پرش به محتوا

امام هادی علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۴: خط ۴۴:
از زندگی امام هادی، امام جواد و امام عسکری در مقایسه با دیگر [[امامان شیعه|ائمه شیعه]]، اطلاعات چندانی وجود ندارد. محمدحسین رجبی دوانی (زاده ۱۳۳۹ش)، تاریخ‌پژوه، دلیل این مسئله را عمر کوتاه این [[امامان شیعه|امامان]]، محصور بودن آنان و غیرشیعی بودن نویسندگان کتب تاریخ در آن روزگار می‌داند.<ref>[https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=19933 علل محدود بودن اطلاعات تاریخی درباره امام هادی(ع)]، وبگاه تحلیلی نخبگان.</ref>   
از زندگی امام هادی، امام جواد و امام عسکری در مقایسه با دیگر [[امامان شیعه|ائمه شیعه]]، اطلاعات چندانی وجود ندارد. محمدحسین رجبی دوانی (زاده ۱۳۳۹ش)، تاریخ‌پژوه، دلیل این مسئله را عمر کوتاه این [[امامان شیعه|امامان]]، محصور بودن آنان و غیرشیعی بودن نویسندگان کتب تاریخ در آن روزگار می‌داند.<ref>[https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=19933 علل محدود بودن اطلاعات تاریخی درباره امام هادی(ع)]، وبگاه تحلیلی نخبگان.</ref>   
=== فرزندان ===
=== فرزندان ===
در منابع شیعه از چهار پسر به نام‌های [[امام حسن عسکری علیه‌السلام|حسن]]، [[محمد بن علی الهادی(ع)|محمد]]، حسین و [[جعفر پسر امام هادی(ع)|جعفر]] برای امام هادی یاد شده است.<ref>خصیبی، الهدایة الکبرای، ۱۹۹۱م، ص۳۱۳؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۱-۳۱۲؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۲.</ref> همچنین از دختری برای او یاد شده است که [[شیخ مفید]] نامش را [[عایشه دختر امام هادی|عایشه]]<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۲.</ref> و [[ابن‌شهرآشوب]]<ref> ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۲.</ref>  عِلِّیّه (یا عَلیِّه) ذکر کرده‌اند. در [[دلائل الامامة (کتاب)|دلائل‌الاِمامه]] دو دختر به نام عایشه و دَلالة برای وی ذکر شده است.<ref>طبری، دلائل الإمامة، ۱۴۱۳ق، ص۴۱۲.</ref> ابن‌حجر هیثمی از علمای اهل‌سنت نیز در [[الصواعق المحرقة (کتاب)|الصَواعِق المُحرِقَه]] فرزندان امام دهم شیعیان را چهار پسر و یک دختر دانسته است.<ref>ابن‌حجر، الصواعق المحرقة، مکتبة القاهرة، ص۲۰۷.</ref>
در منابع شیعه از چهار پسر به نام‌های [[امام حسن عسکری علیه‌السلام|حسن]]، [[محمد بن علی الهادی(ع)|محمد]]، حسین و [[جعفر پسر امام هادی(ع)|جعفر]] برای امام هادی یاد شده است.<ref>خصیبی، الهدایة الکبرای، ۱۹۹۱م، ص۳۱۳؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۱-۳۱۲؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۲.</ref> همچنین از دختری برای او یاد شده است که [[شیخ مفید]] نامش را [[عایشه دختر امام هادی|عایشه]]<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۲.</ref> و [[ابن‌شهرآشوب]]<ref> ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۲.</ref>  عِلِّیّه (یا عَلیِّه) ذکر کرده‌اند. در [[دلائل الامامة (کتاب)|دلائل‌ُالاِمامه]] دو دختر به نام عایشه و دَلالة برای وی ذکر شده است.<ref>طبری، دلائل الإمامة، ۱۴۱۳ق، ص۴۱۲.</ref> ابن‌حجر هیثمی از علمای اهل‌سنت نیز در [[الصواعق المحرقة (کتاب)|الصَواعِق المُحرِقَه]] فرزندان امام دهم شیعیان را چهار پسر و یک دختر دانسته است.<ref>ابن‌حجر، الصواعق المحرقة، مکتبة القاهرة، ص۲۰۷.</ref>
<div style="display: block;overflow-y: auto;">{{تبارنامه امام هادی}}</div>
<div style="display: block;overflow-y: auto;">{{تبارنامه امام هادی}}</div>


==دوره امامت ==
==دوره امامت ==
{{جعبه نقل قول|عنوان =|نقل‌قول = امام هادی(ع): {{سخ}}'''«'''مردم در دنيا با اموال سر و كار دارند  و در آخرت با اعمالشان.'''»''' |تاریخ بایگانی||منبع=<small>عطاردی، مسند الامام الهادی، ص۳۰۴. </small>|تراز=چپ|عرض=۲۳۰px|اندازه خط=۱۵px|گیومه نقل‌قول =|رنگ پس‌زمینه=#ffeebb|تراز منبع= چپ}}
{{جعبه نقل قول|عنوان =|نقل‌قول = امام هادی(ع): {{سخ}}'''«'''مردم در دنيا با اموال سر و كار دارند  و در آخرت با اعمالشان.'''»''' |تاریخ بایگانی||منبع=<small>عطاردی، مسند الامام الهادی، ص۳۰۴. </small>|تراز=چپ|عرض=۲۳۰px|اندازه خط=۱۵px|گیومه نقل‌قول =|رنگ پس‌زمینه=#ffeebb|تراز منبع= چپ}}
علی بن محمد، در سال [[سال ۲۲۰ هجری قمری|۲۲۰ق]] در هشت سالگی به [[امامت]] رسید.<ref>قمی، منتهى الآمال، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص ۱۸۷۸</ref> به گزارش منابع، سن پایین امام هادی(ع) در آغاز امامت، منجر به تردید شیعیان نشد چرا که امامت امام جواد در سن کم، موجب شد شیعیان پس از وی در مواجهه با چنین موضوعی دچار تردید نشوند.<ref>حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۸۵ش، ص۸۱.</ref> به نوشته [[شیخ مفید]]، شیعیان پس از امام نهم، به استثنای عده اندکی، امامت امام هادی(ع) را پذیرفتند،<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۰.</ref> و آن عده [[موسی مبرقع]] را امام دانستند؛ با این حال پس از مدتی از اعتقاد خود برگشتند و به عموم شیعیان پیوستند.<ref> نوبختی، فرق الشیعه، ۱۳۶۱ش، ص۱۳۴.</ref> [[سعد بن عبدالله اشعری قمی|سعد بن عبدالله اشعری]]، بازگشت آن عده به امام هادی(ع) را در پی بیزاری‌جستن موسی مبرقع از آنان دانسته است.<ref>اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۱۳۶۱ش، ص۹۹‌.</ref> شیخ مفید<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۰.</ref> و [[ابن‌شهرآشوب]]،<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۲.</ref> اتفاق‌نظر شیعیان بر امامت امام هادی(ع) و عدم ادعای امامت از سوی کسی جز وی را دلیل محکمی بر اثبات امامت وی دانسته‌اند.<ref>عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص۲۰‌.</ref> [[محمد بن یعقوب کلینی]] و شیخ مفید، نصوص مربوط به اثبات امامت وی را در آثار خود برشمرده‌اند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲۳-۳۲۵؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۸.</ref>
علی بن محمد، در سال [[سال ۲۲۰ هجری قمری|۲۲۰ق]] در هشت سالگی به [[امامت]] رسید.<ref>قمی، منتهى الآمال، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص ۱۸۷۸</ref> به گزارش منابع، سن پایین امام هادی(ع) در آغاز امامت، منجر به تردید شیعیان نشد چرا که امامت امام جواد در سن کم، موجب شد شیعیان پس از وی در مواجهه با چنین موضوعی دچار تردید نشوند.<ref>حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۸۵ش، ص۸۱.</ref> به نوشته [[شیخ مفید]]، شیعیان پس از امام نهم، به استثنای عده اندکی، امامت امام هادی(ع) را پذیرفتند،<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۰.</ref> و آن عده [[موسی مبرقع|موسی مُبَرقَع]] را امام دانستند؛ با این حال پس از مدتی از اعتقاد خود برگشتند و به عموم شیعیان پیوستند.<ref> نوبختی، فرق الشیعه، ۱۳۶۱ش، ص۱۳۴.</ref> [[سعد بن عبدالله اشعری قمی|سعد بن عبدالله اشعری]]، بازگشت آن عده به امام هادی(ع) را در پی بیزاری‌جستن موسی مبرقع از آنان دانسته است.<ref>اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۱۳۶۱ش، ص۹۹‌.</ref> شیخ مفید<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۰.</ref> و [[ابن‌شهرآشوب]]،<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۲.</ref> اتفاق‌نظر شیعیان بر امامت امام هادی(ع) و عدم ادعای امامت از سوی کسی جز وی را دلیل محکمی بر اثبات امامت وی دانسته‌اند.<ref>عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص۲۰‌.</ref> [[محمد بن یعقوب کلینی|محمد بن یعقوب کُلینی]] و شیخ مفید، نصوص مربوط به اثبات امامت وی را در آثار خود برشمرده‌اند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲۳-۳۲۵؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۸.</ref>
{{جعبه نقل قول | عنوان = | نقل‌قول = امام هادی(ع): {{سخ}}'''«'''حکمت در سرشت‌های فاسد اثر نمی‌کند.'''»''' |تاریخ بایگانی || منبع = عطاردی، مسند الامام الهادی، ص۳۰۴. | تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px | اندازه خط = ۱۲px|رنگ پس‌زمینه=#ffeebb| گیومه نقل‌قول = | تراز منبع = چپ}}
{{جعبه نقل قول | عنوان = | نقل‌قول = امام هادی(ع): {{سخ}}'''«'''حکمت در سرشت‌های فاسد اثر نمی‌کند.'''»''' |تاریخ بایگانی || منبع = عطاردی، مسند الامام الهادی، ص۳۰۴. | تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px | اندازه خط = ۱۲px|رنگ پس‌زمینه=#ffeebb| گیومه نقل‌قول = | تراز منبع = چپ}}


خط ۵۶: خط ۵۶:
=== خلفای هم‌عصر ===
=== خلفای هم‌عصر ===
{{خلفای معاصر با امام هادی}}
{{خلفای معاصر با امام هادی}}
امام هادی(ع)، ۳۳ سال ([[سال ۲۲۰ هجری قمری|۲۲۰ق]]-۲۵۴ق)، [[امامت]] شیعیان را بر عهده داشت<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۷؛ طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۹.</ref> در این مدت چند خلیفه عباسی بر سر کار آمدند؛ آغاز امامت او با خلافت معتصم، و پایان آن در دوره خلافت مُعْتَز بوده است.<ref>طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۹.</ref> البته ابن‌شهرآشوب، پایان عمر امام هادی(ع) را در زمان خلافت مُعتَمد عباسی دانسته است.<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۱.</ref>  
امام هادی(ع)، ۳۳ سال ([[سال ۲۲۰ هجری قمری|۲۲۰ق]]-۲۵۴ق)، [[امامت]] را بر عهده داشت<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۷؛ طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۹.</ref> در این مدت چند خلیفه عباسی بر سر کار آمدند؛ آغاز امامت او با خلافت معتصم، و پایان آن در دوره خلافت مُعْتَز بوده است.<ref>طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۹.</ref> البته ابن‌شهرآشوب، پایان عمر امام هادی(ع) را در زمان خلافت مُعتَمد عباسی دانسته است.<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۱.</ref>  


امام دهم شیعیان، هفت سال از امامت خود را در دوره خلافت [[معتصم عباسی]] سپری کرد.<ref>پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۴ش، ص۵۹۵.</ref> به گفته جاسم حسین نویسنده [[تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم (کتاب)|کتاب تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم(عج)]]، معتصم در زمان امام هادی در مقایسه با دوران امام جواد، سختگیری کمتری به شیعیان روا می‌داشت و مدارای بیشتری با [[علویان]] داشت و این تغییر رویکرد او، ناشی از بهبود اوضاع اقتصادی و کاهش یافتن قیام‌های علویان بوده است.<ref>جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۷۶ش، ص۸۱.</ref> همچنین حدود پنج سال از دوران امامت امام دهم، با خلافت واثق، چهارده سال با خلافت [[متوکل عباسی|متوکل]]، شش ماه با خلافت مستنصر، دو سال و نه ماه با خلافت مستعین و بیش از هشت سال با خلافت مُعْتَز همزمان بوده است.<ref>طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۹و۱۱۰.</ref>
امام دهم شیعیان، هفت سال از امامت خود را در دوره خلافت [[معتصم عباسی]] سپری کرد.<ref>پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۴ش، ص۵۹۵.</ref> به گفته جاسم حسین نویسنده [[تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم (کتاب)|کتاب تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم(عج)]]، معتصم در زمان امام هادی در مقایسه با دوران امام جواد، سختگیری کمتری به شیعیان روا می‌داشت و مدارای بیشتری با [[علویان]] داشت و این تغییر رویکرد او، ناشی از بهبود اوضاع اقتصادی و کاهش یافتن قیام‌های علویان بوده است.<ref>جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۷۶ش، ص۸۱.</ref> همچنین حدود پنج سال از دوران امامت امام دهم، با خلافت واثق، چهارده سال با خلافت [[متوکل عباسی|متوکل]]، شش ماه با خلافت مستنصر، دو سال و نه ماه با خلافت مستعین و بیش از هشت سال با خلافت مُعْتَز همزمان بوده است.<ref>طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۹و۱۱۰.</ref>
خط ۶۷: خط ۶۷:
حضرت هادی به ظاهر مورد احترام متوکل بود، اما متوکل علیه او دسیسه می‌کرد<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۱.</ref> به گزارش طبرسی هدف متوکل از این کار این بود که از ابهت و عظمت آن حضرت در چشم مردم بکاهد.<ref> طبرسی، إعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۲۶.</ref> به گفته [[شیخ مفید]]، نخستین روزی که امام وارد سامرا شد، متوکل دستور داد تا او را یک روز در «خانِ صَعالیک» (محل استقرار و تجمع گدایان و مستمندان) نگاه داشتند و روز بعد به خانه‌ای که برای اسکان آن حضرت در نظر گرفته شده بود، بردند.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۱.</ref> به نظر صالح بن سعید، این اقدام به قصد تحقیر امام هادی(ع) انجام شده است.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۱.</ref>  
حضرت هادی به ظاهر مورد احترام متوکل بود، اما متوکل علیه او دسیسه می‌کرد<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۱.</ref> به گزارش طبرسی هدف متوکل از این کار این بود که از ابهت و عظمت آن حضرت در چشم مردم بکاهد.<ref> طبرسی، إعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۲۶.</ref> به گفته [[شیخ مفید]]، نخستین روزی که امام وارد سامرا شد، متوکل دستور داد تا او را یک روز در «خانِ صَعالیک» (محل استقرار و تجمع گدایان و مستمندان) نگاه داشتند و روز بعد به خانه‌ای که برای اسکان آن حضرت در نظر گرفته شده بود، بردند.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۱.</ref> به نظر صالح بن سعید، این اقدام به قصد تحقیر امام هادی(ع) انجام شده است.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۱.</ref>  


