آیه ۲۰۴ سوره اعراف

از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از سوره اعراف آیه ۲۰۴)
آیه ۲۰۴ سوره اعراف
مشخصات آیه
واقع در سورهاعراف
شماره آیه۲۰۴
جزء۹
اطلاعات محتوایی
شأن نزولنماز واجب جماعت
مکان نزولمکه
موضوعفقهی و اخلاقی
دربارهسکوت کردن و شنیدن قرآن توسط مسلمانان هنگام قرائت آن
آیات مرتبطآیه استعاذه


آیه ۲۰۴ سوره اعراف از مسلمانان می‌خواهد هنگام قرائت قرآن، سکوت کنند و به‌آن گوش فرا دهند تا مورد رحمت خدا قرار گیرند. شیخ حر عاملی، ذیل باب عدم جواز قرائت قرآن در نماز، روایتی از امام باقر(ع) نقل کرده که امام از این آیه استفاده کرده است.

فاضل مقداد در تفسیر این آیه، دلیل اِنصات (سکوت) و اِسْتِماع (شنیدن) را پی‌بردن به اعجاز قرآن دانسته است. سلام کردن، سخن گفتن، پرسیدن از تعداد رکعات بین نماز و جوان انصاری که پس از اقتدای نماز به پیامبر اسلام(ص)، در دو رکعت اول با صدای بلند شروع به تکرار قرآن کرد، از جمله مواردی است که مفسران شیعه در شأن نزول این آیه ذکر کرده‌اند.

ازنظر علمای شیعه، وقت وجوبِ سکوت (انصات) و شنیدن (استماع) قرآن طبق آیه ۲۰۴ سوره اعراف متفاوت است. علامه طباطبائی حکم آیه را عام (در نماز و غیرنماز) و برخی دیگر همچون عیاشی، شیخ صدوق و شیخ طوسی حکم وجوب را فقط در نماز معتبر و در غیر آن مستحب دانسته‌اند. فاضل مقداد نیز بنابر روایتی از امام صادق(ع) حکم در آیه را مستحب در نماز و غیر نماز بیان کرده است.

جایگاه و اهمیت آیه

در آیه ۲۰۴ سوره اعراف خداوند به مسلمانان دستور می‌دهد که هنگام قرائت قرآن، گوش دهند و ساکت باشند، شاید رحمت خداوند شامل حال آنان شود.[۱] وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ و هرگاه قرآن خوانده شود، به آن گوش دهید و ساکت شوید (تا بشنوید)، باشد که مورد رحمت قرار گیرید.

شیخ حر عاملی (درگذشته ۱۱۰۴ق)، ذیل باب عدم جواز قرائت قرآن در نماز جماعت توسط مأموم در نمازهای جهریه، در کتاب وسائل الشیعه، روایتی از امام باقر(ع) نقل کرده که ایشان با استفاده از آیه ۲۰۴ سوره اعراف، مأموم را از تکرار قرآن در دو رکعت اول نماز واجب نهی کرده است.[۲] فاضل مقداد (درگذشته ۸۲۶ق) در تفسیر این آیه، دلیل انصات (سکوت)، استماع (شنیدن) و نهی از سخن گفتن هنگام قرائت قرآن را شنیدن و درک مفاهیم آیات و پی‌بردن به اعجاز قرآن دانسته است.[۳]

شیخ طوسی (درگذشته ۴۶۰ق) نیز در کتاب تهذیب روایتی از امام صادق(ع) آورده که ایشان با تکیه بر این آیه، مأموم در نماز را از خواندن قرآن، نهی و او را امر به سکوت و شنیدن می‌کند.[۴] محسن قرائتی از مفسران شیعه، در ذیل تفسیر این آیه، روایتی نقل کرده است که امام علی(ع) به‌دلیل خواندن قرآن توسط فردی منافق در وسط نماز، سکوت کرد تا خواندن قرآن توسط آن فرد تمام شود و سپس نماز را ادامه داد.[۵]

برخی دیگر نیز این آیه را از قبیل آیات الاحکامی که دلالت کننده بر آداب اسلامی شنیدن قرآن است، قلمداد کرده‌اند.[۶]

