علویان سوریه، نُصیریه یا انصاریه یکی از فرقه‌های شیعه در کشور سوریه. در برخی منابع تاریخی و کتاب‌های ملل و نحل از آنها به عنوان یکی از فرقه‌های غالی یاد شده است. پیدایش این فرقه به قرن سوم هجری برمی‌گردد. محل اصلی سکونت نصیریه در شمال شام بوده است. علویان سوریه در دوره‌های مختلف تاریخی همواره مورد ظلم و ستم دولت‎های سنی مذهب شام قرار می‎گرفتند. شیعی بودن نُصیریه در کنار رویکرد غالیانه برخی از انشعابات این فرقه، نقش مؤثری در افزایش فشار دولت‎ها علیه آنان داشته است. نُصیریه علاوه بر کشور سوریه، در جنوب ترکیه، شمال لبنان و در فلسطین نیز زندگی می‌کنند. آنان در قرن چهاردهم هجری و قرن پانزدهم هجری پس از چندین قرن رنج و بدبختی توانستند به قدرت برسند. بشار اسد رئیس جمهور سوریه از طائفه علویان به شمار می‌رود.

نقشه سوریه و لبنان در دوره قیمومیت فرانسه؛ قلمرو دولت مستقل علویان با رنگ بنفش نشان داده شده است.

پیدایش نصیریه

بیشتر مورخان و نویسندگان ملل و نحل پیدایش این فرقه را در قرن سوم هجری دانسته‎اند. این فرقه در دوره امام حسن عسکری(ع) یا دوران غیبت صغرا در عراق شکل گرفت. این فرقه به محمد بن نُصیر از نزدیکان امام هادی(ع) و بنابر برخی منابع از اصحاب امام حسن عسکری(ع) منتسب است.

محمد بن نصیر

بر اساس گزارش‎ منابع رجالی در دوران امام هادی(ع) انحرافاتی از محمد بن نصیر آشکار گردید که منجر به تبری امام از وی و طرد او شد. این وضعیت در دوره امام حسن عسکری (ع) نیز ادامه یافت. انحرافات وی در دوره امام حسن عسکری بر غلو در حق ائمه (ع) متمرکز بود. بنیانگذار فرقه نصیریه در دوره غیبت صغری، ادعای بابیت و سفارت امام زمان(عج) کرد. بر اساس این، او مدعی شده بود محمد بن عثمان عمری دومین نائب از نواب اربعه امام زمان(عج) است. این اقدام وی موجب شد از حلقه نزدیکان امام منع شود. ابن نصیر پس از مطرود شدن، ادعای نبوت و الوهیت کرد. او به تناسخ معتقد بود و درباره امام هادی غلو کرده، ادعای ربوبیت وی را مطرح می‎کرد.[نیازمند منبع]

پس از ابن نصیر، محمد بن جندب جانشین وی شد اطلاعات تاریخی در مورد او موجود نیست. بعد از ابن جندب نیز محمد جنان جنبلانی که بعدها طریقت جنبلانیه را در تصوف پایه‌گذاری کرد جانشین وی شد.[نیازمند منبع]

جنبلانی به مصر سفر کرد و در آنجا با حسین بن حمدان خصیبی، فرد تاریخ ساز فرقه نصیریه، آشنا شده و او را به شاگردی پذیرفت. خصیبی پس از وفات جنبلانی در سال ۲۸۷ هجری قمری در عراق، جانشین وی و زعیم علویان شد.[۱]

خصیبی از عراق به حلب رفته و در دوره سیف الدوله حمدانی دعوت خود را ادامه داد. خصیبی توانست با آمیختن آموزه‎های نصیری با تصوف و همچنین با حمایت دولت حمدانی به ویژه سیف‎الدوله پایه‎های نصیریه را در شام تثیبت کرده و به طور کلی انتقال نصیریه از عراق به مناطق شمالی شام را فراهم کند.[۲]

نصیریه در دوره حمدانیان

حمدانیان در اواخر قرن سوم هجری قمری و تمام قرن چهارم هجری قمری با مرکزیت موصل و در ادامه حلب در شام حکومت کردند. حمدانیان دولتی شیعی و امامی مذهب بودند که نقش مهمی در نشر تشیع در شام داشتند. رویکرد شیعی سیف الدوله حمدانی فضای مناسبی را برای گسترش نصیریه در شام ایجاد کرد. بر اساس برخی از گزارش‎ها سیف الدوله برای علویان در دستگاه حاکمیت جایگاه ویژه‎ای قرار داده بود. علویان خود معتقدند سیف الدوله، خصیبی را در نشر دعوت فرقه نصیریه یاری کرد و خصیبی نیز به صورت متقابل کتاب الهدایة الکبری را که معروفترین کتاب وی است را به سیف الدوله تقدیم کرد.[۳]

رابطه متقابل خلیفه حمدانی با رهبر نصیریه تا آنجا پیش رفته بود که گاه گزارش‎های مبالغه‌آمیزی در رابطه با آن ارائه شده است. در برخی از این گزارش‎ها پیروزی حمدانیان در جنگ با روم تنها با حمایت خصیبی و نفوذ معنوی او میسر بوده است[۴] که به اعتقاد برخی پژوهشگران، این گزارش‎ها نوعی مبالغه در حق یک پیشوای دینی بوده است اما دست کم می‎توان به جایگاه خصیبی به عنوان دومین شخصیت مهم نصیریه یا به عبارتی مؤسس دوم این فرقه پی‎برد.[۵]

