پرش به محتوا

ماجرای کسر اصنام: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
جز آماده‌سازی برای ترجمه
خط ۳۶: خط ۳۶:
ماجرای بت‌شکنی امام علی(ع) در اشعار فارسی و عربی شاعران شیعه و سنی منعکس شده است. از جمله در شعر [[محمد بن ادریس شافعی]] از علمای اهل‌سنت آمده است:
ماجرای بت‌شکنی امام علی(ع) در اشعار فارسی و عربی شاعران شیعه و سنی منعکس شده است. از جمله در شعر [[محمد بن ادریس شافعی]] از علمای اهل‌سنت آمده است:
{{شعر2
{{شعر2
|خط اول=اشعار [[محمد بن ادریس شافعی]]
|قیل لی قل فی علی مدحاً مدحه یخمد ناراً مؤصدة|قلتُ لا أقدر فی مدح امرءٍ ضلَّ ذو اللبَّ إلی أن عبَده  
|قیل لی قل فی علی مدحاً مدحه یخمد ناراً مؤصدة|قلتُ لا أقدر فی مدح امرءٍ ضلَّ ذو اللبَّ إلی أن عبَده  
|و النبی المصطفی قال لنا لیلة المعراج لمّا صعده|وضع الله بکتفی یده فاحس القلبُ أن قد برده
|و النبی المصطفی قال لنا لیلة المعراج لمّا صعده|وضع الله بکتفی یده فاحس القلبُ أن قد برده
|م|وَ علیّ واضع أقدامَه فی محلٍ وضع الله یَده
|م|وَ علیّ واضع أقدامَه فی محلٍ وضع الله یَده<ref>الامام الشافعی، دیوان، ۱۴۱۴ق، ص۹۳.</ref>
|ترجمه=گفته شد به من: علی را ستایش کن! که ستایش او آتش فراگیر جهنم را خاموش می‌کند. گفتم: نمی‌توانم ستایش کنم مردی را که انسان خردمند به حدی درباره او به حیرت افتاد که او را پرستید! پیامبر برگزیده ما در شب معراج زمانی که بالا (به آسمان‌ها) رفت، گفت: خداوند دستش را بر روی شانه من گذارد به گونه‌ای که قلب من خنکی آن را احساس کرد و علی(ع) قدم‌هایش را در جایی گذاشت که خداوند دستش را همانجا گذارده بود (اشاره به ماجرای کسر اصنام)<ref>الامام الشافعی، دیوان، ۱۴۱۴ق، ص۹۳.</ref>}}
|ترجمه=گفته شد به من: علی را ستایش کن! که ستایش او آتش فراگیر جهنم را خاموش می‌کند. گفتم: نمی‌توانم ستایش کنم مردی را که انسان خردمند به حدی درباره او به حیرت افتاد که او را پرستید! پیامبر برگزیده ما در شب معراج زمانی که بالا (به آسمان‌ها) رفت، گفت: خداوند دستش را بر روی شانه من گذارد به گونه‌ای که قلب من خنکی آن را احساس کرد و علی(ع) قدم‌هایش را در جایی گذاشت که خداوند دستش را همانجا گذارده بود (اشاره به ماجرای کسر اصنام)}}
 
