کاربر:M.hasanzadeh/صفحه تمرین
مسئله شرور به ناسازگاری میان وقوع حوادث ناگوار مثل زلزله، سیل، مرگ، بیماری و مواردی مانند ظلم و تبعیض با عقاید اسلامی اشاره دارد. براساس این شبهه، وجود خدا زیر سؤال میرود زیرا نمیتوان همزمان به وجود خدا و وجود شرور اعتقاد داشت. همچنین، این مسئله یگانگی خدا را به چالش میکشد؛ بدین صورت که برخی باورمند به دو خدا بر این عقیدهاند که خوبیها باید به خدا و بدیها باید به اهریمن نسبت داده شود. این شبهه زمینهای برای تردید در صفاتی همچون قدرت، علم و خیرخواهی خداوند ایجاد میکند. سؤال اصلی این است: اگر خدا قادر است، چرا مانع شر نمیشود؟ و اگر او داناست و خیر بندگانش را میخواهد، چرا فعالیت شرور را متوقف نمیکند؟ همچنین این شبهه، حوزههای حکمت و عدل الهی را مورد بررسی قرار داده است.
شر دارای تعاریف مختلفی در لغت و اصطلاح است. در فلسفه غرب، معمولاً شر به معنای رنج تعریف شده است. در قرون بیستم و بیست و یکم، مسئله شر به یکی از جنجالیترین مباحث فلسفه دین تبدیل شده است و توجه موافقان و مخالفان اندیشههای دینی را به خود جلب کرده است. اپیکور یونانی نخستین کسی بود که به تضاد میان مسئله شر و سه ویژگی قدرت، علم و خیرخواهی خدا اشاره نمود.
شر به انواع مختلفی تقسیم میشود، از جمله: شر طبیعی و اخلاقی، شر اجتماعی، شر ادراکی و عاطفی. فیلسوفان و متکلمان با رویکردهای متنوعی به این مسئله پرداختهاند. بسیاری از فیلسوفان بر این باورند که شر عدمی است و نسبت دادن آن به خدای خیر محض، اشتباه است، در حالی که بسیاری از متکلمان آن را امری وجودی میدانند که باید با عدالت الهی سازگار باشد. پاسخهای متعددی برای شبهه شرور ارائه شده است که مهمترین آنها شامل نظام احسن، عدمی بودن شر، تقسیمبندی انواع شر، تعالی روح انسانی، نادانی انسان، نتیجه اختیار انسان و عوض و انتصاف در آخرت است. پاسخهای دیگری نیز وجود دارد که توسط اندیشمندان مسلمان پذیرفته نشدهاند؛ از جمله مکافات عمل، وهمانگاری عالم ماده، نظریه ارگانیسم جهانی، دوگانهپرستی، الهیات پویشی، پراگماتیسم و تصویرگرایی. برای برخی از شرور نیز فوایدی برشمرده شده است.
جایگاه و اهمیت مسئله شر
مسئله شر از مهمترین چالشهای بحثهای کلامی در ادیان آسمانی همچون اسلام و مسیحیت است.[۱] اهمیت مسئله شر به اندازهای است که بسیاری از اندیشمندان درباره آن کتابها و مقالات علمی نگاشتهاند. به عنوان مثال، شهید ثانی، فقیه شیعی، کتاب مسکن الفؤاد عند فقد الأحبّة و الأولاد را در این زمینه نوشته و روایات مرتبط را گردآوری کرده است. همچنین در وبسایتهای علوم اسلامی، چندین صفحه مقالات علمی و تخصصی بهصورت مستقل و تطبیقی به این موضوع پرداختهاند.[۲] نیک تراکاکیس، فیلسوف غربی، مسئلۀ شر را یکی از بزرگترین موانعی میداند که خداباوران با آن مواجه شدهاند.[۳] مسئله شر در قرنهای بیستم و بیست و یکم به یکی از مباحث برجسته و بحثبرانگیز در حوزه فلسفه دین بدل شده است، به گونهای که اهمیت و حساسیت آن در میان حامیان و منتقدان اندیشههای دینی افزایش یافته است.[۴] در فلسفه دین و کلام جدید، مسئله شر به عنوان چالشی عقلانی و از جدیترین نقدها علیه اصل وجود خدا مطرح شده است. به گونهای که هانس کونگ، فیلسوف آلمانی، این موضوع را پناهگاهی برای الحاد میداند.[۵]
مسئله شر و وجود مصیبتها در زندگی بشری در قرآن کریم و روایات اهلبیت(ع) مورد توجه قرار گرفته است. به گزارش پژوهشگران، کلمه شر بیش از سی بار در قرآن به کار رفته است.[۶] فلسفه شرور در قرآن کریم در چند مورد مهم آمده است:
- در برخی از آیات،[۷] شرارت به عنوان عاملی برای بزرگی و پشیمانی انسان محسوب میشود.
- در برخی از آیات،[۸] شر در واقع به عنوان راهی برای آزمایش انسانها معرفی شده است.
- در برخی دیگر از آیات،[۹] شرور کیفر اعمال انسانها معرفی شده است.
علامه طباطبایی، مفسر شیعه، بر این باور است که خداوند انسانها را با اموری مانند بیماری و فقر که مورد نارضایتی آنهاست، آزمایش میکند. برخی معتقدند که آیه ۱۵۵ سوره بقره به مسئله عوض مربوط میشود.[۱۰] محققان بر این باورند که مسئله شرور و بلایا در روایات اسلامی با قرآن کریم تفاوتهایی دارد. در این روایات، اهلبیت علیهمالسلام بیشتر بر اصل «عوض» و «انتصاف» تأکید دارند و به جبران دنیوی و اخروی شرور معتقدند.[۱۱] به عنوان نمونه، در روایات مختلف ذکر شده است که مرگومیر ناشی از حوادث طبیعی مثل سیل و زلزله در آخرت به بهترین شکل جبران میگردد و افرادی که در این حوادث جان خود را از دست دادهاند، به عنوان شهید محسوب میشوند.[۱۲] همچنین رنج حاصلشده از بیماریها مانند تب و سردرد در روز قیامت جبران میشود.[۱۳]
پیشینه مسئله شر
پیشینه مسئله شر به روزهای نخستین حیات بشری برمیگردد.[۱۴] مسیحیان بر این باورند که مسئله شر از زمانی آغاز شد که حضرت آدم(ع) از درخت ممنوعه خورد. این رفتار به صورت ارثی به سرشت تمامی انسانها منتقل شده است، اما با آمدن حضرت عیسی(ع) و قربانی کردن جانش، این نهاد از انسانها پاک شده است.[۱۵] کهنترین متنی که در آن به مسئله شر پرداخته شده، ریگ ودا سامهیتا در آیین هندو است و پس از آن اوستا قرار دارد.[۱۶] کتاب اوستا شر را به خدای اهریمن و خوبیها را به خدای یزدان، استناد میکند.[۱۷] اولین کسی که به تعارض مسئلۀ شر و سه صفت قدرت، علم و خیرخواهی خداوند اشاره کرده، اپیکور یونانی است.[۱۸]
تبیین مسئله شر
مسئله شر به هر نوع بیعدالتی، بدی، رنج و دردی اشاره دارد که در جهان وجود دارد و با وجود خدایی که دارای صفات مطلق همچون علم، قدرت، عدالت و خیرخواهی است، ناسازگار به نظر میرسد، به گونهای که حضور یکی میتواند حضور دیگری را نفی کند.[۱۹]