پس از سیف الدوله، تشیع در قلمرو حمدانیان رنگ جدی‌تری به خود گرفت؛ سعدالدوله و سعیدالدوله جانشینان سیف الدوله از قضات متعدد شیعه برای اداره امور قضایی استفاده کردند.[۶]

علویان در دوره حکومت‌های ضد شیعی

نصیریه در دوره سلاجقه شام

تشکیل حکومت سلجوقیان شام در سال ۴۸۷ هجری قمری اگرچه مقاومتی جدی در برابر حملات صلیبیان به شمار می‎رفت، اما نخستین اقدامات ضد شیعی نیز در این دوره در مناطق شمالی شام اتفاق افتاد. سلاجقه که از ترکان سنی متعصب بودند، نگاهی منفی به تشیع و فرق شیعه در شام، یعنی اسماعیلیان و علویان، داشتند.[۷]

برخوردهای ضد شیعی سلاجقه در حلب در حالی روی داد که همچنان فضای شیعی در این شهر غالب بود و برخی از شیعیان از مناصب حکومتی بالایی همچون قضاوت برخوردار بودند. فشار سلاجقه علیه علویان تا آنجا بود که برخی پژوهشگران دلیل اصلی مهاجرت علویان از حلب به لاذقیه را فشارهای شدید سلجوقیان ضد شیعیان دانسته‎اند.[۸]

واقعه رأس ماسین که در آن شمار زیادی از علویان و مشایخ آنان به دست ترکان سلجوقی کشته شدند، یکی از مصیبت‎های بزرگ علویان در این دوره است.[۹]در کنار این اقدامات خشونت آمیز، فعالیت‎های فرهنگی ضد شیعیان نیز صورت می‎گرفت. سلاجقه نه تنها مانع فعالیت‎های فرهنگی علویان می‎شدند بلکه با تأسیس مدارس اهل سنت تلاش زیادی برای گسترش فضای ضد شیعی می‎کردند.[۱۰] فشارهای سلجوقیان شام علیه علویان تا سال ۵۲۱ هجری قمری یعنی تا سقوط این حکومت به دست عمادالدین زنگی ادامه داشت.

نصیریه در دوره زنگیان

پس از شکست دولت سلجوقیان شام به دست عمادالدین زنگی در ۵۲۱ق در حلب، سلسله زنگیان بر شام و شمال عراق حکومت کردند. این تغییر حکومت نه تنها از فشار بر علویان کاسته نشد بلکه تا حدودی اقدامات ضد شیعی نیز تشدید شد. نورالدین محمود زنگی که پس از پدرش عمادالدین، به حکومت رسید به عنوان یکی از متعصب‎ترین حاکمان ضدشیعی حلب و شمال شام تا این دوره شناخته می‌شود.[۱۱]

او از سال ۵۴۱ هجری قمری با شعائر شیعی به شدت مبارزه کرد؛ برای نمونه گفتن حی علی خیر العمل را در اذان ممنوع اعلام کرد. این اقدامات واکنش شیعیان را در پی ‎داشت و موجب درگیری با گروه‎های سنی شد.[۱۲][۱۳][۱۴]

اقدامات متعصبانه زنگیان منجر به بروز نزاع‎های فرقه‎ای و استمرار سیاست آوارگی علویان شد. حاکمان زنگی در برخی مواقع برای تضعیف شیعیان فتنه‎ای میان شیعه و سنی ایجاد می‎کردند که در یک مورد شمار زیادی از شیعیان کشته شدند.[۱۵]

فشارهای زنگیان تا زمان حمله صلاح‎الدین ایوبی برای فتح حلب ادامه یافت. اما ملک صالح فرزند نورالدین که در ابتدا سیاست پدرانش را در پیش گرفته بود با حمله ایوبیان به حلب و محاصره آن در سال ۵۷۰ق، دست به دامان شیعه شده و برای دفع خطر ایوبیان و مقابله با آنان به شیعیان پناه آورد.شیعیان نیز برای حمایت از وی خواستار رفع محدودیت آزادی‎های مذهبی و تعصبات دینی حکومت شدند.[۱۶]

بدین ترتیب حمله صلاح الدین، فشارها علیه شیعیان را برداشت و وحدتی میان ساکنان شیعه و سنی حلب ایجاد شد. اما این دوره آنقدر طول نکشید زیرا در سال ۵۷۱ق صلاح الدین موفق به فتح حلب شد.[۱۷]

علویان در دوره ایوبیان

پس از سقوط خلافت فاطمیان اسماعیلی به دست صلاح‌الدین ایوبی، وی عازم شام شد و مناطق شمالی و مرکزی شام از جمله دمشق، حمص، حماه و حلب را به تصرف خود در آورد. حمله صلاح الدین به مناطق اشغالی صلیبی‎ها در نهایت منجر به فتح بیت المقدس و مناطق سواحلی شام نظیر لاذقیه مرکز علویان در قرن پنجم و قلاع کوهستانی شد. بر اساس برخی منابع، پاکسازی مناطق تحت اشغال صلیبی‎ها، با حمایت امیران جماعات کوهستان که احتمالاً بیشتر از علویان بودند، همراه بود تا آنجا که علویان به سبب آگاهی از راه‎ها و تنگه‎های کوهستانی، نقش مهمی در پیروزی صلاح الدین بر این مناطق ایفا کردند.[۱۸]

