مقالهٔ جبرگرایی با مقالات ارتباط دارد.
عدل الهی
تعریف عدل الهی
حسن و قبح
مسئله شر
جبر و اختیار
امر بین الامرین
قضا و قدر
نظام احسن
مستضعف فکری
تکلیف مالایطاق
استطاعت
قبح عقاب بلابیان
عذاب ابدی
خلقت اجباری
عدالت تشریعی

جَبْرگِرایی جریانی است فکری که انسان را دارای اختیار نمی‌داند. جبرگرایی در سه شاخه جبرگرایی علمی، جبرگرایی فلسفی و جبرگرایی کلامی یا مذهبی قابل دسته‌بندی است. جبرگرایان مذهبی در عالم اسلام به قرآن، حدیث، توحید در خالقیت، آموزه قضا و قدر و علم پیشین خدا تمسک کرده‌اند. برخی جبرگرایان به صراحت منکر اختیار هستند ولی برخی دیگر هم‌چون اشاعره خود را مخالف جبر می‌دانند و با ارائه نظریه کسب تلاش کرده‌اند که باور خود را تبیین کنند ولی به دلیل ناتوانی در تبیین درست و نامفهوم‌بودن نظریه کسب در گروه جبرگرایان دسته‌بندی شده‌اند.

در برابر این دیدگاه، اختیارگرایان معتقدند دستِ‌کم برخی از افعال آدمی جبری نیست و آدمی می‌تواند درباره آنها تامل نموده و تصمیم بگیرد که آن‌ها را انجام دهد یا ترک کند. امامیه جبرگرایی را رد می‌کند و ضمن پذیرش اختیار انسان، به نظریه الأمر بین الأمرَین باور دارد.

مفهوم‌شناسی

جبرگرایی در برابر اختیارگرایی مکتبی فلسفی یا کلامی است که انسان را فاعلِ مُختار نمی‌داند؛ بدین بیان که انسان، یا اصلا فاعل و کننده کارهایش نیست یا اگر هست، اختیاری در انجام یا ترک آنها ندارد. جبرگرایان معتقدند رفتارهای ظاهرا اختیاری انسان، در حقیقت هیچ فرقی با سایر افعال طبیعی انسان (تنفس و تپش قلب و غیره) ندارد.[۱]

به گزارش قراملکی برخی مستشرقان و اسلام‌پژوهان غربی مثل ولفسن، پطروشفسکی، ویل دورانت و دیگران بر اساس ظواهر تعدادی از آیات قرآن، دین اسلام را دینی جبرگرا معرفی کرده‌اند.[۲] چنان‌که معاویه و حکومت امویان را ترویج‌دهنده اندیشه جبر معرفی کرده‌اند به گفته تحلیل‌گران بنی‌امیه از اندیشه جبر برای تثبیت حکومت خود استفاده می‌کرده‌اند.[۳] اختیارگرایان، افرایش ظلم و تعدی، افزایش خضوع در برابر ظلم (ظلم‌پذیری)، رواج فساد[۴] و سلب مسئولیت و پوچ‌شدن نظام‌های تربیتی[۵] را از نتایج باور به جبر دانسته‌اند.

جبرگرایان را در دو دسته کلی جبرگرایان طبیعی و جبرگرایان ماورای طبیعی دسته‌بندی کرده‌اند.[۶] جبرگرایان ماورا طبیعی را نیز در دو گروه جبرگرایان مذهبی یا اعتقادی[۷] و جبرگرایان فلسفی[۸] جای داده‌اند.

نظر شیعیان امامیه

امامیه و عالمان شیعه در برابر جبرگرایی هم با جبرگرایان اکید مخالف بودند هم با اشاعره و نظریه کسب، و انسان را پدیدآورنده افعال خویش می‌دانند که با قدرتی که خدا به او داده این کار را انجام می‌دهد و کارهای انسان می‌تواند به خودش منتسب باشد.[۹] در ادبیات شیعه امامیه و احادیث رسیده از امامان شیعه همیشه اندیشه جبر نفی شده و در مقابلِ جبر و تفویض معتزلی، باور به امر بین الامرین مطرح شده است.[۱۰]

به باور اختیارگرایان جبرگرایی با روح و پیام ادیان آسمانی ناسازگار است؛ زیرا ادیان آموزه‌هایی مثل تکلیف، پاداش و مجازات بر اعمال، بعثت پیامبران و کوشش و تحمل رنج‌ها را با خود دارند که هیچ‌یک با آموزه جبر سازگاری ندارد.[۱۱]