به متوکل گزارش داده بودند که در منزل امام هادی(ع) ادوات جنگی و نامه‌هایی از شیعیان به او وجود دارد؛ به همین دلیل، به دستور متوکل تعدادی از مأموران، غافلگیرانه به منزل امام هادی حمله بردند.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۱.</ref> هنگامی که امام را به مجلس متوکل بردند، ظرف شرابی در دست خلیفه بود و او آن را به امام تعارف کرد.<ref>مسعودی، مروج‌الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۱.</ref> امام با بیان اینکه گوشت و خون من به [[خمر|شراب]] آلوده نشده، درخواست متوکل را رد کرد.<ref>مسعودی، مروج‌الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۱.</ref> آنگاه متوکل از حضرت خواست شعری بخواند که او را به وَجد آورد.<ref>مسعودی، مروج‌الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۱.</ref> امام در ابتدا درخواست او نپذیرفت، اما با اصرار متوکل اشعاری خواند که متوکل و دیگران را تحت تأثیر قرار داد. مسعودی تاریخ‌نگار نقل کرده است که صورت متوکل از گریه خیس شد و دستور داد بساط شراب را برچینند و امام را با احترام به خانه‌اش بازگردانند.<ref>مسعودی، مروج‌الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۲.</ref> حاکمان عباسی در مدت اقامت امام هادی بر او سخت می‌گرفتند. برای نمونه قبری در اتاق محل زندگی او حفر کرده بودند. او او را شبانه و بی‌خبر به کاخ خلیفه احضار می‌کردند و از ارتباط شیعیان با او جلوگیری می‌کردند.<ref>مجلسی، بحار الأنوار،۱۴۰۳ ق، ج۵۹، ص۲۰.</ref> برخی از نویسندگان دلایل برخورد خصمانه متوکل با امام هادی را چنین نوشته‌اند:
حاکمان عباسی در مدت اقامت امام هادی بر او سخت می‌گرفتند. برای نمونه قبری در اتاق محل زندگی او حفر کرده بودند. او او را شبانه و بی‌خبر به کاخ خلیفه احضار می‌کردند و از ارتباط شیعیان با او جلوگیری می‌کردند.<ref>مجلسی، بحار الأنوار،۱۴۰۳ ق، ج۵۹، ص۲۰.</ref> برخی از نویسندگان دلایل برخورد خصمانه متوکل با امام هادی را چنین نوشته‌اند:
#متوکل از نظر کلامی به [[اصحاب حدیث|اهل حدیث]] که ضدّ [[معتزله]] و [[شیعه]] بودند، گرایش داشت و اهل حدیث متوکل را علیه شیعیان تحریک می‌کردند.
#متوکل از نظر کلامی به [[اصحاب حدیث|اهل حدیث]] که ضدّ [[معتزله]] و [[شیعه]] بودند، گرایش داشت و اهل حدیث متوکل را علیه شیعیان تحریک می‌کردند.
#متوکل نگران جایگاه اجتماعی خود بود و از ارتباط مردم با [[امامان شیعه]] هراس داشت؛ ازاین‌رو می‌کوشید این پیوند را قطع کند.<ref> طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ص۴۳۸.</ref> متوکل در همین راستا [[حرم امام حسین(ع)|مرقد امام حسین(ع)]] را تخریب کرد و نسبت به زائران امام حسین، سختگیری می‌کرد.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۹۸۷م، ص۴۷۸‌.</ref>
#متوکل نگران جایگاه اجتماعی خود بود و از ارتباط مردم با [[امامان شیعه]] هراس داشت؛ ازاین‌رو می‌کوشید این پیوند را قطع کند.<ref> طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ص۴۳۸.</ref> متوکل در همین راستا [[حرم امام حسین(ع)|مرقد امام حسین(ع)]] را تخریب کرد و نسبت به زائران امام حسین، سختگیری می‌کرد.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۹۸۷م، ص۴۷۸‌.</ref>
خط ۷۴: خط ۷۴:


=== برخورد با غالیان===
=== برخورد با غالیان===
[[غالیان]] در زمان امامت امام هادی فعال بودند آنان خود را از اصحاب و نزدیکان حضرت هادی معرفی می‌کردند و مطالبی را به [[امامان شیعه]] از جمله امام هادی نسبت می‌دادند که بر اساس نامه [[احمد بن محمد بن عیسی اشعری]] به امام هادی دل‌ها از شنیدن آنها مشمئز می‌شد و از طرفی چون به ائمه منسوب می‌شد، جرأت انکار و رد آنها را هم نداشتند. به عنوان نمونه منظور از صلاة را در آیه {{حدیث|إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنكَرِ‌}}<ref>سوره عنکبوت، آیه۴۵.</ref> یا آیه {{حدیث|وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ}}<ref>سوره بقره، آیه۴۳.</ref> اشاره به شخصی می‌دانستند نه [[رکوع]] و [[سجده]] هم‌چنان که منظور از [[زکات]] را فردی مشخص می‌دانستند نه پرداخت مال. همچنین برخی از [[واجب|واجبات]] و [[حرام|محرمات]] دیگر را نیز تأویل می‌کردند. امام هادی در پاسخ احمد بن محمد نوشت که این گونه تأویلات از دین ما نیست؛ از آن پرهیز کنید.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۱۷.</ref>فتح بن یزید جرجانی بر این باور بود که خوردن و آشامیدن با [[امامت]] سازگار نیست و امامان نیازی به خوردن و آشامیدن ندارند، امام هادی در پاسخ او به خوردن و آشامیدن [[پیامبران]] و راه رفتن آنان در بازار استناد کرد و فرمود: «هر جسمی چنین است جز خدا، که جسم را جسمیت بخشیده است».<ref>اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۳۳۸.</ref>
[[غالیان]] در زمان امامت امام هادی فعال بودند آنان خود را از اصحاب و نزدیکان حضرت هادی معرفی می‌کردند و مطالبی را به [[امامان شیعه]] از جمله امام هادی نسبت می‌دادند که بر اساس نامه [[احمد بن محمد بن عیسی اشعری|احمد بن محمد بن عیسی اَشعری]] به امام هادی دل‌ها از شنیدن آنها مشمئز می‌شد و از طرفی چون به ائمه منسوب می‌شد، جرأت انکار و رد آنها را هم نداشتند. به عنوان نمونه منظور از صلاة را در آیه {{حدیث|إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنكَرِ‌}}<ref>سوره عنکبوت، آیه۴۵.</ref> یا آیه {{حدیث|وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ}}<ref>سوره بقره، آیه۴۳.</ref> اشاره به شخصی می‌دانستند نه [[رکوع]] و [[سجده]] هم‌چنان که منظور از [[زکات]] را فردی مشخص می‌دانستند نه پرداخت مال. همچنین برخی از [[واجب|واجبات]] و [[حرام|محرمات]] دیگر را نیز تأویل می‌کردند. امام هادی در پاسخ احمد بن محمد نوشت که این گونه تأویلات از دین ما نیست؛ از آن پرهیز کنید.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۱۷.</ref>فتح بن یزید جرجانی بر این باور بود که خوردن و آشامیدن با [[امامت]] سازگار نیست و امامان نیازی به خوردن و آشامیدن ندارند، امام هادی در پاسخ او به خوردن و آشامیدن [[پیامبران]] و راه رفتن آنان در بازار استناد کرد و فرمود: «هر جسمی چنین است جز خدا، که جسم را جسمیت بخشیده است».<ref>اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۳۳۸.</ref>


امام دهم شیعیان، در پاسخ به نامه [[سهل بن زیاد آدمی|سهل بن زیاد]]، از [[غلو]] علی بن حسکه خبر داده بودند، وابستگی [[علی بن حسکه|علی بن حَسَکه]] به [[اهل‌بیت(ع)|اهل‌بیت]] را رد کرد، سخنان او را باطل شمرد و از [[شیعه|شیعیان]] خواست از او دوری کنند و حکم قتلش را نیز صادر کرد. بر اساس این نامه، علی بن حسکه به الوهیت امام هادی معتقد بود و خود را [[باب الامام|باب]] و [[نبوت|پیامبر]] از جانب او معرفی می‌کرد.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۱۸-۵۱۹.</ref> امام هادی غالیانی همچون [[محمد بن نصیر نمیری]] بنیانگذار [[علویان (سوریه)|فرقه نصیریه]]،<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۱۳۶۱ش، ص۱۳۶.</ref> حسن بن محمد معروف به ابن‌بابا و [[فارس بن حاتم قزوینی]] را نیز [[لعن]] کرده است.<ref>کشی، رجال کشی، ۱۴۰۹ق، ص ۵۲۰.</ref> امام ضمن نامه‌ای از ابن‌بابا قمی بیزاری جست و فرمود: [[شیطان]] وی را گمراه کرده است.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۰.</ref> امام هادی(ع) از شیعیان خواست فارس بن حاتم را تکذیب کنند و درباره اختلافی که میان ابن‌حاتم و [[علی بن جعفر الهمانی|علی بن جعفر همانی]] پیدا شده بود، جانب علی بن جعفر را گرفت و ابن‌حاتم را رد و طرد کرد. همچنین دستور قتل ابن‌حاتم را صادر نمود و برای قاتل وی سعادت اخروی و [[بهشت]] را تضمین کرد.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۳.</ref> او در پاسخ سؤالات شیعیان درباره ابن حاتم، از وی اعلام بیزاری می‌کرد. به گفته [[رسول جعفریان]]، تاریخ‌پژوه شیعه، کثرت روایات درباره ابن‌حاتم در [[اختیار معرفة الرجال (کتاب)|رجال کشی]]، نشان می‌دهد که خطر بزرگی از جانب وی شیعه را تهدید می‌کرده است.<ref>جعفریان، حیات فکری -سیاسی امامان شیعه، ص۶۴۹.</ref>  
امام دهم شیعیان، در پاسخ به نامه [[سهل بن زیاد آدمی|سهل بن زیاد]]، از [[غلو|غُلُوْ]] علی بن حسکه خبر داده بودند، وابستگی [[علی بن حسکه|علی بن حَسَکه]] به [[اهل‌بیت(ع)|اهل‌بیت]] را رد کرد، سخنان او را باطل شمرد و از [[شیعه|شیعیان]] خواست از او دوری کنند و حکم قتلش را نیز صادر کرد. بر اساس این نامه، علی بن حسکه به الوهیت امام هادی معتقد بود و خود را [[باب الامام|باب]] و [[نبوت|پیامبر]] از جانب او معرفی می‌کرد.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۱۸-۵۱۹.</ref> امام هادی غالیانی همچون [[محمد بن نصیر نمیری|محمد بن نُصیر نمیری]] بنیانگذار [[علویان (سوریه)|فرقه نصیریه]]،<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۱۳۶۱ش، ص۱۳۶.</ref> حسن بن محمد معروف به ابن‌بابا و [[فارس بن حاتم قزوینی]] را نیز [[لعن]] کرده است.<ref>کشی، رجال کشی، ۱۴۰۹ق، ص ۵۲۰.</ref> امام ضمن نامه‌ای از ابن‌بابا قمی بیزاری جست و فرمود: [[شیطان]] وی را گمراه کرده است.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۰.</ref> امام هادی(ع) از شیعیان خواست فارس بن حاتم را تکذیب کنند و درباره اختلافی که میان ابن‌حاتم و [[علی بن جعفر الهمانی|علی بن جعفر همانی]] پیدا شده بود، جانب علی بن جعفر را گرفت و ابن‌حاتم را رد و طرد کرد. همچنین دستور قتل ابن‌حاتم را صادر نمود و برای قاتل وی سعادت اخروی و [[بهشت]] را تضمین کرد.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۳.</ref> او در پاسخ سؤالات شیعیان درباره ابن حاتم، از وی اعلام بیزاری می‌کرد. به گفته [[رسول جعفریان]]، تاریخ‌پژوه شیعه، کثرت روایات درباره ابن‌حاتم در [[اختیار معرفة الرجال (کتاب)|رجال کشی]]، نشان می‌دهد که خطر بزرگی از جانب وی شیعه را تهدید می‌کرده است.<ref>جعفریان، حیات فکری -سیاسی امامان شیعه، ص۶۴۹.</ref>  