تعامل علویان در پیروزی‎های صلاح الدین علیه رومی‎ها عامل مهمی برای تحت الشعاع قرار گرفتن سیاست‎های متعصبانه مذهبی او نزد علویان بود به گونه‎ای که در منابع علوی با احترام و قدردانی از وی نام برده شده است[۱۹] در عین حال اقدامات متعصبانه صلاح الدین ایوبی مورد توجه بوده است. صلاح الدین پس از فتوحات همواره شیعیان امامی به ویژه علویان را در حلب و سواحل شام هدف حملات خود قرار می‎داد. تعصب او ضد شیعیان امامی در قالب اقدامات فرهنگی و اجتماعی و علیه علویان در قالب اقدامات نظامی و کشتار آنان بود.[۲۰] از این رو برخی از پژوهشگران معتقدند تاریخ حلب و شام بعد از قرن دوم، حاکمی متعصب‎تر از صلاح الدین به خود ندیده است.[۲۱]

نصیریه در دوره ممالیک

علویان در دوره ممالیک نیز مانند حکومت‎های سنی پیش از خود با ستم‎های فراوانی مواجه شدند. به اعتقاد برخی، ممالیک بیش از سایر حکومت‎های شام بر شیعیان و علویان سخت گرفتند. ملک ظاهر بیبرس، پرآوازه‎ترین پادشاه مملوکی، پس از شکست مغولان به مناطق نصیریه حمله کرد و قلعه‎ها و مناطق آنان را تخریب کرد. او در سال ۶۶۵ق دستور پیروی از مذاهب اربعه اهل سنت را صادر کرد، غیر آن را تحریم نمود و شرط استفاده از مناصب حکومتی، آموزشی و دینی را پیروی از مذاهب اربعه اعلام کرد.

پس از او نیز سلطان قلاوون تحریم‎ها علیه تشیع را ادامه داد. در این میان نقش ابن تیمیه در تشدید این فشارها در اوایل قرن هشتم بی‌تأثیر نبود؛ ابن تیمیه در فتوایی در سال ۷۰۵ق طوائف مختلف شیعه از جمله نصیریه را مهدور الدم خواند و به دنبال آن جهاد و اجرای حدود اسلامی بر آنان را بزرگ‎ترین طاعت و مهم‎ترین واجب اعلام کرد.

به دنبال این فتوا سپاه ممالیک به فرماندهی نایب السلطنه اقوش افرم در ماه محرم سال ۷۰۵ق به مناطق مسکونی علویان حمله کرده و دست به قتل و غارت زدند. منابع علوی از این حادثه به عنوان کشتارگاه علویان نام می‎برند. مصیبت علویان با حمله تیمور لنگ مؤسس دولت تیموریان به سرزمین ممالیک و کشتار بیست هزار نفر در حلب در سال ۸۰۲ق و ویران کردن مناطق شمال شام به دست او بیشتر شد و روند انحطاط علویان سوریه را کامل‎تر کرد.

وضعیت علویان در دوره امپراتوری عثمانی

وضعیت علویان در دوره امپراتوری عثمانی را باید در زمان سلیم اول و دوره‎ای که عثمانی‎ها سرعت فتوحات خود در اروپا را کاسته و توجه خود را به شرق آناتولی و جنوب امپراتوری خود جلب کردند بررسی کرد. افزایش تنش میان عثمانی‎ها با رقیب همسایه خود یعنی صفویان که در نهایت به جنگ چالدران و شکست سنگین صفویه منجر شد و رفتارهای مشکوک سران ممالیک در حمایت از صفویان، عثمانی‎ها را به این نتیجه رساند که کار دولت ممالیک را یکسره نموده و شام و مصر را تصرف کند.

قتل عام علویان توسط سلطان سلیم

سلطان سلیم در سال ۱۵۱۶م به شامات حمله کرد و دولت ممالیک را ساقط کرده به سرعت سراسر شام و مصر را تصرف کرد. او پیش از آنکه مصر را تصرف کند مدتی در حلب مستقر شد. در دوره او اقلیت قابل توجهی از علویان در حلب زندگی می‎کردند. سلطان سلیم از وجود علویان برای تثبیت قدرت خود در شام احساس خطر می‌کرد و نگران حمایت و همدستی احتمالی علویان با صفویان بود. از این رو با روحیه خشن و خونریزی که داشت اقدام به کشتار وحشیانه و قتل عام آنان نمود او برای این اقدام از علمای سنی حلب، فتوای کفر و وجوب جنگ با علویان را دریافت کرد.