جبرگرایی مذهبی

در علم کلام، جبرگرایان با تأکید بر صفات الهی همچون توحید در خالقیت و فاعلیت، هر گونه فاعلیت را از انسان سلب نموده و تنها خدا را فاعل حقیقی کارهای منسوب به انسان می‌دانند.[۱۲] آنان هم‌چنین با تکیه بر علم پیشین الهی بر این باورند که هر چه خداوند از پیش می‌داند باید اتفاق بیافتد و کسی نمی‌تواند خلاف علم الهی کاری انجام دهد.[۱۳] چنان‌که با استفاده از آموزه قضا و قدر همه امور و اتفاقات هستی را از پیش معیّن‌شده تصویر می‌کنند که امکان ندارد چیزی بر خلاف آن اتفاق بیفتد.[۱۴] و از همین راه نتیجه می‌گیرند اگر انسان اختیار داشته بشد و بخواهد خلاف اراده الاهی تصمیم بگیرد تعارض بین اراده انسان و اراده خدا پیش خواهد آمد.[۱۵]

استناد جبرگرایان به قرآن و حدیث

جبرگرایان مسلمان به آیاتی از قرآن استناد کرده‌اند که مضمون آن‌ها باور به جبر را تأیید می‌کند. آیه ۹۶ سوره صافات مهم‌ترین آیه در اندیشه ایشان است که می‌گوید این خدا است که شما و آنچه انجام می‌دهید را خلق کرده است.[۱۶] چنانکه دو آیه ۱۰۱ و ۱۰۲ سوره انعام نیز خداوند را خالق همه چیز معرف می‌‌کند.[۱۷] آیه ۱۷ سوره انفال،[۱۸] ۳ سوره فاطر،‌ ۱۶ رعد و ۶۳ مؤمن نیز که خالقیت را منحصر در خدا می‌دانند جزو آیاتی هستند که مورد استناد جبرگرایان قرار گرفته است.[۱۹] آیات دیگری نیز هستند که خواست و ارده انسان را وابسته به مشیت الهی کرده است از جمله آیات ۲۹ سوره تکویر، ۳۰ سوره دهر و ۱۸۷ سوره اعراف.[۲۰]

جبرگرایان هم‌چنین به ظاهر احادیث متعددی از پیامبر اسلام(ص) و امامان تمسک کرده‌اند که بیشتر آن‌ها درباره قضا و قدر است.[۲۱] معروف‌ترین حدیث در این باب حدیثی است که می‌گوید سعادت‌مند و بدبخت از زمانی که رد رحم مادرشان بوده‌اند سعادت‌مند و یا شقاوت‌مند هستند.[۲۲] از این حدیث نتیجه گرفته‌اند که رفتار انسان تأثیری در سرنوشت او ندارد.[۲۳] چنان‌که از نظر برخی از اندیشمندان شیعه احادیث طینت که طینت مؤمن و کافر را از آغاز خلفت جدای از هم می‌دانند نیز دلالت بر جبر می‌کند و به همین دلیل آن را توجیه کرده یا کنار گذاشته‌اند.[۲۴]

فرقه‌های جبرگرای مسلمان

جبرگرایی در بین مسلمانان در دو رویکرد جبرگرایی اکید و نظریه کسب تحلیل شده است. جبرگرایان اکید که در ذیل تفکر اهل حدیث قرار می‌گیرند به صراحت منکر هر گونه دخالت انسان در افعال و رفتارهای خویش هستند.[۲۵] جبرگرایی معتدل که در پیدایش فعل، قدرت انسان را مؤثر می‌داند، با این که نهایتاً انسان را فاعل و کننده آن فعل به حساب نمی‌آورد.[۲۶]

جبرگرایان اکید

جبرگرایانی را که صریحا به جبر و عدم دخالت انسان در رفتاهاریش معتقدند در سه فرقه جهمیه یا پیروان جَهْم بنِ صَفْوان (متولد ۱۲۸ق)، نجاریه یا پیروان حسین بن محمد نجار، و ضراریه که پیروان ضرار بن عمرو هستند گزارش کرده‌اند.[۲۷]

به باور آن‌ها اگر خداوند و مخلوقاتش در صفتی مشترک باشند، این اشتراک مستلزم تشبیه خداوند به مخلوقاتش است و چون تشبیه باطل بوده، پس خداوند نباید در صفتی با مخلوقاتش اشتراک داشته باشد. از این رو، در مورد صفت خالق و قادر و فاعل، چون خداوند متصف به این اوصاف است، پس نباید انسان را نیز خالق و قادر و فاعل به حساب آورد.[۲۸] به نظر جهمیه انجام یا ترک تکالیف دینی، جبری می‌شود چنانچه ثواب و عقاب نیز جبری می‌شود.[۲۹] البته ضراریه هر چند فاعل حقیقی افعال را خداوند می‌دانند؛ اما با این حال، انسان را مکتسب افعال دانسته و به همین جهت به نظریه کسب، قرابت می‌یابند.[۳۰]