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس۲}}
{{پانویس۲}}

نسخهٔ ‏۱۹ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۱۰

امام علی علیه‌السلام
نخستین امام شیعیان
زندگی
مولود کعبهیوم‌الدارشعب ابی‌طالبلیلة المبیتهجرت به مدینهازدواج با فاطمه(س)فتح خیبرابلاغ آیات برائتمباهلهواقعه غدیر سقیفه بنی‌ساعدهشهادت فاطمه(س)شورای شش‌نفرهحکومت امام علی(ع)شهادت امام علی(ع)سال‌شمار زندگی
لقب‌ها
امیرالمؤمنینولی اللهاسداللهصدیق قسیم النار و الجنةابوترابیعسوب‌ الدینحیدرقرآن ناطقفاروقصاحب اللواءشاه مردانزوج البتولساقی کوثرصالح المؤمنینخاصف‌النعل
میراث
مصحف امام علی مصحف فاطمهسیره علوینهج البلاغه غُرَر الحِکَمدُستُورُ مَعالِمِ الحِکَمدیوان امام علی(ع)جَفْردعای ناد علیخطبه شقشقیهخطبهٔ بی‌الفخطبه بی‌نقطهحرم
فضائل
آیه ولایتآیه لیلة المبیتآیه تبلیغآیه اکمالآیه صادقینآیه خیر البریهآیه انفاقآیه نجواآیه ودآیه مباهلهآیه اولی‌الامرآیه مودتآیه اهل الذکرآیه نصرآیه انذارآیه اخوتآیه اطعامآیه شاهدآیه ۵۶ سوره مائدهآیه ۲۰ سوره توبهآیه علم‌الکتابحدیث مدینة العلمحدیث رایتحدیث وصایتحدیث منزلتحدیث یوم الدارحدیث طیر مشویحدیث ولایتخطبه غدیرلا فتی الا علیحدیث شجرهسلونی قبل ان تفقدونیحدیث تشبیهحدیث ذکر علی عبادةحدیث علی مع الحقخاتم‌بخشیماجرای تهنیتماجرای کسر اصنام
اصحاب
عمار بن یاسرمالک اشترسلمان فارسیابوذر غفاریمقدادعبیدالله بن ابی‌رافعحجر بن عدیدیگران


ماجرای کَسْرِ اَصْنام به شکستن بت‌های بالای سقف کعبه به دست امام علی(ع) اشاره دارد. در این ماجرا امام علی(ع) پا بر دوش پیامبر(ص) گذاشت و بالای کعبه رفت و بت‌هایی همچون هُبَل را پایین انداخت. این ماجرا در منابع شیعه و اهل‌سنت نقل شده است. زمان آن لیلة‌المبیت و یا فتح مکه دانسته شده است.

ماجرای کسر اصنام را سبب نزول آیات «وَ قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کاَنَ زَهُوقًا» و «وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا» دانسته‌اند. حضرت محمد(ص) پس از این واقعه، حضرت ابراهیم(ع) را اولین بت‌شکن و امام علی(ع) را آخرین بت‌شکن معرفی کرد. در برخی روایات نیز از علی(ع) به عنوان «کاسِر الاصنام» (شکننده بت‌ها) یاد شده است.

واقعه کسر اصنام از فضایل امام علی(ع) شمرده شده است. امام علی(ع) در شورای شش‌نفره‌ای که برای تعیین خلیفه پس از عمر بن خطاب تشکیل شد، به آن استناد کرد. در برخی از منابع اهل‌سنت از این ماجرا به‌عنوان دلیلی بر لزوم نابودکردن وسایل انجام گناه یاد شده است.

شرح ماجرا

ماجرای کسر اصنام و یا «حدیث کسر الاصنام»[۱] به داستان بر دوش گرفتن امام علی(ع) توسط پیامبر اسلام(ص) برای شکستن بت‌های بالای سقف کعبه اشاره دارد.[۲] در این واقعه از سرنگونی برخی بت‌های مهم مانند بت هبل یاد شده است.[۳] البته درباره جزئیات این واقعه اختلافاتی وجود دارد. برپایه پاره‌ای از نقل‌ها، ابتدا علی(ع) خواست تا پیامبر(ص) را بر دوش خود بگذارد؛ اما نتوانست. از این‌رو علی(ع) از دوش پیامبر(ص) بالا رفت[۴] و بت‌ها را از بالای کعبه به زمین انداخت. در گزارش دیگری، از پیشنهاد اولیه امام علی(ع) برای بالا رفتن پیامبر(ص) بر دوش او سخن به میان آمده که حضرت محمد(ص) به علی(ع) یادآور شد چنین کاری از عهده هیچ‌کسی برنمی‌آید.[۵] به گفته جابر بن عبدالله این مسئله به سبب سنگینی بار رسالت بوده است.[۶] در این باره علل دیگری هم ذکر شده است.[۷] بر اساس نقل دیگر، پیامبر اکرم(ص) از ابتدا به علی(ع) دستور داد که از دوش او بالا رود.[۸]

درباره چگونگی پایین آمدن امام علی(ع) از بام کعبه نقل‌ها مختلف است. از جمله بر پایه برخی احادیث امام علی(ع) خود را از بام کعبه که ارتفاع دیوارش در آن زمان چهل زراع