سلیم پیش از این اقدام، ابتدا حدود ۹۴۰۰ نفر از سران و بزرگان علوی را به بهانه مذاکره با آنان جمع کرد سپس با استفاده از فتوای علمای سنی حلب همه آنان را گردن زد و در ادامه فرمان قتل عام علویان در سراسر شام را صادر کرد. در گزارش‎های تاریخی از قتل عام ۴۰ هزار علوی به دست سلطان سلیم یاد شده است. از این رو علویان به کوهستان و جبال نصیریه فرار کردند و در حدود چهار قرن در حصر، انحطاط فرهنگی، اجتماعی و فقر زندگی کردند.

مدحت پاشا و خروج انحطاط طولانی مدت علویان

دوره انحطاط مطلق علویان تا اواخر قرن ۱۹ میلادی ادامه داشت. اما با ظهور مدحت پاشا، صدراعظم وقت دو پادشاه عثمانی یعنی عبدالعزیز و سلطان عبدالحمید دوم و یکی از روشنفکران عثمانی این وضعیت کم رنگ شد. پس از آنکه مدحت پاشا به عنوان والی سوریه از سوی عبدالحمید دوم معین شد به سوریه رفته و خدمات رفاهی و عام المنفعه در سوریه را آغاز نموده و به انجام اصلاحات مبادرت ورزید.

در این میان علویان که چند قرن در محرومیت شدید به سر می‌بردند مورد توجه شدید مدحت پاشا قرار گرفتند. او تلاش کرد علویان را از انحطاط و انزوا خارج نموده و حقوق تضییع شده علویان را احیا کند. اگرچه مدحت پاشا نتوانست در مدت کمتر از دو سال ولایت خود بر سوریه، به تمام وعده‎های خود عمل کند اما اقدامات او منجر به بیداری علویان شده و آنان را نسبت به حقوق اجتماعی و حیات انسانی خود آگاه نماید.

علویان در قرن ۱۴ و ۱۵ هجری

پس از شکست امپراتوری عثمانی در جنگ جهانی اول و ورود متفقین به سوریه، سرانجام سوریه از جمله مناطق مسکونی علویان تحت قیمومیت فرانسه قرار گرفت.

علویان در دوره قیمومیت فرانسه

 
پرچم دولت مستقل علویان سوریه در دوره قیمومیت فرانسه

در سال ۱۹۲۰م منطقه جبال نصیریه به عنوان منطقه‌ای مستقل از بخش‌های دیگر سوریه توسط فرانسه شناخته شد و نظام اداری مشخصی برای آن معین گردید. بدین ترتیب زمینه برای استقلال و شکل‎گیری دولت علویان لاذقیه فراهم شد. در سال ۱۹۲۲م سرزمین‌های علویان، «دولت علویان» نام گرفت و ژنرال بیوت به عنوان حاکم آن منصوب شد. از آن پس محاکم قضایی مستقل تأسیس شد که بر اساس مذهب جعفری با اندکی تفاوت حکم صادر می‎کرد.[۲۲]

تشکیل دولت مستقل علویان

در سال ۱۹۲۵م استقلال علویان شکل جدی تری به خود گرفت و دولت فرانسه فرمان استقلال کامل دولت علویان را صادر کرد. دولت مستقل علویان تا ۱۹۳۶م ادامه داشت. در این مدت تحولات مهمی در ساختارهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی جامعه علویان به وجود آمد و آن جامعه منزوی به جامعه‎ای پویا که در عرصه‌های مختلف به ویژه سیاسی به عنوان یکی از بازیگران عرصه قدرت در منطقه به شمار می‎آمد تبدیل شد. دولت علویان در سال ۱۹۳۶م به دلیل اعتراضات ملی‌گرایان سوریه و احزاب مخالف استقلال دولت علویان، از سوی فرانسه منحل و سرزمین علویان به سوریه ملحق شد.[۲۳]

حضور جوانان علوی در ارتش سوریه

پس از الحاق مناطق علویان به سوریه، جوانان علوی با حضور در دانشکده‎های افسری ارتش به تدریج توانستند از جایگاه مناسبی در ارتش برخوردار شوند. افسران جوان علوی به دلیل آنکه خود طعم فقر، محرومیت، ظلم و فشار را تجربه کرده بودند و به دلیل سکونت در مناطق غیر شهری ریشه‎های روستایی داشتند، توانستند با شعارهایی نظیر اصلاحات ارضی، کشاورزان و دهقانان ناراضیِ علوی و غیر علوی را به مقابله با اربابان و عناصر سنتی تشویق کنند.[۲۴]

نفوذ علویان در دولت سوریه

این اقدام با ظهور حزب بعث سوریه شکل جدی تری به خود گرفت به طوری که توده‎های مردم که شامل دهقانان، شهرستانی‎ها و افراد مناطق دوردست بودند به حزب بعث تمایل نشان دادند و به مبارزه با طبقه اشراف و نجبا پرداختند. ارتباط میان ارتش سوریه که قدرت آن بیشتر در اختیار افسران علوی قرار گرفته بود با حزب بعث در این دوره بیشتر شد. در دهه ۱۹۶۰م حزب بعث با پشتوانه ارتش، قدرت را در سوریه به دست گرفت.[۲۵]

سرانجام حافظ اسد از فرماندهان علوی ارتش سوریه و از اعضای میانه رو حزب بعث، پس از انتصاب در سمت وزیر دفاع، فرمانده نیروی هوایی، نخست وزیری و دبیر کلی حزب بعث، در ۱۹۷۱م طی کودتایی قدرت را در دست گرفت و رئیس جمهور سوریه شد. پس از مرگ او در سال ۲۰۰۰م فرزند او بشار اسد رئیس جمهور شد.[۲۶]

پس از حضور گروه‎های متعدد تروریستی تکفیری در سوریه از ۲۰۱۲ میلادی به بعد و تصرف مناطق مختلف این کشور توسط آنان، علویان سوریه به یکی از قربانیان اصلی حملات متعدد گروههای تروریستی تکفیری تبدیل شدند.