تبیین شر
برای واژه و اصطلاح "شر" تعاریف مختلفی وجود دارد. در میان زبانشناسان، راغب اصفهانی در کتاب «مفردات» معنای واضحی از شر ارائه داده است. او شر را به عنوان چیزی که همه از آن دوری میکنند تعریف کرده است.[۲۰] اما برای شر در اصطلاح، تعاریف مختلفی ارائه شده که پیدا کردن وجه مشترک برای همه آنها کار سختی است.[۲۱] تعاریف اندیشمندان مسلمان با فیلسوفهای غربی متفاوت است. ابنسینا فیلسوف شیعی، شر را به معنای عدم میداند.[۲۲] و ابن عربی عارف اهل سنت، آن را به امر ناملائم[۲۳] تعریف کرده است. مصباح یزدی فیلسوف شیعی معتقد است که مفهوم شر یکی از معقولات ثانی فلسفی است.[۲۴][یادداشت ۱] شر در نگاه دانشمندان غربی به رنج،[۲۵][یادداشت ۲] اراده بد[۲۷] و عجز و ناتوانی[۲۸] تعریف شده است. ارسطو، فیلسوف یونانی، اولین کسی بود که شر را بهعنوان چیزی نامطلوب توصیف کرد.[۲۹] به باور برخی از محققان، بیشتر اندیشمندان غربی، شر را به رنج تعریف کردهاند.[۳۰] این تعریف دو اشکال مهم دارد:
- اصلیترین مشکل تعریف شر به عنوان رنج، همسان انگاری آن است، زیرا بسیاری از انسانها با اراده و شوق به دنبال درد و رنج هستند و آن را لذتبخش میدانند. همچنین، بسیاری از لذتهایی وجود دارد که افراد از آنها پرهیز میکنند. برای مثال، اشتیاق و علاقهٔ رزمندگان به حضور در میدان نبرد در تاریخ بشر، جز رنج و درد چیزی به همراه ندارد و با این حال نمیتوان این حالت را شر تلقی کرد.[۳۱]
- مسئله دوم از نظر مبنایی مطرح است. متفکران غربی در تعریف شر و رنج، نگاهی کاملاً مادیگرایانه دارند و لذت و رنج را تنها به جنبههای مادی و اینجهانی محدود میکنند. اما برای کسی که به خدا و جاودانگی روح پس از مرگ ایمان دارد، تعریف لذت و رنج متفاوت است. برای چنین فردی، اطاعت از دستورات الهی میتواند لذتبخشترین عمل باشد حتی اگر به زیان دنیوی او تمام شود. بنابراین، چنین مبنایی در معرفی شر، از نظر عقلانی ناقص و از نظر وحیانی نارسا است.[۳۲]
به باور محققان، معنای شر در نصوص دینی (قرآن و روایات)، همان مفهوم عمومی در جامعه است، اما در موارد خاص تفاوتهایی وجود دارد؛ زیرا گاهی چیزی که از نظر عرف ناپسند به نظر میرسد، از دیدگاه الهی نیکو شمرده میشود و برعکس، گاهی آنچه در عرف خوب تلقی میشود، خداوند آن را نامطلوب میداند.[۳۳]
برای شرارت انواع مختلفی را برشمردهاند که مهمترین آنها به شرح زیر است:
شر طبیعی و اخلاقی
این تقسیمبندی، معروفترین تقسیمبندی است که ذکر شده است[۳۴] مقسم شرور را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: شرور طبیعی و شرور اخلاقی. شرور طبیعی شامل رخدادهایی است که بدون دخالت انسان در طبیعت اتفاق میافتند و موجب رنج و درد میشوند. نمونههایی از این گونه رویدادها عبارتاند از طوفان، زلزله، سیل، آتشفشان، بیماریها و معلولیتهایی که توسط عوامل انسانی ایجاد نشدهاند. در مقابل، شرور اخلاقی به رفتارها و ویژگیهای ناپسند اخلاقی اشاره دارد که از انسان سر میزند، مانند دروغگویی، تکبر، طمع و اعمالی همچون قتل و دزدی. این دسته از شرور نتیجه مستقیم افعال و انتخابهای انسانی هستند.[۳۵]
شر اجتماعی
برخی از پژوهشگران به پدیدهای به نام شر اجتماعی اشاره کردهاند. به نظر آنها، رویدادهای ناگواری که بر اثر دخالت عوامل طبیعی و انسانی در محیط طبیعی به وجود میآیند، را میتوان بهعنوان شر اجتماعی شناخت.[۳۶]
شر ادراکی و عاطفی (احساسی)
ملاصدرا، فیلسوف شیعه، نوع دیگری از شر را معرفی کرده که با قوه ادراک ارتباط دارد. منظور او از این نوع شر، انواع دردهای جسمی و روحی است که انسان تجربه میکند. به عنوان مثال، زمانی که فرد دچار سردرد میشود یا از دوری محبوبش غمگین است و یا در از دست دادن عزیزانش رنج میبرد، نوعی شر ادراکی پدیدار میشود.[۳۷] برخی از محققان اینگونه شرور را به این دلیل که از احوال نفسانیاند، شرور عاطفی (احساسی) نامیدهاند. [۳۸][یادداشت ۳]
جوادی آملی مفسر شیعی شر را به دو نوع بالذات و بالعرض تقسیم کرده است که ملاک آن وجود و عدم است.[۴۱] شر بالذات همان نیستی و عدم وجود است و شر بالعرض (بالقیاس)، وجودی است که فینفسه و فی حد ذاته خیر است ولی وجود آن در مقایسه و به نسبت با موجود دیگر، شر تلقی میشود.[۴۲] برای شر اقسام دیگری نیز شمرده شده است. لایب نیتس فیلسوف غربی، در کتاب تئودیسه، از شری تحت عنوان «متافیزیکی» یا «فلسفی» نام برده است.[۴۳] ملاک این تقسیمبندی، تقسیم موجود به واجبالوجود و ممکنالوجود است. از آنجا که همه موجودات ممکنالوجود با نقص و کمبود همراه هستند، همیشه نوعی کاستی و فقدان در ذات تمام موجودات امکانی وجود دارد. بر اساس این تعریف، همه مخلوقات به نوعی مصداق شر متافیزیکی محسوب میشوند.[۴۴]
رویکردها به مسئله شر
طرح مسئله شر در شاخههای مختلف علمی و دیدگاههای متفاوت اندیشمندان نسبت به آن، موجب شده که رویکردهای متعددی در این زمینه شکل بگیرد. به همین دلیل، مسئله شر از دیدگاههای گوناگونی بررسی شده است:
رویکرد فلسفی