از دیگر غالیانی که خود را از [[فهرست اصحاب امام هادی(ع)|اصحاب امام هادی(ع)]] معرفی می‌کرد، [[احمد بن محمد سیاری]] بود،<ref>عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص۳۲۳.</ref> که بیشتر رجالیان او را [[غالیان|غالی]] و فاسدالمذهب دانسته‌اند.<ref> نگاه کنید به: نجاشی، رجال، ۱۳۶۵ش، ص۸۰، طوسی، فهرست، ۱۴۲۰ق، ص۵۷.</ref> کتاب القراءات او از مصادر اصلی روایاتی است که در [[عدم تحریف قرآن|تحریف قرآن]] توسط برخی از افراد به آن، استدلال شده است.<ref>جعفریان، اکذوبة تحریف القرآن بین الشیعة و السنة، ۱۴۱۳ق، ص۷۶ـ۷۷.</ref> از دیگر [[غالیان]] این دوره حسین بن عبیدالله محرر بود که به اتهام غلو از [[قم]] اخراج شد،<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۱۲.</ref> امام هادی(ع) ضمن رساله‌ای که [[ابن شعبه حرانی|ابن‌شعبه حَرّانی]] آن را نقل کرده، بر [[اصالت قرآن]] تأکید کرد و آن را در مقام سنجش [[حدیث|روایات]] و تشخیص [[حدیث صحیح|صحیح]] از ناصحیح به عنوان معیاری دقیق معرفی کرده و به طور رسمی [[قرآن]] را به عنوان تنها متنی که همه گروه‌های اسلامی به آن استناد می‌کنند، مطرح کرده است.<ref>ابن شعبه حرانی، تحف العقول،۱۴۰۴ق، صص۴۵۹-۴۵۸</ref> او همچنین در مسائل اختلافی به قرآن استناد می‌کرد.<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۴۲۱ق، ج۴، ص۴۳۵.</ref> عباس بن صدقه، ابوالعباس طرنانی (طبرانی) و ابوعبداللّه کندی معروف به «شاه رئیس» از دیگر غالیان این دوره بودند.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۰.</ref> امام هادی از شیعیانی که به اشتباه به غلو متهم می‌شدند، دفاع می‌کرد و هنگامی که قمی‌ها [[محمد بن ارومه قمی|محمد بن اورمه]] را به اتهام غُلو از [[قم]] اخراج کردند نامه‌ای از امام در دفاع از او خطاب به اهل قم صادر شد و او را از اتهام غلو تبرئه کرد.<ref> نجاشی، رجال نجاشی، الناشر
از دیگر غالیانی که خود را از [[فهرست اصحاب امام هادی(ع)|اصحاب امام هادی(ع)]] معرفی می‌کرد، [[احمد بن محمد سیاری]] بود،<ref>عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص۳۲۳.</ref> که بیشتر رجالیان او را [[غالیان|غالی]] و فاسدالمذهب دانسته‌اند.<ref> نگاه کنید به: نجاشی، رجال، ۱۳۶۵ش، ص۸۰، طوسی، فهرست، ۱۴۲۰ق، ص۵۷.</ref> کتاب القراءات او از مصادر اصلی روایاتی است که در [[عدم تحریف قرآن|تحریف قرآن]] توسط برخی از افراد به آن، استدلال شده است.<ref>جعفریان، اکذوبة تحریف القرآن بین الشیعة و السنة، ۱۴۱۳ق، ص۷۶ـ۷۷.</ref> از دیگر [[غالیان]] این دوره حسین بن عبیدالله محرر بود که به اتهام غلو از [[قم]] اخراج شد،<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۱۲.</ref> امام هادی(ع) ضمن رساله‌ای که [[ابن شعبه حرانی|ابن‌شعبه حَرّانی]] آن را نقل کرده، بر [[اصالت قرآن]] تأکید کرد و آن را در مقام سنجش [[حدیث|روایات]] و تشخیص [[حدیث صحیح|صحیح]] از ناصحیح به عنوان معیاری دقیق معرفی کرده و به طور رسمی [[قرآن]] را به عنوان تنها متنی که همه گروه‌های اسلامی به آن استناد می‌کنند، مطرح کرده است.<ref>ابن شعبه حرانی، تحف العقول،۱۴۰۴ق، صص۴۵۹-۴۵۸</ref> او همچنین در مسائل اختلافی به قرآن استناد می‌کرد.<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۴۲۱ق، ج۴، ص۴۳۵.</ref> عباس بن صدقه، ابوالعباس طرنانی (طبرانی) و ابوعبداللّه کندی معروف به «شاه رئیس» از دیگر غالیان این دوره بودند.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۰.</ref> امام هادی از شیعیانی که به اشتباه به غلو متهم می‌شدند، دفاع می‌کرد و هنگامی که قمی‌ها [[محمد بن ارومه قمی|محمد بن اورمه]] را به اتهام غُلو از [[قم]] اخراج کردند نامه‌ای از امام در دفاع از او خطاب به اهل قم صادر شد و او را از اتهام غلو تبرئه کرد.<ref> نجاشی، رجال نجاشی، الناشر
خط ۸۲: خط ۸۲:


=== ارتباط با شیعیان===
=== ارتباط با شیعیان===
امام هادی، از طریق [[سازمان وکالت]] و نامه‌نگاری با شیعیان در ارتباط بود. به گفته رسول جعفریان در زمان امام هادی(ع)، [[قم]]، مهمترین مرکز تجمّع شیعیان [[ایران]] بود و روابط محکمی میان شیعیان این شهر و [[امامان شیعه|ائمه(ع)]] وجود داشت.<ref>جعفریان، حیات فکری-سیاسی امامان شیعه، ص۶۵۴.</ref> [[ابن داوود قمی|محمد بن داود قمی]] و [[محمد طلحی]] از [[قم]] و شهرهای اطراف آن، [[خمس]]، هدایا و سؤالات مردم را به امام هادی می‌رساندند.<ref>عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص۴۵.</ref> علی‌رغم اینکه در زمان امام هادی اختناق شدیدی از سوی [[فهرست خلفای بنی‌عباس|خلفای عباسی]] حاکم بود، میان امام هادی(ع) و شیعیان [[عراق]]، [[یمن]]، [[مصر]] و نواحی دیگر رابطه برقرار بود. به گفته جعفریان وکلا علاوه بر جمع‌آوری خمس و ارسال آن برای امام، در حلّ معضلات [[کلام اسلامی|کلامی]] و [[فقه|فقهی]] و همچنین در تثبیت امامت امام بعدی در منطقه خود، نیز نقش داشتند.<ref>جعفریان، حیات فکری - سیاسی امامان شیعه، ص۶۳۱.</ref> [[علی بن جعفر الهمانی|علی بن جعفر همانی]]، ابوعلی بن راشد و [[حسن بن عبد ربه|حسن بن عبد ربّه]] یا بنا به گزارش برخی فرزندش «علی» از وکیلان امام هادی بودند.<ref>جباری، سازمان وکالت، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۵۱۳ـ۵۱۴، ۵۳۷.</ref> برخی با استناد به روایتی که [[محمد بن عمر کشی|کَشّی]]، رجالی شیعه در قرن چهارم قمری، دربارۀ [[اسحاق بن اسماعیل نیشابوری]] آورده<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۷۵-۵۸۰؛ عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص۳۲۰.</ref> احتمال داده‌اند که [[احمد بن اسحاق قمی]] نیز از وکلای امام هادی(ع) بوده است.<ref>جباری، سازمان وکالت، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۵۴۹.</ref>
امام هادی، از طریق [[سازمان وکالت]] و نامه‌نگاری با شیعیان در ارتباط بود. به گفته رسول جعفریان در زمان امام هادی(ع)، [[قم]]، مهمترین مرکز تجمّع شیعیان [[ایران]] بود و روابط محکمی میان شیعیان این شهر و [[امامان شیعه|ائمه(ع)]] وجود داشت.<ref>جعفریان، حیات فکری-سیاسی امامان شیعه، ص۶۵۴.</ref> [[ابن داوود قمی|محمد بن داود قمی]] و [[محمد طلحی]] از [[قم]] و شهرهای اطراف آن، [[خمس]]، هدایا و سؤالات مردم را به امام هادی می‌رساندند.<ref>عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص۴۵.</ref> علی‌رغم اینکه در زمان امام هادی اختناق شدیدی از سوی [[فهرست خلفای بنی‌عباس|خلفای عباسی]] حاکم بود، میان امام هادی(ع) و شیعیان [[عراق]]، [[یمن]]، [[مصر]] و نواحی دیگر رابطه برقرار بود. به گفته جعفریان وکلا علاوه بر جمع‌آوری خمس و ارسال آن برای امام، در حلّ معضلات [[کلام اسلامی|کلامی]] و [[فقه|فقهی]] و همچنین در تثبیت امامت امام بعدی در منطقه خود، نیز نقش داشتند.<ref>جعفریان، حیات فکری - سیاسی امامان شیعه، ص۶۳۱.</ref> محمدرضا جباری نویسنده [[سازمان وکالت (کتاب)|کتاب سازمان وکالت]] از [[علی بن جعفر الهمانی|علی بن جعفر همانی]]، ابوعلی بن راشد و [[حسن بن عبد ربه|حسن بن عبد ربّه]] به عنوان وکلای امام هادی نام برده است.<ref>جباری، سازمان وکالت، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۵۱۳ـ۵۱۴، ۵۳۷.</ref> جباری همچنین با استناد به روایتی که [[محمد بن عمر کشی|محمد بن عُمر کَشّی]]، رجالی شیعه در قرن چهارم قمری، درباره [[اسحاق بن اسماعیل نیشابوری]] آورده<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۷۵-۵۸۰؛ عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص۳۲۰.</ref> احتمال داده که [[احمد بن اسحاق قمی]] نیز از وکلای امام هادی(ع) بوده است.<ref>جباری، سازمان وکالت، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۵۴۹.</ref>


=== مسئله خلق قرآن===
=== مسئله خلق قرآن===
امام هادی(ع) در نامه‌ای، به یکی از شیعیان از او خواست تا در مسئله [[نظریه خلق قرآن|خلق قرآن]] اظهارنظر نکرده و جانب هیچ یک از نظریه حدوث و قدم قرآن را نگیرد. او در این نامه مسئله خلق قرآن را فتنه خوانده و ورود به این بحث را هلاکت دانسته است. همچنین بر کلام خدا بودن قرآن تأکید کرده و گفتگو درباره آن را [[بدعت|بدعتی]] دانسته که هم سؤال‌کننده و هم پاسخ‌دهنده در [[گناه]] آن شریکند.<ref>شیخ صدوق؛ التوحید، ۱۳۹۸ق، ص۲۲۴؛ابن شهرآشوب، متشابه القرآن و مختلفه، ۱۳۶۹ق، ج۱، ص۶۱.</ref> در آن دوره، جدال بر سر مسئله حدوث و قدم [[قرآن]] موجب پیدایش فرقه‌ها و گروه‌هایی در میان [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] شده بود [[مأمون عباسی|مأمون]] و [[معتصم عباسی|معتصم]] جانب نظریه خلق قرآن را گرفته بودند و مخالفان را تحت فشار قرار می‌دادند که از آن به [[دوره محنت]] یاد می‌شود اما [[متوکل عباسی|متوکل]] از قدیم بودن قرآن حمایت می‌کرد و مخالفان از جمله [[شیعه|شیعیان]] را بدعت‌گذار معرفی می‌کرد.<ref>جعفریان، حیات فکری -سیاسی امامان شیعه، ۱۳۹۳ش، ص۶۵۰.</ref>
امام هادی(ع) در نامه‌ای، به یکی از شیعیان از او خواست تا در [[نظریه خلق قرآن|مسئله خلق قرآن]] اظهارنظر نکند و جانب هیچ یک از نظریه حدوث و قدم قرآن را نگیرد. او در این نامه مسئله خلق قرآن را فتنه خوانده و ورود به این بحث را هلاکت دانسته است. همچنین بر کلام خدا بودن [[قرآن]] تأکید کرده و گفتگو درباره آن را [[بدعت|بدعتی]] دانسته که هم سؤال‌کننده و هم پاسخ‌دهنده در [[گناه]] آن شریکند.<ref>شیخ صدوق؛ التوحید، ۱۳۹۸ق، ص۲۲۴؛ابن شهرآشوب، متشابه القرآن و مختلفه، ۱۳۶۹ق، ج۱، ص۶۱.</ref> در آن دوره، جدال بر سر مسئله حدوث و قدم قرآن موجب پیدایش فرقه‌ها و گروه‌هایی در میان [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] شده بود [[مأمون عباسی|مأمون]] و مُعْتَصَم جانب نظریه خلق قرآن را گرفته بودند و مخالفان را تحت فشار قرار می‌دادند که از آن به [[دوره محنت|دوره مِحنت]] یاد می‌شود اما [[متوکل عباسی|متوکل]] از قدیم بودن قرآن حمایت می‌کرد و مخالفان از جمله [[شیعه|شیعیان]] را بدعت‌گذار معرفی می‌نمود.<ref>جعفریان، حیات فکری -سیاسی امامان شیعه، ۱۳۹۳ش، ص۶۵۰.</ref>


==روایات==
==احادیث==
در منابع روایی شیعه همچون [[کتب اربعه]]، [[تحف العقول]]، [[مصباح المتهجد]]، [[الاحتجاج]] و [[تفسیر عیاشی]] احادیثی از امام هادی نقل شده است. در مسند الامام الهادی حدود ۳۵۰ حدیث از وی گردآمده است. احادیثی که از وی در منابع روایی نقل شده، نسبت به امامان پیش از او کم است. عطاردی علت آن را اقامت اجباری وی در سامرا تحت‌نظر [[حکومت عباسی]] می‌داند که فرصت انتشار علوم و معارف را به وی نداده است.<ref>عطاردی، مسند الامام الهادی، ص۱۰.</ref>  
در منابع روایی شیعه همچون [[کتب اربعه]]، [[تحف العقول (کتاب)|تُحَف‌ُالعُقول]]، [[مصباح المتهجد (کتاب)|مِصْباحُ الْمُتَهَجِّد]]، [[الاحتجاج علی اهل اللجاج (کتاب)|الاِحتِجاج]] و [[تفسیر عیاشی (کتاب)|تفسیر عیاشی]] احادیثی از امام هادی نقل شده است. در مسند الامام الهادی حدود ۳۵۰ حدیث از وی گرد آمده است. احادیثی که از وی نقل شده، نسبت به امامان پیش از او کمتر است. عطاردی علت آن را اقامت اجباری وی در سامرا تحت‌نظر [[بنی‌عباس|حکومت عباسی]] می‌داند که فرصت انتشار علوم و معارف را به وی نداده است.<ref>عطاردی، مسند الامام الهادی، ص۱۰.</ref> در روایات منقول از امام هادی، از او با نام‌های مختلفی همچون ابی‌الحسن الهادی، ابی‌الحسن الثالث، ابی‌الحسن الاخیر، ابی‌الحسن العسکری، الفقیه العسکری، الرجل، الطیب، الاخیر، الصادق بن الصادق و الفقیه یاد شده است که [[تقیه|تَقِیّه]] را از علل آن دانسته‌اند.<ref>عطاردی، مسند الامام الهادی، ص۱۰.</ref>  