پراکندگی جغرافیایی و جمعیت علویان سوریه

علویان در طول تاریخ در سواحل شام از شمال به انطاکیه و از جنوب تا جبال لبنان و در حلب ساکن بودند. به طور کلی شهرها و مناطقی که علویان در گذشته ساکن بودند عبارتند از: حلب و حوالی آن، اسکندرون، انطاکیه، لاذقیه، صهیون، جبله، بانیاس، عمرانیه، طرطوس و کوهستان‎های نصیریه.[۲۷] محل زندگی علویان در دوره معاصر در چهار استان سوریه واقع شده است.

  1. استان لاذقیه بخش‎های چهارگانه لاذقیه، صهیون، جبله، قرداحه.
  2. استان طرطوس بخش‎های طرطوس، بانیاس(مرقب)، شیخ بدر(قرموس)، دریکیش و صافیتا (الحصن).
  3. استان حماة منطقه مصیاف (العمرانیة).
  4. استان حمص منطقه تل کلخ.[۲۸]

علاوه بر آن جمعیت کمی از علویان به صورت پراکنده در دیگر مناطق سوریه نظیر قنیطره، منطقه المیدان شهر دمشق و حلب ساکن هستند. همچنین شمار اندکی از علویان سوریه در استان مرزی حتای(آدانا)، طرسوس و انطاکیه در کشور ترکیه، منطقه عکار در لبنان، وادی تیم، جنوب کوه هرمون در شمال نابلس و ساحل غربی رود اردن در فلسطین زندگی می‎کنند.[۲۹]

جمعیت علویان سوریه

درباره شمار جمعیت علویان اختلاف­ نظر است. بر اساس برخی آمارها علویان سوریه ۱۲ تا ۱۵ درصد جمعیت سوریه را تشکیل می‌دهند که بر این اساس جمعیت آنان در حدود چهار میلیون نفر است.[۳۰] منابع دیگری جمعیت آنان را بین ۹ تا ۱۵ درصد از کل جمعیت سوریه اعلام کرده‎اند. در عین حال بر اساس آمار رسمی جمعیت علویان تا سال ۱۹۸۵م، یازده و نیم درصد از مجموع جمعیت سوریه بوده است و براساس آمارهای مراکز آمریکایی و نیز آمارهای منابع وابسته به علویان، این نسبت به بیست درصد هم می‎رسد.[۳۱]

در صورتی که فرق شیعه در سوریه اعم از اسماعیلیه، شیعیان اثناعشری و دروزیه بر جمعیت علویان افزوده شود، آمار شیعیان در سوریه در حدود بیست و پنج درصد از مجموع جمعیت سوریه است.[۳۲] در عین حال برخی منابع جمعیت کل شیعیان سوریه را تا سال ۲۰۰۶ میلادی ۱۳درصد از جمعیت این کشور اعلام کرده‎اند.[۳۳]

انشعابات علویان

علویان سوریه به چند گروه تقسیم شده‌اند: جعفریه، شمالیه، کلازیه، حیدریه، جنبلانیه (خَصیبیه).

جعفریه

جعفریه علویانی هستند که هیچ تفاوتی با امامیه ندارند. براساس برخی منابع جمعیت آنان در سوریه تا سال ۲۰۰۶م ما بین ۲۰۰ تا ۵۰۰ هزار نفر گزارش شده است. اعتقادات آنان همان اعتقاد شیعیان اثناعشری است.[۳۴]

شمالیه

شمالیه یا شمسیه گروهی منشعب از علویان هستند که ساکن در سواحل لاذقیه‎اند.[۳۵] از جمله باورهای آنان اعتقاد به آن است که امیرالمؤمنین(ع) در قلب خورشید ظهور می‎کند.[۳۶]

کلازیه

کلازیه یا قمریه یا جنوبیه، علویانی هستند که در جبال سکونت دارند.[۳۷] کلازیه منتسب به شیخ محمد کلازی است. آنها معتقدند حضرت علی(ع) در ماه ساکن است و آن حضرت ذات ماه بوده که از دیدگان پنهان است و پس از جدا شدن روح هر انسانی از جسم خود، قابل رؤیت است.[۳۸] این فرقه پس از انقلاب اسلامی ایران تحت حمایت‎های فرهنگی و دینی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت به طوری که باورهای غلو آمیز را کنار نهاده و رویکرد اعتدالی را در پیش گرفت.[۳۹]