فلاسفه بر این باورند که خداوند خیرخواه محض است و بهواسطه قاعده سنخیت بین علت و معلول، طبیعی است از خیر محض شر صادر نشود. بر همین اساس، دو رویکرد عدمی و وجودی برای پاسخگویی به شبهه شر ارائه کردهاند. در پاسخ اول، فلاسفه با رویکرد عدمی به این نتیجه رسیدهاند که شر بهطور مستقل وجود ندارد بلکه در نبود خیرات معنا پیدا میکند، بنابراین نیازی به صادرکننده شر نیست. بدین معنا که شرور یا به ذات خود عدم وجود چیزی هستند یا نداشتن کمال در چیزی تلقی میشوند. با اثبات عدمی بودن شرور، نیازی به علت نیست.[۴۵] ملاصدرا فیلسوف شیعی در پاسخ دوم، جهان هستی را به پنج صورت تقسیم کرده است که صدور سه صورت آن بر خداوند محال است.[۴۶] براساس این تقسیمبندی، جهان هستی به پنج حالت قابل تقسیم است: خیر محض، شر محض، خیر بسیار با الشر اندک، شر بسیار با الخیر اندک، و یا تساوی خیر و شر. حکمت خداوند تنها با دو حالت اول سازگار است و از این رو تنها این دو حالت توسط خداوند خلق شدهاند، که با مطلقاً خیر بودن او سازگاری دارد.[۴۷] مسئله شر در علم فلسفه، در چند موضوع آمده که اهم آنها این موارد است: قاعده «الواحد لا یصدر منه إلا الواحد»، بحث «تبیین ماهیت خیر و شر»،[۴۸] مسئله «علت دخول شر بر قضای الهی»، موضوع «تلازم شرور با عالم مادی و مقدمه بودن شرور برای حصول خیرات کثیر در عالم و کمتر بودن شرور این عالم نسبت به خیرات آن»[۴۹]
رویکرد کلامی
مسئله شر در علم کلام قدیم، در ارتباط با موضوع «عدل الهی» مطرح شده و متکلمان مسلمان معمولاً بحث از شرور را در بحث افعال الهی و ذیل بحث توحید مطرح میکنند.[۵۰] علامه حلی متکلم شیعی برای اثبات عدالت الهی، بحث از حسن و قبح عقلی و ذاتی اشیاء را به میان آورده است.[۵۱] متکلمان برای توضیح ارتباط بین حوادث ناگوار و عدالت خداوند دو پاسخ کلی و جزیی ارائه کردهاند. در پاسخ کلی، متکلم با استفاده از براهین عقلی بر اثبات عدالت الهی تمرکز دارد. اما در پاسخ جزیی، هدف او روشن ساختن حکمت نهفته در پس این اتفاقات ناگوار است.[۵۲] به باور محققان به دلیل کافی نبودن جواب فلاسفه و رفع نشدن مشکل منافات شرور با عدالت خداوند؛ متکلمان به فکر جوابهای جدیدی افتادند.[۵۳] مرتضی مطهری فیلسوف شیعی، باور دارد که جواب عدمی بودن شرور فلاسفه، به تنهایی نمیتواند برای حل مشکل عدل الهی کافی باشد.[۵۴] متکلمان دو راهحل «عوض» و «استحقاق» را مطرح کردهاند.[۵۵]
تفاوت روش متکلمان قدیم با متکلمان معاصر در این است که قدما در پاسخ به مسئله شر، به روش کلامی خود پایبند بودند. اما متکلمان معاصر برای پاسخگویی به این مسئله، به نظریههای فلسفی نیز روی میآورند. به عنوان مثال، راهحل عدمی بودن شرور پاسخی است که از منابع فلسفی به آثار متکلمان معاصر وارد شده است.[۵۶]
رویکرد فلسفه دین
مسئله شر در فلسفه دین با سه دیدگاه مختلف مورد بحث قرار گرفته است: «مسئله منطقی شر»، «شر به عنوان دلیلی علیه وجود خداوند» و «شر اگزیستانسیالیستی». در مسئله منطقی شر، ناسازگاری میان سه ویژگی اصلی خداوند، یعنی علم مطلق، قدرت مطلق و خیرخواهی مطلق با وجود شرور بررسی میشود. در بحث شر به عنوان دلیلی علیه وجود خداوند، این ادعا مطرح میشود که متکلمان توضیح منطقی قابل قبولی برای حضور شرور در جهان ارائه نمیدهند. در نهایت، شر اگزیستانسیالیستی بر جنبههای احساسی و عاطفی مسئله شر تمرکز دارد.[۵۷]
رویکرد اخلاقی
مسئله شر در حوزه فلسفه اخلاق، به تحلیل چگونگی تخصیص مفاهیم خوبی و بدی به موضوعات خاص میپردازد. اینکه چگونه یک موضوع به عنوان خوب یا بد شناخته میشود، از جمله مسائل اصلی مطرح شده در فلسفه اخلاق است.[۵۸]
ناسازگاری شرور با باورهای دینی
مسئله شر پناهگاه الحاد معرفی شده است.[۵۹] این مسئله در حوزههای مختلف الهیات اسلامی تاثیر گذاشته و مهمترین آنها به شرح زیر هستند:
ناسازگاری با وجود خدا
در فلسفه دین و کلام جدید، شبهه شرور به عنوان یک چالش اساسی در برابر وجود خدا مطرح میشود. این شبهه به این معناست که وجود شر در جهان با وجود خدایی که متالهان به آن اعتقاد دارند، در تضاد و تناقض است. به عبارت دیگر، یا باید خدایی وجود داشته باشد که جهانی عاری از شرور خلق کرده باشد، یا اینکه وجود شرور دلیلی بر عدم وجود خداست.[۶۰]
ناسازگاری با برخی صفات
وجود شرور با چند صفت از صفات خدا سازگاری ندارد: «توحید»، «حکمت»، «عدل»، «علم مطلق»، «قدرت» و «خیرخواهی» سه صفت ابتدایی بیشتر در کلام و فلسفه اسلامی مطرح شده و سه صفت دوم بیشتر در فلسفه غرب آمده است.[۶۱]
اولین فردی که به تناقض مسئلۀ شر و سه ویژگی قدرت، علم و خیرخواهی اشاره کرده، اپیکور، فیلسوف یونانی است. این تناقض به نام «پارادوکس اپیکوری» یا «سهحدی اپیکور» شناخته میشود. بیان او به این صورت است:
- اگر خدایی وجود داشته باشد که قادر مطلق، خیرخواه مطلق و دانای مطلق باشد، در این صورت شر وجود ندارد؛
- اما در جهان شر وجود دارد؛
- بنابراین، خدایی که قادر مطلق، خیرخواه مطلق و دانای مطلق باشد، وجود ندارد.[۶۲]
جان هاسپرس فیلسوف آمریکایی، مدعی است وجود شرور در عالم، موجب انکار صفات سهگانه الهی (علم، قدرت و خیرخواهی) مزبور میشود[۶۳] برخی از جمله جان مکی، فیلسوف غربی، شر را با صفات اصلی خداوند (علم، قدرت و خیرخواهی) متناقض و ناسازگار میدانند. در مقابل، ادوارد مدن، فیلسوف دیگری از غرب، بر این باور است که اعتقادات دینی نمیتوانند توضیحی منطقی و قابل قبول برای وجود شر ارائه دهند. شبهه اول به «مسئله منطقی شر» و شبهه دوم به «مسئله شر به عنوان دلیلی علیه وجود خدا» معروف است.[۶۴]
ناسازگاری با یگانگی
شبهه شرور میتواند مانعی برای وحدانیت خداوند تلقی شود از این رو طرفداران ثنویت برای فرار از معضل شر، باور به دو خدای «یزدان» و «اهریمن» پیدا کردند.[۶۵]
ناسازگاری با عدل الهی
عدل الهی به معنای پاک بودن خداوند از اعمال ناپسند است و با وجود وجود شرور، این پرسش مطرح میشود که چرا خداوند اقدام به انجام عمل ناپسندی کرده است.[۶۶] مسئله شرور و تلخیها و رنجها در زندگی یکی از اشکالاتی است که بر عدل الهی وارد میشود.[۶۷] در واقع چون بدبختیها و تیرهروزیها را ظلم انگاشتهاند این مشکلات در مقابل عدل قرار گرفتهاند.[۶۸] از این رو متکلمان به تبیین صدور شرور و قبیح نبودن آن پرداختهاند.[۶۹] مرتضی مطهری کتاب عدل الهی را در این زمینه نگارش کرده است.