روایات منقول از امام هادی در زمینه [[توحید]]، [[امامت]]، [[زیارت]]، [[تفسیر]] و باب‌های مختلف فقه مانند [[طهارت]]، [[نماز]]، [[روزه]]، [[خمس]]، [[زکات]]، [[ازدواج]] و نیز آداب است. بیش از ۲۱ روایت از امام هادی(ع) در باب توحید و [[تنزیه صفات|تنزیه]] نقل شده است.<ref>عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص‌۹۴‌-‌۸۴.</ref>  
روایات منقول از امام هادی در زمینه [[توحید]]، [[امامت]]، [[زیارت]]، [[تفسیر قرآن|تفسیر]] و باب‌های مختلف فقه مانند [[طهارت]]، [[نماز]]، [[روزه]]، [[خمس|خُمس]]، [[زکات]]، [[ازدواج]] و نیز آداب است. بیش از ۲۱ روایت از امام هادی(ع) در باب توحید و [[تنزیه صفات|تنزیه]] نقل شده است.<ref>عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص‌۹۴‌-‌۸۴.</ref>  


رساله‌ای از امام هادی(ع) درباره [[جبر و اختیار]] بر جای مانده است. در این رساله، [[حدیث]] «لا جبر و لا تفویض بل امر بین الأمرین»، بر اساس آیات [[قرآن]]، تبیین شده و مبانی کلامی [[شیعه]]، در مسأله [[جبرگرایی |جبر]] و [[تفویض]] ارائه گردیده است.<ref>عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص‌۲۱۳‌-‌۱۹۸.</ref> همچنین در میان روایاتی که به عنوان احتجاجات امام هادی(ع) نقل شده، بیشترین حجم، مربوط به مسأله [[جبر و اختیار|جبر]] و [[جبر و اختیار#نظریه تفویض|تفویض]] است.<ref>عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص‌۲۲۷‌-‌۱۹۸.</ref>
رساله‌ای از امام هادی(ع) درباره [[جبر و اختیار|جَبر و اختیار]] بر جای مانده است. در این رساله، حدیث «لا جبر و لا تفویض بل امر بین الاَمرین»، بر اساس [[قرآن]]، تبیین شده و مبانی کلامی [[شیعه]]، در مسئله [[جبرگرایی |جَبر]] و [[تفویض]] ارائه گردیده است.<ref>عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص‌۲۱۳‌-‌۱۹۸.</ref> همچنین در میان روایاتی که به عنوان احتجاجات امام هادی(ع) نقل شده، بیشترین حجم، مربوط به جبر و تفویض است.<ref>عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص‌۲۲۷‌-‌۱۹۸.</ref>
 
در روایات منقول از امام هادی، از او با نام‌های مختلفی همچون ابی‌الحسن الهادی، ابی‌الحسن الثالث، ابی‌الحسن الاخیر، ابی‌الحسن العسکری، الفقیه العسکری، الرجل، الطیب، الاخیر، الصادق بن الصادق و الفقیه یاد شده است برخی [[تقیه]] را از علل آن دانسته‌اند.<ref>عطاردی، مسند الامام الهادی، ص۱۰.</ref>


=== زیارات ===
=== زیارات ===
{{اصلی|زیارت جامعه کبیره}}
{{اصلی|زیارت جامعه کبیره}}
زیارت جامعه کبیره<ref>صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۶۰۹.</ref> و [[زیارت غدیریه]] از امام هادی(ع) نقل شده است.<ref>ابن مشهدی، المزار، ۱۴۱۹ق، ص۲۶۳.</ref> زیارت جامعه کبیره را یک دوره امام‌شناسی دانسته‌اند.<ref>[https://qazvin.iqna.ir/fa/news/4033772/%D8%B2%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%AA-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87-%DA%A9%D8%A8%DB%8C%D8%B1%D9%87-%DB%8C%DA%A9-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%84-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%E2%80%8C%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB زیارت جامعه کبیره یک دوره کامل امام‌شناسی است]، ایکنا.</ref> محور [[زیارت غدیریه]]، [[تولی]] و [[تبری]] و محتوای آن بیان [[فضائل امام علی(ع)]] است.<ref>[https://qazvin.iqna.ir/fa/news/4033772/%D8%B2%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%AA-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87-%DA%A9%D8%A8%DB%8C%D8%B1%D9%87-%DB%8C%DA%A9-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%84-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%E2%80%8C%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB زیارت جامعه کبیره یک دوره کامل امام‌شناسی است]، ایکنا.</ref>
زیارت جامعه کبیره<ref>صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۶۰۹.</ref> و [[زیارت غدیریه]] از امام هادی(ع) نقل شده است.<ref>ابن مشهدی، المزار، ۱۴۱۹ق، ص۲۶۳.</ref> زیارت جامعه کبیره را یک دوره امام‌شناسی می‌دانند.<ref>[https://qazvin.iqna.ir/fa/news/4033772/%D8%B2%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%AA-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87-%DA%A9%D8%A8%DB%8C%D8%B1%D9%87-%DB%8C%DA%A9-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%84-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%E2%80%8C%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB زیارت جامعه کبیره یک دوره کامل امام‌شناسی است]، ایکنا.</ref> محور زیارت غدیریه، [[تولی]] و [[تبری]] و محتوای آن بیان [[فضایل امام علی(ع)|فضائل امام علی(ع)]] است.<ref>[https://qazvin.iqna.ir/fa/news/4033772/%D8%B2%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%AA-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87-%DA%A9%D8%A8%DB%8C%D8%B1%D9%87-%DB%8C%DA%A9-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%84-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%E2%80%8C%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB زیارت جامعه کبیره یک دوره کامل امام‌شناسی است]، ایکنا.</ref>


=== اشعار===
=== اشعار===
بنا بر گزارش‌های تاریخی به دستور [[متوکل]] امام هادی(ع) را نزد او آوردند متوکل از آن حضرت خواست برای او شعری بخواند امام عذر خواست ولی متوکل اصرار ورزید و امام هادی(ع) این اشعار را سرود.
به گزارش [[علی بن حسین مسعودی|مسعودی]] تاریخ‌نگار قرن چهارم قمری، به متوکل گزارش داده بودند که در منزل امام هادی(ع) ادوات جنگی و نامه‌هایی از شیعیان به او وجود دارد؛ به همین دلیل، به دستور متوکل تعدادی از مأموران، غافلگیرانه به منزل امام هادی حمله بردند.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۱.</ref> هنگامی که امام را به مجلس متوکل بردند، ظرف شرابی در دست خلیفه بود و او آن را به امام تعارف کرد.<ref>مسعودی، مروج‌الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۱.</ref> امام با بیان اینکه گوشت و خون من به [[خمر|شراب]] آلوده نشده، درخواست متوکل را رد کرد.<ref>مسعودی، مروج‌الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۱.</ref> آنگاه متوکل از حضرت خواست شعری بخواند که او را به وَجد آورد.<ref>مسعودی، مروج‌الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۱.</ref> امام در ابتدا درخواست او نپذیرفت، اما با اصرار متوکل این اشعار را سرود.
{{ شعر۲
{{شعر۲
|باتوا علی قُلَلِ الأجبال تحرسهم|غُلْبُ الرجال فما أغنتهمُ القُللُ
|باتوا علی قُلَلِ الأجبال تحرسهم|غُلْبُ الرجال فما أغنتهمُ القُللُ
|واستنزلوا بعد عزّ عن معاقلهم|فأودعوا حُفَراً، یا بئس ما نزلوا
|واستنزلوا بعد عزّ عن معاقلهم|فأودعوا حُفَراً، یا بئس ما نزلوا
خط ۱۱۱: خط ۱۰۹:
|وطالما عمروا دوراً لتحصنهم|ففارقوا الدور والأهلین وانتقلوا
|وطالما عمروا دوراً لتحصنهم|ففارقوا الدور والأهلین وانتقلوا
|وطالما کنزوا الأموال وادخروا|فخلفوها علی الأعداء وارتحلوا
|وطالما کنزوا الأموال وادخروا|فخلفوها علی الأعداء وارتحلوا
|أضحت مَنازِلُهم قفْراً مُعَطلة|وساکنوها إلی الأجداث قد رحلوا <ref>مروج الذهب، ج۴، ص۱۱. میبدی، حسین بن معین الدین، دیوان أمیرالمؤمنین علیه السلام، ج۱، ص ۳۲۱، ترجمه مصطفی زمانی.منهاج‌البراعه، خویی،  حبیب الله، ج۴، ص۳۱۳.</ref>
|أضحت مَنازِلُهم قفْراً مُعَطلة|وساکنوها إلی الأجداث قد رحلوا.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۴، ص۱۱. میبدی، دیوان أمیرالمؤمنین(ع)، ج۱، ص ۳۲۱، ترجمه مصطفی زمانی؛ خویی، منهاج‌البراعه، ج۴، ص۳۱۳.</ref>
|ترجمه= بر قله کوه‌ها به سر می‌بردند و مردان نیرومند حراست آنها می‌کردند اما قله‌ها کاری برای آنها نساخت. از پس عزت از پناهگاه‌های خود برون آورده شدند و در حفره‌ها جایشان دادند و چه فرود آمدن بدی بود. از پس آنکه در گور شدند، یکی بر آنها بانگ زد که تخت‌ها و تاج‌ها و زیورها کجا رفت؟ چهره‌هائی که به نعمت خو کرده بود و پرده‌ها جلو آن آویخته می‌شد چه شد؟ و قبر به سخن آمد و گفت: کرم‌ها بر این چهره‌ها کشاکش می‌کنند. روزگاری دراز بخوردند و بپوشیدند و از پس خوراکی طولانی خورده شدند. مدت‌ها خانه‌ها ساختند تا در آنجا محفوظ مانند و از خانه‌ها و کسان خویش دور شدند و برفتند، مدت‌ها مال اندوختند و ذخیره کردند و برای دشمنان گذاشتند و برفتند. منزل‌هایشان خالی ماند و ساکنانش به گور سفر کردند.<ref>مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۲، ص۵۰۳.</ref>}}در روایاتی که در بحارالانوار نقل شده است نقش [[انگشتر]] امام هادی(ع)، «الله ربّی و هو عصمتی من خلقه؛ خداوند پروردگار من است و حامی‌ام از شر آفریدگانش»<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۱۱۷.</ref> و «حفظ العهود من اخلاق المعبود؛ پایبندی به پیمان‌ها از خُلق خداوند است» ثبت شده است.<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۱۱۷.</ref>[[ حسن بن فضل طبرسی| طبرسی]] در [[مکارم الاخلاق (کتاب)|مکارم الاخلاق]] نقش «اللهُ المَلِک، یگانه پادشاه الله است» را نیز برای انگشتری امام هادی(ع) نقل کرده است.<ref>طبرسی، مكارم الاخلاق، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ص۹۱.</ref>
|ترجمه= بر قله کوه‌ها به سر می‌بردند و مردان نیرومند حراست آنها می‌کردند اما قله‌ها کاری برای آنها نساخت. از پس عزت از پناهگاه‌های خود برون آورده شدند و در حفره‌ها جایشان دادند و چه فرود آمدن بدی بود. از پس آنکه در گور شدند، یکی بر آنها بانگ زد که تخت‌ها و تاج‌ها و زیورها کجا رفت؟ چهره‌هائی که به نعمت خو کرده بود و پرده‌ها جلو آن آویخته می‌شد چه شد؟ و قبر به سخن آمد و گفت: کرم‌ها بر این چهره‌ها کشاکش می‌کنند. روزگاری دراز بخوردند و بپوشیدند و از پس خوراکی طولانی خورده شدند. مدت‌ها خانه‌ها ساختند تا در آنجا محفوظ مانند و از خانه‌ها و کسان خویش دور شدند و برفتند، مدت‌ها مال اندوختند و ذخیره کردند و برای دشمنان گذاشتند و برفتند. منزل‌هایشان خالی ماند و ساکنانش به گور سفر کردند.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۲، ص۵۰۳.</ref>}}
 
مسعودی نقل کرده است که اشعار امام متوکل و اطرافیان او را تحت تأثیر قرار داد به گونه‌ای که صورت متوکل از گریه خیس شد و دستور داد بساط شراب را برچینند و امام را با احترام به خانه‌اش بازگردانند.<ref>مسعودی، مروج‌الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۲.</ref>
 
در روایاتی که در بحارالانوار نقل شده است نقش [[انگشتر]] امام هادی(ع)، «الله ربّی و هو عصمتی من خلقه؛ خداوند پروردگار من است و حامی‌ام از شر آفریدگانش»<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۱۱۷.</ref> و «حفظ العهود من اخلاق المعبود؛ پایبندی به پیمان‌ها از خُلق خداوند است» ثبت شده است.<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۱۱۷.</ref>[[ حسن بن فضل طبرسی| طبرسی]] در [[مکارم الاخلاق (کتاب)|مکارم الاخلاق]] نقش «اللهُ المَلِک، یگانه پادشاه الله است» را نیز برای انگشتری امام هادی(ع) نقل کرده است.<ref>طبرسی، مكارم الاخلاق، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ص۹۱.</ref>


==اصحاب و راویان ==
==اصحاب و راویان ==
{{اصلی|فهرست اصحاب امام هادی}}
{{اصلی|فهرست اصحاب امام هادی(ع)}}
شمار اصحاب امام هادی(ع) را حدود ۱۹۰ تن گفته‌اند<ref>جعفریان، حیات فکری-سیاسی امامان شیعه، ص۶۳۰.</ref> بر اساس [[رجال شیخ طوسی]]، تعداد کسانی که از آن حضرت [[حدیث]] نقل کرده‌اند بالغ بر ۱۸۵ نفر می‌شود.<ref>طوسی، رجال، ۱۴۱۵ق، ص۳۷۸</ref> [[عزیزالله عطاردی|عطاردی]] در [[مسند الامام الهادی علیه‌السلام (کتاب)|مسند الامام الهادی]] از ۱۷۹ تن به عنوان راوی از امام هادی نام برده و گفته است در میان آنان [[ثقه]]، [[حدیث ضعیف|ضعیف]]، [[حدیث حسن|حسن]]، [[حدیث متروک|متروک]] و مجهول یافت می‌شود <ref>عطاردی، مسند الامام الهادی، ۳۰۷</ref> به گفته عطاردی برخی از راویانی که خود نام برده در رجال شیخ طوسی نیست و برخی از راویانی را که شیخ طوسی در رجالش آورده در مسند عطاردی نیامده است.<ref>عطاردی، مسند الامام الهادی، ۳۰۷</ref>