نظریه کسب

نظریه کسب که از سوی ابوالحسن اشعری(۲۶۰ - ۳۲۴ق) مطرح شد، فاعل حقیقی تمام افعالی که منسوب به انسان است را خداوند دانسته و انسان را فقط کاسب آن فعل می‌داند.[۳۱] اشعری برای افعال اختیاری منسوب به انسان، دو جهت در نظر می‌گیرد: یکی جهت کسب و دیگری جهت خلق؛ خداوند این فعل را توسط قدرت قدیم خویش خلق می‌کند و آدمی بواسطه قدرت حادث خویش آن را کسب می‌کند. بدین ترتیب، آدمی حقیقتاً فاعل فعل نیست بلکه کاسب آن است.[۳۲]
اشعری و حامیان او این نظریه را با هدف مقابله با نظریه جبرگرایان و دفاع از اختیار انسان ترویج کردند، ولی به سبب ناتوانی در تبیین آن نتوانستند مشکل جبر را حل کنند.[۳۳] متفکران امامیه در نقد نظریه کسب به این نکته اشاره می‌کنند که این قدرت حادث، یا تأثیری در ایجاد فعل دارد یا ندارد؛ اگر دارد، پس انسان حقیقتاً فاعل است نه صرفاً کاسب؛ و اگر تأثیری در ایجاد فعل ندارد، پس حقیقتاً این فعل نسبتی با انسان ندارد و در نتیجه، انسان هیچ مسئولیتی در برابر آن ندارد.[۳۴]

جبرگرایی ناشی از عوامل مادی

گروه‌هایی از جبرگرایان فارغ از مباحث مذهبی و فلسفی بر جبری بودن رف تارهای انسانی در اثر عوامل فیزیکی، ژنتیکی، تاریخی و مانند آن تأکید دارند.[۳۵] در واقع طبیعت خود انسان و عواملی که او را احاطه کرده‌اند بر اساس قانون علیت انسان را مجبور کرده است.[۳۶]

جبرگرایی علمی مبتنی بر فیزیک کلاسیک است که همه پدیده‌های طبیعی و فیزیکی را معلولِ گریزناپذیر قوانین و علت‌های طبیعی می‌داند. در این صورت، همه چیز از پیش تعیین شده است و اگر کسی به مجموعه علل و قوانین و سیر حوادث آگاهی می‌داشت، می‌توانست تمامی رفتارهای یک انسان را به صورت قطعی پیش‌بینی کند. به این دیدگاه که هر گونه اختیار و آزادی و امکان را نفی نموده و از ضرورت و جبر دفاع می‌کند، «دترمینیسم» (به انگلیسی: Determinism)گفته می‌شود.[۳۷] گروهی از اختیارگرایان با طرح نظریه کوانتوم در فیزیک، جبرگرایی علمی را مورد انتقاد قرار می‌دهند.[۳۸]

جبر تاریخی، جبر اقتصادی، جبر روان‌شناختی، و جبر جغرافیایی نیز از گرایش‌های جبرگرایانه هستند که بر تأثیرگذاری قوانین مسلط در تاریخ، اقتصاد، روان انسان و محیط زندگی تأکید دارند و معتقدند این عوامل هستند که تصمیمات انسان‌ها را تعیین می‌کنند.[۳۹]سبحانی به نقش وراثت، تعلیم و تربیت و شرایط محیط زندگی به عنوان مثلث تشکیل‌دهنده شخصیت انسان اشاره کرده است که به باور جبرگرایان عامل جبر انسان است.[۴۰] او هم‌چنین به جبر اقتصادی و جبر تاریخی اشاره کرده است.[۴۱]

جبر فلسفی

فیلسوفان مسلمان عمدتاً با جبرگرایی مخالفند و برخی از رفتارهای انسان را اختیاری می‌دانند بدین بیان که فاعل، این افعال را مطابق با علم، انگیزه و اراده خودش انجام می‌دهد[۴۲] به نحوی که اگر بخواهد، می‌تواند انجامش دهد و اگر نخواهد، می‌تواند ترکش کند.[۴۳] بنابراین، همین که فعلی ارادی باشد، اختیاری است؛ با این که خودِ اراده، ارادی نیست.[۴۴]

