برزخ بوده است.[۱۸] به گفته طبرسی، نویسنده مجمع البیان، و ابن عاشور، مفسر اهل سنت، بسیاری از مفسران اهل سنت بهشت آدم را همان بهشت موعود می‌دانند.[۱۹] چنان که ابوالفتوح رازی، مفسر شیعه قرن ششم، نیز آن را همان بهشت جاودان تلقی کرده است.[۲۰]

درخت ممنوعه

برخی مشهورترین قول درباره درخت ممنوعه را خوشه گندم می‌دانند.[۲۱] در قرآن[۲۲]، شجر علاوه بر درخت، به بوته هم گفته می‌شود.[۲۳] بعضی دیگر گفته‌اند این درخت، درخت انگور یا درخت انجیر یا درخت کافور یا درخت علم (علم خیر و شر) است.[۲۴] بنابر نظر مفسران، مصداق درخت ممنوعه، مهم نیست؛ بلکه پند گرفتن از این داستان است که مورد نظر قرآن است که خدا از هرچه نهی کرده‌، بر انسان است که از آنها دوری جوید.[۲۵]

در تفاسیر آمده است که نهی در آیه، نهی از خوردن میوه آن درخت بوده، نه نهی از نزدیک شدن به خود درخت؛[۲۶] و عبارت «لا تقربا» (نزدیک نشوید) در آیه شدت نهی را می‌رساند وگرنه نزدیک‌شدن بدون خوردن ضرری نداشت.[۲۷]

پانویس

  1. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش. ج۱، ص۱۷۱.
  2. طباطبایی، المیزان، ۱۴۰۲ق، ج۱، ص۱۲۶.
  3. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش. ج۱، ص۱۸۴.
  4. قرشی، احسن‌الحدیث، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۹۶ و ۹۷.
  5. میبدی، کشف الاسرار، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص: ۱۴۷.
  6. سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۱۱، ص۷۷ و ۷۸.
  7. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش. ج۱، ص۱۸۷.
  8. طباطبایی، المیزان، ۱۴۰۲ق، ج۱، ص۱۳۰.
  9. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص ۱۹۴.
  10. سوره اعراف، آیه ۲۳.
  11. قرشی، احسن‌الحدیث، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۹۶ و ۹۷؛ آلوسی، روح‌المعانی، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۳۶.
  12. کاشانی، منهج الصادقین، تهران، ج۱، ص۱۵۷.
  13. طباطبایی، المیزان، ۱۴۰۲ق، ج۱، ص۱۳۰.
  14. ملاصدرا، تفسیر القرآن الکریم، ۱۳۶۶ش، ج۳، ص۱۸۱.
  15. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش. ج۱، ص۱۸۶ و ۱۸۷؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۱۹۴. طالقانی، پرتوی از قرآن، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص ۱۲۵.
  16. طنطاوی، التفسير الوسيط، ۱۹۹۷ش، ج۱، ص۹۹.
  17. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش. ج۱، ص۱۸۶ و ۱۸۷؛‌ سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۱۱، ص۷۹.
  18. جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۷ش، ج۳، ص۳۲۹-۳۳۱.
  19. ابن‌عاشور، التحریر والتنویر، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۴۳۰؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۱۹۴.
  20. رازی، روض‌الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۲۱۸.
  21. کاشانی، منهج الصادقین، تهران، ج۱، ص۱۵۷.
  22. سوره صافات، آیه ۱۴۶.
  23. قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج‏۱، ص۹۶.
  24. ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۲۲۰.
  25. مدرسی، تفسیر هدایت، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۱۴۰.
  26. ثعالبی، تفسیر الثعالبی، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۲۱۸؛ طباطبایی، المیزان، منشورات اسماعیلیان، ج۱، ص۱۳۰.
  27. قرشی، احسن‌الحدیث، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۹۶ و ۹۷.

منابع

  • قرآن کریم.
  • آلوسی، شهاب‌الدین، روح المعانی، بیروت، دارالكتب العلمية، ۱۴۱۵ق.
  • ابن عاشور، محمدطاهر، التحریر و التنویر، بیروت، مؤسسة التاريخ العربي‏، ۱۴۲۰ق.
  • ابوالفتوح رازى‏، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد، آستان قدس رضوى‏، ۱۴۰۸ق.
  • ثعالبی، أبوزید، تفسیر الثعالبی (الجواهر الحسان فی تفسیر القران)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۱۸ق.
  • جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، قم، نشر اسراء، چاپ چهارم، ۱۳۸۷ش.
  • رشید رضا، محمد، المنار، بی‌جا، الهیئة المصریة العامة للکتاب، ۱۹۹۰م.
  • سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق (علیه السلام)، ۱۳۸۳ش.
  • طالقانی، پرتوی از قرآن، تهران، شركت سهامى انتشار، ۱۳۶۲ش.
  • طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات‏، ۱۴۰۲ق.
  • طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، منشورات اسماعیلیان، بی‌تا، بی‌جا.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.
  • طنطاوی، محمد سید، التفسير الوسيط للقرآن الكريم‏، قاهره، نهضة مصر، ۱۹۹۷م.
  • قرائتی، تفسیر نور، تهران، مركز فرهنگى درس‌هايى از قرآن‏، ۱۳۸۸ش.
  • قرشی، سید علی اکبر، احسن‌الحدیث، قم، دفتر نشر نوید اسلام، ۱۳۹۱ش.
  • کاشانی، ملافتح الله، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، تهران، كتابفروشى اسلاميه‏، بی‌تا.
  • گروهی از محققان، «آدم، ابوالبشر»، در دائره‌المعارف بزرگ اسلامی، ج۱، تهران، مرکز دائره‌المعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۶۹ش.
  • مدرسی، سید محمد تقی، تفسیر هدایت، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۷ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش.
  • ملاصدرا، تفسیر القرآن الکریم، قم، بیدار، ۱۳۶۶ش.
  • منتظری، حسینعلی، درس‌هایی از نهج البلاغه، تهران، انتشارات سرایی، ۱۳۸۲ش.
  • میبدی، احمد بن محمد، کشف الاسرار و عدة الابرار، تهران، امیبرکبیر، ۱۳۷۱ش.