بود[۹] پایین انداخت اما آسیبی ندید.[۱۰] در نقل دیگری، پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود: جبرئیل تو را از بالای کعبه به پایین آورد.[۱۱]

بر پایه برخی روایات، پیامبر(ص) در این ماجرا آیه «وَ قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کاَنَ زَهُوقًا»[۱۲] را قرائت می‌کرد.[۱۳] از این‌رو ماجرای کسر اصنام سبب نزول این آیه دانسته شده است.[۱۴] همچنین بر پایه روایتی که ابن شهر آشوب نقل کرده آیه «وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا»[۱۵]در این ماجرا نازل شده است.[۱۶]

ماجرای کسر اصنام در کتب شیعه[۱۷] و اهل‌سنت[۱۸] نقل شده است. عبدالله بن عباس،[۱۹] جابر بن عبدالله انصاری[۲۰] و ابومریم[۲۱] این ماجرا را روایت کرده‌اند. علامه امینی در الغدیر، فهرستی از علمای اهل‌سنت که این واقعه را گزارش کرده‌اند، جمع‌آوری کرده است.[۲۲]

فضیلت‌شماری

نقاشی ماجرای کسر اصنام که در قرن ۱۱ق به دستور سلطان مراد سوم حاکم عثمانی و توسط سیدسلیمان کسیم پاشا تهیه شده است.

به دوش گرفتن امام علی(ع) توسط پیامبر اسلام(ص) از فضیلت‌های انحصاری علی(ع) دانسته شده است.[۲۳] این ماجرا در کتاب‌های فضیلت‌نگاری[۲۴] و در سروده‌های شاعران[۲۵] آمده است.

حضرت محمد(ص) پس از این واقعه، حضرت ابراهیم(ع) را اولین بت‌شکن و امام علی(ع) را آخرین بت‌شکن معرفی کرد.[۲۶] در برخی روایات نیز از علی(ع) به عنوان «کاسِر الاصنام» (شکننده بت‌ها) یاد شده است.[۲۷] و یا آن‌که امام علی(ع) از آن جهت که از دوش پیامبر(ص) بالا رفته و بتان را شکسته به «علی» به معنای بلندمرتبه[۲۸] نام گرفته است.[۲۹]

استناد به ماجرای کسر اصنام در شورای شش نفره

امام علی (ع) به ماجرای کسر اصنام افتخار می‌کرد[۳۰] و می‌گفت: که من کسی بودم که بر مهر نبوت پا نهادم.[۳۱] او در شورای شش نفره که برای تعیین خلیفه پس از عمر بن خطاب برگزار شد، از حاضران اعتراف گرفت که فرد دیگری به غیر از خودش چنین فضیلتی نداشته است.[۳۲] همچنین گفته شده که عمر بن خطاب آرزو می‌کرد که ای کاش به این افتخار نائل می‌گشت.[۳۳]

زمان

در بیشتر منابع زمان این واقعه ذکر نشده است و تنها به وقوع شبانه[۳۴] و مخفیانه آن[۳۵] بسنده شده است. با این حال در برخی منابع زمان آن، لیلة‌المبیت[۳۶] یا فتح مکه[۳۷] ذکر شده است.

علامه مجلسی در بحارالانوار روایتی از امام صادق(ع) نقل کرده که این واقعه در روز نوروز اتفاق افتاده است.[۳۸] البته در جای دیگری از بحارالانوار تلاش کرده تا روایات متعدد در این زمینه را با هم جمع کند.[۳۹]

نتایج

بر اساس برخی روایات، شکستن بت‌ها به‌دست امام علی(ع) سبب شد که پس از آن مشرکان بت‌ها را در خانه خدا قرار ندهند.[۴۰] در برخی منابع اهل‌سنت، این ماجرا دلیلی بر لزوم نابودکردن وسایل انجام گناه دانسته شده است.[۴۱]

در اشعار

ماجرای بت‌شکنی امام علی(ع) در اشعار فارسی و عربی شاعران شیعه و سنی منعکس شده است. از جمله در شعر محمد بن ادریس شافعی از علمای اهل‌سنت آمده است: الگو:شعر2