راهحلهای مسئله شر
علمای مسلمان، پاسخهای متنوعی به شبهه شر دادهاند:
نظام احسن
نظام احسن یعنی عالَم هستی به بهترین شکل ممکن آفریده شده است[۷۰] سید مرتضی، فقیه و متکلم شیعی، معتقد است که بر اساس نظام احسن، خلقت به گونهای طراحی شده که همه چیز را خیر و نیکو میسازد و هیچ موجودی بهعنوان شر مطلق و بد وجود ندارد. او بر این باور است که خداوند رحمان تمامی مخلوقات را با نظمی زیبا و متناسب خلق کرده است و وجود هرگونه شر در جهان به نحوی با این نظام هماهنگ است.[۷۱] پاسخ نظام احسن به دو شکل لمی و انی مورد اهتمام علمای مسلمان قرار گرفته است.[۷۲] مرتضی مطهری فیلسوف شیعی برهان انی نظام احسن را در کتاب عدل الهی و جوادی آملی مفسر و فیلسوف شیعی، برهان لمی آن را به طور مبسوط بیان کردهاند. این راهحل، بیشتر در شر طبیعی و اجتماعی استفاده شده است.
این پاسخ در کلام اسلامی به عنوان «قاعده اصلح» و در فلسفه اسلامی «نظام احسن» یا «عنایت» معرفی شده است.[۷۳] آغازگر این مسئله در فلاسفه اسلامی، فارابی در کتاب «التعلیقات» و تکمیلکننده آن ابنسینا است.[۷۴] در کتابهای کلامی شیعه، قدیمیترین اثری که به مسئله نظام احسن (وجوب اصلح) پرداخته؛ کتاب «الیاقوت فی علم الکلام» اثر نوبختی و بعد از آن «الذخیره فی علم الکلام» «سید مرتضی» میباشد.
عدمی بودن شر
به باور فلاسفه، مسأله ثنویت یا دوگانهانگاری منجر به جستجوی راهکارهایی برای توجیه وجود شرور در جهان شده است. یکی از این راهکارها، اثبات عدمی بودن شرور است تا ارتباط آنها با منبعی غیر از مبدإ خیر، یعنی خداوند، منتفی شود. بر اساس این دیدگاه، شرور واقعیتهای وجودی محسوب نمیشوند که بتوان از عامل فاعل آنها سخن گفت و بدین ترتیب تناقض میان خدا و وجود شرور نیز برطرف میشود.[۷۵] در اینکه مبدع عدمی انگاری شر چه کسی است، بین اندیشمندان اختلاف وجود دارد. برخی «افلاطون» و برخی «فلوطین» را اولین گوینده این پاسخ معرفی کردهاند.[یادداشت ۴] به باور عدهای، اولین فیلسوف اسلامی که به عدمی بودن شرور تصریح کرده است «فارابی» میباشد[۷۶] این راهحل، بیشتر در شر طبیعی استفاده شده است اما مهمترین معضل آن، موضوع شر ادراکی است که نمیتوان وجودی بودن آن را انکار کرد.[۷۷]
تقسیم گرانه
در این پاسخ برای توجیه شرور طبیعی، ابتدا جهانهای ممکن به پنج قسم تقسیم میگردد.
- خیر محض
- شر محض
- خیر کثیر و شر اندک
- شر کثیر و خیر اندک
- خیر و شر مساوی[۷۸]
در مثال اول، عالم مجردات نشان داده میشود که فاقد هرگونه شر است. در مورد مثال سوم، عالم گیتی را میتوان ذکر کرد؛ چرا که خیرات آن بسیار و شرور آن اندک است. اگر خداوند برای از بین بردن شرور اندک، خیرات وسیع را کنار میگذاشت، خلاف مصالح و حکمت عمل کرده بود. دیگر گزینهها هم با حکمت خداوند تطابق ندارند، چون همانند گزینه پنجم، انتخاب بدون دلیل (ترجیح بدون مرجح) محسوب میشوند یا مانند گزینههای دوم و چهارم با فیض الهی ناسازگاری دارند. بر اساس این تحلیل ارسطو، در خلق جهان ماده، خداوند گزینه سوم را برگزیده که خیرات فراوانی به همراه دارد و شرور اندکی نیز دارد.[۷۹]
لازمه رشد و تعالی روح انسانی
برای دستیابی به کمال و سعادت حقیقی، انسان باید از مسیری عبور کند که همراه با شر، درد و رنج است. بنابراین، دنیا به عنوان نردبانی برای تکامل و رسیدن به سعادت ابدی برای انسان عمل میکند.[۸۰] برخی از اندیشمندان معتقدند پاسخ فوق به جنبههای سعادت اخروی نگاه میکند و اگر رسیدن به سعادت و کمال از جنبه دنیوی تبیین شود میتوان آن را تحت عنوان «شرور مبدأ خیرات» پاسخی مستقل تلقی کرد.[۸۱] از این راهحل میتوان در همه انواع شرور استفاده کرد.
شر معلول جهل انسان
برخی بر این باورند که هر چیزی که در ابتدا به نظر انسان شر به نظر میرسد، حکمی عجولانه است که ناشی از جهل و ناآگاهی نسبت به ابعاد و جزئیات پنهان امور است.[۸۲] همانند کودکی که به دلیل تلخی دارو از آن متنفر است اما در واقع آن دارو هیچ چیزی جز سلامتی و بهبودی برای کودک به همراه ندارد، برخی اعتقاد دارند که رویکرد قرآن کریم در پاسخ به مسئله شر نیز بر همین جهل انسان مبتنی است. آیه ۲۱۶ سوره بقره اشاره به همین مطلب دارد. «وَعَسَیٰ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ۖ وَعَسَیٰ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ ۗ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» چه بسیار شود که چیزی را مکروه شمارید ولی به حقیقت خیر و صلاح شما در آن بوده و چه بسیار شود چیزی را دوست دارید و در واقع شرّ و فساد شما در آن است و خدا (به مصالح امور) داناست و شما نادانید.[۸۳] از این راهحل میتوان در همه انواع شرور استفاده کرد.
شرور لازمه اختیار
بر اساس این پاسخ، اختیار انسانها در وقوع حوادث ناگوار نقش دارد و آزادی انسان زمینهساز بروز شر میشود. خداوند انسان را مختار آفریده تا بتواند به کمالات دست یابد. لازمه این اختیار، امکان انتخاب بین گزینههای خوب و بد است؛ بنابراین، انسان با آزادیای که دارد، میتواند گزینههای ناپسند را نیز برگزیند.[۸۴] برخی از اندیشمندان بر این باورند که پاسخ مبتنی بر اختیار مهمترین راهحل پیشنهادشده برای مسئله شر به شمار میآید.[۸۵] طبق گفته جان هاسپرس فیلسوف غربی این راهحل نمیتواند در شرور طبیعی که مستقیما و بدون اختیار انسان نازل میشود پاسخگو باشد.[۸۶] این راهحل، در شر اخلاقی استفاده شده است که مهمترین معضل آن، پاسخگو نبودن نسبت به شرور طبیعی است.