[[ابن شهر آشوب]] از افرادی همچون احمد بن حمزة بن یسع، صالح بن محمد همدانی، محمد بن جزک الجمال، یعقوب بن یزید الکاتب، ابوحسین بن هلال، ابراهیم بن اسحاق، خیران خادم و نضر بن محمد همدانی به عنوان افراد مورد اطمینان وی یاد کرده است. همچنین از اصحاب وی داود بن زید، ابوسلیم زنکان، حسین بن محمد همدانی، احمد بن اسماعیل بن یقطین و بشر بن بشار نیشابوری، سلیمان بن جعفر مروزی، فتح بن یزید جرجانی و محمد بن سعید کلثوم، معاویه بن حکیم کوفی، علی بن معد بن محمد بغدادی و ابوحسن بن رجاء عبراتی و از وکیلان او از جعفر بن سهیل الصیقل نام برده است. او [[محمد بن عثمان عمری|محمد بن عثمان]] را [[باب الامام|باب]] او معرفی کرده است.<ref>ابن شهر آشوب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۲. </ref>
شمار اصحاب امام هادی(ع) را حدود ۱۹۰ تن گفته‌اند<ref>جعفریان، حیات فکری-سیاسی امامان شیعه، ص۶۳۰.</ref> بر اساس [[رجال الطوسی (کتاب)|رجال شیخ طوسی]]، تعداد کسانی که از آن حضرت [[حدیث]] نقل کرده‌اند بالغ بر ۱۸۵ نفرند.<ref>طوسی، رجال، ۱۴۱۵ق، ص۳۷۸</ref> [[عزیزالله عطاردی|عطاردی]] در [[مسند الامام الهادی علیه‌السلام (کتاب)|مسند الامام الهادی]] از ۱۷۹ تن به عنوان راوی از امام هادی نام برده و گفته است در میان آنان [[ثقه]]، [[حدیث ضعیف|ضعیف]]، [[حدیث حسن|حسن]]، [[حدیث متروک|متروک]] و مجهول یافت می‌شود <ref>عطاردی، مسند الامام الهادی، ۳۰۷</ref> به گفته عطاردی برخی از راویانی که خود نام برده در رجال شیخ طوسی نیست و برخی از راویانی را که شیخ طوسی در رجالش آورده در مسند عطاردی نیامده است.<ref>عطاردی، مسند الامام الهادی، ۳۰۷</ref>


[[عبدالعظیم حسنی]]، [[عثمان بن سعید]]،<ref>طوسی، رجال طوسی، صص۴۰۱-۳۸۹.</ref>[[ایوب بن نوح]]،<ref>شیخ طوسی، الغیبة، ج۱، ص۳۴۹.</ref> [[حسن بن راشد]]<ref>شیخ طوسی، الغیبة، ج۱، ص۳۵۰.</ref> و [[حسن بن علی ناصر]]<ref>شیخ طوسی، رجال، ص۳۸۵.</ref> از جمله اصحاب او به شمار می‌رفتند.
[[عبدالعظیم حسنی]]، [[عثمان بن سعید عمری|عثمان بن سعید]]،<ref>طوسی، رجال طوسی، صص۴۰۱-۳۸۹.</ref>[[ایوب بن نوح]]،<ref>شیخ طوسی، الغیبة، ج۱، ص۳۴۹.</ref> [[حسن بن راشد]]<ref>شیخ طوسی، الغیبة، ج۱، ص۳۵۰.</ref> و [[ناصر کبیر|حسن بن علی ناصر]]<ref>شیخ طوسی، رجال، ص۳۸۵.</ref> از جمله اصحاب او به شمار می‌رفتند. همچنین [[ابن‌شهرآشوب]] از افرادی همچون احمد بن حمزة بن یَسَع، صالح بن محمد همدانی، محمد بن جزک الجمال، یعقوب بن یزید الکاتب، ابوحسین بن هلال، ابراهیم بن اسحاق، خیران خادم و نضر بن محمد همدانی به عنوان افراد مورد اطمینان وی یاد کرده است.<ref>ابن‌شهرآشوب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۲.</ref> همچنین از اصحاب وی داود بن زید، ابوسلیم زنکان، حسین بن محمد همدانی، احمد بن اسماعیل بن یقطین، بشر بن بشار نیشابوری، سلیمان بن جعفر مروزی، فتح بن یزید جرجانی، محمد بن سعید کلثوم، معاویه بن حکیم کوفی، علی بن معد بن محمد بغدادی و ابوحسن بن رجاء عبراتی و از وکیلان او از جعفر بن سهیل الصیقل نام برده است. او [[محمد بن عثمان عمری|محمد بن عثمان]] را [[باب الامام|باب]] امام هادی معرفی کرده است.<ref>ابن شهر آشوب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۲. </ref>


برخی از پژوهشگران برای اثبات ایرانی بودن برخی از اصحاب امام هادی(ع) به پسوندهای شهری آنان استناد کرده‌اند. و بر اساس آن محل زندگی افرادی همچون [[بشر بن بشار نیشابوری]]، [[فتح بن یزید جرجانی]]، [[حسین بن سعید اهوازی]]، [[حمدان بن اسحاق خراسانی]]، [[علی بن ابراهیم طالقانی]]، [[محمد بن علی کاشانی]]،<ref>صدوق، التوحید، ۱۳۹۸ق، ص۱۰۱.</ref> [[ابراهیم بن شیبه اصفهانی]]، و [[ابومقاتل دیلمی]]<ref>عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص۳۱۷.</ref> از اصحاب آن حضرت را در ایران دانسته‌اند.<ref>جعفریان، حیات فکری -سیاسی امامان شیعه، ص۶۵۸.</ref> و گفته‌اند بر اساس نامه امام هادی به وکیل خود در همدان در آن آمده «من سفارش شما را به دوستان خودم در همدان کرده‌ام»<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۶۱۲.</ref> برخی از اصحاب آن حضرت در همدان و نیز بر اساس شواهدی دیگری برخی از اصحاب امام هادی در [[قزوین]]<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۷.</ref> ساکن بوده‌اند.<ref>جعفریان، حیات فکری -سیاسی امامان شیعه، ص۶۵۸.</ref>
[[رسول جعفریان]] برای اثبات ایرانی بودن برخی از اصحاب امام هادی(ع) به پسوندهای آنان استناد کرده است. او محل زندگی افرادی همچون [[بشر بن بشار نیشابوری]]، [[فتح بن یزید جرجانی]]، [[حسین بن سعید اهوازی]]، [[حمدان بن اسحاق خراسانی]]، [[علی بن ابراهیم طالقانی]]، [[محمد بن علی کاشانی]]،<ref>صدوق، التوحید، ۱۳۹۸ق، ص۱۰۱.</ref> [[ابراهیم بن شیبه اصفهانی]] و [[ابومقاتل دیلمی]]<ref>عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص۳۱۷.</ref> از اصحاب حضرت را در ایران دانسته است.<ref>جعفریان، حیات فکری -سیاسی امامان شیعه، ص۶۵۸.</ref> جعفریان با استناد به نامه امام هادی به وکیل خود در همدان که در آن آمده است «من سفارش شما را به دوستان خودم در همدان کرده‌ام»<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۶۱۲.</ref> گفته است برخی از اصحاب آن حضرت در همدان و نیز بر اساس شواهدی برخی از اصحاب امام در [[قزوین]]<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۷.</ref> ساکن بوده‌اند.<ref>جعفریان، حیات فکری -سیاسی امامان شیعه، ص۶۵۸.</ref>


==جایگاه نزد اهل سنت==
==جایگاه نزد اهل سنت==
بزرگان و عالمان [[اهل سنت]] برای امام هادی(ع) احترام ویژه‌ای قائل بوده‌اند. آنان علم، [[سخاوت]]، [[زهد]] و [[عبادت]] امام هادی(ع) را ستوده‌اند. ابن حجر هیثمی ماجرایی از سخاوت آن حضرت گزارش کرده است.
بزرگان و عالمان [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] برای امام هادی(ع) احترام ویژه‌ای قائل بوده‌اند. آنان علم، [[سخاوت]]، [[زهد]] و [[عبادت]] امام هادی(ع) را ستوده‌اند. ابن‌حجر هیثمی ماجرایی از سخاوت آن حضرت گزارش کرده است.


==شهادت و آرامگاه==
==شهادت و آرامگاه==

نسخهٔ ‏۳ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۲۲:۵۲

امام هادی علیه‌السلام
دهمین امام شیعیان اثناعشری
حرم عسکریین
نامعلی بن محمد(ع)
کنیهابوالحسن ثالث
زادروز۱۵ ذی‌الحجه، سال ۲۱۲ق
زادگاهصریامدینه
مدت امامت۳۴ سال (۲۲۰ تا ۲۵۴ق)
شهادت۳ رجب ۲۵۴ق
مدفنسامراعراق
محل زندگیمدینهسامرا
لقب(ها)هادی • نقی
پدرامام جواد(ع)
مادرسمانه مغربیه
همسر(ان)حُدیث
فرزند(ان)حسنمحمد • حسین • جعفر
طول عمر۴۲ سال
امامان شیعه
امام علیامام حسن مجتبیامام حسینامام سجادامام باقرامام صادقامام کاظمامام رضاامام جوادامام هادیامام حسن عسکریامام مهدی


علی بن محمد مشهور به امام هادی یا امام علی النقی (۲۱۲-۲۵۴ق) دهمین امام شیعیان و فرزند امام جواد(ع) است. او از ۲۲۰ تا ۲۵۴ق به مدت ۳۴ سال، امامت را به عهده داشت. دوران امامت امام هادی با خلافت چند تن از خلفای عباسی از جمله متوکل همزمان بود و بیشتر سال‌های امامت را در سامرا تحت نظارت حاکمان عباسی گذراند.

از امام هادی(ع) احادیثی در امور اعتقادی، تفسیر، فقه و اخلاق روایت کرده‌اند. در بخشی از این روایات، به مباحث کلامی همچون تشبیه و تنزیه و جبر و اختیار پرداخته شده است. زیارت جامعه کبیره و زیارت غدیریه نیز از او نقل شده است.

امام هادی(ع) به واسطه جمعی از وکیلان که سازمان وکالت خوانده می‌شد، با شیعیان ارتباط داشت. عبدالعظیم حسنی، عثمان بن سعید، اَیوب بن نوح و حسن بن راشد از اصحاب او بوده‌اند.

مزار امام هادی در سامرا، زیارتگاه شیعیان است. این زیارتگاه به دلیل دفن او و فرزندش امام حسن عسکری(ع)، حرم عسکریین خوانده می‌شود. حرم عسکریین در سال‌های ۱۳۸۴ و ۱۳۸۶ش طی حملات تروریستی تخریب شد. ستاد عتبات عالیات ایران از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۴ش آن را بازسازی کرده است.

نام، نسب و القاب

گاه‌شمار زندگی امام هادی(ع)
۱۵ ذی‌الحجه ۲۱۲ق تولد امام هادی(ع)
۲۱۸ق مرگ مامون عباسی ـ شروع خلافت معتصم عباسی ـ اعتراف جنیدی، عالم ناصبی به علم امام هادی در سن کودکی
۲۱۹ق دستگیری امام جواد(ع) و فرستادن او به بغداد به دستور معتصم
آخر ذی‌القعده ۲۲۰ق شهادت امام جواد(ع) - شروع امامت حضرت هادی (ع)
۲۲۷ق مرگ معتصم ـ شروع خلافت واثق
۲۳۱ ق ولادت امام حسن عسکری(ع) در مدینه - تفتیش عقاید درباره خلق قرآن - نگارش نامه امام هادی(ع) در مورد بدعت شمردن جدال درباره مسأله خلق قرآن
۲۳۲ق مرگ واثق ـ شروع خلافت متوکل
۲۳۳ق فرستادن امام هادی به سامرا به دستور متوکل ـ دعوت متوکل از ابن‌سکیت برای آزمودن علم امام هادی(ع)
۲۳۶ق تخریب قبر امام حسین(ع) به دستور متوکل
۲۴۴ق شهادت ابن‌سکیت به دلیل اظهار محبت به امیرالمومنین(ع) و فرزندانش به دستور متوکل
۲۴۶ق درگذشت دعبل خزاعی
۲۴۷ق جسارت متوکل به امام هادی(ع) ـ قتل متوکل به دست پسرش منتصر و رفع ممنوعیت زیارت امام حسین(ع) و رد فدک به اهل بیت(ع) به دستور منتصر
۲۴۸ق مرگ منتصر و خلافت مستعین
۲۵۰ق اولین نبرد مستقل یعقوب لیث صفاری
۲۵۲ق استعفای مستعین و به خلافت رسیدن معتز - درگذشت محمد فرزند امام هادی(ع)
۳ رجب ۲۵۴ق شهادت امام هادی(ع)

علی بن محمد، مشهور به امام هادی و علی النقی، امام دهم شیعیان است. پدرش امام جواد(ع)، امام نهم شیعیان، و مادرش کنیزی[۱] به نام سَمانه مَغربیه[۲] یا سوسَن[۳] بود.

از مشهورترین القاب امام دهم شیعیان، هادی و نَقی است.[۴] او به هادی ملقب شده است چرا که در زمان خود بهترین هدایت‌کننده مردم به سوی خیر بوده است.[۵] القاب دیگری همچون مرتضی، عالم، فقیه، امین، ناصح، متوکل،[یادداشت ۱] خالص و طَیّب برای او ذکر شده است.[۶] شیخ صدوق (درگذشت ۳۸۱ق) از اساتیدش نقل کرده است که هر کدام از امام هادی و فرزندش امام حسن عسکری(ع) را به دلیل اینکه در منطقه‌ای به نام عسکر در سامرا ساکن بودند، عسکری می‌خواندند.[۷] ابن‌جوزی (درگذشت ۶۵۴ق) از علمای اهل‌سنت نیز در کتاب تذکرة الخواص نسبت عسکری به امام هادی را به همین دلیل دانسته است.[۸]

کنیه وی ابوالحسن است[۹] و در منابع حدیثی، ابوالحسن سوم خوانده شده است،[۱۰] تا با ابوالحسن اول یعنی امام کاظم و ابوالحسن دوم یعنی امام رضا اشتباه نشود.[۱۱]

زندگی‌نامه

بنابر نظر محمد بن یعقوب کلینی،[۱۲] شیخ طوسی،[۱۳] شیخ مفید[۱۴] ابن‌شهرآشوب[۱۵] امام هادی در ۱۵ ذی‌الحجه سال ۲۱۲ق در صَریا (منطقه‌ای در نزدیکی مدینه) متولد شده است. با این حال تولد او را در دوم یا پنجم رجب همان سال،[۱۶] رجب سال ۲۱۴ق و جمادی‌الثانی سال ۲۱۵ق[۱۷] نیز ثبت کرده‌اند.