پانویس

الگوی پانویس غیرفعال شده است. لطفا از الگوی پانوشت استفاده شود

منابع

  • ابن ابی‌شیبه، عبدالله بن محمد، المصنف لابن ابی‌شیبه، تحقیق اسامة بن ابراهیم بن محمد، قاهره، فاروق الحدیثة للطباعة و النشر، ۱۴۲۹ق.
  • ابن جوزی، یوسف بن حسام، تذکرة الخواص، قم، منشورات الشریف الرضی، ۱۴۱۸ق.
  • ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند الامام احمد بن حنبل، تحقیق شعیب الارنووط و عادل مرشد، بیروت، موسسة الرساله، ۱۴۱۶ق.
  • ابن شاذان، شاذان بن جبرئیل، الروضة فی فضائل أمیرالمؤمنین علی بن أبی طالب(ع)، تحقیق علی شکرچی، قم، مکتبة الأمین، ۱۴۲۳ق.
  • ابن شاذان، شاذان بن جبرئیل، الفضائل، قم، رضی، چاپ دوم، ۱۳۶۳ش.
  • ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل أبی‌طالب(ع)، قم، علامه، ۱۳۷۹ق.
  • ابی‌یعلی، احمد بن علی، مسند ابی‌یعلی الموصلی، تحقیق حسین سلیم اسد، دمشق، دارالمأمون للتراث، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
  • امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، قم، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، ۱۴۱۶ق.
  • بحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، تحقیق واحد تحقیقات اسلامی بنیاد بعثت، قم، موسسه بعثت، ۱۴۱۵ق.
  • بحرانی، هاشم بن سلیمان، حلیة الأبرار فی أحوال محمد و آله الأطهار(ع)، قم، مؤسسة المعارف الإسلامیة، ۱۴۱۱ق.
  • بزار، احمد بن عمرو بن عبدالخالق، البحر الزخار (مسند بزار)، تحقیق محفوظ الرحمن زین‌الله، بیروت، موسسة علوم القرآن، ۱۴۰۹ق.
  • بستی، اسماعیل بن أحمد، کتاب المراتب فی فضائل أمیرالمؤمنین و سید الوصیین(ع)، تحقیق محمدرضا انصاری قمی، قم، دلیل ما، ۱۴۲۱ق.
  • بکری، احمد بن عبدالله، الأنوار و مفتاح السرور و الأفکار فی مولد النبی المختار، قم، رضی، ۱۴۱۱ق.
  • حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۲۲ق.
  • حرعاملی، محمد بن حسن، إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، بیروت، اعلمی، ۱۴۲۵ق.
  • حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، تحقیق محمدباقر محمودی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۴۱۱ق.
  • راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان داوودی، بیروت،‌دار القلم، ۱۴۱۲ق.
  • شوشتری، نورالله، إحقاق الحق و إزهاق الباطل، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۹ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، معانی الأخبار، تحقیق علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۳ق.
  • طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، تحقیق محمدباقر خرسان، مشهد، نشر مرتضی، ۱۴۰۳ق.
  • طبری، محمد بن جریر، تهذیب الآثار و تفصیل الثابت عن رسول الله(ص) من الاخبار، مسند علی بن ابی‌طالب، تحقیق محمود محمد شاکر، قاهره، مطبعة المدنی، بی‌تا.
  • عاملی بیاضی، ابراهیم سلیمان،‌ الأوزان و المقادیر، بیروت، بی‌نا، ۱۳۸۱ق.‌
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، نهج الحق و کشف الصدق، تعلیق عین‌الله حسنی ارموی، بیروت، دارالکتاب اللبنانی، ۱۹۸۲م.
  • مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، بیروت،‌ دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • الامام الشافعی، دیوان، بیروت، دار الکتب العربی، ۱۴۱۴ق.
  • نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۲۱ق.
  • نسائی، احمد بن علی، خصائص امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب، تحقیق: دانی بن منیر آل زهوی، بیروت، المکتبة العصریة، ۱۴۲۴ق.