شأن نزول

در شأن نزول آیه ۲۰۴ سوره اعراف، نظرات متفاوتی از مفسران شیعه بیان شده است. برخی از نقل‌ها آیه را به سکوت در نماز جماعت و گوش دادن به قرائت امام جماعت ربط داده‌اند.[۷] بنابر نقل عبدالله بن مسعود در سال‌های نخست اسلام، سلام دادن به یکدیگر در نماز جایز بود و این آیه آن را حرام کرد.[۸] گاه نیز مردم با هم سخن می‌گفتند[۹] و یا از تعداد رکعات نماز می‌پرسیدند[۱۰] که این آيه نازل شد و آن‌ها را دعوت به سکوت و شنیدن قرآن کرد. طبرسی (درگذشته ۵۴۸ق) در تأیید این نظر،‌ روایتی از امام باقر(ع) نیز ذکر کرده است.[۱۱]

برخی دیگر ذکر کرده‌اند که دلیل نزول آیه این بود که جوانی انصاری[۱۲] یا گروهی از مردم[۱۳] پس از اقتدای نماز به پیامبر اسلام(ص)، وقتی حضرت محمد(ص) شروع به خواندن آیه‌ای در نماز کرد، آن‌ها نیز در دو رکعت اول با صدای بلند شروع به خواندن و تکرار همان آیه کردند که این آیه نازل شد و مسلمانان را از این کار بازداشت و دعوت به شنیدن قرآن کرد. علامه طباطبائی (درگذشته ۱۳۶۰ش) نیز با استناد به روایاتی در منابع اهل‌سنت، این نظر را مطرح کرده است.[۱۴]

از بین بردن صداهای پشت سر پیامبر در حالی که به نماز مشغول بود؛ جوانی از انصار یا عده‌ای از مسلمانان درحالی که پس از اقتدای نماز به پیامبر، شروع به خواندن و تکرار قرآن کردند[۱۵] برخی از دلایل شأن نزول این آیه بود که سیوطی از مفسران اهل‌سنت آن‌ها را ذکر کرده است.[۱۶] به گفته فخررازی از دیگر مفسران اهل‌سنت،‌ نیز ترک صدای بلند مأموم در نماز، دلیل نزول این آیه است.[۱۷]

کاربرد فقهی

ازنظر علمای شیعه، وقت وجوبِ سکوت (انصات) و شنیدن (استماع) قرآن طبق آیه ۲۰۴ سوره اعراف متفاوت است.[۱۸] علامه طباطبائی بر این باور است که آیه بر واجب بودن رعایت سکوت و شنیدن قرآن در هر زمان دلالت دارد و اختصاص داشتن این حکم به نماز جماعت را قولی ضعیف دانسته است.[۱۹] بنابر نظر علامه مجلسی (درگذشته ۱۱۱۰ق) و مکارم شیرازی (متولد ۱۳۰۵ش) عمومیت و ظاهر آیه، دلالت بر واجب بودن حکم به‌صورت مطلق یعنی در نماز و غیر نماز است؛ اما روایات متعدد، شهرت و اجماع دلالت بر وجوب در نماز و استحباب در غیر نماز دارد.[۲۰] ابوالفتوح رازی (درگذشته ۵۵۲ یا ۵۵۶ق) قول به‌صورت مطلق را کم و غیرمشهور دانسته است.[۲۱]

برخی همچون عیاشی (درگذشته ۳۲۰ق[۲۲] شیخ صدوق (درگذشته ۳۸۱ق[۲۳] شیخ طوسی،[۲۴] شیخ طبرسی،[۲۵] علی بن ابراهیم قمی (زنده در نیمه دوم قرن سوم و اوایل قرن چهارم)[۲۶] و فیض کاشانی (درگذشته ۱۰۹۱ق)[۲۷] این حکم را در نماز واجب جماعت نافذ دانسته‌اند. ازنظر ابوالفتوح رازی این حکم در غیر نماز واجب جماعت، وجوب ندارد.[۲۸]

در خطبه نماز جمعه،[۲۹] نماز واجب و خطبه نماز جمعه[۳۰] و خطبه نماز جمعه و عیدین (عید قربان و عید فطر)[۳۱] برخی دیگر از احتمال‌های آیه ۲۰۴ سوره اعراف است که برخی از علمای شیعه آن را بیان کرده‌اند. فاضل مقداد بنابر روایتی از امام صادق(ع) نظرش بر این است که بنابر آیه ۲۰۴ سوره اعراف، شنیدن قرآن در نماز و غیر نماز مستحب است.[۳۲]