به گزارش مسعودی تاریخ‌نگار قرن چهارم، در سالی که امام جواد همراه با همسرش، اُم‌ُّالفَضل حج به جای آورد، امام هادی را در حالی‌که کوچک بود به مدینه آوردند[۱۸] و او تا سال ۲۳۳ق در مدینه زندگی کرده است. به گزارش یعقوبی تاریخ‌نگار قرن سوم قمری در این سال متوکل عباسی امام هادی را به سامرا احضار کرد[۱۹] و در منطقه‌ای تحت کنترل خود به نام عسکر اقامت داد و تا پایان عمر در آنجا بود.[۲۰]

از زندگی امام هادی، امام جواد و امام عسکری در مقایسه با دیگر ائمه شیعه، اطلاعات چندانی وجود ندارد. محمدحسین رجبی دوانی (زاده ۱۳۳۹ش)، تاریخ‌پژوه، دلیل این مسئله را عمر کوتاه این امامان، محصور بودن آنان و غیرشیعی بودن نویسندگان کتب تاریخ در آن روزگار می‌داند.[۲۱]

فرزندان

در منابع شیعه از چهار پسر به نام‌های حسن، محمد، حسین و جعفر برای امام هادی یاد شده است.[۲۲] همچنین از دختری برای او یاد شده است که شیخ مفید نامش را عایشه[۲۳] و ابن‌شهرآشوب[۲۴] عِلِّیّه (یا عَلیِّه) ذکر کرده‌اند. در دلائل‌ُالاِمامه دو دختر به نام عایشه و دَلالة برای وی ذکر شده است.[۲۵] ابن‌حجر هیثمی از علمای اهل‌سنت نیز در الصَواعِق المُحرِقَه فرزندان امام دهم شیعیان را چهار پسر و یک دختر دانسته است.[۲۶]

دوره امامت

امام هادی(ع):
«مردم در دنيا با اموال سر و كار دارند و در آخرت با اعمالشان.»

عطاردی، مسند الامام الهادی، ص۳۰۴.

علی بن محمد، در سال ۲۲۰ق در هشت سالگی به امامت رسید.[۲۷] به گزارش منابع، سن پایین امام هادی(ع) در آغاز امامت، منجر به تردید شیعیان نشد چرا که امامت امام جواد در سن کم، موجب شد شیعیان پس از وی در مواجهه با چنین موضوعی دچار تردید نشوند.[۲۸] به نوشته شیخ مفید، شیعیان پس از امام نهم، به استثنای عده اندکی، امامت امام هادی(ع) را پذیرفتند،[۲۹] و آن عده موسی مُبَرقَع را امام دانستند؛ با این حال پس از مدتی از اعتقاد خود برگشتند و به عموم شیعیان پیوستند.[۳۰] سعد بن عبدالله اشعری، بازگشت آن عده به امام هادی(ع) را در پی بیزاری‌جستن موسی مبرقع از آنان دانسته است.[۳۱] شیخ مفید[۳۲] و ابن‌شهرآشوب،[۳۳] اتفاق‌نظر شیعیان بر امامت امام هادی(ع) و عدم ادعای امامت از سوی کسی جز وی را دلیل محکمی بر اثبات امامت وی دانسته‌اند.[۳۴] محمد بن یعقوب کُلینی و شیخ مفید، نصوص مربوط به اثبات امامت وی را در آثار خود برشمرده‌اند.[۳۵]

امام هادی(ع):
«حکمت در سرشت‌های فاسد اثر نمی‌کند.»

عطاردی، مسند الامام الهادی، ص۳۰۴.

بنا به گفته ابن‌شهرآشوب، شیعیان از طریق نصوص امامان پیشین، بر امامت علی بن محمد آگاه شدند؛ نصوصی که توسط راویانی از جمله اسماعیل بن مهران، ابوجعفر اشعری و خیرانی نقل شده‌اند.[۳۶]

خلفای هم‌عصر

خلافت در دوره امام هادی
خلفای دوران پیش از امامت
(۲۱۲-۲۲۰)
سال خلیفه
۲۱۲-۲۱۸ق مأمون
۲۱۸-۲۲۷ق معتصم
خلفای دوره امامت
(۲۲۰-۲۵۴)
سال خلیفه
۲۱۸-۲۲۷ق معتصم
۲۲۷-۲۳۲ق واثق
۲۳۲-۲۴۷ق متوکل
۲۴۷ (۶ ماه) منتصر
۲۴۸-۲۵۲ق مستعین
۲۵۲-۲۵۵ق معتز

امام هادی(ع)، ۳۳ سال (۲۲۰ق-۲۵۴ق)، امامت را بر عهده داشت[۳۷] در این مدت چند خلیفه عباسی بر سر کار آمدند؛ آغاز امامت او با خلافت معتصم، و پایان آن در دوره خلافت مُعْتَز بوده است.[۳۸] البته ابن‌شهرآشوب، پایان عمر امام هادی(ع) را در زمان خلافت مُعتَمد عباسی دانسته است.[۳۹]

امام دهم شیعیان، هفت سال از امامت خود را در دوره خلافت معتصم عباسی سپری کرد.[۴۰] به گفته جاسم حسین نویسنده کتاب تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم(عج)، معتصم در زمان امام هادی در مقایسه با دوران امام جواد، سختگیری کمتری به شیعیان روا می‌داشت و مدارای بیشتری با علویان داشت و این تغییر رویکرد او، ناشی از بهبود اوضاع اقتصادی و کاهش یافتن قیام‌های علویان بوده است.[۴۱] همچنین حدود پنج سال از دوران امامت امام دهم، با خلافت واثق، چهارده سال با خلافت متوکل، شش ماه با خلافت مستنصر، دو سال و نه ماه با خلافت مستعین و بیش از هشت سال با خلافت مُعْتَز همزمان بوده است.[۴۲]

احضار به سامرا

متوکل عباسی در سال ۲۳۳ق امام هادی(ع) را وادار کرد که از مدینه به سامرا برود.[۴۳] شیخ مفید این اقدام متوکل را برای سال ۲۴۳ق گزارش کرده است[۴۴] اما از نظر رسول جعفریان، پژوهشگر تاریخ اسلام، این تاریخ (سال ۲۴۳ق) صحیح نیست.[۴۵] گفته شده دلیل این کار متوکل، بدگویی عبدالله بن محمد کارگزار حکومت عباسی در مدینه[۴۶] و بریحه عباسی امام جماعت منصوب خلیفه در مکه و مدینه، علیه امام هادی[۴۷] و همچنین گزارش‌هایی از میل مردم به امام دهم شیعیان بوده است.[۴۸] به گزارش مسعودی، بریحه، در نامه‌ای به متوکل، به وی گفت که «اگر مکه و مدینه را می‌خواهی، علی بن محمد را از آنجا بیرون کن؛ زیرا او به سوی خود دعوت می‌کند و شمار زیادی را دور خود جمع کرده است».[۴۹] بر همین اساس، یحیی بن هَرثَمه از سوی متوکل، مأمور انتقال امام هادی به سامرا شد.[۵۰] امام هادی(ع) در نامه‌ای به متوکل، بدگویی‌ها علیه خویش را رد کرد،[۵۱] اما متوکل در پاسخ، با احترام از او خواست به سوی سامرا حرکت کند.[۵۲] متن نامه متوکل، در آثار شیخ مفید و کلینی نقل شده است.[۵۳]

به گفته رسول جعفریان، اگرچه متوکل برنامه انتقال امام هادی(ع) به سامرا را به گونه‌ای طراحی کرده بود که حساسیت مردم برانگیخته نشود و مسافرت اجباری امام، پیامدی به دنبال نداشته باشد.[۵۴] سبط بن جوزی از علمای اهل‌سنت گزارشی از یحیی بن هرثمه نقل کرده است که بر اساس آن مردم مدینه بسیار ناراحت و برآشفته شدند و ناراحتی آنان به حدی رسید که ناله و شیونی به راه‌ انداختند که مدینه تا آن زمان چنین وضعی به خود ندیده بود.[۵۵] امام هادی(ع) پس از خروج از مدینه، وارد کاظمین شد و در آنجا با استقبال مردم مواجه گردید.[۵۶] در کاظمین به خانه خزیمة بن حازم رفت و از آنجا به سوی سامرا حرکت داده شد.[۵۷]

حضرت هادی به ظاهر مورد احترام متوکل بود، اما متوکل علیه او دسیسه می‌کرد[۵۸] به گزارش طبرسی هدف متوکل از این کار این بود که از ابهت و عظمت آن حضرت در چشم مردم بکاهد.[۵۹] به گفته شیخ مفید، نخستین روزی که امام وارد سامرا شد، متوکل دستور داد تا او را یک روز در «خانِ صَعالیک» (محل استقرار و تجمع گدایان و مستمندان) نگاه داشتند و روز بعد به خانه‌ای که برای اسکان آن حضرت در نظر گرفته شده بود، بردند.[۶۰] به نظر صالح بن سعید، این اقدام به قصد تحقیر امام هادی(ع) انجام شده است.[۶۱]

حاکمان عباسی در مدت اقامت امام هادی بر او سخت می‌گرفتند. برای نمونه قبری در اتاق محل زندگی او حفر کرده بودند. او او را شبانه و بی‌خبر به کاخ خلیفه احضار می‌کردند و از ارتباط شیعیان با او جلوگیری می‌کردند.[۶۲] برخی از نویسندگان دلایل برخورد خصمانه متوکل با امام هادی را چنین نوشته‌اند:

  1. متوکل از نظر کلامی به اهل حدیث که ضدّ معتزله و شیعه بودند، گرایش داشت و اهل حدیث متوکل را علیه شیعیان تحریک می‌کردند.
  2. متوکل نگران جایگاه اجتماعی خود بود و از ارتباط مردم با امامان شیعه هراس داشت؛ ازاین‌رو می‌کوشید این پیوند را قطع کند.[۶۳] متوکل در همین راستا مرقد امام حسین(ع) را تخریب کرد و نسبت به زائران امام حسین، سختگیری می‌کرد.[۶۴]

پس از متوکل فرزندش منتصر بر سر کار آمد. در این دوره از فشار حکومت بر خاندان علوی از جمله امام هادی(ع) کاسته شد.[۶۵]

برخورد با غالیان

غالیان در زمان امامت امام هادی فعال بودند آنان خود را از اصحاب و نزدیکان حضرت هادی معرفی می‌کردند و مطالبی را به امامان شیعه از جمله امام هادی نسبت می‌دادند که بر اساس نامه احمد بن محمد بن عیسی اَشعری به امام هادی دل‌ها از شنیدن آنها مشمئز می‌شد و از طرفی چون به ائمه منسوب می‌شد، جرأت انکار و رد آنها را هم نداشتند. به عنوان نمونه منظور از صلاة را در آیه إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنكَرِ‌ [۶۶] یا آیه وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ [۶۷] اشاره به شخصی می‌دانستند نه رکوع و سجده هم‌چنان که منظور از زکات را فردی مشخص می‌دانستند نه پرداخت مال. همچنین برخی از واجبات و محرمات دیگر را نیز تأویل می‌کردند. امام هادی در پاسخ احمد بن محمد نوشت که این گونه تأویلات از دین ما نیست؛ از آن پرهیز کنید.[۶۸]فتح بن یزید جرجانی بر این باور بود که خوردن و آشامیدن با امامت سازگار نیست و امامان نیازی به خوردن و آشامیدن ندارند، امام هادی در پاسخ او به خوردن و آشامیدن پیامبران و راه رفتن آنان در بازار استناد کرد و فرمود: «هر جسمی چنین است جز خدا، که جسم را جسمیت بخشیده است».[۶۹]

امام دهم شیعیان، در پاسخ به نامه سهل بن زیاد، از غُلُوْ علی بن حسکه خبر داده بودند، وابستگی علی بن حَسَکه به اهل‌بیت را رد کرد، سخنان او را باطل شمرد و از شیعیان خواست از او دوری کنند و حکم قتلش را نیز صادر کرد. بر اساس این نامه، علی بن حسکه به الوهیت امام هادی معتقد بود و خود را باب و پیامبر از جانب او معرفی می‌کرد.[۷۰] امام هادی غالیانی همچون محمد بن نُصیر نمیری بنیانگذار فرقه نصیریه،[۷۱] حسن بن محمد معروف به ابن‌بابا و فارس بن حاتم قزوینی را نیز لعن کرده است.[۷۲] امام ضمن نامه‌ای از ابن‌بابا قمی بیزاری جست و فرمود: شیطان وی را گمراه کرده است.[۷۳] امام هادی(ع) از شیعیان خواست فارس بن حاتم را تکذیب کنند و درباره اختلافی که میان ابن‌حاتم و علی بن جعفر همانی پیدا شده بود، جانب علی بن جعفر را گرفت و ابن‌حاتم را رد و طرد کرد. همچنین دستور قتل ابن‌حاتم را صادر نمود و برای قاتل وی سعادت اخروی و بهشت را تضمین کرد.[۷۴] او در پاسخ سؤالات شیعیان درباره ابن حاتم، از وی اعلام بیزاری می‌کرد. به گفته رسول جعفریان، تاریخ‌پژوه شیعه، کثرت روایات درباره ابن‌حاتم در رجال کشی، نشان می‌دهد که خطر بزرگی از جانب وی شیعه را تهدید می‌کرده است.[۷۵]

از دیگر غالیانی که خود را از اصحاب امام هادی(ع) معرفی می‌کرد، احمد بن محمد سیاری بود،[۷۶] که بیشتر رجالیان او را غالی و فاسدالمذهب دانسته‌اند.[۷۷] کتاب القراءات او از مصادر اصلی روایاتی است که در تحریف قرآن توسط برخی از افراد به آن، استدلال شده است.[۷۸] از دیگر غالیان این دوره حسین بن عبیدالله محرر بود که به اتهام غلو از قم اخراج شد،[۷۹] امام هادی(ع) ضمن رساله‌ای که ابن‌شعبه حَرّانی آن را نقل کرده، بر اصالت قرآن تأکید کرد و آن را در مقام سنجش روایات و تشخیص صحیح از ناصحیح به عنوان معیاری دقیق معرفی کرده و به طور رسمی قرآن را به عنوان تنها متنی که همه گروه‌های اسلامی به آن استناد می‌کنند، مطرح کرده است.[۸۰] او همچنین در مسائل اختلافی به قرآن استناد می‌کرد.[۸۱] عباس بن صدقه، ابوالعباس طرنانی (طبرانی) و ابوعبداللّه کندی معروف به «شاه رئیس» از دیگر غالیان این دوره بودند.[۸۲] امام هادی از شیعیانی که به اشتباه به غلو متهم می‌شدند، دفاع می‌کرد و هنگامی که قمی‌ها محمد بن اورمه را به اتهام غُلو از قم اخراج کردند نامه‌ای از امام در دفاع از او خطاب به اهل قم صادر شد و او را از اتهام غلو تبرئه کرد.[۸۳]