عوض و انتصاف اخروی
اَعواض، اصطلاحی کلامی به معنای عوض، جایگزین یا پاداشِ خداوند به کسانی است که در دنیا مصیبتی ناخواسته بر آنها وارد شده است.[۸۷] اعواض شامل انسانهای بیگناه از جمله کودکان، دیوانگان، مؤمنان، پیامبران و اولیای الهی میشود.[۸۸] به باور برخی از محققان، عوض برای شرور طبیعی و انتصاف به معنای جبران الهی در برابر شرور اخلاقی مطرح میشود.[۸۹] بیشتر متکلمان اسلامی بر این پاسخ تمرکز دارند که شرور را به دستههای مختلف تقسیم میکنند:
- شروری که انسان خودش مسئول به وجود آمدن آنهاست، مانند زمانی که شخصی خود دستش را میسوزاند.
- شروری که توسط انسان به افراد دیگر اعمال میشود، مانند قتل (شر اخلاقی).
- شروری که نتیجه قوانین طبیعی هستند و به خدا منسوب میشوند، مانند زلزله (شر طبیعی).
نوع اول با حکمت و عدل الهی تناقضی ندارد. در نوع دوم، متکلمان معتقدند که خداوند ظلمهایی را که انسانها به یکدیگر میکنند، چه در این دنیا و چه در آخرت، با عنوان «انتصاف» جبران خواهد کرد. در نوع سوم که به «عوض» شناخته میشود، خداوند در این دنیا یا آخرت به اندازهای پاداش میدهد که معادل جبران آن شرور باشد. بحث از اعواض در کتابهای کلامی، در بخش عدل الهی و تحت موضوعاتی مثل مسئله شر و بلاهای ناخواسته یا پس از بحث انتصاف قرار دارد.[۹۰] از این راهحل میتوان در همه انواع شرور استفاده کرد.
برای شبهه شرور پاسخهای دیگری نیز ذکر شده است. به طور مثال هندوها به کمک قانون «کارما» یا همان مکافات عمل، شبهه شرور را پاسخ دادهاند.[۹۱] مایاها نیز به مسئله توهمانگاری عالم ماده پرداختهاند که نشاندهنده نبود واقعیت خارجی برای دنیا است. بر مبنای این دیدگاه، جهان چیزی به جز وهم و پندار محض نیست و در نتیجه، هیچ حقیقتی در جهان وجود ندارد که بتوان آن را به خوبی یا بدی نسبت داد. بنابراین، بر اساس این جهانبینی، شر نیز انکار میشود.[۹۲] همچنین پاسخ ارگانیسم جهانی، دوگانه پرستی، الهیات پویشی، پراگماتیسم و تصویر باورانه به مسئله شر داده شده است که مورد قبول اندیشمندان مسلمان قرار نگرفته است.[۹۳]
فوائد شرور
برخی از اندیشمندان فوایدی برای شرور برشمردهاند که میتواند به حل شبهه شرور کمک کند.[۹۴] مهمترین آنها بدین ذیل است:
- شکوفا شدن استعدادها: بسیاری از نوآوریها در مواجهه با چالشها و مشکلات به ثمر میرسند. برای نمونه، بسیاری از اختراعات نتیجه تلاشها و سختیهای فراوان هستند.[۹۵]
- بیداری از غفلت: برخی از شرور ما را از خواب غفلت بیدار میکنند. به عنوان مثال، رانندهای که بر اثر بیتوجهی به قوانین راهنمایی و رانندگی، خطرحضور دارد. اگر او همچنان در غفلت باقی بماند، میتواند خود و دیگران را به نابودی برساند.[۹۶]
- آزمون الهی: برخی از شرور سبب بازشناخته شدن بندگان مؤمن از غیر مؤمن میشود. همانطور که انسانها، طلای ناخالص را با حرارت، ناب میکنند و زیبایی و بهایی بیشتر به آن میبخشند.[۹۷] برخی از محققان معتقدند که شر و رنج میتوانند فوایدی داشته باشند، مانند تقویت ایمان، پیشرفت علمی، و روشنتر شدن تفاوتهای بین خوبی و بدی.[۹۸]
کتابشناسی
مسئله شر در کتابها، پایاننامه و مقالههای بسیاری مورد بررسی قرار گرفته است که کتابهای مهم عبارتاند از:
- عدل الهی، نوشته مرتضی مطهری فیلسوف شیعی.
- خدا و مسئله شر، اثر محمدحسن قدردان قراملکی.
- مسئله شر و راز تفاوتها نوشته محمد صفر جبرئیلی.
جستارهای وابسته
یادداشت
- ↑ معقول ثانی فلسفی مفهومی است که هیچگونه مصداق و ما به ازای مستقل از ذهن و خارجی ندارند تا متصف به خیریت و شریت شوند بلکه تنها منشأ انتزاع آنها در خارج است. در این معنا، عروض ذهنی شر وجود خارجی ندارد تا سخن از مساوق بودن یا نبودن آن با خیریت یا شریت شود.
- ↑ اولین بار در یونان باستان تعریف رنج برای شر آمده است. اندیشمند یونانی «آریستیپوس» معتقد است هر کاری که به لذت فردی بینجامد، خیر است و هر کاری که به ألم و رنج فردی بینجامد، شر است. «اپیکور» نیز شر را به رنج تعریف کرده است. [۲۶].
- ↑ میتوان ملاصدرا نخستین فیلسوفی دانست که در فلسفه اسلامی به طور جداگانه مسئله شرور ادراکی را مطرح و به نقد و بررسی آن پرداخته است. [۳۹]ملاصدرا در کتاب شرح اصول کافی مصادیق چهارگانهای را برای شر آورده است: ۱. امور عدمی مثل فقر و مرگ؛ ۲. شر ادراکی مانند درد و رنج و جهل مرکب؛ ۳. شرور اخلاقی و افعال زشت و ناروا مانند قتل و زنا؛ ۴. مبادی شرور اخلاقی که عبارت است از ملکات رذیله مانند شهوت غضب بخل و مکر[۴۰]
- ↑ میرداماد اولین بار در کتاب «القبسات» در صفحه۴۳۴ آن را به افلاطون انتساب داده است. بعد از او، مرحوم حاجی سبزواری در کتاب «شرح الاسماء» در صفحه ۲۵۱ و ۳۴۳ و علامه طباطبایی در کتاب «المیزان» در جلد۱۳، صفحه ۱۸۷ این رأی را به افلاطون نسبت داده است؛ اما طبق تحقیقات این انتساب اشتباه تاریخی یا خطای علمی است. از این رو اندیشمندانی چون حسن قدردان قراملکی در کتاب «خدا و مسئله شر» ص ۴۳-۴۴، پلنتینگاه در کتاب «خدا، اختیار و شر» ص ۲۰۰ و ص ۲۲۶ و رضا برنجکار در کتاب «کرونا، شرور و باورهای دینی» در ص۱۲۷ معتقد هستند که مبدع این پاسخ فلوطین بوده است؛ و انتساب این نظریه به افلاطون اشتباه است.
پانویس
- ↑ قدردان قراملکی، خدا و مسئله شر، 1388، ص۹-۱۰.
- ↑ برای نمونه: تبارصفر، «مسئله شر»، سایت نور مگز؛ هیک، «مسئله شر»، سایت نور مگز.
- ↑ Trakakis, The God Beyond Belief,2007.p2
- ↑ حسنزاده مشکانی، «بررسی و نقد راهحل عدمی انگاری شرور در دیدگاه آیتالله جوادی آملی»، ص۷۵-۷۶.
- ↑ پترسون و دیگران عقل و اعتقاد دینی، ۱۳۷۹، ص ۱۷۷.
- ↑ قدردان قراملکی، خدا و مسئله شر، ۱۳۸۸ش، ص۲۴۰.
- ↑ سوره اسرا، آیه۸۳.
- ↑ سوره انبیاء، آیه۳۵.
- ↑ سوره اعراف، آیه۱۳۶.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۵۵-۱۵۷؛ فصیحی، «اعواض»، ص۳۴۳.
- ↑ قدردان قراملکی، خدا و مسئله شر، ۱۳۸۸ش، ص۲۴۲.
- ↑ محمدی ریشهری، میزان الحکمه، ۱۳۸۹ش، ج۶، ص۱۵۴.
- ↑ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۳۷۳-۳۷۴.
- ↑ قدردان قراملکی، خدا و مسئله شر، ۱۳۸۸، ص۹.
- ↑ حسنزاده مشکانی، بررسی تطبیقی دیدگاه جان هاسپرس و آیتالله جوادی آملی در مسئله شر، ۱۴۰۲ش، ص۷.
- ↑ قدردان قراملکی، خدا و مسئله شر، ۱۳۸۸ش، ص۹. (برای مطالعه بیشتر درباره مسئله شر در ادیان هند به کتاب ادیان و مکتبهای فلسفی هند، جلد۱ و۲ اثر داریوش شایگان و کتاب تاریخ ادیان اثر علیاصغر حکمت، ص۱۲۵. مراجعه شود.)
- ↑ ناس، تاریخ جامع ادیان، ۱۳۶۳، ص۴۴۷. (برای مطالعه بیشتر درباره دیدگاه زرتشتیان در مسئله شر ر.ک: جیمس دارمستر، تفسیر اوستا و ترجمه گاتا، ترجمه موسی جوان، ص۲۳۹، هات۳؛ ژ دو شمن گیمس، زرتشت و جهان غرب، ترجمه مسعود رجب نیا، ص۱۰۸.)
- ↑ Hickson, A Brief History of Problems of Evil:2014.p 6-7
- ↑ شاکری و دیگران، «نقد و بررسی راهحل نیستی انگاری شرور با تکیه بر دیدگاه آیتالله جوادی آملی»، ص۶۳-۶۴.
- ↑ راغب اصفهانی، مفردات، ذیل ماده شر.
- ↑ حسنزاده مشکانی، بررسی تطبیقی دیدگاه جان هاسپرس و آیتالله جوادی آملی در مسئله شر، ۱۴۰۲ش، ص۲۶.
- ↑ ابنسینا، الهیات شفا، ۱۳۶۷، ص۴۱۶.
- ↑ ابن عربی، فصوص الحکم، ۱۳۷۰، ص ۱۱۸.
- ↑ مصباح یزدی؛ آموزش فلسفه، ۱۳۸۲، ج ۲، ص ۴۵۸-۴۵۷.
- ↑ کاپلستون، تاریخ فلسفه، ۱۳۹۱، ج ۱، ص ۴۶۷.
- ↑ کاپلستون، تاریخ فلسفه، ۱۳۹۱ش، ج ۱، ص ۴۶۷.
- ↑ Kant, Groundwork of Metaphysic of Morals,1972. P. 59
- ↑ نیچه، دجال، ۱۳۷۶، ص ۱۳۵ و ۱۳۶.
- ↑ ارسطو، اخلاق نیکوماخس، ۱۳۸۱ش، ص۴۵
- ↑ حسنزاده مشکانی، بررسی تطبیقی دیدگاه جان هاسپرس و آیتالله جوادی آملی در مسئله شر، ۱۴۰۲ش، ص۲۰۰-۲۰۷.
- ↑ محمدرضایی. کلام جدید با رویکرد تطبیقی، ۱۳۹۰، ص۳۰۳
- ↑ محمدرضایی. کلام جدید با رویکرد تطبیقی، ۱۳۹۰ش، ص۳۰۳.
- ↑ اله بداشتی، «مفهوم شر از منظر قرآن کریم»، ص۵-۱۰.
- ↑ رضایی، تئودیسه و عدل الهی، ۱۳۸۰ش، ص ۸۹.
- ↑ حسنزاده مشکانی، بررسی تطبیقی دیدگاه جان هاسپرس و آیتالله جوادی آملی در مسئله شر، ۱۴۰۲ش، ص۲۹.
- ↑ کریم زاده قراملکی، مسئله شر در حکمت و شریعت، ۱۳۹۲ش، ص۳۹-۴۰.
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فى الاسفار العقلیه الاربعه، ۱۹۸۱م، ج ۷، ص ۶۲-۷۵.
- ↑ صادقی، «مقاله خیر و شر»، ص ۳۴۶.
- ↑ ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج ۷، ص ۶۲ -۹۰.
- ↑ ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص ۴۱۵.
- ↑ جوادی آملی. اسلام و محیطزیست، ۱۳۸۸ش، ص۱۴۷.
- ↑ جوادی آملی، اسلام و محیطزیست، ۱۳۸۸ش، ص۱۴۷.
- ↑ رضایی، تئودیسه و عدل الهی، ۱۳۸۰ش، ص ۸۹.
- ↑ رضایی، تئودیسه و عدل الهی، ۱۳۸۰ش، ص ۸۹.
- ↑ حسنزاده مشکانی، «بررسی و نقد راهحل عدمی انگاری شرور در دیدگاه آیتالله جوادی آملی»، ۱۴۰۳ش، ص۷۶-۷۷.
- ↑ ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج ۷، ص ۶۹.
- ↑ میرداماد، القبسات، ۱۳۶۷ش، ص۴۳۳-۴۳۴.
- ↑ ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج ۷، ص ۵۹ - ۶۷ و طباطبائی، نهایة الحکمة، ۱۴۲۶ق، ص ٣١١.
- ↑ سهروردی، منطق التلویحات، ۱۳۳۴، ص ۷۸ - ۹۵.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ۱۳۷۴ش، ص۶۲.
- ↑ علامه حلی. الباب الحادی عشر، ۱۳۸۰، ص۸۹-۱۰۶.
- ↑ حسنزاده مشکانی، بررسی تطبیقی دیدگاه جان هاسپرس و آیتالله جوادی آملی در مسئله شر، ۱۴۰۲ش، ص۱۵.
- ↑ جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۸۸ش، ص۲۹۲-۲۹۴.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ۱۳۷۴ش، ص۱۳۷.
- ↑ سنجری، مسئله منطقی شر، ۱۳۹۰ش، ص۵۶-۵۸.) (علامه حلی در کتاب باب حادی عشر در صفحه ۴۵ به توجیه شرور از باب عوض و انتصاف میپردازد.)
- ↑ خرازی، بدایه المعارف فی شرح العقاید الامامیه، بیتا، ج1، ص129
- ↑ پترسون و دیگران عقل و اعتقاد دینی، ۱۳۷۹ش، ص ۱۸۴.
- ↑ حسنزاده مشکانی، بررسی تطبیقی دیدگاه جان هاسپرس و آیتالله جوادی آملی در مسئله شر، ۱۴۰۲ش، ص17.
- ↑ پترسون و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ۱۳۷۹ش، ص ۱۷۷.
- ↑ قدردان قراملکی، خدا و مسئله شر، ۱۳۸۸ش، ص10.
- ↑ جبرییلی، مسئله شر و راز تفاوتها، ۱۳۸۵ش، ۸۵-۸۶.
- ↑ Hickson, A Brief History of Problems of Evil:2014. p6-7
- ↑ Hospers, An introduction to philosophical analysis.1990. p310.
- ↑ حسنزاده، بررسی تطبیقی دیدگاه جان هاسپرس و آیتالله جوادی آملی در مسئله شر، ۱۴۰۲ش، ص۱۶ به نقل از درس خارج فقه استاد رضا برنجکار ۱۳۹۹/۰۱/۱۷.
- ↑ حسنزاده، بررسی تطبیقی دیدگاه جان هاسپرس و آیتالله جوادی آملی در مسئله شر، ۱۴۰۲ش، ص۱۷۵.
- ↑ حسنزاده، بررسی تطبیقی دیدگاه جان هاسپرس و آیتالله جوادی آملی در مسئله شر، ۱۴۰۲ش، ص۱۷.
- ↑ سبحانی، الالهیات، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۶۰ و ۲۷۳.
- ↑ مطهری، عدل الهی، 1374ش، ص۶۳؛ قدردان قراملکی، عدل الهی، 1391ش، ص۵۱ و ۶۸.
- ↑ حسنزاده، بررسی تطبیقی دیدگاه جان هاسپرس و آیتالله جوادی آملی در مسئله شر، ۱۴۰۲ش، ص۱۷.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ۱۳۷۴ش، ص۶۳.
- ↑ سید مرتضی، الذخیرة فی علم الکلام، ۱۴۱۱، ج۱، ص۱۹۹. برای مطالعه بیشتر به مقاله ذیل مراجعه شود: محمدی، «تحلیل و بررسی روشهای وحیانی، برهانی و عرفانی در اثبات مسئله نظام احسن از منظر آیتالله جوادی آملی»، ص۵-۱۵.
- ↑ شاکری، «نقد و بررسی ادله جان هاسپرس در مسئله نظام احسن»، ص۳۲۰.
- ↑ حسنزاده مشکانی، بررسی تطبیقی دیدگاه جان هاسپرس و آیتالله جوادی آملی در مسئله شر، ۱۴۰۲ش، ص۱۱۳. برای مطالعه بیشتر درباره قاعده اصلح به مقاله ذیل مراجعه شود: قاعده اصلح از دیدگاه متکلمان اسلام اثر مهدی نکویی.
- ↑ ابنسینا، النجاه، ۱۳۸۷، ص۶۶۸-۶۸۱. ابنسینا در کتاب شفاء قسمت الهیات، در المقاله التاسعه، الفصل السادس فی العنایة و بیان کیفیة دخول الشر فی القضاء الإلهی، موضوع عنایت را بسط داده است.
- ↑ حسنزاده، بررسی تطبیقی دیدگاه جان هاسپرس و آیتالله جوادی آملی در مسئله شر، ۱۴۰۲ش، ص۴۰.
- ↑ فارابی، التعلیقات، ۱۳۹۱، ص۴۹، رقم۳۸.
- ↑ حسنزاده، «بررسی و نقد راهحل عدمی انگاری شرور در دیدگاه آیتالله جوادی آملی»، ۱۴۰۳ش، ص۸۵-۹۴.
- ↑ ارسطو، متافیزیک، ۱۳۶۷، ص۲۷.
- ↑ ابنسینا، النجاة، ۱۳۸۷، ص۶۷۹؛ الاهیات شفاء، ۱۳۶۷، ص۴۲۱-۴۲۳.
- ↑ قدردان قراملکی، خدا و مسئله شر، ۱۳۸۸ش، ص۱۷۶.
- ↑ قدردان قراملکی، خدا و مسئله شر، ۱۳۸۸ش، ص۱۸۶.
- ↑ غزالی، احیا علوم الدین، ۱۴۰۲ق، ج۴، ص۵-۹.
- ↑ قدردان قراملکی، خدا و مسئله شر، ۱۳۸۸ش، ص۱۹۴.
- ↑ قدردان قراملکی، خدا و مسئله شر، ۱۳۸۸ش، ص۲۱۰.
- ↑ پلانتینگا، کلام فلسفی، ۱۳۷۴ش، ص۱۶۱.
- ↑ هاسپرس، فلسفه دین، ص۱۱۹.
- ↑ قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۱۴۲۲ق، ص۴۹۴.
- ↑ قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۱۴۲۲ق، ص۴۹۴.
- ↑ قدردان قراملکی، خدا و مسئله شر، ۱۳۸۸ش، ص۲۳۱-۲۳۴
- ↑ شیخ صدوق، التوحید، موسسه النشر الاسلامی، باب ۶۱؛ فصیحی، «اعواض»، ص۳۴۳.
- ↑ قدردان قراملکی، خدا و مسئله شر، ۱۳۸۸ش، ص۲۲۹.
- ↑ قدردان قراملکی، خدا و مسئله شر، ۱۳۸۸ش، ص۳۷.
- ↑ قدردان قراملکی، خدا و مسئله شر، ۱۳۸۸ش، ص۲۲۹-۲۷۴.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ۱۳۷۴ش، ص۱۳۷-۱۷۳.
- ↑ سبحانی، اندیشه اسلامی، ۱۳۸۵ش، ص۶۱.
- ↑ سبحانی، اندیشه اسلامی1، ۱۳۸۵ش، ص۶۲.
- ↑ سبحانی، اندیشه اسلامی۱، ۱۳۸۵ش، ص۶۳.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ۱۳۷۴ش، ص۱۷۲.
منابع
- قرآن کریم
- ابن عربی، محمد بن علی، فصوص الحکم، با تعلیقات ابوالعلاء عفیفی، تهران، انتشارات الزهرا، ۱۳۷۰ش.
- ابنسینا، حسین بن عبدالله، النجاه من الغرق فی بحر الضلالات، چاپ سوم، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۸۷ش.
- ابنسینا، حسین بن عبدالله، الهیات شفا، با تحقیق و تعلیق آیه الله حسنزاده آملی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۷ش.
- ارسطو، اخلاق نیکوماخس، ترجمه دکتر سید ابوالقاسم پورحسینی، دو جلدی، چاپ دوم، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۸۱ش.
- ارسطو، متافیزیک، ترجمه شرف الدین خراسانی، تهران، نشر گفتار، ۱۳۶۷ش.
- اله بداشتی، علی، «مفهوم شر از منظر قرآن کریم» نشریه مبین، شماره نشریه۶، تاریخ انتشار۱۳۸۸ش.
- باب حادی عشر، شرح: فاضل مقداد، ترجمه: محسن صدر رضوانی، ۱۳۸۰. ترجمه فارسی باب حادی عشر. ۱ جلدی، ناشر: محسن صدر رضوان، قم.
- پترسون، مایکل و دیگران، عقل و اعتقاد دینی درآمدی بر فلسفه دین، ترجمه احمد نراقی، چاپ سوم، تهران، طرح نو، ۱۳۷۹ش.
- پترسون، مایکل و دیگران، عقل و اعتقاد دینی درآمدی بر فلسفه دین، ترجمه احمد نراقی، چاپ سوم، تهران، طرح نو، ۱۳۷۹ش.
- پلانتینگا، الوین و دیگران، کلام فلسفی، ترجمه ابراهیم سلطانی، موسسه فرهنگی صراط، تهران، ۱۳۷۴ش.
- تبارصفر، صفدر، «مسئله شر»، سایت نورمگز، تاریخ درج مطلب: ۱۵ آبان ۱۴۰۳، تاریخ بازدید: ۱۵ آبان ۱۴۰۳ش.
- جبرئیلی، محمد صفر، مسئله شر و راز تفاوتها، تهران، کانون اندیشه جوان، ۱۳۸۵ش
- جعفری، محمدتقی، جبر و اختیار چاپ ششم، تهران، موسسه تدوین و نشر آثار، ۱۳۸۸ش.
- جعفری، محمدتقی، جبر و اختیار، چاپ ششم، تهران: موسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری، ۱۳۸۸ش.
- جوادی آملی، عبدالله، اسلام و محیطزیست، چاپ پنجم، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۸۸ش.
- حسنزاده مشکانی، محمدجواد، «بررسی و نقد راهحل عدمی انگاری شرور در دیدگاه آیتالله جوادی آملی»، در مجله حکمت اسراء، شماره اول سال شانزدهم، بهار۱۴۰۳ش.
- حسنزاده مشکانی، محمدجواد، بررسی تطبیقی دیدگاه جان هاسپرس و آیتالله جوادی آملی در مسئله شر، پایاننامه دوره دکتری رشته مدرسی معارف اسلامی، قم، دانشکده فارابی دانشگاه تهران، ۱۴۰۲ش.
- حلّی، حسن بن یوسف، باب حادی عشر، شرح: فاضل مقداد، ترجمه: محسن صدر رضوانی، ۱ جلدی، ناشر: محسن صدر رضوان، قم، ۱۳۸۰ش.
- خرازی، محسن، بدایه المعارف فی شرح العقاید الامامیه، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، طبع چهارم، مهر، بی تا.
- راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، دارالعلم، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- رضایی، مهین، تئودیسه و عدل الهی (مقایسهای میان اراء لایب نیتس و استاد مطهری) تهران، دفتر پژوهش و نشر سهروردی، ۱۳۸۰ش.
- سبحانى، جعفر، الإلهیات على هدى الكتاب و السنة و العقل، قم، المركز العالمی للدراسات الإسلامیة، ۱۴۱۲ق.
- سبحانی، جعفر و محمد محمدرضایی، اندیشه اسلامی، قم، نشر معارف، ۱۳۸۵ش.
- سبحانی، جعفر، الإلهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، قم، المرکز العالمی للدراسات الإسلامیة، ۱۴۱۲ق.
- سنجری، غلامعلی، مسئله منطقی شر از دیدگاه علامه طباطبایی و آلوین پلنتینگا، قم: موسسه بوستان کتاب، مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی قم، ۱۳۹۰ش.
- سهروردی، شیخ اشراق، شهابالدین، منطق التلویحات، دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۳۴.
- سید مرتضی، الذخیرة فی علم الکلام، تحقیق: احمد حسینی، جامعه مدرسین، قم، ۱۴۱۱ق.
- شاکری، روحالله و دیگران «نقد و بررسی ادله جان هاسپرس در مسئله نظام احسن»، در مجله فلسفه دین دانشگاه تهران، شماره۳، پاییز ۱۴۰۱ش.
- شاکری، روحالله و دیگران، «نقد و بررسی راهحل نیستی انگاری شرور با تکیه بر دیدگاه آیتالله جوادی آملی»، در مجله اندیشه نوین دینی، شماره ۶۷، زمستان۱۴۰۰ش.
- شیخ صدوق، محمد بن بابویه، التوحید، قم، موسسة النشرالاسلامی، بیتا.
- صادقی، هادی، «مقالهی خیر و شر»، چاپ شده در دانشنامه امام علی(ع)، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، تهران، ۱۳۸۰ش.
- صدرالمتألهین، محمد، الحکمة المتعالیه فى الاسفار العقلیه الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۱م.
- صدرالمتألهین، محمد، شرح اصول الکافی، با تصحیح محمد خواجوی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۳ش.
- صدوق، ابن بابویه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ترجمه: محمدرضا انصاری محلاتی، قم، کوثر، ۱۳۸۲ش.
- طباطبائی، محمدحسین، نهایة الحکمة، موسسه نشر اسلامی، چاپ12، قم، ۱۴۲۶ق.
- طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، قم، اسماعیلیان، طبع دوم، ۱۳۹۳ق.
- غزالی، احیا علوم الدین، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۲ق.
- فارابی، ابونصر، التعلیقات، با تحقیق و مقدمه سید حسین موسویان، بیروت، موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، تهران، 1391 ش.
- فصیحی، محمدحسین، «اعواض» در دانشنامه کلام اسلامی، قم، زمستان ۱۳۷۸ش.
- قاضی عبدالجبار، ابوالحسن عبدالجبار، شرح اصول الخمسه، بیروت، دار احیاء تراث العربی، ۱۴۲۲ق.
- قدردان قراملکی، محمد حسن، خدا و مسئله شر، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۸ش.
- قدردان قراملکی، محمدحسن، عدل الهی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
- کاپلستون، فردیک، تاریخ فلسفه، جلد اول، ترجمه سید جلالالدین مجتبوی، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی و انتشارات سروش، ۱۳۹۱ش.
- کریم زاده قراملکی، قربانعلی، مسئله شر در حکمت و شریعت، تبریز، انتشارات دانشگاه تبریز، ۱۳۹۲ش.
- محمدرضایی، محمد و دیگران، کلام جدید با رویکرد تطبیقی، قم، نشر معارف، ۱۳۹۰ش.
- محمدی ریشهری، میزان الحکمه، قم، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحديث ۱۳۸۹ش.
- محمدی، مسلم و دیگران، «تحلیل و بررسی روشهای وحیانی، برهانی و عرفانی در اثبات مسئله نظام احسن از منظر آیتالله جوادی آملی»، در مجله اندیشه نوین دینی، شماره ۷۳، تابستان ۱۴۰۲.
- مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، تهران، شرکت چاپ و نشر بینالملل، ۱۳۸۲ش.
- مطهری، مرتضی، عدل الهی، چاپ نهم، تهران: صدرا، ۱۳۷۴ش.
- میرداماد، محمد باقر، القبسات، با تعلیق و تصحیح مهدی محقق، دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۶۷ش.
- ناس، جان بایر، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علیاصغر حکمت، تهران، انتشارات پرواز، ۱۳۶۳ش.
- نهج البلاغة، شریف رضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صبحی صالح، هجرت، قم، ۱۴۱۴ قمری، چاپ: اول.
- نیچه، فریدریش ویلهلم، دجال، تهران، نشر پرسش، ۱۳۷۶ش.
- هاسپرس، جان، فلسفه دین، ترجمه دفتر تبلیغات اسلامی قم، بیتا.
- هیک، جان، «مسئله شر»، سایت نورمگز، تاریخ درج مطلب: ۱۵ آبان ۱۴۰۳، تاریخ بازدید: ۱۵ آبان ۱۴۰۳ش.
- Kant, Immanuel. (1972) "Groundwork of Metaphysic of Morals",tr, paton, h.pp.53-123, in: the maral law, Hutchinson university library.
- Trakakis.N. (2007). "The God Beyond Belief: In Defence of William Rowe's Evidential Argument from Evil (Studies in Philosophy and Religion) " Springer.
- Hickson, M.W. (2014)"A Brief History of Problems of Evil". In McBrayer, Justin P. Howard-Snyder, Daniel (eds). The Blackwell Companion to The Problem of Evil. Hoboken, New Jersey: Wiley-Blackwell.
- Hospers, John. (1990). An Introduction to Philosophical Analysis. 3rd Ed. London, Routledge.