از سوی دیگر تفکر فلسفی مبتنی بر سه اصل جبر علّی و معلولی، استحاله ترجیح بلا مرجح و تسلسل اراده‌ها است که تکیه بر این سه اصل زمینه‌ساز توجیه جبر است.[۴۵] گروهی از فقیهان و فیلسوفان شیعه معاصر -همچون ابوالقاسم خوئی، محمد حسین نائینی، محمد باقر صدر، غلامرضا فیاضی- معتقدند که این دیدگاه نوعی از جبرگرایی است و باید توضیح دیگری درباره اصل علیت و فرآیند فعل اختیاری ارائه کرد تا اختیار انسان، به خوبی تبیین شود.[۴۶]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۹۷.
  2. قدردان قراملکی، نگاه سوم به جبر و اختیار، ۱۳۸۴ش، ص۵۳-۵۶.
  3. سبحانی، جبر و اختیار، ۱۳۸۱ش، ص۱۵-۱۶؛ قدردان قراملکی، نگاه سوم به جبر و اختیار، ۱۳۸۴ش، ص۵۱-۵۲.
  4. مطهری، انسان و سرنوشت، ۱۳۹۰ش، ص۴۳-۴۴.
  5. مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۸۵ش، ص۱۴۴.
  6. جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۷۹ش، ص۱۷.
  7. قدردان قراملکی، نگاه سوم به جبر و اختیار، ۱۳۸۴ش، ص۲۳۹.
  8. قدردان قراملکی، نگاه سوم به جبر و اختیار، ۱۳۸۴ش، ص۲۶۶.
  9. الحسنی، شیعه در برابر معتزله و اشاعره، ۱۳۸۸ش، ص۲۵۸.
  10. قدردان قراملکی،‌ نگاه سوم به جبر و اختیار، ۱۳۸۴ش، ص۱۳۱؛ جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۷۹ش، ص۲۲۵؛ سبحانی، جبر و اختیار، ۱۳۸۱ش، ص۴۱۱.
  11. قدردان قراملکی، نگاه سوم به جبر و اختیار، ۱۳۸۴ش، ص۳۱۱.
  12. سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ۱۴۲۸ ق، ص۲۰۹.
  13. سبحانی، جبر و اختیار، ۱۳۸۱ش، ص۸۳.
  14. قدردان قراملکی، نگاه سوم به جبر و اختیار، ۱۳۸۴ش، ص۲۸۹.
  15. جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۷۹ش، ص۲۳۳.
  16. جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۷۹ش، ص۲۲۸.
  17. جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۷۹ش، ص۲۳۰.
  18. قدردان قراملکی، نگاه سوم به جبر و اختیار، ۱۳۸۴ش، ص۳۰۳.
  19. قدردان قراملکی، نگاه سوم به جبر و اختیار، ۱۳۸۴ش، ص۳۰۴.
  20. قدردان قراملکی، نگاه سوم به جبر و اختیار، ۱۳۸۴ش، ص۳۰۵-۳۰۶.
  21. قدردان قراملکی، نگاه سوم به جبر و اختیار، ۱۳۸۴ش، ص۳۰۸.
  22. شیخ صدوق،‌ التوحید، ص۳۵۶.
  23. قدردان قراملکی، نگاه سوم به جبر و اختیار، ۱۳۸۴ش، ص۳۰۹.
  24. شعرانی، تعلیقه بر شرح اصول کافی، ج۸، ص۵؛ رضوانی و ذاکری، «روایات طینت و اختیار انسان»، ص۵۵.
  25. قدردان قراملکی، نگاه سوم به جبر و اختیار، ۱۳۸۴ش، ص۲۴۰.
  26. شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۹۷.
  27. قدردان قراملکی، نگاه سوم به جبر و اختیار، ۱۳۸۴ش، ص۲۴۰.
  28. شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۹۷-۹۸؛ و همچنین رک: رازی، اعتقادات فرق المسلمین و المشرکین، ۱۴۱۳ ق، ص۶۹-۷۰.
  29. شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۹۸.
  30. شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۱۰۲-۱۰۳؛ الاشعری، مقالات الإسلامیین، ۱۴۰۰ق، ص۲۸۱-۲۸۳.
  31. سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ۱۴۲۸ ق، ص۱۹۷.
  32. الاشعری، اللمع، بی‌تا، ص۷۴-۷۶.
  33. قدردان قراملکی، نگاه سوم به جبر و اختیار، ۱۳۸۴ش، ص۲۵۱.
  34. شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۹۷؛ سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، بی‌تا، ج۲، ص۱۲۷.
  35. قدردان قراملکی، نگاه سوم به جبر و اختیار، ۱۳۸۴ش، ص۲۷۵.
  36. جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۷۹ش، ص۱۷.
  37. باربور، علم و دین، ۱۳۶۲، ص۳۴۰-۳۴۲؛ قدردان قراملکی، «اختیار، قانون علیت و دترمینیسم»، ص۵۵-۵۶.
  38. قدردان قراملکی، «اختیار، قانون علیت و دترمینیسم»، ص۶۴-۶۵.
  39. قدردان قراملکی، نگاه سوم به جبر و اختیار، ۱۳۸۴ش، ص۲۷۵-۲۸۵.
  40. سبحانی، جبر و اختیار، ۱۳۸۱ش، ص۳۳۳-۳۳۷.
  41. سبحانی، جبر و اختیار، ۱۳۸۱ش، ص۳۴۱-۳۴۴.
  42. صدرالمتالهین، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۳، ص۱۲.
  43. صدرالمتالهین، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۳، ص۱۲، پاورقی علامه طباطبائی.
  44. مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۸۹، ص۶۱۲-۶۲۶؛ ابن سینا، الهیات شفاء، ۱۴۰۴، ص۴۳۷-۴۳۹؛ صدرالمتالهین، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۲، ص۲۲۴.
  45. قدردان قراملکی، نگاه سوم به جبر و اختیار، ۱۳۸۴ش، ص۲۶۶-۲۶۸.
  46. نائینی، أجود التقریرات، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۹۱؛ فیاضی، «جبر فلسفی از نگاه قاعده ضرورت سابق».