ارتباط با شیعیان

امام هادی، از طریق سازمان وکالت و نامه‌نگاری با شیعیان در ارتباط بود. به گفته رسول جعفریان در زمان امام هادی(ع)، قم، مهمترین مرکز تجمّع شیعیان ایران بود و روابط محکمی میان شیعیان این شهر و ائمه(ع) وجود داشت.[۸۴] محمد بن داود قمی و محمد طلحی از قم و شهرهای اطراف آن، خمس، هدایا و سؤالات مردم را به امام هادی می‌رساندند.[۸۵] علی‌رغم اینکه در زمان امام هادی اختناق شدیدی از سوی خلفای عباسی حاکم بود، میان امام هادی(ع) و شیعیان عراق، یمن، مصر و نواحی دیگر رابطه برقرار بود. به گفته جعفریان وکلا علاوه بر جمع‌آوری خمس و ارسال آن برای امام، در حلّ معضلات کلامی و فقهی و همچنین در تثبیت امامت امام بعدی در منطقه خود، نیز نقش داشتند.[۸۶] محمدرضا جباری نویسنده کتاب سازمان وکالت از علی بن جعفر همانی، ابوعلی بن راشد و حسن بن عبد ربّه به عنوان وکلای امام هادی نام برده است.[۸۷] جباری همچنین با استناد به روایتی که محمد بن عُمر کَشّی، رجالی شیعه در قرن چهارم قمری، درباره اسحاق بن اسماعیل نیشابوری آورده[۸۸] احتمال داده که احمد بن اسحاق قمی نیز از وکلای امام هادی(ع) بوده است.[۸۹]

مسئله خلق قرآن

امام هادی(ع) در نامه‌ای، به یکی از شیعیان از او خواست تا در مسئله خلق قرآن اظهارنظر نکند و جانب هیچ یک از نظریه حدوث و قدم قرآن را نگیرد. او در این نامه مسئله خلق قرآن را فتنه خوانده و ورود به این بحث را هلاکت دانسته است. همچنین بر کلام خدا بودن قرآن تأکید کرده و گفتگو درباره آن را بدعتی دانسته که هم سؤال‌کننده و هم پاسخ‌دهنده در گناه آن شریکند.[۹۰] در آن دوره، جدال بر سر مسئله حدوث و قدم قرآن موجب پیدایش فرقه‌ها و گروه‌هایی در میان اهل‌سنت شده بود مأمون و مُعْتَصَم جانب نظریه خلق قرآن را گرفته بودند و مخالفان را تحت فشار قرار می‌دادند که از آن به دوره مِحنت یاد می‌شود اما متوکل از قدیم بودن قرآن حمایت می‌کرد و مخالفان از جمله شیعیان را بدعت‌گذار معرفی می‌نمود.[۹۱]

احادیث

در منابع روایی شیعه همچون کتب اربعه، تُحَف‌ُالعُقول، مِصْباحُ الْمُتَهَجِّد، الاِحتِجاج و تفسیر عیاشی احادیثی از امام هادی نقل شده است. در مسند الامام الهادی حدود ۳۵۰ حدیث از وی گرد آمده است. احادیثی که از وی نقل شده، نسبت به امامان پیش از او کمتر است. عطاردی علت آن را اقامت اجباری وی در سامرا تحت‌نظر حکومت عباسی می‌داند که فرصت انتشار علوم و معارف را به وی نداده است.[۹۲] در روایات منقول از امام هادی، از او با نام‌های مختلفی همچون ابی‌الحسن الهادی، ابی‌الحسن الثالث، ابی‌الحسن الاخیر، ابی‌الحسن العسکری، الفقیه العسکری، الرجل، الطیب، الاخیر، الصادق بن الصادق و الفقیه یاد شده است که تَقِیّه را از علل آن دانسته‌اند.[۹۳]

روایات منقول از امام هادی در زمینه توحید، امامت، زیارت، تفسیر و باب‌های مختلف فقه مانند طهارت، نماز، روزه، خُمس، زکات، ازدواج و نیز آداب است. بیش از ۲۱ روایت از امام هادی(ع) در باب توحید و تنزیه نقل شده است.[۹۴]

رساله‌ای از امام هادی(ع) درباره جَبر و اختیار بر جای مانده است. در این رساله، حدیث «لا جبر و لا تفویض بل امر بین الاَمرین»، بر اساس قرآن، تبیین شده و مبانی کلامی شیعه، در مسئله جَبر و تفویض ارائه گردیده است.[۹۵] همچنین در میان روایاتی که به عنوان احتجاجات امام هادی(ع) نقل شده، بیشترین حجم، مربوط به جبر و تفویض است.[۹۶]

زیارات

زیارت جامعه کبیره[۹۷] و زیارت غدیریه از امام هادی(ع) نقل شده است.[۹۸] زیارت جامعه کبیره را یک دوره امام‌شناسی می‌دانند.[۹۹] محور زیارت غدیریه، تولی و تبری و محتوای آن بیان فضائل امام علی(ع) است.[۱۰۰]

اشعار

به گزارش مسعودی تاریخ‌نگار قرن چهارم قمری، به متوکل گزارش داده بودند که در منزل امام هادی(ع) ادوات جنگی و نامه‌هایی از شیعیان به او وجود دارد؛ به همین دلیل، به دستور متوکل تعدادی از مأموران، غافلگیرانه به منزل امام هادی حمله بردند.[۱۰۱] هنگامی که امام را به مجلس متوکل بردند، ظرف شرابی در دست خلیفه بود و او آن را به امام تعارف کرد.[۱۰۲] امام با بیان اینکه گوشت و خون من به شراب آلوده نشده، درخواست متوکل را رد کرد.[۱۰۳] آنگاه متوکل از حضرت خواست شعری بخواند که او را به وَجد آورد.[۱۰۴] امام در ابتدا درخواست او نپذیرفت، اما با اصرار متوکل این اشعار را سرود. الگو:شعر۲

مسعودی نقل کرده است که اشعار امام متوکل و اطرافیان او را تحت تأثیر قرار داد به گونه‌ای که صورت متوکل از گریه خیس شد و دستور داد بساط شراب را برچینند و امام را با احترام به خانه‌اش بازگردانند.[۱۰۵]

در روایاتی که در بحارالانوار نقل شده است نقش انگشتر امام هادی(ع)، «الله ربّی و هو عصمتی من خلقه؛ خداوند پروردگار من است و حامی‌ام از شر آفریدگانش»[۱۰۶] و «حفظ العهود من اخلاق المعبود؛ پایبندی به پیمان‌ها از خُلق خداوند است» ثبت شده است.[۱۰۷] طبرسی در مکارم الاخلاق نقش «اللهُ المَلِک، یگانه پادشاه الله است» را نیز برای انگشتری امام هادی(ع) نقل کرده است.[۱۰۸]

اصحاب و راویان

شمار اصحاب امام هادی(ع) را حدود ۱۹۰ تن گفته‌اند[۱۰۹] بر اساس رجال شیخ طوسی، تعداد کسانی که از آن حضرت حدیث نقل کرده‌اند بالغ بر ۱۸۵ نفرند.[۱۱۰] عطاردی در مسند الامام الهادی از ۱۷۹ تن به عنوان راوی از امام هادی نام برده و گفته است در میان آنان ثقه، ضعیف، حسن، متروک و مجهول یافت می‌شود [۱۱۱] به گفته عطاردی برخی از راویانی که خود نام برده در رجال شیخ طوسی نیست و برخی از راویانی را که شیخ طوسی در رجالش آورده در مسند عطاردی نیامده است.[۱۱۲]

عبدالعظیم حسنی، عثمان بن سعید،[۱۱۳]ایوب بن نوح،[۱۱۴] حسن بن راشد[۱۱۵] و حسن بن علی ناصر[۱۱۶] از جمله اصحاب او به شمار می‌رفتند. همچنین ابن‌شهرآشوب از افرادی همچون احمد بن حمزة بن یَسَع، صالح بن محمد همدانی، محمد بن جزک الجمال، یعقوب بن یزید الکاتب، ابوحسین بن هلال، ابراهیم بن اسحاق، خیران خادم و نضر بن محمد همدانی به عنوان افراد مورد اطمینان وی یاد کرده است.[۱۱۷] همچنین از اصحاب وی داود بن زید، ابوسلیم زنکان، حسین بن محمد همدانی، احمد بن اسماعیل بن یقطین، بشر بن بشار نیشابوری، سلیمان بن جعفر مروزی، فتح بن یزید جرجانی، محمد بن سعید کلثوم، معاویه بن حکیم کوفی، علی بن معد بن محمد بغدادی و ابوحسن بن رجاء عبراتی و از وکیلان او از جعفر بن سهیل الصیقل نام برده است. او محمد بن عثمان را باب امام هادی معرفی کرده است.[۱۱۸]

رسول جعفریان برای اثبات ایرانی بودن برخی از اصحاب امام هادی(ع) به پسوندهای آنان استناد کرده است. او محل زندگی افرادی همچون بشر بن بشار نیشابوری، فتح بن یزید جرجانی، حسین بن سعید اهوازی، حمدان بن اسحاق خراسانی، علی بن ابراهیم طالقانی، محمد بن علی کاشانی،[۱۱۹] ابراهیم بن شیبه اصفهانی و ابومقاتل دیلمی[۱۲۰] از اصحاب حضرت را در ایران دانسته است.[۱۲۱] جعفریان با استناد به نامه امام هادی به وکیل خود در همدان که در آن آمده است «من سفارش شما را به دوستان خودم در همدان کرده‌ام»[۱۲۲] گفته است برخی از اصحاب آن حضرت در همدان و نیز بر اساس شواهدی برخی از اصحاب امام در قزوین[۱۲۳] ساکن بوده‌اند.[۱۲۴]

جایگاه نزد اهل سنت

بزرگان و عالمان اهل‌سنت برای امام هادی(ع) احترام ویژه‌ای قائل بوده‌اند. آنان علم، سخاوت، زهد و عبادت امام هادی(ع) را ستوده‌اند. ابن‌حجر هیثمی ماجرایی از سخاوت آن حضرت گزارش کرده است.

شهادت و آرامگاه

به گزارش شیخ مفید (درگذشت: ۴۱۳ق) امام هادی در ماه رجب سال ۲۵۴ق پس از ۲۰ سال و ۹ ماه اقامت در سامرا، در ۴۱ سالگی رحلت کرد.[۱۲۵]همچنین در دلائل‌الامامه و کَشْف‌ُالغُمَّه (درگذشت ۶۹۲ق) آمده است که امام دهم در زمان حکومت مُعْتَز عباسی (۲۵۲-۲۵۵ق) مسموم شد و به همین علت شهادت رسید.[۱۲۶] ابن‌شهرآشوب (درگذشت: ۵۸۸ق) بر این باور است که وی در اواخر حکومت مُعْتَمد (حکومت: ۲۵۶-۲۷۸ق) شهید شده است و از ابن‌بابویه نقل کرده که معتمد به او سم داده است.[۱۲۷]

برخی منابع، روز شهادت وی را در ۳ رجب[۱۲۸] و برخی دیگر ۲۵ یا ۲۶ جمادی‌الثانی ذکر کرده‌اند.[۱۲۹] در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران سوم رجب به عنوان روز شهادت او ثبت شده است.

به گزارش مسعودی تاریخ‌نگار قرن چهارم قمری، امام حسن عسکری در تشییع جنازه پدرش شرکت کرد جنازه را بر راهی که برابر خانه موسی بن بغا بود قرار دادند. قبل از آنکه خلیفه عباسی در تشییع شرکت کند امام عسکری بر جنازه پدرش نماز خواند. مسعودی همچنین گزارش کرده است ازدحام جمعیت و گرمی هوا به قدری بود که پس از تشییع جنازه به امام عسکری فشار می‌آورد.[۱۳۰]

حرم عسکریین

امام هادی(ع) در خانه‌ای که در سامرا ساکن بود، دفن شد.[۱۳۱] محل دفن امام هادی(ع) و فرزندش امام حسن عسکری(ع) در سامرا به حرم عسکریین شناخته می‌شود. پس از دفن امام هادی(ع) در خانه‌اش، امام عسکری(ع) برای مقبره او خادمی تعیین کرد. در سال ۳۲۸ق نخستین گنبد بر قبر آن دو بنا شد[۱۳۲]پس از آن در دوره‌های مختلف مرمت، تکمیل و نوسازی شده است.[۱۳۳] همچنین هر ساله شیعیان برای زیارت آن حضرت از مناطق مختلف به سامرا می‌روند.

در سال‌های ۱۳۸۴ و ۱۳۸۶ش قسمت‌هایی از حرم عسکریین در انفجارهای تروریستی تخریب شد.[۱۳۴] [۱۳۵] ستاد بازسازی عتبات عالیات از سال ۱۳۸۹ش بازسازی آن را آغاز و در سال ۱۳۹۴ش به پایان برده است. ضریح حرم نیز با حمایت آیت‌الله سیستانی ساخته شده است.[۱۳۶]

کتاب‌شناسی

درباره امام هادی(ع) کتاب‌های زیادی به زبان‌های عربی و فارسی نوشته شده است و برخی از آنها به زبان‌های دیگر مانند اردو نیز ترجمه شده است.

  1. مسند الامام الهادی نوشته عزیزالله عطاردی
  2. حیاة الامام علی الهادی اثر باقرشریف قرشی
  3. شکوه سامرا: مجموعه مقالات درباره امام هادی و امام عسکری(ع)، جمعی از نویسندگان به اهتمام محمدحسن حیدری، انتشارات دانشگاه امام صادق(ع)، چاپ اول، ١٣٩٠ش. ٥٠٨ صفحه‌.[۱۳۷]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۷؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۸.
  2. مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۷.
  3. نوبختی، فرق الشیعه، ۱۳۶۱ش، ص۱۳۵.
  4. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۱.
  5. قرشی، حیاة الامام علی الهادی، ۱۴۲۹ق، ص۲۱.
  6. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۴۲۱ق، ج۴، ص۴۰۱.
  7. صدوق، علل‌الشرایع، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۲۴۱.
  8. ابن‌جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۴۹۲.
  9. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۱؛ طوسی، تهذیب الأحکام، ۱۴۱۸ق، ج۶، ص۱۰۴.
  10. برای نمونه نگاه کنید به: کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۹۷، ۳۴۱.
  11. قرشی، حیاة الامام علی الهادی، ۱۴۲۹ق، ص۲۱.
  12. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۹۷.
  13. طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۱۸ق، ج۶، ص۱۰۴.
  14. مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۷.
  15. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۱.
  16. مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۸.
  17. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۹۷.
  18. مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۸.
  19. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۸۴.
  20. نگاه کنید به: ابن‌جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۴۹۲.
  21. علل محدود بودن اطلاعات تاریخی درباره امام هادی(ع)، وبگاه تحلیلی نخبگان.
  22. خصیبی، الهدایة الکبرای، ۱۹۹۱م، ص۳۱۳؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۱-۳۱۲؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۲.
  23. مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۲.
  24. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۲.
  25. طبری، دلائل الإمامة، ۱۴۱۳ق، ص۴۱۲.
  26. ابن‌حجر، الصواعق المحرقة، مکتبة القاهرة، ص۲۰۷.
  27. قمی، منتهى الآمال، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص ۱۸۷۸
  28. حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۸۵ش، ص۸۱.
  29. مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۰.
  30. نوبختی، فرق الشیعه، ۱۳۶۱ش، ص۱۳۴.
  31. اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۱۳۶۱ش، ص۹۹‌.
  32. مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۰.
  33. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۲.
  34. عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص۲۰‌.
  35. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲۳-۳۲۵؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۸.
  36. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۲.
  37. مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۷؛ طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۹.
  38. طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۹.
  39. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۱.
  40. پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۴ش، ص۵۹۵.
  41. جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۷۶ش، ص۸۱.
  42. طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۹و۱۱۰.
  43. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۸۴.
  44. شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۳۱۰.
  45. جعفریان، حيات فكرى و سياسى ائمه، ۱۳۸۱ش، ص۵۰۳.
  46. مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۹.
  47. مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۳.
  48. ابن‌جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۴۹۳.
  49. مسعودی، اثبات‌الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۳.
  50. مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۳.
  51. مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۹.
  52. مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۹.
  53. مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۹؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۵۰۱.
  54. جعفریان، رسول، حيات فكرى و سياسى ائمه، ۱۳۸۱ش، ص۵۰۵.
  55. ابن‌جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۴۹۲.
  56. مسعودی، اثبات‌الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۶-۲۳۷.
  57. مسعودی، اثبات‌الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۷.
  58. مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۱.
  59. طبرسی، إعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۲۶.
  60. مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۱.
  61. مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۱.
  62. مجلسی، بحار الأنوار،۱۴۰۳ ق، ج۵۹، ص۲۰.
  63. طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ص۴۳۸.
  64. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۹۸۷م، ص۴۷۸‌.
  65. جعفریان، حیات فکری -سیاسی امامان شیعه، ص۶۲۸.
  66. سوره عنکبوت، آیه۴۵.
  67. سوره بقره، آیه۴۳.
  68. کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۱۷.
  69. اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۳۳۸.
  70. کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۱۸-۵۱۹.
  71. نوبختی، فرق الشیعه، ۱۳۶۱ش، ص۱۳۶.
  72. کشی، رجال کشی، ۱۴۰۹ق، ص ۵۲۰.
  73. کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۰.
  74. کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۳.
  75. جعفریان، حیات فکری -سیاسی امامان شیعه، ص۶۴۹.
  76. عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص۳۲۳.
  77. نگاه کنید به: نجاشی، رجال، ۱۳۶۵ش، ص۸۰، طوسی، فهرست، ۱۴۲۰ق، ص۵۷.
  78. جعفریان، اکذوبة تحریف القرآن بین الشیعة و السنة، ۱۴۱۳ق، ص۷۶ـ۷۷.
  79. کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۱۲.
  80. ابن شعبه حرانی، تحف العقول،۱۴۰۴ق، صص۴۵۹-۴۵۸
  81. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۴۲۱ق، ج۴، ص۴۳۵.
  82. کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۰.
  83. نجاشی، رجال نجاشی، الناشر مؤسسة النشر الإسلامي، ص۳۲۹.
  84. جعفریان، حیات فکری-سیاسی امامان شیعه، ص۶۵۴.
  85. عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص۴۵.
  86. جعفریان، حیات فکری - سیاسی امامان شیعه، ص۶۳۱.
  87. جباری، سازمان وکالت، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۵۱۳ـ۵۱۴، ۵۳۷.
  88. کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۷۵-۵۸۰؛ عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص۳۲۰.
  89. جباری، سازمان وکالت، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۵۴۹.
  90. شیخ صدوق؛ التوحید، ۱۳۹۸ق، ص۲۲۴؛ابن شهرآشوب، متشابه القرآن و مختلفه، ۱۳۶۹ق، ج۱، ص۶۱.
  91. جعفریان، حیات فکری -سیاسی امامان شیعه، ۱۳۹۳ش، ص۶۵۰.
  92. عطاردی، مسند الامام الهادی، ص۱۰.
  93. عطاردی، مسند الامام الهادی، ص۱۰.
  94. عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص‌۹۴‌-‌۸۴.
  95. عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص‌۲۱۳‌-‌۱۹۸.
  96. عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص‌۲۲۷‌-‌۱۹۸.
  97. صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۶۰۹.
  98. ابن مشهدی، المزار، ۱۴۱۹ق، ص۲۶۳.
  99. زیارت جامعه کبیره یک دوره کامل امام‌شناسی است، ایکنا.
  100. زیارت جامعه کبیره یک دوره کامل امام‌شناسی است، ایکنا.
  101. مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۱.
  102. مسعودی، مروج‌الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۱.
  103. مسعودی، مروج‌الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۱.
  104. مسعودی، مروج‌الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۱.
  105. مسعودی، مروج‌الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۲.
  106. مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۱۱۷.
  107. مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۱۱۷.
  108. طبرسی، مكارم الاخلاق، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ص۹۱.
  109. جعفریان، حیات فکری-سیاسی امامان شیعه، ص۶۳۰.
  110. طوسی، رجال، ۱۴۱۵ق، ص۳۷۸
  111. عطاردی، مسند الامام الهادی، ۳۰۷
  112. عطاردی، مسند الامام الهادی، ۳۰۷
  113. طوسی، رجال طوسی، صص۴۰۱-۳۸۹.
  114. شیخ طوسی، الغیبة، ج۱، ص۳۴۹.
  115. شیخ طوسی، الغیبة، ج۱، ص۳۵۰.
  116. شیخ طوسی، رجال، ص۳۸۵.
  117. ابن‌شهرآشوب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۲.
  118. ابن شهر آشوب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۲.
  119. صدوق، التوحید، ۱۳۹۸ق، ص۱۰۱.
  120. عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص۳۱۷.
  121. جعفریان، حیات فکری -سیاسی امامان شیعه، ص۶۵۸.
  122. کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۶۱۲.
  123. کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۷.
  124. جعفریان، حیات فکری -سیاسی امامان شیعه، ص۶۵۸.
  125. مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۱و۳۱۲؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ۴۹۷-۴۹۸؛ طوسی، تهذیب الأحکام، ۱۴۱۸ق، ج۶، ص۱۰۴.
  126. طبری شیعی، دلائل الامامه، ص۲۱۲؛ اربلی، کشف الغمه، ۱۴۲۶ق، ج۴، ص۴۰.
  127. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۱.
  128. نوبختی، فرق الشیعه، ۱۳۶۱ش، ص۱۳۴؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۱.
  129. اربلی، کشف الغمه، ۱۴۲۶ق، ج۴، ص۷.
  130. مسعودی، اثبات الوصیه، ص۲۴۳.
  131. طوسی، تهذیب الأحکام، ۱۴۱۸ق، ج۶، ص۱۰۴.
  132. محلاتی، مآثر الکبرا، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۳۱۸.
  133. نگاه کنید به محلاتی، مآثر الکبرا، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۳۱۸-۳۹۳.
  134. «حمله به حرم امامین عسکریین»، وبگاه همشهری.
  135. «حمله دوم به حرم امامین عسکریین»، وبگاه ابتکار.
  136. «مراحل بازسازی حرم امامین عسکریین»، وبگاه تابناک.
  137. شکوه سامرا: مجموعه مقالات درباره امام هادی و امام عسگری علیهما السلام پاتوق کتاب فردا.

یادداشت

  1. گفته‌اند حضرت هادی این لقب را خوش نداشت و از اصحاب خود می‌خواست که او را با لقب متوکل صدا نزنند. باقر شریف قرشی، بر این باور است که چون متوکل، لقب خلیفه عباسی از دشمنان اهل‌بیت به شمار می‌رفت، امام هادی نمی‌خواست او را با این لقب صدا بزنند.(قرشی، حیاة الامام علی النقی، ۱۴۲۹ق، ص۲۲.)

منابع

  • ابن‌حجر هیثمی، احمد بن محمد، الصواعق المحرقة علی اهل الرفض و الضلال و الزندقة، قاهره، مکتبةالقاهره، بی‌تا
  • ابن‌شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی‌طالب، قم، علامه، ۱۳۷۹ق.
  • ابن‌شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی‌طالب، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۲۱ق.
  • ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۸۷م.
  • اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، قم، مجمع جهانی اهل بیت، ۱۴۲۶ق.
  • اشعری قمی، سعدبن عبدالله ابی خلف اشعری قمی، المقالات و الفرق، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۱.
  • جاسم محمدحسين، تاريخ سياسى غيبت امام دوازدهم، مترجم: سيد محمدتقى آيت‏اللهى‏، سوم، تهران، امير كبير، ۱۳۸۵ش.
  • جباری، محمدرضا، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه (ع)، قم، موسسه امام خمینی(ره)، ۱۳۸۲ش.
  • جعفریان، رسول، اکذوبة تحریف القرآن بین الشیعة و السنة، تهران، مشعر، ۱۴۱۳ق.
  • جعفریان، رسول، حیات فكری و سیاسی ائمه‏، قم، انصاریان، ۱۳۸۱ش.
  • خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبرای، لبنان، مؤسسة البلاغ، ۱۹۹۱م.
  • خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، تحقیق: مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت: دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۷م.
  • دخیل، علی محمدعلی، ائمتناسیرةالائمةاثنی عشر، قم، انتشارات ستار، ۱۴۲۹ق.
  • سبط ابن جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذکرة الخواص، قم، لیلی، ۱۴۲۶ق.
  • سید مرتضی، علی بن حسین، مسائل الناصرات، تهران، مؤسسة الهدی، ۱۴۱۷ق.
  • صدوق، محمد بن علی، التوحید، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۹۸ق.
  • صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، نجف، مکتبة الحیدریة، ۱۳۸۵ق.
  • صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، قم، مؤسسة آل البیت(ع) لإحیاء التراث، ۱۴۱۷ق.
  • طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامه، قم، بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • طبری شیعی، محمد بن جریر بن رستم، دلائل الامامه، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، الطبعة الثانیة، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
  • طوسی، رجال الطوسی، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، ۱۴۱۳ق.
  • طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفةالرجال، مشهد، دانشگاه مشهد، ۱۳۴۸.
  • طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، دارالمعارف اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۱ه. ق.
  • طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، تحقیق علی‌اکبر غفاری، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
  • طوسی، محمد بن حسن، رجال طوسی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۵ق.
  • کشی، محمد بن عمر، رجال الکشی - اختیار معرفة الرجال، تلخیص: محمد بن حسن طوسی، تصحیح: حسن مصطفوی، مشهد، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، ۱۴۰۹ق.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح: علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار،‌ دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیه للامام علی بن ابی‌طالب، قم، انصاریان، ۱۴۲۶ق.
  • مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۴، قم: منشورات دارالهجرة، ۱۴۰۴ق.
  • مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تصحیح: مؤسسه آل البیت(ع)، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
  • منتظر القائم، اصغر، تاریخ امامت، قم، نشر معارف، ویراست دوم، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ترجمه محمدجواد مشکور، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۱ش.
  • نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، بیروت، آل البیت، ۱۴۰۸ق.
  • «حمله دوم به حرم امامین عسکریین»، وبگاه ابتکار.
  • «حمله به حرم امامین عسکریین»، وبگاه همشهری.
  • «مراحل بازسازی حرم امامین عسکریین»، وبگاه تابناک.
  • شکوه سامرا: مجموعه مقالات درباره امام هادی و امام عسگری علیهما السلام پاتوق کتاب فردا.
  • علل محدود بودن اطلاعات تاریخی درباره امام هادی(ع)، وبگاه تحلیلی نخبگان.
  • زیارت جامعه کبیره یک دوره کامل امام‌شناسی است، ایکنا.
  • پيشوايی، مهدی، سيره پيشوايان، قم، موسسه امام صادق (ع)، ۱۳۷۲ش.
  • طوسی، محمد بن حسن، فهرست کتب الشیعة و اصولهم، قم، مکتبة المحقق الطباطبایی، ۱۴۲۰ق.
  • عطاردی، عزیزالله، مسند الامام الهادی علیه‌السلام، قم، المؤتمر العالمی للامام الرضا(ع)، ۱۴۱۰ق.
  • قرشی، باقرشریف، حیاة الامام علی النقی، تحقیق: باقرشریف قرشی، مهر دلدار، ۱۴۲۹ق/۲۰۰م.
  • قمی، شیخ عباس، منتهى الآمال، قم‏، دلیل ما، ۱۳۷۹ش‏.
  • کشی، محمد بن عمر، ‌اختیار معرفه الرجال یا رجال کشی (با تعلیقات میرداماد استرآبادی)، قم، موسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، ۱۳۶۳ش و مشهد، دانشگاه مشهد، ۱۳۴۸ش.
  • نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۶۵ش.
  • محلاتی، ذبیح‌الله، مآثر الکبراء فی تاریخ سامراء، قم، المکتبة الحیدریة، ۱۳۸۴ش/۱۴۲۶ق.

پیوند به بیرون

۲۲۰-۲۵۴ هجری قمری هجری قمری