حَیدریه

حیدریه منسوب به حیدر لقب امام علی(ع) هستند. این فرقه به عنوان یکی از انشعابات علویان به شمار می‎رود. حیدریه دو فرقه از طریقت قلندریه هستند. یکی منسوب به قطب الدین حیدر زاوه‌‎ای (م۶۱۸ق) و دیگری منسوب به میر قطب‌الدین حیدر تونی(م۸۳۰ق) است. از این رو حیدریه به عنوان شاخه تصوف علویان به شمار ‎آمده و جنبه شریعت در میان آنان بسیار کم رنگ بوده است.[۴۰] اما این فرقه نیز مانند کلازیه از حمایت‎های فرهنگی ایران برخوردار شد و رفته رفته رویکرد التزام به شریعت و پایبندی به احکام اسلامی در آنان تقویت شد.[۴۱]

جُنْبَلانیه

جنبلانیه یا خصیبیه یکی دیگر از طریقت‎های علویان است. مؤسس این طریقت ابومحمد عبدالله جنبلانی (م۲۸۷ق) معروف به جنان بوده است. او در دوره زعامت خود بر علویان حسین بن حمدان خصیبی (م۳۴۶ق) فرد تاریخ ساز فرقه نصیریه را به شاگردی پذیرفت. پس از او خصیبی زعامت نصریه (علویان) را برعهده گرفت. مزار خصیبی در شمال حلب به شیخ یابراق معروف است که مردم آن را زیارت می‎کنند. این فرقه در قرن پانزدهم هجری در علاوه بر سوریه در عراق و ایران نیز با عقاید التقاطی از شیعه، اهل سنت، تصوف و غلات همچنان به حیات خود ادامه می‌دهد.[۴۲]

مرشدیه

مرشدیه جماعت نوپدید دینی مستقل و منشعب شده از علویان است که در قرن بیستم میلادی ظهور کرد. رهبر این فرقه یکی از علویان به نام سلمان مرشد است. او از اعتقادات علویان فاصله گرفت و به سوی الوهیت شخصی، که نوعی شرک است روی آورد. از این رو مرشدیه خود را از علویان ندانسته و در مقابل علویان نیز مرشدیه را از خود نمی‎دانند. تعداد اعضای این فرقه ۳۰۰هزار نفر است که بیشتر در استان‎های لاذقیه، طرطوس، حمص و حومه دمشق نظیر جُبَر و مأمونیه زندگی می‎کنند.[۴۳]

عقاید علویان

نصیریه از منظر تاریخی و در نگاه منابع ملل و نحل جزء فرق غلات شیعه طبقه بندی شده‎اند. بیشتر منابع، این فرقه را از فرقه‌های غالی منشعب از امامیه در دوران غیبت صغری به شمار آورده‌اند.[۴۴]

اعتقاد به حلول خداوند در امام علی(ع) و الوهیت او، اسقاط تکالیف دینی و اباحه محرمات، تأویل‌گرایی و تناسخ همواره به عنوان یکی از اصول اساسی اعتقادات نصیریه در طول تاریخ حیات آنان بوده است. آنان معتقدند پیامبر(ص)، ائمه (ع) را مرجع و رهبر دینی مسلمانان قرار داده است. علویان به تبری از دشمنان ائمه معتقدند.[۴۵]

انحرافات شدید غالیانه علویان ارتباط محکمی با شرایط خاص تاریخی، جغرافیایی و بستر عقیدتی که در آن رشد کرده‎اند دارد. از جمله این شرایط خاص می‌توان به فشار حکومت‎های جور و تعصبات مذهبی دولت‎های سنی مناطق شام، سکونت در مناطق مرزی میان مسلمانان و صلیبیان و حملات مداوم صلیبی‎ها به آنان، و انزوای جغرافیایی و قطع ارتباط آنان با مراکز تشیع امامی اشاره کرد. این وضعیت منجر به تأثیر آنان از تصوف، اسماعیلیه و مسیحیت شد. البته برخی از گزارش‎های صاحبان کتب فرق و مذاهب درباره علویان سوریه نیز اتهاماتی بوده که به آنان زده می‎شد که آن نیز ناشی از تعصبات مذهبی این دسته از نویسندگان است.[۴۶]

در مقابل در دوره معاصر شمار زیادی از گروه‎های علوی خود را ملتزم به اجرای احکام و شریعت اسلام می‎دانند و هرگونه اباحه و اعتقاد به حلول و تناسخ را باطل می‎شمارند. این وضعیت جدید تا حدی است که برخی مدعی‎اند نصیریه فرقه‎ای است که دچار استحاله شده است؛ زیرا آنچه امروز به عنوان عقاید علویان شناخته می‎شود، کمتر شباهتی به گزارش منابع قدیمی فرق در باب فرقه نصیریه دارد.[۴۷][۴۸][۴۹]

دیدگاه علمای معاصر علوی درباره اعتقادات نصیریان

منیر شریف از نویسندگان معاصر علوی در کتاب خود که مرجعی مهم شمرده می‎شود بیانیه حدود ۸۰ نفر از علمای علوی را آورده که در آن منشور اعتقادات خود را ذکر کرده‌اند این منشور که تفاوتی با اعتقادات شیعه اثناعشری در اصول و فروع دین ندارد سندی مهم در باب عقاید علویان شمرده می‎شود.[۵۰] دیگر نویسندگان علوی معاصر نظیر محمدامین غالب طویل، شیخ عیسی سعود، شیخ علی عزیز ابراهیم نیز معتقدند بیشتر علویها حلول و تناسخ را قبول ندارند و صوفیان آنها هم قائل به تجلی ­اند (نه حلول). بر اساس دیدگاه آنان علت گرایش غالیانه نصیریان، عزلت، محرومیت و جهل بوده است.[۵۱]