منابع

  • قرآن
  • ابن سینا، الهیات شفاء، قم، مکتبه آیت الله مرعشی، ۱۴۰۴ق.
  • الاشعری، ابوالحسن، اللمع فی الرد علی أهل الزیغ و البدع، قاهره، المکتبة الأزهریة للتراث، بی‌تا.
  • الاشعری، ابوالحسن، مقالات الإسلامیین و اختلاف المصلین، آلمان،فرانس شتاینر، ۱۴۰۰ق.
  • باربور، ایان، علم و دین، ترجمه خرمشاهی، تهران، انتشارات مرکز دانشگاهی، ۱۳۶۲ش.
  • جهانگیری، جعفر، «نقد و بررسی نظریه کلامی کسب»، مجله تخصصی کلام اسلامی، شماره ۶۲، ۱۳۸۶ش.
  • الحسنی، هاشم معروف، شیعه در برابر معتزله و اشاعره، ترجمه: سید محمد صادق عارف، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی‌، ۱۳۸۸ش.
  • رازی، فخرالدین، اعتقادات فرق المسلمین و المشرکین، قاهره، مکتبه مدبولی، ۱۴۱۳ ق.
  • رضوانی، معصومه و ذاکری،‌ مهدی، «روایات طینت و اختیار انسان»، فصلنامه پژوهش‌های فلسفی-کلامی، شماره ۶۹، پاییز ۱۳۹۵ش.
  • سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، قم، موسسه النشر الاسلامی- موسسه الامام الصادق، بی‌تا.
  • سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، قم، مؤسسه امام صادق ع، ۱۴۲۸ق.
  • شعرانی،‌ ابوالحسن، تعلیقه بر شرح اصول کافی، در مازندرانی،‌ محمدصالح بن احمد، شرح الاصول الکافی، بیروت، دار احیاء الکتاب العربی، ۱۴۲۹ق.
  • شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، قم، الشریف الرضی، ۱۳۶۴ش.
  • صدرالمتالهین، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعۀ، بیروت،‌دار احیاء التراث، ۱۹۸۱م.
  • فیاضی، غلامرضا، «جبر فلسفی از نگاه قاعده ضرورت سابق»، فصلنامه آئین حکمت، شماره۲، ۱۳۸۸ش.
  • قدردان قراملکی، محمدحسن، «اختیار، قانون علیت و دترمینیسم»، مجله انسان پژوهی دینی، شماره ۲۳، ۱۳۸۹ش.
  • قدردان قراملکی، محمدحسن، نگاه سوم به جبر و اختیار، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۴ش.
  • مصباح یزدی، محمدتقی،‌ آموزش عقاید، تهران، چاپ و نشر بین‌الملل، ۱۳۸۵ش.
  • مطهری، مرتضی، اصول فلسفه و روش رئالیسم(ج۶ از مجموعه آثار)، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۸۹ش.
  • مطهری، مرتضی، انسان و سرنوشت، تهران، صدرا، ۱۳۹۰ش.
  • نائینی، محمد حسین،أجود التقریرات، قم، انتشارات مصطفوی، ۱۳۶۸ش.