مفسران اهل‌سنت نیز نظرات مختلفی در این زمینه داشته‌اند. برخی همچون سیوطی،[یادداشت ۱][۳۳] بیضاوی[۳۴] و فخررازی[۳۵] قائلند به اینکه وجوب در آیه مربوط به نمازِ واجب است. طبری چند قول در این آیه دارد که این نظر را نزدیک به صحیح می‌داند.[۳۶] خطبه نماز جمعه،[۳۷] نماز واجب و خطبه نماز جمعه،[۳۸] برخی دیگر از نظرات مفسران اهل‌سنت است. نظر فخررازی نیز بر وجوب حکم به‌صورت مطلق چه در نماز و چه در غیر نماز است و این قول را نیکو دانسته است.[۳۹]

نکات تفسیری

اِنصات بنابر دیدگاه شیخ طبرسی و علامه طباطبائی به معنای سکوت همراه با شنیدن[۴۰] گرچه از نظر علامه طباطبائی، بعضی آن را به‌معنای استماع با سکوت نیز ذکر کرده‌اند که دراین‌صورت معنا این می‌شود که گوش فرا دهید و ساکت شوید.[۴۱] ازنظر ابوالفتوح رازی، انصات به معنای گوش بازکردن، نگاه داشتن و محافظت کردن است.[۴۲] فخررازی از علمای اهل‌سنت، انصات را به معنای سکوت و استماع ذکر کرده است.[۴۳]

به‌گفته مکارم شیرازی نیز احتمال دارد که جمله لعلکم ترحمون در آیه، اشاره به مستحب بودن کلی سکوت (انصات) و شنیدن (استماع) هنگام قرائت قرآن در هرزمان داشته باشد.[۴۴]

پانویس

  1. شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۱۹؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۷، ص۷۰.
  2. حر عاملی، وسائل الشيعة، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، ج۸، ص۳۵۵.
  3. فاضل مقداد، کنز العرفان، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۱۹۵.
  4. طوسی، تهذيب الأحكام، ۱۳۶۵ش، ج۳، ص۳۳.
  5. قرائتی،‌ تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۲۵۶.
  6. ایروانی، دروس تمهيدية فی تفسير آيات الأحکام، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۹۱۱.
  7. طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۷۹۱.
  8. ابو‌الفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۶۶-۱۳۷۸ش، ج۹، ص۵۰.
  9. فاضل مقداد، کنز العرفان في فقه القرآن، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۱۹۵؛ ابو‌الفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۶۶-۱۳۷۸ش، ج۹، ص۵۰ و ۵۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۷، ص۶۹-۷۰.
  10. فاضل مقداد، کنز العرفان في فقه القرآن، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۱۹۵؛ ابو‌الفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۶۶-۱۳۷۸ش، ج۹، ص۵۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۷، ص۶۹-۷۰.
  11. طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۱۹.
  12. ابو‌الفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۶۶-۱۳۷۸ش، ج۹، ص۵۰-۵۱؛ فاضل مقداد، کنز العرفان في فقه القرآن، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۱۹۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۷، ص۶۹-۷۰.
  13. فاضل مقداد، کنز العرفان في فقه القرآن، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۱۹۵؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۸، ص۳۸۵؛ ابو‌الفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۶۶-۱۳۷۸ش، ج۹، ص۵۱.
  14. طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۸، ص۳۸۵.
  15. سیوطی، تفسیر الدر المنثور، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۶۳۴.
  16. سیوطی، تفسیر الدر المنثور، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۶۳۴-۶۳۸.
  17. فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۵، ص۴۴۰.
  18. شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۱۹.
  19. طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۸، ص۳۸۲.
  20. علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۳۶۸ش، ج۸۵، ص۲۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۷، ص۷۰.
  21. ابو‌الفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۶۶-۱۳۷۸ش، ج۹، ص۵۱.
  22. عیاشی، تفسير العيّاشی، ۱۳۸۰-۱۳۸۱ق، ج۲، ص۴۴.
  23. شیخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۳۹۲.
  24. طوسی، تهذيب الأحكام، ۱۳۶۵ش، ج۳، ص۳۳.
  25. شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۱۹.
  26. قمی، تفسير القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۵۴.
  27. فیض کاشانی، تفسير الصافی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۲۶۲.
  28. ابو‌الفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۶۶-۱۳۷۸ش، ج۹، ص۵۱.
  29. فاضل مقداد، کنز العرفان في فقه القرآن، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۱۹۵؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۱۹؛ ابو‌الفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۶۶-۱۳۷۸ش، ج۹، ص۵۱.
  30. شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۱۹.
  31. ابو‌الفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۶۶-۱۳۷۸ش، ج۹، ص۵۲.
  32. فاضل مقداد، کنز العرفان في فقه القرآن، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۱۹۵.
  33. سیوطی، تفسیر الدر المنثور، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۶۳۴.
  34. بیضاوی، تفسير البيضاوی، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۵۹۱.
  35. فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۵، ص۴۴۰.
  36. طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۹، ص۱۱۰ و ۱۱۲.
  37. طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۹، ص۱۱۲؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۵، ص۴۴۰.
  38. طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۹، ص۱۱۲.
  39. فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۵، ص۴۴۰.
  40. شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۱۸؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۸، ص۳۸۲.
  41. طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۸، ص۳۸۲.
  42. ابو‌الفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۶۶-۱۳۷۸ش، ج۹، ص۵۲.
  43. فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۵، ص۴۳۹.
  44. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۷، ص۷۱.