  1. علامه حلی، نهج‌الحق، ۱۹۸۲م، ص۲۲۳.
  2. شوشتری، إحقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ج۱۸، ص۱۶۲.
  3. حسکانی، شواهد التنزیل، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۴۵۳–۴۵۴؛ ابن شهر آشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۵.
  4. نسائی، السنن الکبری، ۱۴۲۱ق، ج۷، ص۴۵۱؛ ابی‌یعلی، مسند، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۲۵۱-۲۵۲.
  5. بحرانی، البرهان، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۵۷۹-۵۸۰.
  6. ابن شهر آشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۵.
  7. صدوق، معانی الأخبار، ۱۴۰۳ق، ص۳۵۰–۳۵۲؛ بحرانی، البرهان، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۵۷۶–۵۷۸.
  8. ابن شهر آشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۶، ۱۴۱.
  9. ابن شهر آشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۴۱.
  10. حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۳۹۸.
  11. بحرانی، البرهان، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۵۸۰.
  12. سوره اسراء، آيه۸۱.
  13. حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۳۹۸؛ ج۳، ص۶.
  14. حسکانی، شواهد التنزیل، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۴۵۳–۴۵۴؛ ابن شهر آشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۵.
  15. سوره مریم، آیه ۵۷.
  16. ابن شهر آشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۵.
  17. برای نمونه: ابن شهر آشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۵–۱۴۲؛ شوشتری، إحقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ج۱۸، ص۱۶۲-۱۶۸.
  18. ابن ابی‌شیبه، المصنف، ۱۴۲۹ق، ج۱۳، ص۱۴۶–۱۴۷؛ ابن حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۷۳–۷۴؛ بزار، مسند بزار، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۲۱–۲۲؛ نسائی، السنن الکبری، ۱۴۲۱ق، ج۷، ص۴۵۱؛ ابی‌یعلی، مسند، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۲۵۱-۲۵۲؛ طبری، تهذیب الآثار، مسند علی بن ابی‌طالب(ع)، بی‌تا، ص۲۳۶-۲۴۰؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۳۹۸، ج۳، ص۶.
  19. ابن شهر آشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۶، ۱۴۱.
  20. حسکانی، شواهد التنزیل، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۴۵۳؛ ابن شهر آشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۵.
  21. برای نمونه: ابن ابی‌شیبه، المصنف، ۱۴۲۹ق، ج۱۳، ص۱۴۶–۱۴۷؛ ابن حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۷۳–۷۴؛ بزار، مسند بزار، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۲۱–۲۲؛ نسائی، السنن الکبری، ۱۴۲۱ق، ج۷، ص۴۵۱؛ ابی‌یعلی، مسند، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۲۵۱-۲۵۲.
  22. امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۷، ص۱۸–۲۴.
  23. نسائی، السنن الکبری، ۱۴۲۱ق، ج۷، ص۴۵۱؛ نسائی، خصائص أمیرالمؤمنین، ۱۴۲۴ق، ص۹۶؛ بستی، کتاب المراتب، ۱۴۲۱ق، ص۱۲۴.
  24. ابن شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۵–۱۴۲؛ شوشتری، إحقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ج۱۸، ص۱۶۲-۱۶۸.
  25. بکری، الأنوار، ۱۴۱۱ق، ص۱۴۸؛ حر عاملی، إثبات الهداة، ۱۴۲۵ق، ج۳، ص۴۲۴.
  26. ابن شاذان، الفضائل، ۱۳۶۳ش، ص۹۷؛ مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۸، ص۸۵.
  27. ابن شاذان، الروضة، ۱۴۲۳ق، ص۳۱.
  28. راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۵۸۳.
  29. ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۱۵.
  30. ابن شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۶؛ ابن شاذان، الفضائل، ۱۳۶۳ش، ص۸۵.
  31. ابن شهر آشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۶.
  32. طبرسی، الإحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۳۸؛ بحرانی، حلیة الأبرار، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۳۲۹.
  33. ابن شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۶.
  34. حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۳۹۸؛ ابن شهر آشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۴۱؛ مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۸، ص۸۴-۸۵.
  35. ابن حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۷۳–۷۴؛ بزار، مسند بزار، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۲۱–۲۲؛ ابی‌یعلی، مسند، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۲۵۱.
  36. حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۶.
  37. ابن شهر آشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۵، ۱۴۰.
  38. مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۸، ص۸۶.
  39. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۶، ص۱۳۸.
  40. ابن شاذان، الفضائل، ۱۳۶۳ش، ص۹۷.
  41. طبری، تهذیب الآثار، مسند علی بن ابی‌طالب(ع)، بی‌تا، ص۲۳۸-۲۴۰.