دیدگاه مراجع تقلید شیعه درباره علویان سوریه

پانویس

  1. غالب طویل، تاریخ العلویین، ص۲۵۸؛ موسی، پیدایش نصیریان، ص۱۰۷-۱۲۲؛ حریری، العلویون النصیریون، ص۳۰-۳۱.
  2. برومند اعلم، جامعه علویان سوریه، ص۶۶.
  3. عثمان، العلویون بین الاسطورة والحقیقة، ص۱۵۷؛ غالب طویل، تاریخ العلویین، ص۲۶۰.
  4. غالب طویل، تاریخ العلویین، ص۴۴۰.
  5. برومند اعلم، جامعه علویان سوریه، ص۷۵.
  6. برومند اعلم، جامعه علویان سوریه، ص۷۱-۷۳.
  7. حلبی، زبدة الحلب، ص۲۵۹ و ۲۶۰.
  8. برومند اعلم، جامعه علویان سوریه، ص۸۸ و ۸۹.
  9. غالب الطویل، تاریخ العلویین، ص۳۷۵.
  10. ناصری طاهری، بعلبک شهر آفتاب و حلب شهر ستارگان، ص۹۱.
  11. برومند اعلم، جامعه علویان سوریه، ص۸۹ و ۹۰.
  12. ابن العدیم حلبی، زبده الحلب من تاریخ حلب، ص۳۳۱-۳۳۲.
  13. عثمان، تاریخ الشیعة، ص۱۰۹.
  14. جعفریان، مقالات تاریخی، ج۷، (تشیع در حلب)، ص۱۱۰ و ۱۱۱.
  15. برومند اعلم، جامعه علوبان سوریه، ص۹۰.
  16. جعفریان، مقالات تاریخی، ج۷ (تشیع در حلب)، ص۱۱۱ و ۱۱۲.
  17. کردعلی، خطط الشام، ج۳، ص۳۷۹.
  18. مقریزی، الخطط المقریزیه، ج۳، ص۳۸۱؛ عثمان، تاریخ العلویین وقایع و احداث، ص۲۲.
  19. غالب طویل، تاریخ العلویین، ص۳۵۳.
  20. حریری، العلویون النصیریون، ص۲۱۴.
  21. برومند اعلم، جامعه علویان سوریه، ص۹۳.
  22. حریری، العلویون النصیریون، ص۲۲۶.
  23. برومند اعلم، جامعه علویان سوریه، ص۱۱۶ و ۱۱۷.
  24. برومند اعلم، جامعه علویان سوریه، ص۱۱۸و ۱۱۹.
  25. امامی، سیاست و حکومت در سوریه، ص۱۰۰ و ۱۰۱.
  26. برومند اعلم، جامعه علویان سوریه، ص۱۲۰.
  27. غالب طویل، تاریخ العلویین، ص۵۲۱-۵۲۳.
  28. شرف الدین، النصیریه دراسة تحلیلیة، ص۹.
  29. موسی، پیدایش نصیریان، ص۱۰۷-۱۲۲.
  30. بقائی، فرقه نصیریه (علویان) در میان منابع فرق اسلامی، ص۸۳ - ۹۸.
  31. چرا اقلیت‌های سوریه از اسد حمایت می‌کنند؟، خبرگزاری العالم.
  32. چرا اقلیت‌های سوریه از اسد حمایت می‌کنند؟، خبرگزاری العالم.
  33. جعفریان، اطلس شیعه، ص۴۹۵.
  34. عثمان، هل العلویون شیعه؟، ص۴۲.
  35. بدوی، مذاهب الاسلامیین، ص۱۸۶.
  36. حریری، العلویون النصیریون، ص۱۹۳-۱۹۴.
  37. بدوی، مذاهب الاسلامیین، ۱۸۶.
  38. مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص۴۴۵.
  39. فرمانیان، ابراهیمی، علویان سوریه، ص۹۴.
  40. کارشناس، تبیین اعتقادات و احکام فقهی علویان سوریه، ص۱۶۴ و ۱۶۵.
  41. فرمانیان، ابراهیمی، علویان سوریه، ص۹۴.
  42. عبدالمنعم خنفی، موسوعه الفرق و الجماعات و المذاهب و الاحزاب و الحرکات الاسلامیة، ص۳۱۸.
  43. دمیتری، سوروک، «مروری کوتاه بر تاریخ و باورهای فرقه مرشدیه در سوریه»، مترجم، محمد حسین محمدپور و سید علی بلندنژاد، مجله هفت آسمان، ص۱۵۱.
  44. بروند اعلم، جامعه علویان سوریه، ص۱۲۱ و ۱۲۲.
  45. شرف الدین، النصیریه دراسة تحلیلیة، ص۱۱۸.
  46. بروند اعلم، جامعه علویان سوریه، ص۱۴۴ و ۱۴۶.
  47. جوادی، نصیریه، علویان و شیعه اثنی عشری، فصلنامه طلوع، ش۷، پاییز۱۳۸۲، ص۷۸.
  48. العلوی، فدائیوالشیعة المجهولون، ص۱۱و ۱۲.
  49. بقائی، فرقه نصیریه (علویان) در میان منابع فرق اسلامی، ص۸۳ - ۹۸.
  50. بقائی، فرقه نصیریه (علویان) در میان منابع فرق اسلامی، ص۸۳ - ۹۸.
  51. بقائی، فرقه نصیریه (علویان) در میان منابع فرق اسلامی، ص۸۳ - ۹۸.
  52. محمد حسن بادیانی نیسابوری، العلویون هم اتباع اهل البیت(ع)، ج۱، ص۶۴ ۹۰.
  53. بادیانی نیسابوری، العلویون هم اتباع اهل البیت(ع)، ج۱، ص۹۶-۱۱۲.
  54. سبحانی، البحوث فی الملل و النحل، ۱۴۱۸ق، ج۸، ص۴۱۰.
  55. سبحانی، البحوث فی الملل و النحل، ۱۴۱۸ق، ج۸، ص۴۱۰.
  56. سبحانی، البحوث فی الملل و النحل، ۱۴۱۸ق، ج۸، ص۴۱۱.
  57. سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، ۱۴۱۸ق، ج۸، ص۴۰۶ و ۴۰۷.
  58. ربانی گلپایگانی، فرق و مذاهب کلامی، ۱۳۷۷ش، ص۱۱۸.
  59. بادیانی نیسابوری، العلویون هم اتباع اهل البیت(ع)، ج۱، ص۱۱۳-۱۳۵.

منابع

  • بدوی، عبدالرحمن، مذاهب الاسلامیین، بیروت، دارالعلم الملایین، ۱۹۷۳م.
  • برومند اعلم، عباس، جامعه علویان سوریه (از پیدایش تا قرن بیستم)، تهران، امیرکبیر، ۱۳۹۱ش.
  • جعفریان، رسول، اطلس شیعه، تهران، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، ۱۳۸۷ش.
  • جعفریان، رسول، مقالات تاریخی، ج۷ (تشیع در حلب)، قم، دلیل، ۱۳۷۹ش.
  • حریری، ابوموسی، العلویون النصیریون، بیروت، دارلأجل المعرفة، ۱۹۸۴م.
  • حلبی، ابن العدیم، زبدة الحلب من تاریخ حلب،بیروت، درالکتب العلمیة، ۱۴۱۷ق.
  • خنفی، عبدالمنعم، موسوعة الفرق و الجماعات و المذاهب و الاحزاب و الحرکات الاسلامیة، قاهرة، مکتبة مدبولی، ۱۹۹۹م.
  • سوروک، دمیتری، «مروری کوتاه بر تاریخ و باورهای فرقه مرشدیه در سوریه»، مترجم، محمد حسین محمدپور و سید علی بلندنژاد، مجله هفت آسمان، ش۵۸، ۱۳۹۲ش.
  • شرف الدین، تقی، النصیریه دراسة تحلیلیة، بیروت، بی‎نا، ۱۹۸۳م.
  • عثمان، هاشم، العلویون بین الاسطورة والحقیقة، بیروت، الاعلمی، ۱۴۰۵ق.
  • عثمان، هاشم، تاریخ العلویین وقایع و احداث، بیروت، مؤسسه الاعلمی، ۱۴۱۸ق.
  • عثمان، هاشم، هل العلویون شیعه؟، بیروت، الاعلمی، ۱۴۱۴ق.
  • غالب الطویل، محمد امین، تاریخ العلویون، بیروت، دارالاندلس، بی‎تا.
  • فرمانیان، مهدی و عبدالحسین ابراهیمی، علویان سوریه، ویژه نامه علمی، نقش سلفیه تکفیری در گسترش جنگ مذهبی در سوریه، قم دارالاعلام لمدرسة اهل البیت(ع)، ۱۳۹۳ش.
  • کارشناس، علی، تبیین اعتقادات و احکام فقهی علویان سوریه، قم، زمزم هدایت، ۱۳۹۴ش.
  • کردعلی، محمد، خطط الشام، دمشق، مطبعة حدیثة، ۱۳۴۳ق.
  • مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ش.
  • مقریزی، تقی الدین احمد بن علی، الخطط المقریزیة، قاهره، مطبعة النیل، ۱۳۲۵ق.
  • موسی، متی، «پیدایش نصیریان»، مترجم: حسین مفتخری، فصلنامه تاریخ اسلام، ش۳ پاییز۱۳۷۹.
  • ناصری طاهری، عبدالله، بعلبک شهر آفتاب و حلب شهر ستارگان، تهران، سروش، ۱۳۶۶ش.
  • چرا اقلیت‌های سوریه از اسد حمایت می‌کنند؟، خبرگزاری العالم.
  • بقائی، محمد، فرقه نصیریه (علویان) در میان منابع فرق اسلامی، فصل نامه حبل المتین، دوره اول، شماره اول، زمستان ۱۳۹۱، ص۸۳ - ۹۸.