یادداشت

  1. البته سیوطی در الاتقان دو بار تصریح کرده که امر در این آیه دلالت براستحباب دارد. سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ۱۳۹۴ق، ج۳، ص۲۷۶؛ و ج۱، ص۳۸۱.

منابع

  • آلوسی، محمود بن عبدالله، تفسیر روح المعانی، به تصحیح علی عبدالباری عطیه، بیروت،‌ دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۵-۱۴۱۶ق.
  • ابو‌الفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان، گردآورنده محمدمهدی ناصح و محمدجعفر یاحقی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۶۶-۱۳۷۸ش.
  • ایروانی، باقر، دروس تمهيدية فی تفسير آيات الأحکام، قم، دار الفقه للطباعة و النشر، ۱۳۸۶ش.
  • بیضاوی، عبدالله بن عمر، تفسير البيضاوی، تحقیق محمد صبحی حسن حلاق و محمود احمد اطرش، بیروت، دار الرشید، ۱۴۲۱ق.
  • حر عاملی، محمد بن حسن،‌ وسائل الشيعة، قم، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، بی‌تا.
  • سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌‌بکر، تفسیر الدر المنثور، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
  • سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بکر، الاتقان، محقق محمد أبو‌الفضل إبراهيم، القاهره، الهيئة المصرية العامة للكتاب، ۱۳۹۴ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا يحضره الفقيه، گردآورنده علی‌اکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۳۶۳ش.
  • شیخ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۵ق.
  • طباطبایی، محمد حسین، المیزان، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق.
  • طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۱۲ق.
  • طوسی، محمد بن حسن، تهذيب الأحكام، محقق حسن خرسان و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۶۵ش.
  • علامه مجلسی، محمد باقر،‌ بحار الأنوار، گرداورنده هدایت‌الله مسترحمی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۶۸ش.
  • عیاشی، محمد بن مسعود، تفسير العيّاشی، گردآورنده هاشم رسولی، تهران، مکتبة العلمیة الاسلامیة، ۱۳۸۰-۱۳۸۱ق.
  • فاضل مقداد، مقداد بن عبد الله، کنز العرفان في فقه القرآن، به تصحیح محمدباقر بهبودی و محمدباقر شریف‌زاده، تهران، مرتضوی، ۱۳۷۳ش.
  • فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
  • فیض کاشانی، محمدمحسن، تفسير الصافی، به تصحیح حسین اعلمی، تهران، مکتبة الصدر، ۱۳۷۳ش.
  • قرائتی، محسن،‌ تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ۱۳۸۸ش.
  • قمی، علی بن ابراهیم، تفسير القمی، به تصحیح طیب جزایری، قم، دار الکتاب، ۱۴۰۴ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش.